فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته شده، مفهوم «مرکز» است. در حوزه هنر و معماری، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، مفهوم «مرکز» را مبنا و اساس نظریه پردازی های خویش قرار داده اند. با رجوع به سخنان نظریه پردازان در این باب، آشکار می شود که آن ها از منظرهای متفاوتی به این مفهوم واحد نگریسته اند؛ بنابراین، با جمع آوری و کنار هم گذاشتن آرای این نظریه پردازان، نه تنها این مفهوم آشکارتر نمی شود، بلکه بر ابهام آن افزوده می شود. این نوشتار در پی آن است که با تأمّل در آرای مختلف درباره مرکز و یافتن جایگاه هر سخن، این ابهام را تا حدی برطرف کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجوه مشترک مرکز از خلال سخنان پراکنده نظریه پردازان نمایان می شود. سپس با تأمل در آرای ایشان آشکار می گردد که با وجود اینکه همگی از واژه مرکز استفاده می کنند، گویا انواع (مراتب) گوناگونی از مرکز را مدّنظر دارند؛ لذا تلاش می شود مراتب مختلف مرکز با تعمّق در سخنان نظریه پردازان، استخراج، نام گذاری و شرح داده شود. با تحلیل مضمونی گفته های ایشان در نهایت، پنج مرتبه برای این مفهوم معرفی می شود که عبارت اند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی و کالبدی (شامل مصنوع و طبیعی). مرکز حقیقی هستی غالباً موضوع بحث ادیان بوده است. هرچند کریستوفر الکساندر آن را در پدیده های طبیعی نیز آشکار می یابد. مرکز جوهری اشاره به لایه هایی درونی هر پدیده دارد که چیستی آن را معیّن می کند. ترکیب واژگانی «مرکز معنایی» را نوربرگ شولتس به کار برده است و مفهوم آن را نیز کریستوفر الکساندر به مثابه یکی از مراکز شرح داده است. هر دوی آن ها به مرکز معنایی در ساحت باطنی اش توجه کرده اند. کریستوفر الکساندر و رودولف آرنهایم عملکردهای یک پدیده را نیز در زمره مراکز تشکیل دهنده کلیت پدیده به شمار می آورند و مرکز عملکردی با رجوع به آثار ایشان تعریف می شود. مرکز کالبدی، تمرکزی در فضای عینی است. چنانچه این تمرکز در طبیعت بوجود آید، آن را مرکز طبیعی گویند و اگر تمرکزی در محیط مصنوع توسط انسان به وجود آید، آن را مرکز کالبدی مصنوع می نامند. مرکز مانند هر مفهوم دیگری در عالم، نظام معنایی ذومراتبی دارد؛ نظامی که سیری از ظاهر به باطن را طی می کند و تمام پیکره معماری را در بر می گیرد. اختلاف نظریه پردازان در تبیین مفهوم مرکز، به علت همین مراتب مختلف آن است؛ بنابراین می توان از اطوار مرکز سخن گفت.
مدرنیزم ، هویت و سنت در نقاشی معاصر ایران
منبع:
جلوه هنر ۱۳۸۲ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ، به بررسی سه بخش مدرنیزم ، هویت و سنت در نقاشی معاصر ایران ، پرداخته شده است . نقاشی به سبک رئالیزم از قرن نوزدهم توسط کمال الملک نقاش دربار قاجاریه معرفی و تثبیت شد و در قرن بیستم ، سبکهای مدرن نقاشی به تبعیت از سبکهای بین المللی نقاشی توسط دانشجویان تحصیل کرده در خارج ، وارد و در دانشگاهها آموزش داده شدند . با تعمق در آثار هنرمندان پنجاه سال گذشته ، میتوان متوجه تقسیم بندیهایی در آثار آنان شد . اولین دسته هنرمندان «مدرنیست» هستند که در راستای زبان بین المللی هنر نقاشی میکنند و دسته دوم که نوعی بازسازی از میراث گذشتگان را در قالب امروزی انجام میدهند ، «سنت گرایان نو» نام دارند و دسته سوم که در زمینه نگارگری معاصر فعالیت داشته و در احیای نقاشی اصیل ایرانی با وجود مشکلات فراوان کوشیدهاند...
کتیبه های ضریح شیر و شکر امام رضا (ع) از منظر مبانی اعتقادی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
16 - 31
حوزههای تخصصی:
ضریح سازه ای منحصراً شیعی است که تزئینات و کتیبه های نقش بسته بر آن، با تأمل و دقت خاصی از منظر عقاید شیعه انتخاب می شود. ضریح شیر و شکر چهارمین ضریح قرار گرفته بر مضجع شریف امام رضا (ع) بوده است که در نیمه شعبان سال 1379 ه.ق. در محل قبر نصب شده است. طراحی این ضریح توسط استاد محمد تقی ذوفن صورت گرفته و ناظر ساخت و پژوهشگر انتخاب کتیبه های ضریح مرحوم ابوالحسن حافظیان بوده است. کتیبه های این ضریح شامل سوره یس، سوره انسان، اسماء الهی، احادیثی در شأن امام رضا(ع) و اسماء چهارده معصوم (ع) است که اکثراً به خط زیبای ثلث کتابت شده است. به علت مرمت های صورت گرفته بر این ضریح، در کتیبه های آن تغییراتی ایجاد شده به صورتی که تعدادی از این کتیبه ها با نقوش اسلیمی فلزی تعویض شده است و تعدادی از اسماء الهی از قسمت تاج ضریح برداشته شده اما دیگر کتیبه ها کمتر دستخوش تغییرات بوده است. این مقاله سعی بر آن دارد تا کتیبه های ضریح شیر و شکر به تفصیل مع رفی گردد و با توجه به مرمت های انجام شده تغییرات ذکر شود. سؤال پژوهش این است که آیا انتخاب کتیبه های ضریح اعم از آیات، اسماء الهی و احادیث با توجه به اعتقادات شیعه و شأن امام رضا (ع) دلایل خاصی داشته است؟ این مطالعه به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و جمع آوری اطلاعات و تصاویر به صورت، میدانی و کتابخانه ای بوده است. در نتیجه این مطالعه روشن گردید که متن کتیبه های انتخاب شده برای کتابت بر ضریح با علم به باطن آیات و احادیث همراه است و زایر در هنگام زیارت هم از نظر معنوی و هم از نظر بصری با ضریح و علی الخصوص ولی مدفون ارتباط بر قرار می سازد.
روش شناسی تحلیل و استنباط مضامین موعودگرا از فیلم های سینمایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فرآیند حرکت جهان به سمت پایان تاریخ، با تکوین مفهومی به نام موعود و فراز و نشیب های آن در دوران ارتباطات در تولیدات سینمایی بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. توجه به مقوله موعودگرایی در تولیدات سینمایی غربی، از اولین فرآورده های شکل گرفته در عرصه سینما نمایان است. حضور منجی که در آخر الزمان برای احقاق حق می آید، در بسیاری از تولیدات سینمای غرب قابل رویت است. شاید در فعالیت های ملیس بتوان ریشه این تفکر را رویت کرد. ملیس در سال 1897 در اطراف پاریس، اولین استودیوی فیلمبرداری را تاسیس کرد. وی از فیلم، برای بیان عقاید خودش استفاده کرد. اولین فیلم طولانی وی، محاکمه دریفوس (250 متر)، از عقاید آزادی خواهانه محکومان بی گناه که تحت ظلم و ستم قرار گرفته بودند، حمایت می کرد و در خاتمه رهایی را نوید می داد. در نگاه به فعالیت های بعدی نیز شاید بتوان در فیلم هایی نظیر سیصد، پرسپولیس، روز استقلال، مسیر سبز، شبی بدون شاه، به استنباط مضمون موعود و به کارگیری مفهوم دینی پایان تاریخ دست یافت.
روش شناسی برای شناخت مضمون های موعودگرا و تحلیل و استنباط آنها مبتنی بر تولیدات سینمایی دارای روی کردهای متعدد و در عین حال تنوع در روش و تکنیک است. نگاهی به فعالیت های انجام شده در این عرصه در ایران و جهان نشان می دهد که روی کردهای حاضر، روی کردهایی مبتنی بر زمان (نظیر تحلیل های مبتنی بر تاریخ ویا درجریان زمان) یا روی کردها مبتنی بر وسعت یا عمق نگری به مضامین (همچون روش های مورد استفاده در روش های توصیفی) یا روی کردهای نشانه شناختی و نظایر آن را دربر گیرد و هر یک نیز دربر دارنده مجموعه ای از روش ها و تکنیک ها نیز هستند.
شاید با تاکید بر چگونگی گردآوری اطلاعات بتوان از هر 3 دسته روش های توصیفی، تبیینی و ترکیبی برای استنباط مضامین موعودگرا و تحلیل مفاهیم مرتبط با آن، استفاده کرد. در تحقیقات توصیفی می توان از روش های تحلیل محتوای کیفی تحلیل گفتمان، در تحقیقات تبیینی از روش تحلیل محتوای استنباطی و در تحقیقات تلفیقی از تحلیل گفتمان انتقادی، تحلیل محتوای ارتباطی و تحلیل روایت بهره گرفت.
بی شک در هریک از روش های پیشنهادی، تکنیک های خاص تحقیق در آن روش مورد تاکید است و هر روش نیز مراحل روش شناسی خود را داراست.
در این روش شناسی مراحل اجرا، ، شیوه تعیین واحدهای تحلیل و نحوه دست یابی به نتایج و استنباط ها ارائه خواهد شد.
در سازماندهی این مطالب، بسته به عمق فعالیت مورد انتظار، شکل ارائه مضامین متفاوت است. برای مثال در اطلاعات اکتشافی، توجه به توسعه شناخت های اولیه از ابعاد، دامنه و گستره مسئله موعودگرایی و پایان تاریخ مورد نظر است و تحقیقات توصیفی ابزار اصلی برآوردن نیازهای اطلاعاتی اکتشافی در خصوص موعودگرایی است.عملیات اجرایی این استنباط و تحلیل در چارچوب زیر شکل می گیرد:
روش مورد تاکید در این مقاله، اسناد و مدارک علمی است. در این مقاله در پی طرح روش شناسی تحلیل و استنباط مضامین موعودگرا از فیلم های سینمایی این عرصه از فعالیت هستم.
کارنامه فیلم گلستان
بررسی دیوار نگاری معاصر تهران ( قبل و بعد از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر دیوارنگاری شهر تهران در دوره معاصربه لحاظ تغییرات کیفی و بنیادین مورد مطالعه قرار گرفته است. دیوارنگاری شهری در تهران با تغییرات ساختارشهری و روند مدرنیزاسیون در دوره پهلوی شکل گرفت. عموم دیوارنگاره ها ی این دوره رویکردی صرفاً تزیینی دارند، اما آثار این دوره علی رغم تکنولوژی مناسب از هماهنگی با مخاطب برخوردار نمی باشند. با پیروزی انقلاب، دیوار نگاری در فضای عمومی شهر گسترش چشمگیری یافت، دیوارنگار ه های این دوره علی رغم تنوع در شیوه اجرا شدیداً پیام گرا و تبلیغی می باشند. این هدف عام در آثار دیواری پس از انقلاب موجب شد تا اساسی ترین ویژگی های دیوار نگاری یعنی هماهنگی با دیوار و محیط همچون گذشته به فراموشی سپرده شود. این روند در سال های پس از جنگ مورد بازبینی هنرمندان قرار گرفت، و از آغاز دهه 80 رویکردی پژوهشی در دیوار نگاری معاصر ایران شکل گرفت، که تأثیرات مثبت آن در تعامل با فضای شهری و معماری مشاهده می شود. تحقیق حاضر ضمن مقایسه دیوارنگاره های این دو مقطع زمانی، دلایل ضرورت رعایت مبانی هنر دیوارنگاری ( زیبا شناختی، تکنولوژی و استراتژی) را در خلق آثار بدیع و هماهنگ با شرایط زمانی، محیط و مخاطب را مورد بررسی قرار می دهد.
تصویرسازی تبلیغاتی
حوزههای تخصصی:
«ادب پژوهی گیلان» پاییز 91
حوزههای تخصصی:
هنر سفالگری و بررسی نقوش آن در ادوار اسلامی
منبع:
مدرس هنر ۱۳۸۲ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
تعریف هنر و زیبایی نزد قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه برخی معتقدند که در بین فیلسوفان مسلمان اثری منحصراً درباره هنر و زیباییشناسی نمیتوان یافت، با بررسی آثار آن ها میتوان مباحث مربوط به هنر و زیباییشناسی را استخراج کرد. در این بین، قاضی سعید قمی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که برخی از مباحث مربوط به هنر و زیبایی را در تعلیقاتی که بر میمر چهارم کتاب اثولوجیا نگاشته، به طور مستقل ذکر کرده است. پرسش بنیادین نوشتار حاضر این است که هنر و زیبایی نزد قاضی سعید قمی به چه معناست و او از چه منظری به این مقولات نگریسته است. مفروض مقاله حاضر این است که قاضی سعید در این اثر زیبایی را به زیبایی معقول و محسوس تقسیم کرده و زیبایی محسوس را تجلّی زیبایی معقول میداند و جملگی زیباییها را تجلّی زیبایی نورالانوار میداند. او در ادامه ضمن تأکید بر نقش خیال متّصل و منفصل در آفرینش زیبایی، هنر را تجلّی صورت زیبای هنرمند بر ماده محسوس میداند. وی زیبایی هنری را عاملی برای تکمیل زیبایی طبیعت میداند.
نظریه فرمال، اساس نقد، تفسیر و فهم آثار هنری
حوزههای تخصصی:
اساس نقد در هنرها (The Basis of Criticism in the Arts) با هر رویکردی، معطوف به شکل (فرم) اثر هنری است. شکل، اساس و اصلی است که اثر هنری را هستی می بخشد و آن را متعین می کند. هر اثر هنری شکل و فرم و ساختمانی است که هنرمند با شگردها و تمهیدات خلاقانه و با تخیل ابداعی اش آن را می آفریند. آفرینش اثر هنری در صورت یا فرم (شکل) تحقق پیدا می کند و زیبایی، صورت تحقق یافته ای است که در اثر هنری عیان می شود.هر گونه نقد و تفسیر اثر هنری از طریق ابژه ای که صورت بندی و ساختمان اثر هنری نامیده می شود، امکان پذیر خواهد شد. دریافت معنا یا محتوای اثر هنری، فهم و بازخوانی نیت مولف، ارجاع متن (بافتی از کلمات، اشکال و رنگ ها، حرکات و اصوات) به حوزه های روانشناختی، جامعه شناختی، تاریخی و اساطیری، از طریق فرم (شکل) و صورت مندی (formality) اثر هنری است. فرم، محل یا مکان تلاقی هنرمند با مخاطب و مخاطب با هنرمند است. اگر اثر هنری ابژه ای مستقل پنداشته شود و آزادانه در افق های تاریخی متفاوت مورد تفسیرهای متعدد قرار گیرد، آنچه که هر تفسیری را امکان پذیر می کند، نهایتا فرم هنری است که ذات آن، زیبایی بیان (expression) است. پرسش از اثر هنری می تواند جنبه های گوناگونی داشته باشد. همچون: اثر هنری چه می گوید؟ مقصود هنرمند از آفرینش اثر هنری چه بوده است؟ اثر هنری در زمان حال بیانگر چه معنایی است؟ اثر هنری چگونه قادر به انتقال افق تاریخی گذشته به دوران جدید است؟ هرگونه پاسخ به این قبیل پرسش ها منوط به شناخت دقیق و اصیل حوزه نقد و تحلیل صورت و ساخت اثر هنری است.
کارگردان و هدایت بازیگر
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۷۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان معتبر تئاتر جهان بر این عقیده اندکه تئاتر بیش از هر چیز عبارت از بازی بازیگر است. این ادعا متکی بر استدلال قابل قبولی است ‘ مبنی بر اینک نمایش را می توان بدون دکور‘ بدون تنظیم نور‘ بدون لباسی طراحی شده و بدون گریم و بی نیاز از موسیقی اجرا کرد. اما نمی توان تئاتری را تصور نمود که در آن بازیگر نقش نداشته باشد. اگر این واقعیت را بپذیریم که جوهر نمایش همانا در بازی است ‘ باید بیندیشیم که کار اصلی کارگردان تئاتر چیست؟ آیا کار اصلی اومنحصر به ایجاد فضایی زیبا و دلنشین از طریق دکور‘ نور‘ وسایل صحنه‘ ترکیب صحنه ‘ موسیقی و... یا انتقال یک پیام کلی از طریق مجموعه این عناصر است؟ اگر چنین است آیا می توان نمایشی ترتیب داد که د رآن بازیگر نقش نداشته باشد؟ باید گفت که بی تردید حاصل چنین تلاشی هر چه باشد تئاتر نیست! پس تئاتر با بازیگر به وجود می آید .و مهمترین و اصلیترین وظیفه کارگردان د رتئاتر همانا هدایت بازیگراست.
فضای نور و معماری نور
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
نور در معماری چیست؟ این پرسشی است که این مقاله در مقام پاسخی بنیادی و فلسفی بر آ ن است. بدیهی است نور در فیزیک قسم خاصی از امواج الکترو مغناطیسی است که قابل مشاهده است. در دانش فیزیک به واسطه وجود حاملی مفروض نور امکان تحقق می یابد. این حامل واسطه ای است که در آن امواج نور به حرکت در می آید.در این مقاله به خصوصیتهای فیزیکی نور بدانگونه که مبحث علم فیزیک است کاری نیست بلکه در اینجا از ویژگیهای مکانی و برخی جهات استتیک نور که با مقوله فضا و مکان در هم آمیخته است سخن خواهد رفت. خصوصیات فضاهای ساخته شده نوری در کنار فضاهای عام حامل نور مورد بحث خواهد بود. از نظر ما ساخت فضاهای نوری اهمیتی چون فضاهای ساخته شده معماری دارد و از این رو ساخت و تولید این فضاها مستلزم دانش معماری خاصی است که آن را می توان «معماری نور» نام نهاد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری (نمونه موردی: میدانچه جلفا – اصفهان)
حوزههای تخصصی:
سکونت گاه های شهری قبل از مدرنیسم، فضاهای عمومی مانند میدان های شهری و بازارها، به عنوان عرصه ای جهت ارتباطات اجتماعی بوده اند و در حقیقت مکان های متشکل از فعل و انفعالات اجتماعی تعداد زیادی از مردمانی که این تعاملات را امکان پذیر می ساختند، قلمداد می شده اند بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود اینست که در آن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد. علاوه بر این، فضاهای باز در ایجاد حس اعتماد و اطمینان به مردم کمک می کرده و باعث افزایش حس همبستگی و تعلق در مردم می شوند. در حقیقت این فضاها فراتر از مکانی صرفا برای حضور منفعلانه هستند. اما اکنون، پیشرفت صنعت، تغییر مقیاس از انسان به ماشین و شتاب زدگی در زندگی موجب شده این فضاها کیفیت تاثیر گذار گذشته را نداشته باشند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش های زیادی با هدف شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری صورت گرفته است. مقاله حاضر با توجه به سابقه ی تحقیق می کوشد عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی را در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند و به منظور مورد پژوهی، با هدف ارتقاء تعاملات اجتماعی و بهبود کیفیت حس تعلق به مکان، نتایج حاصل را در میدان جلفا اصفهان به کار بندد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که عوامل کالبدی محیط، شخص استفاده کننده و سایر افراد حاضر در محیط، فاکتورهای تاثیرگذار بر میزان کیفیت و کمیت تعاملات اجتماعی می باشد.
رهیافت های زیبایی شناسی به مثابه طراحی و توسعه محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمام طراحان در جستجوی پیدا کردن روندی برای حل مساله زیبایی شناختی در طراحی و توسعه محصولات هستند. آنها تلاش می کنند، طرح پیشنهادی خود را با آن روند انجام دهند و از این طریق به اهداف، سفارش دهندگان خود یعنی کارفرمایان و خریداران جامه عمل بپوشانند. چنانچه به اعتراف طراح با تجربه ای چون «هوفلر» همواره یک تضاد بین تئوری و عمل وجود داشته است و طراحان نمی توانستند آزادانه احساس زیبایی شناختی خود را بدون درنظر .گرفتن درخواست های سفارش دهندگان بیان نمایند و همیشه این فشار بر روی طراحان وجود داشته است. افرادی مانند «کریستوفر الکساندر» که از وی به عنوان یکی از بنیان گذاران متدولوژی طراحی یادمی شود، معتقد است مشکلات و مسایلی که طراحان باید آن را حل نمایند، خیلی پیچیده تر از آن است که تنها با احساسات و خلاقیت های هنری قابل حل باشد و بر همین اساس جهت مواجه با مشکلات و مسایل طراحی باید به تحلیل و پردازش بازار پرداخت.این نوع نگاه یکی از آشناترین روندها برای طراحان محسوب می شود که بدان فرم تاثیرگرفته از بازار می گویند که بارزترین هدف این روند، مجاب کردن استفاده کننده مشخص در ایجاد علاقه و خرید محصول است. متاسفانه اغلب این سوء تفاهم پیش آمده است که هدف از تلاش های مربوط به روندهای طراحی، بدست آوردن یک روند فراگیر واحد می باشد و این امر نادیده گرفته شده که مشکلات و مسایل مختلف، روندهای متفاوتی می طلبد. اینکه کدام روند کاربرد بهتری برای حل مسایل زیبایی شناختی دارد، سوالی است که باید در آغاز تمامی پروژه های طراحی صنعتی مطرح و پاسخ داده شود.حال اگر بپذیریم روندی برای حل مساله زیبایی شناسی وجود دارد و زیبایی شناسی را به عنوان یک زبان مورد توجه قرار دهیم و درخواست های استفاده کننده را از طریق مطالعات بازار و روش های مرتبط آن به دست آوریم. آنگاه این سوال مهم در حل مساله زیبایی شناختی پدیدار می شود، که آیا تنها روندی که در اختیار طراحان قرار دارد، همان روند و رهیافت برخاسته از بازار است؟ آیا روند های جایگزین می توانند، جانشین مناسبی برای این روند باشند؟این مقاله با مطالعه اهداف طراحی تعدادی از طراحان، چشم انداز کلی را شکل می دهد و نکات ضعف و قوت این روند را مطرح نموده و از این طریق خواننده را هدایت نموده تا بتواند تصمیم بگیرد. آیا می توان به جز روند استخراج شده از بازار از روند دیگری استفاده نمود؟ آیا نمودهایی از روندهای جایگزین وجود دارد که بتوان به آنها استناد کرد؟
استاد قوام الدین شیرازی: معمار افسانه
حوزههای تخصصی: