فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
19 - 31
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در پژوهش های مستشرقان درباره تاریخ نگاری هنر، بررسی ماهیت و جایگاه هنر شرق در قیاس با هنر غرب و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر طی دوره های مختلف تاریخی است. استرژیگوفسکی و پوپ از برجسته ترین پژوهشگران غربی بودند که در اوایل قرن بیستم به بررسی سیر تحول هنر شرق با محوریت هنر ایرانی و تعاملات آن با هنر غرب پرداختند. با توجه به اینکه دیدگاه های این دو پژوهشگر بر پژوهشگران غربی و ایرانی در حوزه تاریخ هنر تأثیرات بسزایی داشته است، شناخت و تحلیل این دیدگاه ها برای بررسی تحولات تاریخ نگاری هنر ایرانی ضرورت دارد. ازاین رو در مقاله حاضر دیدگاه های این دو مستشرق درخصوص تاریخ نگاری هنر شرق با یکدیگر سنجیده و مقایسه می شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و با استفاده از منابع مکتوب است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خاستگاه، روش و رهیافت و نیز منابع مورداستفاده این دو پژوهشگر یکسان نبوده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که استرژیگوفسکی و پوپ به ماهیت مستقل و اثرگذار هنر ایران در قیاس با هنر غرب از دو منظر متفاوت توجه نشان داده اند. ویژگی خاص دیدگاه استرژیگوفسکی تأکید بر تأثیرگذاری جریان تاریخی هنر شرق بر هنرهای باستانی متأخر اروپای غربی و هنرهای قرون وسطایی است. درمقابل، پوپ اهمیت بیشتری به بررسی هنر شرقی با محوریت هنر ایران و تأکید بر جنبه های زیبایی شناختی فرمالیستی می دهد. اگرچه پوپ صراحتاً به تأثیرات استرژیگوفسکی بر نظراتش اشاره ای نکرده، اما به نظر می رسد اندیشه های نژادی استرژیگوفسکی و نیز دیدگاه او درباره نقش مهاجرت در تحولات تاریخ هنر، مبنای اصلی دیدگاه پوپ درخصوص برتری هنر ایرانی آریایی بوده است.
تبیین جایگاه مفهوم زیبایی شناسی زندگی روزمره در «نقد قوه حکم» کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
65 - 76
حوزههای تخصصی:
آرای کانت درخصوص امر زیبا در کتاب «نقد قوه حکم» آورده شده است. کانت در این کتاب به جای تمرکز مستقیم بر تجربه زیبایی شناختی، بر احکام زیبایی شناختی زیبایی تکیه کرده است. وی احکامی را که به آن ها می پردازد، گزاره هایی می داند که زیبایی را به چیزها نسبت می دهند و بحث خود را درباره آن ها به چهار دقیقه کمیت، کیفیت، نسبت و جهت تقسیم می کند. مسئله نوشتار حاضر نیز بررسی دقایق چهارگانه امر زیبای کانتی و امکان استفاده از آن ها برای غنا بخشیدن به مفاهیم مطرح شده در زیبایی شناسی زندگی روزمره است، به این صورت که در این مقاله به این چهار دقیقه و همچنین رابطه میان آن ها و زیبایی شناسی زندگی روزمره پرداخته شده است. درواقع پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این سؤال است که میان احکام ناظر به زیبایی در دیدگاه کانت و مفاهیم مطرح شده در زیبایی شناسی زندگی روزمره، چه نسبتی وجود دارد؟ در دیدگاه کانت احکام ذوقی نه به ابژه ای متعین یا خاصیتی از آن، بلکه به حالت خود ضمیر که ناشی از بازی آزاد قوای متخیله و فاهمه و آگاهی سوبژکتیو از آن است ارجاع دارد. این واکنش را به عنوان احساسی سوبژکتیو می توان با یکی از مهم ترین مأموریت های زیبایی شناسی زندگی روزمره، یعنی کشف پتانسیل های پنهان در پشت نمای معمولی زندگی روزانه، مرتبط دانست. پرورش ظرفیت و حساسیت برای روشن کردن چیزهای بسیار آشنا، توانایی به دست آوردن یک تجربه زیباشناختی تازه و غنی سازی زندگی فردی از این طریق، یکی از نقش های مهم زیبایی شناسی زندگی روزمره است.
بررسی ساختار بصری و بازخوانی کتیبه زرین فام خوارزمشاهی رواق دارالحفاظ حرم رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
77 - 96
حوزههای تخصصی:
در میان شاهکارهای هنر اسلامی بی شک می توان از کتیبه های زرین فام دوره میانی یاد کرد. در میان این آثار قطعات موجود در مجموعه حرم رضوی ازلحاظ قدمت تاریخی؛ نیز ازلحاظ زیبایی شناسی بصری جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده اند. هنرمندان سفالگر کاشانی با درهم آمیختن دانش و ذوق، در به کاربردن خط، نقش و رنگ، ترکیباتی را رقم زدند که در طول سالیان دراز یگانه باقی مانده است. در پژوهش حاضر به کتیبه پیرامون سردر پیشِ روی مبارک از جانب رواق دارالحفاظ پرداخته شده است. سازندگان این اثر با آگاهی و مهارت در به کارگیری فنون لعاب و تولید بی نقص ِجلای فلزگونه زرین فام توانسته اند ارادت خود را به این آستان حکایت کنند. در فضای خاص سیاسی اوایل قرن هفتم هجری که تشیع دوازده امامی بدون ترس از تکفیر می زیسته، این هنرمندان مفاهیم اعتقادی خود را بیان کرده اند. کتیبه با جلایی طلاگونه و ترکیب بندی همانند سرسوره قرآن های نفیس در منظر چشمان عموم قرار داشته و یادآور شده این مکان، مُضجَع شریف امامی است معصوم که نسب شان به امیرالمؤمنین و رسول الله می رسد. به لحاظ تاریخی، این مکان محل دفن هارون الرشید نیز بوده و با تأکیدی بسیار هوشمندانه ازنظر بصری، از جایگاه اهل بیت رسول خدا سخن رفته است. هدف نوشتار حاضر، بازخوانی کتیبه و بررسی ساختار بصری و محتوایی آن است. ازاین رو مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که کتیبه مذکور حاوی چه اطلاعات تاریخی است و تزیینات کتیبه به لحاظ فنی و هنری چگونه قابل تبیین است؟ روش تحقیق، تاریخی- توصیفی و تحلیلی و جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و به ویژه میدانی است.
مدل تحلیلی کرنولوژیک دگردیسی طراحی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
97 - 106
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل تحلیلی - کرنولوژیک از دگردیسی طراحی شهری معاصر در ایران، یعنی از زمان نفوذ گسترده تفکر و ادبیات طراحی شهری غربی به ایران به بعد (حدود دهه 1310 ه.ش.، همزمان با تصویب مجدد قانون بلدیه) شکل گرفته است. با این هدف، این مطالعه با روش فرا تحلیل و تحلیل محتوا به بررسی آثار نظری متقدم و متاخر طراحی شهری در 50 سال ادبیات رشته پرداخته است و ، 8 قلمرو: هدف، مقیاس، تخصص پایه، گستره مداخله، فرایند، روش، محصول و حوزه تصمیم سازی را به عنوان پرتاکید ترین مباحث مورد تردید (چالشی) از لحاظ کمی و کیفی در ادبیات طراحی شهری تشخیص می دهد. سپس با روش تحلیل محتوا، شاخص های مذکور را در 3 قلمرو قوانین و مقررات، پروژه های طراحی شهری و مرتبط با آن و آراء خبرگان، در ایران، تحلیل کرده و به این نتیجه می رسد که طراحی شهری کنونی ایران از بعد معرفت شناختی، هدفی: بصری- عملکردی، مقیاسی: خرد و منطقه ای، تخصص پایه ای: معماری- برنامه ریزی، گستره نفوذ: عدم مداخله تا مداخله در ساختارهای اصلی و از بعد روش شناختی، فرایندی: خردگرا تا بازخوردی- راهبردی، روشی: فرد گرا، محصولی: قطعی، و حوزه تصمیم سازی آن، بخش دولتی می باشد. بنابراین فاصله ای آشکار با ادبیات معاصر طراحی شهری، در آن تشخیص داده می شود.
بررسی راهکارهای بهره وری مناسب از نور روز به منظور ارتقای کیفیت فضای داخلی (نمونه موردی کانال های نوری)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مناسب نور و روشنایی طبیعی در فضای داخلی می تواند علاوه بر ایجاد آسایش بصری، تأثیرات مثبتی را بر سلامت جسمی و روحی، رفتارها و نگرش ها، همچنین حالات و عملکرد ساکنان داشته باشد. همچنین نور روز طبیعی می تواند تقاضا برای سیستم روشنایی الکتریکی را کاهش دهد، لذا پرداختن به این مهم در محیط های داخلی ضروری است. هدف کلی این پژوهش، شناخت نقش نور روز در جهت ارتقای کیفیت فضای داخلی و افزایش سلامت انسان و نیز ارائه راهکار استفاده بهینه از نور خورشید است. در این راستا به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که نور روز را چگونه می توان به فضای داخل منتقل نمود و وجود آنچه تأثیراتی بر ابعاد مختلف سلامت مخاطب دارد؟ روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است و جهت گردآوری اطلاعات، از روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش و مفهوم نور روز در فضاهای داخلی و چگونگی بهره وری مناسب از آن پرداخته است و نشان می دهد که نورگیری توسط کانال های نوری باکیفیت بالاتری نسبت به نورگیری مستقیم از پوسته ساختمان و یا نورگیرهای سنتی انجام می شود. درنتیجه می توان گفت کانال نوری انتخاب مناسبی برای انتقال نور روز است. این سیستم نور روز را با کیفیت بالا به عمق ساختمان انتقال داده و روشنایی فضاهای فاقد نور روز را تأمین نموده و درنهایت با پاسخ دهی به نیازهای انسان، موجب ارتقای کیفیت فضاهای داخلی و سلامت جسمانی، روحی، اجتماعی و ادراکی در انسان می شود؛ بنابراین می توان از کانال نوری به عنوان یکی از روش های مؤثر استفاده از نور روز بهره برد.
بازخوانی خانواده های گره بر اساس لایه پنهان در ساختار پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
93 - 105
حوزههای تخصصی:
گره ها الگو های هندسی منطبق بر قواعد ریاضیات هستند که در عین پای بندی به قواعد ریاضی دارای ساختاری انعطاف پذیر برای تنوع در طراحی هستند. این انعطاف پذیری از آن جا شکل می گیرد که، گره هایی که از یک ساختار واحد مشتق می شوند می توانند به طرح های مختلف در خانواده های الگوی شان تقسیم شوند. دسته بندی خانواده های گره بر اساس زاویه بین خطوط شمسه تعیین می شود که تند، واسطه، کند و شل را شامل می شود. علی رغم این که مطالعات انجام یافته نشان می دهند در دسته بندی های مذکور، تقسیم بندی خانواده های گره، متکی بر واحد 36 درجه هستند؛ اما این زاویه در همه گره ها صدق نمی کند و گره های متمایزی وجود دارند که واحد های زوایای خانواده گره در آن ها متمایز است. هدف این پژوهش، بررسی خانواده های گره بر اساس شناخت ساختار های هندسی آن ها و یافتن ارتباط بین زوایا در خانواده های مختلف و ساختار گره ها است؛ تا به این پرسش ها پاسخ دهد: 1) علت تنوع زوایای بین خطوط شمسه -که سبب دسته بندی گره ها در انواع خانواده های الگو می شود- چیست؟ و 2) این پیمون بندی زوایا بر اساس چه ساختاری انتظام می یابد؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای کار شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند: تنوع پذیری در خانواده های الگو ارتباط مستقیمی بین موزاییک کاری مولد پایه و خانواده های شان دارد؛ و بر اساس پیمون بندی به واسطه نقاط میانی اضلاع چندضلعی اصلی در موزاییک کاری مولد پایه شکل می گیرد، زاویه خانواده های گره تعیین می شود که این پیمون بندی بر اساس نقاط میانی با تقسیم شعاعی دایره رابطه برقرار می کند.
استعاره های مفهومی در حوزه عرفان و هنر با تأکید بر ترکیبات گروه اسمی و عناصر نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
706 - 727
حوزههای تخصصی:
زبان عرفانی همواره از مفاهیم انتزاعی سخن می گوید و بدین جهت برای قابل درک شدن، پیوسته از استعاره های مفهومی که خود زنجیروار به هم پیوسته اند، بهره می گیرد. کاربرد استعاره های مفهومی در هر هنر و متنی، نشان از بینش گوینده و تجربه زیسته است که او دارد. تجربه های زیسته عارف که از برخورد با امور غیبی به دست می آید، به کمک زبان رمزی و استعاری، در انتقال مفاهیم به کار گرفته می شوند. در ترکیبات زبان عرفانی، بدون استفاده از استعارهای مفهومی، درک مفاهیم عرفانی آسان نخواهد بود. این پژوهش در چارچوب زبان شناسی شناختی و با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی، به معرفی برخی ترکیبات نو در عرفان پرداخته است. برای انجام این پژوهش، از سه فرهنگ دهخدا، سخن و عرفان، تعدادی از واژه های ترکیبی که به فارسی امروز نزدیک هستند، انتخاب و بررسی شده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای است. آنچه از دستاوردهای این پژوهش حاصل گردید بیانگر این امر است که استعاره ساختاری پربسامدترین نوع استعاره مفهومی در اصطلاحات عرفانی است و عارفان تمایل بیشتری به کاربرد معانی استعاری برای تولید و درک اسم های مرکب در حوزه عرفان دارند. استعاره توانمندترین ابزار زبانی در بیان شناخت عارفانه از هستی است که برای بیان معانی پیچیده، مبهم، عمیق و گاه ناگفتنی به کار گرفته می شود. در هنر اسلامی نیز نمادپردازی و کاربرد استعاره های مفهومی جایگاه مهمی دارد.اهداف پژوهش:تعیین فرایندهای شناختی دخیل در شکل گیری اسم های مرکب زبان فارسی (استعاره) در حوزه عرفان هنر.مشخص کردن میزان خلاقیت فرایند ترکیب باتوجه به چارچوب نظری بنسز.سؤالات پژوهش:فرایندهای شناختی دخیل در شکل گیری اسم های مرکب زبان فارسی (استعاره) در حوزه عرفان و هنر اسلامی کدام اند؟میزان خلاقیت فرایند ترکیب باتوجه به چارچوب نظری بنسز چگونه است؟
تحلیل گفتمان بصری پوشش زنان در شبکه نمایش خانگی با تأکید بر هویت ایرانی- اسلامی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵)
135 - 166
حوزههای تخصصی:
امروز زبان فرهنگ به میزان قابل توجهی تصویری شده است. فرهنگ مردم این دوران چنان دیداری شده که انتقال مؤثر پیام بدون تصاویر کاری دشوار و دور از ذهن می نماید. فرهنگ دیداری مقوله ای است فراتر از مطالعه تصویر که در مواجه با مخاطب در دو مرحله عمل می کند. در مرحله اول مانند چشم اندازی است که در آن، جهان تصویر به تولید معنا ، ایجاد و حفظ ارزش های زیباشناختی ، کلیشه های جنسیتی و روابط قدرت درون فرهنگ می پردازد و در سطحی دیگر با وسعت گرفتن دامنه دیداری، حوزه ای به وجود می آید که در آن معانی فرهنگی شکل می گیرند. در روزگار فناوری های رسانه ای پیوسته در حال توسعه، شبکه نمایش خانگی یکی از پرنفوذترین هاست. ضرورت این پژوهش به ویژه در جامعه امروز ما که بیش ازپیش در حوزه پوشش زنان دچار چالش های جدی شده، از آن روست که نشان می دهد الگوهای ارائه شده برای پوشاک زنان ازسوی پرمخاطب ترین رسانه ها، چه قرابت و تناسبی با مؤلفه های هویتی ایرانی اسلامی داشته اند و هدف آن مطالعه نسبت میان گفتمان بازتولیدشده در شبکه نمایش خانگی به وسیله پوشش بازیگران زن با مؤلفه های هویت ایرانی اسلامی است. این مقاله با رویکرد کیفی، با روش تحلیل گفتمان بصری و با به کارگیری چهارچوب مفهومی برگرفته از نظریه های تحلیل گفتمان فوکو و فرهنگ دیداری میرزوئف انجام شده است. مطالعه مضامین فرعی و اصلی و گفتمان غالب شکل گرفته به وسیله پوشش بازیگران زن در چهار سریال پرمخاطب شبکه نمایش خانگی شامل خاتون، جیران، قورباغه و یاغی حاکی از آن است که مؤلفه های اصلی هویت ایرانی اسلامی در ذائقه سازی در سبک پوشش جامعه، سهم بسیار اندکی را به خود اختصاص داده و ازسوی تولیدکنندگان این آثار مورد غفلت واقع شده است.
خاتم در آثار میراث معاصر: خوانش تاریخی در ورودی امامزاده زید تهران و در ورودی محفوظ در موزه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
157-142
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این پژوهش خاتم کاری به عنوان بخشی از تزیینات معماری مورد نظر بوده که در این راستا به در ورودی امامزاده زید (ع) در شهر تهران و در ورودی محفوظ در موزه ملی ایران پرداخته شده است. هدف از پژوهش، مستندنگاری و تحلیل تخصصی درهای ورودی نامبرده، جهت دستیابی به اطلاعات تخصصی و فنی است. روش ها: خاتم کاری یکی از روش های تزیین سطح اشیای چوبی است که از دوره آل مظفر تاکنون آثار قابل توجهی در گنجینه های هنری از آن بر جای مانده است. از منظر روش شناسی، مطالعات صورت گرفته به صورت ترکیبی بوده و در آن از رهیافت زمینه ای استفاده شده است. روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت بررسی میدانی و کتابخانه ای بوده است. همچنین دو در ورودی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. یافته ها: بررسی های صورت گرفته حاکی از آنست که پژوهش حاضر نقش مؤثری در واکاوی مؤلفه های نوآوری خاتم کاری دوره ی قاجار در دو اثر مورد مطالعه و جایگاه آن در تزیینات معماری داشته و همچنین مستندنگاری و تحلیل اطلاعات تخصصی حاصله کمک به ارتقای دانش حفاظت و نگهداری اثر دارد. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش حاکی از آنست که درهای ورودی مورد مطالعه از جمله آثار شاخص دوره ی قاجار بوده که مؤلفه های نوآوری همچون خاتم معرق و خاتم به شیوه ی چیدمان گره در آن ها مشاهده می گردد. واکاوی و تحلیل این مؤلفه ها نقش مؤثری در حفظ آثار و همچنین به صورت اطلاعات مفید در راستای حفظ و نگهداری اثر به شمار می آیند.
پژوهشی در سیر تحول تاریخی بقعه الراشد بالله در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
55 - 64
حوزههای تخصصی:
تحول و دگردیسی اماکن و بناهای آیینی در دین جدید و تداوم باورهای گذشته در قالب های نو، امری مرسوم و متداول در جهان است. در ایران نیز بسیاری از بناهای دوره اسلامی مانند مساجد و امامزادگان ریشه در پیش از اسلام دارند. یکی از ابنیه تاریخی مهم و مهجور اصفهان، بقعه تاریخی الراشد بالله یا امامزاده شاهزاده حسین (ع) متعلق به قرن ششم هجری و مقارن سلطنت سلجوقیان است. این بنا در محله شهرستان (جی)، از قدیمی ترین محلات اصفهان با سابقه پیش از اسلام، قرار دارد. در خصوص تاریخچه و هویت افراد مدفون در این بنا، تناقضات و ابهامات زیادی وجود دارد. این پژوهش با معرفی و یافتن روند رویکرد تاریخی بنا بر مبنای اسناد و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی در پی پاسخ به این پرسش است که آیا این بنا ریشه ای در دوران پیش از اسلام دارد و همچنین با استناد به دلایل و اسناد معتبر برای شناسایی هویت افراد مدفون تلاش می کند. در این پژوهش بنیادین و کاربردی، روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و تاریخی است و اطلاعات گردآوری شده به شیوه کتابخانه ای و میدانی با روش استقرایی تحلیل می شود. بر مبنای نتایج پژوهش، در مکان بنای فعلی، ابتدا معبد مهر و آناهیتا و سپس بنای آیینی زرتشتی وجود داشته که با خراب شدن آن در زمان حمله اعراب به ایران، در قرن دوم و سوم هجری مسجدی مستحکم به جای آن ساخته می شود. در قرن ششم خلیفه الراشد بالله در اصفهان کشته و در قسمت شمالی مسجد مدفون می شود. در همین قرن مسجد، مناره و گنبدی برای مقبره خلیفه ساخته می شود که مسجد و مناره در قرن های بعدی تخریب شده و تنها بنای مقبره بر جای مانده است. هویت فرد مدفون در بنا نیز به نظر می رسد مربوط به خلیفه الراشد بالله و یکی از نوادگان امام حسن (ع) به نام شاهزاده حسین باشد.
بازشناسی و بازآفرینیِ مقامِ ایرانیِ رنگ در گستره ی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دید بی رنگ و ظهور جهان سیاه و سفید عکس را می توان آغازگر تغییرات مهمی در کیفیت دریافت و ادراک مفاهیم بنیادینِ «انسان، هستی و زمان» دانست که به نظر می رسد همچنان به عنوان رویکرد مسلطی در ساحات مختلف عکاسی تداوم یافته و «شَک باوری» ای که پیش از پیدایش عکاسی، تحکم خود را بر ذهن و تاریخ فرهنگ انسان آغاز نمود، اکنون با اصرار بر غیاب رنگ در جهان عکس، به «شکی پدیداری» و عینی مبدل شده است. لذا عطف به «توسعه ی دید بی رنگ» و «پنهان ماندن عنصر زیبایی در برنامه ی قرن بیستمی دستگاه عکاسی» و نیز با استناد به ظرفیتِ «بسط یافتگیِ» مقامِ رنگ در فرهنگ و هنر ایرانی، به بازآفرینی این معنا در «گستره ی عکاسی» خواهیم پرداخت. بدین منظور، در پژوهش حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، به بررسی علت غیاب رنگ در عکس های اولیه، دلیل تداوم دید بی رنگ در عکاسی امروز، تبیین مبانی فکری و نظری توسعه ی عکاسی سیاه وسفید، کیفیت حضور زیبایی آفرین، معناساز و ادراک بخش رنگ در هنر ایرانی و در ادامه به بسط این معنا در گستره ی عکاسی می پردازیم. مقاله ی حاضر بر این دستاورد است که بازشناسی و بازآفرینی مقام ایرانی رنگ می تواند زمینه ی ارتقای کیفی مراتب ادراکی (دیداری، شناختی و استدلالی) را در گستره ی عکاسی ایجاد کرده و متعاقباً، امکان تکوین نگاهی ایرانی را برمبنای مهم ترین مؤلفه ی تصویری زیبایی شناسی ایرانی در ساحات مختلف (خلق، خوانش، تفسیر، نظریه ) عکاسی فراهم سازد.
رمز گشایی نقوش تزیینی ظرف سفالی عصر سامانی محفوظ در موزه هنر شیکاگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
147 - 160
حوزههای تخصصی:
نیشابور در عصر سامانیان یکی از مراکز بزرگ صنعت سفالگری محسوب می شد. تولیدات این منطقه در قرون سوم و چهارم از نظر تزئینات متنوع روی سفال دارای اهمیت می باشند. پژوهش حاضر در صدد بررسی و مطالعه تزئینات یک سفال نادر منقوش دوره سامانی از نیشابور است که هم اکنون در مؤسسه هنر شیکاگو نگهداری می شود. این پژوهش از نظر ماهیت کیفی است. داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند و تحلیل آن ها به شیوه توصیفی و تحلیلی می باشد. بر این اساس، ابتدا توصیف ویژگی های صوری تصاویر صورت گرفت و سپس با اتخاذ رویکرد شمایل شناسانه و با هدف آشکارسازی مضمون اصلی سفالینه منقوش موردنظر، به مطالعه برخی از بارزترین ویژگی های فرهنگی عصر سامانیان پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که پهنه سفال مورد پژوهش به نمایش زوجی در حال اجرای موسیقی و شعرخوانی اختصاص پیدا کرده است. اشعار بزمی در عصر سامانیان میان مردم عادی رواج داشت و مضمون اصلی نقوش این سفالینه الهام گرفته از پدیده ای اجتماعی و مردم پسند در عصر خود می باشد. در آن عصر شاعران بزمی و خنیاگران با تلفیق شعر و موسیقی به میدان داری و مجلس گردانی در میان مردم مشغول بوده اند. از طرفی باتوجه به رونق تجارت سفال در عصر سامانیان، انتخاب موضوعات عامه پسند جهت فروش سفالینه های تولیدشده می توانست در اقبال سفارش دهندگان و مخاطبان به این محصولات، تأثیر به سزایی داشته باشد. در نهایت می توان استنباط کرد که برخی جنبه ها و گرایش های فرهنگی جامعه آن روزگار در انتخاب مضامین سفالینه های منقوش نیشابور در عصر سامانیان دخیل بوده است.اهداف پژوهش:معرفی و بررسی تزئینات یک سفال نادر منقوش دوره سامانی از منطقه نیشابور.تبیین مضمون نقوش ظرف مذکور و جایگاه آن در انعکاس محیط فرهنگی عصر سامانی با کاربست روش شمایل شناسیسؤالات پژوهش:ویژگی های صوری و مضمونی تزئینات سفال مذکور چیست؟جایگاه نقوش این سفال در انعکاس گوشه هایی از محیط فرهنگی مردمان عصر سامانی چگونه است؟
کارکرد کنشی (عملی) محصولات در فرآیندهای طراحی صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
103 - 113
حوزههای تخصصی:
تا چند دهه قبل، دانش «طراحی صنعتی»، بخش اساسی هر فرآیند تولیدی محسوب می شد که تنها، هدف تولید محصول برای برآوردن نیازهای پایه ای استفاده کنندگان نهایی را دنبال می کرد، اما امروزه تنها برآورد نیاز کافی نیست، بلکه روش برآورد نیاز، کیفیت آن و خواسته های تمامی عاملین مرتبط با محصول ِطراحی شده، نیز اهمیت ویژه ای یافته و درنتیجه، اساس این دانش به سمت ارزش های سه گانه کارکردی (کنشی، زیبایی شناختی و نمادین) کشیده شده است که هدف آن ها ایجاد رابطه ای پایدار میان محصولات و استفاده کنندگان است؛ این مهم در «کارکرد کنشی» زمانی صورت خواهد پذیرفت که فرم مناسبی برای چگونگی تحقق آن با همه جوانب و ظرایف وجود داشته باشد. از سوی دیگر طراحی صنعتی فرآیندهای متعدی را شامل می شود که به طور عام می توان به فرآیندهای مرتبط با «طراحی-ساختن» و فرآیندهای مرتبط با «استفاده» (استفاده، تعمیر و نگهداری، نگهداری و نوسازی) اشاره کرد که به ترتیب در حوزه توانایی و اقدام «عاملینِ طراح - سازنده» و «عاملینِ استفاده کننده» هستند و ازآنجاکه «کنش استفاده از مصنوع» در مقایسه با «کنش طراحی و ساخت» آن، نقش اصلی تری در تعیین نوع فنی مصنوع دارد و استفاده کنندگان با اطلاق کارکردهای خاص به یک شئ، آن را به یک مصنوع خاص تبدیل می کنند؛ بنابراین در فرآیندهای طراحی صنعتی پیش بینی و تمهید روابط شکل گرفته میان مصنوعات فنی طراحی شده و استفاده کنندگان، الویّت پیدا می کند. پژوهش نظری حاضر، هدف واکاوی در کارکرد کنشی محصولاتِ طراحی صنعتی در فرآیندهای ساخت، تولید و استفاده را در دستور کار قرار داده و با روشی توصیفی- تحلیلی به تشریح آن در سه گونه «کارکردهای مأخوذ از طراحی»، «ناظر به موقعیت» و «ناظر به کاربرد» پرداخته است.
بنیان های بصری خط گلزار در خوشنویسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 131
حوزههای تخصصی:
خط گلزار یکی از گونه های متعدد خطوط تفننی و تزئینی در تاریخ خوشنویسی ایران است که بیشترین آثاری که بدین شیوه خلق شده متعلق به اواخر دوره قاجار است. با این حال، شواهد و نمونه های تاریخی بیانگر آن است که ریشه های فرمی این گونه خوشنویسی به سده های پیش از قاجار بر می گردد. این پژوهش بر آن است تا ضمن ردیابی خط گلزار در ادبیات سده های پیشین، منشا شکل گیری آن را نیز بر اساس مستندات و شواهد موجود مشخص کند. از این رو، این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ریشه های شکل گیری خط گلزار بر پایه مستندات، چه دوره ای و چگونه است؟ مطالعات اولیه بیانگر تاثیر تزئینات معماری بر شکل گیری این گونه خوشنویسی تزئینی بود. از این رو، حجم نمونه و روش نمونه گیری آثار در این پژوهش، 23 آرایه معماری به شیوه در دسترس بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی، بوده است. نتایج بیانگر آن است که وجود نمونه های متعدد گلزار در قالب توپی های ته آجری یا کلوک بندها در تزئینات معماری دوره سلجوقی و ایلخانی، قدمت استفاده از آن را حداقل تا اوایل قرن 6 ه.ق پیش می برد. این شیوه تزئین در کتیبه های کوفی گوشه دار مورد استفاده قرار گرفته و شامل نقش مایه های هندسی، گیاهی و نوشتاری است.
انیمیشن مستقل و متریالیستی به مثابه تروما، مطالعه موردی آثار رابرت بریر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه های اخیر مسئله روان زخم و نحوه بیان و بازنمایی تجربه تروماتیک با استفاده از تمهیدات ساختاری و تصویری ویژه، مسئله ای مهم در مطالعات حافظه و سینما شمرده می شود. در این راستا، فیلم آوانگارد و کشف قابلیت ها، نوآوری ها و فرم فلاشبک وار این گونه از فیلم سازی، مبحثی جالب توجه هست که در اغلب این قبیل مطالعات بدان پرداخته شده است. ازاین رو این پژوهش برآن است تا با شناخت و معرفی آثار آوانگارد و تأثیرات آن ها بر آثار پس از خود، قابلیت های بالقوه موجود در فیلم و انیمیشن ساختارگرا، ارتباط و مشابهت آن با حافظه آسیب دیده و چگونگی خلق تجربه اداراکانه جدید را مورد کنکاش قرار دهد. در این راستا ابتدا با تکیه بر دیدگاه روانشناسان و نظریه پردازان حوزه تروما مانند کریس بروین و کتی کاروت، مشخصه های این حافظه غیریکپارچه، تکه تکه و پنهان، تعیین گردد. پس از آن در ارتباط بین فلاش بک ذهنی و فلاش بک فیلمی در مباحث مورین توریم و با استفاده از نظریات برخی از نظریه پردازان فیلم آوانگارد چون پ.آدامز سیتنی و پیترگیدال، به بررسی شاخصه های فیلم متریالیستی و ساختارهای مشابه آن با این حافظه آسیب دیده می پردازیم. در پایان پژوهش نیز تلاش می شود تا مشابهت مشخصه های تصاویر ذهنی برآمده از رویداد و فضای تروماتیک با ویژگی های فلاشبک وار فیلم های آوانگارد و متریالیستی رابرت بریر به تفصیل بیان گردد.
معنای مفهوم تجدد در ادبیات نمایشی میرزافتحعلی آخوندزاده بر مبنای نظریه «تاریخ مفهوم» راینهارت کوزلک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
41 - 17
حوزههای تخصصی:
تاریخ مفهوم دانشی است که چگونگی تغییر و تحول معنای مفهوم یا مفاهیم بنیادین را در تاریخ تبیین می نماید و تاریخ را به واسطه مفاهیم روایت می کند. مفاهیم بنیادین مفاهیم فراگیری هستند که از یک سو موجب تغییراتی گسترده در جامعه می شوند و از سویی دیگر سرنوشت تاریخی یک ملت را نشان می دهند. از نظر راینهارت کوزلک تاریخ مفهوم دانشی بینارشته ای است که از تاریخ اجتماعی، زبان شناسی تاریخی و معناشناسی تاریخی بهره می برد و چارچوب نظری و روش شناسی خود را بر اساس رویکرد «تاریخی- انتقادی»، «اصل درزمانی و همزمانی»، «معناشناسی» و «همگرایی مفهوم و تاریخ» صورت بندی می کند. بر این اساس، مفاهیم به مثابه نیروهای آشکارکننده اندیشه ها، ساختار های اجتماعی و ایدئولوژیک عمل می کنند؛ و چون شأنی تاریخی دارند و در تاریخ رخ می دهند پس در نسبت با مقومات تاریخ هر کشور و ملتی می توانند معنا و کارکرد متفاوتی داشته باشند. با اتکا به نظریه تاریخ مفهوم، در این مقاله مفهوم تجدد، که شأنی بنیادین دارد، در ادبیات نمایشی مورد تأمل و بررسی قرار خواهد گرفت؛ این مفهوم شأنی بنیادین دارد زیرا با ورود به ایران _در دوره فتحعلی شاه قاجار_ موجب دگرگونی های اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی شد و پدیدارهای نوین و گوناگونی را پدید آورد که دلالت بر چگونگی رخدادگی و معنای تجدد در ایران داشتند. برای تبیین معنای این مفهوم بنیادین در آغازگاه تاریخ ادبیات نمایشی ایران، به تحلیل و بررسی انتقادی نمایشنامه های و آثار میرزافتحعلی آخوندزاده پرداخته خواهد شد؛ بدین شیوه که ابتدا معنا و مصادیق تجدد در آثار نمایشی او، بنا به اصل درزمانی، تفسیر و تعریف می شود و سپس، بنا به مقتضیات تاریخ مفهوم و وجود تعاریف متفاوت و متشابه تجدد در میدان اجتماعی زمانه آخوندزاده، تجدد در ادبیات نمایشی آخوندزاده با تعریف تجدد در اندیشه امیرکبیر، ناصرالدین شاه، ملکم خان و حاج سیاح بر پایه اصل همزمانی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و سرانجام معناشناسی مفهوم تجدد بر اساس نظریه تاریخ مفهوم صورت بندی خواهد شد. ضرورت چنین پژوهشی این است که تجدد به عنوان هستی ادبیات نمایشی، موضوع اصلی نمایشنامه های آخوندزاده بود و از همین رو باید دانست که چنین مفهوم بنیادینی، به صورت انضمامی و به دور از تعاریف لغتنامه ای و صورت بندی های از پیش تعیین شده، چه معنایی در سرآغاز تاریخ ادبیات نمایشی ایران داشته و چگونه در بخشی از تاریخ ایران بازنمایی شده و مصداق یافته است.
جایگاه علی ابن ابیطالب در رؤیای سلطان علی مشهدی بر اساس نظریه وحی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
125 - 132
حوزههای تخصصی:
سلطان علی مشهدی، خوشنویس شهیر عهد تیموری و بزرگ استاد قلم نستعلیق که نامش بر تارک هنر ایران زمین نقش بسته، در رساله پرآوازه خویش، صراط السطور، چنین مذکور داشته که نیّت روزه علی ابن ابیطالب(ع) کرده، شبی در عالم رؤیا (خواب)، علی ابن ابیطالب(ع) به خواب او آمده و اسرار خط به وی آموخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و از طریق مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، می کوشد با تفسیر روایت رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی حکیم ابونصر فارابی، جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را در رؤیای محل بحث مورد واکاوی قرار داده، تأویل نماید. فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین فیلسوف در سیر تاریخ فلسفه اسلامی است که به نحوی روشمند، به تبیین مسئله وحی پرداخته، با توسل به رؤیا، امکان تجربه وحیانی را تبیین می نماید. بیانی که در تاریخ فلسفه اسلامی تبدیل به بنیاد اندیشه فلاسفه بزرگ اسلامی گشته، پرورانده و به اوج خود می رسد. این مقاله در پی پاسخ به پرسش چیستی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) در رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی فارابی، ابتدا با نگاهی اجمالی به آراء فارابی خاصّه نظریه وحی وی پرداخته، در ادامه با گزارش روایت رؤیای یادشده و همچنین بسترهای فکری آن به مسیر خود ادامه می دهد. در گام بعدی، پژوهش کنونی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را بر اساس آراء ابونصر فارابی و بر مبنای نظریه وحی او مورد مطالعه قرار داده، سرانجام نشان می دهد که علی ابن ابیطالب(ع) در روایت رؤیای مذکور در مقام عقل فعال (عقل دهم) ظاهر شده، حلقه وصل عالم ملک با ملکوت و همچنین طریق انتقال معرفت و فیض الهی به قلب و جان هنرمند خوشنویس است.
اسطوره قربانی در آثار منظوم عطار در تطبیق با قربانی کردن اسماعیل در نسخه مصور قصص الانبیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
63 - 82
حوزههای تخصصی:
اسطوره قربانی یکی از آیین هایی است که در تمام جوامع و به شکل های مختلف وجود داشته است. بلاگردانی مانند خیلی از اسطوره ها نقش حیاتی در زندگی مردم ایفا می کند. در باور ملل برای در امان ماندن از بلاها و نابودی آن ها از روش های گوناگون استفاه می شده است. مراسم قربانی یکی از این شواهد است که به شکل ریختن خون و غیر خون ریزی به کار می رفت. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده است، اسطوره قربانی در آثار منظوم عطار با قربانی کردن اسماعیل در نسخه مصور قصص الانبیاء مقایسه می شود. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که اسطوره قربانی در آثار منظوم عطار، مانند سایر متون عرفانی دگردیسی پیداکرده و به شکل درونی، ذهنی و معنوی به کار رفته است. البته در تعدادی از حکایت ها در معنی قربانی مادی حیواناتی مانند گاو پیشکش می شوند و در برخی شکل نمادین می یابد. در باور عرفانی، سالک برای رسیدن به مقصد اصلی باید موانعی را پشت سر بگذارد و در ذهن عطار، عارف یا عاشق برای زندگی پایدار طالب قربانی شدن است. او با قربانی کردن نفس لجام گسیخته خود در راه اعتلای روحانی و رسیدن به آرامش نفسانی و همجواری با حق تلاش می کند. عطار با زبان رمز، تمثیل و بیان اسطوره ها راه را هموار کرده است.اهداف پژوهش:آشنایی با یکی از کارکردهای آیین بلاگردانی در عرفان؛ یعنی قربانی خونی و غیرخونی، در منظومه های عطار.مقایسه اسطوره قربانی در آثار منظوم عطار با قربانی کردن اسماعیل در نسخه مصور قصص الانبیاء.سؤالات پژوهش:قربانی در منظومه های عطار به چه شیوه هایی به کار رفته و چگونه نمود درونی یافته است؟اسطوره قربانی در آثار عطار نیشابوری با ماجرای قربانی کردن اسماعیل در نسخه مصور قصص الانبیاء چه تفاوت ها و شباهت هایی دارد؟
شیرسنگی کنگره دار؛ گونه ای از سنگ مزارهای گورستان اسلامی شهسوار ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
176 - 185
حوزههای تخصصی:
سنگ مزارهای دوران اسلامی، طیف وسیعی از گونه های مختلف با اشکال گوناگون و نقوش متنوع را به خود اختصاص داده است. این آثار سنگی، نمودی از تفکر انسان در زمینه مرگ و جهان پس از آن می باشد. ایرانیان مسلمان با قرار دادن سنگ مزار بر قبور مردگان خویش، علاوه بر آن که زمینه را برای کتابت نام و تاریخ وفات شخص متوفی فراهم می آوردند، با شکل بخشیدن به سنگ مزار، مقاصد خود را نیز به شکل نمادین ابراز می داشتند. هر چند در غالب گورستان های دوران اسلامی ایران سنگ قبرِ کتیبه دار وجود دارد لیکن استفاده از سنگ مزار به شکل های نمادین، انسانی و حیوانی عمدتاً در مناطق عشایرنشین ایران از جمله: استان-های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، لرستان و اصفهان بیشتر مرسوم بوده است. نتایج مطالعات انجام شده در گورستان شهسوار ایذه که مربوط به عشایر بختیاری ساکن در شمال خوزستان و متعلق به سده های متأخر اسلامی (سده های ده تا عصر حاضر) است، مؤید آن است که مردمان این حوزه جغرافیائی از سنگ مزارهای متنوعی در پوشش قبور مردگان خود استفاده می کردند که گونه ی شیر سنگی از اهمیت و اعتبار بیشتری نسبت به سایر گونه ها برخوردار بوده است. به باور عشایر بختیاری، نصب شیر سنگی صرفاً بر مزار افرادی انجام می گرفت که در دوران حیات خویش، منش پهلوانی و روحیه ی جنگ آوری داشته و با تأسی از مولای متقیان علی (ع) که اسدالله (شیر خدا) بود، حق مظلوم را از ظالم می ستاندند و در دستگیری از ضعفا و فقرا دریغ نمی-ورزیدند. توضیح اینکه، در میان گونه های متنوع سنگ مزار در گورستان های ایل بختیاری که مهمترین آنها شامل: سنگ مزارهای ساده، محرابی شکل، انسانی شکل، مطبق کنگره دار و تندیس شیر سنگی است؛ کمیاب ترین گونه سنگ مزارها مربوط به گونه ی شیر سنگی است و این مهم آشکارا بر این حقیقت گواهی می دهد که نصب شیر سنگی بر مزار افراد متوفی تابع شرایط و الزاماتی بوده و هر کسی نمی توانسته از این گونه سنگ مزار برخوردار گردد. مطالعات قوم باستان شناختی حکایت از آن دارد که توفیق در نصب شیر سنگی موجبات فخر و تفوق طایفه را بر طوایف دیگر فراهم می آورد و اگر طایفه یا قبیله ای به ناحق و بدون برخورداری از شرایط لازم نسبت به نصب شیر سنگی بر مزار افراد متوفی خود اقدام می کرد، بلافاصله با عکس العمل تند بزرگان ایل بختیاری و تخریب مزار مذکور مواجه می شدند. در این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی است، سعی گردید تا از میان گونه های متعدد سنگ مزار در گورستان شهسوار ایذه، گونه ی موسوم به «شیر سنگی کنگره دار» به تفصیل مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
تحلیل نقوش و تزئینات کتیبه های دوره قاجار در نشانه شناسی از منظر رولان بارت با تاکید بر مسجد سپهسالار و عمارت مسعودیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
198 - 213
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار با ارزش تاریخی و قدیمی عهد قاجار، تزئین، نقوش و کتیبه های نستعلیق است که ریش ه در اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی دارند و بازگوکننده هویت و فرهنگ زمانه حاکمیت در شهر تهران است. این پژوهش پیوندی است میان کتیبه ها و نقش و نگار عرضه شده در سردر بناها که نشان از اصول حاکم بر نقش پردازی دوره قاجار است. روش پژوهش انتخابی، تفسیری-تاریخی است و با مطالعات کتابخانه ای در عرصه معماری مسجد، مدرسه و تحولات فرهنگی دوره قاجار و مطالعات میدانی به طور مستقیم، تلاش شده تا با آرا و دیدگاه رولان بارت ویژگی های نشانه شناسی کتیبه های بناهای مسجد سپهسالار و عمارت مسعودیه دوره قاجار در شهر تهران به عنوان دوره شروع تحولات در معماری را مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که تحول در فرم و اجزای قاب ها، برج ساعت، تلفیق درون گرایی و برون گرایی همه نشانه های تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم عناصر این گونه بناها است. ظرافت و ریزه کاری نقوش، کاهش نقوش و شاخه هایی نس بتاً ض خیم گیاهی اسلیمی و ختایی انتزاعی، استفاده از انواع گل واقع گرا و تصویر جدید انسان لباس دار، همه نشانه هایی از تأثیرپذیری مستقیم تحولات فرهنگی و دانش های جدید دوره قاجار است.اهداف پژوهش:همگام سازی هویت نشانه شناسی طراحی معماری با دستاوردهای تاریخی.بازتعریف اهمیت نشانه ها در شناسایی هنر دوره قاجار و ارتقای نقش فرهنگی آموزشی آن در جامعه. سؤالات پژوهش:نشانه های کتیبه های نستعلیق دوره قاجار چیست؟نشانه های کتیبه های نستعلیق دوره قاجار را چگونه می توان از منظر نشانه شناسی رولان بارت بررسی کرد؟