فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۷۰ مورد.
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        287 - 313                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر، تحلیل توسعه نیافتگی اقتصادی و صنعتی بخش معدن به عنوان یکی از ظرفیت ها و پتانسیل های توسعه ای در استان کردستان می باشد. چهارچوب مفهومی از مفاهیم توسعه ی اقتصادی و صنعتی ذیل نظریات رشد متوازن نورکس و رشد نامتوازن هیرشمن و نظریات توسعه اقتصادی شومپیتر که توسعه اقتصادی و صنعتی را مبنای رفع توسعه نیافتگی دانسته و بر اهمیت فرآیندی و مستمر و پایداری توسعه تاکید دارند، اتخاذشده است. همچنین از روش نظریه زمینه ای که در پی شرایط زمینه ای، علی، مداخله ای، پیامدها و راهبردهای اتخاذشده، می باشد _ توسعه نیافتگی _، استفاده شده است. روش نمونه گیری، نظری هدفمند بوده و از منطق روش اشباع نظری جهت رسیدن به یافته های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از کارشناسان، مدیران و فعالان بخش معدن استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که ضعف زیرساخت های صنعتی و ارتباطی استان زمینه ی توسعه نیافتگی بخش معدن را فراهم آورده است. پرهزینه بودن، عدم رغبت سرمایه گذاران، وجود بازار دلالی، بلندمدت بودن سرمایه گذاری و انتقال سرمایه، سرمایه بر بودن فعالیت های معدنی سبب کاهش و کمبود سرمایه گذاری در این بخش شده و همین امر، شرایط علی توسعه نیافتگی را سبب گردیده است. موانع اداری و امنیتی نمودن معادن در بهره برداری از ظرفیت ها و پتانسیل های این بخش به عنوان شرایط مداخله ای در توسعه نیافتگی عمل نموده است. این شرایط، دوقطبی سازی توزیع فعالیت های صنعتی و معدنی در میان شهرستان های استان و معارضت های نهادی و مدنی را فراهم نموده است که پیامدهای توسعه نیافتگی بخش معدن می باشد. در همین راستا، خام فروشی مواد معدنی به عنوان استراتژی و راهبرد جهت فعالیت در این بخش اتخاذ شده است. این راهبرد حاکی از پیامد توسعه نیافتگی و درعین حال بازتولید توسعه نیافتگی استان در بخش معدن می باشد. لذا جهت رفع توسعه نیافتگی این بخش و توسعه اقتصادی_ صنعتی آن پیشنهاداتی ارائه گردیده است.            
            تحلیل اثرات بیکاری بر سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        143 - 169                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                اشتغال اغلب مقوله ای فراتر از ابزاری جهت امرار معاش بوده و از دست دادن شغل ممکن است یکی از استرس زاترین تجربیات زندگی باشد. این پدیده، جدا از مشکلات مالی که ایجاد می نماید، ممکن است بر سلامت افراد تاثیر بگذارد. این مطالعه به بررسی تأثیر بیکاری بر سلامت طی دوره زمانی 2021-2000 در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با استفاده از رویکرد اقتصاد سنجی پانل کوانتایل می پردازد. جهت شاخص سلامت؛ از دو متغیر امید به زندگی و نرخ مرگ و میر زیر پنج سال استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است. تایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است.            
            نسبت سنجی اقتصادسیاسی دوره سازندگی در ایران با ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        171 - 193                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تحقیق حاضر می کوشد با روشی تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از داده های بدست آمده از منابع کتابخانه ای به کشف مهمترین عناصر و مولفه های اقتصادسیاسی دوران سازندگی در ایران(1376-1368) و نسبت سنجی آن با ویژگی های دولت توسعه گرا بر اساس متغیرهای دولت توسعه گرای لفت ویچ بپردازد.لفت ویچ پنج ویژگی وجود نخبگان توسعه گرا، قدرت بوروکراتیک و توانایی نهادی، استقلال دولت از طبقات اجتماعی، وجود جامعه مدنی ضعیف و بستر بین المللی مناسب برای توسعه کشور را برای دولت توسعه گرا ذکر کرده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که مهمترین ویژگی ها و گزاره های حاکم بر دولت سازندگی و نخبگان حاکم این دوره عبارت بودند از: لیبرالیسم اقتصادی، توسعه گرایی اقتصادی، رئالیزم اسلامی در سیاست خارجی، پراگماتیزم و عمل گرایی، تکنوکراسی و فن سالاری، خصوصی سازی و تعدیل ساختاری و به همین دلایل فضای کلی دولت سازندگی دارای ویژگی های مشابه دولتهای توسعه گرا بوده است. دولت سازندگی دارای اقتدار بوروکراتیک و توانایی فنی-نهادی نسبتا بالا برای پیشبرد پروژه توسعه کشور بود، این دولت دارای استقلال بالایی از طبقات مختلف اجتماعی بود و روابط ویژه ای با طبقه سرمایه داری تجاری-صنعتی داشت. جامعه مدنی در این دوره هرچند روبه رشد اما نسبتا ضعیف ارزیابی می شود. متغیر بستر بین المللی توسعه علی رغم بهبود نسبت به دهه اول انقلاب اما در مقایسه با دولتهای توسعه گرای شرق آسیا نامطلوب ارزیابی می شود. این دولت کم و بیش واجد ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ است و این شباهت در متغیرهای وجود نخبگان توسعه گرا،استقلال نسبی دولت از طبقات و وضعیت جامعه مدنی بیشتر از متغیرهای اقتدار بوروکرتیک(توانایی نهادی و فنی)و بستر بین المللی مناسب برای توسعه بوده است.            
            سرایت کالایی سازی و بازار به عرصه حیات اجتماعی؛ مروری سیستماتیک بر مقالات منتشر شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        199 - 230                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                گسترس سرمایه داری و سرایت منطق اقتصادی به عرصه های غیراقتصادی زندگی اجتماعی و پیامدهای عدیده ای که در سطوح سه گانه خرد، میانه و کلان جامعه به همراه دارد، اهمیت توجه به کالایی سازی را برجسته می کند. از این رو در تحقیق حاضر به شیوه سیستماتیک، به مرور 104 مقاله داخلی پیرامون کالایی سازی پراخته شد تا نشان دهیم کالایی سازی به کدام عرصه های زندگی اجتماعی سرایت کرده است. براساس یافته ها، موضوعات تحت سرایت کالایی سازی در 5 دسته فرهنگی، زمین و مسکن، اجتماعی، سلامتی و محیط زیست قرار می گیرند. همچنین روند انتشار مقاله ها نشان داد که از میانه دهه 1390 به بعد، نرخ شیوع و همه گیری کالایی سازی در حوزه علم، دانش و آموزش عالی، مسکن، زمین و فضا و سلامت افزایش یافته است. جهت ارائه درک جامع تر از این حوزه، به کتابسنجی ادبیات خارج کشور پرداختیم که یافته های همزمانی کلمات کلیدی در 5 خوشه قرار گرفتند که غالبا حول محور موضوعات کالایی سازی (مانند زمین، مسکن، سلامت، محیط زیست)، کنشگران دخیل در کالایی سازی (نئولیبرالیسم و سرمایه داری، سیاستگذاری ها و مداخله های دولتی) و پیامدهای کالایی سازی (رفاه، عدالت، توسعه نامتوازن) بوده است. با توجه به هدف گذاری کالایی سازی بر آموزش، مسکن و بهداشت، به عنوان نیازهای اساسی افراد که می تواند مانعی جدی بر نیل به ابعاد چهارگانه سلامت ، تحقق عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و توسعه کشور باشد، ضروری است که با اتخاذ سیاست ها و رویکردهای مناسب، از تداوم و تعمیق این فرآیند جلوگیری شود.            
            تحلیل جامعه شناختی کنش های اقتصادی با استفاده از مفهوم عادتواره ی اقتصادی: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        147 - 171                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                اکتشاف ساخت تفکر اقتصادی کنش گران که تحت تاثیر عوامل اجتماعی است یکی از موضوعات مهم در جامعه شناسی اقتصادی ست. این امر از این جهت ضرورت دارد که هدایتگر چگونگی تصمیمات اقتصادی کنش گران و نحوه ی تفسیر و مواجهه با کنش های متقابل اقتصادی-اجتماعی و معنایابی حاصل از آن ها است. همچنین مدل سازی تفکر اقتصادی می تواند در تبیین و یا پیش بینی برخی کنش های مورد استفاده باشد. جهت ارائه ی نظریه ای بومی در این مورد از مفهوم عادتواره ی اقتصادی بوردیو استفاده کرده و آن را بسط داده ایم و مفهوم عاملیت پنهان را معرفی کرده ایم. با استفاده از روش نظریه زمینه ای، نمونه گیری نظری و مصاحبه های عمیق، مشاهدات، گفتگوهای میدانی و اسناد و مدارک به عنوان ابزار، گونه شناسی عادتواره های اقتصادی را ارائه، داده ها را جمع آوری و تولید و مدل پارادایمی( انگاره ای) حاصل را همراه با عوامل علّی، مداخله ای، زمینه ای، راهبردی و پیامدی به دست آورده ایم. پژوهش بر روی افراد 20 تا 40 ساله ی متاهل ساکن مشهد صورت گرفته است. چهار نوع عادتواره ی اقتصادی اکتشاف شده حاصل از این مطالعه عبارتند از: 1. عاطفی-احساسی 2. ارزشی-باورمدار 3. خردگرایانه-وضعیتی 4. سودجویانه یا مادی گرا. با استفاده از سه مرحله کدگذاری، مقوله ی مرکزی" ذهنیت نهادینه شده یا ساخت درونی شده، ناشی از تجارب زیسته ی افراد" استخراج شد. شرایط زمینه ای تعیین کننده ی کنش های اقتصادی عبارتند از عوامل محیطی زمان-مکانی و آسایش طلبی. شرایط علّی عبارتند از نظام شخصیت، ارزش ها، هنجارها و عوامل رابطه ای کنش متقابل. شرایط مداخله ای نیز شامل نگرش پیشین به کنش گران، نگرش جنسیتی و احساسات و عواطف می باشند. شرایط راهبردی دیدگاه زمان مند و عدالت اقتصادی و شرایط پیامدی سودجویی و مادی اندیشی و اندیشه ی غیراقتصادی-معنوی را در بر می گیرد.            
            موانع اقتصادی رشد و بقای شرکت ها و واحدهای دانش بنیان در استان خوزستان؛ یک مطالعه جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        289 - 326                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش باهدف شناسایی چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور صورت پذیرفت بستر تحقیق حاضر استان خوزستان می باشد که بر اساس موضوع روش تحقیق، داده بنیاد انتخاب شد. مشارکت کنندگان تحقیق، نخبگان استان متشکل از استادان دانشگاه شهید چمران اهواز، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دانشگاه آزاد گروه های علمی مرتبط با (صنعت، اقتصاد و فرهنگ) و مدیران شرکت های دانش-بنیان و واحد های فناور 44 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری تحقیق نمونه گیری نظری و روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری نظری صورت گرفت. یافته ها نشان داد شرایط عِلی چاش های اقتصادی شامل: بی ثباتی و لرزه های اقتصادی، نوسانات ارزی و پیش بینی ناپذیری بازار، هدایت نقدینگی به بازارهای غیرمولد، مشتری انحصاری دولت، هزینه های اقتصادی تحریم کشور، نظام بانکی ضد تولید، نبود زیرساخت ها و امکانات، اندک بودن تسهیلات، سود کلان وام های اعطایی، رشدنیافتن وام ها متناسب با تورم موجود، چند مرحله بودن پرداخت وام، اخذ تضامین سنگین بانکی، کمرنگ بودن نقش ارتباطی پارک ها و سرمایه گذاران خطرپذیر، نادیده انگاشتن بازاریابی در خوزستان؛ شرایط زمینه ای: تأخیر در پرداخت مطالبات شرکت های دانش بنیان، بنیه مالی ضعیف شرکت ها در اجرای پروژه، هزینه بر بودن ساخت محصولات؛ شرایط مداخله گر: تعارض منافع در بانک ها، کمبود های غیرفنی شرکت ها، آسیب ها کرونا؛ می باشد و از راهبردهای مقابله ای با چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان:توسعه محصولات جانبی شرکت، تولید محصول با محوریت فروش به مردم، رده بندی اقتصادی شرکت ها، ایجاد تعاونی دانش، فراهم کردن فرصت برای ورود سرمایه گذار به شرکت می باشد. آنگونه که نتایج نشان داد زیست بوم اقتصادی خوزستان خارج از فضای کلی اقتصادی ایران نیست و شرایط کلی حاکم بر سیستم اقتصادی کشور کاهنده توسعه شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور می باشد.            
            ارزیابی عوامل اجتماعی مؤثر بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز از دیدگاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        231 - 258                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان شهرستان تبریز انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری را دو گروه تولید کنندگان و مصرف کنندگان تشکیل می دهد. جامعه تولیدکنندگان در سطح شهرستان 28 نفر می باشد. با توجه به محدود بودن تعداد آنها از تمام شماری استفاده گردید. در جامعه مصرف کنندگان، حجم نمونه 384 نفر برآورد گردید، ولی برای دستیابی به نتایج بهتر 391 پرسشنامه تکمیل شد. جهت تحلیل موضوع از مدل سازی معادلات ساختار و نرم افزار spss بهره گرفته شد. بررسی یافته ها نشان می دهد، بیشترین بار عاملی برای معرف های حمل و نقل و توزیع مناسب محصولات با بار عاملی 800/0و برگزاری همایش ها و نمایشگاه ها با بار عاملی 733/0 برآورد گردیده است. بیشترین مقدار t با 159/9 در مدل ساختاری بین متغیرها مربوط رسانه های جمعی و ساختار سیاسی و تصمیم گیری می باشد. مقادیر بدست آمده t، میانگین و کرانه بالا و پایین عوامل مؤثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک از دیدگاه تولیدکنندگان، مقادیری بالاتر از استاندارد تعیین شده داشتند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد، رسانه های جمعی در رتبه اول و هنجارهای اخلاقی در رتبه پنجم قرار دارند. مقایسه و بررسی دیدگاه دو گروه تولیدکننده و مصرف کننده، بیانگر این است که در هر دو گروه، شاخص های بعد اجتماعی، در پذیرش کشاورزی ارگانیک تأثیر داشته است. عواملی مانند رسانه های جمعی، دسترسی به منابع و اطلاع رسانی و آموزش، از عمده عواملی بودند که پذیرش کشاورزی ارگانیک را در بین هر دو گروه مورد مطالعه تحت تأثیر قرار داده اند.            
            ارزیابی وضعیت کلان شهر تبریز با تأکید بر شاخص های شهر دوستدار سالمند در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی (مطالعه موردی: مناطق 2، 8 و 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        195 - 230                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی وضعیت کلان شهر تبریز با تأکید بر شاخص های شهر دوستدار سالمند در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی است.روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی بوده و و داده ها براساس پرسش نامه و مطالعات میدانی گردآوری شده اند. جهت ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش آلفای کرونباخ و جهت تعیین روایی پژوهش، از تکنیک تحلیل عاملی با بهره گیری از شاخص KMO و آزمون بارتلت بهره گیری شده است. جامعه ی آماری با حجم نمونه ی 384 نفر، شامل ساکنان مناطق 2، 8 و 10 کلان شهر تبریز و همچنین 27 نفر از مدیران و کارشناسان امور شهری است. تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری SPSS انجام شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، مناطق 2، 8 و 10 کلان شهر تبریز می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر آن بود که در بین شاخص های هشت گانه تحلیل شده، از دیدگاه سالمندان به ترتیب شاخص های "ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی" (13/53) و "فرهنگی – تفریحی" (9/85) بیشترین و کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند و همچنین از دیدگاه مدیران شهری به ترتیب شاخص های "ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی" (16/52) و"حمل و نقل درون شهری" (14/56) در رتبه های اول و آخر قرار گرفتند. از لحاظ شاخص های شهر دوستدار سالمند در بین مناطق مورد مطالعه، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین یافته های دیگر پژوهش نشانگر آن است که بین رضایت مندی سالمندان از زندگی در کلان شهر تبریز و تحصیلات آنان تفاوت معناداری وجود ندارد.نتیجه گیری: به طور کلی کلان شهر تبریز از حد متوسط شاخص های شهر دوستدار سالمند پایین تر است و در وضعیت مساعدی قرار ندارد.            
            زیست جهان متحول: مطالعه کیفی بازاندیشی جنسیتی دختران نسل زد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        115 - 145                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بازاندیشی جنسیتی نتیجه یک جامعه پساسنتی می باشد و جامعه ایران یک جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته در حال حاضر تعریف می شود که در این جامعه دختران نسل زد در تحول اندیشه سنت گرا و ورود به جامعه خارج از سنت به بازاندیشی جنسیتی تمایل نشان داده اند. هدف مقاله حاضر واکاوی بازاندیشی جنسیتی دختران نسل زد در شهر یزد می باشد که با استفاده از روش کیفی و رویکرد تحلیل مضمون در سال 1402 در شهر یزد انجام شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 18 نفر از دختران شهر یزد جمع آوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد در فرآیند بازاندیشی جنسیتی دختران نسل زد، افکار و گفتمان هایی به چالش کشیده شده و بسیاری از ارزش های سابق به دست فراموشی سپرده شده است. دختران نسل زد فراتر از سنت ها عمل کرده و به تحول در زیست جهان خود پرداخته اند. 5 مضمون اصلی احصا شده پژوهش حاضر شامل: نقش زدایی سنتی، قیودزدایی، عاملیت محوری، عرف ستیزی جنسیتی و کنشگری تحول گرا می باشد. مقوله های اصلی پژوهش بیانگر این بوده است که دختران نسل زد با بازاندیشی جنسیتی، دیدگاه های تازه ای درباره هویت خود پیدا کرده اند. این بازاندیشی، فرایندی مهم و انتقادی بوده که به شکل گیری هویت جدید آن ها کمک کرده است. ولی در نتیجه این بازاندیشی نمی توان گفت تمام اثرات آن برای فرد و جامعه مثبت خواهد بود و موجب ساختن آینده ای عادلانه تر و برابرتر خواهد شد، بلکه به نظر می رسد نتایج منفی نیز در بر داشته باشد. لذا با توجه به اهمیت این موضوع و نامتعین بودن نتیجه این بازاندیشی، توجه سیاستگذاران، به ویژه سیاستگذاران فرهنگی، را می طلبد.            
            زمان به عنوان شاخص فقر: مطالعه فقر زمانی جمعیت شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                فقر زمانی علیرغم اهمیت ذاتی و پیامدهایی که برای سلامت و بهره وری افراد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جامعه دارد، در مطالعات داخل کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است و شناختی در این زمینه در سطح ملی وجود ندارد. در این مطالعه، با بهره گیری از داده های سه دوره پیمایش گذران وقت مناطق شهری ایران (سال های 88-1387، 94-1393 و 99-1398)، شاخص فقر فوستر گریر و توربک (FGT) برمبنای مقدار زمان اختصاص داده شده به فعالیت های شغلی (دستمزدی) و خانگی (غیردستمزدی) محاسبه شد تا به این سؤالات پاسخ داده شود: شیوع فقر زمانی چقدر است؟ شیوع این پدیده تا چه حد در طول زمان تغییر کرده است؟ تا چه حد تفاوت های جنسی و سنی در این پدیده مشاهده می شود؟ یافته های مقاله حاکی از آن بود که فقر زمانی در مناطق شهری ایران پدیده ای عمدتاً مردانه است که این یافته بر اساس مطالعات پیشین با وضعیت سایر جوامع همخوانی ندارد. همچنین بیشترین شیوع و شکاف فقر زمانی در سنین میانسالی (59-40 سال) مشاهده شد که همسو با نتایج تحقیقات گذشته است. مقادیر ناچیز شاخص مجذور شکاف فقر زمانی بیانگر شیوع بسیار کم فقر زمانی شدید در مناطق شهری کشور بود. شیوع بیشتر فقر زمانی شدید بین مردان نشان می دهد که به طور کلی فعالیت های شغلی نسبت به فعالیت های خانگی تأثیر بیشتری در تجربیه فقر زمانی دارد. مطالعات آینده می توانند با بررسی رابطه فقر اقتصادی و فقر زمانی، تبیین فقر زمانی با استفاده از رویکرد تلاقی و توجه به چندبُعدی بودن تعیین کننده های آن و مقایسه الگوها و تعیین کننده های این پدیده در مناطق شهری و روستایی به درک عمیق تر پدیده فقر و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد برای محو آن کمک کنند.            
            تحلیل جامعه شناختی پدیده سرمایه گذاری فرامرزی در بخش مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        315 - 337                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف اصلی پژوهش، فهم دلایل، استراتژی ها و پیامدهای پدیده سرمایه گذاری های فرامرزی شهروندان در بخش مسکن می باشد. روش تحقیق این مقاله، کیفی و مبتنی بر تئوری داده بنیاد است که در آن با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و نمونه گیری نظری با 18 سرمایه گذار فرامرزی ساکن تبریز و تحلیل داده ها بر اساس رویه نظام مند اشتراوس و کوربین، کدهای باز، محوری و گزینشی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که کدهای عدم امنیت اقتصادی، حفظ ارزش دارایی ها، تسهیلات و مشوق های دولتی، تجربه های موفق مهاجران، تحولات سیاسی و اجتماعی به عنوان شرایط علی، و کدهای قوانین و مقررات کشور مقصد، دسترسی به اطلاعات، تجارب فرهنگی و شبکه های اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای، و سرانجام کدهای شوک ارزی و نرخ تبدیل، رقابت با دیگر سرمایه گذاران و موانع تصمیم گیری به عنوان شرایط مداخله گر دلایل اصلی و مهم سرمایه گذاری فرامرزی شهروندان در بخش مسکن محسوب می شوند. از سوی دیگر، با تولید و بازتولید دو استراتژی پذیرش و مقاومت توسط شهروندان، یافته ها حاکی از آن است که اولا سرمایه گذاری فرامرزی در سال های اخیر منجر به کاهش سرمایه گذاری داخلی و ایجاد وابستگی به بازارهای خارجی شده است. از سوی دیگر، این فرآیند به توزیع نابرابر ثروت و تغییر در الگوهای مهاجرت و خانوادگی نیز دامن زده و انسجام اجتماعی را کاهش داده است. همچنین، پیامدهایی مانند تضعیف هویت ملی، تغییر در ارزش ها و باورها، و شکل گیری شبکه های اجتماعی جدید از دیگر نتایج این سرمایه گذاری ها است. سرانجام، یافته های این پژوهش با توجه به کد هسته ساختارهای انگیزشی در کنش های فرامرزی نشان می دهد که سرمایه گذاری فرامرزی در بخش مسکن، به عنوان یک پدیده اجتماعی-اقتصادی، تحت تأثیر ساختارهای انگیزشی ناشی از موضوعات مختلف علی، زمینه ای و مداخله گر قرار داردو در نتیجه، این پدیده علاوه بر ایجاد پیامدهای اقتصادی و اجتماعی متعدد، به بازتعریف روابط اقتصادی و هویتی شهروندان در بستر جهانی شدن منجر شده است.            
            شناسایی آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب (مورد مطالعه: محله های ایران گاراژ (دیزج جنوبی)، دیزج آلمالو (دیزج شمالی) و آغداش)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        115 - 142                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رشد سریع شهرنشینی همراه با افزایش مهاجرت روستا-شهری بستری مساعد برای شکل گیری مناطق حاشیه ای در پیرامون شهرها فراهم نموده است. سرعت رشد شهرنشینی مسائل و معضلات زیادی را برای شهرها به دنبال داشته که از آن جمله می توان به مسائل حاشیه نشینی و رشد سکونتگاه غیررسمی اشاره کرد. در این میان شهر بناب به عنوان یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی به واسطه برخورداری از ظرفیت های مختلف با مسئله حاشیه نشینی روبرو بوده است. تحقیق حاضر به بررسی مسائل آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و برای جمع آوری داده ها از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان محلات آغداش، دیزج جنوبی (ایران گاراژ)، دیزج شمالی (محله المالو) شهر بناب در استان آذربایجان شرقی بوده که 41 نفر از آنها مورد مصاحبه قرار گرفته و اشباع نظری حاصل شده است. بررسی و تحلیل مصاحبههای انجام شده حاکی از آن است که افراد ساکن در محلات حاشیه نشین به خاطر نبود مهارت و تخصص به مشاغل غیر رسمی مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، کارگری و فرش بافی مشغول هستند و همچنین از علل عمده آسیب های اجتماعی در این محلات، می توان به مواردی نظیر نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر و فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت اشاره کرد. ترک تحصیل به خاطر فقر اقتصادی، سطح سواد پایین خانواده ها و معتاد بودن پدر و مادر باعث ایجاد پدیده ای به نام کودکان کار شده این عوامل باعث اشتغال کاذب شده و نیز فقدان مراکز فرهنگی باعث ایجاد بزهکاری در این مناطق شده است.            
            برآمدن مطالبات اقتصادی، یک نظریه زمینه ای از مطالبات اقتصادی زنان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مفهوم مطالبه گری حقوق شهروندی از مفاهیمی است که در دنیای مدرن، توجه شهروندان و دولت را به خود معطوف ساخته است. پیش از این چنین مفاهیمی برای ملت ناشناخته بود، ولی امروزه شهروندان آگاهی بیشتری از حقوق شهروندی خود کسب نموده اند. از آنجایی که مطالبه گری اغلب خصیصیه جوامع مدرن تلقی می شود، پرداختن به وضعیت مطالبه گری در بستری سنتی-مذهبی ضروری به نظر می رسد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت مطالبات اقتصادی زنان و وضعیت مطالبه گری آن ها در بستر شهر یزد انجام شده است. با راهبرد نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند 13 نفر از زنان برای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع کامل اطلاعات ادامه یافت. داده های به دست آمده پس از تبدیل به متن با استفاده از سه مرحلیه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در مجموع 12 مقولیه اصلی برساخت شده است. مقولات برآمده شامل برهمکنش حقوق و تکالیف دولت/ ملت، دغدغه های اقتصادی فراگیر، گذشت های مادی، کنش های مطالبه گرانه پیشینی، نارضایتی از کژکارکردهای اقتصادی – سیاسی، کاهش تاب آوری اقتصادی، برآمدن مطالبات اقتصادی، مطالبه گری اقتصادی، کنش های اقتصادی معطوف به خود-معطوف به دیگری، تحقق/انباشت مطالبات اقتصادی، پیامدهای سیاسی-اعتقادی و پیامدهای روانی تحقق/عدم تحقق مطالبات و ... است که نتایج حاصل از آن در قالب مدل پاردایمی و نظریه تجربی ارائه شد. نتایج کلی نشان می دهد که شهروندان در مواجهه با پدیدیه مرکزی «برآمدن مطالبات اقتصادی» با راهبردهای مختلفی اعم از مطالبه گری اقتصادی درصدد تحقق آن برآمده و یا با گریز از مطالبه گری از مطالبات خود می گذرند. همچنین پیامدهای تحقق یا عدم تحقق مطالبات، در سطوح اجتماعی، سیاسی-اعتقادی و روانی نیز ارائه شده است که توجه سیاستگذاران در این زمینه ضرورت دارد.            
            دوگانه مرز و امنیت مطالعه کیفی نقش بازارچه های مرزی در احساس امنیت اقتصادی- اجتماعی روستائیان مرزنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در این مقاله، به بررسی نقش بازارچه های مرزی بر احساس امنیت روستائیان مرزنشین شهرستان بانه پرداخته شده است. احساس امنیت در دو بعد اجتماعی- اقتصادی سنجیده شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، کیفی با استفاده از مصاحبه به روش موردیِ نوعی و فوکوس گروپ بوده است. همچنین مصاحبه هایی با مسئولین انتظامی و کارمندان گمرک شهرستان بانه انجام گرفته است. یافته ها نشان می-دهد که مبادلات مرزی و تجارت مرزی نقش پراهمیتی در بهبود وضعیت زندگی ساکنان منطقه مرزی داشته است و توانسته باعث بهبود زندگی مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی در منطقه گردد. با ایجاد بازارچه ها به گفته مردم و مسئولین از تعداد قاچاقچیان و افرادی که امنیت مردم را تا حدودی به خطر می اندازند، کاسته شده است. از نظر سرمایه گذاری و گرایش به فعالیت های اقتصادی و تجاری با افراد آن سوی مرز، شاهد روند رو به افزایشی بوده ایم اما سرمایه گذاری تولیدی در منطقه صورت نگرفته است که این خود یکی از نقاط ضعف ایجاد بازارچه ها می باشد. احساس امنیت مالی نسبت به دوره قبل از تأسیس بازارچه، روند رو به افزایشی داشته است و همچنین در کاهش ناآرامی های منطقه و کاهش جرایم داخل روستاها و مناطق مرزی تاثیر مثبتی گذاشته است. اما احساس امنیت در ترددهای مرزی و کولبری کاهش یافته است که لازم است سیاست های انتظامی تاحدودی به نفع کولبران و کاسبان خرده پا بازنگری گردد. در اهداف اولیه شکل گیری مبادلات مرزی، توسعه اقتصادی و اشتغال زایی سالم، سرآمد این تصمیمات بوده اما تأثیربخشی بازارچه ها بر سایر مناطق از جمله نقاط شهری بیشتر از مناطق روستایی مرزی بوده است. در هر حال، نتایج پژوهش حاکی از ان است که علی رغم ضروری بودن تأسیس این بازارچه ها و آثار اقتصادی، امنیتی و رفاهی آن، به دلیل برخی از مشکلات از رسالت اولیه خود دور شده اند            
            تیپ شناسی روان شناسان اینستاگرامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        231 - 264                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                امروزه رسانه های اجتماعی نقشی پررنگ در زندگی ما یافته اند و از جهاتی گوناگون ما را تحت تأثیر قرار می دهند؛ یکی از رسانه های اجتماعی محبوب در ایران اینستاگرام است و یکی از موضوعات محبوب طرح شده در اینستاگرام ادعاهای روان شناختی هستند. وقتی گزاره های روان شناسی در رسانه ای اجتماعی برای عموم مردم مطرح می شوند با پدیده ای تحت عنوان روان شناسی عامه پسند طرف هستیم. به رغم انتشار گستردیه ادعاهای روان شناختی در اینستاگرام، ما هیچ مطالعه ای در باب روان شناسان اینستاگرامی یا تیپ شناسی آنان نیافتیم؛ بنابراین بر آن شدیم تا در این مطالعه بر مبنای معیارهایی توصیفی، انواع تیپ های مختلف روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کنیم. شیویه مطالعیه ما نتنوگرافی بود. نتنوگرافی، نوعی مردم نگاری در بستر اینترنت است که تکنیک اصلی مورداستفاده در آن، مشاهدیه مداوم و عمیق است. ما از طریق مشاهدات مداوم و عمیق و نیز با اتکا به اصول منطقی و شواهد علمی، درنهایت شش تیپ از روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کردیم که عبارت اند از: روان شناسان شواهدمحور اینستاگرامی، روان شناسان عقل سلیم اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی نهان اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی آشکار اینستاگرامی، روان شناسان زرد اینستاگرامی و روان شناسان تیپ آمیختیه اینستاگرامی؛ بدین ترتیب ما نشان دادیم که روان شناسی عامه پسند اینستاگرامی ابداً پدیده ای یکدست نیست، نمی توان همیه روان شناسان اینستاگرامی را زرد یا غیر علمی تلقی کرد، بلکه روان شناسی اینستاگرامی در قالب تیپ هایی متفاوت نمود می یابد، همچنین نشان دادیم برخی از این تیپ ها سودمندی بیشتری دارند و برخی نیز به شدت زیان بارند. پژوهشگران بعدی می توانند به اعتبارسنجی کمّی این تیپ ها بپردازند، تیپ های احتمالی دیگری را شناسایی کنند یا مشخصه ها و پیامدهای مثبت و منفی هر تیپ را به نحوی ژرف تر مورد واکاوی قرار دهند.            
            درک و تجربه دینداری در نسل زد؛ مطالعه ای کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        173 - 198                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                درک و تجربه دینی، از مهمترین موضوعات در زیست روزمره ایرانی بخصوص نسل جدید است. هدف تحقیق حاضر کشف و واکاوی درک و تجربه دینی در میان دانشجویان نسل زد در رشته های علوم انسانی است. بر این اساس و با معیار اشباع داده ها 21 دانشجو وارد مطالعه شده و داده های مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مشارکت کنندگان در پی نوعی بازاندیشی از دین و مفاهیم آن، ناظر به درک و تجربه دینی در سطح فردی و اجتماعی هستند. این بازاندیشی از سطوح شناختی و ادراکی گرفته تا سطوح عملی و کاربردی تجربه دینی را شامل می شود. پنج مضمون برساخت شده عبارتند از شناخت عادتواره ای، فردیت گزینشگر، داوری های دین گریزانه، و بازاندیشی معنویت گرا. مطابق نتایج می توان گفت که نوعی بازاندیشی گاهاً حاد و تند در میان بعضی مشارکت کنندگان وجود دارد. نگاه کلی آن ها به دین، بر اساس قضاوت در مورد کیفیت حضور دین در جامعه است که تا حدود زیادی بار انتقادی جدی دارد. با وجود این، اگر چه مشارکت کنندگان به شکلی بازاندیشانه با دین مواجهه دارند، اما هنوز مرزهای اعتقادی در این زمینه محکم و پابرجاست. در واقع، بیشترین محور محاجه دینی، تأکید بر فردیت و گریز از دین عادتواره ای است. در واقع، عاملیت، ضمن داشتن اعتقاد دینی (بخصوص در اصول)، اما در مرز بین دین، عادتوارگی، و معنویت سرگردان است. در پایان، پیشنهاد می شود که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود تا مفاهیم مربوط به درک و تجربه دینی نسل جدید به طور کامل تر و دقیق تر تبیین شود. این پژوهش ها می توانند به درک بهتر پویایی های دینی در جامعه معاصر ایران کمک کنند و راهکارهایی برای پاسخگویی به چالش های پیش روی دین و نسل جوان ارائه دهند.            
            "تحلیل گفتمان جایگاه توسعه در کنش گری جنبش دانشجویی عدالتخواه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲                                    
                        239 - 265                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در طول سه دهه گذشته، مواضع جنبش دانشجویی عدالتخواه در بسیاری از موضوعات چالش برانگیز شده است. هدف این مقاله بررسی جایگاه توسعه در گفتمان این جنبش دانشجویی است. با توجه به تاثیرگفتمان جنبش های دانشجویی، در گفتمان موثر جامعه و تاثیرش بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی، بررسی آن ضروری به نظر می رسد. در این راستا باید مشخص ساخت که گفتمان این تشکل، چه معنایی از توسعه را حفظ و چه معنایی را طرد می کند. الگوی تحلیل گفتمان تلفیقی فرکلاف و لاکلا و موفه، برای نیل به این هدف کارآمد است. بر پایه این الگو، ابتدا ویژگی صوری بیانیه ها و سخنرانی های افراد شاخص از منظر واژگان، نظام آوایی و دستور زبان در سه سطح محتوا و روابط موجود در متن و همچنین هویت هایی که در سطح متن تصویر می شوند؛ بررسی شد. در ادامه، در سطح تفسیر با استفاده از تلفیق فرکلاف و لاکلا و موف، گفتمان های موجود در متون بیانیه ها و مصاحبه ها شناسایی شد. در سطح تبیین جایگاه گفتمان مورد مطالعه در مناسبات قدرت مشخص شد. یافته ها نشان می دهد هر چند این گفتمان دال «تمدن گرایی اسلامی» را به عنوان بدیل توسعه معرفی می کند، اما همچنان با رویکرد وابستگی قرابتی اساسی دارد. در گفتمان جنبش، نسبت به مقوله هایی چون عدالت طلبی، اقتصاد مقاومتی، استکبار ستیزی و استعمار ستیزی و مبارزه با فساد برجسته سازی آشکار صورت پذیرفته است. در مقابل، توسعه غربی، اشرافی گری و جناح بندی های سیاسی، با شدت بالابه حاشیه رانده شده اند. گفتمان های غائب این جنبش شامل صلح طلبی، مقوله زنان، دمکراسی خواهی، آزادی خواهی، حقوق بشر و امر روزمره است.            
            امنیت اجتماعی و دانشگاه: مدلسازی احساس امنیت اجتماعی در دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در محیط دانشگاهی،که نخبگان جامعه را دربر می گیرد،احساس امنیت اجتماعی یکی از بنیادی ترین اصل های توسعه و رفاه اجتماعی تلقی می شود؛ زیراکه در صورت عدم احساس امنیت در محیط دانشگاه سرمایه های انسانی کشور قادر نخواهند بود به رسالت اصلی خود عمل نمایند.بنابراین در همین راستا، مقاله حاضر کوشش می کند میزان احساس امنیت اجتماعی دانشجویان را برآورد کرده و تأثیر سرمایه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینداری را بر آن مطالعه نماید. تحقیق به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بود که بالغ بر 13000 نفر بودند. از این تعداد، 384 نفر بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای متناسب تصادفی(چند مرحله ای) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. تحلیل پایایی و روایی متغیرهای پرسشنامه نیز نشان دهنده روایی و پایایی بالا است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان احساس امنیت اجتماعی در بین دانشجویان در سطح متوسط به بالا است.همچنین یافته های تحقیق نشان داد که میزان احساس امنیت اجتماعی بر حسب جنس و قومیت دانشجویان یکسان بوده، و تفاوت مشاهده شده معنی دار نبوده است. در مجموع، نتایج بدست آمده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای سرمایه اجتماعی، دینداری و سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی توانسته اند 12 درصد از تغییرات متغیر احساس امنیت اجتماعی را در بین دانشجویان مورد تبیین قرار دهد. طبق نتایج تحقیق می توان گفت که احساس امنیت دانشجویان دانشگاه به میزان دینداری، سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها بستگی دارد.با افزایش میزان دینداری دانشجویان، بهبود سرمایه اجتماعی، بالا رفتن سرمایه اقتصادی و ارتقای سرمایه فرهنگی دانشجویان دانشگاه تبریز زمینه را برای تقویت احساس امنیت اجتماعی دانشجویان را فراهم می سازد.            
            فهم عوامل مداخله گر مصرف فرهنگی در سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این تحقیق با هدف اصلی فهم عوامل مداخله گر بر سبک زندگی در جامعه ایران انجام شده است. روش تحقیق کیفی است و از مصاحبه برای گردآوری اطلاعات و از تحلیل تماتیک برای تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شده است. روش شناسی این تحقیق از جهت هدف جزء تحقیقات اکتشافی و از حیث نتیجه، مطابق تحقیقات کاربردی توسعه ای، انجام شده است. در تحقیق حاضر مشارکت کنندگان شامل 17 نفر از خبرگان و کارشناسان متخصص در حوزه های مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی و علوم ارتباطات بودند که با انجام هماهنگی های لازم، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آنها انجام گرفت. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی استفاده شد و انجام مصاحبه ها تا رسیدن به اش باع نظ ری ادامه یافت. براساس یافته های تحلیل تم، چهار مضمون اصلی به عنوان عوامل مداخله گر فرهنگی بر سبک زندگی در جامعه ایران شامل:1. عوامل اقتصاد محور، 2. عوامل نگرشی، 3. مشارکت های اجتماعی مدنی و فرادولتی 4. عوامل هویت مدار است، که هر یک از مضامین اصلی، مضامین فرعی خاص خود را دارد. آداب و رسوم غیر اسلامی در بسیاری از موارد بر سبک زندگی ما تاثیر گذار است. لذا ضروری به نظر می رسد که سازمان های متولی فرهنگ، زمینه برنامه ریزی فرهنگی به خصوص در زمینه ارتقای سطح کیفی سبک زندگی و بهبود مصرف فرهنگی براساس محصولات بومی و مطابق با ارزش های جامعه ایرانی را برای شهروندان فراهم کنند. در این راستا، مجموعه ای از عوامل مداخله گر چندگانه که در این تحقیق شناسایی شد، باید مدنظر قرار گیرد.            
            کام خواهی شغلی دانشجویان، به سوی یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲                                    
                        293 - 316                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                امروزه اقتصاد بیش از پیش در کانون زندگی مردم قرار گرفته و به صورت دغدغه ای همیشگی درآمده است. به گونه ای که حتی نوجوانان و جوانان نیز از این قائده مستثنی نبوده و خانواده ها چنین دغدغه هایی را حتی در سنین کودکی در فرد رواج می دهند. درواقع، زیست جهان کودک و نوجوان خواه ناخواه درگیر مسائل اقتصادی گشته و در سنین پایین تر مجبور به برنامه ریزی برای قبولی در رشته های به اصطلاح موفق و پول ساز می شود. این وضعیت شرایط خاصی را برای کنش گران به وجود می آورد که اولین پیامد آن رواج دغدغه های فراگیر در بین نوجوانان و جوانان است. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند شکل گیری دغدغه های شغلی دانشجویان نورود به دانشگاه، طراحی شد و با استفاده از روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای (سیستماتیک)، بر اساس نمونه گیری نظری مصاحبه های عمیق با 20 نفر از دانشجویان نوورود به دانشگاه یزد انجام داد. دراین مسیر داده ها با استفاده کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. مقولات اصلی کشف شده شامل پول سالاری شغلی، کام خواهی شغلی، تقدیرگرایی شغلی، همبستگی سرمایه تلاش درآمد و ... بودند. بر اساس مقولات اصلی مدل پارادایمی (کدگذاری محوری) ارائه گشت و در پایان نظریه تجربی (کدگذاری گزینشی) پژوهش ارائه گشت که مبتنی بر درک دانشجویان از فضای شغلی به مثابه میدانی سرمایه سالار است که در آن نیازهای مالی برجسته هستند اما کام خواهی شغلی منوط به همبستگی شغل با سرمایه است که آن هم در اتمفسری نابرابر توزیع شده است. آنان آگاهانه/ناخودآگاه می دانند که در میدان اقتصادی بدون مالکیت سرمایه ای مناسب نمی توانند شغلی با برآیند مالی/اجتماعی/منزلتی مناسب به دست آورند. زیرا میدان غالبی که در آن سیر می کنند پول سالاری است. پیامد این وضعیت آرزوها و آمال آنان سخت تحت تاثیر قرار می دهد و زندگی آنان را پروبلماتیک می کند.