فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
686 - 705
حوزههای تخصصی:
بخش معدن در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، یکی از مهم ترین مسیرها در رسیدن به توسعه پایدار است. ارتباط بالایی که بین بخش معدن و سایر بخش های اقتصاد ملی وجود دارد، اهمیت این بخش را دوچندان می کند. لذا، شناسایی و توسعه فرصت های کارآفرینی در این حوزه می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بستر بسیار مهمی برای اشتغال، علی الخصوص در مناطق محروم کشور، ازجمله استان سیستان و بلوچستان فراهم کند. لذا، در این پژوهش سعی شده است با یک رویکرد کیفی، الگویی جهت تشخیص و توسعه فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان ارائه گردد. روش تحقیق مقاله حاضر، رویکردی کیفی داشته که با استفاده از نظریه داده بنیاد به تحلیل مصاحبه های انجام شده با نخبگان و اساتید دانشگاهی و کارشناسان حوزه معادن استان پرداخته است. طبق تحلیل داده ها، 321 کد نهایی از طریق کدگذاری باز استخراج و سپس، با استفاده از کدگذاری محوری در قالب 151 مفهوم و 18 مقوله دسته بندی گردید. و در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، الگویی فرآیندی و چندبُعدی برای نخستین بار در سطح کسب وکارهای معدنی ارائه گردیده است. یافته های تحقیق نشانگر آنست که راهبردهای پیشنهادی در بخش تشخیص فرصت های کارآفرینی عبارت اند از: یکپارچه سازی دانش و فعالیت های معدن کاری، خصوصی سازی بخش معادن و متحول سازی تحقیق و توسعه در بخش معادن، همچنین، نتایج حاصل از راهبردها در بخش توسعه، عبارت ا ند از: جایگاه سازی برای معدن کاری، ارتقای بهره وری فعالیت های معدنی، رقابت پذیری در جذب سرمایه گذاران و برندسازی در حوزه معادن. و در نهایت، پیشنهاداتی برای فعالان این حوزه ارائه کرده است.اهداف پژوهش:بررسی فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن.بررسی فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان.سؤالات پژوهش:فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن چه تأثیری دارد؟چگونه می توان فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان را تشخیص و توسعه داد؟
تبیین بینامتنی معماری مجتمع های تجاری معاصر در ایران (سال های 1360 تا 1400 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
21-38
حوزههای تخصصی:
مجتمع های تجاری در دهه اخیر رشد و گسترش چشمگیری در کشور ایران داشته اند و به دلایل متعدد، نظیر مقیاس بزرگ و طیف وسیع بازدیدکنندگانشان، از اهمیت بالایی برخوردارند. همان طور که تعامل و تقابل هایی میان مباحث جهانی شدن و منطقه گرایی وجود دارد، برخی دیدگاه ها در زمینه نقد طراحی مجتمع های تجاری، به دلیل پیشرفت های فناوری و شرایط ناشی از جهانی شدن، این مراکز را به صورت عناصر مشابه و تکرار شونده در دنیا و مروج مصرف گرایی برمی شمارند. در حالی که برخی دیگر از دیدگاه ها، به دلایلی نظیر راهبردهای برندسازی و رشد اقتصادی مجتمع های تجاری، بر هویت منحصر به فرد و وابسته به بستر و زمینه این مراکز تاکید دارند. هدف از این پژوهش، تبیین بینامتنی معماری مجتمع های تجاری، به صورت خوانش ارتباط میان آثار معماری این حوزه با آثار هم عصر یا پیشین آن در ایران و غرب است. همچنین این پژوهش در پی آن است، انواع و ابعاد کاربرد بینامتنیت در معماری مجتمع های تجاری معاصر را دریابد. روش شناسی پژوهش حاضر بر اساس مدل پیاز پژوهش ساندرز، در پارادایم شناخت شناسی تفسیرگرا، از نوع کیفی و با رهیافت تحلیل محتوایی است و همچنین به لحاظ نوع نتایج، تبیینی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای و بازدید میدانی انجام شده و روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی و تحلیل استنتاجی است. نمونه های مورد بررسی در این پژوهش، به صورت گزینشی از مجتمع های تجاری معاصر در کشور ایران است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در خوانش بینامتنی آثار معماری، تداوم و پیوستگی متون با یکدیگر و تاثیرات تعامل و تقابل های جهانی سازی و منطقه گرایی مشهود می شود. مراتب بینامتنی را می توان به اقسام «قوی/ ضعیف» و «صریح/ ضمنی» و بیش متنیت «تقلید/ تغییر» طبقه بندی کرد. همچنین عواملی نظیر رشد و گسترش فناوری، تبادلات فرهنگی و تکنولوژی و قدرت و تجربه طراح در ایده پردازی بر بینامتنیت آثار معماری مجتمع های تجاری موثر هستند. به علاوه نتایج نشان می دهد، کاربرد بینامتنیت در فرم معماری مجتمع های تجاری در ایران که با تمسک به روش تحلیل خود آثار به دست آمده، به صورت بازنمایی های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی و یا تقلید و اقتباس از آثار معماران مطرح غربی است. همچنین از دیدگاه نشانه شناسی، با در نظر گرفتن مجتمع های تجاری و مال ها به مثابه فضاهای شهری کنترل شده، می توان رشد تکه چینی هایی از فضاهای وانموده که بازتولیدی از فضاهای دیگر و نمودی از کاربرد بینامتنیت است را در این مراکز مشاهده کرد.
افول شبکه آبرسانی شهر سمنان، از یک زیرساخت منظرین شهر تا عنصر فراموش شده در منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
72 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های همیشگی شهرهای فلات مرکزی ایران دست وپنجه نرم کردن با مشکل کمبود آب در همه دوران ها بوده است. چالشی که منجر به ظهور نبوغ اهالی این پهنه سرزمینی در شیوه های بهره گیری از آب شده است. در طول تاریخ و به فراخور بستر جغرافیایی و زمین شناسی این شیوه ها متفاوت و متنوع بوده اند. از جمله این شیوه ها که در شهر کویری سمنان مورد استفاده قرار گرفته است استخراج آب، هدایت و جمع آوری در استخرهای ذخیره آب و سپس تقسیم بین زمین های زراعی بوده است. این ساختار آبرسانی بنابر شواهد تاریخی و موجود زیرساخت اصلی شکل گیری شهر بوده است و مطالعات نگارنده نشان می دهد این زیرساخت به عنوان یک زیرساخت منظرین در تمامی دوران ها مطرح، زنده و پویا بوده است. ابعاد مختلف عملکردی، هویتی و زیبایی شناسانه در حوزه های مختلف کالبدی، معنایی، فرهنگی و اجتماعی که در شناخت این ساختار قابل شناسایی است آن را به عنوان زیرساختی منظرین معرفی می کنند که بدون شک نقشی بنیادین در شکل دادن به منظر شهر قدیم داشته است. نقشی که با ورود زیرساخت های مدرن شهری از جمله شبکه آبرسانی مدرن نه تنها اثری در پدیدآمدن منظر شهر جدید ندارد بلکه در منظر شهر امروز درحال رنگ باختن است. این درحالی است که زنده نگاه داشتن چنین زیرساختی نه تنها می تواند پاسخگوی ابعاد زیباشناسانه و کالبدی منظر شهری سمنان باشد، بلکه به واسطه لایه های متنوع معنایی بارگزاری شده بر آن می تواند خلأهای اجتماعی و مردمی را نیز در عرصه برنامه ریزی شهری پوشش دهد.
مطالعه مقایسه ای نقاشی های دیواری مقبره های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
بررسی سیر تحولات و تغییرات سازمان فضایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
26 - 37
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان یکی از شهرهای تاریخی ایران، در قرن 3 هجری قمری در حاشیه روستای طوس و تابران پدیدار گشت. توسعه و گسترش شهر مشهد در طول تاریخ همواره به مرکزیت حرم مطهر امام رضا (ع) بوده است. در واقع حرم به عنوان هسته و مرکز شهر نقشی تعیین کننده جهت چگونه شکل گیری سازمان فضایی شهر را داشته است. این پژوهش با دیدگاه کل نگر به شهر از منظر تحولات سازمان فضایی، قصد داشته که به بررسی تاریخی-تحلیلی چگونگی تغییرات شالوده کلی شهر مشهد بپردازد و پیامد های آن را در از بین رفتن اجتماع هویت مند شهری در ارکان سازمان فضایی شامل : مرکز، ساختار، محلات و قلمرو شهری، مورد بررسی قرار می دهد. در نگاه کل نگر، شهر نظامی منسجم از اجزای مرتبط با هم است که هر جزء نقشی بر عده داشته و همه در راستای تحقق هدفی واحد نقش خود را ایفا می کنند. با توجه به مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحولات تحلیلی صورت گرفته در پژوهش، به نظر می رسد تحولات سازمان فضایی شهر مشهد از دوران صفوی تا به امروز، به خصوص در نیم قرن اخیر پیامدهای مخربی مانند از بین رفتن بافت منسجم شهر مشهد در مرکز و توسعه لجام گسیخته و بی مرزی در قلمرو شهری را به دنبال داشته است. مداخلاتی که به واسطه طرح های توسعه شهری و توسعه مرکز مذهبی به مثابه عنصر قدرتمند، موجبات تخریب اجتماع و بافت هویت مند ساکنان قدیمی مشهد و مهیا کردن آن برای زائر به جای مجاور شده است.
بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
77 - 88
حوزههای تخصصی:
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، به زیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند می گذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونه گیری چند مرحله ای_خوشه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه می تواند به سیاست گذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامه ریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و به زیستن آنان توجه نمایند.
جایگاه هنرهای تجسمی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر هنرهای تمدن های دیگر
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
147 - 164
حوزههای تخصصی:
هنر، به ویژه هنرهای تجسمی در تمدن اسلامی و اثرگذاری آن بر فرهنگ ها و تمدن های دیگر، یکی از عرصه هایی است که کمتر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. از این رو لازم است پژوهشی صورت بگیرد تا ابعاد این موضوع به شکل ملموسی روشن شود. هدف از این پژوهش، بررسی تاریخچه و تبلور هنرهای تجسمی و کاربرد این نوع از هنر پرداخته شود. از این رو در این تحقیق مسئله این است که هنر، به ویژه هنرهای تجسمی چه جایگاهی در تمدن اسلامی دارد؟ هنرهای تجسمی به چه میزان در توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی نقش داشته اند؟ و هنرهای تجسمی به چه میزان در فرهنگ و تمدن های دیگر تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش، با اشاره به جلوه هایی از هنرهای تجسمی، با استفاده از نظرات دانشمندان در دو حوزه اسلام و غرب و با روش توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری مطالب آن بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش با روش کیفی انجام شده است. در این پژوهش روشن خواهد شد هنر های تجسمی در عرصه های مختلف تمدن اسلامی جایگاهی برجسته دارد و همچنین روشن خواهد شد که به ویژه هنرهای تجسمی نه تنها با بازسازی و تکمیل عناصر هنری سبب پویایی و پیشرفت تمدن اسلامی در عرصه های مختلف هنری شد بلکه در مقاطعی، بر پویایی و پیشرفت هنر در تمدن ها و فرهنگ های دیگر نیز تأثیرگذار بوده است. در این پژوهش این نتیجه به دست می آید که جلوه های مختلفی از هنرهای تجسمی مانند خطاطی و خوشنویسی، نقاشی، موسیقی، قالی بافی، میناکاری و موارد دیگر علاوه بر اینکه سبب پویایی فرهنگ اسلامی شده است، در فرهنگ های دیگر نیز تبلور یافته است.
تحلیل و بررسی نظریه و ساختار درام مستند از منظر نگاه درک پجت و کرول مارتین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
55 - 63
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی و تحلیل ویژگی ها و ساختار متنی درام مستند می پردازد و برای این امر از نظریات دو پژوهشگر تاثیرگزار این حوزه یعنی درک پجت و کرول مارتین استفاده می شود.درام مستند گونه ای نمایشی می باشد که از وقایع تاریخی و حقیقی مانند مصاحبه ها، اسناد و گزارش های روزنامه ها بهره می جوید تا رویداد ها و زندگی افرادی خاص از جامعه را به تصویر کشد. این گونه نمایشی اغلب به موضوعات سیاسی و اجتماعی رسیدگی می کند و همواره بر پایبندی خود به حقیقت و اصالت تاکید دارد. درام مستند در قرن بیستم و بیست و یکم با رشد ابزار های فناورانه مانند ضبط صوت و ویدئو پروژکتور بیش از پیش مورد استفاده قرار گرفت و همواره به عنوان گونه ای نمایشی در نظر گرفته شد که می تواند دانش تاریخی را در صحنه تئاتر آموزش دهد، و معمولا بر سه گفتمان مبتنی بر واقعیت، گفتمان مبتنی بر درام داستانی، و گفتمان زیبایی شناختی و تحلیلی استوار است. این مقاله، با استفاده از روش تاریخ نگاری و توصیفی تحلیلی از ابعاد مختلف این گونه نمایشی از جمله اهمیت جمع گرایی و تفاوت میان گزارش و ضبط به این نتیجه خواهد رسید که درام مستند ظرفیتی فراتر از آموزش دارد و قابلیت ایجاد ارتباط نزدیک میان مخاطب، هنرمند و سوژه را فراهم می سازد. امید است با بررسی جایگاه و ارزش درام مستند در عصر معاصر و با تاکید بر نیاز به تحقیقات بیشتر برای کشف ظرفیت های آن در راستای درگیر کردن مخاطبان، تشویق به تفکر انتقادی و الهام بخشیدن به تغییرات اجتماعی بتوانیم انگیزه پژوهش و تولید این نوع درام را در ایران افزایش افزایش دهیم.
نشانه های مشترک فرهنگ عامه در قصه نوشآفرین گوهر تاج و کتاب مصور هزار و یکشب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
571 - 594
حوزههای تخصصی:
قصه نوش آفرین گوهرتاج، داستان عامیانه و منثور دوره صفوی است که نویسنده آن نامعلوم است. این داستان، قصه عشق ابراهیم شاهزاده چین به نوش آفرین گوهرتاج شاهزاده دمشق است. قصه به شرح تلاش ها، جنگ ها و دلاوری های شاهزاده ابراهیم برای رسیدن به نوش آفرین گوهرتاج می پردازد. ازآنجاکه قصه نوش آفرین گوهرتاج، داستانی عامیانه است، عناصر مختلف فرهنگ عامه در این اثر به گستردگی دیده می شود. ازجمله؛ موجودات عجیب، اتفاقات شگفت انگیز، مکان ها و اشیاء عجیب، اعتقادات و باورهای مذهبی، باورهای خرافی، آداب ورسوم اجتماعی، کنایات و ضرب المثل ها. کتاب هزار و یک شب نیز از معروف ترین منابع ادبی و داستانی مربوط به حوزه فرهنگی شرق است که در دوره قاجار توسط صنیع الملک مصور شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. در این پژوهش با ذکر نمونه های از عناصر فرهنگ عامه، در قصه نوش آفرین گوهرتاج و تطبیق آن با نگاره های نسخه مصور هزار و یک شب صنیع الملک به تحلیل و بررسی بارتاب فرهنگ عامه در این دو اثر پرداخته شده است. در بررسی فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج، جنبه ها و ابعاد مختلف زندگی مردم عادی قابل مشاهده است. این اثر حاوی مطالب مهم و ارزشمندی از فرهنگ مردم دوره صفوی و تا حدودی قاجار است و اعتقادات و باورهای عامیانه آن دوره در این اثر بازتاب گسترده ای دارد. درحالی که کتاب مصور هزار و یک شب صنیع الملک مربوط به دوره قاجار است و یک مجموعه داستانی است نه یک داستان واحد.اهداف پژوهش:آشنایی با مؤلفه های فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج و نسخه مصور هزار و یک شب.بررسی نقش اوضاع اجتماعی و فرهنگی در زمان قصه نوش آفرین گوهرتاج.سؤالات پژوهش:مهم ترین مؤلفه های فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج و نسخه مصور هزار و یک شب صنیع الملک چیست؟اوضاع اجتماعی و فرهنگی در زمان قصه نوش آفرین گوهرتاج چگونه بوده است؟
شناسایی و تحلیل آثار رقم دار محمد باقر جهانمیری (نقاش و کاشی نگار شیراز در عصر پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
157 - 178
حوزههای تخصصی:
کاشی نگاران شیراز در عصر پهلوی، نقش مهمی در حفظ سنت های قاجاری و مرمت بناهای تاریخی در آن دوره داشتند. از آن میان محمدباقر جهانمیری (1262-1338ه.ش) معروف به «حاجی محمدباقر نقاش» یا «حاج باقر»، کاشی نگار، شیشه نگار، گچ نگار و مرمتگر نقاشی های دیواری عصر پهلوی است که میراث نقاشی روی کاشی را زنده نگهداشت و تا آخرین لحظه زندگی هم چنان در پی حفظ این میراث بود. آثار وی به سبب چیره دستی در نقاشی و هم زمان آشنایی کامل با فنون کاشی سازی در روزگار خود ممتاز بود، با این حال این آثار کم تر مورد مطالعه و دسته بندی قرار گرفته اند. هدف پژوهش کنونی شناسایی آثار و تحلیل کاشی های رقم دار او و ارائه دسته بندی اولیه ای از آثار وی جهت مطالعات تطبیقی با دیگر هنرمندان است. این پژوهش می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد: حیات هنری محمدباقر جهانمیری به چند دوره قابل تقسیم است؟ حامیان، همکاران و شاگردان وی چه کسانی بوده اند؟ و دسته بندی آثار و انگاره های حاکم بر آن ها کدامند؟ روش پژوهش، تفسیری-تاریخی، مبتنی بر توصیف و تحلیل داده هاست. داده ها از منابع کتابخانه ای گرد آمده اند و بخش مهمی از مستندات، حاصل کار میدانی و عکاسی است. نتایج نشان می دهد که کاشی نگاره های محمدباقر جهانمیری را می توان در شش گروه شامل «گل و مرغ سازی»، «باستان گرایی»، «شمایل نگاری و چهره پردازی»، «فرنگی سازی»، «خیالی نگاری» و «کتیبه نگاری» جای داد که در کل چهار انگاره را به عنوان انگاره های حاکم بر آثار مطرح می سازند: «انگاره های فرنگی» (در طراحی عمارت ها، چشم اندازها و منظره های فرنگی)، «انگاره های مذهبی» (در شمایل نگاری روایت ها و شخصیت های مذهبی شیعی)، «انگاره های ایران باستان» (در طراحی صحنه ها و فیگورهایی از دوران هخامنشی و ساسانی) و «انگاره های برگرفته از نقاشی ایرانی» (در طراحی گل ومرغ و نقوش گیاهی).
مقدمه ای بر روش تخیل ویتگنشتاین متأخر در گفت و گونویسی نمایشی با نگاهی به متن مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
شیوه های گفت وگونویسی در متن نمایشی یکی از چالش برانگیزترین حوزه های مطالعاتی ادبیات نمایشی محسوب می شود. ارتباط آن با هنرهای نمایشی ازیک سو و ارتباط با مطالعات زبانی ازسوی دیگر، دامنه ی بحث را به حوزه ی مطالعات میان رشته ای گسترش داده است. بر همین اساس می توان ادعا کرد که چرخش های زبانی قرن بیستم بر حوزه های گفت و گونویسی نمایشی نیز تأثیر گذاشته است. یکی از فیلسوفان زبان که در این چرخش زبانی نقشی عمده ای داشت لودویک ویتگنشتاین متأخر است. او با ایده ی بازی های زبانی، عرصه های معناسازی زبان را وارد بسترهای تازه ای کرد. یکی از عناصری که می توان به عنوان نقطه ای مشترک میان هنر و زبان مورد بررسی قرار داد، حوزه ی تخیل است. تخیل نیز یک بازی زبانی است که از حضور میان کاربران زبان کاربرد یافته و خود را عیان می سازد. هدف از این پژوهش شناختن روش بسط و گسترش شیوه ی گفت و گونویسی نمایشی با استفاده از ایده ی بازی زبانی تخیل نزد ویتگنشتاین است. این مقاله برای شناخت این روش نمایشنامه ی مرگ یزدگرد از بهرام بیضائی را برگزیده است. سؤال مطروحه این است که بیضائی چگونه از روش بازی زبانی تخیل در گسترش زبان نمایشی متن مرگ یزدگرد سود جسته است؟ فرضیه نیز می تواند این گونه تعریف شود که به نظر می رسد بیضائی در بازی زبانی تخیل روش هایی شبکه ای برای گسترش زبان گفت و گونویسی برگزیده است. پژوهش حاضر براساس هدفْ کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعاتْ کتابخانه ای، بر پایه ی روش، کیفی و بر مبنای ماهیت، توصیفی است. منظور از روش توصیفی، روشی است که ویتگنشتاین در مواجهه با زبان به مثابه ی انگاره ای فلسفی پیشنهاد داده است. نتیجه اینکه بیضائی برای شکل دهی به قواعد اولیه ی بازی زبانی خود از انکار، اقرار و روش شناخت درک- جنبه استفاده کرده است تا به دلیل تشکیکی که در موقعیت نمایشی خود ایجاد کرده، در بطن به تشکیک در دستور زبان ثانویه ی زبان خود یعنی تردید در تاریخ مرگ یزدگرد بپردازد.
نقش توانمندسازی کارکنان در تاب آوری سازمانی با توجه به میانجیگری چابکی سازمانی در شهرداری مشهد مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۲۰-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانمندسازی کارکنان بر تاب آوری سازمانی با میانجی گری چابکی سازمانی بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شهرداری مشهد مقدس می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 198 نفر برآورد گردید. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به توزیع و تکمیل پرسشنامه پرداخته شد. برای سنجش متغیر توانمندسازی از پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر (1995)، برای سنجش متغیر تاب آوری سازمانی از پرسشنامه کلاهنن (۱۹۹۶) همچنین برای سنجش متغیر چابکی سازمانی از پرسشنامه تورنگ لین و همکاران (2005) استفاده شده است. در تحقیق حاضر آزمون پایایی، آلفای کرونباخ تمامی متغیرها بیش از 7/0 به دست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار داشت. روایی پرسشنامه ها بر اساس نظرات اساتید مورد برسی قرار گرفت و جرح و تعدیلاتی در پرسش نامه صورت پذیرفت. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات و آزمون فرضیه ها از نرم افزارهایSPSS و PLS استفاده شده است. نتیجه تجزیه و تحلیل های آماری بیانگر این است که چابکی سازمانی ارتباط بین توانمندسازی کارکنان بر تاب آوری شهرداری شهر مشهد مقدس را میانجی گری می کند. توانمندسازی سازمانی بر تاب آوری کارکنان شهرداری مشهد مقدس تاثیر مثبت و معنادار دارد. توانمندسازی بر چابکی سازمانی شهرداری مشهد مقدس تاثیر مثبت و معنادار دارد. چابکی بر تاب آوری کارکنان شهرداری مشهد مقدس تاثیر مثبت و معنادار دارد.
ارزیابی و تحلیل مولفه های مصنوع سازنده باغ جهان نما شیراز بر کیفیت آسایش حرارتی وکاهش استرس حرارتی(با استفاده از شاخص حرارتی PET)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
113-130
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در اقلیم نیمه گرم و خشک، از عوامل اصلی حضور افراد در فضاهای باز شهری محسوب شده، مقاله حاضر درصدد رسیدن به حضور بیشتر افراد و کاهش استرس حرارتی برای ﺑﻬﺒﻮد کیفیت آسایشی خرداقلیم باغ می باشد. با ﺑﺮرﺳﻰ مولفه های مصنوع باغ جهان نما و ﻋﻮاﻣﻞ اقلیمی موثر ﺑﺮ آﺳﺎیﺶ ﺣﺮارﺗﻰ به ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان اﺛﺮ ﻫﺮ یﮏ از ﻋﻮاﻣﻞ پرداخته، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از لحاظ روش، کیفی و کمی با نرم افزار Envi-met 4 basic شبیه سازی شده که با انتخاب هشت نقطه در باغ، اول تیرماه با مقایسه آنها با شاخص آسایش حرارتی PET بین نقاط تحلیل می گردد. با بررسی مدل ها (تغییر مصالح و جهتگیری) شرایط آسایشی باغ را بهبود بخشیده و تغییر جهتگیری باغ نسبت به تغییر مصالح تاثیرگذارتر است و همچنین میانگین دمای تابشی بیشترین اثرگذاری بر آسایش حرارتی دارد که میانگین ضرایب آن به ترتیب ،R1=0/73 و R3=0/70 و R5=0/74 و R7=0/74 ، نشان از همبستگی آنهاست. مولفه های مصنوع باغ جهان نما بر آسایش حرارتی باغ تاثیر بسزایی در فصول گرم دارد. در نتیجه انتخاب مصالح و جهتگیری مناسب منجر به کنترل میزان جذب دمای هوا و ﻋﺒﻮﺭ ﺟﺮیﺎﻥ آن، که کاهش استرس حرارتی افراد را بهمراه دارد.
معماری معاصر ایران و مسئله هویت: بازنمایی رئالیستی از خوانش انتقادی پست مدرنیسم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
65 - 86
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تأویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تأثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علّی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.
تحلیلی بر نقوش ابزارجنگی محفوظ در موزه کراکو منسوب به شاه صفی (سلیمان )بر اساس رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
140 - 155
حوزههای تخصصی:
نبرد و جنگ با اهریمن از جمله موضوعاتی است که از آغاز آفرینش در اساطیر وجود داشته و در همه ادوار مورد توجه بوده است. برای نبرد و جنگ نیاز به ابزاری بود که گاه قهرمانان به همان ابزار شناخته می شدند. این ابزار جنگی در دوره صفویه علاوه برکاربرد نظامی، کارکرد زیبایی شناسانه نیز داشت. از جمله این ابزار، ابزارآلات جنگی منسوب به صفی دوم(شاه سلیمان) بوده که در موزه کراکو محفوظ است. این ابزار شامل چهار آیینه، سپر، ساعدبند و کلاهخود بوده و مزین به اشعاری به زبان فارسی، نام سلیمان، تصاویر گرفت و گیر، شکار و نقش خورشید است. در همه وسایل مذکور ارزش بصری خورشید بیش از دیگر نقوش است و نوشتار موجود در کتیبه ها نیز اشاره به قهرمانان شاهنامه، ایران باستان و نام شاه سلیمان دارد. با توجه به آنکه این رزم افزارها در دوره صفویه و در گفتمانی اسلامی، خلق شده است، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا خورشید و نشانگانی چون شاخ و شکار، در زره افزار شاه صفی دوم(سلیمان) نقشی اساسی دارند و معنای این نقوش چگونه قابل تبیین است؟ با توجه به آنکه هدف از این پژوهش تحلیل نقوش جنگ افزارهای منسوب به شاه صفی دوم است، برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی تصاویر موجود تحلیل و تفسیر شده است. داده های پژوهش بیانگر آن است تغییر نام صفی میرزا به سلیمان، بیانگر اعتقادات ماورائی وی و آن دوران است، همچنین در این دوران حکمت ایرانی و اشراقی از نو زنده می-شود و به نظر می رسد که استفاده از نقوشی چون خورشید، شاخ، شکار و پرنده در ابزارجنگیِ وی نیز بیانگر برخورداری از قدرت مهر یا نور است. از آنجا که در آیین مهری، میترا خدای حامی جنگجویان نیز بود، این اعتقادات در جهان بینی مردم وارد شده و هنرمند آگاهانه یا ناآگاهانه از خورشید، تصاویر نبرد و شاخ به منظور مراحل تشرف در آیین مهر و مدد رسانی مهر یا میترا در نبرد به شاه سلیمان و بیان قدرت وی استفاده کرده است.
خانواده بزرگ در مقابل رقابت و تناقض: بررسی موردی سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم سکونت پیچیده و پویاست. از این رو نظریات و دیدگاه های موجود در زمینه مفهوم سکونت که اغلب در شرایط و ساختارهای سکونتگاه های رسمی ارائه شده اند، در سایر سکونتگاه ها اثربخشی لازم را ندارند. با توجه به گسترش سکونتگاه های غیر رسمی، مطالعه و شناخت دقیق آنها می تواند تأمل برانگیز باشد. هدف از این پژوهش، شناخت ادراک و تجربه ساکنان از سکونت و چگونگی معنا و مفهوم بخشی به آن در زمینه سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد واقع در منطقه کلانشهری تهران است. این پژوهش در دسته پارادایم تفسیرگرایی قرار می گیرد و از جنبه شناخت شناسی، تأکید بر کنش و تعامل پژوهشگر با مورد پژوهش و حداقل فاصله عینی با مشارکت کنندگان پژوهش دارد. در این پژوهش از موردکاوی به عنوان روش پژوهش و از تحلیل محتوای کیفی استقرایی آشکار به عنوان شیوه تحلیل و به منظور تفسیر داده های متنی به دست آمده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده های میدانی، استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد، مفهوم سکونتِ پویا و مؤلفه های تعریف گر آن همچون آرامش، سکون و امنیت در مراحل گوناگون از سکونت دیگرگونه معنا یافته و دگردیسی آن مشاهده می شود. یکبار از رهگذر زندگی در چارچوب خانواده ای بزرگ و احساس تعلق جمعی و بار دیگر، از طریق رقابت و تنازع درون گروهی، ارتقاء سرمایه ها و تصرف فضا. وجه بداعت نوشتار نمایش تفاوت معنایابی سکونت در سکونتگاه غیر رسمی و تدقیق مفهوم و مؤلفه های تعریف گر آن در مراحل مختلف اسکان غیر رسمی است.
بازطراحی میراث صنعتی با رویکرد بهینه سازی بهره وری نور روز و آسایش بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۲۵-۱۰۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده دوباره از بناهای میراثی بهترین استراتژی برای حفظ آن می باشد. عدم توجه به بناهای میراث صنعتی به نسبت بناهای میراثی دیگر سبب تخریب آنان شده است در حالیکه با مقیاس عظیم آن میتوان کاربری متناسب داد. به علاوه این بناها معمولا استاندارد های نور روز را برای سلامت و بهره وری فراهم نمی کنند. واکاوی وضعیت نور روز و چاره اندیشی برای کاهش خیرگی و استفاده بهینه از نور روز به جای نور مصنوعی می باشد. روش ها: مطالعه موردی، ساختمان دیگ بخار قدیم در مجموعه کارخانه نساجی قائمشهر در استان مازندران است. مدلسازی ساختمان با راینو و گرسهاپر انجام شده و نور روز در پلاگین هانی بی و لیدی باگ براساس رادیانس شبیه سازی شده است. پارامترهای طراحی سایبان پنجره برای لوور افقی و عمودی به ترتیب پهنای تیغه ها، فاصله ی بین آنان و زاویه مورد بررسی قرار گرفته و برای قاب ، پهنا، در نظر گرفته شده است. این پارامترها به روش بهینه سازی دستی مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی دقیق و اعتبار سنجی به انتخاب بهتر سایبانِ برای بهره وری هر چه بهتر می انجامد. یافته ها: به کمک سیستم های سایبان می توان به کاهش خیرگی و همزمان وجود نور کافی در فضا دست یافت. از میان سایبان ها لوور عمودی بیشترین تاثیر را در کاهش خیرگی گزارش می دهد. نتیجه گیری: نتیجه به عنوان راهنمای طراحی برای ساختمان های میراث صنعتی در اقلیم نیمه گرمسیری مرطوب ارائه می شود تا با کمترین مداخله بتوان از بنا استفاده دوباره کرد.
تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 71
حوزههای تخصصی:
امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
تحلیل نشانه شناختی انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بر پایه الگوی ادموند بورکه فلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133 - 143
حوزههای تخصصی:
قالی های تصویری از جمله مهم ترین دستاوردهای هنر طراحی و بافت قالی در دوره قاجار محسوب می شوند و یک مجموعه نسبتاً پرتعداد از این قالی ها، مجموعه قالی های هوشنگ شاهی است؛ که در آن دوره به بستری برای تصویرسازی شاه زمانه در قالب هوشنگ شاه بدل شده بود. با وجود تحقیقات بی شمار در این زمینه، چرایی پیدایش نقوش با روایت های تاریخی موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. هدف از این پژوهش امکان دستیابی به لایه های معنایی انتقادی در اثر مورد نظر است؛ که از نظرها مغفول مانده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤالات هستند که بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن می توان با بازنگری در نشانگان و اجزاءِ اغراق آمیزِ قالیچه تصویری هوشنگ شاه، امکان دستیابی به تفسیر انتقادی در لایه های جدید را ممکن گرداند و شاخصه های متفاوتِ این نشانگان در مقایسه با آثار مشابه را برشمارد.
پژوهش حاضر به لحاظ روششناختی توصیفی- تفسیری است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به مرور تحقیقات صورت گرفته در موضوع پژوهش پرداخته اند و می کوشند بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن طی چهار گام (توصیف، تحلیل فرمی، تفسیر و ارزیابی) به بررسی و تحلیل انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بپردازند.
یافتههای تحقیق نشان داد اثر مورد نظر در این پژوهش با استفاده از عنصر اغراق در بزرگ نمایی و کوچک نماییِ اجزاء، جایگاه نمادین اصلی ترین عنصر صفحه یعنی هوشنگ شاه که احتمالاً نماینده پادشاه عصر است را متزلزل نمایش داده است. در تحلیل نشانه شناسانه ی این آثار نوعی گسل معنایی وجود دارد که امکان تفسیر معانی در صورت انتقادی را ممکن می گرداند. با مرور نمونه های در دسترس از قالیچههای تصویری این دوره می توان دریافت نشانگانِ این قالیچه رویکرد متفاوتی را نسبت به جایگاه و اندازهی عناصر در اثر داشته است که امکان تفسیر در لایه های دیگرِ معنا را ممکن می گرداند.
بررسی گونه های معنایی در منظر یادمانی معاصر (مطالعه موردی: مناظر یادمانی صد ساله اخیر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
75 - 86
حوزههای تخصصی:
رویکردهای نوین بین المللی در طراحی منظر یادمانهای معاصر، از لحاظ معنایی دارای طراحی تخصصی منظر در فضاهای عمومی شهری هستند که در مناظر یادمانی ایران این امر نیازمند مطالعات جامع در این زمینه می باشد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل گونه شناسی معانی صریح و ضمنی منظر یادمانی معاصر در مصادیق یک سده اخیر ایران است. بر این اساس معانی صریح منظرعینی از طریق «گونه های کالبدی یادمانی»، معانی ضمنی منظر ذهنی به واسطه «گونه های روایی یادمانی» و همچنین معانی صریح-ضمنی با «گونه های کهن الگویی یادمانها» مطالعه شده است. به منظور شکل گیری مدل فرضی، دسته بندی گونه ها براساس بررسی متون انجام شده و جهت آزمون مدل فرضی، تمامی مولفه های استخراجی، با انتخاب تصادفی دو نمونه موردی، به شیوه قیاسی مورد تحلیل قرارگرفته است. پژوهش کیفی حاضر به روش تحلیلی-تطبیقی و انتخاب نمونه ها با ابزار مشاهده، بررسی متون و مصاحبه بامتخصصین حوزه معماری منظر و معماری صورت گرفته است. یافته ها بیانگرآن است که درگونه شناسی مناظر یادمانی معاصرایران، گونه های کالبدی شامل «گونه های مقیاس کلان، مقیاس میانی و مقیاس خرد شهری»، گونه های روایی حامل «گونه های روایی-ارزشی جمعی، روایی-مکانی و روایی-فردی» و گونه های آرکی تایپی دربرگیرنده «گونه های نور-آب، گنبد-طاق، قبرتهی و استلا» می باشد.