فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در معماری ایران، تزئینات همیشه نقشی مهم را ایفا نموده اند و به دلیل منع شرعی صورتگری در دین اسلام، نقوش قرار دادی و انتزاعی جهت تزئین مساجد به وجود آمدند. اهمیت وجودی محراب و ضرورت مذهبی آن باعث شد که هنرمندان مسلمان، قبل از اجزای دیگر مسجد، به آن پرداخت کنند و برای تزئین آن از نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه های قرآنی با شیوه های مختلف از جمله گچبری با نهایت دقت و ظرافت به کار برده که در این بین دوره سلجوقیان و ایلخانیان، نقطه عطفی در رشد و پیشرفت و اوج هنر گچبری و تزئین محراب به شمار می رود. در دوره سلجوقی این هنر راه تکامل خود را پیموده که از مشخصات این دوره کنده کاری و برجسته کاری و برش های عمیق همراه با استفاده فراوان از خط کوفی و ترکیب با انواع نقوش هندسی و گیاهی و فشردگی آن ها را می توان نام برد که ارزش این هنر و تنوع نقوش در این عهد باعث شد تا در دوره ایلخانیان، محراب های گسترده با انواع نقوش پرکار و پرپیچ و خم و انواع گره های هندسی و اسلیمی ها با شیوه های برجسته ، برهشته ، زبره ، مطبق و مجوف که قبلا در دوره سلجوقیان ابداع شده بود ، با مهارت تمام اجرا شود و این هنر را به اصلی ترین هنر دوره ایلخانیان تبدیل کرده و آن را به اوج کمال مطلوب برساند. بنابر تحقیقات انجام شده، در این مقاله ضمن بررسی عناصر تزئینی در محراب های گچبری دوره سلجوقیان و ایلخانیان عناصر تزیینی دو محراب گچبری شده مسجد شاه ابوالقاسم یزد، در دوره سلجوقی و مسجد جامع ابرکوه در دوره ایلخانی، مورد بررسی و تطبیق قرار داده می شود .
نقد اسطوره ای سفر قهرمان در فیلم داستانی « روز واقعه» بر اساس الگوی کریستوفر ووگلر
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم در حوزه ساختارگرایی نظریه پردازانی چون جوزف کمبل و به تبع آن کریستوفر ووگلر، الگویی ساختاری را برای سفر قهرمانان اساطیری مطرح میکنند که بر اساس آن قهرمان به منظور دست یافتن به فردیت سفری را آغاز میکند که از سه مرحله اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. قهرمان داستان با ندای فراخوانی به سرزمین دیگری کشیده میشود و سفرش را آغاز میکند. او در جریان سیری مشتاقانه و پرمشقت به آنچه میخواهد دست یافته و در پایان در حالیکه به نوعی معرفت و آگاهی رسیده است به مقام پیشین خویش بازگشته و درحالیکه اکسیر حیات را نیز به همراه دارد به یاران فضل میبخشد. هدف این نوشتار بررسی وتطبیق شخصیتهای داستان « روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی براساس کهن الگوهای شخصیتی سفر نویسنده کریستوفر ووگلر هست؛ و سعی دارد تا آنالیزی روشن از ساختار و شخصیتهای فیلم داستانی روز واقعه انجام دهد. روش تحقیق به صورت تحلیلی-توصیفی است؛ و نتیجه تحقیق نشان میدهد که این کهن الگوهای شخصیتی الگوی ووگلر، در اثر داستانی «روز واقعه» با شخصیتهای داستان قابل انطباق است.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
تحلیل و طبقه بندی نقش آینه در سوزن دوزی بلوچ از منظر باورهای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوزن دوزی یکی از هنرهای اصیل ایرانی است که در برخی اشکال به آینه آراسته شده است. به دلیل گستردگی صور به کارگیری آینه در هنرهای سنتی و مفاهیم نمادین مکتوم در آن، مقاله حاضر بر سوزن دوزی بلوچ در نواحی جنوبی استان سیستان و بلوچستان تمرکز دارد. به عبارتی هدف آن است که در گام اول، نقوش بلوچی دوزی که آینه در آنها حضور مؤثری ایفا می کند؛ بازیابی شود و در گام بعدی، مفاهیم نمادین و کارکرد این عنصر در سوزن دوزی بلوچ با نظر به اطلاعات به دست آمده به روش میدانی (مبتنی بر مشاهده و مصاحبه) به عنوان رکن مهم شکل گیری این مقاله و البته مطالعات اسنادی به عنوان پشتوانه آن مورد گمانه زنی قرار بگیرد. با این حساب پرسش آن است: «آینه در سوزن-دوزی بلوچ با چه صور و اشکالی ظاهر می شود و بر چه مفاهیمی دلالت دارد؟» نتیجه این پژوهش کیفی به شیوه توصیفی تحلیلی نشان داد: آینه، حداقل در بیست و چهار مورد از نقوش سوزن دوزی بلوچ، کاربرد دارد. با نظر به انگاره های فرهنگی، آینه در سوزن دوزی بلوچ صرفاً هدف تزیین را دنبال نمی کند و همچون سایر هنرهای سنتی ایران، مستلزم معنی سازی است. آینه در برخی از نقوش همچون ستاره، کپ و نال و گل کندی با نور و روشنایی مرتبط می-نماید و در بعضی دیگر مثل حریر، تک زرافشان و گل و گلدان با آب و آبادانی در ارتباط است. به نظر می رسد در برخی از مصادیق همچون چم مژه، کوه بندر و کوه سر عاشق؛ مفاهیم والایی چون عشق، شهادت و ایثار محمل معنی سازی است و در بعضی مانند مروارید، نه آدینکی و چم آهوگ معصومیت و پاکی به صورت خاص به تلویح درمی آید. درمقابل در نمونه های معدودی همچون شرین جنک و دژ، صرفاً صورت ظاهری و زرق و برق ناشی از تلألو نور در آینه به مثابه مکنت و قدرت به رخ کشیده می شود.
مطالعه تطبیقی عناصر و مولفه های شکل دهنده مسجد با تمرکز بر آراء هانری استیرلن و الگ گرابار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی معماری اسلامی توسط نحله های فکری متفاوت نظیر سنت گرایی، تاریخی گری و پدیدارشناسی، اهمیت موضوع را در نگاه محققان غربی نشان می دهد. هر یک از این جریان های فکری، تلاش می کنند تا نتیجه مطالعاتشان را درباره معماری اسلامی از وجه و منظر ویژه خود بیان نمایند. سؤال این است که هر یک از این روش ها چه تعریفی را از معماری اسلامی به دست داده اند و نیز تفاوت شیو خوانش آنها در شناخت معماری اسلامی چه کمکی به فهم موضوع می کند؟ پژوهش حاضر با مطالعه تطبیقی آراء شیوه پدیدارشناسی (هانری استیرلن) و تاریخی گری (الگ گرابار) به دنبال آن است که نشان دهد هر یک از این دو دیدگاه، چه تعریفی برای معماری اسلامی به دست داده اند و وجوه افتراق و اشتراک میان آنها چیست و احیاناً چه نقدهایی به یکدیگر داشته اند. با این فرض که هر یک از دو پژوهشگر تعریف متفاوتی از نسبت اسلام و معماری ارائه می دهند، یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر گرابار معماری اسلامی، معماری ای است که ربطی به دین اسلام ندارد و نسبت اسلام با معماری از نظر مذهبی بار معنایی خاصی نمی تواند داشته باشد و صفت اسلامی در معماری اسلامی بر آثار دین خاصی دلالت نمی کند. در حالی که استیرلن معماری اسلامی را برگرفته از جوهر و تعالیم دین اسلام در نظر می گیرد و مؤلفه دینی را عامل شکل گیری بنای مسجد و بیشتر عناصر آن را واجد ماهیت نمادین و ازلی می داند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی به مطالعه عناصر و مؤلفه های شکل دهنده مسجد از دیدگاه پدیدارشناختی هانری استیرلن و تاریخی گری الگ گرابار پرداخته است.
تحلیلی بر تحولات ساختارفضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام (دهه پنجاه تا نود شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خانه های ایرانی متناسب با شرایط اقلیمی در اکثر نقاط، حیاط به عنوان فضای باز اصلی وجود داشته است. جایگذاری آن به صورت های مختلف؛ مرکزی، در قسمت پیشین، طرفین آن و گاهی به صورت دو حیاط بوده است. سایر فضاهای بسته و نیمه باز نیز با جایگشت های مختلفی در اطراف حیاط سازمان دهی شده اند. در این پژوهش در مورد ساختار فضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام، با توجه به محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان در طی سالیان از دهه پنجاه تا دهه نود شمسی، قیاسی به صورت تحلیلی صورت پذیرد. چنین تحلیلی در این شهر انجام نگرفته است. تحولات بعد از جنگ تحمیلی و در پی آن خسارات وارد شده به ایلام به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای مرزی ایران، بازسازی و شکل گیری گونه های جدیدی از سازمان دهی فضایی خانه را در پی داشته است. استفاده از روش تحقیق ترکیبی شامل روش های تفسیری و تطبیقی با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا (Ucl Depth Map) استراتژی این پژوهش می باشد. انتخاب نمونه های موردی نیز بر اساس سال ساخت خانه (گونه های A,B,C,D,E ) و همچنین محل قرارگیری حیاط نسبت به ساختمان (A1,A2 و ...) صورت پذیرفته است. تحلیل ساختار بصورت کیفی بوده و سپس توسط نرم افزار دپث مپ، در راستای اعتبار بخشی بیشتر به نتایج سنجش شده است. نتایج پژوهش سه دسته بندی کلی در ساختار فضایی خانه های حیاط دار شهر ایلام از دهه پنجاه تا دهه نود را آشکار می کند. به نظر می رسد تغییرات ساختاری با شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه همگام بوده است. دسته اول: دهه ی پنجاه و شصت هجری (قبل از انقلاب)، طراحی خانه های حیاط دار با وسعت نسبی فضای باز و حیاط، برقراری ارتباطی مؤثر نیز بین خانه و حیاط را شاهد هستیم. دسته دوم: خانه های دهه هفتاد و هشتاد، مقارن با گرانی زمین و ساخت و سازهای بعد از جنگ تحمیلی. کاهش مساحت زمین، ساخت و ساز سریع، استفاده از پلان های آماده طراحی شده در مناطق دیگر و در نتیجه تغییرات عمده ی ساختاری از نتایج آن بوده است. دسته سوم: خانه های دهه ی نود تاکنون، شاهد ساختار فضایی پیچیده تر، فضای خصوصی بیشتر نسبت به ادوار قبلی، عملکردهای نوظهور در کنار سایر فضاهای خانه و تلاش برخی معماران در راستای برقراری دوباره ارتباط مؤثر خانه و حیاط.
مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین در عرصه میانی محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه میانی محیط مسکونی، بستری برای شکل گیری ملاقات، دورهمی ها، مواجهه و تعامل همسایگان با یکدیگر است؛ اما امروزه در اکثر محیط های مسکونی این عرصه حذف گردیده است یا به لحاظ کیفی چندان موردتوجه نیست. عرصه میانی به عنوان اولین مکانی که ساکنان پس از خروج از قلمرو خصوصی داخل خانه خود با آن مواجه می شوند، بستر مناسبی برای شکل گیری خاطرات جمعی است. خاطراتی که مقدمه هویت مکانی هستند و در ایجاد دل بستگی به مکان نقش مؤثری دارند لذا شناسایی مؤلفه های معمارانه در این عرصه به منظور شکل گیری خاطرات جمعی شیرین باهدف ارتقای کیفی عرصه میانی در محیط های مسکونی ضروری است. هرچه تعداد افراد درگیر با خاطره بیشتر باشد، بار جمعی خاطره افزایش می یابد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، مؤلفه های معماری مؤثر بر شکل گیری خاطرات جمعی شیرین کدم اند؟ روش تحقیق پژوهش کیفی است. جامعه موردمطالعه متخصصان رشته معماری و شهرسازی حوزه مسکن و روان شناسی محیطی است. روش نمونه گیری تلفیقی از نمونه گیری نظری با رویکرد نمونه در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی است. در این پژوهش، مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین با توجه به نظریات متخصصان دانشگاهی پس از پرسشنامه باز پاسخ متخصصین به وسیله تکنیک کدگذاری باز و محوری در روش تحقیق زمینه ای حاصل گردیدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، خاطرات جمعی شیرین از طریق حضورپذیری خاطره ساز، اجتماع پذیری خاطره ساز، رویدادپذیری خاطره ساز و تصویرسازی خاطره-ساز شکل می گیرد که برای هر یک از این متغیرها نیز 3 مؤلفه های خاطره ساز شناسایی شدند.
حوزه های کاربردی حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
59 - 72
حوزههای تخصصی:
شهرهای هوشمند برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان به شدت به فناوری و داده ها متکی هستند. با این حال، این اتکا به فناوری همچنین چالش های مهم امنیتی نظیر تهدیدات امنیت سایبری، حریم خصوصی داده ها، قابلیت همکاری و فقدان استانداردهای لازم را ایجاد می کند. جهت مقابله با این چالش ها و همچنین کاهش تقابل های امنیت و خدمات اینترنت اشیا در شهرهوشمند، لازم است ابتکاراتی درنظر گرفته شود. حاکمیت امنیت داده یک فرایند تضمین امنیت داده ها در عین حفظ کارایی و عملکرد داده ها در حوزه های مورد استفاده است. جهت استفاده موثر از حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهرهوشمند لازم است حوزه های کاربردی آن شناسایی شود. حوزه های کابردی حاکمیت امنیت داده از ابعاد گوناگونی تشکیل می گردد که پیچیدگی های چند بعدی بودن شهرهوشمند را خواهد داشت. این حوزه ها با درنظر گرفتن ساختار شهرهوشمند، اینترنت اشیا، ساختا و موضوع داده ها و همچنین ذینفعان داده ها در شهرهوشمند قابل احصاء است. در این مقاله با مورد مطالعه قرار دادن منابع مختلف و استفاده از ظرفیت نخبگانی 4 حوزه اصلی و 17 زیرحوزه کاربردی حاکمیت امنیت اینترنت اشیا در شهرهوشمند شناسایی شده است. در هر 4 حوزه لازم است عوامل موثر بین حاکمیت امنیت داده و شهر هوشمند شناسایی شوند. لذا پس از شناسایی حوزه ها عوامل موثر بر حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهرهوشمند مورد احصاء شده است.
سازبندی و سازشناسی در تعزیه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
27 - 41
حوزههای تخصصی:
تعزیه از نمودهای بارز تجلی موسیقی سوگ در اجتماعات مذهبی ایران به شمار میرود که در پیوند با سنت به جایگاه مهم، فراگیر و تاثیرگذاری در هنر آیینی ایران دست یافته است.موسیقی، نظام بخش و جزء لاینفک هنر تعزیه است و به دو گونه سازی و آوازی در آن بروز و ظهور دارد. تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی با استفاده از مستندات موجود و احصاءنظر صاحب نظران، در پی آنست که ضمن شناسایی و معرفی آثار متقابل تعزیه و موسیقی ایرانی بر یکدیگر، از دو منظر سازبندی و سازشناسی ابعاد موسیقایی این نمایش آیینی را مورد واکاوی، تحلیل و معرفی قرار دهد. از یافته های تحقیق چنین استنتاج گردید: موسیقی تعزیه که منبعث از موسیقی نواحی و دستگاهی ایران است،علاوه بر کمک به حفظ، اشاعه، ترویج و تبدیل آرام حرمت های موسیقی به حلیت ها، موجب شکل گیری موارد مهمی چون: ایجاد نیاز در مذهبیون برای فراگیری آواز، بکارگیری صدای پسران نابالغ بجای صدای زنان، تبادل محتوا با انواع گونه های موسیقی و نهایتا بسترسازی برای ابداع مرکب خوانی شده است. از سوی دیگر ویژگی های بارزی باعث شده بسیاری از سازها در سازبندی تعزیه مورداستفاده قرار نگیرند،این موارد شامل: لزوم داشتن حجم و شدت صوتی بالا، عدم نیاز به اعمال کوک، تطبیق تاریخی-مکانیسمی، قابلیت اجرا در حین دسته روی، عدم حرمت از نظر فقها، قابلیت قرینه سازی تاریخی و داشتن جنس صدای حزین یا رعب آور می باشد. در این مقاله دوگروه از سازهای بادی و کوبه ای مورداستفاده در سازبندی مرسوم تعزیه موردمعرفی و تشریح از منظر سازشناسی قرارگرفته است. از دیگر نتایج حاصله کارکردهای موسیقی سازی در تعزیه است که تحت عناوینی چون: تشریفات، تقویت حس حماسی، همراهی آواز، تشدید یا تلطیف دراماتیک، رابط و فضاساز، بسترساز رخدادهای آینده، نفس گیری شبیه خوانان، افزایش جذابیت صحنه، القای نظم زمانی، ایجادتنوع صوتی و ایجاد آمبیانس غالب، موردمعرفی و تشریح واقع شده اند.
ریخت شناسی رمزها و نمادآواهای بومی در نمایشنامه «پنجره ای بر بادها» با رویکر انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
43 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جنبه های نمادین و نشانه ای موجود در نمایشنامه ی «پنجره ای بر بادها» نوشته فرهاد ناظرزاده کرمانی با رویکرد انسان شناسی تفسیری است. یافته ها نشان می دهد که درام نوشتِ «پنجره ای بر بادها»، از عنوان تا پایانه با آمیزشِ فرهنگِ دو شخصیتِ صنوبر و مظفر در طبیعتِ موهومِ خودساخته ی بادآباد، به تشکیل مثلثِ انسان شناسی تفسیری مبتنی بر نظریه ی کلیفورد گیرتز به روابط متقابل «انسان»، «فرهنگ» و «طبیعت» بپردازد و آن را در طبقه ی درام نوشت های معناگرای بوم شناخت قرار دهد. مظفر پس از هشت ماه دوری به دیار خود بادآبادِ کرمان، برگشته و تحت تاثیر گزارش های لوطی انتر به دست، نسبت به همسر حامله ی خود صنوبر، بدبین می شود. بنابراین، برای حفظ آبروی خود تصمیم به مجازات صنوبر می گیرد و او را با طنابی در دست و فانوسی در دستی دیگر شبانه به بالای تپه ای در بیابان می برد و او را به سنگی که به شکل سر خر در آمده (خرسنگ)، می بندد که مجازات کند و خود با صدای کفتارگونه ی هموندان از آنجا دور می شود با این پیش فرض که اگر صنوبر بی گناه است، توسط مطربان شبگرد نجات می یابد و اگر گناه کار است طعمه حیوانات وحشی می شود. نشانه ها و معناها در این نمایش نامه بیانگرِ دو وجهه ی مهم انسان شناسی تفسیری و دیداری است. نویسنده توانسته نمادهایی جدید و مناسب منطقه بسازد. در این نمایشنامه حدود بیست و هفت نماد بومی، قبیله ای، ذهنی، دینی و خیالی وچود دارد که آن را در ردیف نمایشنامه های نمادگرای مردمشناسانه قرار می دهد. هر دو شخصیت این نمایشنامه با زبان هم صحبت می کنند اما زبان ذهن آنها تفاوت دارد. این پژوهش بر اساس روش مطالعات توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای- اسنادی تهیه شده و به روش تحلیل محتوای کیفی، نیز تجزیه تحلیل گردیده است.
تحلیل کارایی عملکردی مدارس ایران براساس شاخص سازگاری فضا (نمونه موردی: مدرسه چهارباغ، دارالفنون، البرز و سلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
706 - 728
حوزههای تخصصی:
هر محیط به طورکلی از منظر فیزیکی و متافیزیکی دارای سه جنبه عملکردی، فرمی و معنایی است. از آنجایی که بین انسان و محیط همواره کنش متقابل وجود دارد، پیکره بندی فضایی آن تأثیر مستقیمی بر ابعاد رفتاری کاربران دارد و به طور کلی منعکس کننده میزان رضایت افراد است. لذا چنین به نظر می رسد که مطلوبیت یک فضا تا حد زیادی تابع عملکردهای مختلفی است که در آن اتفاق می افتد که این موضوع در علم نحو فضا تحت عنوان کارایی عملکردی فضا شناخته می شود؛ به همین منظور، پژوهش حاضر با انتخاب چهار مدرسه تحولات کارایی عملکردی را همگام با تحولات ساختاری فضایی آن ها مورد بررسی قرار داده است سازگاری عملکردی فضا در قالب چهار شاخص؛ نظارت فضایی، سلسله مراتب انواع حوزه های نفوذ، کیفیت همسایگی فعالیت ها، بررسی مفهوم تمایز عملکردی فضاها مورد سنجش قرار گرفته و تأثیر هرکدام از شاخص های مذکور بر کارایی عملکردی مدارس موردنظر تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که در مدارس سنتی، به دلیل استقرار حیاط در مرکز بنا و چینش حجره ها اطراف آن، افزایش یکپارچگی و نظارت و ارتباط فضایی را ایجاد کرده و نیز امکان پیکره بندی فضایی در قالب یک نظام سلسله مراتبی را برای مدرسه فراهم آورده است این درحالیست که در مدارس نوین و معاصر یکپارچگی فضایی میان فضاهای مدرسه و دسترسی فیزیکی فضاها به حیاط کاملاً محدود شده که این امر زمینه حذف عملکردی حیاط از نظام فضایی مدرسه و تبدیل آن به یک فضایی صرفاً برای رسیدن به بنا را ایجاد کرده و راهرو بالاترین نقش را در ساماندهی دسترسی ها ایفا می کند و به عنصر اتصال دهنده فضاها تبدیل شده است.اهداف پژوهش:تحلیل کارایی عملکردی مدارس سنتی ایران براساس شاخص سازگاری فضا.بررسی شاخص سازگاری فضا در مدارس چهارباغ، دارالفنون، البرز و سلمان.سؤالات پژوهش:تحولات ساختار فضایی در مدارس سنتی چه تأثیراتی بر کیفیت عملکرد فضاها داشته است؟تحولات ساختاری فضا چه نقشی در کارایی عملکردی فضاهای مدارس سنتی داشته است؟
جایگاه هنرهای چوبی در تصویرهای شاهنامه بایسنغری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
31 - 48
حوزههای تخصصی:
شاهنامه بایسنغری یکی از نفیس ترین نسخه های مصور شاهنامه فردوسی در تاریخ ایران است. اثری باقی مانده از دوره تیموری که در شهر هرات و توسط مجموعه ای از هنرمندان شاخص خلق شده است. نگاره های این نسخه در فضاسازی های خود مجموعه ای از ابزار و ادوات چوبی را نیز ترسیم کرده اند. مجموعه ای که اطلاعات مهمی از هنرهای چوبی عصر تیموری در شهر هرات را در اختیار مخاطبان قرار می دهد. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل جایگاه هنرهای چوبی در نسخه مصور شاهنامه بایسنغری نگارش یافته است. در این تحقیق، سؤالاتی از قبیل میزان فراوانی آثار چوبی در نگاره ها، کاربری آثار چوبی، چگونگی تشخیص آثار چوبی از جنس های دیگر و جایگاه هنرهای چوبی در میان آثار هنری و آثار صناعی درون نگاره ها مورد پرسش قرار گرفته است. این مقاله به روش مطالعه توصیفی و تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای مورد تحقیق قرار گرفته است. آثار چوبی ترسیم شده در فضاسازی نگاره ها شامل تخت های سلطنتی، صندلی، در و پنجره، نرده، تابوت، کجاوه، انواع سازها، دستگاه ریسندگی و بافندگی است. تشخیص این آثار در نگاره ها نیز در ابتدای امر به واسطه شناخت کاربری آثار و در مرحله بعد بر اساس نقش و رنگ آنها بوده است.
نسبت اصالت و یکپارچگی در مرمت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
215 - 229
حوزههای تخصصی:
اصالت و یکپارچگی از مفاهیم کلیدی در جهت انتقال ارزش ها و درک بهتر اثر هستند. مبهم بودن این مفاهیم در میراث معماری، به کار بستن مؤثر آن ها را با چالش مواجه ساخته است. در طول تاریخ، مفاهیم اصالت و یکپارچگی دغدغه ای برای سازندگان نبود؛ زیرا مصالح و از آن مهم تر فناوری ها تقریباً بدون تغییر، برای قرن ها، رایج بودند، درحالی که امروزه از معیارهای ضروری برای حفاظت و استفاده مجدد از آثار تاریخی هستند. اصالت و یکپارچگی در عین ارتباط نزدیک با یکدیگر، متفاوت از هم دانسته می شوند. تحلیل های صاحب نظران و متن اسناد بین المللی درباره مفهوم اصالت در میراث معماری از شفافیت بیشتری برخوردار است، اما در تعریف دقیق یکپارچگی، نوعی خلأ وجود دارد. مقاله حاضر در پی تبیین جایگاه و نسبت اصالت و یکپارچگی در فرایند حفاظت میراث معماری و چگونگی کاربست دو مفهوم در روند حفاظت این دسته از آثار است. این پژوهش با روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا و استدلال منطقی، ابتدا از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد بین المللی و دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف دو واژه و معرفی مؤلفه های آن ها در قالب میراث معماری پرداخته است. پس از جمع بندی، در مرحله دوم، رابطه و نسبت اصالت و یکپارچگی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و رویکردهای متعدد در برخورد با این آثار ارائه شده است. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هریک از میراث معماری، سنجش اصالت و یکپارچگی در مورد آن ها، براساس هفت مؤلفه طرح، مواد و مصالح، فن ساخت، زمینه، کارکرد، سنت ها و جنبه های ناملموس و روح مکان، به عنوان چهارچوبی جامع و مانع ارائه می گردد.
مطالعه کیفی و گونه شناسی بادگیرهای یک طرفه در شرق ایران نمونه موردی: شهرستان خوسف و روستای خور در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
231 - 250
حوزههای تخصصی:
بادگیر به عنوان یک عنصر معمارانه و مهندسی در معماری بومی ایران، در سیمای شهرهای گرم و خشک دیده می شود. امروزه با ورود تکنولوژی و تغییر سبک زندگی و همچنین افزایش میزان گردوغبار در منطقه، بادگیر جایگاه پیشین خود را در این منطقه از دست داده و بومیان به استفاده از سیستم های سرمایشی متداول مانند کولر آبی و گازی روی آورده اند. در این مقاله، شهرستان خوسف و روستای خور از توابع بیرجند به عنوان نمونه های مورد مطالعه از اقلیم گرم و خشک در شرق ایران برگزیده شده اند. در اینجا سعی می شود ضمن معرفی شهرستان خوسف و روستای خور و بررسی مختصر بافت و خانه های بومی منطقه، معماری بادگیرهای یک طرفه و ساختارکالبدی آن ها نیز مطالعه گردد. هدف اصلی مقاله، گونه شناسی بادگیرهای منطقه ازطریق بررسی موقعیت قرارگیری بادگیر در پلان و مقطع بنا، پلان و نمای بادگیر و ارتباط بین اتاق بادگیر و سایر فضاهاست. بادگیرهای مورد مطالعه با کمک مستندات موجود از بادگیرها و مشاهدات و برداشت های میدانی، براساس سلامت بنا، امکان دسترسی به بنا و محدودیت های تحقیق انتخاب و سعی شده تنوعی از بادگیرهای شناخته شده منطقه در این نمونه ها باشد. روش تحقیق حاضر، توصیف و تحلیل منطقی است. نوع تحقیق کیفی است و روش اصلی یافته اندوزی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و اندازه گیری های دقیق در ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ است. این مطالعه بیانگر سه گونه بادگیر یک طرفه در منطقه است که براساس زبان محلی با عناوین خول، شرفه و بادگیر دسته بندی می شوند. هریک از این انواع با توجه به سهولت ساخت، هزینه و میزان تأمین تهویه، به تعداد و در بخش های معینی از فضاهای خانه مورد استفاده قرار گرفته اند. در انتها، بر پایه اطلاعات حاصل در این مطالعه و کمبودهای اطلاعاتی در منطقه شرق ایران، پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
مطالعه قیاسی ویژگی های محیطی مرتبط با رفتار ازنظر کاربران و مؤلفه های نحو فضا در محله مسکونی با بافت ارگانیک؛ محله چیذر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
29 - 52
حوزههای تخصصی:
وجود فاصله میان یافته های مطالعات محیط-رفتار و طراحی، واقعیتی است که امروزه توجه بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با برقراری ارتباط میان ویژگی های کیفی محیط و مؤلفه های کمی قابل تحلیل با نرم افزار، تلاشی برای نزدیک کردن این نتایج به طراحی محسوب می شود. بافت ارگانیک محله چیذر به عنوان نمونه موردی برای این بررسی انتخاب شده است. روش های کیفی و معمول جمع آوری اطلاعات در مطالعات علوم رفتاری، یعنی مشاهده و پرسش نامه از یک طرف، و روش کمی و نرم افزاری تحلیل نحو فضا، ازطرف دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند. ازآنجاکه تحلیل نرم افزاری بر مبنای موقعیت خانه ها انجام شده، نتیجه پژوهش نشان دهنده وجود رابطه میان رفتار و ارزیابی ساکنان از ویژگی های محیطی محله با ویژگی های نحوی موقعیت خانه آن هاست. طبق یافته های پیمایش، بافت چیذر دارای تعاملات اجتماعی گسترده، قرارگاه های رفتاری پویا و قابلیت های محیطی مناسب ازنظر ساکنان است. جدول همبستگی بین مؤلفه های نحو فضا، به عنوان یک گروه متغیر، و نتایج پرسش نامه به عنوان گروه دیگر، که شامل سه محور تعاملات اجتماعی، قرارگاه های رفتاری و قابلیت های محیط است، یافته اصلی این مطالعه محسوب می شود. این جدول نشان می دهد که در بافت چیذر میان یافته های پیمایش و مؤلفه های هم پیوندی کلان، هم پیوندی محلی، عمق میانه، عمق تام محلی، پیوستگی، انتخاب، انتخاب محلی و مرتبه نسبی از نحو فضا همبستگی های بالاتری نسبت به مؤلفه های دیگر برقرار است. این مؤلفه ها را می توان در مطالعه و طراحی بافت های مشابه مهم تر و مؤثرتر دانست، یا در ارزیابی مرحله پیش طرح مورد استفاده قرار داد. به دلیل ماهیت کل نگر و اکتشافی، این پژوهش یافته های متعدد دیگری نیز دارد، که رابطه معکوس هم پیوندی و پیاده روی و رابطه مستقیم پیاده روی و همچنین امنیت با عمق میانه، به دلیل مغایرت با یافته های پژوهش های پیشین، شایسته پیگیری است.
مطالعه امکان وجودیِ پرسپکتیو در نقاشی ایران و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرگرانِ قرون وسطی در مدتی بسیار طولانی و با سبکی تقریباً ثابت نقاشی هایی را پدید می آوردند که فاقد پرسپکتیو و ژرف نمایی بود. اما از حدود سده پانزدهم میلادی آن سبک کارایی خود را از دست داد و تحول نقاشی ضروری شد. زیرا برآمدن رنسانس، به مرور تقریباً تمام شئون زندگی را دگرگون کرد و هنر نیز نمی توانست از تحول برکنار بماند. در رنسانس با به صدر آمدن اندیشه های اومانیستی، انسان از نو زاده شد و معیارِ همه چیز ازجمله هنر قرار گرفت. هنرِ نقاشی نیز اقتضائات خاص خود را طلب می کرد ؛ تکنیکی که بتوان به واسطه آن انسان و طبیعت را باورپذیر و همانند جهان مرئی (دارای بُعد) نمایش داد. به بیان دیگر، مقتضیات تاریخی رنسانس، ژرف نمایی را برای نقاشی آن دوره به یک مسئله تبدیل کرد و قواعد علمیِ آن نیز توسط جمعی از هنرمندان کشف شد. نقاشی کلاسیک ایران هم فاقد پرسپکتیو است. از این نگاه شاید بتوان نقاشی ایرانی را شبیه نقاشی قرون وسطی دانست. اما برخلاف نقاشی اروپا که با رنسانس متحول شد، در نقاشی ایران چنین تحولی هرگز رخ نداد. پرسش اساسی مقاله آن است که چگونه فضای فکری و ارزش های فرهنگی دو تمدن موجب شده تا حضور تکنیک نقاشانه ای همچون پرسپکتیو، برای یکی به الزام تبدیل شود و در دیگری جایگاهی نداشته باشد. هدف از نگارش مقاله تبیین چراییِ موجه بودن پرسپکتیو در نقاشی غرب و عدم موجه بودن آن در نقاشی ایرانی است. روش مقاله توصیفی تحلیلی است و بر اساس تطبیق مؤلفه های اساطیری، فرهنگی و فکری دو تمدن یونان (اروپا) و ایران، دغدغه مطروحه واکاوی شده است. نتیجه مقاله نشان داد پرسپکتیو با این که در ابتدا مسئله ای کاملاً تکنیکی می نماید، اما اساساً پدیده ای فرهنگی و محصول تحولات فکری است. درواقع اگر پرسپکتیو را ترجمان ارزش های اومانیسم در نقاشی اروپا بدانیم، این تکنیک در نقاشی ایران به دلیل فضای فرهنگی و فکری متفاوت و حتی متضاد با اومانیسم هرگز ضروری نشد.
نخستین مدارس و مدرسان نقاشی در ایران، بر پایه مستندات تاریخی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
103 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه هایی که در برنامه مدارس جدید دوره قاجار مورد عنایت قرار داشت، آموزش نقاشی بود که هم در مدرسه ای چون دارالفنون که داعیه آموزش علوم و صنایع بدیعه را داشت، تعلیم داده می شد و هم در مجمع الصنایع که با هدف آموزش و ترویج صنایع و فنون متنوع تأسیس شده بود، دنبال می گردید. گزارش های پراکنده ای از نحوه آموزش نقاشی در مدارس مذکور و همچنین از فعالیت نخستین معلمان نقاشی در دست است و همین پراکندگی سبب بروز برخی اشتباهات و تناقضات در این موضوع گردیده است. نوشتار حاضر با هدف روشن شدن برخی از این ابهامات و رفع تناقضات و با روش تحقیق، توصیفی تحلیلی، انجام پذیرفته است. گرد آوری داده ها به شیوه اسنادی کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش استقرائی صورت گرفته است. با رجوع به اسناد اصلی دوره قاجار ازجمله سفرنامه ها، روزنامه ها، خاطرات و نقشه ها و سپس با تطبیق اطلاعات آنها، تفاوت میان عملکرد دو مدرسه دارالفنون و مجمع الصنایع و رویکردهای متفاوت در آموزش نقاشی در این دو مؤسسه روشن می شود. همچنین تمایز میان فعالیت در مجمع الصنایع اول و دوم و خلط این دو مدرسه همنام در برخی منابع، که سبب پاره ای اشتباهات تاریخی شده است، مورد بحث قرار می گیرد. در باب نخستین معلمان جدید نقاشی نیز ازآنجاکه در تعدادی از منابع امروزی از میرزا ملکم خان به عنوان نخستین معلم نقاشی یاد شده است، جستار حاضر بر پایه مقایسه اسناد تاریخی و گزارش های موجود از فعالیت ملکم خان، روشن می کند که ملکم خان را نمی توان نخستین معلم نقاشی در مدارس جدید دانست.
ریشه یابی کارکرد سازهای موسیقی در آئین های سوگواری بر پایه تفسیر آیکونوگرافیک نگاره سوگواری برای اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت چندبعدی سوگ، که ذیل دین، باورهای ماورءالطبیعه و فرهنگ تعاریف متعددی دارد، در بطن خود حاوی محتوای واحد بازآفرینی مرگ و رستاخیر ایزدان باروری است. موسیقی، در قامت یکی از عناصر آئین های سوگواری علاوه بر تعمیم اندوهی مشترک به سوگواران، وجهی نمادین و معنایی ثانویه نیز دربر دارد. ازاین رو جستار حاضر با هدف تبیین کارکرد سازهای موسیقی در آئین های سوگواری، درصدد پاسخ به این دو پرسش است که «در آئین های سوگواری از چه ادوات موسیقی استفاده می شده است؟» و «کارکرد و معنای نمادین این سازها چه بوده است؟»در همین راستا این مقاله یک نگاره از اقبال نامه نظامی به شماره ثبت 4363 با موضوع سوگواری برای اسکندر را به روش هدفمند (شاخص محور) برگزیده و با رویکرد آیکونوگرافی از طریق منابع کتابخانه ای مطالعه کرده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که ادوات موسیقی -هواصداها، خودصداها و پوست صداها - به لحاظ واژه شناسی و ماهوی با مفهوم سوگواری همبستگی دارند و به منظور دفع شر و طلب باران به کار گرفته می شوند. این سازها به عنوان ابزاری روحمند و پیونددهنده میان زمین و آسمان، درخواست بارش باران و سرازیری رزق را طنین انداز می کنند. این معنای نمادین از اسطوره ها آغاز شده و تا آئین های سوگواری برای قهرمانان تاریخی کارکرد خود را حفظ کرده است.
تحلیل راهبردی تأثیر بیلبوردهای تبلیغاتی بر منظر شهری منطقه یک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
45 - 64
حوزههای تخصصی:
بیلبوردهای تبلیغاتی بر کیفیت منظر شهری تأثیر چشمگیری دارند که درصورت عدم پیروی از ض وابط و استانداردهای ملی موجود، زائل شدن منظر و بافت شهری را ممکن می سازد. در پژوهش حاضر سعی شده است با مطالعه استانداردهای موجود، مشاهدات میدانی، مصاحبه و با تکنیک های تحلیلی راهبردی سوآت، راهبردهای تدافعی، محافظه کارانه، رقابتی و تهاجمی، مؤلفه های مؤثر در بیلبوردهای تبلیغاتی و تأثیر آن بر منظر شهری منطقه یک شیراز شناسایی شود تا بتوان در راستای بهبود منظر شهری و بهینه سازی تبلیغات بیلبوردهای منطقه یک، راهبرد بهینه ای به کار بست. پرسش پژوهش این است که نقاط قوت و ضعف مرتبط با بیلبوردهای تبلیغاتی و فرصت ها و تهدیدهای عوامل منطقه ای و شهری منطقه یک شیراز منطبق با استانداردهای موجود چیست؟ یافته ها نشان داد به منظور بهینه سازی تبلیغات بیلبوردهای منطقه یک شیراز درجهت بهبود منظر شهری، به راهبردهای محافظه کارانه ای نیاز است. به کارگیری بیشتر از نقاط قوت در تبلیغات بیلبورد و رفع تهدیدهای احتمالی، می تواند راهبرد بهینه ای برای ارتقاء کیفیت منظر شهری و بهبود کیفیت بیلبوردهای تبلیغاتی این منطقه باشد. مطالعات نشان داد مؤلفه های زیبایی شناختی، عملکردی، فنی، فضایی، پایداری اجتماعی، ایمنی و کالبدی در اثربخشی بیلبوردهای تبلیغاتی بر منظر شهری نقش بسزایی دارند. نتایج به دست آمده از تحلیل راهبردی سوآت حاکی از آن است که مؤلفه های فنی بیلبوردهای تبلیغاتی، بالاترین اثربخشی را داشته است. مؤلفه های پایداری و برخی مؤلفه های فضایی فرهنگی در اثرگذاری بیلبوردها بر منظر شهری منطقه یک شیراز تهدیدهایی به شمار می آیند. مؤلفه های فنی، زیبایی شناسی، عملکردی و فرهنگی در بهینه سازی منظر شهری به واسطه بیلبوردها اهمیت والایی دارند. از لحاظ رعایت اصول فنی و علی رغم رعایت بیشتر استانداردها و ضوابط، به دلیل نصب در مکان نامناسب نظیر سمت چپ مسیر، پیاده رو یا در مثلث دید، عدم رعایت استاندارد مشخصات فیزیکی، مانند ابعاد کالبدی تبلیغاتی یا فاصله از کف و... مطلوبیت بصری را ندارند و لازم است ضوابط عام کمّی و کیفی تدوین گردد.
واکاوی پیکربندی فضایی حوض خانه خانه های تاریخی اصفهان با استفاده از روش نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
37 - 56
حوزههای تخصصی:
در معماری خانه های تاریخی ایرانی، ابعاد مختلف زندگی همچون جنبه های اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شده است. فضاهای موجود در یک خانه جهت کارکردهای خاص، برای استفاده کنندگان آنها در کنار یکدیگر شکل گرفته اند. تعاملات اجتماعی موجود در یک محیط را می توان در نحوه چیدمان آن محیط مورد سنجش قرار داد. یکی از روش های کمک کننده به خوانش و فهم معماری، شناخت پیکربندی فضایی است. این پژوهش با هدف پاسخگویی به این سوال انجام شده است که، وضعیت پیکربندی فضایی حوض خانه در خانه های تاریخی اصفهان دوره های صفوی و قاجار چگونه است؟ پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (کمی- کیفی)، با هدف کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. بدین منظور در گام اول 10 خانه تاریخی اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند، در گام بعدی پارامترهایی چون دسترسی فیزیکی (عمق، عمق نسبی، اتصال، انتخاب و هم پیوندی) و دسترسی بصری با استفاده از نرم افزار اسپیس سینتکس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت هایی به لحاظ پیکربندی فضایی در حوض خانه ها وجود دارد؛ به طوری که با توجه به نقشه ها و اعداد به دست آمده از نرم افزار یاد شده، فضای حوض خانه ها دارای کمترین و یا بیشترین میزان هر متغیر مشاهده شد. گروهی از حوض خانه ها دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی بیشتر و عمق کمتر و گروه دیگر کاملا متفاوت هستند و دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی کمتر و عمق بیش تری می باشند. از نظر دسترسی بصری تعدادی از حوض خانه ها به واسطه داشتن پنجره ارسی به فضای حیاط دید دارند.