فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
خانه محیطی برای شکل گیری فعالیت های فردی و اجتماعی به منظور تأمین بخشی از نیازهای مادی و غیرمادی افراد می باشد. در عصر حاضر الگوی فرهنگی و رفتاری در طراحی فضاهای مسکونی به عنوان مؤثرترین مؤلفه شکل گیری فعالیت های عمومی مردم، نادیده گرفته می شود. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر فرهنگی و به تبع آن شیوه زندگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنین بر الگوی کالبدی مسکنمی باشد. با تغییرات فرهنگی، نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنین نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازماندهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. این پژوهش تغییرات سازماندهی فضایی و شیوه زندگی در مسکن مراغه و تأثیرات متقابل آ نها را از زندیه تا امروز مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این تحقیق به صورت ترکیبی بوده که در بخش مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی و در بخش مطالعات میدانی با روش کیفی، با بررسی و برداشت 32 خانه و مصاحبه با پنجاه نفر از ساکنین به صورت تصادفی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته و در حوزه مردم شناسانه با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ارتباط شیوه زندگی با ساختار کالبدی تبیین شده و از آنجا که شهر مراغه برای این کار انتخاب شده است نوع مطالعه موردی در نظر بوده است و نتایج نشان می دهد که در هر منطقه، شیوه زندگی ساکنین آن منطقه شامل الگوهای رفتاری، فعالیت های روزانه و سالانه، الگوی مسکن منطقه و تغییرات آن در طول زمان، رعایت حریم بخش های مختلف خانه، توجه به مفاصل ارتباطی فضاها و ارتباط با طبیعت مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی خانه ها هستند.
چگونگی بازتاب جلوه های میان متنی در بازخوانش معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
دوگانه انگاری خلاقیت و نووارگی در مقابل اثرپذیری، پیوندگونی و خویشاوندی میان آثار از بحث هایی است که به ویژه پس از مدرنیته همواره بر هنر و معماری سایه افکنده است. این پژوهش در تلاش است با رهیافت به فرآیند میان متنی بیان کند؛ معماری تنها با اتکا به نبوغ و چیرگی اصالت ایده ی معمار و به یکباره و ناگهانی خلق نمی شود بلکه در جذبه و کشاکشی غریزی با تجربه، روش، اثر و ابزارهای دیگر هنرمندان؛ قوام می یابد. معماری اقتباس وخوانشی گسترده، ناهمگون و بیپایان از آثار دیگران و همواره در گفت وگوی با دیگری است. از سوی دیگر در فرآیند میان متنی تلاشمان برای جست وجوی شباهت ها و قیاس آثار معماری با یکدیگر را باید به میل انسان به یافتن تبار، تبارشناسی و در اصطلاح یافتن اسطوره ی خویشاوندی اش نسبت دهیم. پژوهش در دفاع از این فرضیه بنا شده که معماری نوعی گفتمان است که از پیوندخوردگی و خویشاوندی میان آثار در تقابل با هژمونی یکتایی و منحصربفرد بودن سخن می گوید و در انتقاد از نقد سنتی است که در بدنهی انتقاداتشان ارزش اثر را به اصالت ایده، حاصل ذهن خلاقه ی آفریننده، نسبت می دهند و برخی آثار را تا سطح اثری کپی و فقط اقتباسی، تنزل می دهند . اما در رهیافت میان متنی هیچ متنی (اثری) دیگر فقط یکتا نیست و به طور حتم در گفتگوی میان لایه های ذهن هنرمند با یک یا چند پیش متن دیگر شکل یافته است. پژوهش با ماهیتی کاربردی و به روش تحلیلی - تفسیری می باشد. داده های مستخرج با تکیه بر استدلال منطقی مورد تحلیل قرار خواهند گرفت که نتایج آن در قالب جداولی ارائه خواهد شد. با رویکرد تفسیرگرای میان متنی به تحلیل آرای معتبر با محوریت مفهوم خوانش میان متنی می پردازیم و در نهایت تحلیل چند اثر از معماری ایران ارائه می شود، تا خوانش معماری میان متنی، به صورت کلّی بازشناخته شود.
باز زنده سازی در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری ساکنین (مطالعه موردی: محله اوچدکان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
81 - 92
حوزههای تخصصی:
ترک ساکنین بومی و اصلی محله های تاریخی و قدیمی شهر و جایگزینی مهاجرین با سطح درآمد پایین پیامدهایی چون شکل گیری کانونهای بزهکاری، بحران هویت، توسعه افقی شهر، ایجاد شهرک های پیرامونی و حومه ای، مشکل تامین زیرساخت ها را به دنبال دارد. بنابراین ضرورت دارد در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری آنها مطلوبترین رویکرد بازسازی بکار گرفته شود. این پژوهش برآن است که این مسئله را در محله اوچدکان اردبیل بررسی کند. ار نظر روشناسی بر اساس ماهیت پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس هدف از نوع توصیفی – موردی و علی است. در گرداوری داده ها از روش اسنادی و مشاهدات میدانی و در تجریه تحلیل داده ها از روش t تک نمونه ای و آمار توصیفی استفاده شده است. از نتایج پژوهش می توان به ساخت اجتماعی و ساخت اقتصادی همگن در محله، کم بودن شکاف اجاره املاک و شکاف قیمت املاک در محله اشاره نمود
تبیین رابطه خاطره انگیزی بزرگراه های درون شهری با طرح واره های ذهنی مکانی- اجتماعی ناظرین (مطالعه موردی: بزرگراه های مدرس، چمران و حقانی در کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
73 - 86
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، بررسی رابطه بین خاطره انگیزی ناظرین و ایجاد طرح واره های ذهنی مکانی اجتماعی آنها در حاشیه سبز بزرگراه درون شهری است. هدف مقاله بررسی مؤلفه های همگرایی طرح واره های ذهنی شهروندان است که باعث ایجاد خاطره انگیزی بیشتر بزرگراه های سبز درون شهری می شود. روش تحقیق شامل روش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری ناظرینی که از فضای حاشیه بزرگراه های مدرس، چمران و حقانی مورد سنجش قرار گرفتند، 51 نفر می باشد. تکنیک های تحلیل شامل تحلیل آماری توصیفی و استنباطی است. یافته های پژوهش نشان می دهد، توجه به طرح واره های مکانی- اجتماعی یکی از اصلی ترین مؤلفه های برای ایجاد خاطره انگیزی برای ناظرینی که در فضای حاشیه بزرگراه است و خاطره انگیزی و طرح واره های ذهنی شرط علی برای وجود یکدیگر هستند و جداره ها و تپه های سبزی دارای حس محصوریت، ساختمان های شاخص بلند و سازه ها و المان های شاخص ابتدایی و انتهایی نقش مهمی در خاطره انگیزی دارند. فضاهای رها شده ممتد حاشیه تأثیر بسیار نامطلوبی بر مطلوبیت بزرگراه دارد.
بررسی گوشه سازی گنبد در مجموعه سلطان محمود بندرآباد
حوزههای تخصصی:
مجموعه سلطان محمود در بندرآباد در فاصله 36 کیلومتری یزد توسط شیخ تقی الدین دادا در اواسط قرن هفتم دایر گردید. مجموعه بندر آباد به جهت واقع شدن در درون بارو و حصار کهن به همراه دیگر عناصر معماری از اندام های اصلی و ساختارهای بافت روستا محسوب می شود. مجموعه بندر آباد در گذشته مهم ترین و تأثیرگذارترین عنصر بافت بوده و بخش مهمی از هویت روستا در آن سرشته و به آن پیوسته بوده اگرچه از اهمیت و تأثیرگذاری آن کاسته شده، اما اطلاعات ارزشمند از تاریخ معماری بومی را در خود جای داده است. مجموعه بندر آباد رستاق کهن ترین اثر روستای بندر آباد در دوران پس از اسلام می باشد، مبین تاریخ بافت در پژوهش ها به شمار می رود و در هیئت و ساختار مجموعه منظومه ای از دگرگونی و تغییرات متعلق به دوره های تاریخی مشاهده می گردد که در طول زمان با علل و اندیشه های متفاوت به وجود آمده است. در این مقاله سعی شده به واکاوی گوشه سازی گنبد در دوره های تاریخی پرداخته و پس از بررسی نظریات ارائه شده درباره مجموعه، به تحلیل ساختاری گوشه سازی ها پرداخته شود. ویژگی های بارز معماری بنا و به ویژه کیفیت درخشان تزیینات گچی، عملاً وجوه دیگر معماری، از جمله چپیره آن را، در مطالعات انجام شده، تحت الشعاع قرار داده است. از طرفی، در نگاهی کلی تر، مطالعات انجام شده در مورد منطقه انتقال نیز بیشتر مبین ویژگی های شکلی، سبکی و یا سازه ای در نحوه پیش نشستن گوشه ها (گوشه سازی ها) بوده اند و محتوای کلی آن، از منظر هندسه و در قالب یک نظام هندسی را کمتر می توان یافت. در این رویکرد، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای، در قیاس و استنتاج با الگوها و نمونه های هم عصر، طی روندی تحلیلی تاریخی، ارزیابی می شوند. سرانجام، نتایج این پژوهش، مبین جایگاه و اهمیت دانش هندسه در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی مذکور در چپیره گنبد آرامگاه مجموعه است که راه حلی متفاوت از سنت رایج آل مظفر را در دستیابی به شانزده ضلعی منتظم زیر گنبد ارائه می دهد.
معماری میان افزا؛ رویکردی میان رشته ای برای طراحی در بافت تاریخی؛ نمونه موردی: مجموعه تجاری مشروطه در بافت تاریخی بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری میان افزا در بافت تاریخی، رویکردی بین رشته ای است؛ به همین دلیل باید در چارچوبی که حاصل تعامل میان معماری، شهرسازی و مرمت است، مورد بررسی قرار گیرد. عدم توجه به این تعامل آسیب های جبران ناپذیری را به ارزش های بافت هایی تاریخی چون بازار تبریز وارد کرده است و مانعی برای تحقق انتظارات از معماری های میان افزا به آن می شود.هدف: هدف این پژوهش، تبیین معماری میان افزا در بافت تاریخی در چارچوبی تعاملی میانِ حوزه های شهرسازی، معماری و مرمت است تا منجر به بررسی چیستی آن و تدوین الگوی طراحی و ارزیابی در قالب دیدگاه میان رشته ای شود. در ادامه نیز مبتنی بر این الگو، مجموعه مشروطه واقع در بازار تاریخی تبریز مورد ارزیابی قرار می گیرد. روش تحقیق: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی از جنبه کاربردی است؛ بنابراین در این تحقیق، با مطالعه نظریات مرتبط با مقوله معماری میان افزا در بافت شهری-تاریخی، الگویی که روابط بین رشته ای را تبیین می کند، ارائه شده و مبنای موردپژوهشی قرار گرفته است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد معماری میان افزا در نگرش میان رشته ای در حوزه شهرسازی، معیارهای مطرح در توسعه هوشمند، پایدار و نوشهرگرایی، در حوزه مرمت، اهداف معین در مرمت شهری و مرمت معماری، و در حوزه معماری، طراحی محافظه کارانه، معاصرساز و اعتدال گرایانه را مدنظر قرار می دهد. نگرش میان رشته ای باعث تبیین معماری میان افزا در قالب الگویی رفت و برگشتی بین حوزه های مؤثر می شود. بررسی میان افزایی مجموعه تجاری مشروطه در بازار تاریخی تبریز نشان می دهد که این بنای میان افزا، از منظر حفاظت، رویکرد مرمت شهری، از منظر شهرسازی، رویکرد توسعه پایدار و نوشهرگرایی و از منظر معماری، رویکرد معاصرسازی دارد. تحلیل بر مبنای جدول سوات (SWOT) نیز نشان می دهد که افزودن این ساختار جدید در کنار نقاط قوت و پتانسیل ها، موجب ایجاد نقاط ضعف و تهدیدهایی نیز شده است که باید براساس راهبرد های قوت-تهدید، قوت-فرصت و ضعف-فرصت رفع شوند.
نقش رویکرد منظرین در ارتقای رضایتمندی از محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
45 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رضایتمندی فرایند داوری مثبت نسبت به پدیده ها است و تحت تأثیر مؤلفه هایی ایجاد می شود که این مؤلفه ها به پایگاه نظری مورد مطالعه آن وابسته است. امروزه در شهرها شاهد افزایش کمّی پروژه های منظر شهری هستیم؛ اما این مسئله که چرا این پروژه ها از نظر کیفی نتوانسته اند رضایت مخاطب را جلب کنند و تأثیر عمده ای در کیفیت محسوس شهر و داوری مثبت شهروندان برجای بگذارند، محل پرسش است. بنابراین، سؤال اصلی این پژوهش این است که چه نسبتی میان مؤلفه های رویکرد منظرین و مؤلفه های رضایتمندی وجود دارد؟ هدف: هدف پژوهش، افزایش میزان رضایتمندی مخاطب از پروژه های منظر شهری و به تبع آن از شهر، و تعریف پایگاه اختصاصی برای پروژه های منظر شهری است.روش تحقیق: روش تحقیق به صورت کیفی و تحلیل محتوای آثار است. ابتدا مفهوم رضایتمندی و متغیرهای تأثیرگذار بر آن بررسی و تعریف جدیدی از رضایتمندی ارائه شده است. سپس در خصوص مفهوم منظر، به مطالعه دیدگاه متخصصان پرداخته شده و در نهایت ارتباط میان رویکرد منظرین و مؤلفه های تأثیرگذار بر رضایتمندی بررسی شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که رضایتمندی و رویکرد منظر در توجه به ذهن مخاطب اشتراک دارند؛ اما، صفت اختصاصی رویکرد منظر، در توجه توأمان به هردو وجه عینی و ذهنی پدیده است که اصولاً قادر نیست آنها را به طور مستقل و جداگانه مورد توجه قرار دهد؛ در نتیجه، به این دلیل که حتی فاکتورهای عینی نیز برحسب تفسیر ذهنی دگرگون می شوند، رویکرد منظر برای کسب رضایتمندی شرایط بهتر و مناسب تری را فراهم می کند؛ زیرا براساس این رویکرد عین و ذهن برای معرفی یک پروژه عملکردی هم زمان دارند و اگر یک فضای شهری به عنوان یک منظر شناخته شود، دیگر قابلیت تفکیک ابعاد مختلف آن، از جمله ماده و معنا، وجود ندارد.
چارچوب شاهد محور فرایند طراحی مشارکتی در بازسازی های مسکن دایم پس از زمین لرزه های گیلان- زنجان 69، ورزقان 91 و کرمانشاه 96(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
بازسازی ها به عنوان مهمترین فرایند پاسخگو به آسیب های حاصل از زمین لرزه ها مطرح می شوند. موفقیت در فرایند بازسازی نیازمند دانش کافی متولیان آن از بستر آسیب دیده و سطوح بالایی از مشارکت بازماندگان در بازسازی مسکن است. زمان نیز به عنوان عامل کلیدی در مراحل بازسازی نقش حیاتی داشته و تسریع روند آن را با وجود فشارهای سیاسی و اقتصادی میسر می نماید. در این میان در اکثر بازسازی های انجام شده، تفکر محصول گرا بیشتر مورد توجه قرار دارد. در تفکر محصول گرا نقطه پایان برای پروژه های بازسازی در نظر گرفته می شود و محوریت فرایند با رویکرد چرخه ای یا اسپیرالی ارتقا یابنده دیده نمی شود. این امر موجب ایجاد شکاف میان کاربران (بازماندگان)، طراحان و تأمین کنندگان مالی در بازسازی می گردد. عدم نظارت بر ساخت منطقه آسیب دیده نیز منجر به افزایش آسیب پذیری فیزیکی و عدم دستیابی به اهداف ساخت بهتر از قبل، می شود. در این مقاله چارچوب پیشنهادی فرایند طراحی مشارکتی بازسازی مسکن بازماندگان زمین لرزه بررسی شده است. روش تحقیق آمیخته (عمدتاً کیفی) و با استفاده از تحلیل محتوای برگرفته از مصاحبه های نیمه ساختارمند و عمیق با بهره برداران و مشاهدات در روستاهای بازسازی شده در سه دوره زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت می باشد. یافته ها نشان می دهند که تقلیل شکاف بین کاربران (بازماندگان) و طراحان، در سیاستگذاری بازسازی، با در نظر گرفتن سه مرحله امکان پذیر می باشد. در تبیین این مراحل، مرحله اول چرخه ای از طراحی با افزایش آسیب پذیری های عمدتاً کالبدی، پیش از وقوع زمین لرزه است. مرحله دوم روندی خطی از ساخت مسکن و افزایش نگرش های محصول گرا می باشد. این مرحله به منظور ارایه پاسخ سریع به حجم عظیم نیاز به ساخت وساز، پس از تخریب های گسترده در زلزله ها شکل می گیرد. در این راستا فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد بر منطقه آسیب دیده در زمان رسمی تعیین شده برای بازسازی از طرف متولیان آن مدیریت می شود. مرحله سوم که دارای ماهیتی مارپیچی ارتقا یابنده (اسپیرال) از فرایند طراحی مسکن است، پس از اتمام زمان رسمی بازسازی شکل می گیرد. باید توجه داشت که اقدامات بازماندگان در ایجاد تغییر به منظور تطبیق بیشتر کالبد با معیشت، فرهنگ و هویت افراد در این مرحله تأثیرگذار است.
سنجش حس مکان در روستای جابجا شده پس از سانحه (مطالعه موردی : روستای کنزق ، استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۶۲-۴۹
حوزههای تخصصی:
زلزله و صدمات ناشی از وقوع آن همواره در کمین جوامع انسانی به ویژه بافت های آسیب پذیر روستایی می باشد. اقدامات مرتبط با بازسازی کالبد پس از سانحه در کشور ما با کم و کاستی هایی مثل عدم توجه به احیای نیازهای هویتی افراد و ایجاد یا ارتقای حس مکان پس از تخریب منطقه مسکونی و بازسازی مکان جدید همراه است لذا ضرورت پژوهش در این زمینه همواره بحثی چالش برانگیز در میان جوامع آسیب دیده و بازسازی شده خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های حس مکان در جابه جایی بافت روستای کنزق پس از سانحه زلزله می باشد. لذا با استناد بر مطالعات صورت گرفته از منابع مختلف و جمع بندی آن ها به شیو ه پژوهش کمی، مؤلفه های حس مکان در چهار دسته اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت، دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان در قالب "پرسشنامه ای محقق ساخته" تنظیم گردید و به روش نمونه گیری با فرمول کوکران بین 278 نفر از 1000 نفر جمعیت روستا توزیع شد. انتخاب نمونه به صورت تصادفی بوده و اعتبار پرسشنامه با استفاده از فرمول کرونباخ-آلفا (74/0 =α) محاسبه شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss، برای آزمون فرضیه آماره های T تست تک نمونه ای و همبستگی پیرسون بود. فرض پژوهش عدم توجه به بافت روستای کنزق قدیم در ساخت روستای جدید و کاهش مؤلفه های حس مکان و در نتیجه کاهش رضایت ساکنین بود. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه جهت پاسخگویی به سوالات این پژوهش بوده : جابه جایی بافت روستای کنزق تا چه میزان بر مؤلفه های حس مکان تأثیرگذار بوده است؟ و تغییرات مؤلفه های حس مکان در جابه جایی روستای کنزق چگونه است؟ نتایج حاصل نشان داد که در این جابه جایی حس رضایت اهالی از روستای جدید به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر رفاهی افزایش یافته و بر خلاف فرض پژوهش فقط مؤلفه هویت کاهش یافته است. در میان وابستگی به مکان با اجتماع پذیری، هویت و دلبستگی به مکان، همبستگی و ارتباط مستقیم وجود دارد.
ارزیابی کیفیت زندگی در روستاهای جابه جا شده استان ایلام (مطالعه موردی: روستاهای اسلامیه، اندیشه، فرخ آباد، لرینی علیا و سفلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۱۴۴-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
از زمان استقرار سکونتگاه های روستایی در سطح دنیا، همواره بخشی از آن ها به دلایل مختلف از جمله بلایای طبیعی، حفاظت از منابع و عرصه های طبیعی، جنگ، پروژه های توسعه شامل دسترسی به منابع، خدمات و امکانات مناسب و سایر عوامل از مکان اولیه خود به مکان های دیگر جابه جا شده اند. در این زمینه کیفیت زندگی روستاییان در روستاهای جدید از دغدغه های اصلی متولیان و صاحب نظران توسعه روستایی است. لذا پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف ارزیابی کیفیت زندگی روستاییان در روستاهای جابجاشده اسلامیه، اندیشه، فرخ آباد، لرینی علیا و سفلی در استان ایلام تدوین شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای مورد مطالعه می باشند که با توجه به محدود بودن آن ها، همه کسانی که حاضر به همکاری بوده اند، به عنوان حجم نمونه مورد مطالعه قرار گرفته اند (N=320). در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات میدانی مورد نیاز، از پرسشنامه محقق ساخته ای استفاده شده است که روایی آن براساس نظر گروهی از متخصصان و اساتید دانشگاه و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ به میزان (775/0) تأیید شده است. داده ها با آزمون هایT تک نمونه ای و تحلیل واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد براساس دیدگاه روستاییان ساکن در روستاهای مورد مطالعه، از 8 مؤلفه مورد بررسی، روستاها از نظر 4 مؤلفه در وضعیت مناسب و از نظر 4 مؤلفه دیگر در وضعیت نامناسب از نظر کیفیت زندگی قرار گرفته اند. همچنین روستاهای مورد مطالعه با درنظر گرفتن ابعاد کیفیت زندگی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و آزمون توکی در 3 طبقه قرار گرفته اند. در پایان نیز پیشنهادهایی در دو بعد قابل اجرا در طرح های مشابه در آینده و بهبود وضعیت روستاهای مورد مطالعه ارائه گردیده است.
تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی در الگو های پدافند غیر عامل (مورد مطالعه : بافت آسیب پذیر شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
61 - 84
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت و محدودیت منابع و موقعیت استراتژیک ایران، جوامع به طور روز افزونی نسبت به حوادث و سوانح آسیب پذیر می گردند. ارزیابی و تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی مناطق مختلف شهری در برابر بحرانهای طبیعی بالقوه، یکی از راهکارهای مهمی است که میتواند در مدیریت آسیب پذیری و تامین امنیت بهینه شهرها موثر باشد و از آنجایی که پدافند غیر عامل سبب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری و ارتقاء ایمنی و امنیت شهر ها می گردد، بنابراین میتوان به ارزیابی ایمنی کالبدی بافت شهر کاشان از منظر پدافند غیرعامل پرداخت، به ویژه بافت تاریخی که دارای آسیب پذیری و درجه اهمیت به مراتب بیشتری است. با این حال هدف تحقیق حاضربررسی مولفه های ایمنی بافت آسیب پذیر شهر کاشان از منظر پدافند غیر عامل می باشد که روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف، نظری – کاربردی، حیطه میدانی، ماهیت و روش توصیفی – اسنادی و تحلیلی از نوع پیمایشی است. روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش کمی و کیفی ، توسط تحلیل شبکه (ANP) و اولویت بندی با استفاده از نرم افزار SUPER DECISIONS صورت پذیرفت. نتایج حاکی از آن است که مشخصات فیزیکی ابنیه به عنوان یکی از معیارهای ایمنی کالبدی در کنار دسترسی فیزیکی و الگوی مجاورت دارای بیشترین تاثیر در برابر بحران های طبیعی است و بالاترین نقش را با وزن نسبی (0٫46) در ایمنی کالبدی محلات بافت تاریخی دارا می باشد و معیار الگوهای مجاورت کاربری زمین نیز با وزن (0٫23) کم ترین میزان تاثیر را در بین معیارها دارد.
شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند: یک رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 123
حوزههای تخصصی:
وقوع حریق در ساختمان های بلند ممکن است باعث خسارت زیادی به اموال و تلفات جانی شود. بنابراین شناخت ریسک های حریق یک گام مهم به منظور حفظ ایمنی حریق در ساختمان های بلند است. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند است. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق توصیفی – اکتشافی است. جامعه آماری تحقیق همه ایستگاه های آتش نشانی استان تهران است که فرماندهان عملیات حریق این ایستگاه ها به عنوان واحد تحلیل آماری انتخاب شدند. ریسک های فرعی حریق برای ساختمان های بلند بر اساس مطالعه عمیق ادبیات گذشته استخراج شدند و سپس به منظور شناسایی و تایید ریسک های اصلی حریق از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هفت ریسک اصلی به نام های “ریسک عوامل فاجعه ساز” ، “ریسک تجهیزات ایمنی حریق در ساختمان” ، “ریسک تیپ اطفاء حریق” ، “ریسک وضعیت مدیریت ایمنی حریق” ، “ریسک رفتار انسانی” ، “ریسک عملکرد حریق ساختمان” و “ریسک تخلیه ایمنی حریق” شناسایی و تایید شدند. مطالعه حاضر میتواند ادبیات نظری درباره ریسک های حریق برای ساختمان های بلند را گسترش داده و بینش عمیقی درباره مجموعه ای از دستورالعمل های حفاظت از ایمنی حریق در ساختمان های بلند برای مهندسان حریق و آتش نشان ها فراهم سازد.
The livability measurements in the old urban fabric of Zone 1 in District 9, Tehran
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
50 - 65
حوزههای تخصصی:
Ever-increasing population and urbanization have had a detrimental effect on the cities and the continuing urbanization resulted in the social, economic, and environmental problems of the cities which is a crisis and the warning for the cities’ sustainability. This situation is also the case in many cities in Iran, which are faced with the consequences of urban rapid growth and the lack of sufficient financial and human resources in the management process. It is well understood that the livability based on the participation of residents in a neighborhood emphasizes on the social capital, public participation and the sense of belonging of the neighborhood residents. This, with an emphasis on the role of people and community in the neighborhood, can provide better outcome to the neighborhood in identifying neighborhood problems and subsequently decision making, planning and the related authorities in a neighborhood. Indicators of this study are socioeconomic, physical, and environmental indicators. The purpose of this research is to identify the threats, opportunities and capabilities of Zone1 in District 9 by using a survey in the form of a five-point Likert scale. This study was done by using the SWOT model and prioritizing them using a Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM). The results of the research show that the construction of class parking, the construction of a hangout, the rehabilitation of existing gardens and parks, defining of the incentive development projects in the state and municipal lands, are of the basic needs of the neighborhood and have the highest priority which are mostly physical and infrastructural.
طراحی مجتمع تفریحی فرهنگی شهر قلعه گنج با محوریت بهره گیری از فرهنگ و مصالح بومی*
حوزههای تخصصی:
انسان همواره برای زندگی نیازمند سازگاری و همگرایی با طبیعت بوده است. ارتباط دوسویه انسان و محیط طبیعی و بهرهبرداری از آن، دانشهای شگرفی از جمله دانش گیاه مردمشناسی را در سرزمین ایران پدید آورد که نیازهای انسانی را برآورده ساخته و تکنولوژی جدید را نیز به چالش کشیده است. یکی از این دانشهای منحصربه فرد دانش تولید سرمایش و سازههای بومی در حوزه فرهنگی هلیل رود است که با بعضی مناطق هم جوار به خصوص حوزه بلوچستان و هرمزگان به دلیل ویژگیهای همسان اقلیمی و فرهنگی، مشابهتهای فراوانی دارد. حوزه فرهنگی هلیلرود در اقلیم گرم و خشک ایران واقع شده و دارای تابستانهای طولانی است که گاه تا حدود 8 ماه از سال را در بر میگیرد. به همین دلیل بدون اندیشه و دانش سرمایش زندگی و اقامت در این منطقه تقریباً غیرممکن بود. در پژوهش پیش رو دانش تولید سرمایش در حوزه فرهنگی هلیلرود به بحث گذاشته است و سازههایی چون، کاوار، آدوربند، یَختِکن و بُنبلوک مورد بررسی قرار گرفتند. مصالح آدوربند بیشتر گیاهی و از درخت نخل، گز و آدور است، اما یختکن سرایی است که در استفاده از گز و آدور با آدوربند مشترک است اما بر خلاف آدوربند برای بنای پی و دیوارههای آن از گل و خشت خام استفاده میشود. بر خلاف این سازهها، بن بلوک بدون داشتن پی و دیواره تنها در فضای باز و برای بهره بردن از شوباد بنا میگردد. همه این سازهها در جغرافیای گسترده حوزه هلیلرود، مکران و هرمزگان مورد استفاده بوده است. این سازهها با مواد اولیه طبیعی دانش پیشتولید بسیاری از تولیدات صنعتی و معماری مدرن امروزی از جمله کولرهای آبی و سازههای سبک هستند. ازاین رو هدف اصلی مقاله شناخت سازوکارهای ساکنان حوزه فرهنگی هلیلرود برای تولید سرمایش و بررسی سازههای معماری سنتی در این حوزه است. پرسش اصلی این است که چه سازههایی مبتنی بر محیط و اقلیم منطقه در تولید سرمایش پدید آمدند؟ در تحقیق پیش رو دادههای پژوهش با مشاهده، مطالعات میدانی، مصاحبه و ابزار کتابخانهای فراهم آمده و با روش توصیفی و تحلیلی به بحث گذاشته شدهاند. مهم ترین یافته پژوهش این است که سازههایی چون کاوار، آدوربند، یختکن و بنبلوک در وهله اول دارای کارکرد سرمایشی هستند و جهت نیاز به تولید سرمایش بنا شدهاند و مواد اولیه آنها مبتنی بر دانش گیاه مردمشناسی در این حوزه است و بیش ترین قابلیت را برای مقابله با فصل گرما دارد. در وهله دوم این سازهها جهت نگهداری مواد غذایی و فاسدشدنی در فصل گرما به کار میرفتند.
الگوهای هندسی و تناسبات طلایی، زبان مشترک معماری و هنر در روستای تاریخی ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایران مملو از آثار باشکوهی است که هنرمندان و مهندسان توانمند این سرزمین با بهره مندی از هندسه و اصول آن را خلق نموده اند. به عبارت دیگر مهندسان ایرانی همواره از هندسه به عنوان زبانی واحد و مشترک در جهت پاسخگویی شایسته به نیازهای عملکردی، سازه ای و زیبایی در معماری و محصولات هنری بهره جسته اند. در این میان روستای تاریخی ابیانه با اینکه یکی از زیباترین روستاهای تاریخی ایران است که در قرون متمادی توانسته اصالت طرح ها و تناسبات هندسی موجود در آثار معماری و هنری خویش را حفظ نماید، لیکن پژوهش های درخور توجهی در رابطه با چگونگی شکل گیری ساختارهای هندسی یکسان در آن صورت نگرفته است. از آنجایی که بنا بر ادعای نگارندگان هندسه زبان مشترکِ تمامی طرح های هنری این روستای تاریخی است، مقاله حاضر بر آن است تا با شناسایی الگوهای هندسی موجود در تمامی طرح های هنری روستای تاریخی ابیانه به راز چگونگی شکل گیری طرح های هندسی یکسان در سطوح وسیعی از این هنرها پی ببرد. جهت نیل به هدف و پاسخگویی به سؤالات تحقیق از روش های تلفیقی همچون بهره مندی از نرم افزارهای تحلیلی و هندسی، Phi Matrix 1.618 Pro، Golden Ratio 2016 و ترسیم و تحلیل های دستی که قادرند تا الگوهای هندسی و تناسبات طلایی موجود در معماری، صنایع دستی و سایر هنرهای موجود در روستای تاریخی ابیانه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند، بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تناسبات طلایی همچون، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی، پنج ضلعی طلایی، سلسله اعداد فیبوناچی، مثلث خیام-پاسکال در ساختار پلکانی و پیمون یک چارکی در تمامی نمونه های برداشت شده هنری و معماری این روستا تکرار شده و درواقع همان زبان مشترک معماری و سایر هنرهای روستای معماری ابیانه اند.
تحلیل تطبیقی وظایف و کارکردهای شوراهای شهری در ایران بر اساس یافته های حاصل از مطالعه موردی شورای شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اعضای شوراهای شهری در ایران را می توان در سه سطح وظایف،کارکردها و نقش ها مورد بررسی قرار داد. هدف این مقاله دسته بندی وظایف قانونی شوراهای شهر در ایران و نشان دادن خلاء وظایف و به تبع آن سوء کارکردهای مهم شوراها در ایران با ارجاع به ایده ال های مدل شورا-مدیر شهر و تحولات جدید در سیاست و اداره اثربخش حکومت های محلی(شهرداری ها) است. مقاله در تحلیل سطح اول به بررسی فهرست قانونی وظایف شوراها در ایران و مقایسه آن با وظایف شوراهای شهری که با مدل شورا-مدیر شهر کار می کنند می پردازد. در این بخش ابتدا تلاش می شود با مبنا قرار دادن فهرست وظایف ایده ال در این مدل، موارد مشابه و متفاوت و در نهایت خلاءِ وظایف شوراهای شهری در ایران با ارجاع به یک ساختار و مدل مدیریت شهری جدیدتر مشخص شود. در ادامه با استفاده از چند مولفه تلاش می شود تبیینی از تفاوت ها و تنوع های موجود در فهرست وظایف این دو شورا ارائه شود. در سطح تحلیل کارکردی با استفاده از یک مدل مفهومی چهار مولفه ای تلاش می شود سوءکارکردهای مهم شورای شهر آمل در سیاستگذاری و کنترل شهر مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرند. به نظر می رسد اعمال سیاست و کنترل توسط شورای شهر آمل(قابل تعمیم به شهرهای هم رده خود) با موانع نهادی،سازمانی و مالی متعددی روبروست.
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه شهری بر اساس رویکرد عدالت فضایی (نمونه موردی: طرح ساماندهی فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه مبتنی بر نظریه های عدالت فضایی یکی از موضوعاتی است که در برنامه ریزی شهری ایران مغفول مانده است. هدف این مقاله تدوین چارچوب معیارهای عدالت فضایی و ارزیابی طرح ساماندهی محله فرحزاد بر اساس آن معیارها به روش کیفی است. ازآنجاکه ارزیابی طرح های توسعه شهری با رویکرد عدالت فضایی مدنظر است با توجه به ماهیت موضوع عمدتاً از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش اصول عدالت فضایی در قالب 12 مفهوم شامل، مشاوره با مردم، مشارکت محوری، نفی محرومیت و حاشیه نشینی، رعایت حقوق مردم، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها، نیاز به سهیم شدن در منفعت عمومی، استحقاق، همه شمولی و فراگیری، تنوع و تفاوت شناسایی شد. تحلیل محتوای اسناد طرح ساماندهی محله فرحزاد بیانگر آن است این طرح به میزان کمی با برخی از معیارهای عدالت فضایی مانند مشارکت محوری، مشاوره با مردم، استحقاق، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها انطباق دارد، درصورتی که معیارهای نفی محرومیت و حاشیه نشینی، همه شمولی و نیاز بهسهیم شدن در منفعت عمومی در برنامه ریزی ساماندهی محله فرحزاد جایگاه پائین تری داشته است. طرح ساماندهی محله فرحزاد طرحی کالبدی است که تنها برخی از معیارهای موردنظر عدالت اجتماعی مبتنی بر لیبرالیسم را موردتوجه قرار داده است.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.
ارتقای پایداری در سکونت گاه های تک واحدی بر اساس معماری بومی در کرانه شمالی خلیج فارس و دریای عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
79-90
حوزههای تخصصی:
ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﺧﺎﻧﻪ، ﻣﺎﻣﻦ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﯽﭘﺮدازد و داﻣﻨﻪ آن ﺑﻪ ﮐﺮاﻧﻪ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس و دریﺎی ﻋﻤﺎن ﻣﺤﺪود اﺳﺖ، اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب ایﺮان ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮیﻦ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ایﺮان در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ را داﺷﺘﻪ اﺳﺖ، ﺿﺮورت ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ را در ﻣﻘﯿﺎس ﮐﻼن، ﻫﺪایﺖ ﻣﻌﻤﺎر ی ﺑﻪ ﺳﻮی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ایﺠﺎب ﻣﯽﻧﻤﺎیﺪ. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺴﮑﻦ ﺑﻮﻣﯽ اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب در ﮔﻮﻧﻪ ﺗﮏواﺣﺪی ﮐﻪ ﻓﺮاﮔﯿﺮﺗﺮیﻦ ﻧﻮع ﺳﮑﻮﻧﺖ در داﻣﻨﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ اﺳﺖ، از ﺟﻨﺒﻪ ﭘﺎیﺪار ی ﺳﻨﺠﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮد. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﮐﺪام ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﭘﺎیﺪاری ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺴﮑﻦ ﺑﻮﻣﯽ در اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب ایﺮان ﻣﯽﺗﻮان ﺑﺮای ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﻌﻤﺎری ﻣﻌﺎﺻﺮ اﻟﮕﻮ ﮔﺮﻓﺖ. اﻫﺪاف ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ارزشﮔﺬاری ﭘﺎیﺪاری ﺳﮑﻮﻧﺖﮔﺎهﻫﺎی ﺗﮏواﺣﺪی ﺑﻮﻣﯽ و ارایﻪ ﭼﮏﻟﯿﺴﺖ ﻃﺮاﺣﯽ ﭘﺎیﺪار در ایﻦ اﻗﻠﯿﻢ ﺑﻮد. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس، ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮ دو ﺳﻄﺢ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻈﺮ ی و ﺗﺠﺮﺑﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ؛ در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺮی، ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ GSAS ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﻼﮐﯽ ﺑﺮای ارزیﺎﺑﯽ اﻧﺘﺨﺎب و ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪ. در ﺳﻄﺢ ﺗﺠﺮﺑﯽ، ﻣﺪلﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ۹ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوز ﺑﻪ ﺣﯿﺎت ﺧﻮد اداﻣﻪ داده و ﻣﻮرد ﺑﻬﺮهﺑﺮداری ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ، در اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب، ارزیﺎﺑﯽ و در یﮏ آﻧﺎﻟﯿﺰ ﻣﻘﺎیﺴﻪای، ﻧﺘﺎیﺞ ارزیﺎﺑﯽﻫﺎ ﻣﻘﺎیﺴﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪ ایﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ایﻦ ﻣﻬﻢ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎی ﺑﻮﻣﯽ در ﮐﺮاﻧﻪ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس و دریﺎی ﻋﻤﺎن در ﻣﻮاردی ﺧﺎص ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ اﻟﮕﻮﺑﺮدار ی دارﻧﺪ و ﻧﻘﺎط ﻗﻮت آﻧﻬﺎ از ﺟﻨﺒﻪ ﭘﺎیﺪار ی ارایﻪ و ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎیﯽ ﺑﺮای ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﻌﺎﺻﺮ در ایﻦ اﻗﻠﯿﻢ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
اهمیت و ضرورت تداوم سکونت دراحیاء خان ه های تاریخی؛ آسیبشناسی بازکاربری های غیرمستقیم در خانه های تاریخی شهر یزد
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت تاریخی و ارزشمند شهر یزد با مشکلات عدیدهای ازجمله از دست دادن ساکنین اصیل بافت و به تبع آن خالی شدن حجم گسترده ای از بناهای مسکونی از سکنه مواجه است. جهت حل معضل یاد شده راهکارهای متنوعی تا به حال در قالب سیاستهای عملی به بناها و بافت های تاریخی با عنوان کلی احیاء اعمال شده است. نمونه ای از این راهکارها را می توان تغییر کاربری بناهای تاریخی نام برد. چنین راهکاری در قالب تغییرکاربری خانه های تاریخی گاهی به معضل ذکر شده دامن زده و نه تنها سبب کوچ همین تعداد اندک که در بافت سکونت داشتند، می شود بلکه آسیب هایی را به بنا و بافت وارد می کنند. جهت حفظ مردم اصیل و احیا مناسب بافت تاریخی، آن دسته از اقدامات، بیشتر می توانند مؤثر باشند که سکونت و تداوم سنت زیستن را در بخش اصیل شهرهای تاریخی ایجاد کنند. این مقاله بر آن است تا از رهگذر آسیبشناسی تغییرکاربری های نامناسب خانه های تاریخی یزد، احیاء مجدد خانه در مقام خانه را مناسب ترین راه جهت احیاء زندگی در بافت بیان کند. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی، استفاده و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهدات میدانی به عنوان ابزارهای جمع آوری داده های موجود در این زمینه بهره گرفته شده است. با بهره گیری از این روش تحقیق و کدگذاری داده های شناسایی شده، به آسیب های تغییرکاربری بناهای تاریخی در دو حوزه بنا و بافت به تفکیک پرداخته و با بیان این آسیب ها بر بازکاربری مستقیم بناهای تاریخی به خصوص در مورد خانه های مسکونی تاکید و از آن به عنوان بهترین الگوی فهم و تأثیر پذیری از میراث ارزشی گذشته، که یک سرمایه ی ارزشمند اما مغفول مانده است، یاد می گردد.