ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
۱۲۱.

واکاوی ویژگی های روایتگری در تصویرگری کتاب های علمی آموزشی رده سنی الف و ب (با تمرکز بر کتاب های دهه 90 هجری شمسی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویرسازی علمی - آموزشی روایتگری داستان تخیلی داستان غیرتخیلی گروه سنی الف و ب ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۰
شناخت رابطه متن و تصویر شامل: ۱. انتخاب کردن موضوع علمی ۲. معرفی گروه های مخاطب کودک (گروه های سنی الف و ب) ۳. شناخت ادبیات خاص این دست کتاب های داستانی با موضوعات علمی-آموزشی و علاوه بر روایت غیرتخیلی (غیرداستان)، با ساختار روایی تخیلی (داستان) برای آموزش کودکان با اهمیت است. مسأله ی این مقاله، بررسی قوه ی روایتگری در تصویرسازی های کتب علمی-آموزشی (گروه سنی الف و ب) در ایران (دهه ی ۹۰ هجری شمسی) است. هدف این مقاله، بررسی توانایی های روایتگری در تصویرسازی متون و کتاب های کودکان (علمی-آموزشی مربوط به گروه سنی الف و ب) و شناختن آن به منظور توسعه دانش در تصویرسازی است؛ پرسش های پژوهش عبارتند از: ۱. برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب»، چه خصوصیات تصویری در تحلیل تصویرسازی های علمی-آموزشی روایتگر و روایی در واقعیت های علمی و بیان طبیعت، وجود دارد؟ ۲. تأثیر تصاویر درآموزش مباحث علمی (در اینجا به صورت خاص مخاطب کودک) چیست؟ این تحقیق از نوع «بنیادی» است و با تمرکز بر نوع جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای، «بنیادی نظری» است. گردآوری مطالب با استفاده از فیش، رجوع به کتاب های مورد تحلیل، منابع کتابخانه ای و اسنادی است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب مرتبط، مقالات، تحقیقات مرتبط با موضوع مورد بررسی و کتاب های مورد نظر در این مقاله است. نتایج پژوهش نشان می دهد تصویرسازی های علمی-آموزشی روایتگر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» دارای خصوصیات روایی و تصویری مشخص و شامل؛ ترتیب در حوادث داستان، نظم زمان ها در قاب تصاویر و کانون مندسازی روبرو بوده؛ بن مایه، فضا و مکان، تعلیق، مناسب با روایت، شخصیت پردازی؛ تصویرسازی فرجام، پایانبندی شامل واقعگرا و یا خیال پرداز؛ همچنین روایت غیرتخیلی (غیرداستان)، با یک ساختار روایی تخیلی (داستان) توانایی این را داراست که واقعیات علمی را به کودکان آموزش داد.
۱۲۲.

طراحی خلاق به مثابه پژوهش کاربست پژوهش کنش محور در طراحی نشانه گالری دیدار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش کنش محور طراحی نشانه لوگو خلاقیت تریز پساساختارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۶
یکی از شیوه های طراحی خلاق، به کارگیری روش کنش محور -متکی بر فرایند پژوهشی- است. در روش کنش محور، طراح در مقام پژوهشگری است که آگاهانه و آزادانه مسائل طراحی را از درون موضوع سفارش خود شناسایی می کند و روش های متنوع و متناسب با موضوع را برای خلق یک اثر خلاق انتخاب و ترکیب می نماید. این مقاله، با هدف «تجسم مؤلفه های هنر معاصر» و «توسعه جریان های گرافیک خلاق» در فرایند طراحی نشانه، به روند طراحیِ پژوهشی نشانه «گالری دیدار» اصفهان می پردازد و در پی پاسخ به این مسئله است که چگونه می توان نشانه ای خلاق مبتنی بر «مؤلفه های هنر معاصر» و «نام» و «فعالیت های پیشروِ» گالری دیدار طراحی کرد. روش تحقیق از نظر نوع کیفی، از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و تحلیلی است. نگارنده به روش کنش محور از چهار حوزه شناختی «گرافیک و رسامی نشانه»، «طراحی فرایندگرا و روش خلاقیت تریز»، «هنر و گالری های معاصر» و «فلسفه ساختارگرا و پساساختارگرا» بهره گرفته و با انتخاب و مستندسازی اطلاعات کارآمد در چهار حوزه مذکور و تحلیل و ارزیابی این اطلاعات و ترکیب یافته های حاصل از آن، پاسخی خلاقانه-انتقادی به مسئله طراحی نشانه گالری دیدار می دهد. جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی-کتابخانه ای و گزینش هفده لوگو از وب سایت های موزه های هنرهای معاصر جهان میسر شد. نتیجتاً در طراحی نهایی، طراح با ایجاد تغییر در ابزار ِرسامی و رویکرد طراحانه و نیز، با تعمیق اثر -به واسطه ایده یابی از گزاره های فلسفی (به ویژه شالوده شکنی دریدایی)- وجه خلاقانه و اندیشمندانه لوگو را افزایش داده است تا حدی که نشانه گالری ضمن ماهیت کارکردی خود، یک اثر پژوهشی و هنری تلقی شود.
۱۲۳.

تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوم شناسی فرهنگ زیست بوم بلوچ دست بافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
۱۲۴.

دیانوئیا: وجه تمایز تعزیه از تراژدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعزیه تراژدی دیانوئیا خیر و شر رستگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۸۵
این مقاله می کوشد به شیوه کیفی - تبیینی و با ابزار کتابخانه ای در دسترس، مؤلفه دیانوئیا/اندیشه را که مبتنی بر تقابل خیر و شر است، در تعزیه و تراژدی بررسی تطبیقی کند. در واقعه کربلا، حسین (ع) با انتخاب آگاهانه خود برای مبارزه با شر، خویشکاری خود را انجام می دهد، اما برخلاف سیاوش یا تراژدی یونانی، «بخت» و «تقدیر»، نقشی کم رنگ دارند. در بینش اساطیری و اسلامی، مرگ سرچشمه فنا نیست. ازاین رو، سیاوش الهی به حسین، و سوگ سیاوش به تعزیه بدل می شود. بااین حال، نه شخص حسین به قهرمان اسطوره ای و ارسطویی؛ و نه بنیان اندیشگانی این واقعه، به دیانوئیای پیشنهادی ارسطو شباهت دارد. برخی یافته ها عبارت اند از: تعزیه و تراژدی هر دو تیره و تبار مشابه، اما اهدافی کاملاً متمایز دارند. در تعزیه، دیانوئیا بر اساس تقابل همیشگی میان خیر و شر مطلق است؛ در تراژدی، دیانوئیا معطوف به تقابل خیر و شر میان افراد است. در تعزیه، قهرمان از سرنوشت محتوم خود خبر دارد؛ در تعزیه، قهرمان راه گریزی از مرگ ندارد. در تعزیه، قهرمان، نقص تراژیک ندارد؛ در تراژدی، قهرمان خطاکار است. درعین حال، در تعزیه، اشقیا، نه خطاکار، بلکه گناهکارند! کاثارسیس در تعزیه و تراژدی به شیوه خاص خود مشترک است.
۱۲۵.

بررسی نگاره نبرد رستم با دیو سپید در مکاتب تیموری و صفوی با رویکرد روایت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره صفوی دوره تیموری نگارگری ایران شاهنامه روایت شناسی نبرد رستم و دیو سپید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۶۵
گستردگی روایت شناسی در حوزه ی تصویر سبب شده تا نتایج به دست آمده از مقایسه متن و تصویر به عنوان دو رویه متفاوت نشان داده شود. ماهیت بیانی و مستقل تصویر از متن شناخت و فهم تصویر را در تطبیق با متن ادبی ضروری نموده استغیره «نبرد رستم و دیو سفید» از رویدادهای شاهنامه بوده که بعدها در مکاتب مختلف نگارگری مانند مکتب تیموری و صفوی به تصویر درآمده است. سؤالی که مطرح است: چگونه می توان این نگاره را با مؤلفه های روایت شناسانه بررسی نمود؟ هدف این تحقیق شناسایی واحدهای روایی پیرنگ، شخصیت پردازی، زاویه دید، درون مایه، زمان و مکان، برجسته سازی و حذف در متن و تصویر این دو نگاره و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن ها با یکدیگر است. روش گردآوری توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی روایت شناسانه انجام گرفته است. نتایج حاصل این است که: نقاشی خلق و بازنویسی مجدد متن بوده به گونه ای که این اثر خلق هنری دیگری برای نقاش است. نقاش درحالی که از شعر پیروی کرده اما سبک او نسبت به هر دوره تاریخی و زندگی زیسته اش متفاوت است. اگرچه در متن (شعر) پیوستگی بین واژه ها وجود داشته و داستان گام به گام و بدون تسلسل با توجه به زمانمندی روایت جلو رفته، اما نقاش همواره با محدودیت هایی مواجه است. بر این اساس لحظاتی از متن را به عنوان رستاخیز اثر برجسته سازی و پیام را با تصویر بیان کرده است. با توجه به بررسی های انجام شده، از میان مؤلفه های روایت شناسی مؤلفه حذف و برجسته سازی برای هنرمند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۱۲۶.

تأثیر سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران بر نگارگری معاصر افغانستان با تأکید بر آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایران افغانستان سنت های تصویری ساختار مضامین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۵۹
تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر تقریباً در تمام برهه های زمانی و تاریخی هنر تکرار شده است. در نگارگری نیز می توان این مسئله را حتی در آثار هنرمندان بزرگ نیز مشاهده کرد. در نگارگری معاصر افغانستان هم تأثیرپذیری از سنت های تصویری قدیم نگارگری ایران به ویژه کمال الدین بهزاد دیده می شود. بدین منظور، این پژوهش با هدف واکاوی سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران با تأکید بر نگاره های کمال الدین بهزاد با در نظر گرفتن دو متغیر ساختار و مضمون در نگارگری معاصر افغانستان (شصت ساله اخیر)، به کمک جداول و تصاویر، چگونگی این تأثیرات مورد تحلیل، مقایسه و بررسی قرار گرفت. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. مختصات تصویری قدیم نگارگری ایران (نگاره های کمال الدین بهزاد) و مضامین آن ها، دارای چه ویژگی ها و چارچوب هایی است؟ 2. مضامین و ساختار نگارگری قدیم ایران، چگونه در نگارگری معاصر افغانستان تداوم یافته است؟ روش تحقیق، به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بوده و روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای (با استفاده از ابزار فیش برداری و روش تجزیه وتحلیل کیفی) بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد سنت های تصویری در نگارگری قدیم ایران (نگاره های بهزاد) دارای هویت جداگانه ای نسبت به دوره های قبل است و شخصیت مستقل، فعال بودن پیکره ها، اهمیت نقشمایه ها و نقش انسان و حالات چهره، هماهنگی رنگ ها، پرداخت های لطیف، وسعت بخشی به فضا، ترکیب بندی بی نظیر (عموماً مدور)، تزئینات، نماد و نشانه ها و مضامین عرفانی، واقع گرایی اجتماعی، داستانی، حماسی و رزمی از ویژگی های آن دوره است. نگاره های معاصر افغانستان نیز حاکی از تداوم این سنت های تصویری اند. مضامین و ساختار در نگاره های دوره اول به یک اندازه دارای اهمیت هستند. در کنار نسخه برداری از آثار بهزاد، خلق تصاویری بر مبنای اصول بهزاد اما با بیان جدید نیز دیده شد. در نگاره های دوره دوم، نمود مضامین بیشتر از ساختار است و موضوع زن اهمیت زیادی پیدا می کند. استفاده از نماد و نشانه ها در آثار این دوره پررنگ تر است.
۱۲۷.

تحلیل بینانشانه ای فضاسازی در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر با تأکید بر نقش نگارگر در خلق اثر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی مکتب هرات نگارگر معراج نامه ترامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۵۸
آنچه در نگاره های معراج نامه میرحیدر حائز اهمیت است، توصیف تصویری دنیایی است که نگارگر تلاش کرده با بهره گیری از روایت کلامی، القای مضامین ماورایی آن را ممکن سازد. در مورد مضامین و شخصیت های آن، پژوهش های متعددی شکل گرفته است؛ اما فضایی که این عناصر بر پیکر آن نقش بسته و سهم نگارگر در بازتاب این فضای ماوراءطبیعی، مورد التفات پژوهش های پیشین واقع نشده است. هدف از این پژوهش: کشف تفاوت های فضا در متن کلامی و فضاسازی در متن تصویری معراج نامه میرحیدر و شناسایی سهم نگارگر به واسطه تفسیر وی در خلق اثر است. سؤال پژوهش عبارت است از: با مطالعه بینانشانه ای فضا در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر چه تفاوت هایی را می توان یافت که حاصل تفسیر نگارگر است؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش گردآوری داده ها به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای با روش تطبیق و تحلیل بینانشانه ای و با رویکرد ترامتنیت ژنت صورت گرفته است. این رویکرد به دلیل خوانش و طبقه بندی روابط میان دو متن در تفکیک سهم مصوِّر از مؤلف رویکردی کارآمد است. نتایج نشان می دهد، نگارگر با تفسیر خویش از متن کلامی، خلق فضا در متن تصویری را با کاهش یا افزایش عناصر توأمان کرده و منجر به تراگونگی در بیش متنیت شده است. حاصل تفسیر نگارگر در قالب عناصر فضاساز در راستای بازسازی قصد مؤلف با افزودن بخش های متکی به حافظه بصری و فرهنگی او باعث شده، دریافت و ادراک سایر مخاطبین هدایت و کنترل گردد. سهم نگارگر در گونه جایگشت با تکثیری جدی در فضایی جدید، منتج به تبیین و توصیف متن کلامی، ماندگاری مفاهیم و ادراک بخش های ناپیدای متن کلامی گشته است.
۱۲۸.

والایی قطعات گذشته: تبیین نسبت ویرانی و والایی در چاپ های پیرانزی بر مبنای آراء زیباشناختی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: والایی زیباشناسی ویرانی تمدن روم جیووانی باتیستا پیرانزی ایمانوئل کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
کمتر اثری را می توان در میان چاپ های متعدد «پیرانزی» یافت که اساساَ مربوط به «گذشته» نباشد. در این مجموعه آثار، ویرانی پرتکرارترین مضمون است. در این مقاله در یک سطح «چگونگی» بازنمائی ویرانه ها در آثار پیرانزی محل پرسش است و در سطحی دیگر بر پایه شواهد متنی «چرایی» چنین نمودی با تشریح مفهوم «والایی» در چارچوب زیباشناسی کانت بررسی شده است. یافته های «توصیفی - تحلیلی» این پژوهش حاکی از آن است که «قطعه وارگی» مشخصه اصلی نمایش «گذشته» در آثار پیرانزی است. برجسته ترین نمودِ ویرانه های پیرانزی ابعاد عظیم آنهاست و از سوی دیگر این عظمت با گذر «زمان»، همچون نمودی از قدرت قاهره طبیعت، دچار زوال گشته و تنها قطعاتی از آن باقی مانده است. چنین نمایشی از یادمان ها یادآور «والای ریاضی» و «والای پویا» در دستگاه زیباشناختی کانت است. گویی «متخیله» در مواجهه با «والاییِ» چنین ویرانه هایی از «تلفیق» دریافت های فزاینده ادراکی باز می ماند. این شکست ناشی از مواجهه با ایده «والایی تمدن روم» است. پیرانزی در آثار مختلف خود به زبان تصویر و کلام کوشش کرده که این شکوه ازدست رفته را باز یابد، اما این تمدن و تمثلش در شهر رم چنان «والاست» که لزوماَ به صورت امری «ناتمام» و «قطعه وار» تصویر می شود.
۱۲۹.

تحولات هنر کتاب آرایی قراقویونلوها در دوره ی پیربوداق نیمه ی دوم قرن نهم هجری (758 – 178 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیربوداق کتابت کتاب آرایی خوشنویسی قراقویونلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۳۶
یکی از دوران مهم رشد هنر کتاب آرایی، بعد از جلایریان و تیموریان دوره قراقویونلوهاست که متأسفانه کمتر بدان پرداخته شده است. قراقویونلوها وارث مراکز کتاب آرایی حکومت های پیشین جلایری و تیموری بودند و خود نیز به توسعه و رونق آن کمک کردند. علاوه بر جهانشاه قراقویونلو، ولیعهد او پیربوداق در دوره ی کوتاه حکومت خود تا پیش از مرگ، باعلاقه ی مثال زدنی موجب رشد و اعتلای کتاب آرایی شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که؛ پیربوداق در تحولات هنر کتاب آرایی نیمه دوم قرن نهم هجری قمری چه تأثیری گذاشته است؟ به همین منظور هنر کتاب آرایی به ویژه کتابت و صفحه آرایی با معرفی نسخ خطی و کاتبان، در محدوده ی زمانی فرمانروایی پیربوداق در شیراز و بغداد موردتوجه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تاریخی است و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آرشیوی نسخه های خطی می باشد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که؛ پیربوداق با ایجاد زمینه ی تبادل هنرمندان، باعث انتقال مرکز کتاب آرایی از شرق به غرب ایران شده است و مکتب غربی ایران را با گونه ای از سلیقه های مختلف هنرمندان رونق داده و ضمن انتقال هنرمندان، به حمایت از آن ها در کتابت انواع نسخی خطی و هنر کتاب آرایی پرداخت.
۱۳۰.

تحلیل تحقق رخداد در نمایشنامه های فعل و فرشته تاریخ، از منظر «آلن بدیو»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلن بدیو توهم حقیقت خیال رخداد سوژه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۲
آلن بدیو به عنوان یکی از اصلی ترین مباحثش به موضوع رخداد محال پرداخته و شرایطی برای تحققش برشمرده است؛ ازجمله: مکان رخدادی، سوژه و عملکردش که منجر به تبدیل رخداد به حقیقت یا توهم  می شود. از نظر او سوژه از قبل وجود ندارد یا به بیان دیگر، این هویت زمانی به شخص داده می شود که رخدادهای به وقوع پیوسته را به مثابه حقیقت بپذیرد و باورش کند. در این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی و جمع آوری داده های کتابخانه ای ابتدا جنبه های مختلف نظریه آلن بدیو در ارتباط با مفهوم رخداد و تحقق رخداد بررسی می شود در ارتباط با مفهوم رخداد و تحقق رخداد بررسی می شود و سپس در تحلیل متن نمایشنامه های فعل و فرشته تاریخ ، برای پی بردن به چگونگی روند وقوع رخداد از ابتدا تا انتها، به این سؤالات پاسخ داده شده است که رخداد محال با استفاده از چه عناصر و امکاناتی به وقوع پیوسته و چه تأثیری بر شخصیت ها گذاشته است؟ از نتیجه این مقاله چنین برمی آید که علاوه بر بازی با زمان و مکان، درگیرکردن خیال، دگرگو ن کردن چارچوب روایت برای تحقق این رخدادها، رویکرد بدیو نسبت به رخداد می تواند با معرفی نگاهی تازه به موقعیتی تکراری و خلق ایده هایی ناب به نویسندگان، بر ادبیات نمایشی و پیشرفتش کمک کند.
۱۳۱.

کارکرد نقاشی های سوررئالیستی برای دستیابی به ایده های اجرای عروسکی (با مطالعه سه اثر از رنه مگریت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر عروسکی نقاشی فضا سوررئالیسم رنه مگریت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
امروزه با هم پوشانی هنرها و شکل گرفتن روش ایده به اجرا، راهکارهای متنوعی برای ایده پردازی در اختیار کارگردان قرار گرفته است. ایده پردازی در تئاتر عروسکی می تواند براساس روایت، عروسک و فضا انجام شود. ازآنجاکه به ایده پردازی براساس فضا کمتر پرداخته شده، هدف این پژوهش یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا می توان از طریق فضای نقاشی ها، تئاتر عروسکی خلق کرد. پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ، نقاشی های رنه مگریت را انتخاب و راه های ایده پردازی برای تئاتر عروسکی براساس نقاشی های سوررئالیستی او را بررسی کرده است. نخست مشخصات جنبش سوررئالیسم و نقاشی سوررئالیستی تبیین شده و پنج عنصر رؤیاگونگی، خیال پردازی، فانتزی، اغراق و هجو به عنوان ویژگی های آن معرفی می شود؛ سپس ویژگی های معنایی تئاتر عروسکی (فانتزی، نمادپردازی، کوچک سازی، بزرگ سازی و ساده سازی) با نمونه ها توضیح داده شده و سه روش ایده پردازی برای تئاتر عروسکی گونه شناسی می شود. در بدنه، پس از معرفی ویژگی های نقاشی های مگریت و نشان دادن هم پوشانیشان با ویژگی های تئاتر عروسکی، سه اثر از مگریت باتوجه به ویژگی های یادشده ایده پردازی می شود. این پژوهش به وسیلهٔ منابع مکتوب و با بررسی آثار مگریت انجام شده و به شیوهٔ تحلیلی و توصیفی ارائه شده است. ایده پردازی براساس فضا علاوه بر اهمیت ماهیت بینارشته ای اش، امکانات گسترده تری برای خلق تئاتر عروسکی ارائه می کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که ایده پردازی براساس فضا از طریق هنر نقاشی به ویژه نقاشی سوررئالیستی ممکن است. این امکان به علت مشابهت میان ویژگی های این نقاشی ها با تئاتر عروسکی پدید آمده است. هم نشینی واقعیت و خیال وجه اشتراکی است که می تواند در هر یک از این رسانه های هنری دیده شود.
۱۳۲.

خوانش تصویری نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور در فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقشمایه های آیینی هنر نقاشی ایران قدیم نگاره موضوعی انسان - محور حرکات موزون اعتقادی - نمادین تصویرسازی هنری - فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۶۷
بسیاری از ادوات مختلف اعم از ظروف و ادوات گلین، سفالین، سنگی و فلزی باقی مانده از فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم، مزین به نقشمایه های تصویرسازی شده هستند. نقوش، تصاویر و نقاشی های ادوات یادشده، اتفاقی، بی هدف، منظور و مضمون نمی بایست تصویرسازی شده باشند. از این میان تصاویر منقوش به پیکره های انسانی و پیرامون شان ویژه به نظر می آیند. این گونه از نقاشی ها، با در نظرگیری جایگاه تصویر انسان ها، عناصر تصویری دیگر و تعمیم مطالعاتی باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای مردمان ایران پیش از تاریخ، در زمره نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور قابل خوانش هستند. اهداف پژوهش حاضر معرفی و خوانش ضمنی تصاویر نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور است. سؤالات طرح شده مطالعاتی عبارت اند از: 1. کدام نگاره های ایران قدیم، در زمره نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی شناخته می شوند؟ 2. از منظر تبیین ساختار، نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، در کدام محوریت قابل تمیز هستند؟ 3. به واسطه خوانش تصویری و با رویکرد اتخاذی نگاره های مزبور حامل چه پیام ضمنی بوده اند؟ روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی_تأویلی و رویکرد اتخاذی پدیدارشناسی نشانگی تصویری و تاریخی خواهد بود. شیوه انتخاب نمونه و تحلیل داده ها، منتج از داده های کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 1. نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور شناسایی شده در ایران قدیم پیش از تاریخ، گونه ای از هنر نگارگری تصویری در فرهنگ مزبور بوده که عناصر تصویری آن پیوند قریب هنری و نمادینی را در نوع نقاشی، حکاکی و نقر، با فرهنگ و جهان نگری آن مردمان، منتقل می کنند. این ارتباط تنگاتنگ قابل تأمل، تصویرسازی های نگاره های مربوطه را در رسته تصاویر موضوعی اعتقادی، آیینی و مذهبی قرار می دهد. تصاویر انسان هایی که در حال سان و رقص هایی ویژه هستند را ازجمله موضوعیت ویژه و ثابت نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور باید محسوب کرد. 2. ساختار نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، نمادین و مذهب گرایانه است. 3. پیام نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور، ضمنی و نمادین بوده و تأویل نمادینی از مضامین رمزگان های اسطوره محور و باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای ایران قدیم را در خود مستتر دارد.
۱۳۳.

مطالعه و بررسی نقوش و تناسبات درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محراب چوبی مسجد جامع ابیانه طرح و نقش تناسبات نقوش کتیبه محراب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۷۲
محراب یا نماز گاه یکی از جلوه گاه های معماری آیینی در دین اسلام به شمار می رود، به همین دلیل همواره سعی بر این بوده تا به بهترین صورت آذین یابند. هنرمندان طی اعصار مختلف با توجه به شرایط جغرافیایی و اقلیمی هر منطقه از مواد و مصالح مختلفی برای ساخت آن ها بهره جسته اند که ازجمله کمیاب ترین نمونه ها می توان به محراب های ساخته شده از چوب اشاره کرد. در حال حاضر تنها محراب تماماً چوبی برجا مانده در ایران، محراب مسجد جامع روستای ابیانه در نزدیکی کاشان است. درواقع هدف از انجام این پژوهش، ضمن معرفی، بررسی فنون ساخت و تزئین، تحلیل محتوایی کتیبه ها، همچنین مطالعه تناسبات و ترکیب بندی درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه است. بر همین مبنا سؤال های پژوهش حاضر عبارت اند از: 1. از چه فنونی در ساخت و آرایه بندی محراب چوبی مسجد جامع ابیانه استفاده شده است؟ 2. تناسبات و کتیبه های به کاررفته در محراب مسجد جامع ابیانه به ترتیب دارای چه مؤلفه های بصری و محتوایی هستند؟ ازاین رو تلاش شد با روش تحلیلی- توصیفی به آن ها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان داد علی رغم گستردگی و تنوع به کارگیری نقوش گیاهی، به نظر می رسد سازنده با استفاده از نقوش هندسی و کتیبه هایی نظیر آیت الکرسی و دیگر سوره های قرآن کریم، به شکل نمادین به یکتایی خداوند و مضامین اخروی اشاره دارد. شیوه ساخت محراب، فاق و زبانه همچنین قاب و صفحه است. مضاف بر آن، مشخص شد در ترکیب بندی کلی و جزئی محراب از تناسبات طلایی استفاده شده است. البته فرضیه داشتن چارچوب و اسکلت پنهان درون دیوار نیز در این پژوهش برای اولین بار مطرح شده است.
۱۳۴.

شمایل شناسی هرکول؛ حرکت نمادین هرکول از غرب به گُنداره (هند) در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرکول وَجرَپانی نیروانه گُنداره آیکونولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۴
در شمایل نگاری دنیای باستان، هرکول شخصیت اسطوره ای یونانی، در حالات و ژست های متفاوتی تصویر شده است. یکی از این فرم ها، شمایل فرد لمیده بر تخت است. این صحنه بیانگر ضیافتی است که برای متوفی تدارک دیده می شد. شخصیت قابل تطبیق با او در هند (گنداره)، وَجرَپانی است. به رغم وجوه اشتراکی که میان هرکول و وَجرَپانی (محافظ شخصی بودا) وجود دارد؛ نمادهای به کار رفته و ساختار روایی این اسطوره هندی با نسخه یونانی تفاوت های آشکاری دارد که ماحصل بافت فرهنگی و زمینه ی مذهبی و تاریخی حوزه فرهنگی هند می باشد. هدف از این پژوهش واکاوی سفر نمادین هرکول به هند و تبدیل او به وَجرَپانی، معانی نهفته در حالت نیروانه یا خفته (کمال یافته) و شناخت حالت ها و ژست های فرد لمیده بر تخت (هرکول) است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت توصیفی -تحلیلی است و بر پایه تحلیل آیکونول وژی پانوفس کی صورت گرفته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که هرکول در سفر خود از غرب (یونان) به شرق (هند)، با روایت وَجرَپانی کهن الگوی هندی تلفیق شده و تغییراتی در فرم و محتوای آن صورت می گیرد. وَجرَپانی مانند هرکول قهرمان و نابود کننده دشمنان نیست بلکه محافظ بودا است و با شمایلی خشن و داشتن وَجرَ، مخالفان و نافرمانان بودا را می ترساند و رام می کند. در حالی که هرکول با زحمات خودش و طی سفر و مأموریت های سخت، طبیعت نافرمان خود را رام می کند و به آرامش و جاودانگی می رسد. در مجموع آیکون هرکول لمیده بر تخت، تبدیل به نیروانه یا بودای دراز کشیده بر تخت می شود. هر دو به کمال و آرامش ابدی و جاودانگی می رسند و در واقع، نیروانه ماحصل سفر نمادین هرکول لمیده بر تخت (از لحاظ فرم و نه محتوا) به شرق (هند) است.
۱۳۵.

تقابل دوگانه عروسک و بازیگر بر روی صحنه با نگاهی انتقادی به نظری اَبَر عروسک ادوارد گوردن گریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اَبَر عروسک گوردن کریگ عروسک بازیگر بازی دهنده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۵
عروسک عنصری نمادین و استعاری از اشخاص، اشکال، حیوانات و گیاهان بر روی صحنه است. منشأ شخصیتی که خالق (هنرمند عروسکی) و تماشاگر هر دو ظاهر آن را درک کرده اند، در صورتی که از سوی بازیگر انسانی (بازی دهنده) به زندگی تخیلی درآید و مستقیماً آن را کنترل کند. کنترل کردن یا جان بخشی می تواند از طریق تماس بدنی، با دست ها، پاها یا از طریق مکانیزم های حرکتی دیگری همچون رشته نخ ها، سیم ها یا میله های چوبی و فلزی باشد. این پیکره متحرک جان بخشی شده (عروسک) امروزه حتی از طریق الکترونیکی و یا حتی از راه دور هم کنترل می شود و زمانی به عنوان یک عروسک تئاتری قابل درک است که اجراگر یا بازی دهنده در آن سوی کابل و یا دستگاه حاضر باشد و حرکت را صرفاً حتی از راه دور از انتهای یک میله یا طناب ساده و یا یک صفحه کلید کنترل کند. آنچه در این مقاله به عنوان هدف اصلی در آن می پردازیم بررسی نظریه اَبَرعروسک ادواردو گوردن کریگ در حوزه نمایش عروسکی با تعاریف ارائه شده از هستی شناسی بازیگر و هستی شناسی عروسک از دیرباز تا به امروز و بررسی این نظریه در ارتباط با عروسک و بازی دهنده اش به عنوان بازیگر است. پرسش های اصلی مقاله این است که تقابل دوگانه عروسک و بازیگر انسانی چگونه در نظریه ابر عروسک قابل مقایسه است؟ به هرحال مسلم است که هرکدام از دو گونه بازیگرها (عروسک و انسان) هرکدام دارای محدودیت ها و امکانات نامحدود خود هستند. زمانی که عروسک ها زنده می شوند، مخاطب عروسک را همچون بازیگر در ذهن خود زنده می پندارد با عروسک ارتباط برقرار می کند. درنهایت با نگاهی انتقادی به دیدگاه گوردن کریگ به بررسی توانایی ها و محدودیت ها و امکانات تئاتری بازیگر و عروسک و امکان جایگزینی آنها در برابر یکدیگر بر اساس قابلیت هایشان می پردازیم چراکه باور داریم عروسک و بازیگر در عین زندگی مستقل در حال نقش آفرینی هستند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی بر اساس مراجعه به منابع کتابخانه ای و نیز مقالات معتبر و منابع موجود در اینترنت به نگارش درآمده است.
۱۳۶.

آیکونولوژی «دست دلبر» در گل و مرغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گل و مرغ دست دلبر دو دلداده برسم مهر میترا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۰
در نقاشی دوره قاجار دستی شاخه گلی را گرفته است که آن را «دست دلبر» می خوانند. این دست چکیده ای از یک الگوی بزرگ تر بود که این پژوهش در قالب سه فرضیه آن را مطرح می کند، نخست الگو دودلداده که عاشق گلی را به معشوق می دهد، دوم گلی در دست فرشته که الگویی مسیحی در نقاشی ایرانی داشت و سوم پیشکش که گویی شاهزاده ای شاخه گلی را به شخصی نامرئی می دهد. این پژوهش با طرح این فرضیه به دنبال اثبات آن خواهد بود که آیا می توان نقش دست دلبر را به عنوان الگوی پیشکش در نظر گرفت؟ هدف از این پژوهش تبیین استحاله کهن الگوی برسم یا قربانی گیاهی به منزله تشرف است. پس سوال این پژوهش به طور مشخص این است که از نقاشی دست دلبر چه معنایی را می توان استنباط کرد؟ پس از مطالعه نقاشی دست دلبر به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب در اسناد کتابخانه ای با روش آیکونولوژی به طبقه بندی و استحاله نقش در از دوره قاجار تا دوره پیش از اسلام پرداخته و معانی استخراج گردید که بیانگر درهم تنیدگی مفهوم «مهر» می باشد. مهر در پیش از اسلام با پیشکش یا قربانی کردن گیاهان معطر همراه بود و آن مراسم را برسمن می گفتند.  
۱۳۷.

تغییراتِ ریتمیک کرشمه در پیش درآمدهای درویش خان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرشمه پیش درآمد درویش خان دگره دُور ریتمیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۳۶
در پژوهش حاضر چگونگی استفاده از گوشه کرشمه به عنوان مهم ترین دورِ ریتمیک موجود در موسیقی کلاسیک ایرانی در پیش درآمدهای درویش خان که از بنیان گذاران ژانر پیش درآمد در موسیقی ایرانی شناخته می شود بررسی شده است. به این منظور روش های ایجاد دگره ریتمیک در کرشمه های ردیف مورد بررسی قرار گرفته و با روش هایی که درویش خان در ساختن پیش درآمد از کرشمه استفاده کرده مقایسه شده اند. این پژوهش که به طور کلی برپایه تحقیقات کتابخانه ای و گردآوری منابع نوشتاری و صوتی انجام شده علاوه بر این که نشان می دهد کرشمه یکی از عوامل مهمِ سازنده ساختار ریتمیکِ نخستین پیش درآمد های ساخته شده در موسیقی کلاسیک ایرانی است روش های به کار رفته در ایجاد تنوع و دگره نیز در ردیف و پیش درآمدهای مذکور مشابه اند. این روش ها به طورکلی با تغییر در افزایش یا کاهشِ تعداد یا دیرش نغمات و سکوت ها در تکرارهای پیاپیِ کرشمه شکل می گیرند. تفاوت عمده نحوه استفاده از این روش ها در پیش درآمدهای درویش خان عدم استفاده از دو روش افزایش و کاهشِ دیرشِ نغمات به دلیل ملاحظات متریک است. همچنین در این پیش درآمدها برای حفظِ ثباتِ متر استفاده از روش های افزایش و کاهشِ تعدادِ نغمات، کاهش یافته و روش های تجمیع و تقسیم نغمات و جایگزینیِ نغمه و سکوت بیشتر به کار رفته اند. شناخت و بهره گیری از روش های مذکور که بخشی از شیوه های آفرینش در موسیقی کلاسیک ایرانی را نشان می دهند می تواند دستمایه ای برای ساخت پیش درآمدهای امروزی باشد.
۱۳۸.

ساختار زمانی روایت در آثار نمایشی بهرام بیضایی و اکبر رادی (مطالعه موردی نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی اکبر رادی بهرام بیضایی زمان روایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۱
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای ساختار زمان در نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی می پردازد. ژار ژنت به منظور شناخت ساختار زمان در روایت، عناصر نظم، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد تا انواع گذشته/آینده نگری، زمان پریشی و شتاب های زمانی با ضرباهنگ های متفاوت در روایت مشخص شود. همچنین نظریه پردازانی چون فلودرنیک، ریمون-کنان و چتمن به بسط آرای وی در روایت های داستانی و نمایشی پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این است که بیضایی و رادی در قیاس با یکدیگر ساختار زمانی روایت را در متن نمایشی چطور به رشته تحریر درآورده اند؟ هدف نیز مطالعه قیاس مند زمان روایت در متون این دو نویسنده از منظر ساختاری با تکیه بر آرای ژرار ژنت و دیگر نظریه پردازان این حوزه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها از طریق اسنادی با مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها مؤکد این نکته اند که گذشته نگری و تخطی زمانی به گونه ای مبرز جریان روایی نمایشنامه و ساختار زمانی آن را دستخوش تغییر ساخته اند و در کنار آن تداوم و بسامد زمانی نیز دخیل بوده اند. درنتیجه نمایشنامه ها از لحاظ ارتباط حوادث با دیگر عناصر روایی مانند شخصیت ها، مضمون، پیرنگ و غیره قالبی نزدیک به سنت نمایشی ایرانی پیدا می کنند که در افرا به لحاظ شیوه روایت داستانی چشمگیرتر است. حال آنکه در خانمچه و مهتابی شکستگی های زمانی در ساختار روایت ارتباط بیشتری با جنبه های نمایشی پیدا می کند.
۱۳۹.

تحلیل بازنمایی زنان عصر مشروطه در ادبیات نمایشی معاصر از منظر جامعه شناسی بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی بوردیو مشروطه زنان نظریه میدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۲۲۶
ادبیات نمایشی همواره در ساختار روایی ، فرم و مضامین با گفتمان های اجتماعی در ارتباط بوده و معضلات جامعه مخاطبین خود را بازنمایی کرده است. در دو دهه اخیر بازخوانی تاریخی زنان عصر مشروطه مورد توجه قرار گرفته است و در قلمرو ادبیات نمایشی به تولید متون مهمی منجر شده است. پژوهش حاضر سعی دارد از دریچه جامعه شناسی هنر میل به این گونه بازخوانی را بررسی کند. در این راستا سه نمایشنامه ندبه (بهرام بیضایی)، شهادت خوانی قدمشاد مطرب در طهران (محمد رحمانیان) و شب سیزدهم (حمید امجد) از منظر آرای پی یر بوردیو تحلیل می شوند. از دیدگاه بوردیو انسان ها برای کنش دارای منطق خاصی هستند و همین منطق کنش است که انسان ها را به جهان اجتماعی پیرامون خود مرتبط می سازد. در آرای بوردیو نظریه میدان، ابعاد کنش انسان (عاملان) در جامعه را با مثلث ارتباطی هبیتاس، میدان و سرمایه می کاود. نتیجه آن که؛ قهرمانان این آثار اگرچه بازنمودی از زنان جامعه معاصر نویسندگان هستند، اما جای گیری آنان در فرادستی میدان قدرت عصر مشروطه را می توان برگرفته از ماهیت آرمانی این متون دانست.
۱۴۰.

تحلیل ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی دوره های کاماکورا و آشیکاگا؛ با تأکید بر آموزه های بودیسم و ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی ژاپنی کاماکورا آشیکاگا بودیسم ذن بودیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۵۳
فرهنگ و هنر ژاپن بسان همه فرهنگ های اصیل، دارای مؤلفه های منحصربه فرد است، اما آن چه ژاپن را از دیگر فرهنگ ها متمایز می کند، دستاورد اصیل آن، در جریان فراز و نشیب ها و مواجهه های تاریخی، دینی و فلسفی است. نقاشی یکی از قدیمی ترین انواع هنر ژاپنی است و شامل طیف گسترده ای از گونه ها است. در نقاشی ژاپن، دوره های کاماکورا و آشیکاگا به دلیل تأثیر مکتب های ذن و ذن بودیسم اهمیت بسزایی دارند. اهمیت این موضوع، ضرورت پژوهشی درباره تطبیق مبانی نظری نقاشی، به لحاظ مضمون و شیوه، مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، تبیین ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی های قرون ۱۲ تا ۱۶ ژاپن (کاماکورا و آشیکاگا) است. بر این اساس، پرسش اصلی در این پژوهش عبارت است از: ویژگی های صوری و محتوایی در نقاشی کاماکورا و آشیکاگا مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم چگونه است؟ در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و مشاهده تصاویر و روش تحلیل، فرمی-کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که قدرت تفکر ذن بودیسم در دوران کاماکورا اولویت هایی چون لزوم پرداختن به مضامین و روایت های مربوط به بودا، بیان اندیشه های دینی و تاکید بر روایت انسانی را ایجاد کرده است. در نقاشی آشیکاگا، قدرت تفکر ذن، عشق به طبیعت، ستایش زیبائی، احساسات و غیره را تقویت کرده است. همچنین این هنر، نتیجه وحدت میان انرژی های معنوی و تجربه عملی است. نمایش فضاهای خالی، سکون و سکوت و تأکید بر موضوعات انتزاعی و غیر واقعی از ویژگی های هنر این دوران است. در نتیجه موضوعات روایی و حتی مذهبی در این دوره کاهش یافته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان