"در تمام دنیا ، فقط یک مساله مطرح است .فقط یک مطلب . این که برای آدمی معنایی روحی بیابی و دردی و دلهره ای روحی .. دیگر نمی توان بی شعر و رنگ زیست و بی شور عشق.سرشت و طینت طنز دروغ ستیز است و شریف ترین و خستگی ناپذیر ترین مدافع راستی و درستی است.طنز بر نمایش دقیق وآگاهانه جانمایه درونی خود کهاز عینیت واقعیت بیرونی وتخیل نیرومند طنز پرداز و دخالت عنصر تازه مایه می گیرد، تکیه دارد اما در این نمایش هنرمندنه خود را ناگزیر می بیند که تنها به تصویر نمودهای خاصی از واقعیت بپردازد ونه بر آن است تا تجسم کننده وبیانگر خشک و بی روح رویدادها یا تضادها و پارهای آن واقعیت باشد .ما در یک اثر طنز آلود نه تنها با یک ادیب ، بلکه با یک هنرمند زبان شناس مواجهیم.
"
"این مقاله گزارشی پیرامون وضعیت سینما و برنامههای مستند تلویزیونی با مضمون دینی است. در این مقاله ضمن ارائه توضیحاتی در مورد رویکرد دینی رسانه به ویژه در قالب ساخت برنامههای مستند تلاش شده است تا در گفتگو با تنی چند از مستندسازان عرصة سینما و تلویزیون ایران این موضوع مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در ضمن این مصاحبه، به سؤالاتی از قبیل چیستی مستند، جایگاه مستند با مضمون دینی، چگونگی طرح آن در قاب تلویزیون و اوضاع فعلی و آینده این مقوله پاسخ داده شده است، بیان تجربیات فعالان این عرصه دست کم میتواند به ترسیم خطوط وضعیت کنونی مستند با مضمون دینی کمک کند و نارساییهای موجود را باز شناساند. همچنین با طرح مباحث نظری پیرامون سینمای مستند، مستند با مضمون دینی، رسانة دینی تلاش شده است تا فضای کلی بحث اندکی روشنتر شود.
"
طنز و فکاهه از دیرباز یکی از شاخه های مهم فرهنگ و ادبیات کشورهای مختلف و ملل گوناگون جهان بوده است . در کشور ما ایران نیز چه قبل و چه بعد از اسلام جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است.می توان گفت طنز از حیث باطن با نقد جدی تناسب و همخوانی دارد و از حیث ظاهر با فکاهه و هزل یکسان می نماید.هر اندازه صراحت بیشتری در طنز وجود داشته باشد باعث جذابیت آن می شود در حالی که در برنامه های جدی صراحت موجب تشتت و اختلاف می شود و برنامه ، لطمه می خورد و احتمالا تبعات حقوقی نیز خواهد داشت .یکی از شیوه های ایجاد جاذبه در طنز استفاده از نمادهای جانبی برای فضاسازی است که این شیوه در کاریکاتور نیز کاربرد فراوان دارد و باعث گیرایی بیش از پیش آن می شود .
به نظر می رسد ما باید یک تجدید نظری درباره اشاعه طنز بکنیم.پیامبر اکرم ص به حسان بن ثابت فرموده که هجو کن آنها را ، آنها ما را هجو کردند ، مشرکین را هیچ مانعی نیست.ما به طور طبیعی می خواهیم که هنر ما ، طنز های ما ، ادبیات ما یک مقدار دستمان را بگیرد و ببرد بالا تا بتوانیم جواب گوی نسل های بعدی باشیم .قدم دوم و مهم یک طنز پرداز فهم مسائل اساسی جامعه ونقادی است . لذا عرصه طنز هیچ انحصاری ندارد یعنی در سیاست ، در اجتماع ، در اقتصاد و در فرهنگ طنز معنا پیدا می کند.
زبان دستگاهی نظام یافته از علائم آوایی است که ارزش آنها به وسیله اجتماع تعیین شده و گوینده و شنونده برای ایجاد ارتباط بین خود از ارزش قراردادی این علائم استفاده می کنند.
"گشایش
هنگامی که برجهای دوقلوی تجارت جهانی، در برابر دیدگان هزاران هزار بیننده تلویزیونی، فرو ریخت، کمتر کسی در اهمیت این واقعه تردید کرد. نزدیک به یک سال بعد، بودریار در مقالهای در کتاب مشهور خود «شبح تروریسم» (2002)، نوشت آنچه دریازدهم سپتامبر2001 در نیویورک رخ داد، نمونهای از یک «رخداد ناب» بود.
"
طنز هم مانند دیگر مقولات «ادبیات» هنوز تعریفی جامع و مانع نیافتهاست. تعریفهای متعددی هم که عرضه شدهاند هریک با اصرار برجنبهای سعی در تبیین دیدگاهی ویژه دارند اما آنچه درمیان همه تعاریف مشترک است، وجه انتقادی آن است که رویکردی اجتماعی دارد. نقطع اشتراک دیگر نیز ریشخندی است که لازمه طنز است تا از دیگر قالبهای انتقادی متمایز شود. طنز گونهای موثرتر و کاراتر از صریح گویی و حتی کنایهاست گرچه خود از کنایه بهره میجوید. در تناسب اجتماعی بودن کارکرد صداوسیما و کاربرد طنز بحثی نیست. پس محور سخن حول محتوای آن یعنی نقد اجتماعی و واکنش ریشخند در مخاطب خواهد بود.
جون شنیدن نقاط ضعفو انتقاد بر بنیآدم تلخ میآید، لازم است انتقاد با پوششی شیرین همچون خنده ارایه شود.این خنده دراثر تضاد میان حکم عقل و رفتار نمایشی شخصیت کمیک پیش میآید و ازخنده ناشی از هزل و هجوبه خوبی قابل تمیز است.
مقاله ذیل این دو موضوع را در برنامه های طنز صداوسیما بررسی میکند.
برد و پوشش وسیع و جهانی وسایل ارتباط جمعی از جمله تلویزیون ، فاصله میان جامعه ها را از میان برده و یکپارچگی و نزدیکی فرهنگ ها را موجب شده است تا آنجا که مک لوهان از جهان به عنوان یک دهکده جهانی ( به لحاظ ارتباطات ) نام می رد . بنابراین القاء و تحمیل فرهنگ هایی که توان تکنیکی بیشتری را دارا هستند ، بسیار سهل و راحت می نماید حال که تکنیک برتر ، از آن ما نیست و یا حداقل در این زمینه همپای دیگران نیستیم ، باید بکوشیم تا برنامه هایمان از جذابیت بیشتری برخوردار شود و از این راه گرایش به فرهنگ بیگانه و تماشای تولیدات تلویزیونی و سینمایی آنان را در جامعه خود کاهش دهیم از آنجا که همیشه تاثیر پیام غیر مستقیم بیش از تاثیر پیام مستقیم بوده است ، یک راه رسیدن به هدف های فوق ، توسل به برنامه های جذاب با پیام غیر مستقیم بوده است ، یک راه رسیدن به هدف های فوق ، توسل به برنامه های جذاب با پیام غیر مستقیم هماهنگ با فرهنگ ما و ذوق و پسند افراد جامعه ماست و این مهم به میزان زیادی با کمک طنز میسر خواهد شد. طنز همچنان که در تعریف آن خواهد آمد بیان مسائل با لحنی زیبا و مورد پسند است زیرا با خود خنده و نشاط به همراه دارد - آنچه که با طبع مردم هماهنگ است - در این پژوهش پس از ارائه تعریف هایی از طنز وجوه تمایز آن با طبع مردم هماهنگ است - در این پژوهش پس از ارائه تعریف هایی از طنز هجو ،هزل و فکاهی ویژگی طنز و وجوه تمایز آن با مقوله های مشابه بیان شده وسپس به ویژگی و رسالت طنز پردازی پرداخته شده است ، باشد که گامی کوچک در تحقق هدف های صدا و سیما برداشته شودs
در ادبیات غنی پارسی«طنز» جایگاه ویژه و خاص خود را دارد. بسیاری از سخنها در روال عادی گفتگو و بیان، گیرایی و رسایی ندارد اما وقتی در لعاب طنز پوشیده میشود، نفوذ بیشتری مییابد و افراد فزونتری را به عنوان مخاطب تحت تاثیر قرار میدهد.
اما به تعریف طنز بپردازیم؛ هرسخن خندهداری را طنز نمیگوییم، بهطورکلی میتوانیم سخنهای خندهدار را به سه قسم تقسیم کنیم: طنز، فکاهی و هزل.