مقاله حاضر با هدف آشنایی با اثاث و نحوه چیدمان آن ها با رویکردی معمارانه در خانه های صفویه و قاجار، نگاشته شده است. جامعه مورد مطالعه خانه های مردم عادی است و با هدف بارز شدن تمایزها به صورتی بسیار مختصر به خانه های اشراف و خانواده های حکومتی اشاره می گردد. تحقیق از نوع تفسیری تاریخی است و جمع آوری شواهد با روش کتابخانه ای (کتب و اسناد تصویری مربوط به بازه زمانی قاجار و صفویه) صورت گرفته است.
در کنار آن ها تصاویر و اسناد ثبت شده به صورت نگاره ها و کروکی ها به عنوان شواهد تاریخی مورد استفاده قرار گرفته اند. در رابطه با آنچه سیاحان و مورخان از دیدار با ایران نوشته اند باید گفت بخش اعظم مطالب در مورد اثاث خانه ها به صورت توصیفی است و کمتر تحلیلی صورت گرفته است. در تحلیل های مذکور نقش ذهنیت های فرهنگی و اجتماعی شخص مورخ را نمی توان نادیده انگاشت.
در سفرنامه ها، اشاراتی محدود و مختصر در باب توصیف موضوع چیدمان داخلی خانه ها بیان شده است که از دلایل این قلت می توان به مواجهه غیرمستقیم مستشرقین با اندرون خانه های مردم عامی اشاره کرد. رابطه محدود مسلمانان با غیرمسلمانان و وجود و قوت تقیدات دینی و عرفی حاکم بر جامعه منجر به تفکیک آشکار اندرونی (حرم) و بیرونی شده، ارتباط سفرنامه نویسان را با آنچه در داخل خانه ها می گذرد سلب کرده است. در این میان اقلیت های مذهبی که احساس قرابت بیشتری با مورخان غیربومی دارند تمایل بیشتری به پذیرایی از ایشان داشته اند. به عنوان مثال می توان به هولتسر، سیاح و عکاس اروپایی اشاره کرد که کمتر تصویری از اندرون خانه های معمول ایران دارد در حالی که تصاویر بسیاری را در خانه های منطقه جلفا در اصفهان به ثبت رسانیده است. همچنین برخی مورخان مانند پولاک به اقتضای پیشه و تخصص (پزشکی) فرصت بیشتری برای نفوذ به خانه های ایرانی داشته اند.
بشر از دیرباز ، برای تولید لوازم زندگی خود به هدف کسب آرامش و رفاه ،همواره اندیشه ی ساختن زیراندازهایی برای نشستن را از جمله ی دغدغه های خود دانسته است و مردم هر سرزمین با بهره گیری از مواد اولیه ی دیار خویش به ساختن زیر اندازهایی با شکل ، بافت و طرح های گوناگون پرداخته اند . حصیربافی یکی از انواع این صنعت و هنر دستی است که انسان همواره از بدون تاریخ تا کنون از آن بهره جسته و به عنوان زیر انداز و یا ابزار و وسایل دیگر زندگی به تولید و مصرف آن پرداخته و همچنان نیز به سوی تکامل آن پیش می رود ...
بافت ( Weaving ) و بافته یا منسوج ( Textile ) همواره زمینه ای برای خلق آثار هنری و بیان زیبایی و انتقال عواطف و احساسات درونی انسان به شمار رفته است ، حتی انسان بدوی نیز سعی در خلق و ایجاد نقوش و به کارگیری رنگها در جهت زیبایی هر چه بیشتر بافته هایش داشته است . بافت یک نوار باریک یا فرشی که بر زمین گسترده می شد و یا تن پوشی که وی را از گزند باد و باران مصون نگاه می داشت ، همگی موجب فخر و مباهات و شکوه و جلال آفریده های او گردیده است . در این راستا نه تنها در به کارگیری رنگها و خلق نقوش ، تصاویر ساده و پیچیده ، واقعی یا انتزاعی همواره خلاقانه و مبتکرانه عمل شده است ، ...
تصویر به معنای محدود، بخشی از نشانه های دیداری است. ارزش ارتباطی هر نشانه دیداری با نشانه ای دیگر، وابسته به قراردادهایی خاص است . از این رو در تصویر، نشانه های رمزی که بیانگر سبک و شیوه های بیان هنرمند است، اهمیت زیادی می یابند. در این تحقیق، تبیین رمزهای واقع گرا در یکی از شاهکارهای هنری دوره قاجار؛ « نسخه خطی و مصور هزار و یک شب» اثر صنیع الملک مدنظر می باشد. اثری که هنرمند کوشیده تا در نگاره های آن از سطح ظواهر عینی فراتر رفته، حقایقی از روابط گوناگون و پویای انسان ها با یکدیگر و با محیط شان را بیان کند. فرضیه غالب در این مقاله آنست که صنیع الملک در نگاره های این نسخه با استفاده از رمزهایی که می توان آن ها را رمزهای واقع گرا نامید، از جمله «شخصیت»، «گزینش»، «دورنما» و «تفکر»، به سطح گرته بردار صرف طبیعت تنزل پیدا نکرده؛ بلکه در این واقع گرایی با ترکیب آزادانه تر و گسست از تزئینات سنتی و انعطاف پذیری از سبک پیشین، اثری آفرید که برای مخاطب زمان خود مانوس و آشنا باشد. اهداف: - آشنایی با نسخه مصور هزار و یک شب عصر قاجار و نقاش بزرگ این اثر، صنیع الملک- بررسی رمزهای واقع گرا در نسخه خطی و مصور هزار و یک شبسئوالات: - رمزهای واقع گرا به چه نوع نمادهایی گفته می شود؟- آیا صنیع الملک در نگاره های نسخه مصور هزار و یک شب اثری مانوس و متناسب با مخاطب عصر خویش آفریده است؟ کلیدواژگان: رمز ، واقع گرایی ، صنیع الملک ، نسخه خطی و مصور هزار و یک شب
این مقاله، به بررسی و توصیف ساختار و نشانه های نمایشی منظومهی درخت آسوریگ میپردازد؛ مناظره ای منظوم میان یک بز و یک درخت خرما از اصل پارتی و به خط پهلوی کتابی که تنها نمونهی فابل به شکل مناظره در زبان های ایرانی میانه غربی است. این متن، شباهت ساختاری انکارناپذیری با متن های مناظره ای بین النهرینی دارد که در جشن بهاری سال نو بین النهرین (اکیتو) به صورت نمایشی اجرا میشده اند. در این منظومه، برخلاف باورهای ایرانی که در متن های فارسی میانه بازتاب یافته، درخت خرما چهره ای دیوآسا دارد و بارها از سوی بز،""دیو""خطاب شده است. همچنین بز درخت را روسپیزاده خطاب میکند.کاربرد استعاره درخت برای اشاره به سرزمین های بین النهرین سابقه ای دیرینه در ادبیات باستانی خاورنزدیک و ایران دارد. استعاره زن روسپی نیز بارها در کتاب مقدس (کتاب ناحوم و مکاشفات یوحنا) برای اشاره به این سرزمین ها به کار رفته است. این نمادپردازیها بیگمان برگرفته از ادیان کهن بین النهرین اند که پرستش درخت و روسپیگری مقدس از شعائر اساسی آنها بوده است. همچنین در متن های کتاب توبیت و مکاشفهی ایرانی زند بهمنیسن، سرزمین آشور جایگاه دیوها خوانده شده است. در این بررسی، برای نخستین بار کوشش شده است تا بر خلاف پژوهش های گذشته، مدارک و مستندات دال برتعلق این اثر به گوسان ها (هنرمندان و بازیگران بدیهه پرداز پارتی)، ارائه وکارکرد نمایشی آن اثبات شود.
هدف اصلی این مقاله، ارایه روشی کاربردی جهت مشارکت مردم در برنامه ریزی و طراحی شهری و تولید فضاهای زیستی در مقیاس محله به کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات است. چارچوب نظری این مقاله از بعد برنامه ریزی و مدیریت، مبتنی بر برنامه ریزی وکالتی است. پرسش عمده ای که مقاله به آن می پردازد، چگونگی مشارکت اهالی هر محله در یک منطقه و توسعه فضایی و کالبدی در محلات با ایجاد هماهنگی بین اهالی محله و مدیران شهر و مشاوران ایشان می باشد. در این مقاله، پس از آسیب شناسی و تدقیق نقاط ضعف در روابط موجود بین افراد و گروه های ذی نفع در برنامه ریزی و طراحی شهری، عناصر لازم برای برقراری هماهنگی و ساختار مربوط در شرایط موجود تبیین شده است. از نتایج به دست آمده می توان به توانمندسازی نظام مدیریت شهری بر اساس ایجاد و توسعه نهادهای محله ای به روش نوین، توجه و در نظر گرفتن مشکلات و خصوصیات خاص هر محل به عنوان مبانی طراحی آن محل، دامن زدن به مشارکت اجتماعی بیشتر در سطح مناطق و شهر، توجه مناسب به دیدگاه های تخصصی برنامه ریزی و طراحی شهری و پایه ریزی معیار کیفیت زندگی بر اساس نیازهای مردم محل اشاره نمود.