ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
۱۹۷۶.

زمینه های ساخت گرایی در آثار ""لازلو موهولیناگی"" (نقاش، طراح، عکاس، حجم ساز، فیلم ساز، معلم و نویسنده مجار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمونه آثار هنرهای تجسمی کنستراکتیویسم موهولیناگی رشته حقوق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی جهان
  3. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری جنبش ها/سبک ها/مکاتب
تعداد بازدید : ۲۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۴۱
لازلو موهولیناگی"" یکی از هنرمندان معروف و معتبر قرن بیستم است که آثار هنری قابل توجهی در زمینه های مختلف هنری از خود برجای گذاشته است. او ابتدا در رشته حقوق تحصیلات خود را به پایان رسانده، سپس به هنرآموزی پرداخته و سبک ""کنستراکتیویسم"" را به عنوان سبک هنری خود برگزیده است. این پژوهش که نوعی تحقیق علّی- مقایسهای است، با مراجعه به کتاب های معتبر و مرجع در حیطه هنر و نیز برخی از سایت های معتبر تصویری انجام شده و سپس تجزیه و تحلیل یافته ها انجام گرفته است. از این هنرمند، نمونه آثار زیادی در زمینه های طراحی حروف، عکاسی، نقاشی، حجم سازی، فیلم و ... وجود دارد؛ که علیرغم ماهیت متفاوت و زمینه های مختلف این آثار -که در متن مقاله آمده است- شباهت پایه ای و بارزی در مجموعه آنها مشاهده میشود. گویی با خلق ِیک اثر، اثر دیگری نیز از درون آن و با الهام از آن به وجود آمده که متأثر از سبک ساخت گرای ""کنستراکتیویسم"" است. با توجه به بررسیهای انجام شده میتوان برداشت نمود که به احتمال بسیار زیاد، تحصیلات اولیه این هنرمند در رشته حقوق -رشته ای دارای ماهیت نظم و قانون پذیری- با انتخاب سبک ""کنستراکتیویسم"" -سبکی دارای خصوصیاتی مشابه- به عنوان سبک غالب آثار هنری او، بیارتباط نبوده است.
۱۹۷۸.

بی ینال قدرت: میدان رقابت هنرمندان نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی سرمایه نمادین قواعد هنری نقاشی نوگرا میدان قدرت بیینال نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه جامعه شناسی هنر
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی جهان
تعداد بازدید : ۱۳۴۵ تعداد دانلود : ۷۳۱
در مقاله حاضر، رقابت هنرمندان نقاش نوگرا در 50 سال گذشته بر سر سرمایه های نمادین، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی و تلاش شده است نشان داده شود تحولات سیاسی و اجتماعی و کنش ها و دسته بندی های گروهی چگونه بر رقابت های میدان های قدرت در حوزه نقاشی و نیز بر میدان قدرت دولتی موثر بوده است. در این مقاله، از نظریه میدان های هنری پی یر بوردیو استفاده شده و فرضیه اصلی این است که زمانی که اشتراک نظر و تفاهم در نظریه هنر و تعریف هنر میان میدان های گوناگون هنری و دولت وجود داشته باشد، رقابت اصلی به سمت سرمایه فرهنگی کشیده می شود و نتیجه آن خلق آثار هنری با کیفیتی بالاتر است. زمانی که این انسجام نظری و اشتراک هدف بین این دو میدان وجود نداشته باشد، رقابت به سرمایه های دیگری کشیده می شود که تعریف های مشخص تر و اشتراک نظر بیشتری بر سر آنها وجود دارد؛ مانند سرمایه های نمادین و اجتماعی. برای آزمون این فرضیه، دوسالانه های نقاشی بررسی و مشخص شد که ترتیب و ترکیب قرارگیری آثار در سالن نمایش، همچنین ترتیب و ترکیب چینش آثار در کاتالوگ های هر کدام از این دو سالانه ها با تحولات میدان های قدرت هنرمندان تجسمی و نیز میدانهای قدرت خارج از این حوزه ارتباط داشته است. نتیجه نهایی این که در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه و دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نوعی اشتراک نظر میان دولت (حامی بزرگ) و هنرمندان متجدد بر سر قواعد هنری باعث شد اهمیت سرمایه فرهنگی در مقایسه با سایر سرمایه ها بیشتر شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان