فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۰۳۳ مورد.
Knowledge of Grammar, Oral Communication Strategies, and oral Fluency: A Study of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study tested the impact of implicit and explicit knowledge of grammar on learners’ use of oral communication strategies (OCSs) and the interface of OCSs and oral fluency. The study was performed on 24 male and 36 female Iranian university students of English Translation studying at Payame Nour Universities of Lar, Khonj, and Evaz chosen based on availability and ease of access. The data were gathered using Timed Grammaticality Judgement Test (Dekeyser, 2000) as a measure of implicit knowledge of grammar, a structure section of TOEFL Paper-based Test (version 2004) as a measure of explicit knowledge of grammar, Oral Communication Strategies Inventory (Nakatani, 2006), and two oral production tasks for measuring learners' oral fluency. Analysis of the data using Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) and Pearson’s Correlation showed that both implicit and explicit knowledge of grammar affect learners’ use of oral communication strategies; however, no relationship was found between overall use of OCSs and oral fluency which can be suggestive of greater or possibly overriding impacts of some other variables on oral fluency compared to OCSs. The findings of the study are supposed to provide guidelines for learners, teachers and syllabus designers concerning the use of OCSs, especially with regard to other variables considered in this study.
Negative Labeling as a Crucial Psychological Variable in Teaching EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the psychological variables which may have a long-lasting effect on our life is labeling, and students’ accomplishments might be severely undermined through the teacher’s labeling. In spite of this issue, few studies have been carried out on the ramifications of labeling in the educational contexts, in general, and EFL classrooms, in particular. The current study is an attempt to investigate the occurrence possibility of negative labeling and how such labels eventually influence students’ psychological/academic potentials. Since it was not possible to expose the students to the experience of negative labels in their real situations, the 100 high-school female participants of the study were asked to make predictions on social/academic success of a fictitious student who was labeled as dyslexic (Hunt, 2006). Besides, they were given a modified 11-item questionnaire (Mwania & Muola, 2013) about their experiences of being labeled. The participants were also asked to fill in the Coopersmith Self-esteem Inventory (SEI) (1967) to determine if there is a relationship between their labeling experiences, their self-esteem and their reported academic achievements. The collected data was then processed using SPSS. The findings of the study indicate that teacher’s negative labeling was significantly related with students’ self-esteem, their academic potentials, and their future life/success/expectations.The study bears some significant implications for teachers’ education since the findings show that the negative ramifications of labeling in EFL contexts should be taken into more serious consideration in teaching.
تأثیر آموزش واژه از طریق گروه واژه های متضاد و فاقد ارتباط معنایی بر یادگیری فراگیران زبان انگلیسی با لحاظ کردن سطح مهارت زبانی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متخصصان درامر یادگیری زبان تکنیک های مختلفی را جهت آموزش واژه، به عنوان یکی از پایه های مهم فرآیند آموزش زبان معرفی کرده اند؛ یکی از آن ها ارائة واژه ها در گروه واژه های دارای ارتباط معنایی و یا فاقد ارتباط معنایی می باشد. این تحقیق بر آن است تا بررسی کند آیا در یادگیری واژه از طریق دو تکنیک گروه واژه های متضاد و گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، تفاوت معناداری بین فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با سطوح مهارت زبانی متفاوت (سطح مهارت زبانی بالا و پایین) و با جنسیت های متفاوت (مؤنث و مذکر) وجود دارد؟ بدین منظور 120 دانش آموز(60 مذکر و 60 مؤنث) در دو آزمون اطلاعات واژه ای و معنی واژه ها شرکت کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده های مرتبط با این تحقیق، «تجزیة واریانس دوسویه» به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، عملکرد بهتری نسبت به همتا یان خود در گروه واژه های متضاد داشتند و همچنین در هر گروه، شرکت کنندگان با سطح مهارت زبانی بالا، نمرة بهتری نسبت به همتایان خود در سطح مهارت زبانی پایین کسب کردند. نتایج این تحقیق بیانگر این امربود که شرکت کنندگان مؤنث در تمامی گروه ها، عملکرد بهتری نسبت به همتایان مذکرشان نشان دادند.
هدف از انجام این پژوهش یافتن این امر است که از میان دو تکنیک ذکرشده برای آموزش واژه، کدام یک می تواند روش مناسب تری برای آموزش واژه به فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با دو سطح مهارت زبانی متفاوت و دو جنسیت مختلف می باشد.
تأثیر بازخورد تصحیح کننده بر پیشرفت جنبه های کلامی و فراکلامیِ نگارش: مقایسة بازخورد تصحیح کنندة کتبی و شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات فراگیری زبان دوم/ خارجی، همواره بر نقش مثبت بازخورد تصحیح کننده، چه از نوع کتبی و چه شفاهی، بر پیشرفت جنبه های مختلف زبانی تأکید شده است. یکی از حوزه هایی که بازخورد تصحیح کننده در آن مطالعه شده است، مهارت نگارش است. اما بیشتر این مطالعات به بررسی نقش بازخورد تصحیح کننده در پیشرفت ابعاد دستوری، واژگانی و نشانه گذاری متن پرداخته اند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسة دو روش ارائة بازخورد تصحیح کنندة کتبی و شفاهی از نوع فرازبانی و بررسی تأثیر هر یک از آن ها بر پیشرفت جنبة کلامی و فراکلامی مهارت نگارش در زبان آموزان ایرانی می باشد. بدین منظور، زبان آموزانی در سطح متوسط انتخاب شده و به دو گروه تقسیم شدند. زبان آموزان سپس در پیش آزمون نگارش شرکت کرده و بازخورد تصحیح کنندة فرازبانی کتبی و شفاهی دریافت نمودند. به گروه اول، بازخورد فرازبانی کتبی و به گروه دوم، بازخورد فرازبانی شفاهی ارائه شد. در انتهای تحقیق، هر دو گروه از طریق پس آزمون با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد گروهی که بازخورد تصحیح کنندة شفاهی دریافت کرده بود، از لحاظ جنبة کلامی و نیز استفاده از نشانه های فراکلامی در نگارش، از گروه دیگر (دریافت کنندة بازخورد تصحیح کنندة کتبی) برتر بود. همچنین مشخص شد که نشانه های گذر و الزام آور به ترتیب بیشترین و کمترین استفاده را در هر دو گروه، پس از دریافت بازخورد تصحیح کننده داشته اند. می توان نتیجه گرفت در پیشرفت ابعاد کلامی و فراکلامی نگارش، بازخورد شفاهی بر بازخورد کتبی برتری دارد. این یافته ها محققان، مدرسان زبان و طراحان برنامه های درسی را یاری می نماید.
نقدی بر کتاب «زبان هفتم» بر اساس مدل سیزر و باشتورکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی که پیش روست بر پایه مدل سیزر (Cisar, 2000) که طبق استاندارد انجمن امریکایی آموزش زبانهای خارجی American Council on Teaching of Foreign Languages (ACTFL) جهت بررسی کتاب های آموزش زبان طراحی شده به رشته تحریر درآمده است. افزون بر این، به منظور بررسی هر چه دقیق تر این کتاب، از مدل باشتورکمن (Basturkmen, 2006) نیز از منظرهای مختلف بهره گرفته شده است. نتایج این بررسی حاکی از آن است که هر چند نگارندگان کتاب مذکور به میزان قابل تاملی در مرتفع ساختن ضعفهای موجود در مجموعه های قبلی موفق بوده اند، به زعم نویسندگان مقاله حاضر هنوز کاستی هایی در شیوه تنظیم این کتاب مشهود است. از جمله اینکه، علیرغم بهره گیری از تصاویر متعدد و مرتبط، بنظر می رسد در برخی موارد، استفاده از امکانات بصری و دیداری بیشتر، می تواند به فهم بهتر مطالب کمک شایانی بکند. همچنین، اگرچه مولفان در تعالی فرهنگ اصیل بومی و هویت ملی مبتنی بر ارزشها و باورهای اسلامی بسیار موفق بوده اند، شاید پرداختن به دستمایه هایی از فرهنگ زبان مقصد نیز ضروری است و جهت ایجاد انگیزه بیشتر در یادگیرندگان بهتر است از تنوع بیشتری در طراحی تمرینات درسی در ویرایشهای بعدی کتاب استفاده گردد
The Effect of Item Modality and Note-taking on EFL Learners’ Performance on a Listening Test(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The pivotal role of listening comprehension in second/foreign language learning requires that researchers conduct studies which investigate factors that affect test takers’ performances. The present study was set out to examine whether item modality (i.e., written vs. oral items) affects listening comprehension test performance. In addition, it investigated whether allowing test takers to take notes while listening would also affect their performances. To this end, two different tests, each containing 20 multiple choice items, were administered to 66 (35 female and 31 male) upper-intermediate EFL learners. The first test was administered to look into the role of item modality, and the second test was employed to investigate the effect of note-taking. The application of independent samples t-tests to analyze the data revealed that that test takers performed better when the items were provided in written rather than oral form, and that test takers’ performances did not differ significantly when they were allowed to take notes. More detailed findings and implications are discussed in the paper.
گونة کلام و حرکت در چکیده ها: بررسی مقابله ای پایان نامه های دو رشتة آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و آموزش زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی اثبات کرده اند که هر متن می تواند بیانگر طرز تفکر نویسنده، الگوهای غالب سازماندهی و نیز گونة کلام (Genre) باشد. مفهوم گونة کلام و کاربرد آن در آموزش و یادگیری زبان در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از متون علمی و قسمت های مختلف آن ها از دیدگاه گونة کلام، حرکت ها (Moves) و الگوهای سازماندهی (Organizational patterns) بررسی شده اند. با توجه به اینکه چکیده در مقالات علمی و پایان نامه های دانشگاهی یکی از قسمت های مهم و تأثیرگذار به شمار می رود، بررسی چکیده از دیدگاه گونة کلام و الگوهای حرکت همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است. بنابراین، شناسایی و تسلط بر ساختار متنی و بلاغی چکیده ها می تواند مفید و راهگشا باشد. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی و مقایسة گونة کلام، حرکت ها و ساختار بلاغی چکیدة پایان نامه های کارشناسی ارشد در دو رشتة آموزش زبان انگلیسی و آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان پرداخته است. بدین منظور، تعداد 80 چکیده (40 چکیده از هر رشته) از دو رشتة یادشده از بین پایان نامه های ارائه شده بین سال های 2008 تا 2013 میلادی در دانشگاه علامه طباطبائی انتخاب شدند. سپس، حرکت ها، سازماندهی متنی و ساختار بلاغی هر چکیده بر اساس مدل پنج حرکتی هایلند (2000م.) (Hyland""s five-move model, 2000) بررسی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین چکیده های پایان نامه های این دو رشته از لحاظ حرکت و الگوهای سازماندهی تفاوت چشمگیری وجود دارد. همچنین، مشخص شد که در اکثر موارد، حرکت نتیجه گیری (Conclusion move) (حرکت 5 هایلند) در چکیده های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان وجود ندارد. یکی دیگر از تفاوت های برجسته دربارة الگوی مرتب سازی مجدد و تکرار چند حرکت بود که در میان چکیده های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بسیار به چشم می خورد، در حالی که این نکته در چکیده های آموزش زبان انگلیسی وجود نداشت. با استناد به این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که چکیده های پایان نامه های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در مقایسه با چکیده های آموزش زبان انگلیسی از مدل خاصی تبعیت نمی کنند و از نظر گونه ای حرکتی با چکیده های آموزش زبان انگلیسی متفاوت هستند. یافته های این پژوهش در بر دارندة ایده ها و پیشنهادهایی برای دانشجویان و مدرسان هر دو رشته، مدرسان انگلیسی/ فارسی با اهداف ویژه، نویسندگان و طراحان کتب درسی و نیز پژوهشگران است.
On the Functions of Students Code Switching in ELT Classrooms Abstract(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Code-switching is known to be a widespread phenomenon among bilinguals and in ESL/EFL teaching/learning process; it refers to any alternate use of two codes or languages
within the same conversation or even the same utterance. The present study is an attempt to investigatethe functions, types and frequencies of code switching in students discourse in the context of ELT classrooms.The study also explores the relationship between the language proficiency level of the students and their use of code switching. To achieve this end, two groups of students (at two different levels of proficiency) from two classes of general English courses in an institutional program in Oil Ministry Center of Isfahan were selected as participants. All sessions of an entire semester were videotaped. A coding scheme was developed for classifying students’ instances of CS into relevant functions.The data were tabulated, and frequencies and
percentages were conducted by SPSS program. The findings indicate that the majority of CS in the classroom is highly purposeful, and related to pedagogical goals. Also, the research found that pedagogical functions were more frequently fulfilled through CS compared to social functions. The findings of this research suggest that code switching is a necessary
tool for teachers due to a number of pedagogical considerations in ET classrooms and can give teachers a clue to have a better understanding of student code switching in ELT classrooms and use CS in the direction of teaching and effective learning.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی نگرش زبان آموزان ایرانی زن و مرد نسبت به گونه های بومی و غیر بومی زبان انگلیسی (Exploring Male and Female Iranian EFL Learners’ Attitude towards Native and Non-native Varieties of English)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا زبان آموزان ایرانی از گونه های مختلف زبان انگلیسی که در سراسر جهان صحبت می شوند آگاه بوده و به گونه خاصی از آن تمایل دارند یا خیر. همچنین به بررسی نگرش زبان آموزان ایرانی به گونه های بومی و غیر بومی زبان انگلیسی می پردازیم. بعلاوه تلاش می کنیم دریابیم که آیا این نگرش جنسیت محور هست یا خیر. بدین منظور 30 زبان آموز دختر و پسر با سطح متوسط زبان انگلیسی که سن آنها بین 22 تا 30 سال می باشد به عنوان نمونه انتخاب شدند و به سه پرسشنامه پاسخ دادند. سپس اطلاعات جمع آوری شده از طریق تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر (one-way repeated measures ANOVA)، آزمون LSD post-hoc فیشر و آزمون t مستقل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه اصلی حاصل از این پژوهش این بود که زبان آموزان ایرانی دیگر به وجود یک گونه واحد از زبان انگلیسی اعتقاد نداشته و به تدریج به « انگلیسی های دنیا » معتقد شده اند. در حقیقت آنها از یک گونه انگلیسی کامل و واحد چشم پوشی کرده و برای برقراری ارتباط با دیگر افراد در سراسر جهان گونه های دیگری از انگلیسی را نیز می پذیرند. بعلاوه با وجود اینکه شرکت کنندگان در این پژوهش گونه های غیر بومی زبان انگلیسی را پذیرفته اند، گرایش داشتن آنها به گونه های آمریکایی و بریتانیایی نشان می دهد که آنها به یادگیری زبان نگرشی مثبت دارند
مقاله به زبان انگلیسی: سبکهای یادگیری و آموزشی در کانون توجه: زبان آموزان و مدرسان زبان انگلیسی در ایران (Learning and Teaching Styles in the Focus: The Case of Iranian EFL Learners and Teachers)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر فرآیند آموزشی و یادگیری استوار بر مجموعه ایی از سبکهای یادگیری و آموزشی است که مبین سیاستهای کلی آموزشی بوده و شناسایی آنها شرط نخستین هر گونه اصلاح در سیستم آموزشی می باشد. هدف پژوهش کیفی و .... حاضر بررسی گرایش معلمان ایرانی زبان انگلیسی نسبت به پنج سبک یادگیری متخصص، دست اندرکار رسمی، الگوی شخصی، تسهیلگر، و مشارکتی و نیز مطالعه تمایلات زبان آموزان ایرانی نسبت به سه سبک یادگیری دیداری، شنیداری، و جنبشی-حرکتی بود. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه سبکهای آموزشی گرآشا (1996) و نیز پرسشنامه سبکهای یادگیری بارش (1991) به دست آمد که از نمونه 30 نفری معلمان و 300 نفری زبان آموزان به دست آمده بود. آمار توصیفی داده های تحقیق نشان داد که بیشتر زبان آموزان ایرانی به سبکهای یادگیری دیداری و جنبشی-حرکتی و اکثر معلمان به سبکهای آموزشی تسهیل گر و مدل شخصی تمایل دارند، در حالیکه سبک یادگیری شنیداری و سبک آموزشی مشارکتی کمترین فراوانی ها را نشان می داد. نتایج ضرورت توجه معلمان به سبکهای یادگیری زبان آموزان را مورد توجه قرار می دهد تا بتوانند تدریس خود را هماهنگ با تمایلات زبان آموزان تعدیل نمایند.
افزایش آگاهی کاربردشناختی زبان آموزان نسبت به ساختارهای بین فرهنگی بلاغت در نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین مطالعه بررسی تاثیر افزایش آگاهی زبان آموزان ایرانی در مورد کاربرد ساختارهای بین فرهنگیبلاغت در نگارش بر افزایش توانایی نگارش آنها در زبان انگلیسی و همچنین صحت و ساختار ترکیبی نگارش آنها می باشد. بدین منظور، دو گروه 25 نفری از زبان آموزان ایرانی که درس نگارش پایه را می گذراندند بوسیله امتحان مهارتهای زبانی (پت) انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند. سپس یک تست محقق ساخته نگارش بعنوان پیش آزمون به آنها داده شد. گروه آزمایش آموزش مستقیم معلم در زمینه ساختارهای بین فرهنگی بلاغت در نگارش را دریافت کردند همراه با انجام تکالیفی مرتبط با موارد آموزش داده شده. در حالیکه تکالیف گروه کنترل محدود به انجام تمرینات کتاب بود بدون آنکه آموزش مستقیمی در زمینه فوق در نگارش دریافت کرده باشند. پس از 9 جلسه آموزش از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که آگاهی کاربردشناختی از ساختارهای بین فرهنگیبلاغت به شکل مؤثری موجب افزایش کیفیت نگارش زبان آموزان ایرانی شده و همچنین درستی نگارش آنها را نیز افزایش داده است ولی در مورد ساختار ترکیبی نگارش آنها تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده نشده است.
A comparison of Iranian EFL vs. non-EFL teachers’ “knowing” of learner autonomy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Investigating the “knowing”, a module of the KARDS model proposed by Kumaravadivelu (2012) for teacher education, of Iranian teachers of learner autonomy, this study is an attempt to illuminate some of the yet unexplored areas of teachers’ various types of knowledge of learner autonomy. Furthermore, it attempts to illustrate how Iranian Non-EFL teachers’ knowing affects their practices with regard to learner autonomy and how this could differ from that of Iranian EFL teachers. To that end 112 EFL and Non-EFL teachers were purposefully cluster-sampled. Based on convenient sampling but only after data saturation was reached were 12 teachers interviewed. Based on the result of the interviews and the data gleaned from the literature a questionnaire was developed. The sample were asked to complete the questionnaire and then through negative case analysis some were interviewed. The questionnaire tapped into the social, political, psychological and personal aspects of learner autonomy. The results indicated the informants, be it EFL or non-EFL, found learner autonomy to be a psychological construct, which can be traced back to their personal knowledge. Finally, with regard to the feasibility and desirability of learner autonomy implementation in the education system, the informants see learner autonomy as more of a desirable concept than feasible. It is hoped that teachers and teacher educators find the results as well as the suggestions-for-action made at the end of the study helpful and that the results have tangible implications for the Iranian education system when fed into professional development activities and strategic planning.
The Effect of Mnemonic and Mapping Techniques on L2 Vocabulary Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study investigated the effects of selected presentation techniques including the keyword method, the peg word method, the loci method, argument mapping, concept mapping and mind mapping on L2 vocabulary comprehension and production. To this end, a sample of 151 Iranian female students from a public pre-university school in Islam Shahr was selected. They were assigned to six groups. Each group was randomly assigned to one of the afore-mentioned treatment conditions. After the experimental period, two post-tests in multiple choice and fill-in-the-blanks formats were administered to assess the participants’ vocabulary comprehension and production. Two independent One-Way ANOVA procedures were used to analyze the obtained data. The results showed that the differences among the effects of the above-mentioned techniques were statistically significant in both vocabulary comprehension and production. These findings can have implications for learners, teachers, and materials’ developers.
بازشناخت توانایی نگارش فراگیران انگلیسی با استفاده از خود ارزیابی و رویکرد ویژه سطح علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت بود از الف) بررسی عملکرد مهارت نوشتاری زبان آموزان در سطح خاص بر اساس چارچوب مرجع مشترک اروپا (CEFR)، ب) بررسی اینکه آیا تفاوتی در سطح خودارزیابی دانش آموزان از مهارت نوشتاری خود و سطح گزارش شده آنها توسط ارزیابان وجود داشت یا خیر. این پژوهش با مطالعه بر روی 138 دانشجو در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس که در رشته های آموزش زبان انگلیسی، ادبیات انگلیسی و مطالعات ترجمه در موسسه آموزش عالی البرز مشغول به تحصیل بودند، انجام پذیرفت. در این پژوهش از سه نمونه متن نوشتاری در سطوح B1، B2 و C1، شبکه خودارزیابی نوشتن DIALANG و شبکه خودارزیابی CEFR استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که الف) هیچ یک از افراد در گروه لیسانس در سطح C1 قرار نداشتند و تنها 17.3% از دانشجویان مقطع فوق لیسانس در این سطح قرار گرفتند، ب) دانشجویان در هر دو گروه توانایی نوشتاری خود را بالاتر از شبکه CEFR و پایین تر از شبکه DIALANG ارزیابی کردند و ج) خودارزیابی دانشجویان با عملکرد نوشتاری آنها مشابهت نداشت و فقط یک سوم از آنها توانایی نوشتاری خود را دقیق ارزیابی کرده بودند.
تحلیل خطاهای زبان آموزان ایرانی در استفاده از حروف اضافه فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز «خطا» در فرآیند یادگیری زبان های خارجی، پدیده ای عادی و پیش بینی شدنی است. هر زبان آموز درحین آموزش زبان دوم، گاه درنتیجه تداخل زبان مادری یا به دلیل بی اطلاعی از برخی قواعد و یا براثر گرته برداری از زبان بیگانه دیگر، خطاهایی را بی آنکه خود متوجه باشد، به صورت نظام مند تکرار می کند. عده قابل توجهی از زبا ن آموزان ایرانی در جریان دوره های آموزشی زبان فرانسه در سطوح مختلف، در استفاده از حروف اضافه بیش از سایر مقوله های زبانی دچار خطا می شوند. از آنجا که حروف اضافه نقش مهمی در برقراری رابطه میان دیگر اجزای کلامی ایفا می کنند، کاربرد غلط آن ها چالش هایی را برای زبان آموزان فراهم می آورد و خواه ناخواه، روند آموزش زبان را برای آن ها کند و پیچیده می کند. در تحقیق حاضر، کوشیدیم پربسامدترین خطاهای زبان آموزان ایرانی را در دو بخش «خطاهای بین زبانی» و «خطاهای درون زبانی»، بررسی و ریشه یابی کنیم و در هر بخش، نحوه استفاده درست از حروف اضافه فرانسه را با رویکرد آموزشی به زبان ساده توضیح دهیم.
نتایج این پژوهش نشان می دهند که بیشترین موارد خطا در استفاده از حروف اضافه در وهله نخست ناشی از تأثیر منفی زبان مادری یا زبان انگلیسی است؛ زیرا زبان آموزان براساس دانشی که از زبان مادری خود یا زبان انگلیسی دارند، گرته برداری می کنند. همچنین، ممکن است زبان آموزان به دلیل آشنا نبودن با قواعد دستوری فرانسه، حرف اضافه ای را ندانسته به جای حرف اضافه ای دیگر به کار برند.
An Activity Theory Analysis of ELT Reform in Iranian Public Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study takes Engeström human activity system model (1987, 1999) as a theoretical framework to investigate the CLT-based English curriculum reform in Iran which was initiated in 2013 by the Ministry of Education in public schools. With the premise that human activity is artifact-mediated and goal-directed, activity theory makes it possible to demonstrate the complex and dynamic relationship between various institutional, social, and individual factors by revealing different contradictions that language teachers would experience as they attempt to implement CLT in their classroom contexts. In addition to 23 language teachers who consisted the main participants of this study, three other groups including 17 teacher directors, 23 students, and 20 parents took part. Document analysis, semi-structured interview, and classroom observation comprised the data collection instruments. The results indicated that despite their optimism about and keen interest in CLT-based reform, Iranian language teachers could not successfully implement CLT due to their inability to successfully resolve the contradictions that emerged in their activity system. These contradictions in turn stemmed from a number of difficulties that emanate from various sources including teachers themselves, students, their parents, school staff, educational system, and the new package. Based on the findings, a number of implications and suggestions are provided for the Iranian curriculum developers, language teachers, parents, and teacher directors
رشد هویت فرهنگی اجتماعی با کمک تدریجی راهبردهای گروهی مشارکتی: موردی از یک کلاس مهارت نوشتاری در ایران(Identification and Distribution of Interactional Contexts in EFL Classes: The Effect of Two Contextual Factors)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر نظریه ویگاتسکی در مورد حوزه رشد تقریبی و استعاره وی در مورد کمک تدریجی و مبانی هویت اجتماعی فرهنگی نورتون را به عنوان اساس نظری استفاده می کند. این تحقیق به بررسی دقیق مکانیسم های کمکی اجتماعی فرهنگی اتخاذ شده در مشارکت های بین دانشجویی و دانشجو و معلم می پردازد. این بررسی تغییرات رفتاری فرهنگی اجتماعی زبان آموزان و همچنین چگونگی شکل گیری هویت اجتماعی فرهنگی آنان از طریق مشارکت در نگارش راهنمایی شده را مورد مطالعه قرار می دهد. برای این منظور معیار درجه بندیلیدز برای تعیین دقیق گفتمان های کمک کننده به هویت فرهنگی اجتماعی استفاده شده است. این گفتمان ها بین 32 دانشجوی سال دوم زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز صورت گرفته است که در نگارش گروهی مشارکت کرده اند. تحلیل گفتمان کمکی صورت گرفته در این مشارکت ها اطلاعات مفیدی را در رابطه با چگونکیشکل گیری هویت اجتماعی فرهنگیزبان آموزان آشکار می سازد. نتایج این تحقیق به طور ویژه حاکی از آن است که گفتمان های صورت گرفته بین زبان آموزان و معلم که ازابزارهای زبانی بهره برده انداساسی ترین نقش را در شکل گیری هویتی جدید و رسیدن به استقلال یعنی تکامل هویت اجتماعی فرهنگی ایفامی کند که برخی از این ابزارها عبارتند از: رفتارهای عمدی و هدفمند، توجه مشترک، مشارکت عاطفی، چرخ ارتباطی، واکنش وابسته، رفتار میان-فردی، و استفاده از زبان اول در تکالیف نگارشی مشترک.
نقد و تحلیل تعدیلات ساختاری در ترجمه طسوجی و اقلیدی از هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تفاوت های ماهیتی و ساختاری زبان مبدأ با زبان مقصد و سایر عوامل فرهنگی و سبکی، مترجم ناگزیر به اعمال تغییراتی در متن مبدأ است؛ لذا مقصدگرایانی نظیر لادمیرال مترجم را به اعمال تغییرات در حوزه های مختلف ساختاری فرا می خوانند تا سلاست وخوانایی متن ترجمه افزایش یابد و خصیصه بازآفرینی در ترجمه پدید آید. پژوهش پیش رو می کوشد تعدیلات ساختاری ترجمه طسوجی و اقلیدی از هزار و یک شب را از چهار منظر تعدیل در ساخت نحوی کلام، تعدیل در شیوه خطاب، تعدیل بلاغی و تعدیل آوایی مورد نقد و تحلیل قرار دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که طسوجی و اقلیدی رویکردی مقصدگرا در جابه جایی و تعدیل ساختار جمله دارند. در ترجمه اقلیدی نمونه های فراوانی را می توان یافت که تعدیلات ساختاری مناسبی در آن صورت گرفته و در پاره ای از موارد عدم ایجاد تعدیلات ساختاری به ویژه در بخش آوایی موجب زیبایی ترجمه او نسبت به ترجمه طسوجی شده است. طسوجی نیز تعدیلات عمده ای در هر چهار لایه یادشده اعمال نموده و این رویکرد، نقش عمده ای در خوانایی ترجمه او ایفا نموده هر چند که لطمه ای سبکی نیز به اصل کتاب وارد کرده است. در نتیجه طسوجی بیش از اقلیدی به تعدیلات ساختاری روی آورده و ترجمه او از شیوایی و جذابیّت بیشتری برخوردار است.
ضرورت بازتحلیل متون آموزشی گروه های عربی در دانشگاه های کشور رویکردی انتقادی به الشعر العربی الحدیث من احمد شوقی الی محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون آموزشی در رشته های علوم انسانی، علاوه بر جنبه های آموزشی، نقش پرورشی بسیار مهمی نیز به عهده دارد. لذا بازتحلیل مستمر این متون امری ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی انتقادی، کتاب الشعر العربی الحدیث من احمد شوقی الی محمود درویش نوشتة میشال خلیل جحا را بررسی کرده است. این کتاب، ضمن کثرت و تنوع نمونه های شعری که حسن آن شمرده می شود، نقص های فراوانی دارد. بی تناسبی میان نام کتاب و محتوای آن، غلبة صبغة تاریخی به جای رویکرد تحلیلی بر کتاب، شتاب زدگی و یک سونگری در داوری، کم توجهی به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، فراوانی متون و فقدان تحلیل کافی برای آن ها، نامنسجم بودن بخش های مختلف کتاب، تفکیک نشدن شعر سنتی و شعر نو، کم توجهی به شعر پایداری و نبود رویکردی انتقادی به شعر معاصر از جمله عیب های آن است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که این کتاب شاکلة کتابی تحلیلی در باب شعر معاصر عربی را ندارد و بیش تر به منظور کتاب گزیدة متون قابل استفاده است.