فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115 - 143
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: حصول توسعه پایدار که در سایه آن رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی را به دنبال دارد، نیازمند ایجاد بسترها و زیرساخت های مناسبی است که شبکه حمل و نقل را می توان یکی از عمده ترین و کاراترین آن ها نامید؛ بنابراین یکی از مهم ترین موضوعات مورد نظر در زمینه توسعه پایدار، راهبرد حمل و نقل پایدار است. این موضوع پرداختن به رویکردهایی که حمل ونقل را به سمت پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی سوق دهد، ضروری می سازد و یکی از رویکردها یکپارچه سازی حمل و نقل است. استان کرمان به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب در بخش حمل و نقل، به جایگاه واقعی خویش دست نیافته است. در این میان نیاز به ایجاد یک ظرفیت برنامه ریزی مناسب و تغییر سبک برنامه ریزی موجود وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر از جهت هدف، تحقیقی کاربردی است که در جهت تدوین و ارزیابی توسعه یکپارچه حمل و نقل منطقه ای در استان کرمان می کوشد. روش:همچنین از نظر ماهیت و روش اکتشافی- توصیفی- تجویزی است. جهت دستیابی به اطلاعات عمدتاً از طریق مراجعه به متون موجود، کتب درسی، اسناد و مدارک و مقالات خواهد بود و از روش اسنادی استفاده شده است. همچنین در ادامه برای تکمیل اطلاعات از روش های میدانی همچون استفاده از پرسش نامه و از روش مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری استان کرمان است و از تعدادی از کارشناسان، متخصصین و مدیران برنامه ریزی حمل ونقل استان به عنوان نمونه آماری مصاحبه گردیده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نظر کارشناسان از طریق مدل دلفی (Delphi) و تکنیک سوات (SWOT) تعدادی راهبرد جهت بهبود شرایط فعلی یکپارچگی حمل و نقل منطقه داده می شود. در ادامه راهبردهای حاصل، با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) اولویت بندی می شوند. یافته ها: نتیجه حاصل از این فرآیند پژوهش، نشان دهنده این است که راهبردهای مورد قبول در این برنامه ریزی، راهبردهای تهاجمی هستند. لذا، راهبردهای تهاجمی با استفاده از مدل ANP تجزیه و تحلیل شده و اولویت نهایی آن ها به همراه میزان وزن هرکدام از راهبردها ارائه شده است. نتیجه گیری: نتیجه نهایی حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) نشان دهنده اهمیت و اولویت یکپارچگی مدیریتی- سازمانی بر سایر یکپارچگی های مطروحه در این پژوهش هست. در واقع یکپارچگی در مدیریت سبب یکپارچگی در تصمیم گیری ها شده و به طبع موجب می شود تا شرایط برای تحقق سایر انواع یکپارچگی مطرح شده در بخش حمل ونقل، فراهم گردد.
ارتقاء معماری ایستگاه های مترو تهران و ارتباط آن با اجتماع پذیری
حوزههای تخصصی:
ایستگاه های مترو از مهمترین نقاط گره گاهی در سامانه حمل و نقل می باشند که روزانه شهروندان زیادی از آن استفاده می کنند، همچنین ایستگاه های مترو به عنوان فضاهای عمومی شهری که در ارتباط با زندگی اجتماعی شهروندان قرار دارد باید طراحی درخور جامعه ایرانی داشته باشد تا سبب مقبولیت هرچه بیشتر آن از سوی مردم شود. از این رو هدف از این مقاله بهبود شرایط ایستگاه های مترو شهر تهران و جواب دادن به این سوال که چه تغییراتی در ایستگاه های مترو سبب ارتقاء کیفیت و بهبود اجتماع پذیری می شوند؟ می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی- تحلیلی با روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است، به منظور دستیابی به هدف پژوهش، با بررسی و مقایسه بین ایستگاه های مترو کشورهایی که در این زمینه عملکردهای خوبی دارند با ایستگاه های مترو تهران، نکات مثبت آنها ذکر شد و در نتیجه گیری پیشنهاداتی همچون بازنگری در طراحی ورودی های ایستگاه، توجه بیشتر به مبلمان فضای داخلی و استفاده از هنرهای عمومی در جهت بهبود شرایط ایستگاه های مترو شهر تهران ارائه شده است.
تبیین عوامل مؤثر در ارتقاء حس سرزندگی شهروندان در بناهای فرهنگی (بررسی موردی: شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط یکی از عوامل مؤثر بر دلبستگی انسان به محیط است. محیط های بی کیفیت، خالی از جمعیت گشته و به تبع آن، سرزندگی در آن کاهش می یابد. بنابراین سرزندگی و نشاط یکی از معیارهای اصلی مکان هایی است که از کیفیت بالای برنامه ریزی و طراحی برخوردارند. امروزه توجه صرف به جنبه کمی طراحی سبب کاهش کیفیت اغلب فضاهای فرهنگی و در نتیجه کاهش سرزندگی شده است. روش انجام این مقاله کمی و کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و بدین منظور از منابع کتابخانه ای اعم از مقالات و کتاب های تخصصی معتبر بهره گرفته شد تا نتایج پژوهش های متنوع سایر محققین در حوزه رشد سرزندگی در کالبد فضا مورد مطالعه قرار گیرد. از طریق مطالعه ی کتابخانه ای مولفه های مؤثر پژوهش استخراج شده و به صورت چهارچوب نظری تدوین گردید. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان شهر رشت و نمونه مورد تحقیق 384 نفر می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی، پرسشنامه پاسخ بسته می باشد که پس از بررسی روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. نهایتاً پاسخ های پرسشنامه با نرم افزار «اس پی اس اس » مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون تی تک نمونه ای جهت بررسی فرضیات و از آزمون الویت بندی فریدمن برای رتبه بندی متغیرها استفاده گردید. مطابق یافته ها، تعامل بنا با طبیعت، ایجاد فضاهای اجتماع پذیر و سازماندهی شده می تواند موجب ارتقاء حس سرزندگی در بناهای فرهنگی گردد. همچنین سازماندهی فضایی، اجتماع پذیری فضا و تعامل بنا با طبیعت به ترتیب مهمترین عوامل در آزمون فریدمن شناخته شدند. بر اساس مؤلفه های مؤثر شناسایی شده در ارتقاء سرزندگی در فضای فرهنگی، راهکارهای طراحی متناظر با آن پیشنهاد شده است.
جایگاه مزارع و باغ ها در شکل گیری و توسعه شهر تاریخی نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر تاریخی نراق در سده اخیر به تدریج اقتصادِ مبتنی بر تجارت خود را از دست داده و از روزهای اوج فاصله گرفته است؛ با وجود این، ساختار تولیدی مبتنی بر کشاورزی و دامداری هنوز باقی مانده است. از این رو شهر، ارتباطی گسترده با حومه های زراعی خود دارد. کمبود آب، توسعه شهری ولو ناچیز و تغییر کاربری اراضی ناشی از ایجاد ساختارهای بزرگ از قبیل دانشگاه و مجموعه های کوچک و بزرگ صنعتی، مزارع، اراضی و باغ ها را در معرض خطر قرار داده است. این در صورتی است که بررسی های اولیه نشان از ارتباط گسترده میان اراضی زراعی با ساختار شهری نراق دارد. هدف: این مقاله در پی شناخت نقش و جایگاه مزارع و باغ ها در ساخت شهری نراق است و برای این منظور، پهنه قرارگیری مزارع، باغ ها و اراضی کشاورزی را در نسبت با هسته اولیه نراق و سیر توسعه تاریخی آن مطالعه خواهد کرد. روش تحقیق: روش تحقیق به کار رفته در این مقاله تفسیری_ تاریخی است و علاوه بر متون تاریخی، بافت و بستر شهری نراق نیز برای نیل به هدف تفسیر خواهند شد. در این راستا، پهنه های زیرکشت و اراضی کشاورزی مجاور شهر و محدوده های دورتر از بافت فیزیکی آن، در قالب نمونه هایی از مزارع مسکون و باغ ها شناسایی و مطالعه شده اند تا نسبت میان آنها با هسته اولیه شهر و توسعه های ثانوی آن روشن شود. نتیجه گیری: تحلیل یافته های این مقاله نشان می دهد که مزارع در الگوی خُرد استقرارِ خود، بهره گیری از منابع آبی، برنامه ریزی برای استفاده از زمین در جهت استقرار و توسعه یک استقرار امن و گسترش اراضی کشاورزی در راستای کاهش خطرات محیطی مانند سیلاب ها را فراهم می کرده اند. این الگو در مقیاسی کلان تر و در جهت توسعه و تبدیل هسته زراعی اولیه به زیستگاه و شهر ثانوی ادامه یافته و در عین حال با توسعه شهری به سوی شرق و در تبعیت از بافت و شکل مزارع و باغ های سوی شرقیِ زیستگاه اولیه هماهنگ بوده است.
بازشناسی الگوی معماری مسجد
حوزههای تخصصی:
با نگاه به سرگذشت دین اسلام و فاصله گرفتن از صدر آن شاهد تکثر در برداشت ها و تفسیر های گوناگون از اصل دین و سخنانی که پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) بیان می کردند هستیم. طبیعتاً این برداشت ها و تفسیر های متفاوت از دین و بیانات حضرت رسول(ص) نه تنها باعث پیدایش چند دستگی در دین مبین اسلام شد، بلکه تعاریف جدیدی از دین پدید آمد که در تمامی اصول زندگی مسلمین از جمله هنر مسلمانان تأثیرات زیادی گذاشت. بنابراین هنرمندان و بالاخص معماران مسلمان در آفرینش آثار خود هر کدام بنا به برداشت های فرقه و گروه خود از اسلام دست به ساخت اثر هنری می زدند، هرچند همگی آنها در اصل کلمه اسلام وحدت داشتند. در این مقاله برآنیم تا با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با رویکرد استنتاجی ارتباط امر نیایش با معماری و الگوی فضایی و مکانی ای که پیامبر اسلام با ساخت مسجدالنبی ارائه کرد را از منظر درون دینی بیان نماییم. برای این منظور فهم چیستی و چگونگی ساخت مسجد باتوجه به مفاهیم اخذ شده از قرآن و احادیث مهم می نماید. بنابراین پرسش این است که مسجد کجاست و چگونه می توان آن را درک کرد؟ و چگونه می توان مفاهیم و اصول ارائه شده در ساخت مسجدالنبی توسط پیامبر را در ساخت مساجد معاصر به کار گرفت؟. نگاهی تاریخی به معماری مسجد گویای این است که در الگوی کالبدی مساجد تغییرات فراوانی به وجود آمده است که بعضاً مخالف دستورات اسلام می باشد. این تغییرات باعث تهی شدن مفهوم مسجد از معنای اولیه خود و تقابل با مبانی مدنظر حضرت رسول(ص) و امر نیایش در اسلام شده است. نتیجه آنکه می باید با خوانش انتقادی مسجد تاریخی و فهم درست از اصول ارئه شده در قرآن و احادیث پیرامون امر نیایش، به الگویی مناسب از رابطه کالبد مسجد به عنوان جایگاه نیایش و به جا آوردن این امر توسط فرد مسلمان نزدیک شد. هرچند تنوع هنر و معماری در پهنه ی جغرافیایی مسلمانان باتوجه به ویژگی های سرزمینی اعم از فرهنگ، سیاست، اقلیم و... امری اجتناب ناپذیر می نماید.
بازتعریف هستی شناختی مکان به مثابه امر شهری-رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کلانشهر معاصر از گذر تحولات گفتمانی و پارادایماتیکِ صورت گرفته در جهان با دو نقشِ گاه متعارض روبه روست: نقش آفرینی در سطح ملی/فراملی و پاسخ گویی به انتظارات سطح محلی. به همین اعتبار و به دلیل کثرت و تنوع ارتباطات میان این دو سطح و سوژه های مختلف ذیل این نقش های دوگانه، تعریف چیستی «مکان» در این کلانشهر، یا به نوعی هستی شناسی مکان، باید دستخوش تغییر شود. آن مفهومی از هستی مکان مد نظر است که بتواند ارتباطات پیچیده مذکور و منازعات محتمل و مستتر در آن را در مقام یک شبه ابژه (مظروف) بر خود هموار کرده و در قامت یک شبه سوژه (ظرف) جرح وتعدیل کند و در خود جای دهد. هدف پژوهش: بازتعریف هستی شناختی مکان به نحوی که فارغ از مرزهای جغرافیایی بتواند در قامت یک لایه واسط تحت عنوان «امر شهری-رابطه ای»، میان این دو سطحِ نقش انگیزی، میانجی گری کند، یعنی مکان در مقام یک شبه ابژه-شبه سوژه.روش پژوهش: پارادایم تحقیق معطوف به الگوواره های بینشی پسا اثبات گرایانه و رهیافت پسا ساختارگرایی است و هستی شناسی مکان به مثابه یک موجودیت شهری-رابطه ای در کلانشهر امروز را دنبال می کند. روش این تحقیق کیفی و نوع آن توسعه ای-اکتشافی است. این تحقیق به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل و بسط آرا و رویکردهای نظری، در پی ارائه یک هستی شناختی جدید از مفهوم مکان در کلانشهر امروز است.نتیجه گیری: مکان به عنوان یک شبه ابژه/شبه سوژه باید یک میانجی ارتباط دهنده (امر شهری-رابطه ای) بین دو سطح نقش انگیزی متفاوت باشد تا از این طریق، ارتباطات سوژه های متکثر و بعضاً ناهمگون را انتظام بخشیده و منازعات میان آنها را تعدیل کند. مختصات میانجی گری این لایه واسطِ شهری-رابطه ای چهار حالت طیف گونه را برای سطح مکان بودگی ممکن می کند: نیل به سوی مکان بودگی حداقلی، نیل به سوی مکان بودگی حداکثری، دستیابی به حدی از مکان بودگی، احتمال آشوبناکی و بی نظمی.
بازخوانی اثر معماری به کمک مدل نقد بینامتنی؛ نمونه موردی: مسجد ولیعصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فقدان خوانش نظام مند آثار معماری در جامعه معماری منجر شده است تا شاهد نقدهای مستدلی که منجر به ارتقای کیفی آگاهی طراحی شوند نباشیم. این پژوهش با تکیه بر خوانش بینامتنی آثار معماری، روابط میان عناصر درون متن و برون متن و تأثیر آن ها در شکل گیری معنای کلی اثر معماری را بررسی می کند. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظریه بینامتنیت به عنوان ابزار نقد، مدل نقد بینامتنی معماری تدوین شده است. سپس این مدل در خوانش مسجد ولیعصر آزمون شده است. هدف: این پژوهش با هدف شناخت و بررسی جایگاه نظریه بینامتنیت در روش نقد معماری به دنبال ارائه یک روش جدید در نقد معماری مبتنی بر این نظریه بوده است. روش تحقیق: این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است که در مرحله جمع آوری داده ها از روش توصیفی و مرور متون مرتبط یا ادبیات موضوع، و در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روش استدلال منطقی بهره گرفته است. این تحقیق با تکیه بر نظریه بینامتنیت صورت گرفته است و در لایه های مختلف به بررسی متن مورد نظر (در اینجا اثر معماری) پرداخته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که متن معماری در لایه های متعدد معنایی از لایه های پدیداری تا زایشی شکل می گیرد و انواع دلالت در شکل گیری لایه های آن مؤثر است و با به کارگیری مدل نقد بینامتنی، لایه های شکل دهنده آن از لایه های معماری تا فرامعماری مورد بازخوانی قرار می گیرد. به کارگیری نقد بینامتنی از خوانش سطحی آثار معماری جلوگیری می کند و اثر معماری را به عنوان عضوی از مجموعه ای از آثار مطالعه می کند که در طول مقطع زمانی و به دلایل خاصی شکل گرفته اند و بدین ترتیب می تواند منجر به درک لایه های پنهان معنا شود و در خوانش اثر، پارادایم های گسترده تری را فراخوانی می کند.
ارتباط هنر و هندسه در معماری و اهمیت نظام سازه ای در طراحی
حوزههای تخصصی:
در سیستم سازه ای ، ساختمان ها بایستی با نمای خود و سایر ساختمان ها همخوانی داشته باشند. این سیستم عملکرد ساختمان را از طریق فهمیدن ابعاد هندسه سه بعدی فضا و ادراک آن از طریق روابط درون متن مشاهده می کند. در بررسی تاریخی سبک های معماری، پیوستگی بین معماری و هندسه، در دوره های کلاسیک و تاریخی اروپا بسیار مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد معماری و هندسه از طریق تاریخ به هم پیوند خورده و بسیاری از سبک های معماری به خصوص معماری اروپا متأثر از آن بوده است. در این پژوهش نمونه های متقاعدکننده ای از توسعه هماهنگ هندسه و معماری در سبک رنسانس و مقاطع زمانی پس از سده هجدهم مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
ارزیابی عوامل محیطی موثر بر ایجاد حس فضای قدسی در مساجد (مطالعه موردی: مسجد بازارتهران، مسجد دانشگاه تهران، مسجد الجواد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای قدسی، فضایی است رشددهنده و تعالی بخش که در آن، وحدانیت به عنوان کیفیتی هویت بخش، معیار و مبنای شخصیت و روح فضا محسوب می شود؛ وحدانیتی که باوجود تکثر و تنوع عناصر شکل می گیرد تا مخاطب چنین فضایی را به فطرت خویش رجعت دهد و نمودی از کمال باطنی اش را در آن باز یابد. مساجد به عنوان نماینده اصلی ساختارهای فیزیکی معماری اسلامی روزگاری نمایشی آشکار از تبلور فضای قدسی در عرصه محیط انسان ساخت بوده اند، درحالی که امروزه متأسفانه به دلیل تسامح و بی توجهی، اغلب، این کیفیت کلیدی و حیاتی شان رنگ باخته و در قالب کالبدهایی صرفاً فیزیکی از پاسخ دهندگی فضایی به نیازهای معنوی مخاطب، بازمانده اند. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مفهوم فضای قدسی و ارزیابی معیارهای آن در تعدادی از مساجد معاصر، به دنبال پاسخ این پرسش است که در مساجد معاصر، معیارها و شاخص های مفهوم فضای قدسی چگونه و به چه میزان حضور دارند؟ روش این تحقیق، از نوع توصیفی- ارزیابی و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل محتوا است. در رابطه با تجربه حسِ فضای قدسی در مسجد، میزان حس فضای قدسی در سه مسجد با یکدیگر متفاوت است. این حس در مسجد امام تهران (شاه سابق) از بقیه مساجد بیشتر است؛ مسجد دانشگاه تهران در وضعیتی بینابین و میانه در مقایسه با دو نمونه دیگر قرار دارد و مسجد الجواد در وضعیتی کاملاً متفاوت، ازلحاظ دلالت های عینی و ذهنی حس فضای قدسی، بسیار ضعیف ارزیابی می شود که عمدتاً معلول نگاه مدرن و حداقلی ای است که در زمان ساخت این بنا موردتوجه قرارگرفته است.
ساماندهی و مدیریت ترافیک شهری با کمک سیستم های حمل و نقل هوشمند
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل و نقل شهری ازاصلی ترین موضوعات درحل مشکلات ومعضلات ترافیک شهری به شمار می رود. یکی از ضروری ترین نیازهای هرجامعه در کنار توسعه اقتصادی و اجتماعی موضوع توسعه صنعت حمل و نقل و بهبود کارایی سیستمهای حمل و نقل می باشد. در سالهای اخیر گرایش به استفاده از مکانیزمهایی جهت بهره گیری از فناوریهای نوین، استفاده بهینه از منابع موجود، ابتکار عمل و استفاده از تکنیکهای مدیریت ترافیک شهری در اغلب کشورها، بهعنوان بهترین راهکارها مورد توجه مدیران ترافیک کلان شهرها قرارگرفته است و یکی از جدیدترین و مؤثرترین راهکارهای مدیریت ترافیک بکارگیری سیستمهای هوشمند حمل و نقل و ترافیک شهری (ITS) است. در این تحقیق پس از بررسی ضرورت گرایش به فن آوریهای نوین در عرصه حمل و نقل و ترافیک شهری و از دیدگاه مدیریت شهری، به تعریف سیستمهای هوشمند حمل و نقل و ترافیک شهری، نحوه عملکرد، انواع خدمات و معرفی زیرسیستمهای مرتبط پرداخته شده و همچنین مزایا و چالش های سیستمهای هوشمند حمل و نقل و ترافیک شهری مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و تحقیقات قبلی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که بسیاری از راهکارهای ITS میتواند در زمینه کنترل ترافیک موثر باشد و یکپارچه سازی این روشها از طریق نشر اطلاعات و زیرساختها موجب هم افزایی اثرات آنها می گردد. علاوه بر این براساس مطالعات انجام گرفته با وجود آنکه خدمات ITS طیف وسیعی دارد اما براساس نیازها و شرایط مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اقلیمی هر کشور و منطقه بخشی از خدمات در اولویت برنامه های ITS آن منطقه قرار میگیرند. لذا لازم است به منظور بهره برداری بهینه از خدمات ITS و داشتن یک ITS موفق نسبت به برنامه ریزی و تهیه و تدوین طرح جامع در مراحل تعیین راهبردها و جهت گیری ها و همچنین مراحل اجرای پروژه های ITSمتناسب با شرایط منطقه ای اقدام گردد.
تحلیل اجتماعی ابسنس (غیاب) در روایت های تاریخی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
63 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کیفیتِ زیست و معنای زندگی همواره با حضور عناصر، اشیاء، چیزها، افراد و مفاهیم پیوند خورده است و غیاب به معنای نفی و سلبِ حضور، این معنا را قوام داده و از همین رو در فلسفه و هنر بسیار وارد شده است. مفهوم ابسنس به مثابه یک استراتژی هنری در بطن بسیاری از آثار هنری به ویژه در قرن حاضر تلقی می شود. در عکس ها، متونی که ردّ حضور چیزها را در گذشته عرضه می کنند، ابسنس کارکردی استنادی پیدا می کند. اما پرسشِ اساسی این است که چگونه در متون عکاسانه، از غیاب عناصر و چیزها، پی به وجود روایت های تاریخی نهفته در متن آن ها می بریم؟هدف پژوهش: عکس ها به عنوان متونی همه جا حاضر چه در آلبوم های خصوصی یا نهادهای هنری یاخبری، و چه در فضاهای اجتماعی مجازی و مبتنی بر وب، غیبت های گوناگونی را که خاستگاه های متفاوتی دارند، ارایه می کنند و تحلیل تاریخی غیاب در این آثار، به فهم بهتر بستر اجتماع انسانی منجر می شود. فرضیه این است که عکس به عنوان یک متن تاریخی وقتی با روایت های پیرامون و بیرونیِ خود پیوند خورده و تحلیل شود، غیاب را به مثابه نفیِ حضورِ نیروهای سرخورده ای در متن اجتماعی ارایه می دهد که هریک، به صورت بالقوه قدرت مشارکت و تغییر در رفتارها و کنش های زندگی روزمره را دارند. روش پژوهش: براساس تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی در متون عکاسانه خواهد بود، چرا که در این رویکرد، رفتارها، رخدادها و باورها در بافت زندگی روزانه، در روند تحقیق تاریخی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: ابسنس در قاب عکس، می تواند اشکالی متنوع از قدرت های پنهانی لایه های مختلف اجتماعی را عرضه دارد؛ نیز به جایگاهِ عناصر غایب در سطح عکس ها پرداخته و توضیح داده شده است که چگونه عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی، محتوای متفاوت و قرائت دیگرگونی را از رخداد شکل دهد.
ارزیابی ایجاد مؤلفه های شهر دوستدار کودک در شهر بندرانزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
51 - 65
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: افزایشِ شهرنشینی و کمبود فضاهای شهری برای حضور کودکان در محیط های شهری، موجب شده است تا حضور آن ها در این عرصه روزبه روز کاهش یابد. نبود این فضاها، باعث گردیده تا حس تعلقِ کودکان به فضای شهری به گونه ای متفاوت ارزیابی گردد. ازاین رو، می توان این گونه بیان داشت که محیط، نقش بنیادین در شکل گیری شخصیت و رشد کودک داشته که از این طریق می تواند عوامل فرهنگی، اجتماعی و یا بخش عمده ای از دل بستگی های محیطی و مکانی کودک در بستر خانواده و محله شکل بگیرد. هدف: مطالعه ی حاضر در تلاش است تا میزانِ ارتباط مؤلفه هایی همچون انعطاف پذیری محیط، هویتِ مکانِ حضور کودک و قابلیت حضورپذیری محلات، به عنوان مؤلفه های شهرسازی با مؤلفه هایی مانند بازی سازی محیط، هیجان تجربه شده کودک و مشارکت کودکان در تصمیم گیری را موردسنجش قرار دهد. پرسش اساسی این پژوهش، اثر و میزان هر یک از مؤلفه ها بر دیگری می باشد. روش:این کنکاش از لحاظ روش شناسی، کمی و راهبرد آن، توصیفی و از نوع علَی_مقایسه ای است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخت است که جامعه ی آماری آن را ۸۰۰۰ دانش آموزانِ مقطع ابتدایی شهر بندرانزلی تشکیل می دهد که از میان آن ها ۳۶۷ نفر به عنوان نمونه، به صورت پرسشنامه بسته_ پاسخ، موردمطالعه و با استفاده از نرم افزارهای 24SPSS و 80/8 LISREL مورد تحلیل قرارگرفته اند. یافته ها: تحلیل یافته ها حاکی از آن است که انعطاف پذیری محیط، بیشترین ضریب اثر را با 95%، در کودکان داشته که باعث ایجاد خلاقیت در ساخت و به وجود آوردن بازی در محیط توسط کودک می شود. نتیجه گیری: حضورپذیری محلات با 94 درصد و هویت مکانِ حضور کودک با 89 درصد در رده های دوم و سوم، بیشترین تأثیرگذاری را به ترتیب بر شرکت در تصمیم گیری و هیجان تجربه شده کودکان در نتایج پرسشنامه کسب کرده است.
Campus Wind Environment Evaluation (Case Study: North China University of Technology)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۱ - Serial Number ۳۵, Winter ۲۰۲۰
59 - 66
حوزههای تخصصی:
Wind environment in the populated built area especially in campus is important. This s tudy tes ted 57 crossroad spots over of the whole campus in North China University of Technology (NCUT). The data of wind speed and direction were measured at fixed time and fixed place. The average, maximum values as well as the speed variation scale were calculated. Wind comfort criteria were adopted to examine the spots of s till wind zone, wake flow zone and risky zone. The overall measured data in wind scale map was analyzed to find out the changes of wind speed and direction in different seasons and in different locations of the school. Research and analysis show that The results show that the overall wind environment of the campus is good, the average wind speed is between 0.04-4.8, the average wind speed in spring (1.38m/s) is slightly larger than that in autumn (0.87m/s). However, the overall frequency of campus wind comfort location measurement is not high (52% and 30% in spring and autumn respectively). Finally, with analysis results, some sugges tions were given to improve the wind environment of NCUT campus. Additional CFD simulations are undertaken in order to help identifying the wind risky points.
Explanation of the Architectural Education Patterns with a Focus on Increasing Creativity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
29 - 38
حوزههای تخصصی:
Architectural education requires efficient methods to demonstrate its efficiency to meet the quantitative and qualitative needs derived from modern socio-economic development. In architectural education, the ability to design is an essential part and the main goal of education. Looking at the various methods and patterns related to architectural education and the type and content of instruction in architecture, one can observe the necessity of choosing or designing a model of thinking to teach skilled courses, including practical workshops in schools of architecture, institutions, and colleges. In this study, the relationship between emotional intelligence and creativity has been examined. Depending on the educational system structure, this examination can improve the educational infrastructure, because the main function of the educational system is self-awareness of students regarding their personality. Students, by recognizing multiple intelligences, can gain the necessary confidence to be creative and self-fulfilling. Although less attention has been paid to identifying and developing creativity in our education system, it is necessary to scrutinize the processes of emotional intelligence and creativity and to examine the effective factors. In the present study, the standard tools for measuring and collecting information, were the Torrance Creativity Questionnaire Test, Gardner's Multiple Intelligence Test, and the Academic Improvement Test before and after training. In order to analyze the data and test the hypothesis, the methods used were Delphi's expert method, correlation test, covariance, and T-test in SPSS software.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله مبتنی بر روش هوشمند فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله (نمونه موردی : مناطق سیزده گانه شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
19 - 43
حوزههای تخصصی:
با بروز بحرانهای طبیعی مانند زلزله و سیل و در نتیجه کاهش توانمندی سازمانهای مسئول به دلیل آسیب دیدگی زیرساختها ، نبودن اطلاعات قطعی و قابل استناد، تقاضا برای ارسال نیروهای امدادی متخصص و لجستیک افزایش می یابد. در چنین شرایطی نیاز است فرآیندهایی که در هنگام امدادرسانی پس از وقوع یک بحران به انجام می رسند به نحوی برنامه ریزی شوند تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی نیاز آسیب دیدگان به بهینه ترین شکل ممکن در تحقق شهر ایمن باشند. هدف اصلی در این مقاله طبقه بندی مناطق آسیب پذیر در برابر زلزله با روشی ابتکاری به منظور ارسال تجهیزات و نیازهابراساس اولویت است در این پژوهش ابتدا و به منظور انتخاب شاخص های بهینه و موثر( ازبین شاخص های متعدد) در تخمین خسارت زلزله به منظور طبقه بندی مناطق از روش تحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP) )Fuzzy Analytic Hierarchy Process استفاده کردیم.سپس به ارائه روش جدیدی به نام مدل فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله Black Hole- Intuitive Fuzzy C Mean(BH-IFCM) پرداختیم و بوسیله آن پهنه بندی خطرپذیری زلزله در مناطق سیزده گانه شهر مشهد انجام شده است. با توجه به استفاده از مدل فازی شهودی (در شرایط عدم قطعیت اطلاعات در زمان زلزله) و به کار گیری الگوریتم سیاهچاله نتایج عددی نشان دهنده صحت طبقه بندی 97.34% بر روی داده های مشهد و 96.73% بر روی داده های بم می باشد .
ارزیابی اثرات اجرای ابرپروژه بین الحرمین شیراز بر اجتماع محلی پیرامونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
ابرپروژه ها به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت شهری برای ایجاد فرصت های رشد اقتصادی، کارآفرینی و جذب سرمایه های ملی و بین المللی در بسیاری از کشورهای بیشتر و کم تر توسعه یافته مطرح شده اند. این دست پروژه ها دامنه اثر وسیعی دارند و گروه های اجتماعی زیادی را تحت تأثیر قرار می دهند: جابه جایی های جمعیتی به دلیل خروج برخی از ساکنان و استقرار گروه های جدید، تغییر هویت محله ها و ایجاد محیط کالبدی بیگانه برای ساکنان، اثرگذاری بر نوع و کیفیت اشتغال محدوده و یا وعده های تحقق نیافته حل بحران های اجتماعی و از دست رفتن اعتماد به بخش عمومی. پروژه بین الحرمین شیراز نیز با انگیزه متوازن نمودن خدمات شهری و ایجاد فضاهای با کیفیت شهری در هماهنگی با بناهای تاریخی، مذهبی مجاور، یعنی دو حرم مطهر حضرت احمدبن موسی (ع) و حرم مطهر سید علاءالدین در دستور کار شهرداری شیراز قرار گرفت. این مقاله اثرهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیط زیستی اجرای این پروژه بر ساکنان دو محله مسکونی پیرامونی، اسحاق بیگ و لب آب را بر پایه پرسش از ساکنان این محلات ارزیابی می کند. این پرسش ها برای گردآوری داده های مورد نیاز بر پایه نظریه اثر برنامه و نیز پژوهش های پیشین تعیین شدند و 375 نفر از ساکنان به آن ها پاسخ دادند. پاسخ ها با انتخاب مدل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتیجه تحلیل بیانگر این است که تمام 25 شاخص به کاررفته در مدل تحلیل پژوهش دارای رابطه معنادار با معیارهای سطح بالاتر هستند و کفایت لازم در پوشش معیارهای مورد نظر را دارند. بیشترین اثر در بعد کالبدی و در معیار دسترسی به امکانات و تسهیلات بوده است، اما این پروژه در شاخص هایی چون افزایش ساخت وساز و بهبود کیفیت بناها- که جزئی از اهداف ساخت این پروژه نیز بوده اند- کم ترین اثر را داشته است. این پروژه در بعد اجتماعی و در مواردی چون افزایش اعتماد به شهرداری و نهادهای دولتی و سازمان های مردمی و تمایل به همکاری با آن ها، وجود مکان یا واقعه خاطره انگیز، تمایل به ماندگاری، رابطه با همسایگان و هم محلی ها و استفاده از فضاهای عمومی کم ترین اثر مثبت را داشته است.
تاثیر رویکرد اگزیستانسیالیسم بر آثار کامران دیبا (نمونه های موردی: پارک شفق، شهر شوشتر و موزه هنرهای معاصر)
حوزههای تخصصی:
باوجود اینکه معرفت شناسی در میان مباحث فلسفی، یکی از اصول اندیشیدن درباره نظام آموزش است؛ تاثیر آن در فرآیند طراحی معماران کمتر دیده شده است. علاوه بر آن امروزه بخش فرآیند، نظریه ها و روش های طراحی در درس طرح دانشجویان معماری و همین طور از نظر معماران به هنگام طراحی، مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل در مقاله حاضر به بررسی معرفت شناسی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار شاخص کامران دیبا که مطالعات وسیعی توسط ایشان در دوران دانشجویی بر روی این فلسفه انجام شده و در آثارشان اصول طراحی رویکرد اگزیستانسیالیسم قابل مشاهده می باشد، پرداخته شده است. علاوه بر آن، دیبا یکی از معماران معروف معاصر ایرانی محسوب می شود، که آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است. به همین دلیل بررسی آثار ایشان در فرآیند طراحی معماری، می تواند منبع الهام ارزشمندی برای طراحان باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه کامران دیبا در طراحی بیشتر به سمت شناخت شناسی است تا هستی شناسی. هدف کلان معمار در آثارش، طراحی متناسب با انسان است و اصول رویکرد اگزیستانسیالیسم در پارک شفق بیشتر از دیگر آثارش مورد استفاده قرار گرفته است.
مولفه های روانشناسی محیط در طراحی مرکز کودکان بی سرپرست
حوزههای تخصصی:
بی سرپرستی از آغاز خلقت وجود داشته است و کودکان بی سرپرست در مرکز نگهداری و به دور از حضور والدین و اعضای خانواده زندگی می کنند و برخی از آنان دچار محرومیت و احساس شکست و گاه دچار صدمات و ضررهای روانی می شوند. طراحی خانه به عنوان مهم ترین مکانی که زندگی انسان در آن اتفاق می افتد از اهمیت فوق العاده برخوردار است. جهت طراحی چنین محیط هایی ابتدا لازم است تا طراحان شناخت صحیحی از نیازهای واقعی و به خصوص روانی افراد مورد نظر داشته و بر اساس علایق و رفتارهای پیش بینی شده شان در پی شکل دادن به نیازهای مختلف روانی آنها باشند تا بتوانند محیطی مناسب با ویژگی های رفتاریشان را که در صدد شکل دادن فضاهای مورد نیاز بر اساس نیازهای مختلف است تجربه نمایند. نقش محیط و عوامل تأثیرگذار بر آن در رابطه با رشد اجتماعی و نحوه ارتباط با محیط و همسالان در هر سنی اعم از کودک باخردسال بسیار مهم و ضروری می باشد. که همین، ضرورت به کار گیری اصول روانشناسی محیط در طراحی داخلی و خارجی خانه کودک با توجه به رنگ، فرم و فضا و تغییر پذیری و تداخل فضاهای باز و بسته و بازسازی عناصر محرک طبیعی مانند نور، آب و رنگ به عنوان عامل مؤثر در بهبود رفتارشان را اجتناب ناپذیر می کند روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و نوع آن کاربردی سنظری است و مبانی تئوریک آن براساس مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است و نتیجه این امرمشاهده تاثیر بسزای آن بر ارتقاء و دلبستگی به بقای زندگیشان و محل سکونتشان ،کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی و تقویت انگیزه درونی این عزیزان برای دستیابی و تحقق رویاهای سبزشان می باشد."
نقش شهرهای دانش بنیان و نوآور در توسعه شهری و منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: استفاده مداوم از درآمدهای ناپایدار شهری برای توسعه شهرها، مشکلات عدیده ای را برای این جوامع بوجود آورده و ادامه این روند، شهرها و مناطق را با چالش جدی مواجه کرده است. هدف: هدف بررسی نقش مناطق دانش بنیان در توسعه شهری و منطقه ای بر اساس مبانی نظری و تجربیات جهانی است. روش:این مقاله با روش اسنادی و کتابخانه ای به مطالعه مبانی نظری و سوابق تجربی و پیشینه علمی پرداخته شده است. یافته ها: مبحث نوآوری به عنوان یکی از ارکان اصلی شهرهای دانش بنیان همواره مطرح می باشد یکی از نتایج مناطق نوآوری شکل گیری شهرهای دانشی است. از این رو، شهر- منطقه ها مرکز رشد و مرکز دانش هستند. فرآیند نوآوری به این مسئله می پردازد که چه چیزی دانش را به ارزش تبدیل می کند و از طریق روابط متقابل و پیچیده در یک محیط نهادی ایجاد می شود. به عبارتی دیگر عناصر اصلی این مجموعه دانشگاه ها، صنعت و دولت می باشند چنانچه این ارتباط به نحو مطلوب برقرار گردد رسیدن به توسعه از طریق شهرها و مناطق دانش بنیان حاصل می گردد. تجربیات جهانی مطرح شده، گویای این واقعیت است. نتیجه گیری: پیوند بین افراد خلاق و سرمایه گذاران عمده و حکمروایان شهری و منطقه ای، محیط مساعدی برای ظهور مفهوم جدیدی در جامعه علمی تحت عنوان "شهر دانش بنیان" را فراهم آورده است، دو نیروی پیشران در شکل گیری شهرها و مناطق دانشی، ساختار فضایی برنامه ریزی را در سه سطح برنامه ریزی منطقه ای، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری تغییر داده اند. با توجه نقش مهم ارتباط بین برنامه ریزی شهری و منطقه ای در یک نظام سلسله مراتبی منسجم، توجه به سیستم نوآوری منطقه ای و ارتباط منسجم بین سطوح برنامه ریزی منطقه ای، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری در راستای ایجاد و راه اندازی شهرهای دانش بنیان حائز اهمیت است.
تحلیلی نوستالوژیک و آیکونیک از کارکرد المانهای شهری رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
19 - 41
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: المان های شهری نقش چشم گیری در شکل گیری، تغییر و بازتولید هویت شهری دارند، این عناصر یکی از زمینه های ظهور نشانه ها و نمادها هستند. نشانه ها به شکل های مختلف می توانند در فضای شهری ظهور یابند و در پویایی و جذابیت بصری شهر و نیز ماندگاری تصویر آن در ذهن مخاطب تاثیرگذار باشند. حجم های شهری بخشی از گرافیک شهری و زیر مجموعه هنر شهری است و کیفیت های بصری و محتوایی آنها بر فضای شهر تاثیرگذار است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که کارکرد المان های شهری در ایجاد هویت شهری با رویکرد خاطره انگیزی چیست و فرایند ارتباطی نشانه های موجود در حجم های شهری در ارتباط با مخاطب چگونه است. هدف: تحلیل المان های شهر رشت با رویکرد نوستالژی مورد توجه قرار گرفته و در نمونه های منتخب، فرایند شکل گیری آیکن، هایپرآیکن و هایپوآیکن مورد بررسی قرار می گیرد. روش: روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. تجزیه تحلیل داده ها کیفی است. یافته ها: حس نوستالژی با کاربرد المان ها و حجم های برگرفته از هنر و فرهنگ در محیط شهری ایجاد می شود که بخشی از هویت شهر است. نتیجه گیری: : تداعی نوستالژی را می توان در مجسمه های شهر رشت با مضامین تاریخی و فرهنگی مشاهده کرد. تعدادی از مجسمه های شهر رشت با ارجاع به طبیعت بومی، کارها و مشاغل سنتی، آثار تاریخی و نیز وقایع حماسی و قهرمانی، احساس تعلق خاطر و حس مکان را در مخاطب ایجاد می کند.