فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
77 - 96
حوزههای تخصصی:
ادبیّات کودک و نوجوان خاستگاه ارزش ها و آرمان های یک جامعه می باشد که باید در روح و جان قشر مهمّی از افراد جامعه، یعنی کودکان و نوجوانان، نهادینه شود؛ چراکه آینده ساز و امید تعالی جامعه می باشند. این حوزه از ادبیّات، تفاوت های بسیاری با ادبیّات بزرگسال دارد؛ چنانکه عناصر داستان کودک باید متناسب با ویژگی ها، آرزوها و استعدادهای کودک باشد. تنها کسانی در این بخش از ادبیّات موفّق خواهند بود که به پختگی و دانش کافی دست یافته باشند. زکریا تامر، ادیب معاصر سوری، از جمله نویسندگانی می باشد که در این عرصه توفیق یافته و توانسته است داستان های ارزشمند و ماندگاری بنگارد. این پژوهش کوشیده است تا عنصر شخصیّت را از نظر جنس شخصیّت ها، در مجموعه داستانی نصائح مهمله زکریا تامر با روش توصیفی-تحلیلی، مورد مطالعه و مداقّه قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که زکریا تامر انواع شخصیّت ها را، اعمّ از انسانی، حیوانی، پدیده های طبیعی و مصنوعی، به کار برده است. در برخی از داستان ها، یک نوع شخصیّت و در برخی دیگر تلفیقی از این انواع به چشم می خورد؛ شخصیّت های حیوانی بسامد بالاتری دارند و نقش محوری را ایفا می نمایند. علّت این امر را می توان در ویژگی های روانشناختی کودکان جست. نوع حیوانی که برمی گزیند، مطابق با ویژگی های شخصیّت آن حیوان است. تامر در پس هر داستان، پیام آموزشی و تربیتی مهمّی دارد و آن را در گفتار و کنش شخصیّت ها می پیچد. درک این پیام برای مخاطب، چندان دشوار نیست؛ زیرا استفاده از قیدها و حکمت های مندرج در گفتار و کردار شخصیّت ها، مخاطب را برای فهم پیام، یاری می نماید.
از ساختار معنادار رمان «العوده إلی المنفی» اثر «أبوالمعاطی أبوالنجا» تا ساختار جامعه مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی به بررسی رابطه اثر ادبی با جامعه و تأثیر متقابل آنها می پردازد. از آنجا که متن ادبی به عنوان کلیتی معنادار با جامعه، تاریخ، سیاست و اقتصاد رابطه دیالکتیکی برقرار می سازد؛ بنابراین بررسی جامعه شناختی متون ادبی نیازمند روشی است که قابلیت تبیین رابطه میان ساخت و محتوای اثر ادبی با ساختار اجتماعی را داشته باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد ساخت گرایی تکوینی گلدمن، ابتدا ساختار اثر ادبی و اساسی ترین عناصر آن، مانند درونمایه، جهان بینی و شخصیت قهرمان رمان «العوده إلی المنفی» ( در راستای مؤلفه های نظریه ساختگرایی تکوینی) و سپس زیرساخت های مهم جامعه مصر در زمان «ابوالمعاطی ابوالنجا» را در دو سطح دریافت و تشریح، مورد نقد و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ابوالمعاطی از طریق درونمایه فساد سیاسی، فاصله طبقاتی، ظلم اجتماعی و فقر اقتصادی را به تصویر کشیده و زمینه کشف ارتباط بین ساختار اثر ادبی خویش و ساختار جامعه مصر در بازه زمانی 1859 تا 1877 را فراهم ساخته است. همچنین جهان بینی نویسنده در قالب آگاهی جمعی طبقه متوسط نمود یافته است که قهرمان پروبلماتیک این آگاهی جمعی را به سمت آگاهی ممکن سوق داده است. در مرحله تشریح نیز جهت فهم پذیر کردن متن ادبی، رابطه اثر ادبی و ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی تبیین گردید و این امر حکایت از آن دارد که بین ساختار معنادار رمان ابوالمعاطی با ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر در بازه زمانی پیش گفته تطابق و هماهنگی وجود دارد.
تحلیل محتوى الآیه 55 من سوره المائده فی نقد شبهات ابن تیمیه فی کتاب منهاج السنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
135-168
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه الولایه (المائده: 55) واحده من أهم البراهین على إمامه وولایه الإمام علی (ع) والأئمه الآخرین (ع). أجمع العلماء الشیعه والسنه على أن آیه الولایه نزلت فی شأن الإمام علی (ع) أثناء التصدق بخاتمه عند الرکوع فی صلاته، وهناک الکثیر من الروایات الموثقه والصحیحه لتأکید ذلک. من أجل دحض حجج العلامه الحلی فی کتاب منهاج الکرامه، قام ابن تیمیه بتألیف کتاب منهاج السنه، ویشیر فیه إلى أقوال العلامه الحلی تحت عنوان «قول الرافضی». کان هدف ابن تیمیه من تألیف هذا الکتاب هو منع نشر المعتقدات الشیعه القائمه على الحق حول مفهوم الإمامه کمنصب إلهی وحق مسلم به لأهل البیت (ع) فی هذا المجال. ومن بین القضایا التی عالجها ابن تیمیه رفض سبب نزول آیه الولایه ودلالتها على إمامه علی (ع). یحاول دحض الدلاله المذکوره فی الآیه بتقدیم أسباب أدبیه وتفسیریه وروائیه باسم «الوجوه». منهج البحث فی هذه المقاله هو المنهج الوصفی التحلیلی وجمع المعلومات من المکتبه، ومن خلال دراسه صحه التوثیق ونصوص الروایات واستعراض الأسباب العقلانیه والقرآنیه والإجماع السنی والشیعی على سبب نزول الآیه المذکوره، استنتجنا أن جمیع إشکالات ابن تیمیه واعتراضاته لا أساس لها.
بررسی استعاره مفهومی در آیات دالّ بر تجسّم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر معناشناسان شناختی استعاره، منحصر در زبان و واژگان نیست بلکه مفهومی فراگیر می یابد و به صورت استعاره مفهومی – که در آن یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه مفهومی دیگر فهمیده می شود- نمود می یابد. در استعاره مفهومی، بسیاری از مفاهیم، به خصوص مفاهیم انتزاعی، از طریق انطباق استعاری اطلاعات و انتقال دانسته ها نظم می یابد و دایره گسترده ای از مفاهیم با بیانی جدید در اختیار مخاطب قرار می گیرد. یکی از مهم ترین آموزه های دینی قرآن کریم که مفاهیم انتزاعی را با ساختار استعاری، مفهوم سازی نموده، مسأله تجسم اعمال است که تحلیل و بررسی آیات مربوط به آن می تواند زوایای نهفته محتوایی و تناظرها و برجستگی های موجود در آن را فرادید مخاطب قرار دهد. این نوشتار با روش توصیفی– تحلیلی و با رویکرد شناختی، استعاره های مفهومی را در آن دسته از آیاتی که به طور صریح بر تجسم اعمال دلالت دارند و منطبق با الگوهای استعاری مطرح شده از سوی لیکاف و جانسون هستند، بر مبنای طبقه بندی استعاره های عینی به ذهنی در سه حوزه؛ ساختار بنیاد، شی ء بنیاد و جاندار بنیاد، مورد بررسی قرار داد و به این نتایج دست یافت که؛ بازنمایی آیات دالّ بر تجسم اعمال با حوزه های مبدأ؛ کالا، غبار پراکنده، غل و زنجیر و... با نام نگاشت هایی چون؛ عمل، کالا است، عمل مجرمان، غبار پراکنده است، عمل کافران، غل و زنجیر است و... سبب شده مفاهیم موجود در آنها ملموس تر و قابل فهم تر به مخاطب منتقل شود.
السرد النسائی فی میزان النقد الرجالی: دراسه نماذج نقدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیش الکتابه النسائیه الیوم مرحله جدیده من التعبیر الإبداعی سواء من حیث النوع أو الکم، الأمر الذی یستدعی منا المساءله والمتابعه النقدیه الجاده، وإن کان تعاطی الکتابه النسائیه لیس بالأمر الهین لا سیما فی العالم العربی نظرا لعدم رسوخ التصورات المنهجیه فی المعالجه النقدیه للأدب النسائی، إضافه إلى ارتباط العملیه النقدیه بما یسمى بالهویه الجندریه، الأمر الذی یتطلب من الناقد أن یکون حذرا وهو یسیر فی هذا الدرب الوعر إذا أخذنا بعین أن الناقدات المنحازات إلی النسویه یستبعدن البراءه عما یکتبه الرجل، وأن معظم الجهود النقدیه التی بذلها الرجال حول النصوص الأدبیه النسائیه لا تخلو من دس ذکوریه، فهل الحقیقه کذلک؟ هذا ما سنحاول الإجابه علیه معتمدا علی المنهج الوصفی التحلیلی من خلال هذه الورقه التی تسلط الضوء على جمله من المسائل النقدیه التی طرحها النقاد الرجال فی العالم العربی من قبیل: الکتابه بالجسد، وکسر التابو الجنسی، طرح القضایا النسویه، میثاق السیره الذاتیه.
منهج ابن الدهّان النحوی فی کتابه شرح الدروس فی النحو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
191 - 204
حوزههای تخصصی:
یبحث علم النحو عن جذور تکوین الجمله وأسالیبها وقواعد الإعراب فی اللغه العربیه، وهو الذی یحدد العلاقات بین الکلمات فی التراکیب اللغویه؛لذلک شعر اللغویون بأهمیتها فی الدراسات اللغویه، واعتبروه خطوه أساسیه فی التمییز بین المعانی المتداخله فی التراکیب اللغویه المختلفه، وخاصهحینما یتعلق الأمر بالقرآن الکریم؛ فقد شرح العدید من النحاه أعمالهم فی القواعد وأسالیبه. ومن علماء النحو فی القرن الرابع هو ابن الدهّ ان ) 494 969 ه(، وهو من أئمه اللغه وواسع الثقافه وسیبویه عصره ومتعدد الجوانب، فهو عالم نحوی ولغوی ومفسر وأدیب؛ لکنه تخصص فی العلوم العربیه؛ولهذا اشتهر بالطابع النحوی. من أشهر کتبه الدروس فی النحو، وهذا من الآثار العظیمه، والذی یتضمن موضوعات نحویه بطریقه تفید عامه الناسوالمتخصصین، فهو یشمل أقساما للصرف والنحو، وقد حظی جمیعها باهتمام جامعها. وشرح المصنف نفسه هذا الکتاب وأضاف إلیه شواهد وأمثله،وهذه سمه مهمه تساعد فی توضیح محتویات الکتاب وتسهیله علی القراء والعلماء. لذلک، قمنا فی هذا المقا من خلا المنهج الوصفی التحلیلی، بالتعرف علی ابن الدهان ومنهجه فی کتاب شرح الدروس فی النح وومذهبه النحوی. ومن أهم النقاط التی توصلنا إلیها فی هذا البحث،هو المنهج النحوی العام والتعلیمی عند ابن الدهّ ان، والذی یعبر عن جهد لا یمکن الاستهانه به فی البحث عن منهج عربی لتحلیل النصووالقواعد، یبتعد عن التعریفات العقلیه فی منهجه، ویحترم الآراء والنظریات النحویه ویظهر الطریق الصحیح ویقبل معظم آراء ومعتقدات علماءالنحو.
مستویات البنیه الزمکانیه فی روایه «سجین المرایا» لسعود السنعوسی؛ مقاربه بنیویه فی تقنیات الزمن والمکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سجین المرایا» عنوان روایه لسعود السنعوسی الروائی الکویتی الذی بدأها بهذه الجمله من طاغور الهندی (إنّ من یحمل مصباحه خلف ظهره لا یرى غیر ظلّه أمامه) وبهذه العباره یحاول الکاتب أن یعبّر عن محتوى الروایه بعباره مختصره موجزه فلسفیه، ویلامس من خلالها أعمق المعانی الموجوده فیها. لیست هذه الروایه مجرد روایه درامیه رومانسیه، بل یظهر من خلال تفاصیلها أنّها تدور حول البحث عن الذات واکتشاف الهویه المشتته والضائعه والجری وراء السعاده. تلعب الزمکانیه دوراً فعالاً فی تسریع وتجدید مسار أحداث الروایه، وهی تقنیه تعدّ لدى الکثیر من النقاد من أهمّ البنى السردیه لفهم وتصوّر الأحداث فی البناء الروائی. فانطلقت هذه الدراسه إلى معالجتها وبیان صور تمظهرها المختلفه ودلالاتها عبر منهجها الوصفی التحلیلی. توصّلت الدراسه بعد عرض الموضوع وتحلیله إلى أنّ تمظهرات البنیه الزمکانیه فی الروایه یغلبها الطابع الزمانی أکثر من المکانی؛ لأنّ الروایه تسرد الجانب المعنوی لقصه معاناه عبد العزیز بطل الروایه الذی عاش حیاه الوحده والتشاؤم. کما هو بیّن أنّ الزمن داخل الروایه تطغى علیه آلیه الاسترجاع أکثر من الاستباق؛ لأنّ حبک الأحداث فی الروایه یتمرکز على الماضی. وأخیراً، إنّ جمالیه الهیکل البنائی السردی تکمل فی تسریع السرد وتبطئته وما یحتویان من خلاصه ومشهد ووقفه؛ حیث أحدثت هذه الآلیات فی مجملها نغماً متکاملاً یروی قصه بطل (عبد العزیز) یعانی من الوحده والغربه ویحاول استعاده ذاته والکشف عن هویته.
دراسه أرکان نظریه النظم عند عبدالقاهر الجرجانی
حوزههای تخصصی:
صاغ عبدالقاهر الجرجانی فی کتابه "دلائل الاعجاز" نظریه علمیه لغویه أدبیه تُعرف بنظریه النظم التی تقف نداً قویًا لنظریات اللغویین الغربیین فی العصر الحدیث. نظریه النظم تترکز على سیاقات القرآن البلاغیه، وتستخرج منها أصولًا وقواعد للبلاغه وعَرَضَ الجرجانی فیها مسائلَ بلاغیهً أخرى، مثل: التقدیم والتأخیر، والفصل والوصل، والحقیقه والمجاز، ثم ختم الکتاب بنماذج تحلیلیه تبرز أهمیه النظم. هذه الدراسه فی جزء یسیر مما یمکن درسه فی تراث البلاغه الزاخر محاوله لإلقاء الضوء علی دراسه نظریه النظم عند عبدالقاهر الجرجانی وتبیین أرکان النظم. یقوم منهج البحث علی المنهج الوصفی التحلیلی الذی یتتبع نظریه النظم عند الجرجانی ویحاول تبیین أرکان النظم من وجهه نظر الجرجانی. تشیر نتائج البحث إلى أن نظریه النظم عند الجرجانی تترکز علی الفصاحه والبلاغه، واللفظ والمعنی، والنظم، والنحو، ومعانی النحو. یری الجرجانی أن القیمه الفنیه للنص الأدبی تکمن فی صیاغته ونظمه. من ناحیه أخری یؤکد الجرجانی أن إعجاز القرآن یرجع إلى حسن النظم. الکلمات المفتاحیه: عبدالقاهر الجرجانی، نظریه النظم، اللفظ والمعنی، ومعانی النحو.
بررسی روشمند ایدئولوژی در رمان «جسر بنات یعقوب» حسن حمید بر اساس راهبردهای صور نمادین تامپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
103 - 123
حوزههای تخصصی:
با ظهور نظریات بافت بنیادی چون تحلیل انتقادی گفتمان، پیوند میان جامعه و متون ادبی اعم از شعر و نثر و به تبع آن تأثیر و تأثر آن ها بر یکدیگر کاملاً مشهود گردیده و پرواضح است این متون تحت تأثیر نظام های ایدئولوژیک جامعه قرار دارند و بر اساس آن هویت می یابند. این جستار با روش توصیفی– تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بر پنج روش کلی نظریه تامپسون: مشروعیت بخشی، پنهان کاری، وحدت، چندپارگی و شیء انگاری تکیه دارد به روش شناسی مطالعه ایدئولوژی های مسلط و متنازع در رمان «جسر بنات یعقوب» نوشته حسن حمید -داستان پرداز و رمان نویس معاصر فلسطینی- پرداخته؛ با توجه به اینکه این رمان بیانگر مسأله مهاجرنشینی صهیونیست ها می باشد و به عنوان گفتمانی ادبی، صورت نمادینی است که قابلیت بازنمود، ایدئولوژی را دارد و علاوه بر انتقال آن یکی از روش های متنی هدفمند برای تبیین اشکال باز تولید قدرت در جهت بازنمایی معنای پنهان نیز بشمار می آید ضرورت پرداختن به آن مشخص می گردد؛ لذا پژوهش حاضر باهدف به کارگیری راهبردهای متنی شده تامپسون در صدد آشکارسازی روابط پنهان قدرت و بازنمایی ایدئولوژی های متن می باشد و به دنبال چرایی این موضوع است که این رمان چگونه ایدئولوژی گفتمان مسلط (صهیونیست ها) را بیان می کند؛ از خلال بررسی ها مشخص گردیده که رمان با خلق شخصیت یعقوب مهاجر روایتگر زندگی مهاجران یهودی از زبان خودشان است و نویسنده تلاش کرده تا عقاید و ایدئولوژی های گفتمان سلطه را از زبان خودشان بیان کند، و نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان مسلط از راهبردهای عقلانی سازی، شیءانگاری، افتراق و مطلوب زدایی، نمادین سازی وحدت، طبیعی سازی و پنهان کاری برای تبیین و استمرار ایدئولوژی اشغالگری و مستعمره سازی صهیونیست ها در مناطق عربی، نژادپرستی، مادی گرایی شان بهره برده و ایدئولوژی متنازع نویسنده که تأکید بر هوشیاری در ارتباط با دشمن، تکیه بر وحدت ملی و ترسیم اصالت عربی می باشد از خلال راهبرد پنهان کاری و بعضاً مطلوب زدایی تبیین و استمرار یافته است.
فاعلیّه البرنامج الأدنویّ فی قصص "فقاقیع" القصیره جدًّا لجمال الدین الخضیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرتکز البرنامج الأدنوی المتشعّب من علم اللسانیات على فکره الإیجاز، وعدم الإطاله فی السرد، ویُعدُّ التطرّق إلى جوهر القصه دون الالتفات إلى الزخارف الکلامیه والاستعارات المنمّقه من أصوله؛ کما یمیل إلى محاکاه الواقع أکثر من مکوثه فی عالم الخیال. تُعتبر القصه القصیره جدًّا، من الأنواع الأدبیّه التی وظّفت العناصر الأدنویه بین سطورها القلیله وبذلک تفرّدت عن سائر النتاجات متّخذه إطارًا نصیًا متمیّزًا. هناک بعض القاصّین الذین بنوا کتاباتهم على أساس المنهج الأدنوی، ک القاص المغربی جمال الدین الخضیری والذی نحن بصدد دراسه مجموعه من قصصه القصیره جدًّا، تحت مسمّى "فقاقیع". تروم هذه الدراسه، وفقًا للمنهج الوصفی – التحلیلی، إلى معالجه هذا النوع الأدبی الموجز والبحث وراء العلّه التی أجازت شیوع مثل هذا البرنامج وتسلّله فی الأعمال السردیّه المستحدثه ولاسیّما المجموعه التی سنتطرّق إلیها؛ کما تسعى هذه الدراسه العلمیّه أن تردَّ على بعض وجهات النظر المعارضه للبرنامج الأدنوی عبر تسلیط الضوء على منهجیه هذا المفهوم اللسانی والإشاده بمیّزات توظیفه فی النص القصصی القصیر جدًّا. من هذا المنظار تندرجُ المحاور ضمن البحث عبر عنصریّ الکم والماهیّه؛ إلّا أنّ اقتصادیه الحجم، والشخوص، والفضاء الزمکانی، والحبکه تنضوی تحت محور الکمّیّه والقضایا المتعلّقه بالقضایا الإنسانیه، والاجتماعیه، والسیاسیه، والعصریه، تمثّل الماهیّه. أمّا أبرز النتائج الحاصله فهی أنّ الخضیری یعتبر القصه القصیره جدًّا لقطه مکثفه ومستجیبه لسرعه العصر والمیل إلى الاختصار والنص القصصی القصیر جدًّا یتمتّع فی مجموعه الخضیری، بالکثافه والتقتیر فی أرکان القصه؛ کما یتّسم بنهایات حیّه تنبض فی فکر القارئ إذ یتقاسم الکاتب النهایهَ مع قارئه بواسطه إعطائه دورًا دینامیکیًا بدل الإستاتیکیه المعتاده فی القراءه المحضه ممّا نلاحظ فاعلیه المتلقّی باعتباره العنصر الأخیر والمکمّل الذی ینسج نتیجه القصه المعتمده على تأملاته الاستنتاجیه. وتتسم قصص الخضیری أیضًا ببناء متناغم مع البرنامج الأدنوی وثیمات فلسفیه مکلّله بنزعات واقعیه تساهم فی فتح رؤى جدیده أمام القارئ تجاه الأمور.
مستویات النِّضال فی أدب المقاومة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لم یمنع العاملیین یومًا من طلب العلم حلّ بمنطقه جبل عامل زمن الجزار، وما بعده الاحتلال الفرنسیّ،، "وإن خبا نوره فی بعض الحقبات التی وُصفت بالقاسیه، لکنّه کان یعود ناشطًا مزدهرًا " ([1]) فی حالات الهدوء_خصوصًا_ فی العهود الأولى لهذا الجبل. وقد کان للعلم فی جبل عامل مراکز علمیه منذ حقبات بعیده، وکانت تعدُّ قواعد علمیّه.یضع هذا البحث یده على الحقبه التی تعود إلى القرن السّابع إذ عرقت المنطقه انتشارًا واسعًا للعلم، وفی مناطقه کافّه، وعُرِفت لاحقًا وکمراکز للعلم جزین ومشغره، وعیناثا، ووصل العلم إلى کلّ قریّه جنوبیّه وإلى کلّ بیت فیه، وأُنشئت المدارس فی کل منها، وقد کانت تهتم بالمرحله الأولى بتدریس العلوم الدّینیّه، والفقهیّه والفلسفیّه القدیمه، وکرّت السّبحه، وأصبحت المدارس فی مرحله لاحقه تهتم بتدریس" علم الهیئه والحساب، والجبر والطبّ، والهندسه والعلوم العربیّه، کالنحوّ والصّرف والبیان واللغه" ([2]) ، وغیرها من العلوم.بعد انتشار الفوضى، والفساد والظلم وبدافع الخوف والضغط زمن الاحتلال العثمانیّ، هاجر علماء جبل عامل، إلى العراق والنجف وإیران، ولم یعودوا إلا بعد عوده الهدوء والأمان إلیه، لیکون لهم دورهم فی نهضه الحرکه الفکریه والثقافیّه فیه.عرف جبل عامل الإرسالیات، بعد حمله نابلیون على مصر، فکان لها مدارس عدّه فی "صور ومرجعیون، وفی جزین" ([3]) ...، ما تقدّم الحدیث به غیض من فیض مما زخر به هذا الجبل من علماء ومثقفین ومفکرین وباحثین، وفی أجواء فیها الکثیر من الظلم عاشوا، وعاینوه عن کثب، ما دفعهم فی حقبه لاحقه إلى الدّفع بالحرکه العلمیّه قُدُمًا من خلال مدارسهم ومکتباتهم العامّه والخاصه التی کانت مفتوحه أمام الطلبه.بناء على ما تقدّم نرى أنّ التاریخ السیاسیّ لهذه المنطقه حافل بالحروب والثّورات، والفتن بدعم من الاستعمار، والدّول المتغصبه، الأمر الّذی انعکس على الوضع الاجتماعیّ، فعانى العاملییون فی ضوئه الکثیر.نضع یدنا فی هذا الإطار على الفکر الثقافیّ للعاملیین، فنرى أنّه على الرّغم من الفوضى التی مرّت بها المنطقه، فإنّ اهلها استطاعوا أن ینهضوا بأدبهم وبحیاتهن الاجتماعیّه وبشعرهم، وقد کان الأدب فی جبل عامل منذ أواخر القرن الحادی عشر حتى نهایه القرن الثالث عشر هجری(18-19م) فی حرکه تجدید وتحرر من التقلید فی الفکر والعمل.ننطلق فی رحله الأدب المقاوم من جبل عامل الذّی لم یهدأ یومًا ولم یکلّ فی مقاومه المحتلّ والمغتضب بالسّلاح تاره، وبالعلم والثقافه تاره أخرى. بناء علیه تنفتح أمامنا وجوه متنوعه للأدب، فنشارکه النّضال وفی مستویات متعدده منها " حرکه النّضال الإنسانیّ" ([4]) والثقافیّ والفکریّ ّوالسیاسی ّوالاجتماعیّ والقومیّ والحضاریّ، فی هذا السّیاق سیعرض البحث لمستویین من مستویات النّضال الأدبیّ ألا وهما: المستوى الإنسانیّ والمستوى الاجتماعیّ.
استدعاء الشخصیّات التراثیه فی شعر تمیم البرغوثی دیوان مقام عراق أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
259-288
حوزههای تخصصی:
عقد الشعراء المعاصرون أواصر علاقه بتراثهم العربی وتمیّزت هذه العلاقه بقدر کبیر من الاستیعاب والفهم الواعی؛ وهو ما جعل من التراث کائناً حیّاً نابضاً بکل ألوان الحیاه فی وجدانهم وخاطرهم، ومن ثمّ کان التراث أحد المصادر الأساسیّه التی نهلوا من ینابعه، بما أضفى على تجاربهم ثراءً وتنوعاً. ومن الشعراء الَذین جنحوا إلى استدعاء الشخصیّات التراثیّه ووظَفوها ضمن سیاقاتهم الشعریّه الشاعر تمیم البرغوثی. اختار البحث شعر تمیم البرغوثی لیعبّر عن طبیعه تعامل الشاعر مع تراثه وکیفیّه توظیفه لمعطیات هذا التراث، والهدف من هذه الدّراسه الّتی اعتمدت على المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ، هو دراسه الشخصیّات التراثیّه الّتی استمدها الشاعر من التراث، والتعبیر عمّا تحمله هذه الشخصیّات من رموز فی تصویر حادثه الغزو الأمریکی للعراق. من النماذج الجیّده فی هذا المجال دیوان مقام عراق التی استخدم فیها رموزاً مستمدّه من التراث العربی؛ للإیحاء من خلالها بأکثر أبعاد رؤیته الشعریه، وهنا یتوالد التفاعل بین المدلول التراثی للرمز والمدلول المعاصر له. ظهر لنا من خلال هذا البحث أنّ أبرز الشّخصیّات والرموز الّتی قام الشاعر بتوظیفها هی الرموز الشعریّه مثل المتنبی وبشاربن برد والفرزدق والحلاج والرموز الدینیه مثل النبی (ص) والإمام الحسین(ع) وهی رموز تمتاز بعمق الرّؤیه وشمولها بما یخدم تجربته المعاصره التی تبحث فی طیّات تاریخها العربی عن عصره الذی یراه مغایراً لإشراق تلک العصور وزهوّها.
تقویم اختبارات ماده "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج وفق معاییر بناء الاختبارات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
139 - 154
حوزههای تخصصی:
تعد دراسه الاختبارات وتقویمها من الإجراءات اللازمه والرئیسه لتحسین مستوى التعلیم والتعلم. تأسیساً على هذا، تحاول هذه الدراسه تقویم أسئله اختبارات الفصل الدراسی الأول بالعام الدراسی 2018 – 2017م، لمادّه "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج، وتتناول مدى توافر المعاییر العلمیه لبناء الاختبارات فیها. تنهج المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستخدمه أداه الاستبانه الخاصه لمعاییر بناء الاختبار الجید لجمع البیانات، وقد تمّت معالجه البیانات فی برنامج الحزم الإحصائیه (spss). تدلّ النتائج على أنّ هذه الاختبارات لا تعانی من معایب کبیره فی المعاییر الشکلیه والفنیه، ویوجد اهتمام لا بأس به فی هذه المعاییر. أمّا بالنسبه إلى الأسئله الموضوعیه، فأظهرت نتائج الدراسه أنّ أسئله الاختیار من متعدّد تحتاج إلى دقه بالغه، فی حین أنّ أسئله الصواب والخطأ وکذلک أسئله المزاوجه (المقابله)، تتمتع بمعاییر بناء الاختبارات، وکذلک توضّح النتائج أنّ المشاکل قد تضخم فی أسئله التکمیل بالقیاس إلى الأنواع الأخرى من الأسئله ، وتعد النسبه الکبیره منها مرتفعه الحجم؛ والجدیر بالذکر أنّ الاعتماد على التذکر یعتبر من سلبیات الأسئله الموضوعیه
المواجهه والبناء فی المستوی الحضاری عند فوزی البکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
69-100
حوزههای تخصصی:
موضوع الحضاره والارتطام الحضاری من الموضوعات والقضایا المهمه للشعر العربی المعاصر ونری فی شعر الشعراء الملتزمین بقضیه الأرض والوطن، المشاهد العدیده من الصدام الحضاری والصوره الحضاریه للأنا العربی والآخر. هذه الورقه البحثیه تسعى بالاعتماد على المنهج الوصفی_التحلیلی لتسلیط الضوء علی الجانب الشعری المهم لشعر بکری وهو التجسید الشعری الواعی للآخر الحضاری والأنا العربی والشرقی ومن هنا أخذت بعض العینات الشعریه من دواوین الشاعر والمجموعات الشعریه التی یتطرق فیها الشاعر لقضیه الارتطام الحضاری بین الشرق والغرب. ما توصلت إلیه هذه الورقه البحثیه هو أن حضاره الآخر الغربی هی حضاره مادیه، تحمل الوحشیه والغطرسه والقتل والذبح والدمار إلی اللبدان والشعوب والوحشیه المسیطره علی هذه الحضاره نتیجه للإنجازات العلمیه التی حققتها من جهه ونتیجه لانتفاء حضور المبدأ الحقیقی للإنسان فی هذه الحضاره وحضور الأنا الشرقی والعربی فی شعر الشاعر فی المستوی الحضاری، حضور سلبی فی المستوی السیاسی والإیدئولوجی وخاصه مقابل صوره الآخر الغربی. وما یحتاجه الشارع العربی فی هذه الظروف الملیئه بالبطش الحضاری، هو ممارسه بناء المشروع الحضاری الجدید ذات العراقه والأصاله، ینطلق عن الرؤیه العربیه الواعیه والفکر العربی المتقد الیقظ الذی یحقق الحلم الإنسانی وتقدیس القیم المثلی والنزوع الحقیقی إلی الدین القیم والانتماء الحضاری والاقتلاع الفکری وعدم النزوع إلی الغرب وحضارته المادیه التی تحمل الخراب والمأساه إلی العالم.
پژوهشى در مآخذ احادیث تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از شاخص ترین متون نثر فارسى مصنوع کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار مشهور به تاریخ وصّاف تألیف شرف الدّین (شهاب الدّین) شیرازى معروف به وصّاف الحضره (م. 730 ه .ق.) است. این کتاب که بنابر رسم معهود و نانوشته مؤلفان و مورخانِ بعد از قرن ششم، مشحون به آیات قرآن، احادیث و اشعار و امثال عربى است. استشهاد به احادیث و استخدام آن ها از سوى نویسنده دانشمند براى اثبات مطالب کتاب از برجستگى خاصّى برخوردار است که قطعاً خوانندگان کتاب و علاقه مندان به مطالعه متون فنى و مصنوع ناگزیرند این احادیث را دریابند و با اطمینان از صحت و وثوق آن ها اعتماد بیشترى به کتاب و مؤلف آن پیدا کنند. این مقاله مفصل بر آن است تا با مأخذشناسى احادیث و اعتبار سنجى آن ها احادیث معتبر را از اخبار و روایات سست و نادرست تمیز دهد و خواننده متن وصّاف را در درک بهتر یارى رساند. نتیجه تحقیقات نشان مى دهد که ده ها حدیث در تاریخ وصّاف وارد است که غالب آن ها در منابع معتبر روایى شیعه و اهل سنّت آمده و بعضاً حتى در مواضعى که مؤلف کتاب به حدیث بودن آن ها تصریح کرده است فاید مأخذ قابل اعتمادند.
بازخوانی رمزگان شناختی اشعار محمد عفیفی مطر بر اساس سیاق سخن و طبقه بندی آن بر پایه نظریه دنیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
40 - 62
حوزههای تخصصی:
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین طرق رسیدن به لایه های نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار می آید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهره برداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه تعریفی جامع از مفهوم رمز، با تکیه بر نظریه دنیل چندلر مبنی بر آفریده شدن رمزگان تازه از بطن رمز ادبی مستعمل و امکان طبقه بندی آن در زیر مجموعه های گوناگون مانند اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفسیری و زبانی به بازخوانی شعر محمد عفیفی مطر می پردازد. این بازخوانی به بررسی سیاقی سروده وی یعنی تبیین تأثیرپذیری هر رمز از واژگان و تعابیر هر عبارت و میزان این اثربخشی در آفرینش معانی تازه و بدیع اهتمام دارد. این پژوهش قصد دارد تا نوآوری محمد عفیفی مطر در سرودن اشعار عمیق و لایه بندی شده با به کارگیری رموز مستعمل ادبی و خلق رمزگان تازه به واسطه آن ها را شرح داده و حاصل را به یاری نظریه دنیل چندلر طبقه بندی نماید. شاعر همواره در تلاش بوده است تا از رمز تنها بهره برداری ادبی نکرده بلکه با استفاده از آن سعی داشته تا گاهی در لباس یک مصلح اجتماعی و گاه در کسوت یک ناقد سیاسی به اصلاح جامعه و نقد وضع سیاسی مواجه با خود بپردازد؛ وی در این امر تنها به شرح نقطه ضعف موجود اکتفا نکرده و به طرح راه حلی مطلوب از نظر خود نیز پرداخته است.
دور الإمکانیّه الجغرافیّه فی تطوّر وازدهار خوزستان التجاری فی القرون الأولى للإسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث أهم الممیّزات الجغرافیّه فی محافظه خوزستان خلال فتره ما بین القرن الأوّل حتى القرن الخامس الهجری، منها: توزیع السکّان والمهاجرین، والکثافه السکّانیّ ه ، وشبکات الطرق المرتبطه بها، کالطرق البرّیّه والبحریّه، و الدور الأساسی ل هذه العناصر فی نمو الزراعه وازدهار الصناعه فی هذه المحافظه وأیضا التکوین الاقتصادی القائم على تصدیر منتجات کالسکّر والمنسوجات المختلفه فی المحافظه آنذاک؛ ویُظهر مدى تأثیر المدن التجاریّه والتجّار والأسواق وطرق تواصل هذه المحافظه مع المحافظات المجاوره على التجاره. ومن ناحی ه أ خرى، أوضحت الدراسه مدى ثروه محافظه خوزستان فی إحصائیّات الضرائب ومقارنتها مع ال محافظات الأخرى. تعتمد هذ ه الدراسه فی جمع بیانات الجغرافیا الإسلامیّه، على منهج البحث المکتباتی وتتّخذ أسلوب التأریخ التحلیلی؛ وهنا یتّفق نهج التحلیل مع منهج مدرسه الحولیّات؛ خاصّه دراس ه التأثیراتالجغرافیّه التی ظهرت سابقاً فی کتاب فرناند برودیل الشهیر ؛ أی المتوسط والعالم المتوسط فی عهد فیلیب الثانی .
أبنیه الزمن ودلالتها فی اللغه العربیه دراسه فی الزمن اللغوی والتقویمی والفلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
127 - 138
حوزههای تخصصی:
للزمن مکانه کبیره فی نحو اللغات قدیما وحدیثا. ولکل لغه نظام زمنی خاص یعین مدى إدراک الناطقین بها، لأهمیه الزمن الذی یشکل جزءا من المعنى. الزمن ظاهره فیزیائیه ومجسمه من ظواهر الکون تستخدم کأصول کمیه لمحاسبه کثیر من الظواهر، وهی تقاس بأبعاد ووحدات قیاسیه معینه، کالدقیقه، والساعه، والیوم، والشهر، والسنه، وما إلى ذلک. ولکن عندما نتحدث عن الزمن فی اللغه، نواجه ظاهره نفسیه تختلف عن الزمن الکمی تماما. فی هذه الحاله، یرتبط الزمن بمقولات کیفیه وقوع الأحداث فی العالم الخارجی. ومن هذا المنظر، لیس الزمن أمرا فیزیائیا وعینیا، بل هو ظاهره خیالیه وانتزاعیه متأثره بالأحداث الخارجیه. یهدف هذا البحث مرتکزا على المنهج الوصفی التحلیلی، إلى توصیف نظام الزمن اللغوی وتبیین علاقته بالصیغ والتراکیب التی یعبر بها عن الزمن فی اللغه العربیه وبیان الفرق بین ما تدل علیه ظروف الزمان والمصادر والصفات بأنواعها وبین الزمن الذی للفعل، وفضلا عن هذا، معالجه الجمل والأفعال التی لا تحمل شیئا من مفهوم الزمن فی الکلام؛ وکذلک بیان الخلافات القائمه بین الزمن اللغوی والزمن الفلسفی والزمن الفلکی أو التقویمی. یحاول البحث دراسه موضوع الزمن فی العربیه مبینا مفهوم الزمن والزمان عند النحاه القدامى والمحدثین. والزمان اسم لقلیل الوقت أو کثیره ولا یرتبط بالحدث أبدا، یقابله فی اللغه الإنجلیزیه (time)؛ وهذا ما نسمیه الزمن التقویمی؛ والزمن تعبیر لغوی یتجلى فی الأفعال خاصه، وله صله وثیقه بالحدث، ویسمیه النحاه الزمن اللغوی. لیس الزمان هو الصوره الفریده المقصوده من الفعل دائما؛ والفعل قد یدل على محض تمام الحدث أو عدم تمامه، بغض النظر عن إراده الوقت الذی وقع فیه. تختلف الصیغ والتراکیب فی دلالتها عن الزمن فی اللغه العربیه؛ فإن دلت کلمه بالمطابقه على الزمن فقط، فهی ظرف؛ بعباره أخرى، الزمن یستفاد من الظرف بالمطابقه ومن الفعل بالتضمن.
الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها اسمیه أم فعلیه؟ نظراً إلى دلالاتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنقسم الجمله فی اللغه العربیه اعتماداً على صدرها الأصیل إلى الاسمیه والفعلیه، أما الجمله الاسمیه فهی التی یتصدّرها اسم بالأصاله؛ وفی المقابل لها الجمله الفعلیه، وهی التی یتصدّرها فعل بالأصاله. ولکلّ واحد منهما دلاله خاصه. بما أنّ "کان" وأخواتها تلعب دوراً هاماً فی اللغه العربیه من جهه الاستخدام، فقد تطرّقنا إلى دراسه الجمل المصدّره بها؛ لنبیّن هل هذه الجمل اسمیه أم فعلیه؟ فاسمیه هذه الجمل أو فعلیتها من القضایا المهمه التی تجب معرفتها، ولا سیّما بعد أن وجدنا بعض النحویین یعُدّونها اسمیه، کما هو الحال فی الکتب النحویه التعلیمیه المعاصره. فأهمیتها مِن أهمیه إعراب الجمل نفسه؛ إذ یحتلّ مکانه مرموقه ودرجه عالیه فی اللغه العربیه، کما تبرز أهمیتها أیضاً فی تقدیم المنهج العلمی المدقّق لإعراب "کان" وأخواتها. بناءً على ما تقدّم، یهدف هذا المقال إلى تبیین الرأى السدید الراجح فی هذا المجال، کما یهدف الى کشف اللبس الذی حصل من جرّاء ذلک، ویقدّم منهجاً علمیا ینبغی أن یُتبَع فی إعراب الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها. ولقد بذلنا جلَّ جهودنا فی إثبات أنّ المیزان فی انقسام الجمله إلى الاسمیه أو الفعلیه هو صدرها، معتمدین على آراء النحاه، ومبدئین الرأى فی هذه المسأله، بالاستناد إلى الأدله والشواهد المعتبره. فانکشف لنا من خلال البحث أنّ الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها فعلیه، لا اسمیه لعدّه أسباب، أهمّها: قبولها علامات الأفعال، ووجود الإسناد المعنوی، ووقوعها بعد أدوات الشرط، ومسأله السهوله فی التعلیم ودلاله النسخ. وسنشیر إلى ذلک کلّه فی هذا المقال بصوره تفصیلیه.
البطل النسقی أو الفاعل السردی فی أیام العرب قبل الإسلام؛ کتاب الجمهره فی أیام العرب، لعُمر بن شَبَّه البصریّ أنموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
البطل هو الشخصیه الرئیسه فی قصه تخییلیه ما. وقد قلّ استخدام هذا المصطلح فی الدراسات السردیه الحدیثه؛ لما انطوى علیه مفهومه من لبس؛ ولعسر الإحاطه به علمیًا. فالبطل/الفاعل السردی هو محور اهتمام الراوی القدیم أکثر من اهتمامه بالحدث، ولاسیما فی الأخبار القدیمه لأنه یجسد ضمیر هویه الأمه المؤدلج للاوعیها الجمعی. والبطل العربی یکون (بطلاً نسقیًا) فی العقل الجمعی، لما له من أهمیه بالغه فی المتخیل السردی المنتج للأنساق الثقافیه، إذ صارالبطل رمزاً للقبیله، تستمد منه الشجاعه والإقدام فی النصر وفی الهزائم والخسائر. لقد استفدنا فی هذا البحث من المنهج الوصفی التحلیلی بهدف دراسه الفاعل السردی الرئیس فی أیام العرب بشکل عام، وکتاب الجمهره أیام العرب لعمر بن شبّه البصریّ بشکل خاص، والذی تفرد بذکر حرب البسوس بتفاصیلها کافه- مع ما سبقها من أحداث ووقائع- أهمیه تفوق أهمیه الحدث فی البنیه السردیه للأثر أحیانًا. وقد قسّمنا البحث على مبحثین، وفقا لأنواع الفاعل السردی فی کتاب جمهره فی أیام العرب: فاهتم أولهما بالکشف عن الفاعل السردی العادل، وما ناله من تغییب ثقافی مارسه خطاب الثقافه السلطوی، ویمثل هذا البطل (البَرَّاق بن روحان)، وأما المبحث الثانی للبحث فقد عرض ثنائیه (الثبات والتحول) فی شخصیه الفاعل السردی، ومثلته شخصیتا (کُلیب والمهلهِل). و وصلنا إلی بعض النتائج منها أن کتاب الجمهره فی أیام العرب، یستمر بروایه أحداث جدیده تتمحور حول الشخصیات نفسها بعض الأحیان، لکن بامتداد زمنی لاحق، ودوافع سلوکیه مختلفه، تتحول بعض الشخصیات من الهامشیه والسطحیه فی نسقیتها إلى وظیفه البطل النسقی/ وحده مرکزیه فی تحریک بؤره الحبکه مثل حرب البسوس.