فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
تئاتر ۱۳۶۹ شماره ۹و۱۰
حوزههای تخصصی:
اگوستوبوآل و بازیهایی برای بازیگران و نابازیگران
حوزههای تخصصی:
مطالعه نماد آسمان در قرآن، اساطیر، ادبیات، عرفان و هنر ایران (8-21)
حوزههای تخصصی:
نماد که مظهر و سمبل هم نامیده می شود، نشانه ای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها می تواند باشد. نماد می تواند یک شیء مادی باشد که شکل آن به طور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره می کند پیوند داشته باشد. نماد تصویری آشکار در متون است که هدف آن بیان ایده ای نامرئی و پنهان است. نماد در عرصه های مختلف با معانی متفاوت ظهور پیدا می کندکه می تواند باعث تنوع در بیان اندیشه ها و آرا گردد. زندگی بشر آکنده از نمادها یا رموز است، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از آن نیست. شاعران عارف پیوسته از زبان نمادین بهره گرفته اند. نماد آسمان از جمله نمادهایی است که بطور وسیع در ادبیات اساطیری دینی و ادب منظوم و منثور و همچنین بر روی آثار هنری بسیاری از اقوام با اهداف متفاوت به کار رفته است. زمین و آسمان مظهر ماده و روح هستند. در معماری گنبد نشان از آسمان دارد و در تمام جهان آسمان به رنگ آبی و گاه سیاه و به شکل گرد و مدور تصویر شده است. در خاور دور اژدها نماد آسمان است. این نمادها در آرایه های تزیینی و هنرهای دستی از دیرباز کاربرد فراوانی داشته است. آیات مربوط به آسمان در قرآن نیز بسیار متنوع و جالب است. این پژوهش تلاش دارد تا به این سوال پاسخ دهد که نماد آسمان دراساطیر، قرآن و عرفان، ادبیات و درآثار هنری دارای چه معانی است؟ روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و گرداوری مطالب کتابخانه ای
اسطوره و نمایش در هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مباحث مربوط به نقش اسطوره در تکوین و تکامل هنر نمایش غالبا نگاه ها بر یونان باستان و عصر طلایی تراژدی نویسی (قرن 5 .پ. م) متمرکز می شود .حال آنکه می توان در هندوستان نیز الگوهایی غنی و متفاوت از رابطه اسطوره و نمایش جست و جو کرد مقاله ای که پیش روست در پی آن است تا با بررسی ماهیت اساطیر هندوستان در سه دوره تاریخی (پیشاودایی و دایی – برهمنی) نقش شان را در شکل گیری و استمرار هنر نمایش در هندوستان آشکار کند. هدف اصلی این مقاله رسیدن به این دریافت است که چگونه در یکی از غنی ترین فرهنگ هایی جهان باورهای اساطیری به طور مستقیم هنر نمایش را شکل می دهند فرهنگ ایستای هندوستان و امتداد این باورها تا زمان معاصر به مقاله امکان می دهد تا در بخش انتهایی با تمرکز بر آیین هایی که همچنان در شبه قاره زنده اند به نتیجه نهایی خود دست یابد در نتیجه گیری مقاله می توان دریافت که با توجه به نوع اساطیر انسان گرایی فرا زمینی بودن آمیختگی یا عدم آمیختگی با طرح داستانی می شود الگوهای ارتباطی متفاوتی میان نمایش و اسطوره در هندوستان کشف کرد نگارنده برای نگارش این مقاله از یافته های سه ماه تحقیق در هندوستان و منابعی که غالبا توسط پژوهشگران هندی نگاشته شده سود برده است.
مباحث تاریخی: خاندان مشعشعی یا ذیل تاریخ مشعشعیان
حوزههای تخصصی:
نقوش سردر جورجیر و تأثیرپذیری آن از هنر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی سیاسی هر حکومت به معنای محو کلیه آثار فرهنگی آن حکومت نیست به خصوص زمانی که حکومت مورد نظر، از بنیانهای فرهنگی استواری برخوردار باشد. انقراض سیاسی ساسانیان یک تحول سیاسی- مذهبی بود که بازتاب فرهنگی این دوره تا قرنها پس از ساسانیان در تولیدات فرهنگی قلمرو آن نیز قابل مشاهده است. مطالعه معماری دوره اسلامی به ویژه قرون اولیه آن با اتکا به این موضوع، دستاوردهای قابل توجهی در پی خواهد داشت.
مسجد جامع جورجیر اصفهان در محل فعلی مسجد حکیم قرار داشته است که در زمان صفویه به منظور ساخت مسجد حکیم کاملاً تخریب شده و از بنای مسجد، تنها سر در شمالی آن در ساختار مسجد جدید برجا مانده است. سردر مسجد جامع جورجیر بنایی است متعلق به قرن چهارم هجری قمری که دارای تزیینات و ویژگیهای منحصر به فرد گچبری و آجرکاری متأثر از هنر ساسانی است. با توجه به تأثیرپذیری هنر اوایل اسلام از هنر دوره ساسانی، این پژوهش ابتدا ضمن مطالعه معماری بنای سردر جورجیر از خلال متون تاریخی، به تحلیل تزیینات بهکار رفته در آن پرداخته و سپس آن را با نمونههای مشابه دوره ساسانی مورد مقایسه قرار میدهد. از مجموع مطالعات صورت گرفته در این مقاله میتوان چنین نتیجه گرفت که تزیینات سردرجورجیر به قرون اولیه اسلامی تعلق دارد که تأثیر هنر دوره ساسانی بر آن کاملاً مشهود است.
معنی خیال در هنرهای سنتی و مدرن
حوزههای تخصصی:
ویژگی های پست مدرن هنرهای تجسمی: تبارشناسی پست مدرنیسم (9)
منبع:
گلستانه ۱۳۷۸ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
بررسی طراحی معماری پایدار با رویکرد طراحی معماری بیونیک و ارتباط آن ها بایکدیگر
حوزههای تخصصی:
امروزه به نظر می رسد که توسعه پایدار و مفاهیم آن به خوبی با اهداف و مقاصد معماری می تواند به عنوان عاملی مؤثر جهت رسیدن به اهداف پایداری مطرح شود. در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات بی شماری در زمینه اصول معماری توسط محققان مختلف در سراسر دنیا مطرح شده است. مفهوم پایداری در عصر حاضر آن چنان اهمیتی یافته است که هر بحث معاصری درباره محیط زیست و معماری بدون توجه به این مفهوم بحثی ناتمام محسوب می شود. معماری پایدار یک فرآیندی است که می تواند تکرار شود. معماری پایدار می تواند در کیفیت محصول نهایی تأثیرگذار باشد و فرآیندی که ماندنی باشد را تشخیص دهد. در این راستا الهام گیری از معماری بیونیک می تواند در طراحی معماری پایدار مؤثر واقع گردد. بیونیک علمی است که مشکلات فنی و سازه ای را می تواند از راه های زیستی حل کند، به عبارتی می تواند از الگوهای زنده الهام بگیرد. براین اساس روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زنده نمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهسته تمامیت سازه به آن دست پیدا می کنند و مهم ترین چیز برای طراحی معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند. سؤال اصلی تحقیق این است که استفاده از معماری بیونیک در پیوند با طراحی معماری پایدار به تأثیری در محیط زیست خواهد داشت؟ روش تحقیق حاضر به صورت کتابخانه ای-اسنادی می باشد. هدف این مقاله بررسی جایگاه طراحی معماری بیونیک در طراحی معماری پایدار و رابطه این دو مفهوم با یکدیگر می باشد.
مودرا رمز شناسی حالات دست در شمایلهای بودایی
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۳ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
درک هنرهای شرقی ، خصوصا هنرهای دینی مشرق زمین ، بدون آشنایی با مفاهیم نمادین مندرج در آن آثار ، امری ناممکن است . کسانی که صرفا با دانش « زیبایی شناختی » به مصاف درک چنین هنرهایی می روند ، دامنه فهم آنها از ظواهر آثار فراتر نمی رود . این گونه برخورد با هنرهای دینی شرق به مثابه این است که برای شناخت یک انسان به اطلاعات ظاهری ، چون قد ، وزن ، رنگ مو و چشم ... بسنده کنیم و سرانجام ادعا نماییم که انسان را شناخته ایم . ...
تحلیلی بر کرسی خط نستعلیق «شیوه میرعماد»
حوزههای تخصصی:
استاد محمد سیاه قلم
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق سعی بر آن داریم که با بررسی آثار استاد محمد سیاه قلم ، از نظر موضوع ،تکنیک ، البسه و تزیینات و تجزیه و تحلیل آن به زاویه هایی از دیدگاه ، مکان و زمان این هنرمند پی ببریم ، این هنرمند اهل کجاست و تحت تأثیر چه زمان و مکانی بوده ،طراحی آزادانه ، موضوعاتی که در زمان خود بسیار نادر بوده است و حتی در زمان بعد همه ،چنین دیدگاه و سبکی در نگارگری کمتر دیده اید ، سبکی رئالیستی همراه با یک نگاه کوبیستی.
سورئالیسم و انسان شناسی
منبع:
خیال ۱۳۸۶ شماره ۲۱-۲۲
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم جنبشی ادبی ـ هنری بود که در فاصله دو جنگ جهانی در اروپا ظاهر شد؛ و سپس در بسیاری از نقاط جهان در آثار هنرمندان و نویسندگان بروز یافت و نوعی «بین الملل» ویژه را به وجود آورد که تقریباً تا دهه 1960 فعال بود. آثار سوررئالیستها به طور کلی متعلق به اروپای غربی و امریکای شمالی بود؛ اما نفوذ این جنبش در کشورهایی با سنت لاتین و به ویژه اسپانیایی، از جمله مکزیک و آرژانتین، آثار عمیقی داشت. این امر نه فقط ثمره وجود شخصیتهایی مهم در این حوزه، همچون پیکاسو و میرو و دالی و پاز و بورخس، بلکه حاصل نوعی نزدیکی معنایی فرهنگ قاره لاتین با سوررئالیسم و وجود زمینه های آماده در قاره لاتین بود که شکل گیری واقع گرایی موصوف به «جادویی» در آن را نیز توجیه می کند. نزدیکی سوررئالیسم و انسان شناسی به مثابه علم و شاخه ای از علوم اجتماعی امری ذاتی نیست و بیشتر محتوایی است که البته برخی از شخصیتها، همچون میشل لیریس و اوکتاویو پاز، موجب استحکام آن شده اند. در این مقاله تلاش می شود بیشتر به این نزدیکی محتوایی پرداخته شود که باید آن را حاصل شورش و طغیان بر فرهنگ غالب در غرب دانست که در هنر سوررئالیستی پدیدار شد؛ و همین امر سوررئالیستها را به سوی قطبهای مخالف این فرهنگ در معنای اَشرافی اش، یعنی به سوی فرهنگهای مردمی خود این کشورها و همچنین فرهنگ و رسوم مردمان ابتدایی، می کشید تا در آنها منابع و سرچشمه های جدیدی برای هنر خود بیابند.
منظر شهر دوستدار کودک؛ رویکرد منظرین در محیط شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش موج شهرنشینی در دنیا از سویی و افزونی جمعیت از سوی دیگر، کودکان در تحولات مدرن شهری نادیده گرفته می شوند و لزوم توجه به آنها در شهرها بیش از پیش احساس می شود. شهر یک واقعیت زنده و پویا است که نباید خود را بر کودک تحمیل کند بلکه باید متناسب با شخصیت او شکل گیرد. در زمینه ارتباط شهر با کودک، نظریات فراوانی وجود دارد که معتبرترین آن ها «شهر دوستدار کودک» است که برای اولین بار در دهه 90 توسط یونیسف یا همان صندوق حمایت از کودکان ارائه شده است. در این طرح، وزن بیشتر نگاه های عملکردی و کالبدی به شهر بر نقش هویتی آن سایه افکنده است. این نوشتار بر آن است تا با رویکردی منظرین به تحلیل همه جانبه محیط شهری دوستدار کودک بپردازد و بعد فرهنگی و ذهنی آن را نیز قوام بخشد. منظر شهری دوستدار کودک، با نگاه عینی _ذهنی به پدیده شهر، مشارکت و نقش شهروندی کودکان را مبنا قرار داده و سه راهبرد توسعه زندگی پیاده، فعالیت در فضای جمعی شهری و طبیعت گرایی را در راستای افزایش نقش مشارکتی کودکان پیشنهاد می دهد. هر یک از این راهبردها، شامل سیاست ها و اقداماتی است که به ایجاد حس هویت، امنیت، تعلق مکانی و لذت می انجامد و شهر را به سوی بستری برای برآوردن نیازهای مختلف کودک و رشد و پرورش همه جانبه او سوق می دهد.
زمان و فضای نمایشی
منبع:
صحنه ۱۳۸۲ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
جایگاه قدسی «آب» در نقش برجسته و تندیسه های طاق بُستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب از روز نخست یا به سخن دیگر، از آغاز آفرینش، نقشی اساسی در ساختار زندگی و بستر هستی داشته و بی تردید خلقت و حیات انسان نیز به آن مدیون است. آب قبل از هر نمادی، نماد زندگی تلقی شده است؛ زیرا این گوهر خداوندی همه چیز را پاک و منزه می کند و بیماران را شفا می بخشد. آب نماد آفرینش، نشانه مادر و زهدان است؛ نماد زندگی معنوی و ذات خداوندی است؛ علامت برکت است و از آن حکمت برمی خیزد؛ زیرا فضیلتی تزکیه کننده دارد. به این ترتیب اغلب آیین های مذهبی را پیرامون چشمه ها، نهرها و رودخانه ها برگزار می کنند و زیارتگاه ها و معبدها نیز برای خود آب و یا چشمه ای دارند. در کنار طاق بستان نیز چشمه ای می جوشد که آب فراوان دارد و چنین به نظر می زسد که نقش برجسته، تندیسه و حجاری های طاق بستان ارتباط تنگاتنگی با چشمه جوشان زیر آن دارد؛ چون اگر در کنار آن «آب» یا چشمه ای جوشان نمی بود، آیا طاق بستان که از واژه «بوستان» یا «بغستان» و یا «باغستان» سرچشمه می گیرد، ساخته و آراسته می شد. بنابراین برای پاسخ به سؤال مطرح شده و راه یافتن به کُنه حقایقی که در طاق بستان نهفته است، در این مقاله سعی شده است تا جایگاه «آب»- این ودیعه الهی- را با غورکردن در تفکرات فلسفی، نقش های نمادین ُقدسی و معنوی- با توجه به ارزش های مادی و واقع گرایانه - در نقش برجسته ها، تندیسه ها و یا در کتیبه ها و نقش های حجاری شده طاق بستان بررسی شود.
نگاهی به نقوش بازمانده از جیرفت
منبع:
آینه خیال ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شرایط محیطی موزه لباس دزک جهت تدوین برنامه حفاظت پیشگیرانه بافته های پروتیینی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده با در نظر گرفتن مفاهیم پایه ای حفاظت پیشگیرانه، روش هایی برای حفاظت از پوشاک تاریخی و فرهنگی دارای الیاف پروتئینی موجود در سالن های نمایش موزه ی پوشاک دزک ارائه شود. در حالی که ساختار آلی حساس و آسیب پذیر الیاف پروتئینی در معرض تهدید عوامل مخرب متعددی قرار دارد؛ در این موزه ، پوشاک تهیه شده از الیاف متفاوت در مجاورت یکدیگر قرار گرفته و اقدامات حفاظتی در رابطه با آن ها انجام نشده است. شناسایی عوامل مخرب محیطی، انواع آسیب وارد شونده بر الیاف پروتئینی و راه های حفاظت از این نمونه آثار در برابر آسیب ها و عوامل آسیب رسان در فضای نمایشی موزه ، مهم ترین مسائلی هستند که این پژوهش در پی پاسخ گویی به آن ها است. بنابراین عوامل تأثیرگذار بر حفاظت پیشگیرانه ی آثار در چند زمینه ی ساختمان و محوطه ی موزه، مجموعه آثار، شرایط محیطی، بحران و آفات زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف از انجام این بررسی ها دستیابی به طرحی جامع از حفاظت پیشگیرانه در موزه است. برای این منظور ویژگی های منطقه، محوطه ی بیرونی، ساختمان و انواع تجهیزات موزه مورد مطالعه قرار گرفته، با بهره گیری از روش های دستگاهی عوامل محیطی مؤثر بر آثار از جمله نور، دما و رطوبت نسبی در محدوده ی زمانی معین، پایش شدند. ذرات آلاینده ی جامد مورد بررسی های میکروسکوپی و حشرات و جانوران مورد بررسی های ماکروسکوپی قرار گرفتند. انواع بحران مورد ارزیابی قرار گرفته و وضعیت نظافت موزه بررسی شده است. در پایان با ارزیابی بحرانی بودن وضعیت حفاظتی آثار پارچه ای موزه ی پوشاک دزک، نتایج حاصل از این پژوهش همراه با پیشنهادهای حفاظتی پوشاک مورد نظر، آورده شده است.
گونه شناسی مزارهای اسلامی در ایران، بر اساس مفاهیم قدسی تشبیه، تنزیه، جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، بناهای مذهبی به ویژه مزار امامان و بزرگان علم و عرفان، شکل های مختلفی به خود گرفته و به نظر می رسد تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوت های کالبدی در آن ها گشته است. حال باید دید که آیا این تفاوت ها دارای مبانی معنادار خاصی است و آیا بررسی چگونگی تفاوت ها می تواند در گونه شناسی مزارها مؤثر واقع شود؟ نگارندگان این تحقیق درصدد گونه شناسی مزارها، بر اساس تفاوت های معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان برآمده اند و این گونه ها را با استفاده از مفاهیم تشبیه، تنزیه و صفات جمال، جلال، در سه دسته مزارهای تشبیهی ـ جمالی، مزارهای تنزیهی ـ جلالی، و مزارهای تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی مزارها، مرتبط با هر یک از این گونه ها پرداخته اند. در خلال پژوهش از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است، به این ترتیب که گونه تشبیهی ـ جمالی دارای ویژگی های حداکثر رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری نشانه و نماد، اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح فاخر و پرتزئین و وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است و بهترین نمونه در این گونه، مزار امامان شیعه می باشد که در دوره صفوی و قاجار به اوج خود رسیده است. گونه تنزیهی ـ جلالی دارای ویژگی های حداقل رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری آیه ، عدم اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، عدم قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح کم بها و کم تزئین و عدم وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است. بیشترین نمونه های این گونه، در میان اهل سنت رایج است که دارای کمترین میزان به کارگیری عناصر کالبدی و مجلل اند. گونه تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، دارای ویژگی های مشترک هر دو مزار است و در دوره های آل بویه و سبک خراسانی و رازی، رواج بیشتری داشته است.