فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۲٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study investigated the nature of EFL teacher education programs with respect to implementation, practicality, and approach to teacher learning. The data were collected through observation of two teacher education programs and interviews with 8 teacher trainers. The results attested to the transmission orientation of the programs. It was found that a pre-specified body of teaching knowledge is transferred from the trainers to the teachers. Teachers’ creativity, prior knowledge, and experience, the role of teaching context, and the population of learners are not considered in program development. The results of interviews with teacher trainers supported the results of the observations. It was found that even the trainers are not involved in the process of program development, as they are only transmitting the materials presented by textbook authors. The findings also indicated that what teachers considered beneficial for their development was different from what was incorporated in the programs. The existing gap between macro plans and teachers’ practices and preferences results from the centralized education system in Iran in which practicing teachers are not involved in the policy-making process. Implications for teacher education in general and EFL teacher education programs in particular are discussed.
The Impact of Motivation on English Language Learning
حوزههای تخصصی:
This study overviews current research on the role of motivation in second or foreign language learning. Motivation is an important factor for explaining the success or failure of any complex task. In this paper, the researcher defines the term motivation, explains different types of motivation, reviews previous studies about the role of motivation in language learning, mentions conditions of motivation, and finally states key factors of motivation. The review of literature indicated that motivation has a very important role in learning English as a foreign or second language successfully.
تاریخ نگاری ترجمه در ایران: بررسی موردی کتاب با چراغ و آینه از منظر تاریخ نگاری ترجمه با رویکرد پیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری جدید مبتنی بر نظریه، روش و معرفت شناسی تحقیق است. این بحث وارد حوزه ترجمه نیز شده است و تا کنون محققان بسیاری در مورد پژوهش تاریخی، مفهوم تاریخ و تاریخ نگاری و روش شناسی آن سخن گفته اند و با پیشنهاد و ترویج رویکردهای مختلف تاریخ نگاری به غنی سازی این حوزه پرداخته اند. در این میان نظرات آنتونی پیم (۱۹۹۲) در این زمینه در خور توجه است. به اعتقاد پیم متونی که عموماً آن ها را متونی درباره تاریخ ترجمه می دانیم در واقع بیشتر در حوزه نقد تاریخی یا بایگانی شناسی قرار می گیرند و نه به طور مطلق در حوزه تاریخ نگاری (پیم، ۱۹۹۲). به اعتقاد پیم نه نقد و نه بایگانی شناسی هیچ کدام نمی توانند فرضیاتی مطرح کنند که با پویایی و تغییر در ارتباط باشد. هر دوی آن ها از تببین و تشریح تغییر، چیزی که در پژوهش تاریخی حرف اول و آخر را می زند، ناتوانند. به زعم وی این نقیصه از این نشئت می گیرد که محققان دقیقاً نمی دانند به دنبال چه هستند و چگونه می خواهند به آن دست یابند. از این رو تاریخ نگاری ترجمه غالباً به صورت کلی و بدون پرداختن به جزئیات انجام می گیرد و به همین علت نهایتاً فهرستی از اطلاعات ارائه می شود بی آنکه مبتی بر پایه و اساس علمی به ویژه آزمودن فرضیه های ابطال پذیر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب با چراغ و آینه: در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران اثرمحمدرضا شفیعی کدکنی ، از منظر تاریخ نگاری ترجمه با رویکرد پیم است. بررسی این کتاب نشان داد که کدکنی با استناد به مستندات بسیاری، از روش های حکایت وار مورد نکوهش پیم دوری جسته و بر نقش فعال ترجمه و مترجمان در فرآیند تغییر تأکید می کند، همچنین با تأکید بر فرهنگ مبدأ و زبان هایی که ترجمه ها از آن ها صورت می گیرد، از ایراداهای وارد شده بر مدل های سیستمی توسط پیم که بیشتر بر فرهنگ مقصد تأکید می کنند، دوری جسته است، به طوری که می توان گفت روش کدکنی به دلایل زیر تا حد بسیار زیادی به مدل تاریخ نگاری مورد نظر پیم نزدیک است. • پاسخ دادن به یک مسئله خاص ( تحول شعر معاصر فارسی) • مبتنی بودن بر شواهد مستند و مستدل • توصیف مترجمان به عنوان عوامل بالقوه تغییر و تحول تاریخی • تأکید بر فرهنگ مبدأ • توجه به جایگاه بینافرهنگی مترجمان • به کارگیری فرضیه های روش شناختی که قابلیت ابطال پذیری دارند
Investigating the Effect of Self-, Peer-, and Teacher Assessment in Second Language Writing over Time: A Multifaceted Rasch Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the accuracy of scores assigned by self-, peer-, and teacher assessors over time. Thirty-three English majors who were taking paragraph development course at Vali-e-Asr University of Rafsanjan and two instructors who had been teaching essay writing for at least two years at university, participated in the study. After receiving instructions on paragraph development, participants were trained for a session on how to rate the paragraphs. For three sessions the students were given topics to write about and were asked to rate their own and one of their peers’ papers for mechanics, grammar and choice of words, content development, and organization. The teachers also rated the paragraphs according to the same criteria. Multifaceted Rasch measurement was employed to analyze the data. The results showed different patterns of performance for the subjects rated by different raters at the beginning of the experiment. However, rater bias showed significant decrease across time. The results of the study have useful implications for language teachers especially in portfolio assessment where self and peer assessment provide invaluable help.
On the Relationship between Job Satisfaction, Teacher Burnout, and Teacher Autonomy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In order to be autonomous, teachers should enjoy teaching and be satisfied with their teaching. Teacher autonomy, therefore, may be related to teacher burnout and job satisfaction. The present study investigated the relationship between job satisfaction, teacher burnout, and teacher autonomy. Two hundred and seven language teachers at language institutes in Karaj and Tehran were given three questionnaires to complete. Convenience sampling was used to select language teachers in this study, and IBM SPSS (version 22) was used to analyze the data. Three non-parametric statistical tests were used to analyze the collected data. According to the findings of this study, job satisfaction had a weak negative relationship with teacher burnout, and teacher autonomy correlated negatively with job satisfaction. Moreover, no relationship between teacher autonomy and teacher burnout was found. Although the findings should be interpreted with care because of sample size, the paper ends with implications for language teachers and policy makers.
بررسی و نقد کتاب راه بردهای یادگیری Les stratégies d’apprentissage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب راه بردهای یادگیری، اثر پل سیر (Pau Cyr, 1998)، یکی از شناخته شده ترین نوشته های فرانسوی زبان دربارة راه بردهای یادگیری در حوزة آموزش زبان دوم است، که این مقاله به نقد و بررسی آن می پردازد. نوشتة حاضر شامل سه بخش است: نقد کتاب شناسی اثر مذکور، معرفی چهارچوب نظری نقد، و نقد محتوای اثر. در این مقاله ابتدا کیفیت کتاب شناسی اثر را ارزیابی کردیم؛ در ادامه موضع گیری نظری خود را در بررسی دیدگاه های مطرح در اثر تبیین کردیم؛ سپس تلاش کردیم محتوای اثر را به ترتیب ارائة مطالب بررسی کنیم. به نظر می رسد مؤلف می خواهد جریان پژوهشی ای را معرفی کند که در اواسط دهة 1970 میلادی در حوزة آموزش زبان دوم پیرامون مفهوم «راه برد یادگیری زبان آموز خوب» شکل گرفت. نشان دادیم که مؤلف تلاش می کند بدون اتکا به نظریه های شناخته شده، پدیدة راه بردهای یادگیری و آموزش آن ها را تبیین کند. همین رویکرد سبب شده است که مطالب ارائه شده متناقض و ناقص باشند. مؤلف به ندرت و به شکلی نارسا، از یافته های حوزه های پژوهشی تأثیرگذار روان شناسی شناختی و فراگیری زبان کم تر بهره می گیرد. طرح مسئله های متعدد اغلب پاسخ قانع کننده ای در پی ندارد. دلیل این امر هم عمدتاً نقص ابزار مطالعة تجربی و نظریه محور نبودن اغلب پژوهش های مورد استناد است. به طور کلی محدود شدن اثر به بررسی و معرفی یک جریان پژوهشی و نپرداختن به بررسی های انجام شده در حوزه های دیگر زمینة درگیر کردن ذهن مخاطب را بسیار محدود می کند.
فعل تابع افعال وجهی در زبان سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعة زبان های کهن ایرانی، مسائل نحوی از اقبال چندانی برخوردار نیستند و زبان سغدی هم از این مسئله مستثنی نیست. به این دلیل که متون بازماندة سغدی عموماً ترجمه هایی از زبان های دیگر تشخیص داده شده اند، دانشمندان کمتر به بررسی نحوی این متون اهتمام ورزیده اند. تعیین میزان تأثیرگذاری زبان های مبدأ بر نحو زبان متون سغدی از سویی و وجود تمایز بین گونه های مختلف زبانی آن از دیگر سو، خود مسائلی هستند که بدون بررسی نحوی و مقایسة ساختارهای مشابه در این گونه های زبانی قابل دسترسی نیستند و این امری است که تا کنون به صورت جدی انجام نپذیرفته است. در این نوشتار به بررسی افعال تابع دو فعل وجهی مهم در زبان سغدی پرداخته شده است. این دو فعل s˒c- «بایستن» و k˒m- «خواستن» هستند. در بررسی های پراکنده انجام شده در نحو سغدی عموماً تنها به کاربرد آن ها با مصدر توجه شده است. این پژوهش نشان می دهد که تابع این دو فعل متنوع تر از آن است که پیشتر تصور می شد. کاربرد با گونه های مختلف مصدر و نیز وجوه فعلی مختلف در جملات پیرو، صورت های نحوی دیگر این افعال هستند. فعل s˒c- در متون غیر بودایی بسامد بسیار محدودتری دارد و تنوع افعال تابع آن نسبت به kʼm- کمتر است، اما بسامد کاربرد kʼm- در متون بودایی و مسیحی نسبتاً برابر است و امکان مقایسه و بررسی آماری را بیشتر فراهم می کند.
Vocabulary Teaching Techniques: A Review of Common Practices
حوزههای تخصصی:
Abundantly clear though the need for effective eclectic techniques for enhancing learners’ vocabulary learning strategies may seem, in practice, language instructors, by all accounts, tend to resort to only a few obsolete ones. This review paper aims to provide a brief account of practices in vocabulary teaching and learning by focusing on the research on teaching words in context and out of context as well as incidental and intentional vocabulary learning.
A Mixed-methods, Cross-sectional Study of Assessment Literacy of Iranian University Instructors: Implications for Teachers' Professional Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Professionalism requires that language teachers be assessment literate so as to assess students’ performance more effectively. However, assessment literacy (AL) has remained a relatively unexplored area. Given the centrality of AL in educational settings, in the present study, we identified the factors constituting AL among university instructors and examined the ways English Language Instructors (ELIs) and Content Instructors (CIs) differed on AL. A researcher-made, 50-item questionnaire was constructed and administered to both groups: ELIs (N = 155) and CIs (N = 155). A follow-up interview was conducted to validate the findings. IBM SPSS (version 21) was used to analyse the data quantitatively. Results of exploratory factor analysis showed that AL included three factors: theoretical dimension of testing, test construction and analysis, and statistical knowledge. Further, results revealed statistically significant differences between ELIs and CIs in AL. Qualitative results showed that the differences were primarily related to the amount of training in assessment, methods of evaluation, purpose of assessment, and familiarity with psychometric properties of tests. Building on these findings, we discuss implications for teachers’ professional development.
بررسی ظهور خصوصیات تخصص در تدریس در میان معلمان و اساتید تازه کار و باتجربه در دبیرستان و دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی نمود تخصص در تدریس معلمان انگلیسی در محیطهای رسمی آموزشی ایران پرداخته است. به طور خاص این تحقیق با این هدف شکل گرفت که نشان دهد چطور معلمان زبان انگلیسی در دبیرستانها و اساتید زبان عمومی در یک دانشگاه دولتی ایران خصوصیات تخصص در تدریس را آشکار میسازند. این تحقیق همچنین به مقایسه خصوصیات تخصص در تدریس معلمان و اساتید تازه کار و باتجربه در دبیرستان و دانشگاه پرداخته است. به این منظور طی یک تحقیق کیفی، 10 معلم دبیرستان و 10 استاد دانشگاه به صورت هدفمند برای مشاهده و مصاحبه انتخاب شدند. هر گروه شامل 5 معلم تازه کار و 5 معلم با تجربه بود. بعد از 3-2 جلسه مشاهده کلاس درس معلمان (به عنوان منبع اصلی داده ها) و یک جلسه مصاحبه با همه شرکت کنندگان، همه موارد و نمونه های تخصص در تدریس معلمان استخراج شد. این نمونه ها بعدا به صورت 6 نوع تخصص در تدریس طبقه بندی شدند: تخصص در مدیریت، تخصص در ایجاد انگیزه و ارائه راهنمایی و بازخورد، تخصص آموزشی، تخصص در شناخت مفاهیم، تخصص در ایجاد ارتباط بین موضوعات مختلف درسی و تخصص در مدیریت چالش ها. سپس جدولی طراحی شد که شامل همه انواع تخصص در تدریس و نمونه ها و مثالهای هر کدام بود (که از گزارشات مشاهدات و هم چنین از ادبیات موضوع استخراج شده بود). داده ها برای هر کدام از معلمان دوباره به صورت دقیق مورد بررسی قرار گرفت و مواردی که در تدریس عملی آنها وجود داشت در جدول علامت گذاری گردید. قدم بعدی مطالعه دقیق الگوهای تخصص در تدریس برای هر گروه از معلمان بود. تحلیل داده های جمع آوری شده نشان داد که تخصص در تدریس به صورت تقریبا مشابهی در تدریس عملی معلمان 4 گروه نمود پیدا کرده بود. سه گروه یعنی معلمان با تجربه دبیرستان و اساتید تازه کار و با تجربه دانشگاه موفقیت 100 درصدی را در حداقل یکی از انواع تخصص در تدریس نشان دادند که مربوط به ایجاد ارتباط در بین موضوعات درسی بود. این نوع تخصص تدریس برای معلمان تازه کار دبیرستان تنها 60 درصد بود. اساتید با تجربه دانشگاه تنها گروهی بودند که در دو نوع از تخصص یعنی تخصص در شناخت مفاهیم و ایجاد ارتباط بین موضوعات درسی به موفقیت کامل (100 درصدی) رسیدند. و معلمان تازه کار دبیرستان تنها گروهی بودند که در هیچ کدام از انواع تخصص در تدریس موفقیت کامل 100 درصدی را به دست نیاوردند.
INSTRUCTORS’ AND LEARNERS’ QUESTIONING: A CASE OF EFL CLASSROOM DISCOURSE IN IRAN (پرسش مدرسان و زبان آموزان: موردی از گفتمان کلاس زبان انگلیسی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه موردی حاضر، عملکرد مدرسان و زبان آموزان نسبت به مهارت پرسش در یک مرکز آموزش زبان انگلیسی در شهر یاسوج و همچنین نوع پرسش های مطرح شده توسط ایشان در سطوح کلاسی مختلف را بررسی کرده است. همچنین، این پژوهش به بررسی دقیق میزان همسویی رفتارهای کلاسی مدرسان با ارتقاء ظرفیت دانش آموزان در طرح پرسش های انگلیسی می پردازد. به منظور دست یابی به این اهداف پژوهشی، چهار کلاس با سطوح مختلف از یک موسسه زبان انتخاب و به دقت مشاهده شدند. محققین از یک فهرست بازبینی انواع پرسش و یادداشت برداری در مشاهدات خود بهره بردند. تحلیل دقیق اطلاعات عددی از طریق آمار توصیفی و تحلیل واریانس یک راهه به همراه تحلیل محتوای اطلاعات مستخرج از مشاهده نشان داد که مدرسان در کلاس های با سطوح پایین تر بیشتر از پرسش بهره می برند و برخلاف همتایانشان در کلاس های با سطوح بالاتر، اغلب از پرسش های ابرازی به منظور دستیابی به اهداف آموزشی استفاده می کردند. زبان آموزان در همه سطوح به ندرت سوال های انگلیسی می پرسیدند و در هنگام پرسش، اغلب مضطرب به نظر رسیده و از زبان مادری خود برای این منظور استفاده می کردند. همچنین، رفتارهای کلاسی مدرسان به ندرت همسو با ارتقاء ظرفیت دانش آموزانشان در پرسش به زبان انگلیسی بود.
بررسی رویکرد دوسویه در زبان شناسی بالینی با آسیب زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجاکه در داخل کشور مطالعات اندکی در حوزه زبان شناسی بالینی انجام شده است، معرفی و گسترش این حوزه، نه تنها می تواند راهگشای خوبی در بررسی اختلال های گفتار و زبان باشد، بلکه می تواند مبنایی برای بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناسی نیز باشد. در پژوهش حاضر برای نشان دادن و تبیین رویکرد دوسویه پژوهش در زبان شناسی بالینی، ویژگی های کاربردشناسی و نحوی شش کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی بررسی شد. در این پژوهش علاوه بر استفاده از زبان شناسی برای تشخیص ویژگی های این افراد، از داده های بالینی به دست آمده برای تبیین یک نظریه زبانی استفاده گردید.
ابتدا آزمون آسیب ویژه زبانی، آزمون رشد زبان و نمونه گفتاری از 6 کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی و 6 کودک همتای زبانی و 6 کودک همتای سنی گرفته شد. همه کودکان شرکت کننده دوزبانه فارسی-آذری بودند. سپس از داده های به دست آمده هم برای نشان دادن مشخصه های زبانی این کودکان و هم بررسی نظریه زبانی استفاده گردید.
بررسی ویژگی های تصریفی و ارجاعی در کودکان مبتلا و مقایسه آنها با کودکان هنجار نشان داد که کودکان مبتلا از نظر دستوری (تکواژهای تصریف زمانی) نسبت به همتایان زبانی نیز ضعیف هستند اما در ویژگی های کاربردشناسی (ارجاعی) تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهد نشد. درضمن وجود آسیب دستوری و صحت کاربردشناختی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی تأییدی بر حوزه ای بودن زبان است و نشان می دهد استفاده زبان شناسی در بررسی اختلال ها و از داده های زبانی در بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناختی بسیار مؤثر و نتیجه بخش است.
مقاله به زبان انگلیسی: هوش های چندگانه دانشجو-معلم های زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی ایرانی و اتکا به نفس آنها: الگوها و روابط (Iranian EFL Student-Teachers’ Multiple Intelligences and Their Self-Efficacy: Patterns and Relationships)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه٬ هم راستا با گرایش های آموزش زبان که به دنبال نهادینه کردن فعالیت های آموزشی و آزمون سازی دانشجو محور هستند٬ پذیرش بیشتری در مورد تفاوت های فردی و هوش های چندگانه دانشجویان وجود دارد. همچنین٬ اتکا به نفس یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت افراد تقریبا در هر بافتی می باشد. با فرض اینکه نمایه های هوش های چندگانه در تعامل با اتکا به نفس معلم ها به صورت مشترک ممکن است میزان بهره وری و کارآیی آموزشی معلمان را شکل دهند٬ این مطالعه به بررسی رابطه بین هوش های چندگانه دانشجو-معلم های زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و اتکا به نفس آنها پرداخته است. در این راستا، سی و پنج دانشجو-معلم زن و مرد زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در موسسات خصوصی زبان ارومیه پرسشنامه های هوش های چندگانه مک کنزی (1999) و مقیاس اتکا به نفس معلمان (چانن-موران و ولفلک-هوی٬ 2001) را تکمیل کردند. در مجموع رابطه قوی مثبتی بین هوش های چندگانه و اتکا به نفس دانشجو-معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارج حاصل شد. مقدار مجذور آر (R Square)در تحلیل رگراسیون نشان داد هوش های چندگانه اتکا به نفس معلمان را تعیین می کند و هوش درون-فردی در تعیین اتکا به نفس این معلمان نقش محوری دارد. بعلاوه بر اساس نتایج این پژوهش، بیشترین و محبوب ترین توانایی٬ هوش های درون-فردی و وجودی بودند. در مورد زیرمجموعه های اتکا به نفس٬ دانشجو-معلمان نشان دادند که در مقوله های مشارکت دانشجو و راهبردهای آموزشی اتکا به نفس بیشتری دارند. بر اساس این مطالعه پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی هوش های چندگانه برای معلمان تهیه و تدوین گردد و از این اصول در جهت تقویت و ارتقای کیفیت ارائه مواد درسی توسط معلمان بهره گرفته شود.
فراگیری حرف تعریف (the) و ضمیر اشاره (that) در زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اینکه چگونه فراگیران فارسی زبان توصیف های معرفه (the book)، و اشاره (that book) را درک و تولید می کنند، می پردازد. پیرو نظریات هاکینز (1991)، رابرتز (2002)، و والتر (2006)، فرض بر این است که توصیف های معرفه و اشاره در ویژگی ""منحصر به فرد بودن"" اشتراک معنایی دارند. زبان فارسی دارای صفات اشاره است و تا حدودی روی برجستگی تنظیم شده است، در حالیکه زبان انگلیسی در کنار داشتن صفات اشاره، یک حرف تعریف نیز دارد و بر ویژگی معرفگی تنظیم شده است. فراگیران فارسی زبان به واسطه نبود حرف تعریفی معادل آنچه در انگلیسی برای توصیف های معرفه متمایز شده است، از صفات اشاره به عنوان یک مکانیسم جبرانی برای کدگذاری معرفگی در توصیف های معرفه بهره می گیرند. در این پژوهش از دو آزمون تولیدی انتخاب گزینه و آزمون درک بر پایه ی تصویر برای سنجش توانایی فراگیران در باز شناختن توصیف های معرفه و اشاره استفاده شده است. نتایج نشان داد که فراگیران قادر به باز شناختن توصیف های معرفه از اشاره بودند. آنها همچنین قادر به اکتساب این توصیف ها بودند، اما فراگیران در اکتساب توصیف های اشاره به متکلمان بومی زبان انگلیسی نزدیک تر بودند. بی ثباتی در انتخاب حرف تعریف و صفت اشاره در یک بافت خاص (مثلاً بافتی که در آن تنها استفاده از حرف تعریف لازم است)، گویای این حقیقت است که فراگیران آن (صفت اشاره در زبان فارسی) را معادل هر دوی the و that تلقی می کنند. این موضوع نشان می دهد که انتقال از زبان اول تعیین کننده ی انتخاب های فراگیران است.
Enseigner des textes littéraires à partir de l’enjeu modal (آموزش متون ادبی ازطریق افعال موثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش متون ادبى از طریق افعال موثر فعل یا گزاره اى دیگر را تحت تأثیر قرار مى دهند و وضیت آن را دستخوش تغییر مى سازند. در اغلب موارد افعال موثر به صورت ضمنى و به عنوان فرضیه یافت مى شوند. بدین ترتیب، مى توان حضورى فرازبانى براى آن ها در نظر گرفت که نه تنها بر کنش و عملکرد کنشگرها در گفتمان اثر مى گذارد، بلکه توانش آنها را نیز تحت تاثیر قرار مى دهد.
به دیگر سخن، از طریق برخورد با فعلى کنشى و یا فعلى حالتى، مى توان به افعال موثر نهفته در گفتمان پى برد. در این مقاله مى کوشیم تا نشان دهیم چگونه دانشجویان با استفاده از افعال موثر مى توانند موفق به کشف معناى متون ادبى، ساختن هویت مدالى کنش گران و دریافت جنبه ى عاطفى و تنشى گفته پردازى شوند. به این ترتیب، در این تحقیق بر آنیم تا نشان دهیم چگونه بازى افعال موثر به وسیله ى راه هاى مختلف دستیابى به معنا تبدیل به روشى مناسب براى ایجاد پویایى در کلاس هاى درک متون ادبى، که از آموزش و یادگیرى زبان جدایى ناپذیرند، می شود. همچنین به چگونگى دستیابى به معنا از طریق افعال موثر مى پردازیم.
شکل گیری ارجاع در متون، نمونة مورد بررسی رمان دوبلینی ها: مقایسة متن انگلیسی و دو ترجمة فارسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، در چارچوب نظریة انسجام هلیدی، نحوة توزیع مقوله های ارجاعی و انواع آن در دو متن ترجمه شده از کتاب دوبلینی ها اثر جیمز جویس و خود کتاب را بررسی و متن مبدأ و متون مقصد را با یکدیگر مقایسه کردیم. هدف از انجام این پژوهش، شکل گیری ارجاع در متون رمان دوبلینی ها و مقایسة متن انگلیسی و دو ترجمة فارسی آن، بررسی علمی و کاربرد انواع ارجاع در متن مقصد، مقایسة انواع ارجاع در متن مبدأ و مقایسة کاربرد ارجاع در دو متن ترجمه از یک متن واحد است؛ به همین منظور، از تحلیل تقابلی برای شناخت ماهیت ترجمه استفاده کردیم. در روش تحلیل تقابلی، دو زبان دربرابر یکدیگر قرار می گیرند، سطوح مختلف آوایی و واژگانی و نحوی و به طور کلی ساخت دستوری آن ها با یکدیگر مقایسه می شوند و وجوه اشتراک و افتراق آن ها سنجیده می شود. آنچه در این مطالعه مطمح نظر است، چگونگی عملکرد ارجاع در متون ترجمه، مقایسة آن با متن مبدأ و نیز چگونگی شیوه های رخداد ارجاع و تفاوت این شیوه ها در متون ترجمه است.
Long-term Utilization of Interaction by Young EFL Learners: The Effects of Strategy Training(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The bulk of research within the interactionist framework seems to be consensually pointing to the beneficial effects of interaction in SLA. However, few studies have investigated the role of training in providing and perceiving interactional feedback, especially among young learners. This study probed the effects of training prior to engagement in interaction in case of young learners acquiring polar questions in an EFL context. Sixty learners aged 9-14 in three intact groups were exposed to instruction followed by peer interaction in case of the experimental groups while the control group simply received traditional teacher-fronted practice. Also, while one treatment group received prior training in interactional feedback strategies, the other group did not. The pre-test, immediate post-test, and delayed post-test were administered. The results of mixed between-within subjects ANOVA (SPANOVA) showed that engaging in interaction, regardless of any prior training, could significantly improve learners’ immediate mastery over the target form. However, in the long run, only the group trained in feedback strategies could maintain its superiority over the control group. The findings suggest that although engaging in peer interaction can be beneficial for young learners, sustained interlanguage development can result only if learners are trained in feedback strategies.
Complimenting Functions by Native English Speakers and Iranian EFL Learners: A Divergence or Convergence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study of compliment speech act has been under investigation on many occasions in recent years. In this study, an attempt is made to explore appraisals performed by native English speakers and Iranian EFL learners to find out how these two groups diverge or converge from each other with regard to complimenting patterns and norms. The participants of the study were 60 advanced Iranian EFL learners who were speaking Persian as their first language and 60 native English speakers. Through a written Discourse Completion Task comprised of eight different scenarios, compliments were analyzed with regard to topics (performance, personality, possession, and skill), functions (explicit, implicit, and opt-out), gender differences and the common positive adjectives used by two groups of native and nonnative participants. The findings suggested that native English speakers praised individuals more implicitly in comparison with Iranian EFL learners and native speakers provided opt-outs more frequently than Iranian EFL learners did. The analysis of data by Chi-square showed that gender and macro functions are independent of each other among Iranian EFL learners’ compliments while for native speakers, gender played a significant role in the distribution of appraisals. Iranian EFL learners’ complimenting patterns converge more towards those of native English speakers. Moreover, both groups favored explicit compliments. However, Iranian EFL learners were more inclined to provide explicit compliments. It can be concluded that there were more similarities rather than differences between Iranian EFL learners and native English speakers regarding compliment speech act. The results of this study can benefit researchers, teachers, material developers, and EFL learners.
تأثیر تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده بر روی مهارت شفاهی و نگرش زبان آموزان انگلیسی سطح مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت نوشتاری و شفاهی هر دو از مهارت های تولیدی زبان می باشند که اجزاء مشترک دارند، اما تلاش بسیار کمی در جهت شناخت تأثیر این دو مهارت بر یکدیگر، خصوصاً تأثیر مهارت نوشتاری بر مهارت گفتاری صورت گرفته است. پژوهش حاضر بااستفاده از مدل پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل، به روش شبه تجربی به بررسی تأثیر تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده بر مهارت شفاهی زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی در موسسه ای در تهران پرداخته است. همگن بودن زبان آموزان دو کلاس سطح مقدماتی این مؤسسه بوسیله پیش آزمون (KET, 2007) مورد بررسی قرار گرفت و پس از حصول اطمینان، یکی از کلاسها به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل، هر کدام شامل 26 زبان آموز، مورد مطالعه قرار گرفتند. زبان آموزان گروه آزمایش در طول ترم در 15 تا 20 دقیقه آخر کلاس به تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده و گروه کنترل به حل کتاب تمرین پرداختند. بررسی کمّی بوسیله آزمون تی مستقل نشان داد که زبان آموزان گروه آزمایش نه تنها در مهارت نوشتاری، بلکه در مهارت شفاهی نیز به صورت معناداری پیشرفت کرده بودند. علاوه بر این، تحلیل محتوای حاصل از مصاحبه در پایان ترم پیرامون نگرش زبان آموزان گروه آزمایش نسبت به نقش تمرین های نوشتاری بر مهارت شفاهی نمایانگر آن است که اگرچه زبان آموزان در ابتدای ترم نگرش مثبتی نسبت به این تمرین های نوشتاری نداشتند، اما در پایان ترم این نگرش به شکل مثبتی تغییر کرده بود.
همدلی، الگوی رفتاری مؤثر در رابطة متقابل مدرس و زبان آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با نگاهی نوین به «همدلی» و با تکیه بر نظریة روان شناسانی مانند راجرز و بنه، به ارائة الگویی نائل آمده ایم تا مدرسان زبان با به کارگیری آن، موفق به برقراری همدلی با زبان آموزان شوند. همدلی، قابلیت ارزشمندی است که با ایجاد اعتمادی دوجانبه، فرآیند یادگیری یاددهی را برای هر دو طرف لذت بخش می کند. در روان شناسی تربیتی، همدلی را این گونه تعریف می کنند: «توانایی برقرار کردن ارتباط به گونه ای که مخاطب احساس کند، درک شده است». به طور کلی همدلی، تعاملات انسانی را انعطاف پذیر کرده و در حوزة آموزش نیز با ایجاد فضایی مطلوب در کلاس، روند یادگیری را بهبود می بخشد. با وجود حضور نگرة همدلی از دهة هفتاد میلادی در نظریه های آموزش زبان در کشورهای غربی، همچنان در رویکردهای آموزشی ایران غایب بوده است. این تحقیق امکان شناخت مهارت هایی را فراهم می سازد که منجر به همدلی در کلاس زبان می شود. بر اساس مدل همدلیِ پیشنهادی، مدرس می باید، خود را به جای زبان آموز بگذارد، نیازهای زبانی او را مقدم بدارد، از پیش داوری بپرهیزد و احساس او را درک کند. تحقق همدلی در کلاس زبان، نیازمند تمهیدات و بسترسازی هایی است که اجرای کامل تمامی آن ها در کلاس درس، به عنوان تکنیک های رسیدن به این مهم، راهی برای برقراری همدلی می گشاید. تهیة طرح درسی روشن و دقیق، استفاده از دفتر ارتباطی، گوش دادن پویا و بازگویی، ابراز احساس خود و دیگری و شناخت زبان بدن از جملة این تکنیک های ارتباطی است که در این مقاله شرحی بر آن ها رفته و در ادامه، با انجام پژوهشی میدانی میزان تحقق همدلی بین مدرس زبان و زبان آموزان مورد سنجش قرار گرفته است.