فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت شناخت پیشینه پژوهش در هر رشته ای و نیز ضرورت آسیب شناسی تحقیقات قبلی جهت بالا بردن سطح علمی آن رشته، مقاله حاضر پایان نامه های گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان را در نیم قرن اخیر بررسی کرده است. روش بررسی، توصیفی، نقدی و آماری است. جامعه آماری این پژوهش 289 پایان نامه است که 23 عدد از آن ها مربوط به کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی بوده و نیز 31 پایان نامه در مقطع دکتری را شامل می شود. این پژوهش به ارائه آمار پژوهشگران در مراحل مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) از لحاظ جنسیت، زبان پایان نامه ها، نوع و موضوع آن اقدام کرده است.
بدون شک انجام چنین پژوهش هایی به آگاهی پژوهشگران در زمینه زبان و ادبیات عربی می انجامد که خود عاملی برای جلوگیری از انجام تحقیقات تکراری است.
داده های آماری پژوهش حاضر حاکی از وجود تعداد فراوان پایان نامه ها در این گروه است که این امر خود بیانگر توجه وافر استادان و دانشجویان گروه زبان و ادبیات عربی در دانشگاه اصفهان به پژوهش های علمی و ادبی است، این در حالیست که پایان نامه های مذکور دارای معایب و اشکالاتی از جمله: خطا در عناوین، عدم تناسب بین عنوان و محتوای پایان نامه، عدم توجه به نگارش چکیده برای پایان نامه و غیره می باشد.
متناقض نما در دیوان کبیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است که از قوانین شناخته شده رستاخیز کلمات به شمار می رود و در حوزه بوطیقاهای جدید و زبان شناسی قرار می گیرد.ادیبان تاری زبان در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند.آنان به ویژه در ادبیات عرفانی، غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند.آمیختگی عرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش متناقض نما در ادب عربی برشمرد. با واکاوی دیوان کبیر محی الدین بن عربی، عارف قرن ششم هجری در می یابیم که بسامد متناقض نمایی در عرفان زاهدانه نسبت به عرفان عاشقانه بیش تر است و هر چه فاصله دو سویه متناقض در دیوان ابن عربی کم تر می شود، بر بلاغت سخن او افزوده می گردد و پایه و مایه سخنش بالاتر می رود.
مقاله به زبان عربی: سبک شناسی مقامات حریری (مطالعه موردی: مقامه سمرقندیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی آراء بلاغی احمد هاشمی (مطالعة موردی: قسمت بدیع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب جواهر البلاغة اثر احمد هاشمی مصری، از کتاب های برجسته در علوم بلاغت است. حجم مناسب، دسته بندی وعنوان گذاری مباحث، تطبیق ها، تمرین ها وتقریظ های متعدّدی که بر این کتاب نوشته شده است، آن را از بدو نگارش تاکنون، مورد توجّه علاقمندان این علم، وهمچنین کتاب درسی دانشگاهی قرار داده است، این کتاب نیز به فارسی برگردانده شده و شرح ه ا وتوضیح های گوناگونی بر آن نگاشته اند. با همة ای ن تفاصیل، گ اهی در لابه لای این کتاب – و البتّه ترجمه های آن- مطالب سستی ره پیدا کرده که ممکن است موجب اخلال در امر آموزش شود. در این مقاله، به بیان برخی از این امور- در قسمت بدیع- که به نظر صحیح نمی آیند و سپس دلیل خطا بودن و وجه صحیح آن را بیان نیز ذکر کرده ایم.
وصف الطبیعه عند الحلّی و وردزوث: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الموضوع الرئیس الذی یدور حوله البحث هو وصف الطبیعه لدى اثنین من الشعراء من مدرستین مختلفتین وبیئتین مختلفتین هما صفیّ الدین الحلّی، أشهر شعراء العصر المغولی فی العراق أو العصر المملوکی فی مصر والشام والشاعر الإنجلیزی ولیام وردزورث عمید المدرسه الرومانسیه فی بریطانیا، فکانا متعاندین فی نظرتهما للطبیعه. تناول البحث فی البدایه مختصراً من حیاه کلا الشاعرین والخصائص الأدبیه لعصریهما ثمّ عرّج على أسلوب وصف الطبیعه لدیهما.
أمّا الموضوع الأصلی للبحث فهو تحلیل ثلاث من قصائد الشاعرین من نواحی الألفاظ والمعانی والبناء والبلاغه والمقارنه بینهما لتبیین نقاط اشتراکهما واختلافهما، لیصل فی نهایه المطاف إلى هذه النتیجه، وهی أنّ العاطفه تکاد تنعدم فی صور صفیّ الدین الحلی لذلک لا یستطیع الانسجام مع الشاعر أو التواصل معه وهو یمثّل دور الراوی ولا نرى الرساله التی یرید الشاعر إیصالها للمتلقّی الذی یحسّ بلاهدفیه الشعر وغیاب الشاعر، بینما نرى فی قصائد ولیام وردورث صوراً کامله لحالات الشاعر المختلفه.
مقاله به زبان عربی: ارسال المثل در دیوان طغرائی اصفهانی (ارسال المثل فی دیوان الطغرائی الاصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ارسال المثل» در اصطلاح علم بدیع آن است که شاعر، مثَل معروفی را در شعر خود بیاورد، یا شعر، و یا سخن حکیمانه ای بگوید که حُکم مثَل پیدا کند و قبول عام یابد و به صورت ضرب المثل در آید.
بی گمان هر شاعری می خواهد شعرش ماندگار باشد و به همین روی می کوشد تا شعرش را حکمت آمیز، و خود را حکمت آموز جلوه دهد. ارسال المثل، به شعر کلیت می بخشد و باعث می شود که خیلی زود، به اذهان سپرده شده، در موقع و موضعِ مناسب از آن استفاده گردد.
در این مقاله، نگارندگان با بازخوانی دیوان طغرائی، نمونه های ضرب المثل یا جاری مجرای مثل را استخراج کرده و کوشیده اند در حد توان، برای برخی از آن ها، نمونه هایی از قرآن کریم، آثار نظم و نثر عربی، و مواردی مشابه در امثال و حکم فارسی و عربی بیابند.
ناسازوارگی در سروده های عرفانی (مطالعة موردپژوهانه: دیوان کبیر «ابن عربی» و دیوان «ابن فارض»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است. پارادوکس در زمرة قوانین شناخته شدة رستاخیز کلمات در حوزة بوطیقای جدید و زبان شناسی قرار دارد. ادیبان عرب در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند. آنان به ویژه در ادبیّات عرفانی غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند. آمیختگی عرفان با ادب و تحوّل تکاملی ادبیّات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش ناسازوارگی در ادب عربی برشمرد. در بلاغت صوفی، محور جمال شناسی شکستن عرف و عادت های زبانی است. در مرکز این قلمرو استتیک غلبة موسیقی و شطح (پارادوکس) بر دیگر جوانب بیان هنری کاملاً آشکار است.
با واکاوی در دیوان کبیر«ابن عربی»و«ابن فارض» درمی یابیم که هرچه از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه گرایش پیدا می کنیم، بسامد ناسازوارگی بیشتر می شود؛ و هرچه فاصلة میان دوسویة ناساز واره در دیوان «ابن عربی» و «ابن فارض» کمتر می شود بر بلاغت سخن آنان افزوده می شود و پایه و مایة سخن آنان را بالاتر می برد.
بینامتنی در قصیده ""قل للدیار"" جریر . قصیده ""خف القطین"" الأخطل (التناص فی قصیدة ""قل للدّیار"" لجریر مع قصیدة ""خفّ القطین"" للأخطل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدّدت الدراسات النقدیة فی الأدب المعاصر ونظریة التناص من أبرزها. وهو مصطلح نقدی حدیث وافد من الغرب إلی العالم العربی، وله أنواع متعدّدة ومنها: التناص الأدبی وهو تداخل نصوص أدبیة سابقة مع النص الأدبی اللاحق. وهذا النوع من التناص یبرز بروزاً واضحاً جلیاً فی النقائض. وهذا البحث یحاول أن یعالج التناص الأدبی فی قصیدة ""قل للدّیار"" لجریر – وهی من النقائض – مع قصیدة ""خفّ القطین"" للأخطل. ویهدف إلی إظهار حوار القصیدتین وتعالقهما وتداخلهما عبر التناص المضمونی والشکلی. ونری من خلال دراستنا أن التناص قد برز فی قصیدة جریر فی نوعیه الشکلی والمضمونی بروزاً واضحاً.
جامعه شناسی تطبیقی زبان شعری در مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرودن اشعار حزن انگیز در سوگ فرزندان یکی از رایج ترین موضوعات رثاء به شمار می رود. به دلیل پیوند عمیق نوع ادبی رثا با عواطف و احساسات شاعر، این نوع ادبی بیش از سایر گونه های ادبی، زمینه انعکاس ذهنیّات و افکار شاعر را فراهم می آورد و به همین دلیل ظرفیّت تحلیل و بررسی از نظر بازتاب جنسیّت را دارد.
در پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از آرای محقّقان جامعه شناسی زبان، کوشش می شود، اشعار «ابن رومی» و «سعاد صباح»، دو تن از پیشتازان شعر رثای عربی را در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی مقایسه کند، تا از این طریق، پیوند زبان و جنسیّت را در اشعار این دو شاعر به مقایسه، نقد و تحلیل گذارد. مهم ترین نتیجة حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح، نشان می دهد که رابطة تنگاتنگی بین عاطفه رثاء و جنسیّت شاعر وجود دارد و عاطفة حزن سعاد صباح قوی تر بوده و آن به دلیل ویژگی احساسی و درونی زنان در این زمینه است.
تنازع الذات السارده ونزوعها إلى التحرر من منظور التحلیل النفسی للأدب فی روایه «عداء الطائره الورقیه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یبنی خالد حسینی نص روایته ""عدّاء الطائره الورقیه"" على تخوم السیره الذاتیه والتخییل الروائی، لیؤرخ تحولات الوعی عند هذه الذات الفاعله والمنفعله بما یحدث معها، وما یدور حولها، وعند الشخصیات الأخرى التی تسیّر أحداث القص وتطوره وتشابکه بانفتاحها على المستقبل، مثلما کانت، منفتحه على حاضرها وماضیها. کما یتقمص الکاتب دور الذات السارده، المحوریه، التی تهیمن رؤیتها الذاتیه الداخلیه على کل شیء، فتعری نفسها، وتنتقدها، وتنتقد محیطها، وهی تنظر إلى عجزها حیال کثیر من الأحداث، وإلى محاولاتها فی تخطی ضعفها تجاه موضوعاتها التی تشکل الواقع الذی تعیش فیه اجتماعیاً وثقافیاً وتاریخیاً. لتستطیع، فی نهایه الأمر، اجتیاز امتحان النفس فی نزوعها نحو التحرر من عذاباتها باتجاه مستقبل واعد.
مقاله به زبان عربی: بررسی مسائل اجتماعی در رمان «لیل وقضبان» نجیب کیلانی (المضامین الاجتماعیه فی روایه «لیل و قُضبان» لنجیب الکیلانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی در رمان «لیل وقضبان» نجیب کیلانی محمد مهدی سمتی* سمانه نقوی** میان ادبیّات و هنرمند با جامعه و مسائل اجتماعی و سیاسی موجود در آن رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. این ارتباط زنده و پویا گویای این است که ادبیات تنها تحت تأثیر شرایط اجتماعی به منصه ی ظهور می رسد. بر این اساس ادبیّات تنها زمانی به رسالت خویش عمل نموده است که آیینه تمام نمای زندگی اجتماعی مردم عصر خویش بوده و ایشان را بمنظور اصلاح جامعه به مقابله با فقر، جهل، استعمار، ایجاد عدالت اجتماعی و آزادی تهییج و تشویق نماید. ادبیّات داستانی و از جمله رمان، کاربرد گسترده ای در گُسترش افکار فلسفی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره دارد. رمان «لیل وقُضبان» از جمله آثار به یاد ماندنی نجیب کیلانی؛ رمان نویس و متفکّر اسلامی ادبیّات معاصر مصر می باشد که این اثر به زبان های مختلف جهان ترجمه شده است و در برخی کشورهای عربی به صورت فیلم سینمائی بر روی پرده ی سینما به نمایش درآمده است. این رمان بازگوی حوادثی است که در محیط زندان و فضای بیرون از آن رُخ داده است و زندان نمادی از جامعه ی نویسنده با حوادث و اتّفاقات موجود در آن می باشد. نجیب کیلانی در رمان خود ویژگی های زندگی مردم مصر، به ویژه جلوه های آشکار ظلم و بیداد، شکنجه، و شورش زندانیان بر نظام حاکم را بیان می کند. او همچنین توانسته است تصویر دقیقی از احساسات سرکوب شده، آرزوهای برباد رفته، و درد و رنج های زندانیانی را که تحت سلطه ی استعمارگران قرار گرفته اند را ترسیم نماید. کیلانی فضای مادّی و معنوی درون زندان را به گونه ای ترسیم کرده که به خواننده این امکان را می دهد تا حس کند او نیز به اعمالی مشابه زندانیان مشغول است. بنابراین زندان و حوادث و شخصیّت های مرتبط با آن، امور معنوی و انسانی، مشکلات فکری، اجتماعی و سیاسی از جمله موضوعاتی بوده که ذهن نویسنده را به خود جلب کرده است. آزادی زن، تعلیم، آزادی انتخاب در ازدواج، وطلاق از جمله مسائلی که جایگاه ویژه ای را در این رمان به خود اختصاص داده است. و از سوی دیگر نویسنده تصویر زن را به صورت انسانی نیرنگ پیشه که در قالب شیطانی زیبا جلوه گر است به نمایش کشیده است. این مقاله سعی بر آن دارد، در آغاز سخن خلاصه ای از زندگی نجیب کیلانی، افکار و آثار وی و پیدایش نثر اجتماعی در عصر معاصر را بیان کرده و پس از آن، مهم ترین مسائل اجتماعی که در رمان « لیل و قُضبان» مطرح شده است را در حدّ نیاز مورد بررسی و توجّه قرار دهد تا در آخر هدف مورد نظر که بررسی مسائل اجتماعی موجود در رمان « لیل و قُضبان» از نجیب کیلانی است، حاصل شود. کلید واژگان: مسائل اجتماعی، نجیب کیلانی، رمان، لیل و قُضبان.
سردیه الآخر فی تجسید استلاب الذات قراءه نقدیه فی روایه التجذیف فی الوحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
(التجذیف فی الوحل) روایه تستمد أحداثها من الواقع التاریخی المعاصر وتعیش الشخصیات فیها وضعا مأساویا فهی متصادمه مع الآخر وقد صار حالها بعد الانتصار ضیاعا فی الوحل وهذه هی الثیمه التی سعت الروایه إلى توکیدها. وفی قراءه نقدیه لهذه الروایه نجد أن الآخر بوصفه عنصرا سردیا شکل ثیمه موضوعیه لمقاومه الذات للمحتل ورفض وجوده وقد اتخذ الآخر فی تعالقه مع الذات صورتین توضحان أوصافه : الآخر ندا متقاطعا والآخر وسیطا تواصلیا. وقد کشفت الدراسه أن حضور الذات کان فی صیغه تعادلیه مع الآخر کون الذات لا تتحدد إلا بتعالقها معه وأن مکابدات الواقع منحت الذات تکاملها فی احتوائها للآخر معادیا وصدیقا وهذا ما جعل المتن الروائی یوحی بتحدِّ مستمر للذات ومقاومه لا تقهر واستمراریه لا تعرف المهادنه أو الکلل تجاه الآخر .. ومن صور التقاطع مع الآخر صوره الثوار فی نضالهم ضد الاحتلال ومن صور التواصل علاقه عساف مع زهیره وعلاقه فرنجیه الطفله بعساف و تعاطف هذا الأخیر مع غریمه مولیه. وقد تضمنت الدراسه أربعه محاور هی: 1) فی الخطاب السردی 2) فی سردیه الآخر 3) الآخر ندا متقاطعا 4) والآخر وسیطا تواصلیا، مع مقدمه وخاتمه بأهم النتائج وفهرس للمصادر.
ازدواجیّه الأنا والآخر فی التکوینات الرمزیّه لشعر الخمر الصوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول البحث مجموعه من نصوص الخمر الصوفیّه فی القرنین السادس والسابع الهجریّین، فیقف على خصائص الخمر وثیماتها وأوصافها، على المستویین الحسّیّ والروحیّ، کما لو أننا بصدد نصّین اثنین: الأوّل منهما ذو دلالات ظاهره مباشره، تکون الخمر فیه حسیّه تقتضی السکر، وتؤدی بمعاقرها إلى الهذیان والجنون، والثانی منهما ذو دلالات محجوبه باطنه، تکون الخمر فیه رمزاً للمعرفه والمحبّه والخلق، ممّا یعنی أنّنا إزاء ازدواجیّه بین المعنى الموجود والمعنى المفقود، بوصف الأوّل منهما یحیل على ما أحال علیه أهل الفقه والشریعه، والثانی منهما یحیل على ما أحال علیه أهل التصوّف، مثلما نحن إزاء جدلیّه تدور رحاها حول علاقه الأنا بالآخر ""الذات الإلهیّه""، صعوداً وقد تمثّل بالاتصال معه، أو هبوطاً وقد تمثّل بالانفصال عنه، فی محاوله جادّه من قبل الشاعر الصوفیّ للحفاظ على دیمومه التجربه وحمایتها من الموت والبوار.
مواضع اللبس وتحقیق أمنه فی البناء الصرفی والرسم الإملائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن اللغه العربیه کغیرها من اللغات لغه التفاهم والتخاطب؛ غایتها القصوى إیصال المعنى؛ لأنها تهجر التعمیه واللبس فی الغالب لیسهُل على منسوبیها التواصل فی ما بینهم، وقد بیّن البحث أن بعض مواضع اللبس یعود إلى البناء الصرفی فی کثیر من الصیغ، وأن بعضها الآخر یرجع لبسُه إلى المماثله فی الرسم الإملائی.
هذا البحث حاول أن یقف على أهم الوسائل التی تحقق الأمن لمواضع اللبس، فبیّن أن للحرکه الصرفیه، والقرائن المعنویه واللفظیه دوراً رئیساً فی تحقیق أمن اللبس وتوضیح المعنى للأبنیه الصرفیه المختلفه، وأظهر أیضاً أن للالتزام بالرسم الاصطلاحی أثراً مهماً فی وضوح المعنى وجلائه.
ودعا البحث إلى عدم الحذف أو الزیاده أو المغایره فی الرسم الإملائی فی بعض الألفاظ لأمن اللبس.
فراخوانی شهرها در شعر یحیی سماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر از بارزترین موضوعاتی است که شاعران در شعر معاصر عرب به آن پرداخته اند. فراخوانی شهرها در بین شاعران متفاوت است. اغلب دارای دلالت های نمادین و مناسب با گرایش های فکری و دیدگاه های آنها نسبت به زندگی است. یحیی سماوی شاعر معاصر عراقی از بارزترین شاعران نوگراست که در شعر خود به مفهوم نمادین شهرها پرداخته است. بیشتر شهرها و روستاهای کشور عراق را در شعر خود ترسیم کرده و از فقر، بیماری و وضعیّت نابسامان آنها شکایت می کند.
مقالة حاضر برآن است که بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی، به مهم ترین شهرهای عربی و دلالت های نمادین آنها در شعر سماوی بپردازد. «بغداد»، «سماوه» و «مکّه» به ترتیب بیشترین شهرهای به کار رفت ه در شعر اوست. «بغداد» یایتخت با پیشینه تاریخی، نماد تمام شهرهای عراق، بلکه نماد کیان عربی به شمار می رود. «سماوه» زادگاه شاعر و آرمان شهر وی، نماد زیبایی و سرسبزی، عفّت و دلاوری می باشد؛ و «مکّه» به عنوان یکی از شهرهای عربی و پایتخت معنوی اسلام بوده که شاعر پس از ترک کشور عراق، در آنجا اقامت گزید و برای نخستین بار طعم امنیّت را در این شهر چشید.