فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
لعلّ المکان من المکوّنات الهامّه فی النص الشعری فی الأدب العربی المعاصر، خاصّه فی القصائد الفلسطینیه، ذلک أنّ المکان الفلسطینی لدى الشعراء الفلسطینیین یساوی حیاتهم وهویتهم واحتلال وطنهم یعنی اللاهویه.
ولا نقصد من المکان، مجرد المکان الجغرافی، بل یتحول المکان إلى عبء ٍ یتحمل دلالات نفسیه واجتماعیه وتاریخیه، فالأمر لا یتعلق بوصف المکان وصفاً خارجیاً، بل یقدّم فضاءً للاحتمالات والدلالات والتخیلات.
ومن الشعراء المهتمین بالمکان، محمود درویش الذی قد دخل فی عالم القصیده فی بدایه الستینیات، إذ انعکس المکان فی تجربته الشعریه وصار المکان فی معظم قصائده مؤشراً تدور فیه أحداث النص.
وقد اهتم درویش بالمکان اهتماماً بالغاً، حیث احتل (المکان ) - بأقسامه المختلفه – حیّزاً کبیراً فی نصوص درویش الشعریه الجدیده. ویمکن أن نعالجه فی إطار ثنائیه الوطن / المنفى، ال (هنا) / ال (هناک)، الانقطاع/ الاتصال، ثنائیه العربی / الغربی؛ وفی هذه النصوص یعالج الأماکن أحیانا معالجه واقعیه وأحیانا رمزیه.
یهدف هذا البحث إلی إلقاء إطلاله عامه علی صوره المکان عند درویش وبیان دلالته ضمن مفهوم التقاطب علی أساس أعماله الشعریه الحدیثه ومنها: (سریر الغریبه ( 1999م )،جداریه (1999م)، حاله حصار(2002م)،لاتعتذر عما فعلت (2004) وکزهر اللوز أو أبعد (2005م))، حیث إنّ الباحث لم یجد أیّ دراسه فی موضوع المکان فی آثار درویش الحدیثه، خاصّه أنّه قد أنشد هذه القصائد فی سنواته الأخیره من عمره.
وقد تجلّت ذات الشاعر وخیاله ضمن معالجه هذه الأماکن لکون المکان عنصراً أساسیاً متجذّراً فی شعره منذ البدایه وحتی اللحظات الأخیره من حیاته ومن أهم مکونات شعریته ففیه یتمثل رؤیته وتفسیره للحیاه.
ابن الأثیر؛ من العبقریّه إلی النرجسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتابع هذا المقال نموذجاً مِن تحوّل الشخصیّه العبقریّه إلی شخصیّه نرجسیّه یُعجب فیها الشخصُ بنفسه، ویُصبح إنساناً لا یری أحداً سواه. فقد کان هناک علاقه قد تحدث بین العبقریّه والنرجسیّه. ومن خلال تلک العلاقه تترک العبقریّه فی صاحبها، طابعاً من الإعجاب المفرَط بالنفس بحیث یتّصف بالنرجسیّه وهی أن یعشق الإنسان نفسه ویعجب بها إعجاباً یُخرجه من حالته الطبیعیّه.
أمّا الشخصیّه العبقریّه التی تمّ البحث عنها فهی ابن الأثیر، العبقریّ الذی لم یسلم ممّا تترکه العبقریّه والنبوغ من الطابع السلبی فی نفس صاحبها. فقد تحوّل هذا الأدیب الکبیر إلی شخصیّه نرجسیّه بما وفّرت له عبقریّته ونبوغه من التفوق والنجاح فی مجال الأدب العربی.
وقد تطرّق هذا البحث إلی تبیین مفهوم کلٍّ من العبقریّه والنرجسیّه، ثمّ العلاقه بینهما، وقد أشار إلی حیاه ابن الأثیر، والحیاه الأدبیّه فی عصره بما تتمّ به الفائده والاستفاده فی موضوع هذا البحث، ومن ثمّ تطرّق إلی دراسه عبقریّه ابن الأثیر وأشار إلی ملامحها، ثم درس نرجسیّته وذکر مظاهرها. وقد کان کتابه المثل السائر وهو أهمّ نتاجه الأدبی مرجعاً لتطبیق هذه الدراسه.وتوصّل البحث إلی أنّ ابن الأثیر کان نرجسیّاً معتدّاً بنفسه معجباً بها بإفراط.
بررسی تطبیقی غدیریه بولس سلامه و عبدالمسیح انطاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک واقعه غدیر یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ اسلام به شمار می رود؛ چراکه در آن، یکی از مهم ترین مسائل جامعه اسلامی، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر(ص)، مشخص می شود. درباره غدیر و اتفاقات این واقعه بسیار سخن گفته اند. این حادثه را بسیاری از مورخان در کتاب های تاریخی خود ثبت کرده اند؛ همچنین، در احادیث نقل شده از ائمه (ع) اشاراتی به این واقعه شده است. بسیاری از شاعران نیز این واقعه را درقالب شعر ثبت کرده اند که درمیان آنها، شاعران مسیحی هم وجود دارد. در این مقاله، این مسئله با تحلیل دو قصیده غدیریه از دو شاعر مسیحی(بولس سلامه و عبدالمسیح انطاکی) بیان می شود. هر دو شاعر در قصاید خود:
1. تاریخ و حقایق تاریخی را مدنظر قرار داده و تاریخ را بیشتر از تخیل در اشعار خود وارد کرده اند،
2. جزئیات این واقعه (مواردی مانند میزان گرما، انبوه جمعیت، وجود نگرانی در چهره پیامبر(ص)) را نیز توصیف کرده اند،
3. به آیات قرآن، احادیث، و حوادث تاریخی اشاره کرده اند،
4. عاطفه شعری را صادقانه در اشعار خود به کار برده و در بیان احساسات خود موفق بوده اند.
مقاله به زبان عربی: قدی بر کتابهای فن ترجمه ترجمه افعال ناقصه) (درساته النقدیه لکتب فن الترجمه (الافعال النقاصه نموذجا))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر کتابهای فن ترجمه (ترجمه افعال ناقصه) علی سعیداوی* منصوره زرکوب** می توان گفت اکثر کتاب هایی که در رشته زبان و ادبیات عرب برای تدریس فن ترجمه در دوره لیسانس به رشته تحریر در آمده اند دارای روش یکسانی هستند. نویسندگان این کتاب ها برای ترجمه ساختارهای نحوی وبرخی اصطلاحات، فرمول هایی ارائه داده اند، که تصور می شود پیروی از آنها در بیشتر مواقع منجر به ترجمه های قابل قبولی خواهد شد و دانشجویان می توانند آنها را سر لوحه کار خود قرار دهند. در این مقاله روش های پیشنهادی برای ترجمه برخی از افعال ناقصه وافعال مقاربه در برخی از این کتاب ها را مورد مطالعه قرار داده وبا راهکارهایی که بعضی از مترجمان برای ترجمه این ساختارهای نحوی بکار برده اند مقایسه نمودیم. در این مقایسه اختلاف زیادی بین روش مترجمان و راهکارهای های ارائه شده در کتاب های فن ترجمه مشاهده شده است. همچنین به نظر می رسد روش های پیشنهادی در کتاب های فن ترجمه همیشه نمی تواند کارساز بوده، متد تجوزی نمی تواند شیوه کاملا درستی برای تدریس ترجمه باشد. در پایان نیز پیشنهاداتی برای اصلاح تدریس ترجمه در رشته زبان وادبیات عرب ارائه شده است. کلید واژه ها: فن ترجمه، کتاب های فن ترجمه، ترجمه افعال ناقصه، ترجمه ونحو، روش تجویزی.
بررسی تطبیقی اندیشه های جبران خلیل جبران و فردریک نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبران خلیل جبران از جمله شخصیّت های ادبی جهان ع رب است ک ه از اندیش ه های غ رب، ایده های زیادی کسب کرده است. فردریک نیچه آلمانی یکی از آن گزینه هاست که جبران از وی تأثیر پ ذیرفت ه و ب ازت اب این تأثی رپذیری در آث ارش نمود ی افته است. عن اصری همچون: آزادی خواهی، اعتقاد به بازگشت جاودانه، قدرت طلبی و اَبَر انسان و نگاه متفاوت و نقّادانه به دین و مسیحیّت از جمله نقاط مشترک و گاه متأثّرانه جبران از نیچه است که این تأثیرپذیری، نشأت گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه می باشد.
بررسی تطبیقی اندیشه های این دو شخصیّت در حوزه مکتب فرانسه با روشی تحلیلی، مورد تطبیق قرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینه فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است.
هنجارشکنی شاعران معاصر عربی در کاربرد داستان های دینی پیامبران
حوزههای تخصصی:
میراث دینی در همه یاشکال و نزد همه ی ملت ها، یکی از مصادر مهم الهام شعری به شمار می آید و شاعران، در بسیاری از موضوعات و آثار ادبی خود از میراث دینی استمداد نموده اند که در این میان یکی از پرکاربردترین نمادهای دینی، پیامبران الهی می باشند.
شاعران در کاربرد نمادین شخصیت های پیامبران با پررنگ ساختن ویژگی های برجسته ی حیات آنان همچون رنج وعذاب مسیح(ع) و صبر ایوب(ع) ضمن اشاره به شخصیت های دینی از آنان در تبیین و تفسیر حیات معاصر خویش مدد می جویند.
با این حال گاه شاعران معاصر عرب در کنار نمادهای مقبول و معروف به هنجار شکنی در کاربرد نمادین شخصیت های دینی رو می آورند واز قالب های نامتعارف استفاده می کنند که در این میان بیشترین هنجارشکنی در داستان مسیح(ع)، وسپس در داستان ایوب(ع)، موسی(ع)،آدم(ع) و نوح(ع) قابل مشاهده است.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه ی دقیق و کامل دواوین بدرشاکر السیاب، نازک الملائکه، فدوی طوقان، محمود درویش، سمیح القاسم، أمل دنقل و نزار قبانی و با استفاده از همه ی شاهد مثال های استخراجی برآن است که هنجارشکنی درکاربرد شخصیت های دینی پیامبران را تجزیه و تحلیل نماید.
مسوّغات أمّ الباب فی التّراث النّحویّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقف هذا البحث عند مصطلح کثُر استخدامه فی نحونا العربیّ تحت عنوان "" أُمّ الباب ""، محاولاً تحدیده، مع بیان المفاهیم الّتی استُخْدِمَتْ للتّعبیر عنه، أو الّتی تنوّعت للوصول إلیه. وذلک من خلال تتبّع قسم کبیر من علماء النّحو والاطّلاع على مؤلّفاتهم. ثمّ یبحث فی توظیف هذا المفهوم فی التّراث عبر ثلاثه عناوین فرعیّه هی: الأدوات غیر العامله الّتی قام النّحاه بإعراب قسم کبیر منها بناء على المعنى الّذی تؤدّیه، فقدّموا براهین وحججاً لتسویغ أصالتها. والأدوات العامله الّتی یختلف فی بعضها الإعراب عن المعنى الدّلالیّ أو السّیاقیّ الّذی ترد فیه، وقد یتّفق فی بعضها الآخر الإعراب مع المعنى؛ کما أنّهم رَأَوا فی هذه الأدوات خصوصیّات تنفرد بها کلّ أداه عن الأخرى فی أثناء الاستدلال على الأصاله الّتی یتحدّثون عنها. والأبواب النّحویّه لبعض الأفعال الّتی بیّن البحث فیها المعطیات الّتی اعْتُمِدَتْ، والمبرّرات الّتی سوّغت هذه التّسمیه تصریحاً أو تلمیحاً. وهی مبرّرات تعود إلى الشّکل أحیاناً، وتعتمد على المضمون أحیاناً أخرى، وقد تأخذ بکلیهما معاً.
قیاس خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب: (دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران والمنفلوطی والریحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المعجم اللغوی والثروه اللفظیه للشاعر أو الکاتب هی من أبرز الخواص الأسلوبیه، إذن فحص هذه الثروه فی النصوص الأدبیه یدلنا علی استبانه واحد من أهم الملامح الممیزه للأسلوب، وهذه الثروه تدل علی شخصیه الأدیب وتفرده بین الآخرین وتنوع المفردات هو أحد الخواص الأسلوبیه التی یمکن التوصل بقیاسها فی عدد من النصوص إلی إجابه مدعومه بالدلیل الإحصائی إلی ثلاثه أمور هامه: الثراء اللغوی، وکیفیه استخدام الکاتب لخاصیه تنوع مفرداته عند صیاغه النص، وإمکانیه التوصل إلی نتائج أخرى من خلال تکرار بعض المفردات. تقوم هذه الدراسه علی استخدام معطیات علم الإحصاء لتصل إلی نتائج علمیه دقیقه؛ ولهذا نرمی إلی تقدیم عرض نظری لإحدى الطرق الإحصائیه المستخدمه فی قیاس خاصیه تنوع المفردات مع دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران، والمنفلوطی والریحانی. وأیضا الوصول إلی نتائج أخری من خلال تکرار بعض الکلمات، حیث إن تکرار بعض المفردات یبین لنا أفکار الکاتب، وشخصیته وأسلوبه إلی حد کثیر، دون أن نعرف الکاتب بصوره دقیقه وعلی فرض التعرّف إلی الکاتب فإننا نفهم مقدار نجاحه فی بیان آرائه فی نتاجه الأدبی. أماّ أهم النتائج الکلیه التی توصلت إلیها هذه الدراسه فهی أنّ أکثر الأسالیب الثلاثه تنوعاً هو أسلوب جبران (0.43) وأقلها هو أسلوب الریحانی (0.35) ویتوسط أسلوب المنفلوطی بینهما (0.38).
بررسی موسیقی در سروده های عربی سعدی (الصورة الموسیقیة فی أشعار سعدی العربیة )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتمد الشعر فی جمالیته علی عناصر عدة؛ منها الصورة الموسیقیة، وهی فی الشعر ذات أبعاد وسیعة، أدرکها أصحاب القریض إدراکاً تاماً وأحسنوا توظیفها. إن سعدی الشیرازی یعتبر من کبار شعراء الفرس الذین أدرکوا هذا المهم، فتلقی الشعر بذوقه المرهف، وتعاطاه فی میدانه الواسع؛ فکلامه مشهور بکونه سهلاً ممتنعاً، ولغته الشعریه ممتزجة بالصورة الموسیقیة فی أبعادها المتعددة. وهناک دراسات قامت بالبحث فی أشعاره الفارسیة ولکنها لم تعالج أشعاره العربیة؛ فجاءت هذه الدراسة لاستعراض الأبعاد المختلفة للصورة الموسیقیة فی أشعار سعدی العربیة، بعد أن مهّدت لذلک بمقدّمات. وقد تمّ الاعتماد فی هذا البحث علی ""کلیات سعدی"" بتحقیق بهاءالدین خرمشاهی، کمصدر رئیس لأشعار سعدی العربیة.
أصل وفصل حکایه ضیاع البلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتخذ هذا البحث من روایه (أصل وفصل) للکاتبه الفلسطینیه (سحر خلیفه) متناً له، مرکّزاً على الخطاب السردی للحکایه الکبرى، حکایه ضیاع البلاد عبر سیره عائله فلسطینیه عریقه کما روتها الجدّات أو الأمهات أو المصادر التاریخیه؛ وبذلک تکون الروایه موازاه فنیه لواقع تاریخی محدّد بنهایه الثلاثینیات، فتره اندحار ترکیا، وبدایات الانتداب البریطانی، وتغلغل الکیان الصهیونی فی فلسطین. وقد تمت معالجه بناء الحکایه عبر محاور رئیسه هی: الحکایه والراوی: الحکایه الأولى/شهرزاد تحکی، والنص یکتب، والحکایه الثانیه: حکایه الخروج، وهی حکایه الابنه (وداد)، والحکایه الثالثه هی حکایه الولدین (وحید)، و(أمین)، وزمن الحکایه، والحکایه حکایه مکان.
گزارش و ارزیابی نسبت عاطفه با شناخت از دیدگاه مارتا نوسبام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه یکی از احوال وجود انسان است که نسبتی پیچیده با عمل و شناخت دارد. مارتا نوسبام عاطفه را از انحای شناخت میداند و معتقد است که عاطفه شناسایی اموری است که در زندگی فرد از اهمّیّت زیادی برخوردارند و در عین حال در کنترل او نیستند. در نگاه او بر خلاف بسیاری از حالات مشابه، عاطفه ناظر به موضوع است. همین مسئله مؤیّد این نکته است که عاطفه نوعی شناخت است. مقصود بودن موضوع شناخت در عواطف باعث میشود که این نحوه از شناخت تفاوت هایی با سایر انواع آن داشته باشد. به این ترتیب، نوسبام این نظریّه را که از یک سو، با تأکید بر موضوع داشتن عواطف، شناختی است و از سوی دیگر، با مقصود دانستن این موضوع، ارزشی است، نظریّه شناختیارزشی عواطف مینامد.
لونیّات ابن خفاجه الأندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللون من أبرز العناصر الموجوده فی الطبیعه الّتی حولنا. یستخدمه الناس فی صناعه الألبسه والأدوات والمنازل وتزیینها. وقد استفاد الشعراء من الألوان الموجوده فی الطبیعه فی قصائدهم خاصّه أثناء الوصف.
وکان الأدب العربی فی الأندلس یتمتّع بالرقی والازدهار تبعا لازدهار المجتمع فی الأندلس العربیّ وطبیعته الساحره. وقد کان ابن خفاجه من شعراء الأندلس المشهورین بوصف الطبیعه. فأکثر من استعمال اللون فی شعره، وأجاد فی وصف المناظر الطبیعیّه مستفیدا من الألوان المختلفه، وذلک یعود إلى ما یتمتّع به من دقّه الملاحظه والحسّ المرهف والمعرفه بمواطن الجمال.
ومن أبرز الشواهد على إکثار هذا الشاعر الأندلسی من استعمال الألوان فی شعره وجود قصائد کثیره التزم الشاعر فی معظم أبیاتها باستعمال الألفاظ الدالّه على الألوان. ممّا جعلنا نسمّی ابن خفاجه مبدعا لنوع خاصّ من شعر الوصف باسم ""اللونیّات""، اقتداء بالخمریّات والزهدیّات والطردیّات.
معرفی و نقد کتاب الرسالة الحاتمیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نقدی است بر کتاب الرّسالة الحاتمیّة نوشتة محمّد بن حسن حاتمی (388 ه ) که صد مضمون از اشعار متنبّی را متأثّر از حکمت یونان دانسته است. این جستار کوشیده است این حکمت ها را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی ق رار دهد و نشان ده د علاوه بر اینکه منبعی ب رای این حکمت های یونانی وجود ندارد، این مضامین قبل از آن که یونانی باشند اسلامی هستند و بسیاری از آن ها در فرهنگ ایرانیان باستان وجود داشته است، همچنین می توان ادّعا کرد که حاتمی در انتخاب برخی حکمت ها دچار خطا شده و تطبیقی شایسته در این زمینه نداشته است، به علاوه بسیاری از این صد مضمون مشترک هستند. تأثیر فراوانی که الرّسالة الحاتمیّة در ادب عربی گذاشته است، از دلایل انتخاب این کتاب برای بررسی و پژوهش می باشد.
بازآفرینی اسطوره «عولیس» در شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد چگونگی حضور شخصیّت اسطوره ایِ «عولیس» و شیوه های فراخوانی و به کارگیری آن را از سوی سه شاعر مهمّ معاصر عربی، همچون محمود درویش (1941-2008) محمّد عمران (1962-1983) و یوسف الخال (1917-1987) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ بدین جهت که نامبردگان برای القای مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب از این چهره اسطوری بهره ها بردند و کوشیدند با کمک آن، رمزگونه به ترسیم دغدغه های شخصی و غیر شخصی بپردازند. چنین استنباط می شود که این شاعران از اسطورة یاد شده خوانش سیاسی- اجتماعی داشته اند و با الهام گیری از تجربه های سنّتی وی، در پی رسیدن به «پنه لوپة» معاصر خویش، یعنی سرزمین غصب شدة کشورشان هستند. «عولیس» در شعر آنان شخصیّتی میهن خواه و پر دغدغه ای است که از دردی مشترک می نالد و همچون پیش، تلاش و انتظار در دستور کار خود دارد. از سویی دیگر آنان به کمک این اسطوره، سعی داشتند اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی را به چالش بکشانند و در همان حال که کوشیدند با بیان سمبولیک، ادبیّت متن شعری خود را دو چندان کنند.
زن معشوق در اشعار معلقات هفتگانه (المرأة المعشوقة فی أشعار المعلقات السبع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت المرأة هی موضوع الشعر الجاهلی، وإذا عدنا إلى الشعر الجاهلی فإننا قلّما نجد قصیدة لم تبدأ بالنسیب، والغزل، ووصف محاسن المرأة، وحبّ الشاعر وحدیثه عن الشجاعة، والفخر بها لنیل إعجابها. لقد تناول الشاعر جمالها وأول ما لفت نظره جمال وجهها، وجمال أعضائها؛ ووصف الجمال الجسدی هو الأمر العام الطاغی علی الغزل. أما وصف المحاسن الخلقیة والنفسیة، وتصویر عواطف المرأة، وحکایة الحب بین الرّجل والمرأة، فیأتی کل ذلک فی مرتبة متأخرة عن وصف الأعضاء. إن الشعراء الجاهلیین قد نحتوا للمرأة فی أشعارهم تمثالا مجلوّ القسمات، بدا بشَعرها وانتهی بقدمیها، وهو تمثال یُفیض حیویّة، ویمتلیء بصفات خلقیة، وروحیة وهی الصفات التی أحبّها الجاهلی فی المرأة بشکل عام.
یتطرق هذا المقال إلی کیّفیّة اتّجاه الشعراء الجاهلیین، إلى المرأة فی مجتمعهم ویقارن هذه النظریات، بشعر أصحاب المعلقات الجاهلیین، وبعد هذه المقارنة، یأتی بالجداول الإحصائیة مرتبة بحسب أولویة عدد الأبیات التی حول وصف المرأة بصورة عامة، ووصف المرأة المعشوقة، بصورة خاصة.
الهجره والمرأه فی روایه الإقلاع عکس الزمن لإملی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول إملی نصرالله الأدیبه اللبنانیه فی کتاباتها القصصیه والصحفیه -برهافه حسها ومشاعرها السامیه وعمق بصیرتها ونفاذها- أن تلفت الأنظار إلی المسائل المعتاده وتثیر الاهتمام تجاه الجرائم التی تحدث فی المجتمع وذلک عبر تطرقها إلی المرأه ومشاکلها والهجره والحرب فی عالم مهدد بالأخطار؛ فقد الإیمان بکل القیم المعنویه بما فیها من الدین والحب.
ألحت إملی نصرالله علی حب الوطن والنضال من أجله إذ رأت أن هذه المسأله مازالت مطروحه بین الأجیال.
تکشف الکاتبه فی روایه ""الإقلاع عکس الزمن"" عن عیوب الهجره ومحاسنها ولا تستغنی عن مقارنه الوطن بالغربه وتأتی هذه الهجره وتلک المقارنه علی أساس التناغم مع الفطره الإنسانیه ضمن الترکیز علی الوعی والصحوه الثقافیه.
ومن الطبیعی، أن أی بلد لما یواجه الحروب الأهلیه والعالمیه یحتاج إلی مناضلین لکی یدافعوا عن ترابه، فالهجره الکبیره التی حصلت من لبنان إلی بلاد أخری فی الفتره الممتده من السبعینیات وحتی تسعینیات القرن الماضی، خلفت من العواقب التی تحدثت الکاتبه عنها مع التأکید علی ضیاع الهویه والحضاره.
نقد بینامتنی قرآنی در شعر دینی احمد وائلی
حوزههای تخصصی:
احمد وائلی، شاعر و خطیب مشهور و معاصر شیعی عراق، پدیده ی بینامتنی قرآنی را فراوان در شعر دینی خود به کار برده است.در این اسلوب شعری، تأثیر پذیری لفظی و معنوی شاعر از قرآن،نمود چشمگیری دارد. روش وی در کاربرد آموزه های قرآنی به دو شیوه است؛وی در شیوه ی نخست به مانند بسیاری از شاعران کلاسیک ادب عربی، برخی از الفاظ و مفاهیم قرآنی را بدون تغییر و نوآفرینی به کار برده که این روش، بیشترین بسامد را در شعرش به خود اختصاص داده است. شیوه ی دومی که شاعر از آن استفاده نموده است،روش بینامتنی (تناص) است. تأثیرپذیری وی در این بخش از قرآن کریم به گونه ای پنهان و غیر مستقیم و با مهارت و توانایی فنّی همراه است.