فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
منظر شهری عامل اصلی تأثیرگذار بر ادراک شهروندان از شهر است. فضاهای جمعی از مهم ترین عناصر منظر شهری محسوب می شوند که بستری برای شکل گیری خاطرات جمعی شهروندان هستند و تقریباً تمامی معیارهایی که باعث کیفیت بخشی به زندگی شهری می شوند در این فضاها قابل مشاهده اند. در این نوشتار، کمبود فضاهای عمومی و جمعی در بافت های متراکم مرکز شهر تهران مورد تأکید قرار می گیرد. در ادامه با توجه به اصول توسعه میان افزا به بررسی کاربری هایی که برای توسعه درون زا مناسب شناخته شده اند پرداخته می شود. در پایان محوطه ادارات دولتی واقع در بافت مرکزی شهر تهران به عنوان گزینه ای برای طرح های میان افزا و تبدیل شدن به فضای نیمه عمومی، مبتنی بر توسعه درون زا، مورد بررسی قرار می گیرند. مسئله مالکیت، ناسازگاری کاربری های مجاور و شیوه مدیریت فضای نیمه عمومی، به عنوان سه مسئله عمده در این پیشنهاد مورد بررسی قرار می گیرند. در پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، استفاده شده است.
نقش عکس در بازنمایی اسطوره شهادت در نقاشی دیواری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
پس از پایان هشت سال جنگ تحمیلی این نیاز احساس شد که نسل پس از جنگ باید قهرمانان ملی خود در دفاع مقدس را بشناسد. یکی از راهکارهای این مهم نقاشی دیواری در سطح شهر بود تا مردم عادی در زندگی روزمره خود شهدای دفاع مقدس را دیده و از آن ها یاد کنند. جریان نمایش و تصویرسازی شهدا بر دیوارهای شهر تهران از دهه 1360 با اتمام جنگ آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. دو دهه پس از جنگ، بیشتر نقاشی های دیواری از تمثال شهدا، سبک واقع گرای عامه پسند را دنبال می کرد تا تصاویر شهدا بدون تعبیرهای اغراق آمیز با مخاطب ارتباط برقرار کند. در این سبک شهید یک موجود فرازمینی نیست بلکه انسانی باورپذیر است که در منظر شهری حضور دارد. در این شیوه بازنمایی تصویری، عکس های باقی مانده از شهدا نقش مهمی بازی می کنند. در این مقاله با بازخوانی عوامل و زمینه های به کارگیری عکس های جنگ در نقاشی های دیواری، ارتباط این نقاشی ها با منظر شهر تهران مور بررسی قرار می گیرد.
هم افزایی گره شهری و شریان های حمل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
مرز بین شریان های حمل ونقل بیرون از شهر با بافت شهری از چالش برانگیزترین مقوله های ساماندهی منظر شهرها به شمار می رود. عموماً زیرساخت های ریلی عاملی در گسست منظر شهرها بوده و حل معضلات ناشی از این گسست دخالت تخصص های مختلف حوزه شهر را می طلبد. از سوی دیگر شریان های حمل ونقل همچون استخوان بندی کارکردی و حیاتی و به عنوان مولد توسعه شهری، نقش کلیدی در منظر شهری ایفا می کنند. پروژه نوسازی ایستگاه مرکزی روتردام در فرآیند دگردیسی یک گره شهری از جایگاه تاریخی-اجتماعی، با رویکردهای معطوف به زیرساخت ها و بازنگری در منظر شهری، در نقش عامل محرک توسعه و کانون جذب فرایندهای حیات بخش، موجب تحول ساختاری در فضای شهر روتردام شده است. این کانون با اتصال دوباره شریان های شهری گسیخته شده در نفوذ شبکه حمل ونقل ریلی به درون بافت شهری، موجب پیوند دوباره امکانات و موقعیت ها میان شبکه ریلی درون شهری و بین شهری شده است. این طرح راهکارهایی را برای جبران جدایی حاصل از عبور خطوط ریلی از میان بافت شهری پیشنهاد می کند؛ از جمله : افزایش کیفیت فضای شهری با کاهش مرزها و موانع کالبدی و اجتماعی حاصل از حصارها، بهبود تصویر ذهنی شهروندان با افزایش شفافیت، خوانایی و خاطره انگیزی، افزایش حضور مردم، ادراک مکان و تعاملات اجتماعی از طریق هم نشینی جریان های پویای شهری، و بهبود بستر تجربه کیفیت های شهری که در هم افزایی میان گره شهری و لایه های منظر شهری شکل می گیرد. بستر این پروژه با جایگاه خاص در شریان های ارتباطی اروپا و تجربه توسعه همگن در بافت شهری، شرایط قابل قیاسی با شهرهای ایران از نظر موقعیت استراتژیک و برنامه های بلندمدت توسعه دارد و به این سؤال پاسخ می گوید که «قابلیت های پنهان در شریان های شهری چگونه می تواند از معضلات شهری تبدیل به فرصت های توسعه شهری گردد؟». رویکرد تحلیل موضوع در این بررسی، کاربردی و از نوع ارزیابی است، روش جمع آوری اطلاعات موردی و روش تحلیل داده ها کیفی است.
The Impact of Timurid Gardens in Samarkand on Safavid Gardens in Isfahan (Chaharbagh) (تأثیرات باغ های تیموری در سمرقند بر باغ های صفوی )در اصفهان (خیابان چهارباغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ یکی از زیباترین فعالیت های انسان، آفرینش باغ بوده است. هنر باغ سازی یکی از کهن ترین هنرهای ایرانیان است که دارای سنت های ارزشمند و قدرتی معنوی است. قدم نهادن در باغ های ایرانی، ما را به این اندیشه وا می دارد که چه رمز و رازی در پس ظاهر آراستة آنها نهفته است که بعد از گذشت قرن ها کهنه نمی شوند و همچنان با منظری جذاب، انسان امروز را به سوی خود دعوت می کنند. شکل باغ در ایران از دیرباز تاکنون با طبیعت و میزان آب تناسبی کامل داشته است. اطلاعات درباره باغ های سمرقند به گزارش های کلاویخو و تعدادی مقاله محدود شده و در حال حاضر اثری از بیشتر باغ های سمرقند و اصفهان دیده نمی شود. هدف اصلی این مقاله بررسی ساختار فیزیکی باغ های سمرقند و اصفهان و تأثیرات باغ های تیموری در سمرقند بر باغ های خیابان چهارباغ اصفهان در دوره صفوی است تا اینکه محتوای این مطالعات، گامی در جهت مطالعات بیشتر در این زمینه باشد.
در این راستا با رویکرد توصیفی- تاریخی، مروری به شناخت عناصر شکل دهنده باغ های دو دوره تیموری و صفوی و شباهت ها و تفاوت ها در این باغ ها با دو دوره زمانی متفاوت پرداخته می شود و در واقع توصیفاتی که درباره باغ های این دوران (تیموری - صفوی) شده، بسیار مفصل تر از توصیفاتی است که از باغ های دورانی قبلی شده و این، کمک بزرگی به شناخت باغ های این دو دوره تاریخی کرده است و به این سؤال که باغ های دورة تیموری و به ویژه باغ هایی که تیمور در سمرقند ایجاد کرد، تا چه اندازه بر باغ های بعد از خود در دوره صفوی تأثیر داشته ، پاسخ داده می شود. برای بررسی باغ های این دو دوره از منابع تاریخی و سفرنامه ها و اسناد و مدارک به جا مانده از آن دوران و نتایج و مطالعات انجام شده توسط پژوهشگران معاصر استفاده شده و به این نتیجه رسیده که باغ سازی به شیوه صفوی و به طور خاص خیابان چهارباغ ریشه در دوران تیموری داشته است.
شناسایی مؤلفه های عینی و ذهنی مؤثر در طراحی نما در جهت ارتقاء هویّت منظر ِشهری و افزایش حس تعلق شهروندان
حوزههای تخصصی:
بحث نماسازی در ساختمان و ساخت بدنه ِشهری یک بحث هویّتی و فرهنگی است. افزایش ساخت وسازهای شهری، مشخص نبودن محدوده ساخت وساز، گسترش انبوه سازی در سال های اخیر سبب شده است، که نمای بسیاری از شهرها دچار نوعی بی نظمی شود که این بهم ریختگی در منظر ِشهری ما بیشتر ناشی از تقلیدهای کوکورانه از سبک های معماری و نبود متغیرهای دسته بندی شده، جهت به کارگیری در طراحی نماها است. از طرفی وجود نماهای گوناگون در پوسته های شهری باعث بر هم خوردگی زیبایی کلِ شهر گردیده است. لذا شناسایی و تدوین مؤلفه های عینی و ذهنی برای طراحی نمای مطلوب و یکپارچه در شهر ضروری می باشد، چرا که وجود تنوع و ناهمگونی در نماهای شهری نوعی بی هویّتی و عدم یکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نما و منظر شهری را به وجود آورده است. بنابراین به نظر می رسد ارتقاء هویّتِ شهر و افزایش حس تعلق و خاطره انگیزی شهروندان به شکل دهی و زیبایی نماها در شهر وابسته است که این امر با شناسایی و بهره مندی از اصول تدوین شده مشخص برای طراحی نما میسر می گردد. لذا با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه منابع کتابخانه ای با هدف بازخوانی هویّت بصری در نماهای شهری در انطباق با مؤلفه های هویّت بخش معماری به اهمیّت و تأثیر نما در هویّت بخشی به محیط و متغیرهای مؤثر در نماسازی که موجب ارتقاء هویّت و افزایش حس تعلق شهروندان می شود، پرداخته شده است. یافته ها نشان داده، شاخص هایی چون تناسبات، هماهنگی، رنگ، مقیاس، خطوط آسمان و ترکیب بندی در بعد عینی و معنی داری و آموزندگی و خاطره انگیزی در بعد ذهنی در طراحی نما تأثیرگذار است.
جنگ و منظر؛ گزارش میزگرد همایش جنگ و منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
در راستای هفتمین نشست از سلسله نشست های مطالعات عالی پدیدارشناسی منظر شهری با عنوان «جنگ و منظر شهری» میزگرد تخصصی در این باب با حضور دکتر آن ماری بوخر، استاد و پژوهشگر ارشد دانشگاه زوریخ، دکتر سید امیر منصوری، رئیس پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر و آقای اسکندر یارنسب مدیر کل محترم امور تبلیغات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران در تاریخ اردیبهشت ماه 1395 در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
طبیعت، شهر، هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر، برای انسان موجودی متناقض است؛ از سویی عامل بیگانگی و جدایی او از طبیعت است؛ و از سوی دیگر محیط پیوند و برقراری ارتباط های اجتماعی است. درنتیجه، شهر، میان دو قطب طبیعت و جامعه، ایفای نقش می کند. پویش (دینامیسم) شهرهای معاصر، دوری از یکی و توسعه دیگری است. زندگی مدرن، تکنولوژیک و طبیعت گریز روزبه روز افزایش می یابد؛ ارتباط های انسانی که به مدد رسانه های نوین هر روزه توسعه می یابد، به نحو چشمگیری ماهیت فرد و اجتماع را از خود متأثر ساخته است. مسئله امروز، مجازی شدن ارتباط ها به جای واقعی بودن آن هاست. به نظر می رسد حتی در رشد ارتباط های انسانی نیز طبیعت گریزی مسئله اصلی است : روابط مبتنی بر «طبیعت انسان و فضا» توسط رسانه های جدید با روابط مبتنی بر «اطلاعات از انسان و فضا» جایگزین شده است. از این روست که انسان در زندگی جدید خود غربت و بیگانگی از طبیعت را هر روز بیشتر احساس می کند. در آغاز پیدایش شهرهای صنعتی، پارک ها، گزینه های جایگزین نوستالژی انسان خارج شده از طبیعت بودند؛ فضاهایی که نشانه طبیعت معنابخش محیط زندگی گذشته انسان ها بودند. این نخستین اقدام سازمانی شهرنشینان برای بازیابی منبع الهام گذشته خود نبود. پیش از آن تمنای طبیعت در هنر آنان جلوه گر شده بود. تقلید از طبیعت و گزینش عناصری از آن در متن آثار هنری الهام بخش مواجهه با طبیعت بود. ترسیم صحنه های مثالی از طبیعت، آنچنان که در کتاب آسمانی ادیان مختلف به صورت باغ جلوه گر شده، نمود رؤیاهای انسان شهرنشین بود. پس از آن بود که باغ ها و پارک ها به مثابه بخشی از طبیعت وارد شهرها شدند تا خلأ جدا افتادگی از آن را جبران کنند. رویکردهای تلفیق هنر، به مثابه دستاورد انسان شهرنشین، با طبیعت در شهرهای امروز صورت جدیدی به شهرها بخشیده است. شهرسازی طبیعت گرا و هنرهای شهری در ترکیب با طبیعت پاسخ های جدید انسان شهرنشین برای برقراری دوباره ارتباط با دو قطب الهام بخش تاریخ تمدن است: طبیعت و هنر. در این نقاشی دیواری که بر بدنه یک شهر مدرنیستی جدا افتاده از طبیعت ترسیم شده مطالبه شهروند امروز به روشنی پیداست : شهر، همچنان دارای ساختمان های چندطبقه است و حصارهای آهنی آن به مثابه نماد زندگی امروز بر بالای دیوارها نصب است. اما عناصری از منظر مثالی شامل سرو، ابر، دسته پرندگان و انسانی که مشغول طبیعت است با آن تلفیق شده. این صحنه را می توان نمادی از شهر مطلوب انسان آینده دانست : شهری مرکب از هنر و طبیعت گزیده.
بررسی طرح احیای محدوده حفاظتی بارانگارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرم شهر تبلور رابطه تاریخی انسان با محیط طبیعی اش و منظر شهر حاصل ادراک انسان از این بستر تعاملی با طبیعت است . در این دیدگاه قرائت لایه های تاریخی و طبیعی منظر و نحوه تأثیرگذاری انسان بر آن ها، فرصت شناخت و در مرحله بعدی بیان دوباره آن در قالبی تکامل یافته تر را در اختیار ما قرار می دهد . شهر سیدنی در کشور استرالیا از نمونه های قابل توجه شکل گیری شهر در مجاورت دریا است . طرح احیا دماغه بارانگارو، متأثر از رابطه تاریخی شهر سیدنی و دریا، به عنوان زیرمجموعه ای از ارتباط انسان با طبیعت شکل گرفته و شامل احیا شکل طبیعی دماغه در دوران پیش از صنعت، به شکلی نمادین است . اقدامات صورت گرفته در این راستا متشکل از بازنویسی ویژگی های تاریخی سایت به لحاظ عینی نظیر ویژگی های مورفولوژیکی بستر طبیعی و به لحاظ ذهنی نظیر احیای فرهنگ بومی است . اگرچه پیشینه صنعتی دماغه بارانگارو بخشی از تکامل آن را از یک لبه طبیعی متعلق به قبایل بومی استرالیا تا یک لبه صنعتی متعلق به سیدنی قرن 21 تشکیل می دهد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که هدف منظر شهری دموکراتیزه ساختن فضاهای عمومی با تکیه بر ماهیت پویای منظر است . اگر نوع تعامل موردنیاز توسط ساکنان سیدنی در این دوره از زمان، فضایی برای پیوند شهر با طبیعت رها از ویژگی صنعتی بندرگاه های آن باشد کمرنگ ساختن لایه های صنعتی در لوای رویکرد طبیعت گرای معمار منظر، قابل توجیه خواهد بود . این عقب گرد تاریخی به مورفولوژی سایت در دوران پیشاصنعت، امکان ارتباط دوباره شهروندان با لبه طبیعی شهر را فراهم می آورد که ختم شدن شبکه شهری به مفری طبیعی به جای امتداد بدون انقطاع و نفس گیر بافت شهری و صنعتی سیدنی از نتایج کلی آن است . در این پروژه با شرایط طبیعی فراهم شده نظیر احیای پوشش گیاهان بومی و مرفولوژی در قالب سنگ فرش های ماسه سنگی و نیز احیای فرهنگ طبیعت گرای اقلیت بومی، هویت شهری سیدنی علاوه بر یک شهر بندرگاهی و صنعتی به پیوندگاه طبیعت و صنعت، بتن و ماسه سنگ، فرهنگ بومی و فرهنگ مدرن، و به طورکلی پیوند جامعه با تاریخ در قالب منظر طبیعت گرا ارتقا می یابد .
مردم پسندی در یادمان های شهید؛ ارزیابی موفقیت اجتماعی طرح های بنیاد شهید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
آثار و بناهای یادمانی در ارتباط با جنگ و شهادت در دهه های اخیر به انواع مختلف در منظر شهرهای ایران تأثیرگذار بوده است. اگرچه ایجاد بناهای یادمانی در ایران سابقه ای طولانی و پیشینه ای غنی دارد، اما تنوع رویکردها و الگوهای ایجاد چنین مناظری در دوران مدرن و تلاش هایی که برای ایجاد نوآوری در این طرح ها صورت گرفته، به تولید آثار مختلفی انجامیده که در بسیاری موارد پاسخگوی نیازها نبوده اند. در این مقاله تلاش شده است با بررسی تلاش ها و برنامه های بنیاد شهید و امور ایثارگران الگوها و رویکردهایی که از موفقیت بیشتری در ابعاد مختلف کارکردی، هویتی و زیبا شناسانه طرح برخوردار هستند، شناسایی شوند. بدین منظور پس از مطالعه نمونه های مختلف با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و شناخت شیوه های طراحی آثار یادمانی، این شیوه ها بر اساس معیارهای عام طراحی، اهداف طرح و ویژگی های بناهای یادمانی و با نظرسنجی از متخصصین حوزه های مربوطه تحلیل و ارزیابی شدند.
بررسی این نتایج، نکات قابل توجهی را در ارتباط با رویکردها و میزان موفقیت تلاش ها در ایجاد مناظر یادمانی شهری نمایان ساخته و نشان می دهد که مؤلفه های مخاطب محوری، خاطره انگیزی و ارتباط با فعالیت های روزمره، از مهم ترین عوامل موفقیت طرح هاست.
برندسازی درون سازمانی؛ حلقه مفقوده منظر خدمات گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ها و شرکت های ارائه دهنده محصول و خدمت با استفاده از استانداردسازی و روش های کنترل کیفی در تلاش اند تا سطح متعارف و قابل تکراری از تجربه را در مشتریان خود ایجاد کنند؛ اما زمانی که متغیرهای اساسی مرتبط با این موضوع غیرقابل کنترل یا به شدت عینی-ذهنی است هدف مذکور قابل تحقق نخواهد بود. خدمات گردشگری یکی از مقولاتی است که به طور چندجانبه ای از ارتباط میان گردشگری، کارکنان و محیط ارائه خدمات متأثر می شود، لذا در درون خود جنبه های متعدد ذهنی، عینی و عینی-ذهنی را داراست. برندسازی در سازمان های گردشگری با همین هدف وارد ادبیات مدیریت شده است و جهت گیری آن در مسیر جایگاه یابی و تصویرسازی ذهنی در مشتریان، قبل از تجربه خدمت گردشگری است. هرچند توجه به منظر خدمات و برندسازی سازمان های گردشگری یک راه چاره برای رقابت پذیری و خروج از چاله های احتمالی حوزه خدمات است اما یک حلقه مفقوده انسانی در این میان نیازمند بررسی است. عامل انسانی و برنامه های برندسازی درون سازمانی موضوعی است که این شکاف را به عنوان حلقه مفقوده منظرِ خدمات و برندسازی کامل خواهد نمود. بنابراین این مقاله با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مرور مبانی نظری، با استفاده از نظرات خبرگان و تجربیات نگارنده به دنبال بازشناسی برندسازی درون سازمانی برای بهبود منظر خدمات در بنگاه های گردشگری است.
بررسی تأثیر بافت گیاهان در مکان ها و فضاهای سبز شهری با رویکرد طراحی کاشت پایدار(مطالعه موردی: پارک تاجیکستان استان البرز)
حوزههای تخصصی:
طراحی کاشت پایدار یکی از مواردی است که در جنبه اجتماعی توسعه پایدار ایفای نقش می کند. در چیدمان گیاهی تمام عناصر طراحی از قبیل اندازه، فرم، رنگ و بافت گیاهان دارای اهمیّت است و به صورت ترکیبی استفاده می گردد. عنصر بافت یکی از عناصر مهم در طراحی کاشت است. برای نشان دادن اهمیّت این عنصر در این پژوهش سعی بر آن شده تا ضمن بیان مفاهیمی چون فضای سبز شهری، پایداری، طراحی کاشت به بررسی عنصر بافت گیاه و تأثیری که خواص بافت گیاه در فضا از قبیل کوچک و بزرگ کردن فضا، تغییر اندازه و عمق فضا، به طور کلی جنبه های روانی آن در طراحی ایجاد می کند و همچنین تأثیر بافت گیاه در کنترل عوامل محیطی در طراحی کاشت مورد بررسی قرار گیرد که نشان می دهد بافت گیاه که یکی از عناصر زیبایی و عملکرد اکولوژیک گیاه محسوب می گردد و می توان از این خاصیت گیاه در ایجاد فضاهای مطلوب انسانی و همچنین در جهت طراحی کاشت موفق فضاهای سبز شهری و بهبود شرایط محیطی به کار برده شود و همچنین از نظر زیبا شناختی بصری برای عدم یکنواختی و ایجاد تنوع و تعادل بصری در هنگام کاشت هر سه بافت گیاه که شامل ریز، متوسط و درشت با یکدیگر ترکیب شوند هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بافت گیاهان در مکان ها و فضاهای شهری است و پارک تاجیکستان به عنوان منطقه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته که با استفاده از روش توص یفی- تحلیلی و برداشت میدانی به بررسی وضع موجود طراحی کاشت از نظر عنصر بافت در منطقه مورد مطالعه پرداخته است. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است منطقه مورد مطالعه در نواحی مختلف سایت هیچگونه ترکیب مناسب و اصولی از نظر زیبا شناسی و اکولوژیکی در بین انواع بافت های ریز، متوسط و درشت گیاهان به کار برده شده در فضاهای مختلف سایت وجود ندارد. و با ترکیب افراطی برخی از بافت ها در کنار یکدیگر موجب ایجاد یکنواختی در برخی فضاها گردیده و در بیننده احساس کسلی ایجاد می کند. همچنین در جهت بهبود شرایط محیطی سایت از نظر اکولوژیکی هم مد نظر قرار نگرفته به طور کلی در سایت مورد مطالعه به هیچکدام از اصول طراحی کاشت در ترکیب با عنصر بافت گیاهان توجهی صورت نگرفته است.
جایگاه طبیعت در اقدامات زیباسازی شهر تهران در چارچوب نظریه «اعتبارگیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وارد کردن طبیعت در شهر موضوع یک اجماع وسیع است. مسائل محیط زیستی که امروزه در جهان چالش های متعددی را به میان می آورد، نظریه پردازان و حرفه مندان این عرصه را بر آن داشته تا با چشم اندازی وسیع تر از پیش به موضوع نزدیک شده و «شهر در طبیعت» را به مثابه یک کل به حساب آورند. در این خصوص، سه هدف کلی وجود دارد که عبارت اند از حفاظت از ظرفیت هایی که طبیعت در اختیار بشر می گذارد، پاسخ به آرمان های شهروندان، اعتباردهی به فضای شهری. در تهران با توجه به پتانسیل طبیعی شهر، موضوع وارد کردن طبیعت در شهر از جایگاه ویژه ای برخوردار است و مدیریت شهری نیز در این خصوص، تلاش های شایان توجهی کرده است. اما نوع رویکرد این مداخلات به موضوع طبیعت در میزان زیباسازانه بودن آن مؤثر است.
پژوهشی در زمینه پیشینه تاریخی، خصوصیات و منظر باغ هرندی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی بیانگر ارتباط نزدیک میان بستر فرهنگی و طبیعی است و نشانه ای از سازگار نمودن و همسوسازی نیازهای انسان و طبیعت است.باغ های تاریخی ایرانی از آثار مهم به جا مانده از گذشته هستند که به واسطه ارزش های چندگانه محیطی، سودمندی و زیبایی شناسیکه کلیه حواس پنج گانه را درگیر می کند به عنوان میراث ملی و سندی با ارزش از هویّت تاریخی و فرهنگی، لازم است پیوسته مورد بررسی، حفاظت و نگهداری قرار گیرند. ساده ترین و رایج ترین شکل هندسی باغ های ایرانی من جمله باغ های دوره قاجار شامل: محوری در مرکز به موازات اضلاع طولی است و به طور معمول در دو طرف این محور درختان سایه دار کاشته می شدند. شکل هندسی این باغ ها اغلب چهارضلعی و نسبت به محور مرکزی قرینه طراحی می شدند. در دوره قاجار باغ های متعددی در کرمان احداث شده اند. از جمله این باغ ها، باغ هرندی کرمان است که به وسیله سازمان میراث فرهنگی جهت ثبت ملی و مرمت این باغ بررسی هایی انجام شده است. اما چون تحقیقات انجام شده ای که به صورت کامل و علمی منتشر شده باشند، درباره این باغ در دسترس نبود، ضرورت انجام پژوهشی به منظور مشخص شدن تاریخچه، خصوصیات و وضع کنونی باغ احساس شد. بدین جهت این تحقیق که روش اجرای آن تفسیری تاریخی است با استفاده از مدارک موجود در نوشته های مختلف و بررسی میدانی و سؤال از مطلعین انجام شد که نتایج آن در این مقاله آمده است. نتایج این پژوهش نشان داد که باغ هرندی کرمان در ابتدای احداث آن در خارج شهر ولی اکنون در مرکز شهر قرار دارد. کاربری اولیه آن مسکونی و تفریحی بوده است. باغ ایرانی الگوی کلی این باغ است، ساختمان اصلی آن در دو طبقه، در حدود یک سوم شمالی محور اصلی و در ساخت آن شیوه معماری دوره قاجار و نیز الگو گرفته از معماری فرانسه آن زمان است. نظام آبیاری این باغ در گذشته از طریق چاه با استفاده از گاوگرد و نیز آب قنات بوده است.
بررسی پروژه طراحی فضای شهری حاشیه رودخانه بابلرود و موانع تحقق پذیری آن
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر ابتدا به معرفی پروژه طراحی فضای شهری بابلرود و بررسی آن در اسناد فرادست موجود، بیان اهداف کلان و اهداف عملیاتی پروژه پرداخته، سپس با عنایت به اینکه یکی از مهمترین اهداف کلان هر پروژه از جمله پروژه مذکور‹‹تحقق پذیری›› می باشد، پس از ارائه مقدماتی مختصر در خصوص عوامل تاثیرگذار در تحقق پذیری پروژه های شهری، به بررسی موانع تحقق پذیری این پروژه پرداخته می شود. تحقییق حاضر بر این فرض استوار است که ضعف مدیریت شهری، عدم مشارکت پذیری مردم و همچنین موانع و مشکلات حقوقی موجود، از مهمترین موانع تحقق پذیری این پروژه می باشد. روش گردآوری اطلاعات جهت بررسی فرضیه این پژوهش، روش میدانی(با استفاده از مصاحبه و تهیه پرسشنامه های متعدد) و همچنین روش کتابخانه ای (با استفاده از منابع مکتوب و الکترونیک)می باشد.
تصویرسازی منظر در شهرسازی فرانسه (1970-1960)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با ابعاد دوگانه تاریخی و معرفت شناسانه، ابتدا مختصراً به دریافت منظر شهری و جایگاه این مفهوم در مداخلات ساماندهی و همچنین به عنوان ابزاری برای تحلیل شهر در سه دوره زمانی از 1960 تا اوایل 1980 می پردازد؛ سپس با بررسی آثار عکاسی و سینما به عنوان ابزارهای منظرین سازی، جایگاه تصویرسازی در منظر شهری را مطالعه می کند. این مطالعه بر پایه سه گروه سند استوار است : گروه اول شامل مجلات تخصصی معماری، شهرسازی، منظر و رساله های دکتری، گروه دوم مجموعه ای از پروژه های تخصصی منظر که صورت های طراحی در آن نمودار است و گروه آخر دو مجموعه عکس و منتخبی از فیلم هایی است که بین سال های 1957 تا 1974 ساخته شده اند. عکاسی و سینما به طرق گوناگون از مستندنگاری منظر و قرائت آن گرفته تا ایجاد خلاقیت و ایفای نقش به عنوان ابزاری برای مشارکت مردم و خوانا کردن شهر نزد جمعیت غیرمتخصص، نشان دهنده تمام عیار جایگاه تصویر در منظر شهری هستند. مطالعه ارتباط این شیوه های هنری با حوزه های تخصصی شهر و منظر گام مهمی در شناخت تاریخ منظر شهری به شمار می رود.
گذرگاه حیات وحش در منظر راه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
خیابان ها و جاده ها مسیرهای ارتباطی هستند که دو مکان یا به عبارتی دیگر اجتماعات انسانی را به هم وصل کرده و پیوند می دهند. در تمامی تعاریف مربوط به جاده مفهوم پیوند و ارتباط دادن وجود دارد؛ اما در تاریخ قرن ها ساخت جاده ها، به همان اندازه که پیوند میان فضاها وجود دارد، ازهم گسیختگی نیز دیده می شود. با مشخص شدن نقش مخرب جاده ها و بزرگراه ها در گسیختگی اکولوژیک و زیست بومی مناظر، زمان آن رسیده است که در مورد جاده ها و خیابان ها بازنگری صورت پذیرد و درباره نقش اصلی جاده به عنوان پیونددهنده و نه عناصری که زیستگاه های طبیعی و حیات وحش را از هم می گسلد، دوباره بی اندیشیم. امروز از طراحان و برنامه ریزان انتظار می رود تا علاوه بر انتخاب بهترین محل برای احداث جاده ها و بزرگراه های بین شهری، راهکارهای گوناگونی را در طراحی و ساخت آن ها در نظر بگیرند. جاده ها و بزرگراه ها باید عناصری باشند که باعث ایجاد پیوند میان انسان ها و حیات وحش، فرهنگ و طبیعت می شوند. طراحی و برنامه ریزی منظر راه یکی از مهم ترین وظایف معماران منظر است. نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل نمونه ها و ایده های نوین ارائه شده برای دالان های اکولوژیک در مسابقه آرک، تأثیر این مؤلفه ها در طراحی و برنامه ریزی منظر راه و نقش آن ها در ایجاد پیوستگی منظرین و اکولوژیک جاده ها را مورداشاره قرار می دهد.
منظر پارک طبیعی از جاده؛ شکل گیری منظر جاده در تعامل با اجتماع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
ما در عصر «راه ها» هستیم. در اروپای غربی، اصول و قواعد شبکه های ارتباطی سه قرن پیش تعریف شده بود. بدون کارایی این شبکه های ارتباطی، هیچ گونه نشر ایده و دانش، هیچ نوع هماهنگ سازی تجاری و هیچ سیستم اجرایی کارآمدی وجود نداشت. راه ها، بیش از هر نشانه دیگری، یکی از بهترین ابزارها برای سیستم حاکمیت، برای نظام اجتماعی و سیاسی هستند. یک جنبه متناقض راه این است که زمانی که هر یک از نواقص آن از بین می رود کارایی اش افزایش می یابد. راه ها زمانی که کسی به آن ها توجهی نمی کند مفید به نظر می رسند. تجربه رانندگی با تمایلی برای سیالیت هدایت می شود. امروزه، نقشه های قدیمی راه با سیستم پایش جی. پی. اس. جایگزین شده است. فردا، سازندگان خودرو نوید وسایل نقلیه خود هدایت شونده را می دهند. سیستم و شبکه راه ها به طرف این ایده درحرکت اند. در فرانسه، نشانه این فرآیند فلکه (میدان ترافیکی) است، یک شیء توپوگرافیک عجیب که به سرعت به عنوان راه حلی منحصربه فرد در مدیریت ترافیک مورداستفاده قرار گرفت. سی هزار تا از فلکه ها در تقاطع راه ها ساخته شده اند. راه ها در جامعه ما (جامعه مردانه) شور و شوقی زنده، یک شیء انسان شناسانه ساختاری، یک نشانه بنیادین در سیستم برنامه ریزی و اجرایی ما به شمار می روند. این روبان های آسفالتی، به نظر می رسد تأثیر مشترک بیشتری نسبت به سایر عناصر اساسی دیگر : خاک هوا یا آب بر انسان ها دارند. آیا راه ها می توانند ما را به رویکردی بهتر به این موضوعات اساسی رهنمون شوند؟ آیا ما اسیر «شیوه تفکر جاده ای» هستیم؟
آشتی شهر و طبیعت؛ مسائل منظر در شهر فردا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر متن سخنرانی خانم دکتر «ناتالی بلان» در همایش «هنر، شهر، طبیعت» است که با اندکی تلخیص منتشر می شود. این همایش، هشتمین نشست از سری نشست های «پدیدارشناسی منظر شهری» است که در یازدهم شهریور 1395 توسط پژوهشکده نظر و با حمایت سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شد. ناتالی بلان، جغرافیدان و پژوهشگر، مدیر لابراتوار پژوهشی «لادیس»، استاد دانشگاه پاریس دیدرو (پاریس 7) و متخصص در موضوعات «طبیعت در شهر» و «زیبایی شناسی محیطی» است.
مطالعه موردی : پیوند حرفه و دانش در معماری منظر؛ تجربه بنیاد معماری منظر آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
جداییِ فعالیت های دانشگاهی و حرفه ای از یکدیگر، مسئله ای است که با عنوان لزوم «پیوند حرفه و دانش» در سطح کشور مطرح است. لزوم پیوند میان حرفه و دانش در رشته هایی نظیر معماری و شهرسازی نیز به شدت احساس می رود. این انفصال دو دلیل اصلی دارد : اولی مربوط به تولیدِ علمِ نامرتبط با نیاز داخلِ کشور و دومی عدمِ امکانِ ترجمه کاربردی از دانش های تولیدشده است. در کشورهای توسعه یافته، به سبب روندِ همسانِ توسعه دانش و صنعت، تولید علم، مرتبط با زمینه است که با اقداماتی سازمان یافته تحت کنترل درآمده و کاربردی می شوند. در رشته معماری منظر، یکی از متصدیانی که در این زمینه تأسیس شده بنیادِ معماری منظرِ آمریکاست. در این راستا، هرچند برنامه ای که کشورهای توسعه یافته اجرا می کنند به عنوان یک حقیقت عینی برای کشوری چون ایران لزوماً راهگشا نیست، ولی شناخت و بررسی تجارب این کشورها حتماً می تواند بخشی از روند رسیدن به جوابِ مسئله قرار گیرد. سؤال نوشتار حاضر این است که این بنیاد چه برنامه سازمان یافته ای برای حل معضل «جدایی میان دانش و حرفه» معماری منظر اجرا می کند؟ مطالعه 2 نمونه موردی در این برنامه سازمان یافته چه اعتباری دارد؟ تعریف این بنیاد از مطالعه موردی چیست؟ در بنیاد معماری منظر آمریکا «مطالعه موردی» به عنوان هسته محورِ «تحقیقِ» این بنیاد، در کنار دو محور دیگر، یعنی «بورس تحصیلی» و «رهبری»، نقش بسیار پررنگی در شش حوزه آموزش، تحقیق، عمل، ساخت نظریه، نقد و ارتباطات و توسعه در معماری منظر دارد. در این مقاله ضمن بررسی چیستی مطالعه موردی، مزیت ها و محدودیت های آن برای معماران منظر، روش و قالب انجام مطالعه موردی منظر از نگاه بنیاد معماری منظر آمریکا بررسی می شود. توجه به تجربه بنیاد معماری منظر آمریکا، بهره گیری نظام مند و برنامه ریزی شده از شیوه مطالعه موردی در آموزش معماری منظر و همین طور در حوزه های حرفه ای معماری منظر به عنوان یکی از راه های برقراری پیوند میان حرفه و دانش معماری منظر معرفی و مطرح می کند.
منظر ایرانی : رابطه دوگانه
حوزههای تخصصی:
روستاهای ایران مرز روشنی با طبیعت ندارند . برای آن ها ساخت وساز برای سکونت، همسان با طبیعت شکل می گیرد . در نظر ایرانی طبیعت، موجودی است که زندگی و جریان خود را دارد و برای همسایگی با او، باید سازگاری نشان داد . مهار طبیعت یا جدایی گزینی از آن خوش عاقبت نیست . همسازی با طبیعت در طول تاریخ تدریجاً زیبایی شناسی خاصی را در روستای ایرانی پدید آورده است که طبیعت بکر در آن جایگاه پراهمیتی دارد . صحنه هایی نیز که طبیعت در جریان حیات خود می آفریند، زیباست؛ چه، در نظر ایرانی صحنه های طبیعی، تصادفی پدید نیامده اند بلکه محصول فعالیت نظاماتی در دل طبیعت هستند که بسیاری از آن ها برای ما روشن نیست . اما همچون هندسه فرکتال، در پس ظاهر متنوع خود، از نظمی قابل دسترسی برخوردارند . ازاین روست درختی که تنهایی توانسته با صخره های کوهستان تعامل حیاتی داشته باشد، به عنوان بخشی از « موجود » طبیعت به رسمیت شناخته می شود و باقی می ماند . چنین تک درخت هایی در منظر ایران به وفور دیده می شود؛ و چه بسا پدید آمدن سه گانه منظر ایرانی، که منظری تاریخی و مصنوع است، ناشی از قدرت و اصالت چنین رویکردی در تاریخ فرهنگ ایران بوده باشد . خانه هایی میان صخره ها، تقلید از حیات درخت در لابه لای آن هاست . همان طور که درخت پیرامون خود به سازگاری رسیده، خانه ها هم در اندازه و شکلی محدود، همسازی با محیط را تقلید کرده اند و هر سه باهم زندگی به تعادل رسیده ای را ادامه می دهند . در سوی دیگر، شهرهای ایرانی، اغلب لبه ای قاطع و متضاد با طبیعت دارند . در بیشتر نمونه ها، حصاری قوی مرز میان شهر و طبیعت را تعریف می کند . این لبه آن قدر قوی است که برای تردد میان شهر و طبیعت، دروازه ای به مثابه فضای واسط ساخته می شود و « رفتار » ارتباط میان این دو چنان پراهمیت می گردد که دروازه ها نمادهای شهر می شوند و تعیین کننده ساختار و ستون فقرات شهر . جدایی گزینی شهر و پیرامون در مقابل همسازی روستا با محیط، دو رویکرد متضاد به حساب می آید . چرایی آن را در سرشت و سرنوشت شهر باید جستجو کرد . از دیرباز، حصار، لبه ای معنا بخش به ساکنان درون آن ها بوده که قلعه امن را به وجود آورده است . شهرها، پس ازآن و با تبعیت از همان روش برای حفظ خود و دارایی ساکنان، هم آغوش با طبیعت را به قیمت امنیت رها کردند . درعین حال، شهروند ایرانی، در شهرهای پیش از اسلام و در پناه دیوارها انسانی ممتاز بود که در جایگاه اجتماعی بالاتری از ساکنان پیرامون، که در دل طبیعت جای داشتند، می ایستاد . صرف نظر از سده های نخستین دوره اسلامی که حصار شهرها با شعار برابری اجتماعی اهالی درون و بیرون شهر فروریخت، سنت دیرین ممتاز گرداندن مکان زیست شهروندان، این بار به بهانه یا دلیل امنیت ایجاد شد . نتیجه قهری این باززنده سازی، جدایی گزینی شهر از طبیعت بود که در دوره مدرن، با صورتی آذین شده ادامه یافت . کمربندهای سبز شهرهای امروزی، اگرچه در نگاه خرد و جزءنگر، فضاهای مطلوبی برای محیط زیست یا خدمات شهر پدید می آورند اما از منظر کل نگر، همچنان بر دوگانگی شهر و پیرامون اصرار می ورزند و رابطه ای قهرآمیز با طبیعت محیط خود برقرار کرده اند . رابطه ای که تأکید ویژه و پررنگی بر حفظ فاصله و حتی تبدیل آن به یک موجود مستقل که حائل شهر و طبیعت باشد دارند .