فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
سورة کوثر، موجزترین و در عین حال، یکی از تأثیرگذارترین سوره های قرآن است که در عین ایجاز، می توان همه جنبه های کامل بلاغی یک کلام را در آن یافت؛ به طوری که پیام رسانی که وظیفه اصلی کلام است، در آن به حد نهایت رعایت شده است. این سوره که در شرایط خاص و متناسب با موقعیت ویژه ای نازل شده است، مضمون و محتوایی واحد دارد که وحدت و یکپارچگی خاصی بین آیات سه گانه آن برقرار کرده است.
به طورکلی برای اثبات اعجاز لفظی قرآن، بررسی و تحلیل زبان قرآن و تحلیل ویژگی های ساختاری گفتارهای آن، نیز تبیین ویژگی ها و وجوه بلاغی این کلام ضروری است. در این راستا، همواره یکی از مهمترین دغدغه های دانشمندان، زبان شناسان و نحویون اسلامی، کوشش برای اثبات اعجاز لفظی قرآن بوده است. یکی از روش هادر این زمینه، بررسی وجوه بلاغی این کلام، تبیین بلیغ بودن متکلم و کلام آن و انطباق و تناسبش با ویژگی های مخاطبان و سیاق حالیه است. در کتاب های بلاغی، معیار سنجش ویژگی بلاغت در کلام و متکلم، مطابقت آنها با اقتضای حال تعریف شده است. با بررسی این معیار مشخص می شود که احوال گوناگونی شرایط شکل گیری یک کلام را متأثر می کند. عوامل چهارگانة متکلم، مخاطب، کلام و بافت موقعیتی در سطوح مختلف ساختار ظاهری و مفاهیم و معانی کلام را متأثر می کند. در این پژوهش با تمرکز بر موجزترین واحد کلام در قرآن، یعنی سورة کوثر و با بررسی احوال گوناگون این عوامل چهارگانه و مقتضیات متنوع آنها انطباق این کلام با اقسام احوال و مقتضیات، تبیین و تحلیل شده است.
أسلوب ""الموال"" ومکانته فی الشعر الشعبی الخوزستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشعر الشعبی یمثّل جزءا ضخما من التراث الثقافی والأدبی لکل شعب، ومتممّا له، فلا یمکن فصله عن دراسة الأدب الفصیح، إذ یحفظ بین دفتیه بعض الجوانب اللغویة، والثقافیة، والأدبیة. وقد حظی هذا النوع من الشعر العامی فی سائر البلدان بالإهتمام والعنایة من قبل الباحثین المهتمین بالدراسات الفولکلوریة، فکلما زادت هذه الدراسات تکشّفت لنا قضایا هامة، وأیقنّا أنّ هذا النمط الشعری بإمکانه أن یقدّم لنا مادة لغویة وثقافیة وأدبیة تساعدنا علی معرفة الشعوب وآدابها. والشعر الشعبی فی خوزستان أیضا له مکانته الخاصة فی الأوساط الأدبیة فهناک الکثیر من الأنماط الشعریة الشائعة علی مستوی الدول العربیة انتشرت لأول مرة فی محافظة خوزستان ثم انتقلت للبدان الأخری، وأحیانا تمّ تسجیلها بإسم هذه البلدان العربیة؛ لأنّ الشعر العامی الخوزستانی وحتی الفصیح لم یجد من یرعاه ویقوم بدراسته وإن وُجِدت إهتمامات فما هی إلا إشارات عابرة أو محاولات مبعثرة فی طیات الکتب.
وإنّنا فی هذه المقالة قمنا بدراسة میدانیة فی محافظة خوزستان ودرسنا من خلالها الشعر المحکی بلهجة سکانها العرب. فحاولنا أن نسلّط الضوء علی أقدم نوع من الشعر الشعبی وهو الموال- الفن الذی طالما أهمله الباحثون- وبیّنا فیه موطن الموال، ونشأته، وأنواعه، ووزنه، وأغراضه، وروّاده؛ وقد توصّلنا فی بحثنا إلی هذه النتیجة أنّ الموال هو أقدم فن فی مجال الشعر الشعبی وباستطاعته أن یلعب دوراً هاماً فی الحفاظ علی اللهجة المحکیة وانتقال مختلفِ المفاهیمِ الإجتماعیةِ والسیاسیةِ فی العصرِ الراهنِ.
المرأة فی عالم الأدیب القصصی محسن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأخذ هذه الدراسة على عاتقها تقدیم رؤیة لصورة المرأة فی الإبداع القصصی،ومدى ارتباطها بالواقع وحرکة المجتمع.
جسّد البحث هذه الرؤیا فی قصص محسن یوسف من خلال ثلاثة محاور:
المحور الأول استعرض حصار المرأة الشرقیّة المستلبة،وما تعانیه من قهر واضطهاد، وصل إلى حد الفجیعة فی مجتمع یرغمها على مصادرة إنسانیتها.
ووقف المحور الثانی عند المرأة المقاومة التی ثارت على واقعها الشرقی المتمثل بالعادات والتقالید والأفکار المتخلفة، ومآسی القمع والاستلاب والاضطهاد المجتمعی، ونهضت للدفاع عن قضایا الإنسان الکبرى من أجل حیاة یسودها الحبّ و السلام.
أما المحور الأخیر فقد تناول المرأة الرمز،متکئاً على الرمز الشفّاف القریب من الفهم والإدراک، والبعید عن الإبهام والغموض، ولا تکاد قصة من قصص الکاتب تخلو من إشارات تاریخیة یغلّفها بالرمز لتقدیم صورة للعالم، کما ینبغی أن یکون.
زبان و تصویر در تعبیرات قرآنی قصاید عربی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل قصاید عربی سعدی و تبیین ساختار زبانی شاعر در تصاویر قرآنی موجود در این قصاید، محور اصلی مقاله حاضر است که با توجه به جایگاه رفیع سعدی در عرصه ادبیات ایران و جهان، تبیین شاخصه های اصلی زبان تصویری او در راستای اثبات تسلط شاعر بر زبان قرآن و شعر عربی ضرورت می یابد. از آن جایی که رویکرد زبان و تصویر در اشعار سعدی با زیر ساخت تاثیرات شاعر از قرآن، کار نشده است لذا در این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر هستیم:
اول این که جایگاه آیات قرآنی در قصاید عربی سعدی چگونه است؟ و میزان ابیات تصویری و غیر تصویری شاعر در چه حدی است؟ دیگر آن که صور خیال در ابیات قرآنی سعدی چه ویژگی هایی دارد؟ و کانون مرکزی تصویر در این ابیات چیست؟ بیان نحوه تقابل و تعامل، پیوند و مجاورت واژگان قرآن در نگاه تصویری شاعر، از رویکردهای دیگر مقاله حاضر است.
بررسی اسباب پیدایش مناظرات میان ابوبکر خوارزمی و بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های ادبی قرن چهارم، مناظرات ادبی است که میان ادبای بزرگ آن دوران برپا می شد و مناظرات خوارزمی (323-383ق) و بدیع الزمان (358-398ه .ق) از مشهورترین آن ها به شمار می آید. خوارزمی که ادیب پرآوازه نیشابور بود مورد حسادت جمعی از علما و بزرگان آن عصر قرار گرفت و آنان با توطئه چینی، بدیع الزمان را تطمیع کرده و از این طریق به صف آرائی ادبی در مقابل خوارزمی پرداختند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به شعر این دو ادیب و همچنین روایات مورخانی که شاهد این ماجرا بودند، عوامل بروز مناظرات میان آن دو را تبیین نماید. نتایج اولیه حاکی از آن است که در پیدایش این مناظرات زمینه های ذاتی، مذهبی، علمی و سیاسی نقش به سزائی داشته، به گونه ای که تقابل روحیات متناقض اخلاقی و شخصیتی دو طرف مناظره باعث پیدایش زمینه ذاتی گردید و هم چنین اختلاف مذهب آن دو در پیدایش و استمرار مناظره تأثیرگذار بود. تلاش برای دستیابی به جایگاه علمی والا از جانب رقیب، زمینه علمی این مناظرات را فراهم آورد و درگیری خوارزمی با سیاست مداران و رجال برجسته و هم چنین حسادت آن ها نسبت به وی، بر این دسیسه چینی افزود که نتیجه آن شکست خوارزمی در برابر بدیع الزمان بود.
نگاهی به مسأله استعمار در اشعار مهدی اخوان ثالث و مفدی زکریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
155-180 صفحه
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایران، مهدی اخوان ثالث (م.امید، 1307 1369) و در ادبیات الجزایر، مفدی زکریا(1908 1977) از شاعرانی هستند که مشخصه بارز شعرشان توصیف تاریخ اجتماعی و سیاسی است، و در متن این جریانات و مهم ترین وقایع را در شعرشان منعکس کرده اند، یکی از مسایل مهم که در شعر هر دو به وضوح آشکار است پرداختن به استعمار است. اخوان ثالث، روایت گر حضور استعمار انگلیس و آمریکا و زکریا روایتگر حضور استعمار فرانسه است، این مقاله برآن است تا بیان دارد که جلوه های استعمار در شعر دو شاعر چیست؟ براساس مکتب ادبیات تطبیقی، دو شاعر، استعمار را با چه شباهت ها و تفاوت هایی در شعرشان ترسیم کرده اند؟ و واکنش آنها به حضور استعمار در جامعه چگونه است؟ نتایج بررسی نشان می دهد: اخوان به زبانی نمادین و تمثیلی و زکریا با تصاویر شاعرانه از استعمار پلید که بر جامعه سایه انداخته سخن گفته اند؛ اما یک تفاوت محسوس در شعر آنها دیده می شود که اخوان از حضور استعمار به یأس گراییده و روحیه مقاومت را از دست داده و در اشعارش فضای یأس آمیز و غمناک بعد از چیرگی استعمار را وصف کرده ولی زکریا روحیه ای امیدوار دارد و اشعارش گویای مقاومت در برابر استعمار است.
دراسة آیات لم یلتزم الطبرسی فی بیان معانیها بالوجوه الإعرابیة التی ذکرها لها (بررسی آیاتی که طبرسی در بیان معانی آنها به اعراب آن آیات پایبند نبوده است)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران بر ضرورت شناخت اعراب (نقش کلمه ها) وقواعد نحو در قرآن کریم تأکید نموده-اند وهیچ یک ازآنها در اهمیت داشتن نقش اعراب در تفسیر تردید نکرده است وطبرسی در کتاب تفسیر خود به اعراب اهتمام ورزیده وبعد از آوردن آیه جهت تفسیر ابتدا به توضیحات لغوی تحت عنوان اللغه پرداخته وسپس اعراب را آورده است.واهمیت اعراب بنا به گفته طبرسی از این قرار است:«اعراب بزرگترین دانش قرآنی است چراکه هرمعنایی مبتنی بر اعراب است واعراب است که از الفاظ گره گشایی کرده وروابط معنایی رااز الفاظ استخراج می نماید،زیرا مقاصد در الفاظ پنهان است واعراب،آنها را آشکار کرده واز آنها بحث می کند وبه آنها راهنمایی می نماید وهمچنین اعراب، معیاری است که نقصان و برتری سخن به واسطه ی عرضه نمودن بر آن معلوم می گردد ومیزانی است که خوبی و بدی سخن با آن مشخص می-شود» (طبرسی،1425ه ،ج1/5) و طبرسی در تفسیر خود در دوقسمت اعراب وقرائت به موضوع اعراب پرداخته وقسمتی هم به بیان معنا اختصاص داده است وما به موضوع تأثیر صورتهای مختلف اعراب در معنایی که ارائه کرده است،پرداخته ایم و اینکه آیا بحث اعراب در معنا تأثیر داشته یا فقط یک بحث تئوری بوده ودر معنا تأثیری ندارد. وبنابراین ما دراین مقاله سعی کرده ایم که صور اعراب را در آیات آورده وسپس معنای آنها را در جاهایی که طبرسی به اعراب آنها پایبند نبوده است،بیان نموده ایم وبرحسب اطلاعات نحوی مان بیان داشته ایم که آن صورت اعرابی به کدام معنا ونظر انتساب دارد ودر بیشتر جاها نظرات افراد را فقط آورده ایم،بدون اینکه نظر طبرسی را بیان نموده باشیم.
دراسه بنیویه لمسرحیه ""شهرزاد"" لتوفیق حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ المنهج البنیوی أقرب المناهج إلی النص الأدبی؛ لأنَّ النص هو المصدر، ولا وجود للمصدر إلا من خلال النص، و لأنَّ اللغه هی التی تشکل النص و تحدد وجوده و کینونته، و بالتالی، فاللسانیات هی المنهجیه الوحیده الصالحه لدراسه اللغه فی کل تمظهراتها الوصفیه. للتوصل إلی بنیه الأثر الأدبی ینبغی تخلیص النص من الموضوع و المعانی و الأفکار و البعدین الذاتی والموضوعی، لیبدأ بعد ذلک تحلیل النص فی دراسه المستویات البنیویه. نحن نرید فی هذه المقاله من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی أن ندرس البنیویه فی مسرحیه شهرزاد و بما أنَّ ضیق مساحه البحث لایتیح لنا الإلمام بکافه جوانب الدراسات البنیویه علینا أن نختار منها ما وجدنا أنه رکیزه أساسیه فی تحدید مظاهر البنیویه فی شهرزاد وهذه المحاور هی: الفواعل التی تمثل الشخوص فی النص، ویوازیها فی الخط نفسه المفعول به وهو الهدف أو المغزی من النص، وفی المحور العمودی هناک المساندون والمعارضون و فی الوسط هناک محور الأحداث ( الحبکه الدرامیه ) للمسرحیه. شخصیات مسرحیه شهرزاد ما هی إلا رموز لنوازع الإنسان وملکاته؛ فالعبد عبد أسود حقیقی ذو مزاج شهوانی، و الوزیر شخصیه عاطفیه عفیفه و الملک شخصیه زهدت فی کل الحیاه ی الرمزی لیصبحوا رمزاً لسعی الإنسان الحثیث نحو المجهول. و یری توفیق الحکیم أن حکمه الإنسان فی عصورنا الدنیا ولکن تلک العلاقه الخفیه التی تربط بینهم فی إنجذابهم نحو شهرزاد هی التی ترفعهم عن المستوی الواقعی إلی المستوی الدلالالحدیثه لیست هی التی توجه مصیره بل الذی یوجه مصیره هو قدرته ذلک العفریت المنطلق مِن قَمقَم الحکمه هو العله المباشره لأزمه الإنسانیه فی العصر الحدیث.
تبیین پدیده فراگیر زبانی ((صفت جانشین موصوف)) در چکامه های عصر جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است.امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد به علاقه صفت» نام گرفته یا زیر عناوینی چون: «همنشینی معنایی در طرح مجاز» بررسی شده است. به گمان نگارنده بروز چنین عادت زبانی در شعر دوران جاهلی، نه تنها امری سطحی و تصادفی نیست، بلکه رویکردی زبانی است که در محور همنشینی و در راستای بالا بردن ادبیت کلام، تحقق یافته و گزینشی است بلاغی و برآمده از عواطف و روحیات سراینده که با مقتضای حال مخاطب بیابان گرد آن روزگار، تناسبی درخور داشته است. در نوشتار پیش رو، این رویه رایج زبانی، در پیوندی معنادار و بنیادین با اقلیم، فکر و فرهنگ عرب جاهلی و شرایط حاکم بر زندگی ایشان، مورد واکاوی قرار گرفته است. به گواهی پژوهش، فرایند حذف موصوف و انتقال معنای آن به صفت، با ایجاد نوعی ایجاز و بالا بردن قابلیّت تداعی کلام، به پویاسازی ذهن خواننده کمک می کند.
التفاعل التاریخی و الجمالی فی الشعر الجزایری المعاصر قراءه فی شعر الثوره عند عزالدین المیهوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
313-330 صفحه
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلی قراءه النص الشعری الجزایری المعاصر؛ باعتباره نصاً أعید فیه انتاج الحدث التاریخی( ثوره التحریر ) فنیاً بدرجه عالیه من الوعی؛ مما یعنی أن الشاعر عزالدین میهوبی تمثل الحدث التاریخی فأعاد صناعه سیاقه باعتباره جوهر التجربه الشعریه، و من ثم تهیأ له انتاج النص الشعری بصفته الوجه الثانی للعمله- علی مذهب دو بوغراند-. و فی انصهار الراهن بالماضی تتجلی التجربه الشعریه ضرباً من البحث عن الذات. فی هذا الاطار یتنزل هذا البحث دراسهً فی حیثیات النص الشعری المعاصر سیاقاً تشکیلاً، و ما ینجم عن ذلک من میلاد قیم نصیه/ جمالیه یعیش فیها الحدث التاریخی حالهً من البعْث، فاذا کانت الممارسه النقدیه اعاده انتاج النص من زاویه المتلقی، فان دراسه أدب الثوره- بأی منهج شینا- هی من زاویهٍ تحیینٌ لهذه النصوص بمضامینها، و من زاویهٍ ثانیه إسهامٌ فی إعاده إنتاج التاریخ أو علی الأقل قراءه تفاعلیه مع التاریخ الذی یظل الانسان جزءا منه من منظور ثقافی و أنثروبولوجی. یضطلع الحدث التاریخی- بصفته تجربه أدبیه/ شعریه- بأداء وظیفه جمالیه، یبلغ فیها المعیار درجه عالیه من الهیمنه، و یرجع السبب فی هیمنه المعیار إلی اضطلاع الشاعر بدور المرید/ المحب للحدث التاریخی، و إلی کل ما یجسده هذا الحدث من أیقونه مکانیه، أو شخصیه تاریخیه، أو معرکه
آلیات السینما فی روایة ""قنادیل ملک الجلیل"" لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقدمت الروایة فی العصر الحدیث تقدماً عظیماً، وتنوّعت أسالیبها؛ فمن هذه الأسالیب تداخلها والأنواع الأدبیة والفنون البصریة. وقد أخذت الروایة الجدیدة تقتبس من بعض الفنون أسالیبَ فنیةً تساندها فی عملیة البناء الروائی، وتدفع بها إلی الإبداع، وتضمن لها حضورها وتطورها، فمن ذلک: استخدام أسلوب الحوار المسرحی، وتوظیف المعطیات الغنائیة الشعریة، وتصویر الأحداث المدهشة والبطولات الملحمیة. وأخیراً تعاملت الروایة، خاصة ""الروایة الجدیدة"" مع الفنون البصریة ولاسیّما الفن السابع، أی السینما؛ ونجد هذا التعامل الأخیر فی الأفلام المقتبسة من الروایات أو فی الإفادة من التقنیات السینمایة لکتابة الروایة؛ فالعلاقات الثنائیة قائمة بین الروایة والسینما فی عصرنا الراهن. ویعدّ ابراهیم نصرالله من الروائیین القلائل الذین جسّدوا فی روایاتهم جمیع الأنواع والفنون، وروایة ""قنادیل ملک الجلیل"" خیر مثال علی ذلک، حیث استخدم کاتبها اللغة الشعریة والمسرحیة، واستفاد من اللغة الروائیة، ولم یهمل توظیف التقنیات السینمائیة؛ فجاءت هذه المقالة لتستعرض الآلیات السینمائیة الموجودة فی الروایة، وذلک من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی. وقد أظهرت النتائج أن الروایة أخذت عدة تقنیات سینمائیة: کتقنیة عدسة الزوم، وعملیة المونتاج والسرد السینمائی، وسیناریو القص، کما أنّ الکاتب سعی فی استعمال أسالیب روائیة جدیدة مقتبسة من السینما.
جمالیّات الأسالیب البصریّة فی شعر عدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر لا یأتی فی نصه باللغة الدالة القریبة الحاضرة فی ذهنه، بل یتوقّف طویلاً عند الألفاظ، یتأمّلها وینتقیها، ثم یعید تشکیلها بما یناسب الدلالة الوجدانیة، وقد یتوقّف عندها لیخلق عبرها لنفسه نمطاً جدیداً تحّقق رغبته ورغبة القارئ فی المتعة الفنیة المتوقعة من إبداعه؛ والتعبیر بالصورة یُعتبَر من أهم خصائص التعبیر الشعری حیث یتمیّز بدقّة تحدیده للتجارب ومفرداتها, .تعدّ الأسالیب البصریّة-وهی الأسالیب التی یوظّفها الشاعر لبیان ما لا یستطیع التفوّه به- إحدى طرق التعبیر فی الشعر العربی والخدمة التی تؤدیها تلک الأسالیب، فهی غالبا المساعدة فی بناء المزاج الانفعالی وتغیراته. أحد هؤلاء الشعراء الذین اتّجهوا إلى التعبیر بالأسالیب البصریّة هو الشاعر العراقی المعاصر عدنان الصائغ. فقد تناول هذا النوع من التعبیر فی تجربته الشعریة لرفد نصوصه بشحنات دلالیة وفقا للرؤی والأفکار التی یرید التعبیر عنها. فی هذا البحث نحاول الولوج إلى ظاهرة حداثویة أتت بها ثورة التجدید الشعریة وهی ظاهرة التشکیل البَصَرَی فی القصیدة الحدیثة، ومن ثم تطبیق ظواهر التشکیل البصری فی قصائد الشاعر العراقی المعاصر ""عدنان الصائغ"" والترکیز على المظاهر البَصَرَیة البارزة فی شعره المنشور فی مجموعة أشعاره مستخدمین المنهج الوصفی-التحلیلی. ومن المظاهر البصریة المستخدمة هی العلامات الترقیمیّة، التنقیط والصمت، والسواد والبیاض والشکل المتموّج، وتفتیت الکلمات، والأشکال الهندسیّة، والظلّ. وکلّها تعبّر عن اضطراب الشاعر وتوتّره واغترابه عن الوطن ووحشته. وکل هذا أدّى إلى تجسیم آلام الشاعر وحنینه إلی وطنه النائی البعید عنه.
ارزیابی ابعاد کالبدی- فضایی کیفیت محیطِ شهری در بافت میانی شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرها و توسعه ی کالبدی آن ها موجب بروز بحران های مختلف در زندگی شهری نظیر مشکلات محیطی و نزول کیفیت محیط شهرها شده است. در کشور ما هم به دنبال افزایش شهرنشینی و سرعت بالای تغییرات در بافت های شهری به دلایل مختلف، کیفیت محیط در نواحی شهری به شدت تنزل یافته است. بحران کیفیت در محیط های شهری، توجه به رویکردهای مؤثرتری را که قابلیت های اجرایی بیش تری داشته باشند، به یک موضوع جدی تبدیل کرده است. شهر زنجان به عنوان یکی از شهرهای میانه اندام کشور از بحران کیفیت محیط شهری بی نصیب نمانده و با مشکلات فراوانی در ابعاد مختلف کیفیت محیط شهری روبروست. روش تحقیق در این مطالعه، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی و رویکرد آن بصورت کمی و کیفی می باشد. بر این اساس کیفیت محیط شهری بافت میانی شهر زنجان با استفاده از شاخص های کالبدی- فضایی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد مناطق سطح مطلوبیت متوسط 92/23 درصد و مناطق پایین تر از سطح مطلوبیت متوسط 6/39 درصد از سطح منطقه بافت میانی شهر زنجان را به خود اختصاص داده است، که در واقع نشان از وضعیت نامطلوب و نامناسب شاخص های کالبدی- فضایی و فاصله کیفی شاخص ها از وضعیت مطلوب دارد. پهنه بندی محدوده بافت میانی شهر زنجان از لحاظ میزان مطلوبیت ابعاد کالبدی- فضایی کیفیت محیط شهری نشان می دهد که محلات ترانس، بی سیم، قیر باشی، دروازه ارک، گونیه، درمانگاه در وضعیت نامطلوب و محلات امجدیه، صفا و مقدم در وضعیت نسبتاً نامطلوب قرار دارند. در نهایت پیشنهاد هایی برای ارتقای کیفیت محیط شهری در مقیاس محدوده مورد مطالعه ارائه شده است.
مقوّمات العالمیّة فی دیوان «أغانی مهیار الدمشقی» حسب آراء حسام الخطیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هناک دراسات شتّی حول عالمیة الأدب ومیزاتها وأطرها، منها کتاب الناقد العربی الشهیر الدکتور حسام الخطیب المعنون ب ""الأدب المقارن من العالمیة إلی العولمة"" الذی أورد فیه الکاتب بحثاً قیماً عن عالمیّة الأدب ومقوّماتها. ولنظریّة الخطیب فی هذا المجال أهمیّة قصوی وذلک لأنه ینظر إلی هذه القضیّة نظرة شاملة ویقسم هذه المقوّمات إلی ثلاثة أقسام هی الذاتیّة، واللغویّة والإطاریّة، حیث بحثت هذه الدراسة عن تلک المقوّمات فی دیوان ""أغانی مهیار الدمشقی"" لأدونیس حسب آراء حسام الخطیب. وقد رکّزت علی المقوّمات وفرّعت منها مقومات أخری لإیضاح مؤشرات العالمیة فی هذا الدیوان.
توصلت الدراسة إلی أن الدیوان امتلک معظم مقوّمات العالمیة من وجهة نظر حسام الخطیب وتمیز بسمات تجعلنا نعتبره دیواناً عالمیاً بسبب عرضه أفکاراً عمیقة تدفع الإنسان إلی التفکر بعمق فی القضایا الاجتماعیة والوقوف منها موقفاً إنسانیاً جلیّاً وتجعله یتمیّز بسمة التفرّد والإبداع، ولکنه یخلو من ثلاثة مقوّمات، هی: النکهة المحلیة، والمقوم الإطاری، وتحقیق التوازن الدقیق بین المعانی المنشودة للخاصة والعامة؛ فالشاعر لم ینجح فی إثارة انتباه القراء المحلیین بالنسبة إلی المتخصصین، کما أنّ أسلوبه المتوغّل فی الرمز والأسطورة والدلالات الصوفیّة تسبّب فی صعوبة فهم شعره من قبل عامة الناس.
مظاهر المقاومة فی شعر ابن القیسرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر أدب المقاومة أدب الوعی والحثّ علی تجاوز الأزمات الشعبیة والحروب والقهر ویحاول لاستنهاض الهمم للجهاد والوعی بالذّات والهویّة ویتناول موضوعات البطولة فی مواجهة العدوان والظلم والاحتلال. تختلف آلیات المقاومة فی العصور المختلفة عند الأدباء فمنهم من یتّخذ القصة أو الروایة أداة للدعوة إلی المقاومة ومنهم من یتّخذ الشعر وسیلة للحثّ علی الدفاع. ولما کان الشعر أکثر انتشارا وتأثیرا فی إثارة الهمم نلاحظ أنّه قد شغل حیّزا واسعا فی موسوعة أدب المقاومة. کان للغزو الصلیبی أثره الواسع فی الحیاة الاجتماعیّة ومنه فی الشعر حیث بدأ نفر غیر قلیل من الشعراء یجرّدون لسانهم للذود عن حمی الإسلام وتحمیس الحکام وجندهم لمواجهة العدوان الصلیبی. من الشعراء الذین برزوا فی بدء هذا الغزو وحملوا سلاح الشعر ضد العدو الصلیبی هو ابن القیسرانی(478-548ق) الذی عمل علی بعث الحمیة فی قلوب المسلمین وسلاطینهم خاصة نور الدین الزنکی لاستعادة بلاد المسلمین. ومن أهمّ مظاهر المقاومة فی شعره الدعوة إلی النضال والتحریض علی مواصلة الجهاد وتمجید الأبطال وتصویر ظلم المعتدین. تبدو هذه العناصر فی تضاعیف قصائده فی مختلف الأغراض الشعریة کالمدح والهجو ووصف المعارک.
اعتمدنا فی هذه الدراسة علی المنهج الوصفی- التحلیلی وهدفنا إلی إبراز مظاهر المقاومة و بیان خصائصها لدی ابن القیسرانی و ذکر المعانی التی اعتمد علیها الشاعر لإذکاء روح الجهاد و المقاومة فی صفوف المسلمین و خلصنا إلی أن الشاعر استوحی من الدین والوطن باعتبارهما الباعثین الأساسین لرفع المعنویّات وإثارة النخوة الدینیّة والغیرة القومیّة لدی المسلمین واستدعی رموزا تراثیة لیحمّس الجنود المسلمین ویحرّضهم علی الدفاع عن حیاض الدولة الإسلامیة وحدودها.
الحریة فی أشعار یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعتبرُ الحریةُ من أعظم القیم الإنسانیة وهی إحدى الأدوات التی تُتیح للفرد استمراریة الحیاة والتطور، فلهذا کانت الشعوب تطمح إلیها دوماً. إنّ کلمة الحریة لها جذورٌ تتعمقُ فی تاریخ البشریة، وقد ظهر مفهومُ الحریة بمدلولات منها؛ المطالبة بالعدالة، والبحث عن الحقیقة، والترعة إلى الکمال، والترکیز على نمو الکیان الإنسانی. قد تجلّت الحریةُ فی آداب الأُمم بصُوَر متنوعة. أما الحریة فی الأدب العربی المعاصر فإنّها قد تمَّ تداولُها بین الأوساط الأدبیة بأشکال مختلفة، خاصةً قد تجلّت فی ثوب ما یُطلَقُ علیه الحریةُ الوجودیة والّتی ترتکزُ على وعی الإنسان وفکره.
تسعى هذه المقالة إلى أن تتناول رؤى الشاعر المعاصر السوری، یوسف الخال، عبر ما قرضه من القصائد، فقامت بتحلیلها مرتکزة فی ذلک على ثلاثة محاور أساسیة: الحریة السیاسیة، والحریة الاجتماعیة، والحریة الوجودیة؛ وذلک لأن الشاعر قد ضاق ذرعاً من ضیم الصهاینة حیث یعتقد أن الحریة لا تتحقق إلّا بالمثابرة، والکفاح، والتضحیة. ویرى أنّ الحریةَ الاجتماعیة هی استتبابُ الحریة على أرض الواقع لکی تمهّد الطریقَ لِتواجُدِ الشعبِ فی المجالات المتنوعة.
کما أن الشاعرَ وجودیٌّ یشغله شأنُ الإنسان وهواجسُه؛ فالإنسانُ لَبنة یبنی علیها أفکاره ورؤاه، ویعتقد أن الحریة طریقُ للوصول إلى الحقیقة، کما یرى أن التعقّلَ أهمُّ أساس لتحقیق الحریة، ویتخذ الشاعر منه مرکبا للوصول إلی الحریة الحقیقة.
العدول الترکیبیّ الاسمیّ، فی قصائد «ابن خفاجة الأندلسیّ» بین النّحو والبلاغة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترصد هذه الورقة ظاهرة بلاغیة تجذّرت فی صفحات الدراسات العربیة الأصیلة وهی تقنیة ""العدول"" التی ما لبثت أن اکتست حلّة حداثیة فی الأبحاث الغربیة مسّت الشکل دون المضمون فصارت تدعى "" écart "" ، لیعود هذا المصطلح من جدید إلى عالمنا العربی بعد ترجمته ترجمات عدّة أشهرها ""الانزیاح""، إلاّ أنّ لبّ هذه التقنیة ی تمخّض فی الخروج عن المألوف إلى اللاّمألوف، أی من ""الثّابت"" إلى ""المتغیّر"" وفق قصد ضمنی باطنی معیّن یتجاوز القصد الظاهری، وفی سیاق ذلک راح الشاعر الأندلسی ""ابن خفاجة الأندلسیّ"" (533ه ) یرسم لوحات ممزوجة بألوان الطبیعة ومصقولة بأسالیب عدولیة ترکیبیة لتصهر لنا مقاصد معیّنة متجسّدة وفق مفاصل محدّدة تکمن فی: أوّلا: العدول الإطار المفاهیمی، وثانیا: العدول فی الدراسات العربیة والغربیة، ثمّ ثالثا: العدول الترکیبی الاسمی فی قصائد ""ابن خفاجة الأندلسی"" الذی یتمّ فیه استجلاء جوانبه النحویة مکمّلة بمتعته وفائدته البلاغیة المقصدیة.
وقد توصّلت الدّراسة إلى أنّ قصائد الشاعر تعکس مقدرة شعریة فائقة فی رصف المبانی، والمعانی، واقتناص الألفاظ المعبّرة فی تراکیب عدولیة اسمیة تتجسّد وفق مظاهر متنوّعة نحو: کسر رتابة أسلوب الاستثناء من خلال تقدیم المستثنى وأداته، وتقدیم الخبر والحال، إضافة لحذف أداة النداء، والخبر، والمبتدأ لینتج عن ذلک مقاصد بلاغیة ضمنیة متلوّنة حسب السیاق. ولقد نتجت أغلب مظاهر العدول الترکیبی الاسمی-على تنوّع صوره - وتولّدت أکثر أغراض الشاعر من حدیثه عن مرحلته الحیاتیّة المشرّبة بالأحزان لفقد صدیق أو بالمعاناة لترک حبیب أو بتصویره لشجاعة فارس أو نبل حاکم، کون ها تُخبر عن حالةٍ نفسیّةٍ ذاتیّةٍ انعکست على شعره.
بررسی اصول و شیوه های نقد ادبی نزد ابوالقاسم السبتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منتقدان ادبی در سنجش آثار ادبی شیوه ها و معیارهایی دارند که بر اساس آن هر اثر ادبی را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهند. این معیارها و شیوه ها از دیر باز مورد توجه ناقدان ادب عربی قرار گرفته و آنان به فراخور عوامل مختلف تاریخی، ادبی و اجتماعی آثار هم عصران و پیشینیان خود را مورد نقد و ارزیابی قرار داده اند؛ از جمله این دوره ها عصر بنی احمر در اندلس یا همان اسپانیای اسلامی است که در آن شاهد ظهور جنبش ادبی گسترده و حضور بیش از یک صد تن از منتقدان ادبی می باشیم. از نامدارترین ناقدان در این دوره ابوالقاسم محمد بن الشریف السبتی صاحب کتاب ""رفع الحجب المستورة عن محاسن المقصورة"" است که در آن به شرح قصیده مقصوره حازم قرطاجنّی ادیب و شاعر اندلسی سده هفتم می-پردازد. این کتاب افزون بر ارز ش بلاغی، نحوی و زبانی شامل بسیاری از آراء نقدی نویسنده است که از مهم ترین آن ها جایگاه لفظ و معنا، سرقت های شعری و موازنه شاعران می باشد. نوشتار حاضر بر آن است که شیوه ها و معیارهای نقدی السبتی در شرح قصیده مقصوره حازم قرطاجنی رادر سه مقوله جایگاه لفظ و معنا، موازنه بین شعرا و سرقت ادبی مورد بحث و بررسی قرار دهد.
رؤیة نقدیة جدیدة ""لبواعث ظهور الشّعر الحرّ"" فی العراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلّ حرکة أدبیّة، شعراً کان أو نثراً، تحتاج فی نشأتها أو تطوّرها إلی بیئة مناسبة؛ ظهور الحماسة لدی الیونانییّن والإیرانییّن، یدلّ علی أنّ کلّ ظاهرة أدبیّة لایمکن أن تنشأ فی الفراغ بل تستلزم ظروفاً خاصّة وأسباباً مناسبة للنموّ والتّطوّر. لم یکن الشّعر العربی، منذ الجاهلیّة حتّی الیوم، بمعزل عن هذه السّنّة الأدبیّة؛ فقد أثّرت علیه جملة من المؤثّرات علی مرّ العصور. أهمّها القبیلة، والدّین، والسّیاسة، والحضارة والمغول، ثمّ الغرب.
وهذه هی حرکة الشّعر الحرّ الّتی ازدهرت فی الأقطار العربیّة،کانت استجابة أو تلبیة لحاجات فنیّة واجتماعیة وسیاسیة وثقافیة. وولادتها کانت فی العراق دون بقیة الأقطار؛ لأنّه کان أکثر استعداداً بالنسبة إلی بقیة البلدان العربیّة بما فیه من سیطرة الاستبداد والاستعمار، إضافة إلی تمتّعه بتراث شعریّ قویم. وهناک أیضاً علّة العلل وهی أنّ روّاد هذه الحرکة قد تأثّروا بالتیّارات الأدبیة الّتی کانت سائدة فی أروبا و الغرب،کما یضاف إلی ذلک أنّهم ربّما اطّلعوا علی تیّار الشّعر الحرّ فی ایران وتطوّراته الّتی بدأت قبل الشّعر الحرّ بالعراق. من أهمّ ما حصل علیه هذا المقال الذی انتهج المنهج التّحلیلی- التّوصیفی، هو أنّ المؤثّرات الاجتماعیّة والسّیاسیة ثمّ التّعامل والتّواصل مع الغرب کانت من العوامل الأساسیّة الّتی أدّت إلی ظهور الشّعر الحرّ فی العراق.