فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این مقاله درنظر دارد که پس از بررسی جزئیات روش نغمه نگاری تلفیقی مهدی قلی هدایت، که در پیوستی با عنوان دستور ابجدی در انتهای کتاب مجمع الادوار شرح داده شده است، تنها تصنیف باکلامی که به این روش در انتهای نوبت دوم این کتاب نغمه نگاری شده است را برای نخستین بار ترجمه و ترانویسی کند. روش نغمه نگاری مذکور، به طور کلی از ترکیب نغمات هفده-گانه ابجدی در نظام موسیقایی مکتب منتظمیّه، و علائم زمانیِ روش اروپایی حاصل شده است، که صفت انتخابیِ «ابجدی-نقطه ای» نیز به این تلفیق اشاره دارد. می توان گفت که جایگزین شدن حروف ابجدی موسیقی قدیم به جای استفاده از نقطه ها، کلیدها، خطوط حامل، و علامت های عرضی در نظام نت نویسی اروپایی، نگارش نغمات موسیقی ایرانی را در روش هدایت بسیار آسان تر و دقیق تر کرده است. هم زمان، استفاده از علائم متریک موسیقی اروپایی نیز امکان نگارش دقیق تر ارزش های زمانی را نسبت به نمونه های اولیّه نغمه نگاری ابجدی فراهم می کند. نکته قابل توجه درخصوص ترانویسی نغمات در روش تلفیقی مخبرالسلطنه این است که هدایت، هم چون اهل عمل موسیقی در زمان عبدالقادر مراغی (قرن نهم هجری)، فواصل نظری در رسالات موسیقی دانان مکتب منتظمیه را، که ریشه یونانی دارند، مطبوع نمی داند، در عوض فواصل دیگری را به پیشنهاد منتظم الحکماء برای هفده نغمه مذکور ارائه می دهد.
گونه شناسی و تحلیل نقوش قوم بلوچ در بلوچی دوزی سرحد و مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوزن دوزی یا بلوچی دوزی هنری است با قدمتی به بلندای تاریخ سیستان و بلوچستان. این هنر، ریشه در تاروپود زندگی عشیره ای، بازتاب ذوق زنان در آیینه طرح های جاودانه دارد. هدف مقاله معرفی، دسته بندی، تحلیل صوری و معنایی نقوش و تکنیک های اصلی دوخت سوزن دوزی بلوچیست. بنابراین متداول ترین طرح ها و نقوش به کاربرده در سوزن دوزی چیست؟ و عوامل مؤثر در ایجاد آنها کدام ست؟ نگارندگان ابتدا به بررسی و معرفی نقوش سوزن دوزی بلوچ پرداخته، سپس به لحاظ فرمی، دسته بندی و از نظر محتوایی مورد مطالعه قرار داده اند. به دلیل کمبود منابع کتابخانه ای، روستاها و شهرهای مورد نظر تحقیق در منطقه مکران و سرحد سیستان و بلوچستان از جمله چابهار، نیکشهر، ایرانشهر، قاسم آباد بمپور، ایرندگان، مارندگان، سراوان، خاش و زاهدان با مشاهده میدانی شامل مصاحبه و طرح پرسش از هنرمندان سوزن دوز فعال در خصوص نام گذاری و دسته بندی نقوش به تحلیل موضوع دست یازیده شده است. نتایج به دست آمده نشان دارد که زنان سوزن دوز بلوچ در طراحی نقوش آثارشان از عوامل طبیعی پیرامون خود شامل نقوش حیوانی، گیاهی، هندسی و کیهانی، الهام گرفته است. لازم به ذکر است شرایط زندگی که همانا باورهای دینی، آرزوها، عقاید و اعتقادات قومی و تخیل زن بلوچ است، تأثیر بسزایی در خلق طراحی نقوش داشته است.
تسخیرشدگان: دیالکتیک زایایی و میرایی تصاویر سینمایی و کلانشهری در سرخپوست ها (1357)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
77-89
حوزههای تخصصی:
سرخپوست ها (1357)، روایت شور و اشتیاق جوانانی سرسپرده به سینماست که به خاطر دستیابی به رویایشان از همه چیز در زندگی گذشته اند. به نظر می رسد که شخصیت های فیلم به تسخیرشدگان تصاویر سینمایی تبدیل شده اند، و از سحر و جادوی این تصاویر گریزی ندارند. از این رو می توان فیلم را اثری درباره قدرت تاثیرگذاری تصاویر بر زندگی، هویت و روابط سوژه های مدرن در نظر گرفت. فیلم سرخپوست ها از لحاظ روایی و تکنیکی به برخی از مباحث نظری مهم پیرامون ماهیت تصویر سینمایی و تصویر عکاسانه دلالت های فراوانی دارد. مباحثی که خصوصا در سال های اخیر مورد توجه نظریه پردازان حیطه های عکاسی و فیلم قرار گرفته است. مضامینی همچون نقش تصاویر سینمایی در شکل دهی به جهان رویاییِ جایگزین برای سوژه های مدرن، رابطه سینما و کلانشهر، ارتباط تصویر متحرک سینمایی و تصویر ایستای عکاسانه، ماهیت استنادی تصویر عکاسانه و اصالت ارجاع دهی اش به رویداد گذشته، نقش رسانه هایی همچون فیلم و عکاسی به مثابه پروتزهای ادراکی و عملکرد آن ها در ایجاد خاطره ها و تجربه های مصنوعی در فیلم نمودهای شاخصی می یابند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای متفکرانی همچون سوزان سونتاگ، لورا مالوی، آلیسون لندسبرگ و الیسا ماردر می کوشد این جنبه ها و دلالت های فیلم را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از آرای نظریه پردازان معاصر در بازخوانی آثار سینمای ایران، می تواند آشکار کننده برخی ظرفیت های پنهان و مغفول این آثار باشد، و از این منظر ضرورت چنین پژوهش هایی را مورد تاکید قرار می دهد. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم سرخپوست ها با بهره گیری از تمهیدات مختلف سینمایی و اتخاذ استراتژی های روایی و تکنیکی متمایز، به مثابه کنکاشی خلاقانه در ماهیت تصاویر سینمایی و عکاسانه، و قدرت تاثیرگذاری این تصاویر بر روی سوژه های مدرن عمل می کند.
دگردیسی عناصر سنتی ژاپنی منتخب موجود در انیمه افسانه پرنسس کاگویا در چارچوب الزامات تصویری مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیمه های ژاپنی از جمله آثاری هستندکه علاوه بر مخاطب داخلی، مخاطبان بسیاری با گروه های سنی مختلف از ملیت های متفاوت دارند، این دسته آثار به واسطه ی حضور عنصر تصویر در خود، بخصوص انیمه هایی همچون افسانه پرنسس کاگویا که مضامین سنتی، افسانه ای و فولکلور دارند، در مراحل ساخت آن ها از پیش متن های سنتی بهره گرفته شده و این پیش متن ها مطابق با نوع سلیقه مخاطبان امروزی بواسطه کارگردان دستخوش تغییر و در نهایت بروزرسانی می شوند، از این جهت مقصود از نگارش مقاله حاضر بررسی عناصر تصویری منتخب و سنتی ژاپنی موجود در انیمه افسانه پرنسس کاگویا است که در راستای ارائه به مخاطبان امروزی دچار تغییراتی شده و به دنیای مدرن تصاویر انیمه راه یافته اند. نوشتار حاضر در پی یافتن پاسخ برای این پرسش است که، در انیمه افسانه پرنسس کاگویا چگونه عناصر و مفاهیم سنتی ژاپنی منتخب در قالب تصاویر مدرن شکل گرفته و در انیمه مورد نظر گنجانده شده اند؟ این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و براساس مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی به انجام رسیده است. نتیجه ی نهایی پژوهش حاضر بیانگر، به کارگیری پیش متن های سنتی منتخب در تولید انیمه افسانه پرنسس کاگویا توسط کارگردان آن یعنی ایسائوتاکاهاتا است که در برگیرنده نوع پوشش و آرایش، شخصیت، سبک زندگی و آیین است که ریشه در فرهنگ، سنت و زادگاه او دارد و هم چنین بهره گیری از این پیش متن ها نیز گویای اقتباس از داده های سنتی ازجمله تصویرسازی و نقاشی ها از نوع صریح و ضمنیِ آن است، همان گونه که ژرار ژنت در نظریه بینامتنیت خود اذعان می دارد.
الگوی بین المللی شدن فیلم و سینمای ایران درجهت کسب سهم از بازارهای منطقه ای و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه باعث رشد نامتوازن سینما در کشور ما شده است، غفلت از وجوه مختلف این هنر/صنعت در چهاردهه اخیر بوده است. از مهمترین مصادیق این رشد نامتوازن را می توان عدم تناسب میان حجم قابل توجه جوایز کسب شده توسط سینماگران ایران و سهم اندک سینمای ایران از بازار جهانی سینما دانست. در این پژوهش تلاش شده، علل و زمینه های این عدم تناسب بر مبنای تجزیه و تحلیل مبتنی بر روش نظریه پردازی داده بنیاد و با ابتنا به گفتگوهای روشمند با بیش از 23 صاحب نظر طی دو سال واکاوی شود. تحلیل یافته های مبتنی بر اسناد و پژوهش های پیشین و مصاحبه های اشاره شده نشان می دهد رشد نامتوازن بین المللی سینمای ایران حاصل نگرش نامتوازن سیاست گذاران و سینماگران سینمای ایران در دهه های اخیر بوده است. در حالی که می توان با توجه یکسان به محتوای هدفمند و انتخاب آگاهانه مخاطب و بازار، این نقیصه را برطرف کرده و به توسعه و توفیقی پایدار و بهره مند از بازارهای متنوع رسید. این رویکرد را می توان رویکرد جامع به صنعت سینما دانست که علاوه بر تضمین وجوه اقتصادی و تجاری سینما موجب می شود این رسانه نقش دیگر خود را که پیشبرد دیپلماسی سینمایی است نیز به درستی ایفا کند.
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما(1370) بازنمایی کننده تجربه نظاره گری جسمانی و از میان رفتن مرز میان ناظر و منظر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما مبتنی بر وقایع ورود سینما به ایران و با مروری بر تاریخ سینمای ایران، داستانی تخیلی ارائه می کند، و از این مدخل به معضلات ساخت فیلم و ممیزی می پردازد و نقش قدرت حاکم در این فرایند را مورد اشاره قرار می دهد. در طول روایت، دایما مرزهای میان فضای واقعی مفروض جهان داستان و فضای سینمایی درون روایت محو می شود؛ گاه شخصیت فیلمی وارد فضای واقعی می شود و فاصله پرسپکتیوی و جایگاه امن نظاره گری را از بین می برد، و گاه تماشاگر وارد محیط فیلم می شود و با شخصیت فیلمی به تعامل می پردازد. از این منظر این اثر را می توان به مثابه کنکاشی خلاقانه در رابطه با تجربه نظاره گری سینمایی در نظر گرفت. با شکافته شدن پرده و شکسته شدن مرز میان ناظر و منظر سینمایی، این فیلم الگوی نظاره گری مبتنی بر تماس لامسه ای و ارتباط بدنی را بازنمایی می کند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، این بحث را مطرح می سازد که این اثر، با ادای دین به تاریخ سینمای ایران سعی کرده است درک سنتی از مفهوم نظاره گری سینمایی را مورد پرسش قرار دهد و بر جنبه های تنانی و ادراک جسمانی در تماشای فیلم تاکید کند.
خوانش نشانه شناسانه دو اثر احمد عالی با عنوان «خودنگاره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
109 - 118
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو دو اثر از احمد عالی با نام مشترک "خودنگاره" یکی عکس و دیگری نقاشی، مورد تحلیل نشانه شناسانه قرار گرفته است. وی که دانش آموخته رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا بود بیشتر در حوزه آفرینش آثار عکاسی فعال بوده و آثارش طیف وسیعی از موضوعات مستند و تا حدودی واقع گرایانه تا آثار انتراعی و دارای ابهام های معنایی را شامل می شود. عالی در آفرینش این دو اثر از تصاویر آثار قبلی خود استفاده نموده و با این کار زنجیره ای از روابط نشانه ای ایجاد کرده که قابل توجه می نماید. در مقاله حاضر ضمن معرفی و شرح نظریه نشانه شناسی و نشانه شناسی تصویر، به مطالعه تغییر مدلول ها و شکل گیری این زنجیره در هر دو اثر مذکور پرداخته است. این جستار پژوهشی با روش توصیفی- تحلیلی و با فرض شکل گیری مدلول های جدید در بافت تازه این آثار، ابتدا به توصیف و تحلیل نشانه های تصویری طی روابط همنشینی و جانشینی، تقابل های دوتایی و تحلیل مدلول های مختلف در زمینه آن ها پرداخته است. در تحلیل نهایی این نکته محرز گردید که در هر دو تصویر با ایجاد روندهای تازه دلالت ، در نتیجه ادغام نشانه های مختلف و استفاده از عکس های قبلی هنرمند، مدلول های مشترکی شکل گرفته است؛ برجسته ترین مدلول مشترک میان این دو تصویر همانا مفهوم طردشدگی گفتمان های اجتماعی اقشاری نظیر زنان، سالخوردگان و به خصوص هنرمندان است.
مفهوم خشونت در گفتمان با نگاهی به فیلم "پنهان" اثر میشائل هانکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود گستردگی طیف معانی گفتمان در نظریه های مختلف ادبی و فرهنگی، منظور مورد نظر این مقاله، گفتمان از منظر میشل فوکو است که به مجموعه قواعد و ارزش های حاکم بر هر عصر که طی فرایند طرد و حذف حاکمیت یافته و حقیقی تلقی می شود، اطلاق می گردد. گفتمان در این مفهوم دربردارنده ی حذف ها و خشونت هایی است که از سوی ساختارهای قدرت اعمال شده و آن را مرزبندی می کنند. سینما به عنوان یکی از ابزراهای قدرت در القای گفتمان حاکم و روند انقیادسازی افراد نقش مؤثری داشته و با استفاده از مفاهیم خشونت آمیزی چون مونتاژ، نگاه خیره، مفهوم دوخت و به ویژه خاصیت آپاراتوسی، بیننده را به واقعی پنداشتن توهمات سینمایی وامی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی کاستن ابعاد مختلف خشونت در فیلم پنهان با استفاده از کمترین تکنیک های خشونت آمیز سینمایی است. از این رو با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای این نکته محرز شده است که فیلم پنهان، در پرداخت به خشونت روندی معکوس در پیش گرفته و این فرضیه را به اثبات رسانیده که با پرهیز از به کارگیری مفاهیم خشونت آمیز سینمایی تنها به نقد خشونت پرداخته است و خود حتی با نمایش صحنه های مختلف خشونت، فیلمی خشن محسوب نمی شود.
نگرشی تحلیلی بر بهره گیری از هنرهای سنتی در مجموعه انیمیشن جوانمردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه انیمیشن جوانمردان، یکی از تولیدات ساخته شده به سفارش مرکز پویانمایی صبا است. فصل اول آن در سیزده قسمت، به روایت حمله مغولان به ایران و ایستادگی و مقاومت گروهی به نام جوانمردان در مقابل آنان می پردازد. در این پژوهش سعی شده است، با توجه به بازه زمانی این مجموعه، یعنی حمله مغول به ایران که در اوایل قرن هفتم ه.ق اتفاق می افتد، این امر مورد بررسی قرار بگیرد که تا چه اندازه از هنرهای سنتی همزمان با دوره این انیمیشن، یعنی سلجوقی و خوارزمشاهی استفاده شده و این استفاده بیشتر در چه زمینه هایی بوده است. هدف از این پژوهش بررسی واقعیت نگاری تاریخ در تصویرگری امروز است. نوع پژوهش، بنیادی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، میدانی، مشاهده ای و مصاحبه انجام شده است. نتیجه این پژوهش نشان داد که در طراحی این مجموعه هیچ توجهی به دوره تاریخی آن نشده و تنها به خلق فضایی با نگرش اسلامی بدون توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخی آن پرداخته شده است. بخش های کمی از تزئینات آجرکاری و کاشی کاری، ساختار شهری، معماری بازار و لباس مردان را با این دوره میتوان منطبق دانست، هرچند در این بخش ها نیز تناقضاتی در جزئیات و تزئینات به چشم می خورد.
ارتباط ساختاری موسیقی کردستان و موسیقی دستگاهی ایران (مطالعه موردی آواز بیات کرد و خرده بندِ بهاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات موسیقی شناسی ایرانی، نسبت میان موسیقی قومی و موسیقی دستگاهی است. اعتقاد بر این است که میان این دو موسیقی، ارتباط وجود دارد. یکی از نمودهای این ارتباط، نسبت میان آواز بیات کرد موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی قوم کرد است. موسیقی شناسان حوزه موسیقی دستگاهی بر ارتباط این دو تأکید دارند، در حالی که درون فرهنگ موسیقی کردی زمزمه های نفی چنین ارتباطی وجود دارد. با این وجود، هیچکدام از اینان نتوانسته اند شواهد قانع کننده ای بر مدعای خود بیاورند. در این پژوهش به چرایی ارتباط بیات کرد و موسیقی کردستان پرداخته می شود و با تکیه بر مطالعه تطبیقی بیات کرد و یکی از گونه های موسیقی کردستان به نام خرده بندِ «بهاره»، وجود نسبت خانوادگی و شباهت های ساختاری مُدال در بیات کرد و موسیقی کردستان تبیین می شود. این پژوهش با تأثیرگیری از شیوه تحلیل مُدال معرفی شده توسط استاد داریوش طلایی، ویژگی های مُدال بهاره را تحلیل کرده، و سپس به مقایسه بهاره و بیات کرد، بر اساس سه محور اشل صوتی، نقش و فونکسیون درجات، و الگوهای رفتاری گردش نغمات و سیر ملودی، با استفاده از سنجه های مربوطه می پردازد. مطالعه تطبیقی نشان می دهد که این دو در واحدهای ساختاری فواصل و اشل صوتی، دانگ بندی، درجات دارای نقش و جاذبه، و الگوهای گردش نغمات مرتبط با پرورش جاذبه مدال، شباهت بنیادین و کلان دارند.
بازتعریف گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر د ر د وره قاجار با آراء میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د ر زمان معاصر یکی از رویکرد های مطالعه تفسیر تصاویر گفتگو است و ازجمله موضوعاتی است که به طور عمد ه برای تفسیر د ر آثار هنری استفاد ه شد ه است. عرصه نقد هنر د ر د وره معاصر د ر طی چند د هه اخیر شاهد تحول و تقویت معنا و آثار هنری بود ه است. تقابل تفسیر آثار هنری با رویکرد های مختلف زمینه مطالعه مباحث میان رشته ای بود ه است. هد ف از پژوهش حاضر مطالعه و تفسیر گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر نقاش د وره قاجار بود ه است. مفروض پژوهش حاضر تحول معانی و جایگاه آن د ر تفسیر نقاشی های جلایر نقاش می باشد که به علت کمبود ن آثارش گمنام و مهجور ماند ه است. او نقاش و خوشنویس ایرانی د ر سد ه سیزد هم ه.ق، نیمه د وم سد ه نوزد هم میلاد ی است و د ر آثار نقاشی او نمایش حالات د رونی د ر پیکره ها د ید ه می شود . د ر جستجوی این مسأله ابتد ا مقولات کلید ی د ر حوزه نظری براساس آرا میخاییل باختین به عنوان گرایش نظری این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته و براین مبنا تحول جایگاه گفتگو تک گویه و چند گویه د ر آثار نقاشی جلایر مورد تحلیل قرار گرفته است. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گرد آوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها د ر این پژوهش نشان می د هد که آثار جلایر براساس سوژه انسانی کار شد ه است و د ر آثار او گفتگو گرایی انسان بر مبنای تک گویه و گفتگومند ی د ید ه می شود . گفتگوها د ر عین گفتگو بیشتر بر تک گویه تأکید د ارد و نقاشی و گفتگو گرایی د ر آثار او برمبنای شرایط زمانی هنر د ر د وان قاجار است.
تقابل نور و ظلمت در مضامین نقوش سفال های دوره سلجوقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال ها در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران، همواره هنری جاودان و ماندگار بوده اند و در هر دوره باورها و افکار حاکم بر جوامع را در نقوش خود انعکاس داده اند. در این میان سفال های دوره سلجوقی بسیار حائز اهمیت هستند. نقوش این سفال ها اغلب در فضایی اسطوره ای حماسی ترسیم شده اند. برخی از این نقوش حاوی مضامینی هستند با بن مایه تقابل نور و ظلمت، که اصل بنیادین حکمت ایران باستان است. در این مقاله، که به روش کیفی است، به بررسی تأثیر این بن مایه کهن ایرانی بر نقوش سفال های دوره سلجوقی اشاره می شود. در نتیجه پژوهش مشخص می شود که تداوم بنیان های حکمت ایران باستان که در آن نور، قطب خیر و مثبت و ظلمت، قطب شر و منفی است، در سفال های دوره سلجوقی به خصوص در نقوشی که تحت تأثیر شاهنامه فردوسی ترسیم شده اند، دیده می شود. سفال ها دارای نقوشی هستند که یا به طور مستقیم نمادهای نور و ظلمت یا خیر و شر در آن ها ترسیم شده و یا محتوا و درون مایه نقوش نشان از تقابل این دو قطب دارد. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی عهده دار بررسی تداوم این بن مایه کهن ایران باستان بر نقوش سفال سلجوقی است.
کاوشی در روش های مورد استفاده دانشجویان رشته طراحی صنعتی قبل و بعد از تاثیر آموزش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 142
حوزههای تخصصی:
طراحی، فرایندی است که به منظور حل یک مسئله، در ذهن فرد طراح اتفاق می افتد. یکی از روش هایی که به منظور مکاشفه و تحلیل رفتار انسانی، توسعه یافته است، روش تحلیل پروتکل است. با استفاده از فرایند بلند فکر کردن در حین انجام عمل، می توان تا حدی از آنچه در ذهن فرد مورد آزمایش می گذرد، آگاهی پیدا کرد. پی بردن به این نکته که «آموزش های آکادمیک چه تاثیری بر روی این فرایند ذهنی پیچیده می تواند داشته باشد؟»، خاستگاه این پژوهش است. هدف از انجام تحقیق حاضر، کاوش در چگونگی روشی است که دانشجویان طراحی در طول دوره تحصیلات دانشگاهی خود می آموزند و به کار می گیرند. به این منظور، دو «نمونه ورودی» و دو «نمونه خروجی» تحت آزمایش تحلیل پروتکل قرار گرفتند. دو نمونه، مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. تفاوت های بین نمونه ها در سه عامل «زمان»، «نحوه رویارویی با مسئله» و «فازهای طراحی» معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت. «نمونه ورودی» در خلاقیت، آزادی عمل بیشتری را تجربه کرد. حال، اینکه «نمونه خروجی» در حل مسئله به گونه ای نظام مند، عمل کرد. نتایج حاصل برای گروهای مورد بررسی در قالب تشریح کامل فرایندهای طراحی مورد مطالعه و مجموعه ای از فرضیه ها به نمایش گذاشته شد و در پایان، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شد.
بازشناسی ویژگی های مرکزی موسیقی ایرانی به عنوان عناصر هویت ساز در این سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبت های متفاوتی با ردیف به عنوان کارگان مرجعِ این سنت دارند. از سوی دیگر، با وجود فرآیندهای دگرگونیِ رویداده در حیات موسیقایی صد و پنجاه سال گذشته، قاعدتا وجود عناصر مشخصی وجه ایرانی بودن یک اثر را تامین کرده و نزدیکی آن را به هسته مرکزی سنت موسیقایی نشان می دهد. بنابر نظر نتل این عناصر در یک فرهنگ موسیقایی می بایست دارای سه ویژگی باشند: تکثر در بستر سنت، تأکید اهل فن و مقاومت در برابر تغییر. روش تحقیق در مطالعه حاضر بدین صورت است که شاخص ترین مفاهیم قابل قرارگیری در زمره ویژگی های مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی، بر اساس سه ویژگی مذکور بررسی شده و از طریق استقرا در منابع مکتوب و همچنین مصاحبه با داریوش طلایی و عبدالمجید کیانی، شخصیت های مرجع سنت موسیقایی استخراج شده است. نتیجتا پنج دسته از ویژگی ها به دست آمده است که عبارت اند از: ساختار و تنوع مدال، گام بالقوه و فواصل، بیان موسیقایی، ریتم و ویژگی های گونه شناختی. در نهایت با نگاهی به وجوه اشتراک و تفارق میان ویژگی های هویتی موسیقی ایرانی و فرهنگ های هم خانواده این سنت، سعی می کند به این پرسش به طور کاربردی تری پاسخ دهد که هویت موسیقایی چه شاخصه هایی دارد.
بررسی و تحلیل نقوش پرنده سفالینه های اسلامی نیشابور با پرندگان موجود در زیست بوم منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مشاهده مقالات منتشر شده در حوزه سفالینه های نیشابور به روشنی می توان دریافت که بسیاری از این مقالات بر روی تاثیر این نقوش از آثار و مفاهیم نمادین از جمله منظومه منطق الطیر عطار متمرکز شده اند اما آیا سفالگر نیشابوری هنگام تزئین اثر خود تنها متاثر از اینگونه آثار بوده است؟ آیا وجود انواع گونه های مختلف پرندگان در زیست بوم منطقه) باعث تاثیرپذیری هنرمند در منقوش نمودن ظروف سفالی خود با نقش پرنده نداشته است؟ با طرح این پرسش ها با انجام یک پژوهش از نوع توصیفی- تطبیقی سعی شده است تا با بازطراحی انواع نقوش بکار رفته در تصاویر ظروف سفالی منتشر شده و مقایسه ویژگی های ظاهری آن ها و گونه های مختلف پرندگان موجود در منطقه، تاثیر زیست بوم در تولیدات سفالی نیشابور نشان داده شود. در این پژوهش با بررسی سفالینه ها بیش از 29 نقش شناسایی گردید. بعد از مطالعه ویژگی های ظاهری نقوش و مقایسه آنان با گونه های مشابه مشخص گردید که تمامی نقوش در غالب 8 راسته و 23 گونه مختلف قرار دارند از این بین حجم عمده مربوط به پرندگانی است که عموما در مناطق مسکونی زیست و پرورش دارند و انسان ارتباط نزدیکی با آنان دارد. از نکات مهم نبود هیچ گونه پرنده شکاری در بین نقوش مورد بررسی است.
مطالعه ی موضوعی و محتوایی مجسمه های زنانه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
109 - 124
حوزههای تخصصی:
نصب مجسمه در شهر تهران از زمان حکومت قاجار متداول شد و پس از انقلاب اسلامی با سرعتی رو به رشد ادامه یافت. در این میان، موضوع زن در مجسمه سازی از لحاظ محتوایی و ساختاری از اهمیت خاصی برخوردار است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و میدانی، به دنبال مطالعه و دسته بندی موضوعی و محتوایی مجسمه های شهری زنانه ی تهران و پاسخگویی به این سؤال است که موضوع زن از نظر کیفی چگونه مورد توجه هنرمندان و سفارش دهندگان بوده است و کدام ابعاد وجودی و هویتی زن مورد توجه و تأکید بیشتری قرار گرفته است. نتایج تحقیق مبین آن است که در مجسمه های زنانه شهر تهران، علاوه بر الزامات شرعی، فرهنگی و دوری از برهنگی، از لحاظ موضوعی مضمون مادر بیشترین وجه هویتی را به خود اختصاص داده است که از منظر اجتماعی، نموداری از پذیرش عام این تصویر از زن در جامعه و از سوی دیگر جنبه تبلیغاتی آن توسط سفارش دهندگان آثار است و سایر هویت ها و جنبه های مرتبط با زنان نظیر جنبه های اجتماعی، همچون تصویر مفاخر و مشاهیر زن ایرانی کمتر مورد توجه هنرمندان و سفارش دهندگان قرار دارد. از لحاظ فرمی نیز، اکثر این آثار سبک واقع گرایانه را به خود اختصاص داده اند.
مطالعه عناصر شکار در دوره ساسانی با تأکید بر ظروف سیمین و صحنه شکارگاه طاق بستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع شکار به روش های گوناگون در بیشتر آثار و در تمامی ادوار تاریخی بروز یافته و تنها، مفهوم آن است که به واسطه زمان تغییر یافته است. این مفهوم در دوره ساسانی فراتر از شکار صرف است. از دوران ساسانی بخش قابل توجهی از ظروف سیمین باقی مانده است. از آنجایی که هنر ساسانی عمدتاً درباری و نمایانگر شکوه ایزدیِ پادشاهان ساسانی است، بنابراین اغلب آثار، دربردارنده موضوعاتی مرتبط با پادشاه و از جمله شکار شاهانه است. بطوری که صحنه های شکار در اغلب آثار هنری این دوره از جمله ظروف سیمین و نقش برجسته ها نیز به نمایش درآمده است . از مهمترین این نقش برجسته ها صحنه شکارگاه طاق بستان می باشد سوال این است که: چه ارتباطی بین ظروف سیمین با صحنه شکار شاهی و نقش برجسته شکارگاه طاق بستان به لحاظ عناصر صحنه و ترکیب بندی وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه توصیفی – تطبیقی، به بررسی تعداد شش ظرف سیمین با مضمون شکار و مقایسه عناصر شکار بین آنها و صحنه شکارگاه طاق بستان پرداخته شده است. با مقایسه آنها می توان گفت که این عناصر تقریباً در تمام آثار مشترک اند.در طاق بستان صحنه شکار برگرفته از ترکیب بندی هایی مشابه است، با این تفاوت که عناصر مکمل صحنه زیادتر و هم زمانی نیز در آن دیده می شود.
مطالعه پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه در عصر مفرغ از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ی مفرغ یکی از مهم ترین ادوار باستانی در ایران است. در این عصر رابطه ی بازرگانی و تجاری گسترده ای بین شمال شرق ایران باستان و آسیای میانه بوجود آمده بود. در جریان این تعاملات ارتباطات قابل توجه فرهنگی و هنری بین این دو منطقه دیده می شود. پیکرک های انسانی در قبور مناطقی در شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه یافت شده اند که به صورت تجریدی و انتزاعی از جنس گل و سنگ با قطر کم ساخته شده و از ظرافت و دقت زیادی برخوردارند که می تواند بازگوی ارتباط و برهم کنش های این دو منطقه در عصر مفرغ باشد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن پاسخ این پرسش است که: پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه از لحاظ ریخت و کاربرد چه رابطه ای با هم داشته اند؟ در دوره مفرغ بیشترین پیکرک های پیداشده را زنان تشکیل می دهند. این آثار ازلحاظ ساختار و فرم بدن به شیوه انتزاعی و با لطافت، دقت و ظرافت قابل ملاحظه ای در اندازه های کوچک از جنس سنگ و گلِ رنگی ساخته شده اند و بر اندام های مادینگی تأکید داشته اند. این پیکرک ها علاوه بر کاربرد مذهبی و آیینی، به مفهوم باروری و زایش اشاره دارند. پژوهش حاضر با استفاده از داده های کتابخانه ای و به روش تطبیقی توصیفی انجام گرفته است.
دستکاری های دلالان آثار هنری در نسخه پراکنده مجمع التواریخ- جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
125 - 134
حوزههای تخصصی:
نسخه پراکنده مجمع التواریخ یکی از هشت کتاب مصوّر شناخته شده ای است که برای شاهرخ پادشاه تیموری کتابت شده است. در حقیقت، بخش تاریخ پیش از اسلامِ آن، مجمع التواریخ حافظ ابرو و سایر بخش های آن جامع التواریخ رشیدالدین را تشکیل می-دهد. این کتاب در اوایل قرن بیستم به دنیای غرب راه یافته و در سال 1926 به صورت کامل در نمایشگاه بین المللی هنر ایران در موزه پنسیلوانیا به نمایش در آمده است. شواهد نشان می دهد که بلافاصله پس از آن نمایشگاه، نسخه مُثله شده و روند فروش برگ های مصوّر آن آغاز شده است. پراکندگی اوراق این کتاب در بیش از پنجاه مجموعه خصوصی و عمومی در سراسر جهان اگرچه سبب شهرت آن شده، اما مجال بررسی دقیق متن و تصاویر آن را از محققان گرفته بوده است. پس از هفت سال جست و جو، 146 برگ از 150 برگ مصوّر نسخه شناسایی شده است. از طریق مقایسه متن و تصاویر این نسخه با کتاب دیگری که به دست خطِ حافظ ابرو برای شاهرخ تولید شده، سه سبک متمایز را می توان در نقاشی های نسخه پراکنده تشخیص داد. این نوشتار با بررسی سبک شناختی این نقاشی ها نشان می دهد که حدود نیمی از صفحات مصوّرِ آن توسط دلالان طمع کار آثار هنری خلق و یا دست کاری شده اند.
منابع و سرچشمه های سازنده حرکت در تئاتر گارجنیدزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولادیمیر استانیوسکی از کارگردانان سرشناس سالهای اخیر، مؤسس و کارگردان هنری کمپانی تئاتر گارجنیدزه لهستان است که اجراهای وی مورد توجه بسیاری ازهنرمندان و پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است . بزعم بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه تئاتر از جمله پال آلین ، اهمیت آثار استانیوسکی بیش ازهرچیز در حرکات بازیگران و فرم های حرکتی آن نهفته است . شناخت عوامل سازنده و ریشه ها و سرچشمه های شکل دهنده حرکات بازیگران گارجنیدزه می تواند به دانش بازیگران و کارگردانان و طراحان حرکات نمایشی بیفزاید و منجر به افزایش کیفیت آثار نمایشی گردد. براساس بررسی انجام شده، درزمینه موضوع این مقاله ، هیچ پژوهشی ثبت نشده است. سوال مقاله حاضر عبارت است از: تئاتر گارجنیدزه مواد خام و اولیه حرکات خود را از کجا و چه چیزهایی تهیه می کند ؟ روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های معتبراینترنتی جمع آوری شده است. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به " هیرونومیا " و " ژستیکولیت" یونانی ، " ساماودا"ی هندی ، رفتار سرخپوستان " تاراموهارا"ی مکزیکی و زبان بدن کولی های لهستانی بعنوان بخشی ازسرچشمه های سازنده حرکات تئاتراستانیوسکی اشاره نمود . کلید واژه ها : بدن ، حرکت ، هیرونومیا ، تئاتر استانیوسکی ، گارجنیدزه ، لمس فاصله