فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۵۱۱٬۸۴۹ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
173 - 198
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری در مناطق روستایی نقش مهمی در کاهش بیکاری، افزایش درآمد و ماندگاری و پایداری روستاها دارد. اما این صنعت نسبت به مخاطرات آب و هوایی به خصوص مخاطره خشکسالی بسیار حساس بوده و بروز مخاطرات می تواند اثرات منفی و جبران ناپذیری در روستاهای مقصد گردشگری برجای گذارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مخاطره خشکسالی بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری منطقه ترشیز انجام گرفته است. برای بررسی وضعیت خشکسالی منطقه از داده های بارندگی 8 ایستگاه سینوپتیک در طی دوره آماری 2000 تا 2020 در مقیاس ماهانه استفاده شد. ابتدا با استفاده از نرم افزار DRINC مقادیر شاخص SPI محاسبه شد. سپس جهت بررسی روند خشکسالی در سال های موردنظر، نقشه های پهنه بندی سالانه تهیه شد مقادیر بدست آمده از شاخص SPI نشان داد منطقه مورد مطالعه در طی دوره آماری (2000 تا 2020) در محدوده خشکسالی قرار گرفته است. براین اساس در ادامه جهت بررسی اثرات خشکسالی بر روستاهای مقصد گردشگری از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. بدین ترتیب از نظرات 30 نفر از کارشناسان، اساتید و دانشجویان دکتری فعال در حوزه گردشگری روستایی و مخاطرات جهت ارزیابی میزان اثر هریک از مولفه های تحقیق بهره گرفته شد. سپس جهت اولویت بندی مولفه های تحقیق از روش وزن دهی MEREC استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI نشان داد در طی دوره آماری 2000 تا 2020 منطقه موردمطالعه با خشکسالی خفیف مواجه بوده است و نتایج حاصل از مدل MEREC نشان داد از میان عوامل اثرات خشکسالی، عامل های اقتصادی و محیطی بیشترین تأثیر را بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری دارد.
مدل سازی تغییرات مکانی مؤلفه های کیفی آب با استفاده از متغیرهای ژئومورفومتری (مطالعه موردی: حوضه های آبخیز تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
329 - 351
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تغییرات مکانی کیفیت آب رودخانه ها و عوامل موثر بر آن به جهت نیاز مبرم مصارف مختلف انسانی به آب سالم اهمیت اساسی دارد. تحقیق حاضر با در پیش گرفتن رویکرد سیستمی و با هدف مدل سازی روابط کمی بین خصوصیات هندسی حوضه آبخیز و تغییرات مکانی مولفه های کیفی آب در حوضه های آبخیز تالش انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل نقشه های زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، و داده های کیفی آب در 12 ایستگاه هیدرومتری بود. به منظور تشخیص و تعیین روابط کمی از تحلیل های همبستگی و رگرسیونی بین متغیرهای ژئومورفومتری (15 متغیر) و متغیرهای کیفی کل جامدات محلول (TDS) و قابلیت هدایت الکتریکی (EC) کمک گرفته شد. دست یابی به مدل کلی رگرسیونی از طریق روش های جبری و گام به گام میسر شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روابط همبسته معنی داری بین 8 متغیر مساحت حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب، طول رودخانه اصلی، طول آبراهه ها، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، ضریب گراویلیوس، زمان تمرکز، شاخص ناهمواری و دو متغیر کیفی آب وجود دارد. ضرایب همبستگی از 6/0 تا 88/0 متغیر بود. به علاوه، با افزایش میزان متغیرهای مستقل فوق، میزان TDS و EC افزایش یافته و درنتیجه کیفیت آب کاهش یافت. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش جبری، نزدیک به 98 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش گام به گام با استفاده از دو متغیر طول رودخانه اصلی و شیب حوضه به ترتیب 78 و 88 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با تکیه بر داده های رقومی ارتفاعی و مدل های آماری رگرسیونی می توان به راحتی و با دقت کافی به مدل های کارا و مفید جهت پیش بینی تغییرات مکانی TDS و EC در رودخانه های تالش دست یافت که برای برنامه ریزان و طراحان منابع آب مفید می باشد.
ارزیابی و مکان یابی بهینه فضای سبز شهر زابل با استفاده از الگوریتم فراابتکاری جست وجوی ممنوعه (TS )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع بهینه فضاهای سبز شهری در راستای اهداف پایدار و دسترسی عادلانه خدمات شهری ضرورت دارد. بر این اساس، مسئله پژوهش حاضر، مکان یابی بهینه فضای سبز را با حداقل ها در سطح شهر زابل مورد ارزیابی قرار داده است. هدف مقاله، مکان یابی بهینه فضای سبز درون شهری در راستای توزیع مناسب این نوع از کاربری ها به منظور تسهیل در دسترسی و بهبود تقاضا می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. داده ها و اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مرتبط جمع آوری شد. متغیرها شامل دادها و اطلاعات مرتبط با فضای سبز، مسکونی، شبکه ارتباطی، سرانه ها، فاصله دسترسی ها و ... می باشد. با استفاده از ابزار نرم افزارهای ArcGIS، Super Decision و MATLAB داده ها و اطلاعات تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت فضای سبز شهر زابل در سطح نواحی 5 گانه دارای سهم یکسانی از توزیع بهینه فضای سبز شهر نیستند برای دسترسی به توزیع بهینه یا عادلانه فضای سبز شهری، میزان اختلاف نواحی 5 گانه شهر زابل و در گام های بعدی، پس از مراحل تحلیل لایه های اطلاعاتی، طبقه بندی و ارزش گذاری درونی لایه ها و وزن دهی و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط ArcGIS اقدام به اولویت بندی زمین های شهر زابل برای ایجاد فضای سبز شده است. سپس با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری جست و جوی ممنوعه (TS) در زمینه حل مسئله مکان یابی هاب (Hub) اقدام به انتخاب مناسب ترین پهنه ها با توجه مختصات محلات ۴۰ گانه گردیده و 2 پهنه به عنوان گزینه های نهایی برای مکان یابی فضای سبز جدید انتخاب شدند.
تحلیل تهدیدات تغییر اقلیم و تغییرکاربری اراضی بر افزایش ریسک سیلاب حوضه آبخیز شهرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
105 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر سیل خیزی و پیش بینی ریسک سیلاب های آینده حوضه آبخیز شهرچای واقع در استان آذربایجان غربی یکی از زیرحوضه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه، پرداخته است. با توجه به رشد جمعیت، توسعه اجتماعی و اقتصادی و تغییرات آب وهوایی ناشی از گرمایش جهانی، خسارت های ناشی از سیلاب در این منطقه در حال افزایش است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل اصلی موثر بر خطر سیل و پیش بینی احتمال وقوع سیلاب در آینده است. جهت دست یابی به هدف مطرح شده نخست جهت پایش و ارزیابی تغییرات کاربری اراضی 7سال اخیر با استفاده از تصاویر Sentinel2 به روش شیءگرا و طبقه بندی تصاویر از الگوریتم SVM و جهت شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در آینده از الگورتیم CA-MARKOV استفاده شد. درنهایت شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل InVEST از متغیرهای بارش(جهت شبیه سازی بارش از نرم افزار LARS- WG ، از مدل اقلیمی CMIP6 با نام ACCESS-CM2 و با استفاده از دو سناریو SSP2-4.5 و SSP5-8.5 استفاده شده است، کاربری اراضی، گروه هیدرولوژیکی خاک و شماره منحنی مربوط به حوضه آبخیز مورد مطالعه تهیه و به نرم افزار InVEST معرفی شد. نتایج نهایی نشان می دهد برای سال های 2016، 2023 و 2030 در ضلع جنوبی حوضه آبخیز شهرچای، پتانسیل خیلی کم و کم برخوردار است. این درحالی است که در قسمت مرکزی حوضه آبخیز پتانسیل تولید رواناب متوسط و بالا می باشد. طبق نتایج پیش بینی برای سال 2030 پتانسیل تولید رواناب حداکثر و حداقل مقادیر رواناب با مقدار عددی 57/129 و 0 مترمکعب برآورد شد. بنابراین در اکثر بخش های حوضه آبخیز شهرچای رواناب افزایش خواهد یافت.
اثر فاصله روانشناختی بر نگرانی های اقلیمی و رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی در شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
147 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات فاصله روانشناختی بر رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی با نقش میانجی نگرانی های اقلیمی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام کشاورزان شهرستان شوشتر (استان خوزستان) بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 395 نفر و روش نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. همچنین، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای تعیین روایی همگرا و شاخص پایایی ترکیبی (CR) برای تعیین پایایی مدل استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ابعاد فاصله روانی (جغرافیایی، اجتماعی، زمانی و فرضی) قادر است 2/72 درصد از واریانس نگرانی های اقلیمی را تبیین نماید. علاوه بر این، متغیرهای پژوهش توانستند 5/65 درصد از بکارگیری راهبردهای سازگاری را تببین نماید. نتایج این پژوهش برای پی بردن به نحوه ادراک کشاورزان از خطرات تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن آن ها نسبت به اتخاذ شیوه های سازگاری در راستای توسعه اثربخش راهبردهای موثر خشسکالی برای کنشگران و مسئولین بخش کشاورزی بسیار مهم است.
شناسایی وردش های زمانی و مکانی دمای رویه زمین در حوضه ی آبریز گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
75 - 94
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبریز گاوخونی با مساحت تقریبی 42 هزار کیلومترمربع در مرکز ایران قرار گرفته و رودخانه ی زاینده رود به عنوان بزرگ ترین رودخانه فلات مرکزی ایران به طول تقریبی 400 کیلومتر در این حوضه در جریان بوده و حیات بسیاری از سکونتگاه های شهری و روستایی وابسته به این رود است. طی سال های گذشته تغییرات اقلیمی و به تبع تغییرات دمایی تنش های زیادی را به این حوضه وارد کرده است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تغییرات دما در حوضه ی گاوخونی به کمک داده های سنجنده ی مودیس تررا می باشد. در همین راستا داده های این سنجنده در تفکیک مکانی 1×1 کیلومتری و برای بازه ی زمانی 1/1/1379 تا 29/12/1402 به صورت روزانه از تارنمای ناسا دریافت گردید و داده های این سنجنده بر روی حوضه استخراج شد. در گام بعدی تفکیک زمانی داده ها از روزانه به ماهانه و فصلی تبدیل شد و شیب خط رگرسیون بر روی سری زمانی داده ها برازش داده شد. یافته ها نشان می دهد به طور کلی در فصول بهار، تابستان و زمستان روند افزایش دمای رویه دیده می شود اما در فصل زمستان روند افزایش دما بر روی ارتفاعات غربی و جنوبی حوضه نمود بالایی دارد به گونه ای که نرخ روند افزایش دما در این فصل بر روی مناطق یادشده به 4 درجه ی سلسیوس به ازاء هر دهه نیز می رسد. همچنین بررسی رابطه ی میان نرخ تغییرات دما- ارتفاع به روشنی گویای این مسئله است که در فصل زمستان به ازاء افزایش ارتفاع آهنگ روند افزایشی دما نیز بیشتر می شود و این مسئله از این رو دارای اهمیت بالایی است که ذخایر برفی در ارتفاعات حوضه نقش بالایی در تأمین آب رودخانه ی زاینده رود دارند.
مدل سازی خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) در حوضه آبریز آذرشهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
37 - 20
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آذرشهرچای واقع در دامنه غربی توده کوهستانی سهند از اتصال شاخاب های متعدد که در دره های عمیقی جاری هستند، تشکیل می شود و همه ساله در فصل بهار با شروع بارش ها، شاهد رخداد سیل در این دره ها می باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی(WOE) برای تهیه نقشه حساسیت سیل حوضه آبریز آذرشهرچای می باشد. جهت دسترسی به هدف مذکور، ابتدا موقعیت 82 نقطه سیل گیر با استفاده از تصاویر ماهواره ای Landsat8 سنجنده OLI بر اساس سیل فروردین ماه 1396 تهیه، به صورت تصادفی به دو گروه 70درصد (57 نقطه سیل گیر) برای داده های آموزشی و 30 درصدی (25 نقطه سیل گیر) برای داده های اعتبار سنجی استفاده شد. سپس 14 فاکتور موثر در وقوع سیل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه،TWI ( شاخص رطوبت توپوگرافی)، شاخص قدرت آبراهه ، لیتولوژی، جنس خاک، بارش و NDVI در محیط نرم افزاری Arc Map و کاربری اراضی در محیط نرم افزاری ENVI5.3 آنالیز و موقعیت نقاط سیل گیر در هر 14 فاکتور بررسی و جهت اعتبار سنجی و صحت نتایج به دست آمده از منحنی مشخصه عملیاتی ROC استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر قرار گیری 19.56 درصد از حوضه در کلاس حساسیت خیلی بالا، 19.18درصد در حساسیت بالا، 24.61درصد در کلاس متوسط، 21.94درصد در کلاس کم و 14.68 درصد در کلاس خیلی کم از لحاظ آسیب پذیری سیل قرار دارد.
ارزیابی تبخیر و تعرق واقعی (ALARM) تحت سناریوهای SSP و تاثیر آن بر شوری خاک (مطالعه موردی: حوضه آبریز اهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
141 - 125
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با استفاده روش ALARM (مدل تحلیل رادیومتر اتمسفر-زمینی) و مدل های UKESM1-0-LL، INM-CM5-0، CanESM5، BCC-ESM1 و ACCESS-CM2 از گزارش CMIP6 و سناریوهای SSP (سناریوهای SSP1.2.6 و SSP3.7.0 و SSP5.8.5) به پیش بینی مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز اهر چای پرداخته شد. همچنین نتایج حاصل از روش ALARM با روش های پنمن ماتیث فائو و تورنت وایت مقایسه گردید. برای این منظور از 72 تصویر سنجنده لندست 8 OLI مربوط به ردیف 168 و گذر 33 استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش ALARM بیشترین میزان همبستگی (R^2 915/0) و کمترین میزان خطا (〖RMSE〗^ 493/1 و MSE 232/1 میلی متر) را با روش پنمن مانتیث دارا می باشد. مقادیر RMSE و MSE مربوط به تبخیر و تعرق در تمامی مدل های مورد بررسی زیر 867/2 بوده و کمترین میزان RMSE و MSE مربوط به مدل ACCESS-CM2 به ترتیب با مقادیر عددی 198/0 و 165/0 در سناریوی SSP1.2.6 می باشد. همچنین قابل ذکر است که مدل های مورد بررسی در ارزیابی پارامتر تبخیر و تعرق در سناریوی SSP5.8.5 زیاد خوب عمل نکرده و مقادیر RMSE و MSE در تمامی مدل ها بالای 1 بوده که این میزان در SSP5.8.5 در مدل UKESM1-0-LL به ترتیب با مقادیر عددی 867/2 و 735/2 دارای بالاترین میزان تبخیر و تعرق هستند. همچنین میزان شوری خیلی زیاد خاک براساس شاخص های NDSI و 〖SI〗_1 از سال 2013 تا 2024 بترتیب حدود 81/6613 و 81/6296 هکتار افزوده شده است که با روند افزایشی تبخیر و تعرق در سناریوهای اقلیمی نیز همبستگی 987/0 دارد.
Empowering Growth: A Systematic Review of Education’s Role in Enhancing Human Capital and Advancing National Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Education plays a pivotal role in shaping societal development, influencing economic growth, social stability, governance, and individual well-being. By enhancing skills, abilities, and individual competencies, education contributes to the accumulation of human capital at both the individual and societal levels. It expands personal freedoms by increasing capabilities, which in turn fosters democratic participation and social resilience. There are two primary theoretical approaches to understanding education’s impact on human capital: the productivity approach and the capability approach. While the productivity approach views education as a means to enhance workforce productivity, the capability approach emphasizes broader cultural and social advancements, seeing increased productivity as an intermediate rather than an ultimate goal. Adopting a systematic qualitative literature review (SQLR) methodology, this study synthesizes peer-reviewed journal articles, policy reports, and scholarly books from reputable sources such as Google Scholar, JSTOR, Scopus, and institutional reports from UNESCO and the World Bank. A thematic analysis was conducted following Braun and Clarke’s (2006) six-step framework, identifying key themes such as education’s role in economic mobility, governance, and global competitiveness. Findings highlight that nations with well-designed educational systems, such as Japan and China, have achieved sustainable economic growth by leveraging high-tech and knowledge-based production. The study concludes that an appropriate educational system is a primary prerequisite for any country’s development, as it determines its position in the global economy. This review underscores the importance of context-specific educational policies that align with broader societal needs. It offers insights for policymakers seeking to bridge the development gap through strategic investments in education.
واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه (نمونه موردی: روستاهای دره دراز، نوکان، ده پهن، کرناچی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر خزش و توسعه فیزیکی بدون برنامه شهرها، پیامدهای مثبت و منفی بی شماری را بر سکونتگاه های پیراشهری تحمیل کرده است. در همین رابطه، پژوهش حاضر با هدف واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش روستائیان (سرپرست خانوار) است. جامعه محلی دربرگیرنده چهار سکونتگاه روستایی دره دراز، نوکان، ده پهن وکرناچی در پیرامون کلان شهر کرمانشاه می باشد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول «کوکران» استفاده شد و حجم نمونه 370 نفر برآورد گردید. توزیع حجم نمونه در هر یک از روستاهای مورد مطالعه، براساس روش نمونه گیری سهمیه ای بوده است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار «spss» و «smart pls» و برای تجزیه وتحلیل فضایی از تکنیک «آنتروپی شانون» و «کوداس» استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد؛ در بعد اقتصادی عامل وضعیت پس انداز بیشترین بار عاملی را داشت، در بعد اجتماعی عامل حس همبستگی اجتماعی با شهردارای بیشترین بار عاملی بود و در بعد محیطی عامل راه ارتباطی بیشترین بار عاملی را دارا بود. همچنین نتایج تکنیک «کوداس» نشان داد، تمام روستاها در سطوح متفاوتی تحت تأثیر خزش شهری قرار دارند. و از بین چهار روستای مورد مطالعه، روستای کرناچی بیشترین تأثیر را از خزش داشته و در رتبه اول قرار دارد. در رتبه دوم روستای نوکان، در رتبه سوم روستای دره دراز و در رتبه چهارم نیز روستای ده پهن قراردارد. نتایج نشان می دهد افزایش جمعیت و پیشروی شهرها به سمت حاشیه به علت توسعه فیزیکی، سبب بلعیدن روستاهای پیراشهری گردیده و تأثیرات مثبت و منفی زیادی در ابعاد کالبدی-محیطی ، اقتصادی و اجتماعی داشته است.
بررسی اثر نوسانات اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت شهری استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
217 - 250
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، نرخ رشد جمعیت در ایران با روندی کاهشی همراه بوده است؛ پدیده ای که به نظر می رسد تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته باشد. یکی از عوامل مؤثر در این روند، نوسانات شدید متغیرهای اقتصادی مانند: نرخ ارز، تورم، درآمد خانوار، رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی است که می توانند از طریق افزایش هزینه های زندگی و نااطمینانی نسبت به آینده، بر تصمیم گیری خانوارها در زمینه ازدواج و فرزندآوری تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر نوسانات اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت شهری استان های ایران، طی دوره زمانی ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۱، با استفاده از مدل بیزین پنل ور (Bayesian Panel VAR) انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که تورم و ضریب جینی بیشترین تأثیر منفی بلندمدت را بر نرخ رشد جمعیت شهری دارند. نرخ ارز نیز تأثیری منفی و نسبتاً معنادار دارد در حالی که رشد اقتصادی اثری مثبت ولی محدود از خود نشان داده است. درآمد خانوار نیز با وجود جایگاه مهم در ادبیات نظری، در این پژوهش کم اثرترین متغیر در میان عوامل مورد بررسی بوده است. این نتایج گویای آن است که تأثیر متغیرهای اقتصادی بر تحولات جمعیتی تابعی از عوامل ساختاری، منطقه ای و نهادی است و نمی توان اثر یک دست و یکنواختی را برای همه مناطق کشور مفروض دانست؛ از این رو در تحلیل های سیاست گذاری جمعیتی، توجه به زمینه های بومی در کنار متغیرهای اقتصادی، ضرورتی انکارناپذیر است.
تحلیل زمانی- مکانی تصادفات عابران پیاده با استفاده از سری زمانی و شاخص Moran’s I تفاضلی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 108
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: عابران پیاده، به دلیل نبودِ تدابیر حفاظتی، آسیب پذیرترین کاربران راه شناخته می شوند و ایمنی آنها در حوزه برنامه ریزی حمل ونقل بسیار حیاتی است. مطالعات متعددی که تصادفات عابران پیاده را تحلیل کرده اند معمولاً بر مدل های پیش بینی، عوامل خطر و الگوهای مکانی زمانی متمرکز بوده اند. این تحلیل ها بر اهمیت شناسایی مناطق پرخطر و اجرای اقدامات پیشگیرانه تأکید می کنند. تأثیرات خودهمبستگی مکانی و زمانی در درک الگوهای تصادفات بسیار مهم است و شاخص هایی مانند Moran’s I و تخمین تراکم کرنل، در این حوزه، کاربرد گسترده ای دارند. با توجه به موارد یادشده، مطالعه پیش رو تأثیر رشد سریع اجتماعی اقتصادی در تصادفات ترافیکی و نیاز به مداخلات ایمنی هدفمند برای حفاظت از عابران پیاده را، در شهر مشهد در ایران، به صورت برجسته و مؤثر نشان می دهد.
مواد و روش ها: در این پژوهش، با استفاده از تحلیل اکتشافی سری زمانی، تصادفات عابران پیاده به صورت ماهیانه و ساعتی در بازه ای پنج ساله (1394-1398) بررسی شده است. در گام بعد، وجود خودهمبستگی زمانی و همچنین روند در وقوع تصادفات عابران پیاده مورد بحث قرار گرفته و سپس، با استفاده از تحلیل یکنواختی سری زمانی، زمان تغییر در وقوع تصادفات بررسی شده است. درنَهایت، به منظور استخراج الگوهای مکانی تغییرات تصادفات عابران پیاده در بازه زمانی مطالعاتی، از شاخص Moran’s I تفاضلی استفاده شده است.
نتایج و بحث: با استفاده از تحلیل های سری زمانی، الگوی زمانی و وجود خودهمبستگی زمانی معنادار در مقادیر ماهیانه و ساعتی تصادفات عابران پیاده تأیید شد. نتایج آزمون من کندال با لحاظ کردن تأثیرات خودهمبستگی نیز وجود روند معنادار در تصادفات عابران پیاده را به ازای ماه های گوناگون سال و ساعات متفاوت شبانه روز تأیید کرد. همچنین، ازطریق تحلیل یکنواختی سری زمانی با استفاده از آزمون بیشاند، زمان وقوع تغییرات ناگهانی تصادفات در ساعت های متفاوت شبانه روز (7:00-8:00 صبح) و همچنین ماه های گوناگون سال (تیر و شهریور) شناسایی شد. نتایج استفاده از شاخص Moran’s I تفاضلی نیز همبستگی مکانی معنادار در تغییرات تصادفات عابران پیاده، بین دو بازه زمانی آغاز (سال 1394) و پایان زمان تحلیل (سال 1398) را نشان داد و نواحی دارای تمرکز تغییرات معنادار شناسایی شد.
نتیجه گیری: در این پژوهش، عابران پیاده به منزله یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه مورد توجه قرار گرفته اند و تغییرات وقوع تصادفات مرتبط با آنها در بازه زمانی پنج ساله ای (1394-1398)، با استفاده از تحلیل های سری زمانی و همچنین تحلیل زمانی مکانی Moran’s I تفاضلی، در کلان شهر مشهد ارزیابی شده است. خودهمبستگی زمانی معنادار در مقیاس ماهیانه و ساعتی نیز در وقوع تصادفات به تأیید رسید و وقوع تصادفات عابران پیاده، در ماه های متفاوت سال و همچنین ساعات متفاوت شبانه روز، نیز روند مشخصی را نشان داد و درنَهایت، زمان وقوع تغییرات ماهیانه و ساعتی شناسایی شد. نتایج بیانگر خودهمبستگی زمانی مکانی معنادار در تغییر تصادفات، در حد فاصل برش زمانی ابتدا (سال 1394) و انتهای زمان تحلیل (1398)، به ازای ماه های متفات بود. درعین حال همبستگی زمانی مکانی معناداری، به ازای ساعات متفاوت، وجود ندارد و ازاین رو کوچک کردن مقیاس زمانی به از دست رفتن همبستگی های مکانی نیز منجر می شود. نتایج این پژوهش می تواند، در قالب گام نخست شناسایی و تحلیل الگوهای زمانی مکانی، تغییرات تصادفات عابران پیاده را شناسایی و کمک کند متخصصان حوزه ایمنی و تصمیم گیرندگان، با بازرسی های محلی، نواحی استخراج شده را ارزیابی نمایند.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، تعین اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار هدف از زیست محیطی شهروندان در شهر ساری بوده است. پژوهش از نظر نوع کاربردی و روش پژوهش، پیمایش مقطعی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام شهروندان بالای 18 ساله بودند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران با احتساب نمونه های پیش آزمون، 400 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، برای متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش رفتارهای محیط زیستی از پرسشنامه کایزر و همکاران (1999) بود. در این مطالعه از نظریه فرهنگ زیست محیطی ژرژ تومه و سرمایه فرهنگی بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. از اعتبار صوری برای سنجش روایی استفاده شد و پایایی ابزار در تمام متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد. بررسی همزمان اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. یافته ها نشان دادند که میانگین الگوهای رفتار زیست محیطی در بین افراد نسبتاً بالا بوده و میانگین آن از عدد 5 برابر با 78/3 است. میانگین سرمایه فرهنگی در بین افراد نسبتاً پایین بوده و میانگین آن 79/2 است. میانگین سرمایه اجتماعی برابر با 04/3 است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد: بین میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. برای ارتقای میزان رفتارهای زیست محیطی، باید میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی را بالا برد. طبق تحلیل رگرسیون متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حدود 1/23 درصد از تغییرات رفتار زیست محیطی را تبیین و پیش بینی می کنند. سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتارهای زیست محیطی اثرگذار هستند و اثر سرمایه اجتماعی بیش تر است.
ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
27 - 54
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه فضاهای پیراشهری، باعث ایجاد پدیده جهش شهری و افزایش مناطق مسکونی گردیده است. این پدیده، به نوبه خود منجر به افزایش تغییرات در سایراراضی نظیر؛ پوشش گیاهی، اراضی باغی و جنگلی شده است. لذا با گسترش جمعیت شهر، نوع استفاده از زمین و پیش بینی تغییرات اراضی در آینده شهر تأثیرگذار است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی، با هدف کاربردی و ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی براساس مدلCA-MARKOV در شهرتربت حیدریه انجام شده است. این پژوهش دربازه زمانی (1986-2013-2020)، با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجده (TM & OLI) در نرم افزارARC GIS با روش طبقه بندی نظارت شده درکاربری های؛ (مناطق مسکونی، باغات، پوشش گیاهی و زمین های بایر) انجام گرفته است. برای محاسبه تغییرات پوشش گیاهی نیز از شاخص NDVI استفاده گردیده است. نتایج پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق 2026 (1405) در نرم افزار TERRSET براساس مدل CA مارکوف نشان داد، مساحت شهر در سال 1986 با (257254/14) کیلومترمربع، نسبت به سال 2013 با (725150/21)کیلومترمربع کاهش داشته، ولی از سال 2020 با رشد جمعیت شهر، مساحت آن به (765259/25) کیلومترمربع، افزایش یافته است. این امر سبب کاهش مساحت اراضی باغی با (589400/10) کیلومترمربع و پوشش گیاهی با (924800/17) کیلومتر مربع شده است. درحالی زمین های بایر بیشترین مساحت را با (0421100/92) کیلومتر مربع دارا می باشد. لذا برای جلوگیری از اثرات جهش شهری و تغییرات فضاهای پیراشهری به دلیل افزایش مناطق مسکونی، که سبب کاهش پوشش گیاهی و اراضی باغی در شهر گردیده، از اراضی بایراستفاده نمود.
سنجش تغییرات بازدید شهروندان از پارک های شهری در دوره های قبل از کرونا، کرونا و پساکرونا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
21 - 38
حوزههای تخصصی:
مناظر و فضاهای سبز شهری به ویژه پارک های شهری با ظهور و گسترش همه گیری کرونا تحت تاثیر قرار گرفته و در بسیاری نقاط مختلف جهان در طول دوران قرنطینه تعطیل شدند و سبب دوری شهروندان از این اماکن گردید، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات بازدید شهروندان از پارک های شهری در سه دوره مختلف قبل از همه گیری کرونا، همه گیری کرونا و پساکرونا می باشد. روش جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و پرسشنامه با ۹ سوال به وسیله توزیع در فضای مجازی بوده است. داده های حاصل از پرسشنامه به وسیله روش میانگین امتیازی بررسی شد و نتایج مورد نظر حاصل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که دفعات مراجعه به پارک های شهری در دوران همه گیری کرونا نسبت به دوران قبل از آن به طور معنی داری کاهش یافته است اما در دوران پساکرونا این روند کاهشی متوقف شده و دوباره مراجعات افزایش یافته است، همچنین در ارتباط با دلایل مراجعه به پارک های شهری در دوران قبل و بعد از همه گیری کرونا جنبه تفریحی و گذران اوقات فراغت مهم ترین جنبه بوده ولی در دوران همه گیری کرونا جنبه آرامش روحی و روانی پر رنگ شده است.
ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
208 - 227
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و دستاوردهای شهری، آلودگی های زیست محیطی که از مهم ترین تولیدات یک شهر است توان پایداری آن را به شدت کاهش داده، به گونه ای که کیفیت محیط زیست به پایین ترین درجه خود رسیده و همه شاخص های پایداری دگرگون گردیده است. به کاهش مصرف انرژی و افزایش خودکفایی می انجامد. استفاده از فناوری هوشمند در کالبد ساختمان باعث بهبود کیفیت زندگی شده و همین امر علاوه بر کاهش اتلاف انرژی در افزایش سطح کیفی محیط زیست طبیعی نقش بسزایی را ایفا می کند.هدف اتحقیق ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری مطالعه موردی کلانشهر اهواز می باشد، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات و بررسی های میدانی و پیمایشی است.جامعه آماری در دوگروه کارشناسان و شهروندان تقسیم بندی شده است، نمونه آماری کارشناسان هدفمند 15 نفر و شهروندان با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 377 نفر مشخص شده است.ابزار گردآوری دیتاها پرسشنامه محقق ساخته و با استفاده از تحلیل آماری SPSS و مدل تاپسیس فازی تجزیه و تحلیل دیتا صورت گرفته است شاخص های مورد بررسی در دوبخش عوامل تاثیر گذار بر شهر هوشمند با 6 مولفه ( زیرساخت های هوشمند، حمل و نقل هوشمند، مدیریت انرژی هوشمند مدیریت پسماند هوشمند، کیفیت هوا و آب هوشمند، خدمات شهری هوشمند، اقتصاد هوشمند) و عوامل تاثیر گذار در محیط زیست شهری با 6 مولفه (مدیریت پسماند، آب و فاضلاب، فضای سبز شهری، حمل و نقل عمومی، آموزش و آگاهی محیط زیستی، پایداری و نوآوری شهری) مورد بررسی قرار گرفتند.طبق نتایج به دست آمده رابطه مثبت و معناداری میان شاخص های شهر هوشمند و پایداری زیست محیطی شهری در اهواز مشاهده شده است. بر اساس رتبه بندی تاپسیس، مؤلفه های "اقتصاد هوشمند" و "حمل ونقل هوشمند" به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری زیست محیطی شناخته شدند.
سنجش پایداری و واکاوی عوامل مؤثر بر آن در باغات انگور مناطق روستایی سیستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
409 - 429
حوزههای تخصصی:
انگور به عنوان مهم ترین و اقتصادی ترین محصول باغی در منطقه سیستان، نقشی کلیدی در ساختار اقتصادی این منطقه ایفا می کند. با توجه به غالب بودن کشت انگور و تأثیرات قابل توجه آن بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی منطقه—که از ارکان اصلی پایداری محسوب می شوند—سنجش سطح پایداری و شناسایی عوامل تهدیدکننده ی آن، گامی مؤثر در جهت تقویت الگوی تولید این محصول به شمار می رود. رویکرد اصلی این تحقیق، پیمایشی بوده و به منظور ارزیابی پایداری باغات انگور منطقه و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، از داده های سال زراعی ۱۳۹۸–۱۳۹۹ استفاده شده است. این داده ها از طریق ۸۶ پرسشنامه، به صورت تصادفی از میان باغداران منطقه جمع آوری گردید. در مرحله نخست، پس از شناسایی و تدوین شاخص های سنجش پایداری، شاخص ها با استفاده از روش رفع اختلاف مقیاس گذاری شده و سپس از طریق تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) وزن دهی شدند. یافته ها نشان می دهد که بیش از نیمی از باغات انگور منطقه در سطح نسبتاً ناپایدار قرار دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام حاکی از آن است که تولید، مساحت باغ، تعداد درخت، نیروی کار، مصرف کود حیوانی، تجربه کشاورزی و سطح تحصیلات، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شاخص پایداری محسوب می شوند. در مقابل، نهاده هایی مانند کود شیمیایی و سم تأثیر اندکی داشته و دریافت وام نیز اثری منفی بر پایداری داشته است
سنجش شاخص های برآمده از شهر بیوفیلیک با تأکید بر دیدگاه سلامت روان (نمونه مورد مطالعه: مناطق و نواحی شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
611 - 629
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب صنعتی و تغییر نگرش ها و بهره کشی از طبیعت، گسیختگی بین فضاهای شهری و نظام های طبیعی به وجود آمده است. این امر موجب شکل گیری فضاهای بی روح شهری شده که با روحیات و نیازها و وابستگی های ذاتی انسانی به طبیعت هیچ انطباقی ندارند. مسائل و مشکلات بی شمار ناشی از این گسستگی به یکی از دغدغه های مهم برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در این راستا رویکرد بیوفیلیک به عنوان یک رویکرد نوین و جامعه نگر مبتنی بر طبیعت محوری در فضاهای شهری، با تطبیق شاخص های محیطی، شهروندمداری و مدیریتی به دنبال پایداری اکولوژیکی شهری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تبیین و بررسی وضعیت شاخص های شهر بیوفیلیک بر سلامت روحی و روانی شهروندان شهر اردبیل می باشد روش تحقیق حاضر توصیفی– تحلیلی بوده و سنجه های تخصصی با بهره گیری 60 گویه شامل زیرساخت بیوفیلیک (14 گویه)، فعالیت بیوفیلیک (14 گویه)، نگرش و آگاهی بیوفیلیک (11 گویه)، نهادها و سازمان های مرتبط با شهر بیوفیلیک (10 گویه)، سلامت اجتماعی و روانی (10 گویه) بود. برای تعیین پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد میزان آلفای به دست آمده(932/.) می باشد.براساس یافته های پژوهش میانگین تمامی متغیرهای مورد مطالعه کمتر از حد متوسط(3) بوده که نشان دهنده نبود زیرساخت مناسب و عدم آگاهی مدیران و برنامه ریزان از شهر بیوفیلیک می باشد همچنین نتایج تحقی ق حاض ر اهمی ت وج ود ف ضاهای سبز در سلامت شهروندان و بهبود مؤلفه های مرب وط به سلامت روان را نشان می دهد، بن ابراین امی د اس ت که دست اندرکاران مربوط ه ب یش از پ یش ب ه اهمی ت وجود فضاهای سبز پ ی ب رده و گ سترش ای ن گون ه فضاها را در اولویت برنامه های خود قرار دهند ت ا ب ا این وسیله گامی را در جهت کاهش استرس و اف زایش سلامت روان شهروندان برداشته باشند.
Responses to the Announcement of King Hussein of the Hejaz for the Caliphate in British and French Mandated Territories, 1924(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
148 - 170
حوزههای تخصصی:
This article discusses the responses to the announcement of King Hussein of the Hejaz for the caliphate in the French and British-mandated territories, which include Syria, Lebanon, and Palestine in 1924. This study uses a qualitative research method by analyzing the primary and secondary sources. This article finds that the announcement of King Hussein’s caliphate in Syria, Lebanon, and Palestine has provoked various reactions with strong support among the Arab populations in these regions. The findings also show that this support to restore the caliphate for the Arabs and the Quraysh was raised for proclaiming King Hussein as caliph. The most significant reaction of all, however, was in the French-mandated territories of Syria and Lebanon. This matter has caused an uneasy reaction from the French colonial to undermine support for King Hussein. His reign was short-lived. He lost his Hashemite kingdom and the caliphate in the same year, when the Saudi ruler, Ibn Saud immediately attacked his declaration as illegitimate and launched a military campaign in Hejaz. King Hussein went into exile to Cyprus, where he lived until he died in 1931.
بررسی دیدگاه ساکنان محلی از مؤلفه های مؤثر بر سیاست گذاری مدیریت پسماند مناطق روستایی منتخب شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش تولید پسماند و دل نگرانی های حاصل از خسارات اکولوژیکی ناشی از آنها سیاست گذاری مدیریت پسماند اهمیت فوق العاده ای برخوردار شده است. پسماند، محصول جانبی فعالیت های انسانی و شامل انواع پسماندهای خانگی، پزشکی، کشاورزی، صنعتی، تجاری، ویژه و خطرناک است. در سیاست گذاری و مدیریت جامع پسماند جمع آوری و روش های پردازش و دفع پسماند در تعامل با یکدیگر به نحوی مدیریت می گردندکه اهداف سه گانه محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب منطقه به دست می آید. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر سیاست گذاری مدیریت پسماندها از دیدگاه مردم محلی در مناطق روستایی منتخب شهرستان کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نوع استراتژیک و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی می باشد که در آن از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوارهای روستاهای منتخب می باشدکه شامل 8 روستای برگزیده از 4 دهستان بخش مرکزی کرمانشاه می باشدکه با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 275 نفر تعیین گردید. بر اساس یافته ها برخی از شاخص های مدیریت پسماند ساکنان محلی با ویژگی های فردی آنان همبستگی معنادار دارد. برپایه یافته های به دست آمده از این پژوهش لزوم توجه به آموزش در زمینه مدیریت پسماند به ساکنان محلی مناطق هدف احساس شد. در نتیجه اجرای سیاست های مبتنی بر مدیریت پسماند موجب بهبود در شرایط مناطق هدف شد که این ضرورت تداوم و توسعه آنها را نشان می دهد. نتایج تحقیق بیانگر این است که پژوهش حاضر سیاست مدیریتی ضعیفی در خصوص پسماندهای منطقه دارد که روستای تکیه سرابله از دهستان میان دربند وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر روستاهای منتخب دارد و روستای عمه از دهستان قره سو وضعیت ضعیف تری نسبت به سایر روستاهای منتخب دارد.