فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بدون شک دردنیای ایران باستان ، مانی یکی ازمعروفترین مبلغان مذهبی به شمارمی رود . او که داعیه پیامبری داشت برای ارائه دین خود که درواقع تلفیقی ازمهمترین ادیان آن زمان بود ، بابهره گیری ازروشی نوین درتبلیغ دین جدیدش، تبدیل به یکی ازنام آورترین شخصیتهای دینی ایران باستان گردید.هوشمندی مانی وپیروانش دراستفاده آگاهانه ازهنرهای بصری وتجسمی که شاخص ترین آنها هنرنقاشی ونگارگری بود چنان اثروسیعی درانتشاراین آیین نوظهورداشت که به تدریج ازمرزهای سیاسی ایران فراتر رفت ونفوذ وتسلط آن برافکارآدمیان درشرق تا به چین ودرغرب تا اروپای شرقی کشیده شد.استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان دراستفاده ازهنرطراحی ونقاشی ، چنان اثرعمیق وقدرتمندی درتاریخ ایران باستان برجای گذاشت که نتایج آن تا قرنها بعدوحتی درعصرحاضر، به عنوان کاربرد تبلیغی هنردرعرصه های مختلف وازجمله درتزیین کتب که ازآن به عنوان کتاب آرایی یادمی شود ، به خوبی مشهوداست. تحقیق حاضربرآن است تابانگاهی به علم تبلیغات دردنیای معاصربه بررسی کاربردتبلیغی هنرنقاشی درترویج عقایدمانی بپردازد که ازجمله پیشگامان استفاده ازهنر به مثابه ابزارتبلیغاتی جهت ترویج ونشرعقایدخویش دردنیای باستان محسوب می گردد.روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده وبرمبنای گردآوری اطلاعات اسنادی واستفاده ازمنابع مکتوب صورت گرفته است
زیبایی شناسی رویکردهای زیست پایدار در طراحی منسوجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
طراحی منسوجات در حوزه ی مد و لباس، یک عرصه زیبایی شناسیِ متغیر و مبتنی بر جایگزینی مداوم طراحی های جدید با هدف بهره برداریِ اقتصادی است. اما امروزه توجه به حفظ محیط زیست و بهره برداری از منابع، به یک چالش مهم در مسیر تداوم حیات انسانی بدل شده و در حوزه منسوجات، جایگزین نمودن مواد قابل بازیافت، مواد بادوام و استفاده از شیوه های تولیدِ منطبق بر معیارهای زیست محیطی و ... به عنوان جایگزینی برای تولید متداول و به چالشی نوین در حوزه ی طراحی و زیبایی شناسی مطرح شده است. در این راستا، مجموعه ای از طراحان برای تحقق این امر، به روش های نوینی برای طراحی منسوجات همچون بهره برداری از مواد طبیعی و بازیافتی و استفاده ی مجدد از منسوجات مستعمل روی آورده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف دستیابی به معیارهای زیبایی شناسانه منسوجات زیست پایدار، به بررسی نظریه های حاکم بر این حوزه پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، درصدد ارایه ی معیارهای منتج از این شیوه ی طراحی برآمده است. بررسی تجارب طراحی به این شیوه در دوران اخیر، حاکی از آن است که این راهبرد، با نگرش های اخلاقی و طرحِ پدیدارشناسانه ی مفهوم زیبایی، درصدد توسعه ی تجارب شخصی مصرف کننده از طریق آشنایی زدایی، دگردیسی ارزش ها، توجه به ارزش های فرهنگی و طرد زیباییِ سوداگرایانه است.
نقش قوه خیال در پدیدارشناسی ادراک زیبایی شناختی از دیدگاه میکل دوفرن؛ مطالعه موردی: نقاشی شارل هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک زیبایی شناختی از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیبایی شناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژه زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک است. در این مقاله تلاش می شود این تمایز را مشخص کرده و فرایند ادراک زیبایی شناختی و نقش قوه خیال از دیدگاه دوفرن نشان داده شود. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل شده است. مرحله نخست حضور است که در آن از مرلوپونتی تأثیر پذیرفته است. در مرحله دوم، یعنی خیال از سارتر تأثیر پذیرفته، و سرانجام در مرحله سوم، یعنی تأمل و احساس متأثر از کانت است. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این سه ساحت را همزمان درک کند. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی، مرحله دوم بررسی می شود. همچنین به تأثیری که دوفرن از سارتر گرفته، اشاره خواهد شد. در پایان، دوفرن نتیجه می گیرد که خیال یک مرحله از ادراک است و به غفلت سارتر از ادراک به خاطر خیال و عواطف اعتراض می کند و این غفلت را باعث و بانی سوء تفسیر سارتر از تجربه زیبایی شناختی می داند.
از تحریم صورتگری تا صورت نگاری عریان: نگاهی به سیر تحول نمایش پیکره انسان در تاریخ هنر و به ویژه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزهای تلقی ادیان از پیکره انسانی ،گاه مقدس به عنوان تمثیلی از صورت الهی و گاه مذموم به سبب نمایش حالات گناه آلود و خودنمایانه بشر، بحث درباره هنر انسان نما را مورد توجه قرار می دهد. از هنر پیشاتاریخی تا هنر معاصر، موضوع تصویر انسان در کانون اهمیت قرار دارد؛ در پاره ای مواقع، همچون هنر انسان غارنشین، تصویرسازی عصر آخناتون در مصر، آیین بودا، دین یهود، دین اسلام و جنبش شمایل شکنی بیزانس، تمثال سازی انسان دارای حرمت و گاه ممنوعیت است؛ و در پاره ای دیگر چون یونان باستان، هند باستان، آیین ویشنوپرستی و عصر رنسانس، نمایش پیکره برهنه انسانی، آزادانه موضوع هنر قرار می گیرد. در این مقاله، پس از مطالعه رویکرد ادیان مختلف در باب تمثال سازی انسان، تضاد و تناقض در معنای برهنگی و دوگانگی دلالت این مفهوم از لحاظ واژه شناختی بررسی می شود، سپس با نگاهی دقیق تر به هنر ایران، پس از مطالعه تاریخچه تصاویر عریان، به تغییر نگرش هنرمند عصر قاجار در باب تصاویر انسانی پرداخته می شود. خوانش ایرانی از اومانیسم غربی، جایگاه انسان را تغییر داد و ضمن آرمان زدایی از آن، وجوه مادی زندگی بشر را در مرکز توجه قرار داد؛ مفاهیم معنوی جای خود را به گرایشات مادی و انسان محور جدید بخشید؛ این روند موضوعات بدیعی چون برهنه نگاری را به عرصه نقاشی قاجاری وارد نمود.
مکانیسم بازنمایی تصویر کودک در ساختار روایتی وتصویر سازی کتاب «دیگر درخانه پسرک هفت صندلی بود»
حوزههای تخصصی:
نگاه به جنبه های متفاوت زندگی کودکان، به ویژه تأثیر تصویرسازیهای ادبیات داستانی بر آنان همواره مورد توجه منتقدین بوده است.لذا پژوهش حاضر به مطالعه یکی از این موارد اختصاص دارد. از آنجا که تاکنون با رویکرد تصویرسازی و عدم تطابق آن با متون روایی به مطالعه کتاب های کودکان پرداخته نشده است، در این نوشتار با استفاده از نظریه «رولان بارت» درباره ساختار روایت ها و نظریه«استوارت هال» نسبت به بازنمایی، داستان «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود» انتخاب شد. از آنجاکه در ادبیات روایی کودکان، همواره ترکیب ساختار و مضامین تصاویر با داستان در ارتباط با یکدیگرند و تصویر سازی بر اساس زمینه اجتماعی مؤلف و تصویرساز و همچنین برداشت آنها از کودک و دوران کودکی انجام می پذیرد، همواره چنین قرائتی را از کودک و دوران کودکی در ذهن داشته و آن را باز تولید می کنند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی داستان مذکور مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحلیل های تصاویر و شیوه بازنمایی کودک در آنها، نشان دادند کودک بازنمایی شده در تصاویر، به طور معمول نمی تواند به شکلی خلاقانه و مستقل در فرآیند ساخت معنا شرکت جوید و تصویرساز و مؤلف به شکل ناخودآگاه، به طور معمول قرائت مسلطی را که در بستر فرهنگ جامعه از «کودک» و«دوران کودکی» وجود دارد، در قالب کلیشه ها و رمزگان فرهنگی و ایدئولوژی مسلط،به متن یا تصویر تحمیل می کنند.
کتیبه های اسلامی آذربایجان در سده های پنجم و ششم هجری و تصحیح بازخوانی برخی از آن ها
حوزههای تخصصی:
سده های پنجم و ششم هجری مصادف با حکومت سلجوقیان در ایران، دوران شکوفایی کتیبه های اسلامی به خط تعلیق، نسخ و کوفی است. اما تعداد کتیبه های شناخته شده به خط کوفی یا خطوط دیگر در منطقه آذربایجان در این سده ها و پیش از آن بسیار اندک است. به طوری که مجموعاً تعداد 9 کتیبه در این پژوهش به صورت میدانی یا کتابخانه ای یافته و بازخوانی شده است. یافتن دلایل تعداد اندک این کتیبه ها در دوران شکوفایی و وفور کتیبه نویسی عربی و اسلامی یکی از سوالات اصلی این پژوهش بوده است. مقاله حاضر، در گام نخست به شناسایی و توصیف تنها نمونه های کتیبه نگاری بناهای تاریخی منطقه آذربایجان مربوط به پیش از سده ششم هجری پرداخته و پس از بازخوانی انتقادی این مجموعه، دو کتیبه مربوط به گنبد مدور و گنبد کبود مراغه که قبلاً توسط آندره گدار (1371) بازخوانی شده اند را با استفاده از مستندات تصحیح کرده است. در نهایت بررسی مجموع یافته ها نشان می دهد که کتیبه های اسلامی آذربایجان در شش سده اول هجری می توانسته بسیار بیش از این تعداد باشد و بررسی شواهد تاریخی و مستندات ارائه شده، به تأیید این فرضیه می رسد که اکثر این کتیبه ها در چند قرن بعدی به ویژه در اوایل دوره صفوی تخریب شده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات آن چنانکه اشاره شد، به صورت میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. با توجه به پراکندگی این کتیبه ها در سطح منطقه آذربایجان، معرفی و بازخوانی یکجای آن ها در یک مقاله گام مهمی در جهت تحلیل تحولات تاریخی دوره مذکور و دوره های بعدی از نظر کتیبه نویسی دارد؛ به ویژه آنکه چهار بنای آرامگاهیِ گنبد سرخ، گنبد مدور و گنبد کبود مراغه و بنای سه گنبد ارومیه، جزء منحصربه فردترین آثار این دوره اند.
بررسی و تحلیل نقوش چادرشب قاسم آباد گیلان
حوزههای تخصصی:
ستبافته های موجود در منطقه گیلان از جمله آثار هنری است که مجموعه ای زیبا از نقش مایه های انتزاعی ، گیاهی و حیوانی را در بر می گیرد .یکی از این دست بافته های زیبا ، چادرشب می باشد . در این راستا می توان گفت، چادرشب قاسم آباد گیلان به عنوان دسته ای از آثار هنری –کاربردی عصر حاضر ، بنیانهای تصویری کهنی دارد ، که در این پژوهش به بررسی این بنیان ها در نقش مایه های موجود در چادرشب های قاسم آبادگیلان پرداخته می شود . نتایج حاصل از این بررسی نشانگر وجود نقوشی چون درخت زندگی ، پرنده ، بز ، مردسوار بر اسب ، خورشید ، اسواستیکا ، خطوط زیگزاگ و مربع می باشند که نقوش مشترک بین چادرشب های گیلان و آثار مکشوفه ی مارلیک و املش هستند. این نقوش به صورت میراث شفاهی به هنرمندان بافنده ی چادرشب رسیده است . حضور فعال این نقوش ، ترکیبات تصویری بسیار غنی و قابل تأملی را در چادرشب ها خلق کرده است . این پژوهش به روش توصیفی–تحلیلی است و شیوه ی گردآوری مطالب کتابخانه ای همراه با مشاهدات میدانی میباشد.
تن یافتگی تماشاگر در فضای هاپتیکی فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برابر تمرکز سینمای اولیه بر همذات پنداری بدنی تماشاگر با فیلم، با تکامل زبان سینمایی و سلطه سیستم روایی، جریانی عمده به سوی همذات پنداری روایی شکل گرفت و آنچه که مرتبط با قلمرو بدن بود، به قلمرو ذهن منتقل شد. این انتقال به سلطه طولانی تئوری های زبان شناختی و روان شناختی فیلم انجامید. در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی، رابطه آپاراتوس سینما با پرسپکتیو رنسانسی گفتمان اساسی تئوری فیلم را تشکیل داد و نظریه پردازان به تحلیل رابطه تماشاگر و پرده، بر مبنای الگوی پرسپکتیوی پرداختند. اساس نظریه اپتیکی مبتنی بر فاصله ای بود میان سوژه تماشا کننده و ابژه نگریسته شده، و این سیستم فراهم کننده شرایطی برای شکل گیری الگوی اندیشیدن و تعمق با فاصله متفکران غربی به نظم جهان گردید. پرسپکتیو رنسانسی با احیا نمودن الگوی فضای اپتیکی، تثبیت جایگاه سوژه، و مستحکم نمودن فاصله میان سوژه و ابژه، بار دیگر برتری بینایی را بر سایر حواس تثبیت نمود. این مقاله می کوشد این نکته را روشن سازد که در مقابل سلطه تئوری اپتیکی فیلم که موجودیت جسمانی و ابعاد حسانی تماشاگر را نادیده می گیرد، مناسب است تئوری بدن محور و هاپتیکی فیلم مد نظر قرار گیرد و تجربه سینمایی را نیز، تجربه ای مبتنی بر تن یافتگی تماشاگر در فضای فیلمی تبیین نمود.
سفید چاه، نمایه ای فراتر از یک گورستان :شناخت و بررسی مضامین و نقوش تصویری گورستان سفید چاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
49 - 56
حوزههای تخصصی:
مازندران در طول تاریخ با توجه به شرایط اقلیمی و موقعیت سیاسی خاصی که داشته، همواره مرجعی برای توجه تمامی دیدگاه ها بوده است. محققان و پژوهشگران آشنا به تاریخ و فرهنگ تمدن های کهن، این مکان را بستر مناسبی برای کاوش های خود دانسته اند. سفیدچاه، عنوان گورستانی است سرشار از نقوش و نمادهای شگرف که این قبرستان را از مکانی جهت نگهداری متوفی به گنجینه ای تاریخی بدل ساخته است. توجه به ساختار، نوع تصاویر و نیز فضای ویژه ی این محوطه تاریخی، زمینه ایجاد این پژوهش را فراهم نموده است؛ تا با این امر هرچه بیشتر در جهت معرفی و نگهداری این میراث جاویدان گام هایی مثبت برداشته شود. روش تحقیق برای این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها، میدانی است. نوشتار حاضر به بررسی مضامین تصویری و نقوش رایج در سنگ قبرهای این منطقه می پردازد و با معرفی پاره ای از مهم ترین آنها، سعی در کشف معنا و مفاهیم زندگی در برهه ای از تاریخ این سرزمین را دارد. مطالعه، درک و آگاهی از این نقوش، مسیر نیل به ارزش های فرهنگی، اجتماعی و تفکرات بومیان منطقه را هموار ساخته و پیامد آن آشنایی با تاریخ و تمدن انسان و حتی رسیدن به شناخت خود است.
فرمالیسم از نگاه کلایو بل و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
13 - 18
حوزههای تخصصی:
در تحلیل های زیباشناختی همواره اندیشمندان سعی بر آن داشته اند تا هنر را با ویژگی خاصی تعریف کنند که فصل مشترک تمام آثار هنری باشد. اما، آن چه آنان ارائه کرده اند، مانند بازنمایی و فرانمایی صرفاً برخی آثار هنری یا دوره های هنری را پوشش می دهد. فرمالیسم چونان روشی در تحلیل زیباشناختی با غرض فائق آمدن بر این معضل، بر عناصر ساختاری و ویژگی های صوری، حسی یا ادراکی تأکید می کند. ضرورت بکارگیری چنین روشی در دور شدن هنر مدرن از ارائه ی تصاویر واضح و روشن است. برخی تحلیل گران با توسل به گرایش فرمالیستی تلاش کردند تا علت انگیزش زیباشناختی را در مواجهه با فرم بجویند. کلایو بل، یکی از تحلیل گران فرمالیست، فهم هنری را بر نمایش «فرم معنادار» استوار دانست، البته ابهام فرم و اصطلاح معناداری، یکی از نقاط ضعف نظریه اوست. به نظر می رسد در نظریه ی سیستمی نیکلاس لومان، فرمالیسم و فرم، متفاوت از آن چه تاکنون متداول بوده به گونه ای تعریف شده که چه بسا بتواند موضع بل را نه ابطال، بلکه تعدیل کند، زیرا لومان، فصل مشترک تمام آثار هنری را در مشاهده می دانست. در این نوشتار با تطبیق آرای این دو اندیشمند از خلال ترجمه، تحلیل و تدقیق در آثار اصلی آنان به برداشتی متفاوت از فرمالیسم دست یافته می شود.
عملکرد تجسمی مکان «نقطه» در نوشتارنگاری فارسی
حوزههای تخصصی:
مساله مورد توجه این تحقیق این است که در گرافیک ایران پیوسته ساختار شکنی هایی در نوشتارنگاری انجام می شود ، نظیر شکستن حروف از حالت متصل به شکل منفصل، جابه جایی نقاط،پر کردن حفره های حروف مدور ، حذف نقطه ها ، ... که گاهی دارای هدف صرفاً زیباشناسانه است و نوشتار را از کارکرد اصلی خود –یعنی خوانش پیام کلامی- دور می سازد.
هدف این پژوهش ، دستیابی به عملکرد تجسمی نقطه ی حروف در نوشتارنگاری فارسی به منظور ترغیب خلق آثارجدید که در عین ایجاد چالش های بصری منطقی و هماهنگ با محتوای پیام، به حفظ توام جنبه های زیبایی وکارکردی نوشتارنگاری در پیام گرافیکی بپردازد .
در این مقاله کنش تجسمی (جهت ، تاًکید ، تعادل، چرخش، حرکت، و...) بر مکان نقطه در نوشتارنگاری فارسی از طریق تحلیل حروف نقطه دار _درکاربرد عنوان و شعار که در آنها به دلیل بزرگ بودن نسبت به سطح محدوده، نقطه حروف در موقعیت نقطه تجسمی قرار می گیرد _ بر اساس قوائد مبانی هنرهای تجسمی با رویکرد نظریه گشتالت در هنر بررسی گردیده است . نمونه های مورد بررسی حروف نقطه دار فونت های ساده و بدون تزئینات فارسی و در دسترس عموم طراحان گرافیک بود ، که از لحاظ ساختار تجسمی دارای ویژگی مشابهت هستند . در تحلیل ها تاکید بر حروف منفصل و نمونه ای از اتصالات به عنوان جمله انجام شده است .
نتایج حاصله نشان می دهد که مکان نقاط در حروف نقطه دار ، در نوشتارنگاری کاربردی ساده و بدون تزئینات فارسی ، از منظر شکل گیری روابط دیداری قانونمند ، اهمیت دارد و بر این نکته تأکید شد که جابجایی غیر قانونمند نقاط در نوشتارنگاری فارسی ، روابط دیداری حاکم بر آن را مختل می کند . کاربرد این جستار ، لزوم ایجاد هر گونه تغییر و نو آوری در نوشتارنگاری فارسی ، در چارچوب شناخت دقیق قوائد مبانی دیداری حاکم بر آن ها ، و در عین حال حفظ فرایند سهولت خوانش بود .
چیدمان عکس: بررسی عنصر روایت در عکاسی صحنه پردازی شده با نگاهی به آثار جف وال و سندی اسکاگلند
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی Narratology)) دانشی است که به بررسی روایت های مطرح شده در رسانه های مختلف می پردازد؛ خواه روایت های تک وجهی مانند رمان، خواه روایت چند وجهی مانند رمان مصور یا فیلم سینمایی. در هنرهای تجسمی، بررسی روایت را می توان چگونگی مطرح شدن ذهنیت و ایده هنرمند در مدیایی خاص در نظر گرفت. هنرمند معاصر ترکیبی از ابزار و رسانه های مختلف را برای خلق روایت شخصی خود به کار می گیرد. پژوهش پیش رو به بررسی روایت در آثار هنرمندانی می پردازد که از عکاسی به ویژه عکاسی صحنه پردازی شده (Staged Photography) استفاده کرده اند، سبکی که امکانات بسیاری را برای خلق مفهوم و روایتی خاص در اختیار دارد؛ عکاس در مقام کارگردان، نمایشنامه نویس، طراح صحنه، مجسمه ساز و غیره، اثر خود را با روایتی شخصی خلق می کند. در این راستا آثار هنرمندانی مانند جف وال (Jeff Wall) و سندی اسکاگلند (Sandy Skoglund) که هم از حیث بصری هیجانی جدید در تصویر را خلق کردند و هم مفهومی، مورد بررسی قرار می گیرد. نکته حائز اهمیت آنکه، بررسی روایت در طول تاریخ با رویکردهای متفاوتی صورت گرفته، حال آنکه پژوهش پیش رو عناصر بنیادین در روایت شناسی که مطابق با هنر معاصر باشد را مدنظر گرفته و نگاهی میان رشته ای دارد. در نهایت چگونگی تلفیق احساسات، فلسفه، تکنولوژی و سبک شخصی هر هنرمند که باعث قوت عکس نهایی شده است را، بر پایه دانش تصویری و تحقیقات، خواهیم دید.
چیدمان عکس: کولی های غریب و «کودلکای» غربتی؛ نگاهی به زندگی و آثار ژوزف کودلکا
حوزههای تخصصی:
چیدمان گرافیک: پژوهشی در نسخه-نگاره ""شاهنامه رشیدا"" در مکتب نگارگری اصفهان
حوزههای تخصصی:
93 نگاره شاهنامه رشیدا، محفوظ در کاخ-موزه گلستان تهران، در نیمه دوم حکومت صفویان، بازگوکننده روند تحول هنر کتاب آرایی ایرانی در نظام زیبایی شناسی مکتب اصفهان می باشد. پیوند درونی اجزاء مختلف این نسخه-نگاره خطی، از سرلوح تا صفحات متن و تصاویر، سیلان روح سنت های کهن ایرانی را در تمامی اوراق، از تطبیق موزون سطوح تا ترکیب بندی متعادل رنگ ها و نقوش متقارن هندسی و تلفیق آن را با فرهنگ و هنر روزگار صفوی به زیبایی تمام نشان می دهد. درواقع هدف این مقاله بازبینی مختصات صوری شاهنامه ای است که از سرچشمه لایزال این فرهنگ غنی ارتزاق کرده و جوانه های به بار نشسته از آن در برگیرنده ویژگی های منحصربه فردی است که هنر یک برهه از تاریخ ایران را بازگویه می کند. در این میان، جهت بررسی اصول و تفکر زیبایی شناسی نگاره های نسخه شاهنامه رشیدا و در نتیجه دستیابی به شاخصه های سبکی آن، مجالسی از این شاهنامه، به تفصیل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند، چنان که پایبندی به اصول و تفکر زیبایی شناسی مکتب نقاشی اصفهان به عنوان بستر شکل گیری اثر، در تصاویر این نسخه مشهود است و بررسی ساختار صوری نگاره ها، حاکی از حضور سنت های نگارگری کهن، در تار و پود تصاویری است که طی قرون متمادی به حیات خود ادامه داده و با حفظ و انتقال شاخص ها و اصول بنیادین خود در نگاره های شاهنامه رشیدا تجلی یافته است.
مفاهیم کاربردی نظریه افردنس، از روانشناسی تا فرایند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
55 - 64
حوزههای تخصصی:
تعامل بین کاربران و محصولات، یکی از عوامل کلیدی در فرایند طراحی و همچنین ارزشیابی یک محصول است. به منظور درک اینکه چگونه فرم و سایر خصایص فیزیکی محصولات و همچنین نیات و ارزش های کاربر، بر تعامل بین کاربر و محصول تاثیر می گذارند و اینکه چگونه یک محصول می تواند اطلاعات عملکردی را به کاربر انتقال دهد، طراحان به روانشناسی و نظریه های مرتبط، رجوع می کنند. نظریه افردنس، ارتباط بین درک ویژگی های فیزیکی محصولات و کنش های کاربر را تشریح می کند. در این پژوهش سعی شده است تا مفاهیم کاربردی مرتبط با نظریه افردنس، به تفصیل بررسی و تشریح گردد. بنابراین در آغاز، واژه افردنس تعریف شده و به پیدایش و مفاهیم اولیه آن در روانشناسی و طراحی صنعتی اشاره می گردد. سپس کاربرد آن در سطح ارتباط کنش کاربر با محیط و محصول بررسی می شود و مفاهیم افردنس درک شده، ویژگی مثبت و منفی افردنس، ارتباط عوامل کنترل کننده و کنترل شونده، خطاهای مبتنی بر افردنس و ... مطرح می گردد. در پایان، فرایند کامل طراحی که مبتنی بر افردنس است و می تواند این نظریه را به محصولی کاربردی و پاسخگوی نیاز کاربر تبدیل نماید، ارائه شده و وظایف طراح تشریح می گردد.
چیدمان عکس: تأثیرات مفاهیم فرهنگی معاصر بر عکاسی
حوزههای تخصصی:
شکل گیری برخی از جنبش های هنری معاصر، ریشه در تحولات و جریان های اجتماعی، سیاسی، و اعتقادی دارد. در این میان هنر عکاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بلکه از ابتدای شکل گیری تا به امروز مسیری پر تلاطم را همراه با سبک های هنری مختلف و پیشرفت تکنولوژی، طی کرده است و امروزه با جایگاهی مهم در هنر معاصر و عضوی جدای نشدنی از آن، به یکی از قوی ترین رسانه ها تبدیل شده است. پرداختن به مسیر تحول عکاسی از جایگاه سندیت صرف تا قوی ترین رسانه هنری و قرار گرفتن عکاس در مقام مؤلف و کارگردان کل اثر و یا تحریف واقعیت برای رسیدن به معنایی جدید، مورد توجه پژوهش پیش رو می باشد و آنچه که در پژوهش تفاوت و رویکری جدید را فراهم کرده است، پرداختن به سبک های هنری معاصر پس از 1960 است که عکاسی با قدرت و نفوذ پیش رونده ای در آن ها استفاده شده است، به عنوان مثال چگونگی استفاده اندی وارهول از عکاسی در هنر پاپ (Pop Art) و استفاده رابرت اسمیتسون از آن در هنر زمینی (Land Art). در نهایت شاهد درخشش عکاسی در دنیای معاصر خواهیم بود و رسیدن به این هدف توسط مطالعات وسیع کتابخانه ای، بررسی کتب مختلف تاریخ هنر و منابع تصویری مختلف، امکان پذیر گشته است.
تأثیر سبک های موسیقی بر طراحی گرافیک (مطالعه موردی: طراحی جلد آثار موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی یکی از هنرهایی است که برای عرضه محصولاتشان نیازمند طراحی گرافیک هستند؛ چه قبل از اختراع و پیدایش ابزار ضبط و پخش موسیقی که به جلد نت ها و پوسترهای موسیقی محدود بود و چه بعد از آن که طراحی جلد صفحات گرامافون، نوارهای کاست، CDو DVD به آن ها اضافه شد. موضوع این مقاله تأثیر متقابل سبک در موسیقی و گرافیک است. به نظر می رسد که تا دهه 60، داده ها و دریافت های حسی و نحوه بیان آن ها در سبک ها، تأثیر مستقیم و متقابل بر موسیقی و گرافیک داشته است. این هنرها با تأثیرگذاری متقابل بر یکدیگر، در یک راستا در حرکت بوده اند. بدین ترتیب، فرم و فضای موسیقیایی، ریتم و رنگ اصوات کاملاً در اثر گرافیک مربوط به آن سبک مشهود است. از دهه 60، به دلیل گرایش به موسیقی تجاری یا تنوع در زیرشاخه های موسیقی،گرافیک آثار دچار تغییرات شد و این رخداد باعث کاهش حس موسیقیایی در آثار تجسمی و پراکندگی در سبک شده است. در این بررسی، کوشیدیم که سبک های موسیقی و گرافیک را به موازات یکدیگر بررسی کنیم. از فرضیات این پژوهش این است که ویژگی های سبک در هنر موسیقی بر طراحی گرافیکی آن تأثیر می گذارد؛ ازاین رو، در این بررسی آثار مشهور مربوط به سبک هنری در موسیقی را با هنر تجسمی (اثر گرافیکی) مقایسه کردیم. این تحقیق را به شیوه مقایسه ای و تحلیل آثار برجسته دردسترس انجام داده ایم. به نظر می رسد که ویژگی های سبک در موسیقی در عناصر تجسمی (طرح، رنگ، ریتم و ...) اثر تجسمی انعکاس یافته است.
چیدمان گالری: مجموعه عکس های خانواده مدیر
حوزههای تخصصی:
چیدمان هنرهای تجسمی معاصر: هنر معاصر ایران: دانستن، درمان است (در گفتگو با ایمان افسریان، دکتر بهنام جلالی جعفری، سعید روانبخش، بهرنگ صمدزادگان و دکتر بهنام کامرانی)
حوزههای تخصصی: