فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۹۸ مورد.
                منبع:
                معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶                                    
                        122 - 139                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تجربیات جهانی و منشورهای بین المللی حاکی از آن است که مشارکت مردمی در حفاظت از میراث معماری، به ویژه زمانی که سازمان های متولی در انجام کامل وظایف خود با محدودیت مواجه می شوند، راهکاری مؤثر و در دسترس است. دراین میان، جذب جامعه محلی به فعالیت های مربوط به حفاظت از میراث معماری، علاوه بر نتایج مثبت عملی، می تواند حس تعلق و ارزش گذاری به فرهنگ و تاریخ را درمیان مردم تقویت کند. بااین حال، بررسی های انجام شده در کشور ما نشان می دهد که ساکنان محلی در فرایندهای حفاظت از میراث معماری کمتر دیده شده یا حتی نادیده گرفته شده اند. در این پژوهش، با درنظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر یزد، از رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. تحلیل تماتیک انعکاسی به منظور شناسایی آسیب ها و چالش های موجود در راه نقش آفرینی ساکنان در حفاظت از میراث معماری انجام گرفته و سپس اعتبارسنجی نتایج کیفی ازطریق یک پیمایش کمی با استفاده از پرسش نامه صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که یک تقابل چندوجهی میان ساکنان بافت تاریخی شهر یزد و نهادهای دولتی در فرایندهای حفاظت شکل گرفته است. این تقابل ها به خروج تدریجی ساکنان از بافت تاریخی و نیز فرسایش و تحلیل توان اجرایی نهادهای دولتی منجر شده است.            
            تحلیل گذار از بازنمایی به استتیک در عکاسی بر مبنای آرای رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱                                    
                        81 - 94                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                همراهی با دستگاهی که تنها می تواند تصویر فنی تولید کند به زودی یکنواخت و خسته کننده خواهد شد و این همان جایی است که عکاس حرفه ای به بازی کردن با دستگاه خود می پردازد، چیزی که می توان آن را بازی عکاسانه ای خواند که با نظریه ی رژیم های هنری رانسیر پیوندی بسیار نزدیک برقرار می کند. مرحله ی گذار از بازنمایی به استتیک در عکاسی، به وسیله ی برهم زدن توزیع امرمحسوس امکان پذیر است، زیرا عکاسی زمانی توانایی حضورْ مابین هنرها را به دست می آورد که بتواند امرپیش پاافتاده را ازآن خود کند. این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، قصد دارد به نحوه ی تملّک جایگاه ها و بازپس گیری آن در اجتماع به واسطه ی بازی بپردازد، بازی ای که به امرسیاسی و قانون دست اندازی می کند تا بتواند به این سوال پاسخ دهد که چگونه بازی های عکاسانه توانایی حضور در رژیم استتیکی را پیدا می کنند؟ نحوه ی پاسخ دهی به این سوال به واسطه ی نظریات رانسیر در توزیع امرمحسوس و مفهوم بازی شکل گرفته که برای بررسی بهتر از نمونه های پژوهشی در عکاسی ایران استفاده گردیده است. نتایج حاصل در پژوهش را می توان  بدین صورت بیان کرد: در عکاسی، ازآن خودسازی امرپیش پاافتاده را می توان برهم زدن نظم بازنمایانه ی موجود خواند و مفاهیم بازی و توزیع امرمحسوس به یک چیز در دو ساحت مجزا اشاره دارند.            
            تحلیل جامعه شناختی آثار رضاعباسی مبتنی بر نظریه میدان هنرِ بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جلوه هنر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)                                    
                        142-157                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سرمایه فرهنگی مهم ترین سرمایه رایج در میدان هنر است، که هنرمند با کسب آن در موقعیت سلطه میدان قرار می گیرد. رضاعباسی هنرمند نامدار مکتب اصفهان که دارای سرمایه فرهنگی اولیه بود، برای کسب سرمایه فرهنگی غنی استراتژی های خاصی را در میدان هنر در پیش گرفت. علاوه بر عملکرد رضاعباسی، تحولات رخ داده در جامعه عصر شاه عباس اول نیز باعث افزایش سرمایه فرهنگی او در میدان هنر گردید. مسئله پژوهش، ابهام در چگونگی بازتاب ابعاد مختلف زندگی هنری رضا عباسی در کنش هنری وی در میدان تولید نگارگری عصر شاه عباس صفوی از منظر جامعه شناسی است. سوال اصلی پژوهش نیز عبارت است از اینکه: خط سیر کنشمندی رضا عباسی در میدان هنر نگارگری عصر شاه عباس صفوی چگونه بوده است؟ به این منظور، پژوهش در نظر دارد با استفاده از رویکرد جامعه شناسی هنر پیِر بوردیو به بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی رضاعباسی بر روابط میان میدان قدرت و میدان هنر در عصر شاه عباس اول بپردازد تا با مطالعه و شناختِ تغییرات به وقوع پیوسته در مناسبات میان این دو میدان، تحولات به وجود آمده در نگاره های رضاعباسی را تبیین نماید. تحقیق پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد جامعه شناسی هنر پیِر بوردیو می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و منابع الکترونیکی انجام شده است و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی می باشد. نتایج نشان دادند؛ رضاعباسی با کسب سرمایه فرهنگی غنی قدرت پیشروی به سوی میدان هنرِ مستقل را پیدا کرده و از سلطه میدان قدرت خارج شده و براساس منش خود که از طریق معاشرت با صوفیان شکل گرفته است، به تولید آثار هنری پرداخته است. 
 
             
            تحلیل اجتماعی پذیرش بلوک های خاکی به عنوان مصالح ساختمانی برای احیای هویت فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                طی چند دهه گذشته مباحث فرهنگی در پروژه های معماری و شهرسازی موردتوجه معماران و شهر سازان قرارگرفته است. استفاده از خاک در ساخت وساز از قدیم الایام در کشور ایران رواج داشته و با فرهنگ آن عجین شده است. ازاین رو، بازگشت به معماری خاک می تواند فرهنگ کهن این کشور را زنده کند و مانع از فراموشی آن در نسل های آینده شود. معماری خاک، یکی از فنون شناخته شده ساخت وساز در معماری و با غنای تاریخی چند هزارساله است. چراکه خاک یکی از فراوان ترین منابع در کره زمین محسوب می شود که بیش از چند هزار سال است، به عنوان مصالح ساخت وساز مورداستفاده قرار می گیرد. از طرفی، استفاده از مصالح خاکی در دنیای امروزی مدرن وابسته به پذیرش آن از طرف جامعه است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی پذیرش اجتماعی مصالح خاکی کهن در دنیای مدرن امروزی است. بدین منظور پرسش نامه ای شامل سئوالاتی در سه بخش فرهنگی، فنی-اجرایی و علایق شخصی تهیه و پس از تأیید روایی توسط متخصصان پاسخ داده شد که متخصصان شامل ۵۵ نفر از مهندسان عمران، شهرسازی معماری و اساتید دانشگاه ها بودند. پس از تأیید پایایی پرسش نامه به کمک نرم افزار SPSS، پاسخ ها با این نرم افزار موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که بر اساس میانگین امتیازات، بلوک خاکی درزمینه فرهنگی بیشترین و درزمینه فنی-اجرایی کمترین مقبولیت را دارد. همچنین با توجه به آزمون دوجمله ای بلوک های خاکی ازنظر فرهنگی، فنی-اجرایی، علایق شخصی و اجتماعی موردقبول واقع شده اند. مطابق آزمون هم بستگی، پذیرش فرهنگی و علایق شخصی بلوک های خاکی با جنسیت و تحصیلات رابطه دارد. این در حالی است که پذیرش فنی-اجرایی با هیچ کدام از خصوصیات دموگرافیک مرتبط نیست. همچنین این مطالعه نشان می دهد که پذیرش اجتماعی بلوک های خاکی در ایران به شدت تحت تأثیر ویژگی های فرهنگی و تصورات عمومی قرار دارد. بنابراین، توصیه می شود که کوشش های بیشتری در جهت بهبود درک عمومی و ارتقاء مهارت های فنی در این زمینه انجام شود.            
            تبیین زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد شهری (موردکاوی: منطقه ده شهرداری تهران)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: مداخله در بافت های ناکارآمد شهری از جمله مسائل پیچیده شهرسازی امروز است. علی رغم تلاش های دفاتر توسعه محله، نواقصی مانند امکان بروز فساد و ارتشاء وجود دارد که می تواند تلاش ها برای نوسازی شهری را تضعیف کند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که عوامل مؤثر در بروز فضای فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد شهری چیست و وضعیت بروز فساد در منطقه ۱۰ شهرداری تهران چگونه است؟
هدف پژوهش: تبیین و تحلیل زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد منطقه ۱۰ شهرداری تهران است و ارائه راهکارهای کارآمد برای کاهش فساد در این روند.
روش شناسی: این پژوهش کیفی بوده و بر اساس «نظریه زمینه ای» صورت گرفته است. روش شناسی این تحقیق بهره گیری از روش اشتراوس و کوربین (1998) در تحلیل داده ها است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران سازمان نوسازی، مالکین، مشاورین املاک، کارشناسان دفاتر نوسازی و سازندگان جمع آوری شده اند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی با مدل پارادایمی تحلیل شدند و شرایط علی، شرایط میانجی، کنش متقابل و پیامدها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: در پژوهش انجام شده، برای شناسایی زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری منطقه ۱۰، نه مقوله اصلی و ۴۱ محمل بروز فساد شناسایی شدند. این مقوله ها در سه سطح کلان، میانه و خرد بررسی شدند: فساد ناشی از «ساختار»، فساد ناشی از «نهاد» و فساد ناشی از «روابط فردی و عملیاتی».
نتیجه گیری: زمینه های بروز فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری تهران از علل ساختاری و نهادی ناشی می شوند و بسیاری از کنش های فسادزا ریشه در ساختارهای معیوب و ناکارآمد دارند. این شرایط بستر مناسبی برای بروز فساد فراهم کرده اند. ساختار برنامه ریزی فسادخیز به عنوان مفهوم کلیدی در این زمینه شناسایی شده است و این مفهوم می تواند به عنوان پایه ای برای اصلاحات ساختاری و نهادی در فرآیند نوسازی شهری مورد استفاده قرار گیرد.            
            بهبود حیات اجتماعی شبانه محورهای تاریخی-فرهنگی از طریق ارتقاء تصویر ذهنی شهروندان در شب نمونه موردی:خیابان انقلاب(میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
                منبع:
                مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        141 - 160                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از مباحث اساسی که در طراحی شهری باید مورد توجه قرار گیرد، آفرینش حیات اجتماعی شبانه در محورهای فرهنگی-تاریخی شهری است که به طور مستقیم تحت تاثیر ذهنیات و دیدگاه های شهروندان و گروه های مخاطب فضا می باشد. در حال حاضر آنچه از شهر و فضای شهری در ذهن شهروندان نقش می بندد و تبلور اجتماعی آن به صورت حیات شهری رخ می نماید، اغلب مربوط به تصویری است که آنها هنگام روز از محور دریافت می کنند. با وجود مطرح شدن حیات اجتماعی شبانه در چند دهه اخیر، هنوز اغلب طراحی ها برای روز انجام می شود. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه تصویر ذهنی شهروندان در شب و روز و بهره گیری از معیارهای عمده شکل گیری تصویر ذهنی در شب در طراحی فضای شهر، مولفه کلیدی حیات اجتماعی شبانه ی شهر یعنی میزان خوانایی تصویر ذهنی در شب را در محورهای تاریخی-فرهنگی مورد کنکاش قرار دهد. روند انجام این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی- مشاهده مشارکتی، است. بدین ترتیب که پس از بررسی خصوصیات کالبدی، عملکردی- اجتماعی و ذهنی- معنایی عناصر تصویر ذهنی(راه، گره، لبه، نشانه و محله) میزان اهمیت هر یک از آنها در تشکیل تصویر ذهنی در شب و روز از طریق برداشت های میدانی( پرسشنامه و مصاحبه) در نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب برای فعالیت های مختلف و پیشینه فرهنگی-تاریخی بیشتری باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود و خاطره هایی در ذهن استفاده کنندگان آن فضا نقش می بندد که باعث ارتقاء تصویر ذهنی آنها از مکان می شود.            
            دامِ نامرئی (1357)؛ بازنمودی اُتوپیایی از جامع نظارتی در حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مفهوم نظارت سراسربینانه در اندیشه ی میشل فوکو جایگاه ویژه ای داشته و در مطالعات اجتماعی به مثابه یکی از مولفه های اساسی برسازنده ی جوامع مدرن همواره مورد بررسی بوده است. فوکو معتقد بود قدرت های مدرن به منظور برقرار نظم در جامعه از سازوکارهای نظارتی سود می جویند. از طرفی این مفهوم اخیرا به حوزه مطالعات سینمایی نیز ورود کرده است و توجه قسمی از نظریه پردازان این حوزه را به نحوه بهره گیری از این مضمون در آثار سینمایی جلب کرده است. این مقاله می کوشد با تمرکز بر فیلم دام نامرئی نحوه ی بازنمایی نظارت را در این فیلم مورد مطالعه قرار دهد. دام نامرئی فیلم کمترشناخته شده ای در میان آثار سینمایی پیش از انقلاب است که به دستور نهاد امنیتی وقت در سال 1357 ساخته می شود. فیلم روایت گر ماجرای شناسایی و نظارت یکی از تیمساران ارتش شاه مخلوع به نام احمد مقربی است که سال ها با افسران ک.گ.ب همکاری محرمانه داشته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است این بحث را مطرح می سازد که درحالیکه ساواک می کوشد با انتفاع از مکانیسم های مراقبتیِ الگوی نظارت سراسربینانه، بازنمودی بی نقص از جامعه نظارتی به دست دهد، روایت مقربی از چگونگی پیشبرد فعالیت های جاسوسانه اش، تصویر ایده ال حکومت پهلوی را مخدوش می سازد.            
            عرفان و نگارگری: تأثیر آداب و اندیشه های عرفان اسلامی حکمای صفوی در مفاهیم نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶                                    
                        149 - 170                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                آداب از اصول طریقت تصوّف بود. حفظ آداب، محک میزان عیار مریدان در پای بندی به تصوّف و متعاقباً پاسداشت سنت رسول و ائمّه به شمار می آمد. در اندیشه صوفیان، برای هر رفتاری، آداب خاصی حاکم بود که اِعمال آن آداب، نقش مهمی در ردّ و قبول صوفیان در حلقه اهل تصوف داشت. عمل به آداب در حقیقت پروانه بقای صوفی در کسوت اهل تصوّف بود و تخطّی از آن منجر به خروج ازدایره صوفیان می شد. انتقال صحیح آداب نیز از اهمّ موضوعاتی بوده است که در ادوار گوناگون ذهن مشایخ تصوف را مشغول و مشوّش می داشت، زیرا خاستگاه آداب آیات، احادیث، روایات، سنت و سیره پیامبر و معصومین بود و هرگونه قصور در عمل و نقل آن، فروگذاشت جانب حرمت این مقدسات تصوّر می شد و خطایی نابخشودنی به شمار می آمد. در این پژوهش پس از بیان تعاریف و اهمیّت «ادب» در متون عرفانی، نشان داده می شود که آداب مختلف چه تفاوت هایی باهم داشته اند؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. واژه «ادب» در آغاز بار معنایی محدود، اَشرافی و انحصاری داشت اما نفوذ اسلام و شیوع تصوّف سبب تحوّل و توسعه و سرانجام تعالی معنایی «ادب » گردید. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مشایخ بزرگی چون عَین القُضات، عزیزالدین نَسَفی و مولانا به جنبه باطنی آداب بیش از جنبه ظاهری آن نظر داشته اند و از این رو نسبت به مراعات ظاهر آداب جانب تساهل را گرفته اند؛ حال آنکه صوفیان دیگری چون باخرزی، سهروردی و کاشانی نسبت به بیان آداب از کوچک ترین نکته ای دریغ نکرده و جوانب احتیاط را رها نکرده اند. اندیشه های عرفانی دوره صفوی در نگارگری مکتب دوم تبریز نیز نمود واضحی یافته است.اهداف پژوهش:بررسی عرفان اسلامی از جنبه آداب.بررسی تأثیر متقابل عرفان اسلامی و هنر نگارگری اسلامی (مکتب دوم تبریز).سؤالات پژوهش:آداب در عرفان اسلامی چه چیزهایی هستند؟تأثیر عرفان اسلامی بر هنر نگارگری اسلامی چیست؟            
            بررسی منظره پردازیِ سه نگاره از لیلی و مجنون (خمسه نظامی) بر اساس اصل تناظر عالم کبیر و عالم صغیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در نگرش سنتی یعنی نگرش برآمده از سنن و وحی الهی باور بر این بود که عالم و آدم هر دو جلوه حق و عالم به عنوان انسان کبیر و انسان به عنوان عالم صغیر هستند. این منظر، اصل دیگری را در پی دارد و آن تطابق میان عالم کبیر و عالم صغیر است. بر اساس آموزه های وحیانی و تفاسیر دینی و عرفانی، جهان دارای سلسله مراتب و هر یک از مراتب به عنوان رمز مرتبه بالاتر، هم جزئاً و هم کلاً دارای مطابقت هستند. مسئله تحقیق این است که نگاره های نگارگری ایرانی و اسلامی از منظر چنین نگرشی که به تناظر عوالم صغیر و کبیر معتقد است، چگونه دیده و تبیین می شود؟ همه تصورات نگارگر اعم از عقلی و خیالی و دریافت های حسّی، همه و همه چیزی جز جلوات حق نیست. نگارگر عارف، به دلیل حضور در زیست جهان سنتی خواسته یا ناخواسته متأثر از این روح دست به آفرینش گری می زند و نگاره او به نحوی دلالت به حق دارد. در این پژوهش سعی برآنست تا از این منظر به تحلیل سه اثر از نگاره های مکتب تبریز دو که با داستان لیلی و مجنون در ارتباط اند بپردازیم. هدف پژوهش حاضر، شناخت و ارائه مؤلفه های تصویری در تناظر بین عالم کبیر و عالم صغیر نگارگر تعلیم یافته در مکتب عرفان اسلامی برای تحلیل نگارگری ایرانی و یافتن نتایج نوین از آن است. این تحقیق از حیث چیستی، کیفی و از لحاظ ابزار، عِلّی و تفسیری است و تعلیل و تفسیر هم مبتنی بر آموزه های ابن عربی است. شیوه گرد آوری اطلاعات به روش مشاهده و مطالعه منابع مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتایج حاصله نشان می دهد که اکثر نگاره ها صرفاً انعکاس جهان بیرونی و یا روایت نیست، بلکه به ارتباط بین «انسان- عالم طبیعت- خداوند» اشاره دارد. گویی نگارگر، آیینه گردانی این دو عالم در برابر هم و سریان عشق را در ارکان هستی به تصویر می کشد. آنجاست که خیال انسان به پدیدههای محسوس در منظره پردازی ها به دیده رمز می نگرد و نگاره ها مانند خواب، تعبیر و تفسیر می شود.            
            «پیر بوداق» حامی هنر و کتاب آرایی عصر قراقویونلو(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پیکره دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۶                                    
                        41 - 59                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: حامیان هنر در تحولات هنری ایران همواره تأثیرگذار بوده اند و فعالیت های حاکمان قراقویونلو و تأثیراتی که در فرهنگ ایران برجای گذاشته اند، به ویژه در دوران «پیر بوداق» قابل توجه و شایسته دقت نظر است. نسخه های ارزشمندی از این دوران در کتابخانه های سراسر جهان موجود است. امروزه، این دیوان ها و مجموعه های شعری، آثار ارزشمند ادبی و هنری هستند که نیازمند پژوهش و مطالعه اند. دوران حکمرانی پیر بوداق حتی از نظر تاریخی نیز کمتر مورد توجه بوده است، به ویژه کارهای وی به عنوان فرمانروای حامی اهل علم و هنر، کمتر دیده و بازگو شده است. پیر بوداق، فرزند شاه جهان در حدود نیمه دوم سده نهم قمری به حکومت می رسد و طی حدود دو دهه حکمرانی در شیراز و بغداد، با ایجاد کتابخانه و کارگاه های کتاب سازی و تهیه نسخه های فاخر مصور و مجموعه اشعار، تاثیر بسزایی در اعتلای امور فرهنگی و هنری داشته است. کتابخانه او محل گردهم آیی گروه قابل توجه ای از شاعران، نویسندگان، خوشنویسان و تذهیب گران مختلف بوده است. هدف این پژوهش، معرفی پیر بوداق، آثار موجود در کتابخانه و فعالیت های وی به عنوان حامی هنر است. همچنین، بررسی ویژگی ها و ارزش های تصویری نسخه هایی که در دوران او به انجام رسیده است. در نهایت به سوال چگونگی تاثیر و باز نمود حمایت گری پیربوداق در تهیه آثار هنری دوران حیات وی پاسخ داده می شود.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است و نتایج آن به شیوه – توصیفی و تحلیلی با رویکرد تاریخی و تک نگاری ارائه شده و از منابع اسنادی، کتابخانه ای و منابع اینترنتی موزه ها و مجموعه داران خصوصی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش اسناد مهم و کتاب ها شامل: بیست دو نسخه مصور و غیر مصور با آرایه و تذهیب، در چهار گروه: اسناد، نسخه های غیر مصور، نسخه های مصور و مجموعه اشعار و جُنگ ها طبقه بندی شده و با توجه به داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: نگاه هنرمندانه پیر بوداق و حمایت های خاص او از کتاب آرایی و نسخه های تهیه شده برای وی، جلوه ای فاخر از هنر و ادبیات شعری سده نهم ه.ق ایران را موجب شده است. این حامی با توجه به سلیقه والای هنرمندانه ای که داشت بهترین هنرمندان، خوشنویسان، تذهیب گران و نقاشان عصر خویش را در کتابخانه خود گرد آورد تا آن ها بتوانند در طراز دیدگاه هنری او فعالیت کنند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که ذوق و حمایت های پیر بوداق در تهیه نسخه های مصور تأثیرگذار بوده و زیبایی شناسی هنر کتاب آرایی در دوره وی ارتقا یافته است. او میراث دار هنری دوره بایسنقر و شاهرخ و انتقال آن به شیراز و بغداد بود و فعالیت او موجب گذار هنر تصویر از هرات به دربار ترکمانان و سپس صفویان شد.            
            بررسی تطبیقی هنجارگریزی در دو جریان شعری حجم گرا و رمانتیک معاصر فارسی و تبیین هنری آن (بیژن الهی و حمید مصدق)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵                                    
                        137 - 158                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                شاعران برای برجسته کردن اثر خود با خروج از هنجارهای معیار، دست به هنجارگریزی ادبی می زنند. این پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی و با روش کتابخانه ای و اسنادی، سروده های دو شاعر، براساس مؤلفه های هنجارگریزی از نظر (لیچ)، معرفی و بررسی گردید. بر این مبنا، بعد از معرفی شش عنصر برجسته سازی و هنجارگریزی (نحوی، زمانی، معنایی، واژگانی، سبکی، نوشتاری، گویشی، آوایی) به تحلیل مؤلفه های هنجارگریزی در اشعار شاعران مذکور پرداخته شد که ملاک این انتخاب، میزان برخورداری از این مؤلفه ها، تکرار و بسامد پرکاربرد و برجسته آن ها بود. شاعرانی که این مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های آن ها مورد تحلیل و پژوهش قرارگرفته اند، عبارت اند از: بیژن الهی و حمید مصدق. این شاعران در بهره گیری از یک یا چند مؤلفه از عناصر هشت گانه ازنظر (لیچ)، تعمد و یا تبحر داشته اند که در سروده هایشان نمود و جلوه یافته است. بر این اساس، هنجارگریزی های معنایی، نحوی و زمانی بیش از هنجارگریزی های دیگر در سروده های این شاعران کاربرد داشته است که این مؤلفه ها به تفکیک در اشعار شاعران مذکور بررسی گردید. کاربرد این هنجارگریزی با تکیه بر زیبایی بخشی در ماهیت بر جنبه هنری این اشعار افزوده است.اهداف پژوهش:بررسی مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های بیژن الهی و حمید مصدق و تبیین هنری آن.معرفی شش عنصر برجسته سازی و هنجارگریزی به تحلیل مؤلفه های هنجارگریزی در اشعار شاعران مذکور.سؤالات پژوهش:شاعران به چه دلیل، دست به هنجارگریزی ادبی می زنند؟مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های بیژن الهی و حمید مصدق و تبیین هنری آن چگونه بوده است؟            
            تعمیم پذیری نظریه باورهای آخرالزمانی در تفسیر نقوش سفال نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)                                    
                        91 - 106                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سفال سامانی که منسوب به قرون سوم و چهارم هجری است، شباهت ترسیمی بسیاری با آثار ساسانیان دارد. نحوه نقاشی چهره ها و اجزای پیکره ها، ترکیب بندی برخی آثار شاخص و شماری ویژگی های تزیینی دیگر، سفال نیشابور را از نظر محققان تاریخ هنر، دنباله منطقی هنر ساسانی در نخستین سده های اسلامی جلوه داده است. هنگامی که خوانش مفهومی از نقوش، تابعی از همین گزاره می شود، تعمیم پذیری نظریه کلی «تأثیرپذیری هنر اسلامی از هنر ساسانی»، به واسطه برخی آثار مخدوش می شود. با نادیده گرفتن سهم هنر ساسانی در تحلیل نقوش، برخی دیگر از آثار از دایره اعتبارسنجی نظری حذف می شوند. اهمیت، ضرورت و هدف این مقاله را اصلاح وضعیت نظریه فوق، شرح می دهد. سوال اصلی پژوهش این است که در مورد سفال نقاشی شده سامانی نیشابور، چه نظریه ای می توان پیشنهاد نمود که بتواند تعمیم پذیری مطلوب تری از نظریه های موجود داشته باشد؟ روش تحقیق، ترکیبی از روش های توصیفی، تاریخی و داده بنیاد یا زمینه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد در تنوع موضوعات و مقولات مفهومی نقوش، ترسیم یک سپهر نظری از مفهوم آخرالزمان، می تواند جامع ترین پاسخ به پرسش از چرایی وجود آثار نیشابور در سده های سوم و چهارم هجری باشد.             
            سبک شناسی جداول زرین در نسخ خطی دوره تیموری و صفوی (سده نهم تا دوازدهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱                                    
                        21 - 45                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بررسی ساختار جداول در نسخه های خطی تولید شده در دوره تیموری و صفوی نشان می دهد که با تکیه بر تعداد جدول زر، سبک های مختلفی از جدول کشی قابل شناسایی هستند. بر این اساس، سبک شناسی جداول زرین در سده های مذکور، به عنوان پژوهشی که تا به امروز انجام نپذیرفته است، ضروری می نماید. همچنین کمک به دقیق تر شدن تخمین تاریخ نسخه های بی تاریخ از طریق سبک شناسی جداول از دیگر الزامات انجام تحقیق حاضر است. هدف مقاله حاضر، شناسایی سبک های مختلف جدول کشی بر اساس ساختار تشکیل دهنده آنها از سده نهم تا دوازدهم و خوانش نظام های حاکم بر ساختارهای جدول کشی است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1- سبک های مختلف جدول کشی در سده های نهم تا دوازدهم کدام سبک ها هستند؟ 2- چه قوانینی حاکم بر سنت جدول کشی های زرین بوده است؟ در مقاله حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی، جداول بالغ بر 450 نسخه تمام مُجدول، بررسی و تحلیل شده اند و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. بر اساس تعداد جدول زر، سبک های پایه به این ترتیب از یکدیگر تفکیک شدند: جداول یک زر، دواله (دو زر )، مرصّع (سه زر ) و چهار زر. در مرحله دوم بر اساس نوع تحریر جدول زر و تعداد و نحوه چینش جداول رنگین اعم از لاجورد و سبز و سرخ در کنار جداول زر، سبک های جدول کشی بدین ترتیب شکل گرفتند: هشت سبک با جدول یک زر، هشت سبک با جدول دواله، سه سبک با جدول مرصع و دو سبک با جداول چهار زر. همچنین بررسی ها، قوانین حاکم بر جدول کشی را نیز عیان ساخت: 1- ترسیم جدول زرِ مادر (آخرین جدول زر) با ضخامتی بیش از دیگر جداول زر. 2- الویت ترسیم تحریر غیر قرینه (سه تایی) برای جدول زرِ مادر 3- نشاندن جدول لاجورد به عنوان آخرین جدول در ساختارهای جدول کشی. 4- تأکید بر استفاده از رنگ های متضاد و مکمل در ساختار جداول چندخطی.            
            تحولات اجتماعی دهه های چهل و پنجاه شمسی و شکل گیری روستاگرایی نوستالژیک در کتاب های کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در دهه های چهل و پنجاه شمسی تغییرات عمیقی در ابعاد مختلف زیست اجتماعی ایرانیان رخ داد. از جمله این تغییرات می توان به رشد سریع و نامتوازن شهرنشینی اشاره کرد که پیامدهای اجتماعی مختلفی به همراه داشت. علی رغم توجه به بسترهای اجتماعی در تبیین تولیدات گوناگون فرهنگی و هنری این دوران، این موضوع در ارتباط با کتاب های کودک و نوجوان چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. لذا این پژوهش به طرح این پرسش پرداخته که چرا با وجود حرکت جامعه دهه چهل شمسی به سمت شهرنشینی و شهرگرایی، مولفه های زندگی روستایی در کتب کودک و نوجوان به فراوانی بازتاب داده شده است؟ هدف پژوهش حاضر شناسایی تاثیر تحولات اجتماعی این دوران بر کتاب های کودک و نوجوان است. نمونه های پژوهش شامل 5 6 کتاب از مجموعه کتاب های انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که در فاصله سال های 1345 تا 1357 منتشر شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای، از نظر روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی، از نظر گردآوری داده ها اسنادی و مطالعات کتابخانه ای است و از لحاظ روش تحقیق نیز توصیفی-تحلیلی است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که همزمان با توسعه (نامتوازن) شهر و شهرنشینی و گسترش مدرنیزاسیون شتاب زده در ایران در دهه های چهل و پنجاه شمسی، و در واکنش به بحران های ناشی از این تغییرات، نوعی نوستالژی نسبت به سنت و به طور خاص روستا به وجود آمد که در کتب کودک و نوجوان در قالب روستاگرایی نوستالژیک و آرمانی سازی زندگی روستایی پدیدار شده است.            
            تحلیل فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن: عوامل مؤثر بر پرسه زنی زنان در محیط های تجاری
                منبع:
                پژوهش های معماری نوین دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)                                    
                        95 - 107                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رفتار پرسه زنی زنان در محیط های تجاری، به عنوان یک پدیده اجتماعی-فرهنگی، تحت تأثیر عوامل متعددی ازجمله فرهنگ مصرفی، جذابیت های مدرن، امنیت روانی و تعاملات اجتماعی قرار دارد. فضاهای تجاری مدرن، به دلیل طراحی های معمارانه خلاقانه و محیط های امن، بستری برای تعاملات اجتماعی و بازتعریف هویت اجتماعی زنان فراهم می کنند. بااین حال، نقش عوامل ساختاری و روانی در این رفتار کمتر مورد تحلیل جامع قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تحلیل تأثیر فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن بر رفتار پرسه زنی زنان در محیط های تجاری انجام شده است. به منظور دستیابی به این هدف، سؤالاتی نظیر «کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر رفتار پرسه زنی زنان دارند؟» و «نقش امنیت روانی و عدالت جنسیتی در تقویت تجربه زنان در این فضاها چیست؟» مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، از روش تحقیق ترکیبی تودرتو استفاده شد. ابتدا مرور نظام مند منابع دست اول برای شناسایی متغیرها انجام شد. سپس، تکنیک دلفی به کار گرفته شد تا مؤلفه های کلیدی مرتبط با فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن استخراج و تدقیق شوند. در نهایت، داده های کمی از طریق پرسشنامه ای مبتنی بر طیف لیکرت جمع آوری و با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که امنیت روانی و جذابیت های مدرن، به ترتیب با ضرایب همبستگی 865/0 و 821/0، بیشترین تأثیر را در رفتار پرسه زنی زنان دارند. در مقابل، متغیر معنوی-فرهنگی کمترین تأثیر را بر این رفتار نشان داد. همچنین، عدالت جنسیتی با کاهش نابرابری ها و تقویت دسترسی برابر، عاملی مهم در افزایش مشارکت زنان در این محیط ها شناخته شد. یافته ها بیانگر آن است که طراحی محیط های تجاری باید بر تقویت ابعاد امنیت، جذابیت های بصری و تعاملات اجتماعی متمرکز باشد تا تجربه ای مطلوب برای زنان فراهم شود.            
            نگاهی به مؤلفه های ساختاری پوشاک زنانه و مردانه در تطبیق با بزم نگاره های تالار اصلی کاخ چهلستون اصفهان در دوره صفوی (۹۰۷-۱۱۳۵ه.ق/ ۱۷۲۲- ۱۵۰۱م)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴                                    
                        6 - 19                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در گونه های نقاشی ایران یکی از مسائل مرتبط با فرهنگ، تأکید بر بازنمایی واقع نمایانه پوشاک به لحاظ ادراک بصری است. هنرمندان دوره صفوی در کنار نمایش شکوه شاهانه، به دیوارنگاره های درخشانی در تالار اصلی کاخ چهلستون اصفهان پرداخته اند. به دلیل سیاست اجرایی و حضور سفیران خارجی در این دوره در ایران، بخشی از تاریخ مکتوب در سفرنامه ها، به صورت تصویری در نقاشی و دیوارنگاره ها بازتاب یافته است. اهمیت پوشاک دوره صفوی، در مطالعات تاریخی و عدم پرداختن به آن به صورت مستقل، ضرورت پژوهش حاضر را نشان می دهد. پرسش این است که دیوارنگاره های تالار اصلی کاخ چهلستون چگونه لباس دوره صفوی را به تصویر می کشد؟ چه شباهت یا تفاوتی بین لباس ها در دیوارنگاره ها و توصیفات تاریخی دوره صفوی وجود دارد؟ مؤلفه های ساختاری دیوارنگاره های کاخ چهلستون در تطبیق با پوشاک این دوره چگونه است؟ این پژوهش با هدف بررسی موشکافانه ترسیم لباس های زنان و مردان و تطبیق آن با منابع مکتوب دوره صفوی پیش خواهد رفت؛ بررسی و اثبات هنرمندان دوره صفوی و ارتباط هنر دیوارنگاری تالار اصلی با هنر این دوره و ادوار پیشین سیر منطقی تحولات پوشاک در این دوره را آشکار خواهد کرد. در این پژوهش که به روش تطبیقی انجام شده است، گردآوری داده ها، کتابخانه ای میدانی و شیوه تحلیل آن ها کیفی است. مشخص شد بررسی دیوارنگاره های تالار اصلی، ویژگی های پوشاک این دوره را آشکار می کند و بازنمایی دقیق و ریزنگارانه نقوش، یکی از مهم ترین ویژگی های این آثار است. کارکرد این بازنمایی ها برگرفته از نمونه های حقیقی پوشاک در این دوره بوده و قابل تطبیق با منابع مکتوب است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هم ترازی بین نوشته های مکتوب و تصویر دیوارنگاره ها دیده می شود و این آثار نمونه های اسناد تصویری در مورد مطالعه پوشاک دوره صفوی هستند.             
            تعزیه (شبیه خوانی)، نمایشی مقدس ؟ (پژوهشی پیرامون تعزیه (شبیه خوانی) با تکیه بر نظرات سنت گرایان پیرامون هنر مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تعزیه (شبیه خوانی) نمایشی آئینی، سنتی، روایی، منظوم و موسیقایی ست که از دل عزاداری شیعیان ایرانی برپیشوای سوم خود پدید آمد و حول محور واقعه ی عاشورا شکل گرفت، نمایشی مبتنی نمادها و نشانه ها و متکی به قراردادهایی ثابت در متن و اجرا و با توجه به همین ویژگی ها و بالاخص کارکرد آئینی آن برخی از مفسرین از آن به عنوان نمایشی مقدس یاد کرده اند و برخی نیز در مورد اطلاق این لقب برای آن تردیدهایی را مطرح ساخته اند پژوهش حاضر باتوجه به ضرورت شناخت هرچه بیشتر از پیشینه ی نمایشی کشور و باتکیه بر آرای سنت گرایان به ویژه تیتوس بورکهارت و سایر نظریه پردازانی که در این حوزه قلم زده اند کوشیده است تا به این سوال پاسخ گوید که: « آیا می توان تعزیه (شبیه خوانی) را در زمره ی هنرهای مقدس قرار داد و آن را نمایشی مقدس دانست؟ و اگر چنین است یا نیست، چرا؟ » و بر همین اساس در ساحتی توصیفی- تحلیلی با مطالعه ی وجوه گوناگون نمایش تعزیه (شبیه خوانی) به این نتیجه دست یافته است که: که این گونه ی نمایشی را، حداقل در محدوده ی مجالس مناسبتی و تماما آئینی اش، می توان ذیل تعریف هنر مقدس قرارداده و نمایشی مقدس دانست، نمایشی سنتی که به سبب رابطه اش با حقیقت ازلی و کارکردی آئینی و مناسکی و بدل شدن به حلقه ی واسطی میان اهل مجلس (تماشاگر و اجراگر) و حقیقت ازلی و با رعایت تمامی ویژگی هایی که برای هنر سنتی و مقدس برشمرده اند، باورهای دینی و اساطیری را متجلی می سازد.            
            مطالعه تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳                                    
                        33 - 42                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بیان مسئله: تزئینات، عنصر لاینفک در معماری اسلامی است. استفاده از نقوش گیاهی به صورت طرح های ساده هندسی یا رئالیستی بر روی کاشی همیشه مورد توجه معماران بوده است. کاشی کاری با نقوش گیاهی در مساجد به عنوان ابزاری جهت انتقال مفاهیم دینی و مذهبی در جهان اسلام و برقراری ارتباط انسانی با الوهیت و ایجاد فضای روحانی نقش بسیار مهمی داشته است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤال بوده است که بررسی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه با روش تطبیقی چگونه قابل تبیین است؟هدف پژوهش: هدف از نگارش این تحقیق، بررسی تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه است. روش پژوهش: این پژوهش به روش مقایسه ای و با استناد به منابع کتابخانه ای، میدانی و شیوه تجزیه و تحلیل مبتنی بر مطالعه تطبیقی نقوش تزئینی انجام گرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شباهت های بسیاری در نقوش گیاهی کاشی کاری مساجد کبود وجود داردکه نشانه و نمادهایی از فرهنگ مناطق چهارگانه است. این نقوش گیاهی از طبیعت الهام یافته و ساده و خلاصه شده اند که در قالب هندسی-گیاهی به شکل تزئینی جلوه کرده اند .در مساجد ایروان و ایران نقوش تزئینی گیاهی مشابهت بیش تری دارند و مسجد کبود ترکیه متأثر از هنر و فرهنگ عثمانی-بیزانسی است. در مسجد کبود مزارشریف طرح های گیاهی از ساده تا پیچیده الهام گرفته از مسجد کبود تبریز و ترکیه است. طبیعت پیرامون ما در حکم نشانه هایی هستند که می توانند معناهایی در ذهن بشر ایجاد کنند، مانند گل لاله، رستاخیز؛ میخک، قدرت؛ گل های چندپر، کثرت؛ برگ کنگری، سرزندگی و گل انارکه نماد جاودانگی و باروری است. با توجه به این که تزئینات مساجد متأثر از سلایق حکومتی، اعتقادات دینی، تجربیات شخصی، شرایط اقلیمی و باورها و رسومات کهن مردم آن منطقه است. اما تزئینات مسجد کبود تبریز به عنوان الگوی اولیه و مهم در هر زمان برای سه مسجد کبود دیگر نقش آفرینی کرده است.            
            تبیین تحولات ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با تأکید بر قیمت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶                                    
                        73 - 100                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن در چند دهه اخیر منجر به واگرایی خیل مهاجرین نسبت به شهر تهران و در مقابل توجه به پیرامون مرکز منطقه کلان شهری تهران شده است. پژوهش حاضر درصدد مطالعه فرآیند تکوین ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با توجه به تحولات کمی قیمت مسکن در رویکرد ریخت شناسانه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل های آمار فضایی از نرم افزارهای Arc Gis و GeoDa استفاده شده است. متغیرهای تراکم جمعیت و اشتغال به عنوان متغیر وابسته و فاصله از مرکز، فاصله از راه های اصلی و قیمت مسکن به عنوان متغیر مستقل استفاده شده اند و اثرات این متغیرها با آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) سنجیده شده است. مطابق یافته ها اثرات راه های اصلی بر توزیع تراکم جمعیت از 34 درصد در سال 85 به 33 درصد در سال 95 و اثرات فاصله از راه بر تراکم اشتغال از 37 درصد به عدد 33.3 درصد در سال 95 رسیده که روند کاهشی را طی می کند. اثر فاصله از مرکز بر تراکم جمعیت از 18.8 درصد در سال 85 به عدد 26.7 درصد در سال 95 رسیده است، بدین معنی که شهرهای نزدیک به شهر تهران افزایش جمعیت بیشتری را تجربه کرده اند. قیمت مسکن و اثرات آن بر تراکم جمعیت از 23 درصد در سال 85 به 27 درصد در سال 95 رسیده است. با توجه به ضریب R2 می توان گفت اثرات افزایش قیمت مسکن در گذر زمان بر پراکنش فضایی جمعیت و اشتغال نقشی فزآینده دارد و سهم مهمی در تغییرات ساختار فضایی منطقه کلانشهری تهران گذاشته است.            
            تحلیل ویژگی های ساختاری نستعلیق آغازین در نسخه دیوان اشعار عماد فقیه کرمانی موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره IR.1584(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        79 - 93                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نستعلیق دومین خط خاص ایرانیان است و بنیاد اولیه آن به تغییر قلم نسخ و تعلیق در نسخه های خطی نیمه دوم قرن هشتم هجری برمی گردد. در همین رابطه تاکنون چند نسخه خطی که حرکات اولیه قلم نستعلیق در آن ها وجود داشته است، معرفی و ارائه گردیده است. با توجه به تاریخ کتابت و ویژگی های خط شناسانه به نظر می رسد نسخه خطی دیوان اشعار عماد کرمانی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی (IR.1584) نیز یکی از این نُسخ باشد و می توان در آن رگه های نستعلیق آغازین را ملاحظه کرد. از این رو هدف از این مطالعه بررسی نستعلیق آغازین در این نسخه است و در پی پاسخ به این سوال است که قلم به کار رفته در خوشنویسی نسخه عماد فقیه کرمانی از چه نوعی است و چه ویژگی هایی دارد؟ با توجه به اهمیت و ضرورت پژوهش درباره نسخه های به جای مانده از قرن هشتم هجری/ چهاردهم میلادی، و عدم وجود مطالعه مستقل از نسخه عماد کرمانی، لذا انجام چنین پژوهشی ضرورت می یابد. این پژوهش در زمره پژوهش های توسعه ای قرار دارد و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای (اسنادی) و مشاهده مستقیم نسخه است؛ و روش تحلیل اطلاعات کیفی می باشد. در بررسی نسخه شناسی براساس صفحه تتمّه و ترقیمه مشخص گردید که این نسخه در 783ه .ق/ 1381م. کتابت شده است و براساس ارزیابی های تاریخی احتمالاً این نسخه تحت حمایت شاه شجاع در شیراز یا سلطان حسین جلایر در بغداد تهیه شده است. در تحلیل خط شناسی می توان خط این نسخه را چیزی مابین خط نسخ و تعلیق (نسخِ تعلیق آمیز) قرار داد و آن را نسخ متمایل به تعلیق دانست که زمینه ساز پیدایش خط نستعلیق است.