فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی، «ناخودآگاه جمعی» میراثی است بازمانده از دوره های نخستین نیاکان بشر که در ذهن آنان وجود داشته است. در این ناخودآگاه جمعی، «تصاویر ازلی» و مفاهیم مشترک جهانی وجود دارند که یونگ آنها را «کهن الگو» می نامد. مهم ترین کهن الگوها از نظر او عبارتند از: سایه، نقاب، خود، آنیما، آنیموس، پیر خرد و تولد دوباره. آنیما شاید مهم ترین این کهن الگوها باشد که حضور آن را در بسیاری از آثار ادبی از جمله هفت پیکر نظامی که مجموعه ای از افسانه های عاشقانه و خیال انگیز است، می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کهن الگوی آنیما در افسانه های هفت پیکر پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هفت پیکر بستر مناسبی برای تجلّی کهن الگوی آنیما است که در رؤیاهای شیرین و کابوس های تلخ افسانه های آن به شیوه ای نمادین حضور دارد. می توان گفت که کاربرد ویژگی های زنانه در شعر نظامی، یکی از تأثیرات مهم آنیما در شعر او است. آنیما همان واقعیت ژرفی است که در موقعیت های گوناگون بر رفتار و حالات شاعر تأثیر می گذارد تا او را به پختگی و کمال برساند.
خودمرگنامه: ویژگی ها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودمرگنامه شیوهای نامعمول از روایت است که در برابر یا در امتداد خودزندگینامه قرار میگیرد. خودمرگنامه، روایت یک راوی مُرده از مرگ و پس از مرگ خویش است که اغلب دربرگیرنده بخشهایی از زندگی وی نیز هست. این نوع روایت، ویژگیها و قابلیتهای معنایی منحصربهفردی دارد و از نوعی راوی متفاوت با قابلیتهایی ویژه و کارکرد همزمان درون داستانی و برونداستانی بهره میبرد. در این مقاله ابتدا به بررسی خودمرگنامه و معرفی ویژگیها و کارکردهای آن پرداخته شده و سپس سه داستان کوتاه فارسی که به شیوه خودمرگنامه نوشته شدهاند، تحلیل و بررسی شده است. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که علیرغم توانمندیهای معنایی این شیوة روایی، در داستانهای بررسی شده بهره چندانی از کارکردهای خودمرگنامه و بهویژه راوی متفاوت آن گرفته نشده است.
هرمنوتیک جدید و تعیینِ معیارهایی در تأویلِ شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت فهم، داوری میان دریافت های گوناگون از پدیده ها و میزانِ اعتبارِ آن دریافت ها، اکنون به یکی از مباحث مرکزی در فلسفه معاصر تبدیل شده است. بررسی رویکردها و اندیشه های هرمنوتیکیِ مدرن، تنوع بی سابقه ای را در زمینه مسائل مربوط به تأویل متن نشان می دهد. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی کوتاه به رویکردهای هرمنوتیکی جدید، نیک و بد اندیشه های تأویلی تازه در تأویل شعر معاصر به محک نقد آزموده و معیارهایی برای انجام و ارزیابیِ تأویل پیشنهاد شود. بدون تعیین چنین معیارهایی به صورت دقیق نمی توان عوامل ترجیح یک تأویل بر تأویل های دیگر را نشان داد.
تحلیل سوانحالعشاق از دیدگاه «من استعلایی» پدیدارشناختی (رویکردی پدیدارشناختی به قلمرو عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادب فارسی به سبب برخورداری از تنوع وگستردگی فراوان از دیرباز توجه منتقدان را به خود معطوف داشته است. در این میان، سوانح احمد غزّالی از دو جهت، یکی به دلیل نظریهپردازی های معرفتشناسانه و دیگر نوع نگاه مؤلف به توصیف پدیدارهایی چون عشق، عاشق و معشوق، از وجهه معرفتی بالایی برخوردار است؛ پژوهش حاضر روش نقد پدیدارشناختی رابا توجه به یکی از دغدغه های اصلی خود که رسیدن به «التفات» و «طلبگاهی» منحصراً عرفانی و نیز ارائه پاسخی برای چگونگی ارتباط میان آگاهی با مسأله فناست، در تحلیل رخدادهای معرفتی سوانح به کار گرفته است.
روش انتقادی این مقاله، پدیدارشناسی استعلایی است تا با اتکا به تحلیل آن، از کیفیّت ظهور رخداد آگاهی و «من استعلایی»، موضوع را به تعبیر سوانح از «طلبگاه» عرفان قرن ششم ارزیابی، و اهمیت انتخاب عشق را در ایجاد و تکوین فرایند آگاهی بیان کند. دستاورد عملی این مقاله، معرفی عینی یک الگوی کاربردی به منظور بررسی فرایند معرفت شناسی در حوزه ادبیات عرفانی است.
شکل شناسی داستان های کوتاه مجید قیصری (بر اساس مجموعه داستان«طعم باروت»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پ ژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است.
روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
از رپیهوین تا سیاوش (تحلیل اسطوره شناختی ساختار آیینی داستان سیاوش بر مبنای الگوی هبوط ایزد رپیهوین و آیین های سالانة مرگ و تولد دوباره در فرهنگ ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های سالانة مرگ و تولد دوبارة خدای نباتی، هسته ای بنیادین در فرهنگ های پیش تاریخی و بستری بوده است که عاشقانه های تراژیکی را با محوریت بغ بانوی باروری یا جانشین انسانی اش و ایزد- قهرمان شهیدشوندة همتای او سامان داده است. این روایات ارتباطی تناتنگ با اولین تفکرات ذهنی بشر دربارة چرخة زمان، تسلسل ادوار تقویم و اعتقاد به تکرارپذیری مرگ و تولد طبیعت در نقاط عطف این چرخه دارد. این روایات الگویی جهانی دارد که در ادبیات حماسی فارسی با داستان سیاوش و سودابه و در پیشینة اساطیری این داستان با اسطورة هبوط ایزد رپیهوین به زیر زمین (همراه با زمستان) و نقش او در حفظ زایایی زمین و گرمای آب ها و خروج او (همراه با بهار و بازگشت خرمی به طبیعت) مرتبط است؛ بخش اول این الگو با هجرت و مرگ سیاوش و بخش دوم با بازگشت کیخسرو سنجیدنی است.
رویکردی روایت- شناختی به لیلی و مجنون نظامی و رومئو و ژولیت شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی به مدد قریحه و تخیل شاعرانة خویش از داستانی محلی به نام لیلی و مجنون شاهکاری جاودانی در ادب فارسی خلق نمود که خیل وسیعی از شاعران را به تقلید و نظیره گویی از آن برانگیخت. ویلیام شکسپیر نیز با الهام از داستان رومئو و ژولیت که از دیرباز بخشی از ادبیات انگلیسی شمرده می شد، اثری زوال ناپذیر در عرصة ادبیات آفرید. در مقالة حاضر با معرفی رویکرد روایت شناسی به ویژة الگوی گریماس، بر آن هستیم تا با درنظرگرفتن مؤلفه های رویکرد یادشده، به مقایسه منظومة لیلی و مجنون اثر نظامی و رومئو و ژولیت اثر شکسپیر بپردازیم. در ابتدا، خلاصه ای از روایت این دو اثر را ارائه کرده ایم و سپس، شباهت های روایت شناختی آن ها را بررسی کرده ایم. افزون براین، در چارچوب کنش ها و کنشگرهای شناسایی شده در آن ها، به بررسی نگرش این آثار به جایگاه زن پرداخته ایم.
بررسی روابط بینامتنی میان شعر «صفی الدین حلی» و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث دینی از مهم ترین ساختمایه های شعری و از پربارترین منابع الهام گیری شاعران در جهت واگویه ی احساسات درونی و اندیشه های ایشان محسوب می گردد. در این بین قرآن کریم به واسطه ی عمق معانی، غنای واژگانی و ویژگی های منحصر به فرد هنری و بلاغی، در مقام ارزشمندترین منبع دینی الهام بخش نزد شاعران و ادیبان مسلمان قرار دارد. به گونه ای که ایشان در شعر خویش با کلام وحی رابطه ی بینامتنی برقرارکرده، از این آبشخور سرشار در سطوح مختلف مفهومی، لفظی و اسلوبی بهره برده اند. یکی از شاعرانی که عبارات و معانی قرآنی از اصلی ترین دستمایه های هنری او محسوب می گردد، «صفی الدین حلی» است. در جستار پیش رو، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی نظرات گوناگون ناقدان غربی و عربی پیرامون نظریه ی بینامتنیت وانواع آن، انواع رابطه ی بینامتنی قرآنی در شعر«صفی الدین حلی» نقد وواکاوی خواهد شد که شامل هفت نوع رابطه ی بینامتنی کامل متنی، کامل تعدیلی، جزئی، واژگانی، اسلوبی، الهام گیری و اشاره ای(تلویحی)می باشد. نتایج جستار حاضر حاکی از آن است که رابطه ی بینامتنی قرآنی در مدائح نبوی و مراثی شاعر از بسامد بیشتری برخوردار است. از طرفی بینامتنی کامل تعدیلی، اشاره ای و جزئی بیشتر مورد توجه صفی الدین حلی بوده است.
خوانشی ساختاری از ادبیات شفاهى کردستان مطالعه موردی (بیت سه یده وان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بازخوانش بینامتنی رمان اسطوره ای یکلیا و تنهایی او نوشتة تقی مدرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار و گونه روایی در متن سفرنامه ناصرخسرو براساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های منحصر به فرد سفرنامه ناصرخسرو بر خلاف دیگر سفرنامه ها، شروع با حادثه داستانی، برخوردار بودن از زبان روایی- ادبی، حکایت های دلنشین، دقت و جزئی نگری است. اگر چه ساختار کلی قالب سفرنامه با داستان و رمان تفاوت دارد اما سفرنامه ناصرخسرو به دلایل منحصر به فرد روایی و ساختاری بیشتر ساختاری شبیه به قصه و داستان دارد تا سفرنامه و گزارش. بسیاری از ویژگی های ساختاری داستان، از جمله وضعیت اولیه، نیروی تخریب کننده، وضعیت میانی و موقعیت پایانی، ساختار متفاوتی به این سفرنامه داده است. علاوه بر این، گونه های روایی خاص این اثر موجب شده است تا مخاطب به آسانی جذب آن گردد. این پژوهش کوششی است برای تبیین ساختار طرح و گونه های روایی در سفرنامه ناصرخسرو. بدین منظور از رویکرد روایت شناختی نوین ژپ لینت ولت بهره برده ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بر اساس نظریه ژپ لینت ولت ناصرخسرو، برای بیان دیده ها و شنیده های خود از الگوی روایتی همسان(راوی = کنشگر) و از دو گونه زاویه دید درونی و صفر استفاده نموده است.
مقاله به زبان فرانسه: مطالعه ساختار روایت در ‹‹دفترچه بیمه›› اثر جلال آل احمد (Etude de la structure narratologique dans «Carnet d’assurance maladie» de Jalāl Al-é Ahmad)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ساختار روایت در ‹‹دفترچه بیمه›› اثر جلال آل احمد مسعود نذریدوست استادیار دانشگاه شهید چمران، اهواز nazridust@yahoo.fr 1392/5/ 1391 تاریخ پذیرش: 16 /11/ تاریخ دریافت: 13 در این مقاله به بررسی یکی از داستانهای کوتاه جلال آل احمد تحت عنوان ‹‹ دفترچه بیمه›› می پردازیم. همانطور که در اکثر آثار این نویسنده مشهود است، این داستان کوتاه نیز یک مسئله اجتماعی را مطرح می کند. آنچه در این مقاله به آن می- پردازیم تجزیه و تحلیل بافت و ساختار اثر ادبی است. بدین ترتیب خواهیم دید که تا چه اندازه این اثر همچون عمارتی هنری ساخته و پرداخته هنر و خلاقیت نویسنده آن است. بررسی ساختاری این اثر با توجه به نگرشهای جدید در نقد که بیشتر به شکل میپردازند، از این لحاظ جالب توجه است که امکان میدهد به معنا و دقیقتر بگوییم، به مجموعه معانیای دست یابیم که نویسنده آن را با قوه تخیل و هنر خویش در متن گنجانده است. از این رو، اصولا توجه به ساختار و عناصری نظیر استعاره است که امکان دریافت همان معنا یا مجموعه معانی را امکانپذیر میکند. کلید واژگان: روایت، داستان کوتاه، واقع گرایی، ساختار، حکایت در حکایت، استعاره.
فراهنجاری نحوی در دیوان غزلیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزلهای وی میبخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشناییزدایی و برجستهسازی بهعنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصههایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفههایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقهی فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعلهای مرکب بهعنوان عناصر نظمآفرین، بیان میکند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشناییزدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچیهای نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّتها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظمآفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوریهای نحویِ مولوی در دیوان شمس، که بهواسطهی انعطافپذیریِ زبان فارسی و بهسببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهامگیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت میگیرد، از آنرو که توانسته صورتهای ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.
نقش و کارکرد بن مایه های توصیفی در منظومة ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
آشنایی زدایی زبانی در آثار دولت آبادی (با تکیه بر دو اثر داستانی با شبیرو و عقیل عقیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نظریات محوری فرمالیسم، که توجه بسیاری را به خود جلب کرد، «آشنایی زدایی» در ادبیات است. آشنایی زدایی رسالت هنر بیگانه سازی مفاهیم آشنا و به دست دادن ادراک نو از این مفاهیم با کنار زدن حجاب عادت از مقابل دیدگان است. آشنایی زدایی در ادبیات، در مقام یکی از مظاهر هنر، در سطوح متفاوت و از جمله در سطح زبان صورت می گیرد. زبان شناسان شیوه های بیگانه سازی در زبان را به مثابة یکی از عناصر صوری متن تبیین و طبقه بندی کرده اند. با تأمل بر زبان داستانی دولت آبادی درمی یابیم که این آشنایی زدایی تا چه اندازه در شکل دادن به فرم مطلوب و متناسب با مضمون داستان اهمیت دارد. از سویی این پژوهش بازنگری مختصری است بر تعاریف و تقسیم بندی هایی که تاکنون برای شیوه های گوناگون آشنایی زدایی در سطح زبان صورت گرفته است.
خوانش بینامتنی پیکر فرهاد و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر نظریه بینا متنیت هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در روند خوانش داستان پیکر فرهاد تاثیرپذیری از بوف کور به روشنی محسوس است در واقع در این اثر، مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی این نشانه ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روشِ تطبیقی و بر اساسِ نظریه بینامتنیت و بررسیِ شواهد به دنبالِ اثباتِ این فرضیه است که وجوهِ اشتراک بین داستانِ پیکر فرهاد و بوف کور که در پارهای موارد ماهیتِ تقلیدی پیدا می کند اتفاقی نبوده و این امر بیانگرِ تاثیرپذیریِ عباس معروفی از صادق هدایت در خلق این اثر است. همسانیِ پیرنگ، شیوه ی روایی یکسان(جریان سیال ذهن)، اعتقاد به تناسخ، استفاده از نماد های مشترک مانند نیلوفر کبود و ... از گزاره های مشترک این دو متن است و بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهتِ اثباتِ بینامتنیتِ این دو متن از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
تحلیل شخصیت در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان کاوی، از نقدهای مهمی است که در بررسی متون ادبی از آن بهره گرفته میشود. در این مقاله براساس این نقد، به تحلیل شخصیت سهراب، رستم و کاووس در داستان «رستم و سهراب» پرداخته شده است. ابتدا شخصیت سهراب بر اساس تیپ شخصیتی «پرشور»، واکاوی و ارایه شد. باتوجه به ویژگیهای مشترک بین سهراب و این تیپ شخصیتی، از جمله: قدرتطلبی، شجاعت، اهمیت دادن به اهداف خود، روابط عاشقانه، لذت بردن از درگیر شدن در جنگ قدرت و جدی بودن، بیان گردید که شخصیت سهراب جزو شخصیتهای پرشور است و رفتار او با توجه به این تیپ شخصیتی، تحلیل شد. در ادامه، دیدگاه فروید درباره ی شخصیت و ساختار آن یعنی نهاد، خود و فراخود، بیان شد و سهراب، رستم و کاووس نمادی از آن سه جزو شخصیت دانسته شدند. در این تحلیل، تعارض بین سهراب، کاووس و رستم به تعارض بین نهاد، فراخود و خود، تعبیر شده است.
نقد فمینیستی داستان کوتاه «مردی در کوچه» از کتاب «چشمانت سرنوشت من اند» از غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غاده السمان در داستان «مردی در کوچه» -از کتاب«چشمانت سرنوشت من اند» از نظریه های نظریه پردازان فمینیسم تاثیر پذیرفته است. اوج این تاثیر پذیری را در تبیین نظریه ی فمینیستی-اگزیستانسیالیستی سیمون دو بوآر مشاهده می کنیم. السمان در این داستان با تاثیر پذیری از نظریه دو بوآر در خصوص فرهنگ و تمدن و ظلم آن نسبت به زنان، به بررسی شخصیت راوی می پردازد و نقش این فرهنگ و تمدن را در زندگی راوی به عنوان یک زن برجسته می نماید. السمان در این داستان برای بازیابی دوباره هویت زنان، در پی واژگون کردن هنجارها و ارزش های جامعه ی مردسالار است و به این ترتیب ویژگی های دیگر بودگی و انفعال و ضدخردگرایی را از زنان سلب می کند و در نقطه مقابل به مردان نسبت می دهد . این جستار در یک خوانش ساختارشکنانه این نکات را برجسته نموده است. السمان در این داستان زبان زنانه ی منحصر به فرد خود را دارد و بارزترین ویژگی زبانی او در این داستان خیال وسیع و شعربودگی آن است.
بینامتنیت قرآنی و روایی در شعر دعبل خزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش های نقد جدید می باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. این نظریه در حوزه ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است.
متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره ی بسیار برده اند. قرآن کریم شاخص ترین و مهم ترین این متون می باشد که جنبه های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده اند؛ از جمله ی آنان، شاعر متعهد و برجسته ی شیعی، دعبل خزاعی می باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد.
روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می باشد.
این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.