فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای جدید نقد ادبی که در نتیجهی تحول بنیادین در ساختار نقد قدیم در غرب رواج پیدا کرد، نظریهی بینامتنی است. این نظریه که در اواخر دههی شصت میلادی از سوی ژولیا کریستوا مطرح گردید، حاکی از جذبههای هر متن، با بسیاری از متون دورههای مختلف معاصر یا پیش از خود است و یا به عبارتی دیگر، هر متنی، بینامتنی است. این نظریه اکنون با عنوان «تناص» در نقد عربی معروف شده است و با توجه به تعامل تنگاتنگ متون فارسی و عربی، این پدیده در ادبیات فارسی نیز میتواند معیار بررسی و نقد قرار گیرد. تأثیرپذیری لفظی و معنوی ابن یمین از مضامینِ آیاتِ قرآنی و احادیثِ اهل بیت(ع) بهویژه امام علی(ع)، در اشعار وی به فراوانی دیده میشود. این اثرپذیری، باعث شکل گیری انواع و اشکال بینامتنی در اشعار وی گشته است که در اغلب موارد، به شکل آگاهانه و مستقیم صورت پذیرفته است. پربسامدترین نوع بینامتنی در اشعار ابن یمین از نوع نفی متوازی یا امتصاص است که در این نوشتار، برخی از آنها تبیین و تحلیل شده است تا تاکیدی باشد بر پیوند عمیق و ناگسستنی فرهنگ و ادب پارسی با مناهل قرآن و اهل بیت(ع).
نمادپردازی معراج در خسرو و شیرین نظامی بر اساس نظریه کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاه های کهن الگویی عمیقی دارد. مهم ترین رکن اساطیری در معراج، کهن الگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی می شود. در بازگشت از این سیر و سفر، فرد پالایش یافته و به کمال رسیده با پشت سر گذاشتن مراحل مرگ ارادی و تولد دوباره و دست یافتن به رستاخیزی نو به انگاره انسان کلی یا کهن الگوی خود دست می یابد.
نظامی با بیان شاعرانه معراج پیامبر در پایان منظومه خسرو و شیرین، نقش همین بازگشت را نمادینه کرده است. در این مقال ضمن بررسی فرایند تحول مزبور، به تحلیل معراج پیامبر در خسرو و شیرین نظامی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد کهن الگویی یونگ پرد اخته شده است.
تداخل سطوح روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر تئوری سطوح روایی را می توان به سه سطح تقسیم کرد که درهم فرورفتنِ آن ها تداخل سطوح روایی (metalepsis) نامیده می شود. به عبارت دیگر، متالپسیس «هر نوع دخالت راوی یا راویت شنوی برون داستانی در سطح داستانی یا هر نوع دخالتِ شخصیت های سطح داستانی در دنیای راویت درونه ای یا بالعکس هر نوع دخالت شخصیّت های داستان درونه ای در سطح داستانی است». از این رو، در تمامی روایت هایی که دارای داستان درونه ای هستند، استعدادی بالقوه برای آمیختگی این سطوح وجود دارد. سؤالات این پژوهش عبارتند از این که: 1) تداخل سطوح روایی چیست وآیا این شیوه در داستان های پست مدرن وجود دارد یا ریشه در داستان گوییِ کلاسیک دارد؟ 2) کارکردها و تأثیرات استفاده از این شیوه در متون روایی چیست؟ 3) شیوه های تداخل سطوح روایی به چند نوع تقسیم می شود؟ در جستار حاضر تنها در پی تعریف و تبیین مبانی نظریِ این ابزار روایت شناسی هستیم.
بینش اساطیری در آثار منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره یکی از عناصر عمده سامان دهی زبان و معنای داستان های معاصر استو در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز مانند زمان گذشته در ذهن و زبان انسان حضوری تأثیرگذار دارد. روانی پور یکی از نویسندگان مطرح اقلیم جنوب کشور است که بنا بر زمینه ذوقی و اندیشگانی خود از اسطوره ها استفاده کرده است. در این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش ها بودیم که آیا اسطوره پردازی جزو خصیصه های سبکی روانی پور محسوب می شود؟ و اسطوره ها در آثار وی چه کارکردی دارند؟ این نتیجه به دست آمد که آثار منیرو روانی پور از لحاظ محتوایی دو حوزه متفاوت را در برمی گیرد و نوع و شکل اسطوره های به کار گرفته شده در این دو حوزه متفاوت است. در آثار نخستین که عناصر بومی و اعتقادات مردم جنوب کشور به تصویر کشیده شده است، اسطوره سازی از ابزار مهم نویسنده در فضاسازی و شخصیت پردازی است و ویژگی سبکی وی محسوب می شود. در هر دو دسته از آثار، مهم ترین کارکرد اسطوره هویت سازی است.
یادآوری فروتنانه
از مرگ مؤلف تا قتل مؤلف
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری طرح داستان غنایی ""یوسف و زلیخا""ی جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل اجزاء و عناصر سازندهی متن یک داستان، زمینهی شناخت بیشتر آن را فراهم میآورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز مینمایاند. در پژوهش حاضر طرح داستان ""یوسف و زلیخا""ی جامی به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهندهی آن، از دیدگاه چند تن از ساختارگرایان بررسی و تحلیل شده است. در این داستان، ابتدا وضعیت متعادل برقرار است؛ یوسف به دنیا میآید و زلیخا در خواب بر او دل میبندد. سپس حادثه رخ میدهد؛ یوسف خواب میبیند و این روند تغییر میکند و وضعیت نامتعادل شکل میگیرد. بعد از رسیدن قهرمان به هدفش، (پیامبری) وضعیت متعادل سامان یافتهای شکل میگیرد. هدف از انتخاب این موضوع، انطباق نظریات ساختار گرایان بر این نوع ادبی (داستان غنایی) است.
تحلیل نشانه- معناشناختی دروغ: لغزندگی نظام آیکونیک زبان در قصه های عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تبیین چگونگی شکل گیری دروغ از دیدگاه نشانه- معناشناختی ابتدا به تعریف آیکون و کارکرد آن در حوزه گفتمان می پردازیم. در این رابطه نشان خواهیم داد اگرچه آیکون به معنای بیشترین میزان شباهت بین یک چیز و بازنمون آن است؛ ولی همواره امکان ایجاد فاصله بین این دو وجود دارد که می تواند از صفر تا بی نهایت در نوسان باشد. این فاصله سبب می شود تا چیزی با عنوان توهم و سپس دروغ در زبان شکل گیرد. بر این اساس، آیکون می تواند از کم- آیکون1 تا بیش- آیکون2 در نوسان باشد. با توجه به این توضیحات، دروغ امری نشانه ای است که در آن آیکون قدرت انطباق خود را با موضوعی که قرار است بازنمون آن باشد، از دست داده است. نگارندگان در این جستار به بررسی علل و عوامل کاستی و یا نیستی انطباق در فرایند نشانه- معناشناختی خواهند پرداخت. هدف اصلی این مقاله با تکیه بر رویکرد نشانه- معناشناختی و فرایند آیکونیک، کشف علل سرپیچی نشانه ای و سقوط انطباق آیکونیک و نوسان پذیری آن است. فرضیه اصلی تحقیق این است که دخالت فرایند حسی- ادراکی و هیجانات عاطفی به عنوان امری فعال در کنش های انسانی سبب تغییر دریافت ما و جابه جایی زاویه دید می گردند و به همین دلیل مانع از لنگراندازی آیکون به عنوان نشانه تطبیق یافته با موضوع و زمانیت و مکانیت آن می شوند که نتیجه آن می تواند دروغ گفتمانی باشد.
پدیدارشناسی غنا در اشعا نظامی و امیرخسرو (با تکیه بر لیلی و مجنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پدیدارشناسانه غنا در اشعار نظامی و امیرخسرو به ویژه در دو منظومه لیلی و مجنون است. این دو منظومه که از نمودهای برجسته ادب غنایی اند باوجود تشابهات فراوان، تفاوت های اساسی ابژکتیو در بازنمود ایده عشق دارند. این تفاوت ها در بررسی رفتارها و حالت های دو شخصیت مهم این داستان ها به عنوان انسانی شناسنده و متعالی و تحلیل در جه سوبژکتیویته در آنها نمودار می شود. بدین منظور، ابتدا مبانی پدیدارشناسی و اصول نخستین آن بر اساس شیوه هوسرل را به اجمال توضیح داده ایم. این پژوهش از گونه پدیدارشناسی کلاسیک و محور آن سوبژکتیویته است. بر این اساس، برخی از بازنمودهای عشق همچون رازداری، شکیبایی، بی تابی، آشفتگی، مردم گریزی، خیال بازی، و رقص و آواز و غیره را در شخصیت های اصلی تحلیل کرده ایم و در نهایت به میزان سوبژکتیویته و معنای ابژکتیو آنها دست یافتیم. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که لیلی و مجنون پرورده نظامی خود، سوژه اند و تا مرحله نهایی تحویل سوبژکتیو که استعلایی و محمل عقلانیت است پیش رفته اند و توانسته اند در مقام انسان آگاه معنای ابژکتیو عشق را بنیان نهند. اما لیلی و مجنون آفریده دهلوی سوژه نیستند و در مقام انسان صرف در تحویل دوم پدیدارشناختی یعنی در مرحله شهود ذاتی و آیدتیک متوقف مانده اند. بدین ترتیب، این امکان ایجاد شد که عالم دو اثر ادبی نیز از حیث رمان محوری یا شعرمحوری بررسی شود.
شیوه و شگرد بیان «دکتر علی شریعتی» از عاشورا
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تبیین وجوه هرمنوتیک «مقدمه» سخنرانی «حسین وارث آدم» در مجموعه آثار شماره 19 علی شریعتی می پردازد. در اینجا، «مقدمه» یک اثر ادبی مستقل و نزدیک به یک متن نمایشی فرض شده که بر اساس پیرنگ و مؤلفه های آن، حامل آثار کارکردی در خواننده و عامل برانگیختن او به کنش اجتماعی است. از سوی دیگر وجه هرمنوتیک آن دلالت بر دغدغه های وجودی نویسنده در باب انسان و سرنوشت و درک نقش تاریخی نویسنده، فارغ از جنبة اثربخشی دارد. عاشورا، محور مرکزی در «مقدمه» است که در مقام یک نمایش تراژیک حامل هر دو جنبة اثربخشی و تأویلی است. نوشتار با تبیین مدعای خود بر اساس یک چارچوب نظری تلفیقی به این نتیجه دست می یابد که «مقدمه» از لحاظ روش و محتوا هم در ذیل کویریات و هم در شمار اسلامیات و اجتماعیات قرار می گیرد و از این منظر واجد کارکردهای یک متن ادبی است.
فرو پاشی بیناذهنیّت در سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان سلوک اثر محمود دولت آبادی، از نمونه های خوبی است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی شناختی تحلیل و تفسیر شود. مسأله اصلی در این رمان بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت محوری است. راوی سوم شخص نشان می دهد چگونه قِیس از طریق مرور رابطه با معشوقه پیشین خود، در تلاش است دلایل از هم پاشی تنها تجربه بیناذهنی زندگی خود را دریابد. آن طور که از گفتگوهای درونی او پیداست، تمایل سیری ناپذیر قِیس به شناخت دیگری سبب شکل گیری تئوری های ذهنی او نسبت به دیگران می شود تا از انگیزه ها، افکار و رفتار آنها سر در بیاورد. با توجه به اینکه میزان بازنمایی آگاهی و فعالیت های ذهنی شخصیت های داستانی از مشخصه های بنیادین تعریف روایت در روایت شناسی شناختی به شمار می رود، مقاله حاضر از یک سو در تلاش است نقش بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت اصلی را در صورت بندی پیرنگ سلوک نشان دهد؛ و از سوی دیگر، دلایل شکل گیری و ازهم پاشی رابطه بیناذهنی قیس و نیلوفر را از منظر ذهن قیس بررسی می کند.
ذهنیت ناجایگزینی در « محو شعر» یا « شعر محو»؛ شالوده شکنی یک شعر از رضا براهنی
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای دو قصه فولکلوریک منطقه دشمن زیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های فولکلوریک، بخشی از میراث فرهنگی ناملموس هر ملت به شمار می آیند که به خوبی، آداب و رسوم و عقاید و سنت ها و جهان بینی آن ها را بازگو می کنند. از آنجا که در سده های اخیر، با رشد روزافزون تکنولوژی، بسیاری از قصه های شفاهی، در دل خاک مدفون شده اند، بسیار بایسته است که این قصه ها قبل از مرگِ راوی آن ها، ثبت و در حد امکان نقد و تحلیل گردند. از این رو، در این جستار، دو قصه «ماه تتی و آلازنگی» و «پیرزن آرد دوشوئیی»، از منطقه دشمن زیاری فارس با تحقیقی میدانی گردآوری و سپس از منظر نقد اسطوره ای نقد و تحلیل شده اند. ازجمله موارد برجسته تبلوریافته در این قصه ها می توان به محوریت زن و ظهور پهلوان بانو در قصه ها، نبرد اژدهای خشک سالی با ترسالی، پیوند اسپ و ماه با باروری، هستی یافتن گیتی از تخم مرغ کیهانی، رویش گیاه از خون خدای نباتی و پرده دری نی ای رسته از خون مقتول اشاره کرد. از دیگر سو، درون مایه قصه های مورد بحث در این جستار در قصه های فولکلوریک دیگری چون «دختر و گاو زرد»، «ماه پیشانی»، «اجه که م هو»، «گل خندان»، «راز نی لبک زیبا»، «دختران انار» و «نارنج و ترنج» نیز پدیدار شده است.