فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
169 - 184
حوزههای تخصصی:
بازار اعراب شهر اهواز در مجاورت بازار مرکز شهر و در حاشیه رودخانه کارون قرار گرفته است. استفاده کنندگان و کاربران این بازار، غالباً اعراب شهر می باشند. رفتارهای خرید و فروش آنان در این بازار با الگوهائی بروز می یابند. ساخت کالبد بازار با الگوهای رفتار در این بازار متناظر نیست. این امر، سبب شده این دو هم ساخت نباشند. برای برطرف کردن این مسأله، این سئوال مطرح شد که چگونه ساخت کالبد بازار اعراب را با الگوی رفتار کنشگران آن می توان هم ساخت نمود؟ به این منظور، با نگرش سیستمی به ساخت کالبد بازار اعراب شهر اهواز و رفتارهای خرید و فروش استفاده کنندگان و کاربران آن توجّه شد. ساخت کالبد بازار بر اساس مدل نظری ساخت با روش های پیمایشی و توصیفی و رفتارهای استفاده کنندگان و کاربران با مدل نظری حوزه عملکرد و روش قوم نگاری پژوهش شدند. ساخت مراتبیِ متناظر کالبد بازار هم ساخت با الگوهای رفتار خرید و فروش کاربران، انواع الگوهای روابط خریداران، فروشندگان و خریداران با فروشندگان، الگوهای رفتار، شکل های رفتار در این بازار و راهنمای طراحی ساخت کالبد بازار متناظر با الگوهای رفتار که براساس مدل نظری فرآیند تألیف شدند از دستاوردهای این پژوهش هستند. استفاده از نتایج این پژوهش در موارد مشابه توصیه می شود.
تاملی بر فرآیند معناپردازی مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین و خوانش هویت کنونی آن از منظر پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
29 - 42
حوزههای تخصصی:
نگرش معناگرایانه به فضای معماری و واکاوی لایه های مختلف ذهنی و عینی آن از موضوعات حایز اهمیت در حوزه مطالعات معماری است. از میان روش های فکری و فلسفی موجود با قابلیت بررسی عمیق معنامندی فضای معماری، رویکرد پدیدارشناسانه به مکان با گستره ای وسیع در شناخت پدیده ها است که با در نظر داشتن مفهوم مکان و محوریت نقش انسان و تجارب او در درک فضای معماری، تأثیر بسزایی در خوانش صحیح مکان دارد. بدین ترتیب در پژوهش حاضر با به کار بردن روش پدیدارشناسی در یافتن ارتباط میان بازتاب معانی محیط تاریخی و هویت آن خوانشی از مجموعه تاریخی سعدالسلطنه صورت گرفته است. این مجموعه تاریخی با عنوان کاروانسرا در عصر صفوی کاربرد داشته و در چند سال اخیر به دنبال بازسازی های صورت گرفته در قالبی بدیع و به عنوان فضای معماری پویا مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به میزان اثرگذاری جنبه های مختلف معنایی مجموعه سعدالسلطنه در اهمیت کنونی و هویت خاص نمونه مورد بررسی در مقایسه با سایر فضاهای تاریخی در فضای شهری است. در این راستا فرض بر آن است که در بازخوانی هویت این مجموعه تاریخی از منظر پدیدارشناسی، علاوه بر کالبد ارزشمند بنا به جهت خلق تجربه حسی غنی، آنچه پویایی و حیات هویت کنونی آن را رقم می زند، هماهنگی و قرابت با زمینه های اجتماعی مکان و به تبع آن دلالت های فرهنگی، برداشت های ذهنی و ادراکی مخاطبان از فضا است که جنبه های خاص هویت مجموعه را در دلالت های ذهنی و مفهومی جستجو می کند. با نظر به فرضیه مطرح شده هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش زمینه های مفهومی، ذهنی، اجتماعی، فرهنگی- تاریخی مکان در رابطه با تجارب شخصی و ادراکی از کالبد ارزشمند مجموعه تاریخی سعدالسلطنه از منظر پدیدارشناسی، در مسیر بررسی علت پایداری هویت آن در عصر حاضر است. بدین ترتیب لزوم تفسیر معنا و تحلیل های کالبدی و اجتماعی به عنوان شالوده اصلی پژوهش ایفای نقش کرده و با تکیه بر این موارد روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع کیفی، با رویکرد پدیدارشناسانه اول شخص و اگزیستانسیال به مبانی مرتبط با مکان و به روش توصیفی تحلیلی، با کاربست روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی انتخاب شده است. نتیجه پژوهش در خوانش پدیدارشناسانه هویت خاص مجموعه سعدالسلطنه نشان از اهمیت ارتباط تعاملی بنا و آمیختگی آن با دلالت های ذهنی- رفتاری، فرهنگی و اجتماعی شهروندان دارد که صرف ویژگی های عمومی فضاهای تاریخی چون جذابیت های بصری و ارزش های معماری، در پیوند با خصوصیات معنادار نمونه مورد بررسی و تعامل با تجارب و ادراک مخاطبان فضا، بر هویت خاص مجموعه و ماندگاری آن در خاطره جمعی مردم تأکید داشته است.
سیر تطور کشکول از منظر هانس روبرت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کشکول ظرف کشتی شکلی ا ست که سابقه ای طولانی در ایران داراست؛ و فرض مقاله بر این است که کاسه های کشتی شکل میگساری بر اثر دریافت های متوالی در ادب فارسی، به کشکول تبدیل شده است؛ و می توان با دو مبحث بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت هانس روبرت یاوس به تحلیل این سیر تطور پرداخت. هدف : این پژوهش بررسی سیر دریافت فوق از طریق مفاهیم بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت در آرای یاوس است. بازسازی افق انتظار روشی سه مرحله ای است که به وسیله آن می توان به معیاری که مخاطبین برای ارزشگذاری و تفسیر آثار یک عصر به کار می بردند، پی برد؛ زنجیره دریافت به سیر بسط آثار طی دریافت های متوالی گفته می شود که می توان با بررسی آن از اهمیت تاریخی و چگونگی سیر تکامل آثار آگاهی یافت. البته لازم به ذکر است تا حال از آرای یاوس برای بررسی آثار هنری نیز بهره گرفته شده است. ولی بدون داشتن سندی از دریافت مخاطبین فقط می توان به حدس هایی از چگونگی انتظار آنها بسنده کرد. در این مقاله برای اولین بار از دریافت های یک گونه اثر هنری صناعی (کشتی) در متون ادبی برای تحلیل ماهیت دریافت مخاطبین آن بهره گرفته شد. روش پژوهش : در مورد چگونگی روش پژوهش باید گفت، ابتدا افق انتظار کاسه های کشتی شکل به استناد متون ادب فارسی بازسازی و از آنجا که در افق انتظار این ظرف سیر دریافت های مکرری دیده شد که موجب به وجود آمدن ظرفی دیگر به نام کشکول شده است، از مبحث زنجیره دریافت یاوس نیز بهره گرفت. نتیجه گیری : بازسازی افق انتظار کشتی به استناد متون ادبی نشان داد، زنجیره دریافت غنی از این ظرف وجود داشته است؛ به گونه ای که کشتی میگساری در سیر دریافت های متوالی، به استعاره ای از وسیله نجات از بحر غم، و بر اثر تکرار، تبدیل به نماد رهایی از غم شده، سپس با افزوده شدن زنجیر، به نماد فقر که موجب رهایی از متعلقات دنیا می باشد، تبدیل شده است؛ مستند این مدعا آنکه برخی کشکول ها با اشعار نشاندهنده زنجیره دریافت از یک ظرف میگساری تا نماد فقر، آذین شده اند. بنابراین می توان کشکول را، یکی از منحصر به فردترین و غنی ترین آثار ایران به لحاظ زنجیره دریافت محسوب کرد؛ و در گامی فراتر دستاوردهای روش شناختی این پژوهش از جمله بهره گیری از متون ادبی برای اطلاع از جایگاه زیبایی شناختی یک اثر هنری کاربردی، استفاده از بحث زنجیره دریافت مخاطب در روش بازسازی افق انتظار و همچنین بررسی سیر تطور یک استعاره تا نماد در بحث زنجیره دریافت، می تواند زمینه ساز پژوهش های دیگری در حوزه ادبیات، هنر و زبان شود.
راهبردی نظری برای باززنده سازی دخمه های زرتشتیان در ایران (نمونه موردی : دخمه زرتشتیان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم تیر ۱۳۹۷ شماره ۶۱
53 - 64
حوزههای تخصصی:
دخمه زرتشتیان کرمان یکی از آثار معماری بسیار ارزشمند آیینی در مجاورت شهر کرمان است که قدمت آن به سال های 1233 تا 1261 هجری شمسی می رسد. در کنار آن دخمه قدیمی تر و اصلی قرار گرفته که تاریخ ساخت آن به احتمال بسیار مربوط به دوران ساسانی است. از حدود سال های 1320ه .ش که شیوه دفن زرتشتیان به دلایل بهداشتی و اجتماعی تغییر کرد، این دخمه نیز متروکه شده و به مرور زمان در وضعیت حفاظتی نامطلوبی قرار گرفته است. بر مبنای نظریات حفاظت معاصر، همواره یکی از بهترین راه حل های حفاظت میراث معماری، در صورت امکان بازگرداندن آنها به زندگی معاصر و مورد توجه قرار دادن آنهاست. برای حفاظت از یک اثر معماری بر مبنای تئوری های کلاسیک و معاصر سه راه حل عمده وجود دارد : اول حفاظت پیشگیرانه با تمرکز بر حفظ وضعیت کالبدی بنا در وضع موجود و جلوگیری از تغییر و تأثیر عوامل مخل بر آن، دوم حفاظت در قالب باززنده سازی و ارایه کاربری قبلی اثر در جهت تداوم حیات آن و سوم حفاظت در قالب باززنده سازی و ارایه کاربری جدید و مرتبط با اصالت و هویت بنا. هر یک از روش های فوق مسایل و مشکلاتی را در پی خواهد داشت که بسته به بنایی که در آن به کار گرفته می شود متفاوت است و مستقیماً به ارزش های مختلف و شرایط و ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی بنا بستگی دارد. هدف از این پژوهش بررسی روش های فوق و دستیابی به روش مداخله ای مناسب برای حفاظت دخمه زرتشتیان کرمان است که بتواند همزمان به بیشترین مقدار ممکن هم ارزش های بنا را حفظ کرده و هم به نیاز مخاطبین پاسخگو باشد. روش تحقیق در این مقاله پژوهش موردی است. ابتدا اطلاعات مربوط به ارزش های دخمه زرتشتیان کرمان با استفاده از روش میدانی و مطالعات اسنادی گرد آوری شده و پس از آن این ارزش ها با استفاده از روش تحلیل کیفی در جهت دستیابی به روش مناسب برخورد با اثر تحلیل و بررسی و بر پایه استدلال منطقی نتیجه گیری شده است. در پایان و با توجه به بررسی ارزش هاى گوناگون اثر از یک سو و نیازهای ذی نفعان از سوی دیگر و همچنین بررسی هر یک از سه روش مذکور در بازگرداندن اثر به زندگی معاصر و قدرت هر یک در انتقال و حفظ ارزش ها و همچنین پاسخگویی به نیازهای ذی نفعان، راه حل سوم، یعنی بازگرداندن آن به زندگی معاصر با ارایه یک کاربری جدید و با توجه و تأکید بر اصالت و هویت اثر نتیجه گیری شده است.
واکاوی هنر مقرنس در دوره های تاریخی قبل و بعد از اسلام در ایران و محدوده گسترش این هنر در جهان (نمونه موردی بناهای ایرانی – اسلامی)
حوزههای تخصصی:
مقرنس یکی از مهم ترین و عمده ترین عناصر تزیینی در معماری ایران و حاصل شناخت معماران ایرانی نسبت به علم هندسه و ریاضیات پیشرفته اس ت. باز زنده سازی این الگو مستلزم شناخت کافی نسبت به تمامی ابعاد موضوع نظیر گونه شناسی، سیر تکاملی و اجرایی آن است. هدف این پژوهش پاسخ به این سؤال است که مقرنس در دوره های تاریخی قبل و بعد اسلام سیر نزولی یا صعودی داشته است یا خیر و از نظر فرم و عملکرد به چه صورت بوده است. در راستای پاسخ به این سوالات مقرنس های بکار رفته در بخش ها و دوره های مختلف قبل و بعد اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. به نظر می رسد طرح های مقرنس در عین وجود شباهت های ظاهری دارای تفاوت هایی با توجه به موقعیت و توجه به دوره تاریخی بوده است. این تحقیق از نظر هدف، طرحی کاربردی است؛ و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. اطلاعات لازم برای پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای، پیمایش های میدانی(مشاهده) انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الگوی طرح های مقرنس در بناهای مذهبی پیچیده تر از بناهای غیرمذهبی است. همچنین در طول تاریخ، مقرنس سازی مانند هنر های تزئینی دیگر ایران زمین سیر تکاملی را از نظر کثرت کاربرد و پیچیدگی تکنیک ساخت و همین طور از نظر افزونی مواد پیموده است.
واکاوی اثرات تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در نوسازی محلات قدیمی شهر (مورد: محلّه دربنو گرگان)
حوزههای تخصصی:
محلات قدیمی سکونت گاه های شهری به مثابه تاریخ فرهنگی شهر و ساکنین آن بوده که با گذشت زمان و تحت تأثیر جریان ها و تحولات اقلیمی- محیطی، اجتماعی و اقتصادی بهتدریج دستخوش تغییرات و فرسودگی شده که ضرورت نیاز به نوسازی و بهسازی آنها احساس گردیده است. از سویی، آنچه در باب این مداخلات بافت و کالبد شهری حائز اهمیت است، ضرورت توجه به امر مشارکت شهروندان است. چراکه در این رابطه باید توجه شود که هرگونه مداخله در بافت های شهری بدون مشارکت ساکنان به نتیجه نمی رسد. در این میان، مشارکت بعنوان یک عامل مهم در توسعه شهری، خود متاثر از عوامل دیگری از جمله حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی است. در بین دارایی های یک جامعه، حس تعلق مکانی شهروندان و سرمایه اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و می تواند محرک توسعه محلّه یا شهر باشد. زیرا این دو دارایی باعث می شود شهروندان، سایر سرمایه ها از جمله سرمایه های فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی شان وارد عرصه کنند. از این رو در پژوهش حاضر تلاش گردیده تا میزان این حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی ساکنان در محلّه قدیمی دربنو شهر گرگان مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد و نقش این متغیرها بر میزان مشارکت ساکنان در توسعه و نوسازی محلّه مورد واکاوی قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته که جهت گردآوری دادهها از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) استفاده شده است. ضریب پایایی ابزار پرسشنامه حدود 9/0 بوده و حجم نمونه آماری 120 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در محلّه قدیمی دربنو شهر گرگان می باشد. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که سطح سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در محلّه مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط بوده و این دو متغیر اثرات معناداری بر میزان مشارکت ساکنان در برنامه های بهسازی و نوسازی این محلّه دارد.
مدل مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری برپایه حکمروایی همکارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۱
123 - 143
حوزههای تخصصی:
تعارض های بین ذینفعان بازآفرینی شهری موجب ناسازگاری، اختلاف نظر، ناهماهنگی در درون یا بین ذینفعان است که عدم مدیریت آن، مانع بهره گیری از ظرفیت کامل مشارکت و درنتیجه موجب عدم تحقق بازآفرینی شهری می شود. از این رو، شناخت تعارض های موجود بین ذینفعان و ارائه الگوی مدیریت تعارض متناسب از اهمیت بسزایی برخوردار است. شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری مبتنی بر رهیافت حکمروایی همکارانه، موجب تنظیم روابط متقابل میان ذینفعان (دولت ملی، اجتماع محلی، بخش عمومی و خصوصی) می شود و با بهره گیری از هم رأیی حاصل از این رهیافت، اتحاد و قدرت اجرایی ذینفعان درگیر، بیشتر و زمینه تحقق اهداف بازآفرینی اجتماع محلی فراهم می گردد. هدف این مقاله، ارائه مدل مفهومی «مدیریت تعارض ذینفعان بازآفرینی شهری بر پایه حکمروایی همکارانه» است. به منظور دستیابی به این مدل، مفاهیم پایه، شامل طراحی نهادی بازآفرینی شهری، رهیافت های مدیریت تعارض و حکمروایی همکارانه که بر تعارض بین ذینفعان بازآفرینی اجتماع محلی و روابط متقابل بین ذینفعان تأثیرگذار است، تبیین شده و عناصر و اجزای مرتبط با هرکدام و روابط حاصل از آن مشخص شده است. برپایه مدل پیشنهادی، پس از شناخت انواع تعارض بین ذینفعان اجتماع محلی، یعنی تعارض های شناختی، منافع، هنجاری، رفتاری، متناسب با سبک های مختلف مدیریت تعارض اعم از رقابت، همکاری، سازش، اجتناب، مصالحه، وضعیت هریک از انواع تعارض در روند مدیریت مداخله طرح بازآفرینی شهریِ اجتماع محلی مشخص می شود. متغیرهای اعتماد، درک، مشروعیت و تعهد از اساسی ترین مؤلفه های تأثیرگذار در فرآیند همکارانه است که در نهایت موجب ظرفیت سازی نهادی و اثربخشی فرآیند حکمروایی همکارانه در مدیریت مؤثر تعارض بین ذینفعان بازآفرینی در اجتماع محلی می شود.
مطالعه ی تطبیقی پلان و گنبد جمعه مسجد اردبیل با پلان ها و گنبدهای مشابه به جهت بررسی ترسیم صحیح منحنی گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعه مسجد اردبیل، در طول حیات بیش از هزار ساله ی خود، خسارت های بسیاری را بر اثر عوامل انسانی و طبیعی بر کالبد و محتوای خود دیده است. پی بردن به فرم منحنی گنبد فرو ریخته مسجد در جهت تکمیل خطوط اصلی بنا برای ساخت گنبد جدید در مرمت، امری ضروری است. هم چنین شناخت جایگاه جمعه مسجد به عنوان یکی از مساجد مهم و کهن کشور و نیز بررسی تاثیرپذیری از و تاثیرگذاری بر بناهای مشابه متقدم و متاخر خود، بدون اشراف دقیق بر ویژگی های معماری آن، امکان پذیر نخواهد بود. هدف پژوهش، یافتن منحنی گنبد جمعه مسجد اردبیل با بررسی پلان ها و مقاطع مشابه آن و از نوع بنیادی است. روش تحقیق، تحلیلی – تطبیقی و به صورت داده بنیاد است. ماهیت پژوهش، آمیخته است. گردآوری داده ها از روش میدانی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای بوده است. پس از مقایسه ی تطبیقی 20 بنای مشابه با جمعه مسجد در بازه ی زمانی صد سال قبل تا صد سال بعد از آن، بر اساس متغیرهای مختلفی نظیر نوع پلان، گوشه سازی، تزیینات، شکل ساقه گنبد، نحوه ی نورگیری و نیز تناسبات گنبدخانه، نزدیک ترین بناها به بنای مورد نظر مشخص گشته و منحنی گنبد آنها روی جمعه مسجد شبیه سازی و با شناسایی نوع منحنی و ترسیم دقیق آن، شکل اولیه گنبد ایلخانی جمعه مسجد ترسیم گردید.
بررسی میزان دلبستگی به مکان نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 106
حوزههای تخصصی:
تحقیقات متعددی درباره ی حس دلبستگی به یک یا چند مکان در سراسر دنیا ارائه شده است که هر کدام به نتایج متفاوتی نیز دست یافته اند. این پژوهش سعی بر آن دارد که با نگاهی نو به این مسئله، ارتباط میان شدت دلبستگی به مکان و مقیاس مکان را مورد سنجش قرار دهد. بر همین اساس، عوامل تاثیرگذار بر دلبستگی به مکان را در سه بُعد "کالبدی"، "اجتماعی-جمعیتی" و "احساسی-تجربی" مورد بررسی قرار داده است. عوامل کالبدی به سه مقیاس خانه، محله و شهر تقسیم شده اند. عوامل اجتماعی-جمعیتی به متغیرهایی نظیر سن، جنسیت، سطح تحصیلات و غیره تعمیم داده شده اند و عوامل احساسی- تجربی نیز، در قالب 12 شاخص از ادبیات مربوط به مفاهیم مکان و دلبستگی به مکان استخراج شده اند. در روند پژوهش، 12 شاخص احساسی- تجربی نامبرده، برای هر سه مقیاس مکانی مورد نظر در شهر شیراز مورد سنجش قرار گرفت. تحقیق در محلات مختلف شهر و با انتخاب تصادفی شهروندان از طریق ارائه پرسشنامه انجام گرفت و نتایج نیز به صورت توصیفی و تحلیلی ارائه گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که احساس دلبستگی افراد نسبت به مقیاس شهر در بالاترین سطح و پس از آن خانه و در نهایت محله قرار دارد.
تبیین ارتباط رضایتمندی ساکنان با اقدامات نوسازی شهر تهران در فاصله سال های 1388-92 (محلات مقدم، هاشمی و تختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
61 - 76
حوزههای تخصصی:
نوسازی نواحی ناکارآمد شهری علاوه بر بهبود شرایط عینی محیط می بایست ارتقاء رضایتمندی ساکنان این نواحی را در نظر داشته باشد. هدف این مقاله تبیین ارتباط میان رضایتمندی سکونتی ساکنان محلات ناکارآمد شهر تهران با اقدامات نوسازی صورت گرفته است. مبتنی بر روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و K-Means محلات تختی، مقدّم و هاشمی به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب شدند و مبتنی بر فرمول کوکران مجموعاً 325 پرسشنامه به روش سیستماتیک در محلات پر شدند. اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از روش های آماری تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل رگرسیونی بررسی و تحلیل شدند. مبتنی بر نتایج تحلیل عامل اکتشافی هفت عامل به عنوان عوامل معرف رضایتمندی سکونتی در محلات معرفی شدند. با توجه به فعالیتهای نوسازی صورت گرفته در محلات و نتایج تحلیل رگرسیونی، فعالیتهای اجتماعی، تجمیع و نوسازی و بهسازی محیطی با تأثیرگذاری بر عوامل رضایتمندی سکونتی بر رضایتمندی ساکنان در سطوح مختلف از ارتباط معنادار برخوردار بوده است.
Future Studies and Strategic Planning to Achieve Resilient Cities
حوزههای تخصصی:
Every year, crises cause extensive and occasionally irreversible damage to countries and human societies affecting communities, economies, and environments. Identifying, proper planning, and optimum managing of crises are among the priorities of government programs and procedures. With the expansion and complexity of the societies and variety and innumerability of crisis-making factors, mere use of traditional methods of reinforcement and crisis management would not be efficient. One of the most important ideas brought about in the present decade for crisis management and urban planning is creating resilient cities in the face of various crises by increasing their capacity in all aspects. The significance of this standpoint is the comprehensive look at crisis-making factors, controlling crises, and reduction of vulnerability, particularly in human resources, which speeds the resilience process. Although all infrastructural or environmental, economic, social-cultural, and organizational or institutional aspects have been taken into consideration in resilience, the focus on social and cultural capacitating in each and every citizen would be greatly effectual in a developing country such as Iran. This land endures weak infrastructures and structures, but enjoys a rich cultural and national support from the citizens’ creativity and participation that can help us with achieving the goal of flexibility in crisis management by spending the least amount of time and money. In the present paper, the experiences of other nations and novel concepts such as creative cities, resistant development, principles of futures study and planning, and process-oriented strategic management have been studied along with the current state of Iran. Finally, the method of “Strategic Futures Study and Planning based on GIS” is suggested as a suitable approach in crisis management planning. In the author’s point of view, complete use of this method could help us significantly reduce the losses of disasters and pioneer in the field of crisis management among developing countries.<br /> <strong> </strong>
برنامه ریزی و ساماندهی توسعه کالبدی معماری در فضاهای شهری (نمونه موردی: فلکه دفاع مقدس رشت)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، برنامه ریزی کالبدی معماری و ساماندهی مکانی و فضایی عملکردهای شهری در محدوده شعاع 800 متری فلکه دفاع مقدس شهر رشت می باشد. این نوع مطالعات به دلیل تاثیرگذاری همه جانبه بر کلیه طرح های مرتبط با مباحث کالبدی نظیر طرح های معماری، شهرسازی، طراحی شهری و ارتباط آن با برنامه ریزی به عنوان زیربنای فکری مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شهری دارای ماهیتی غیرقابل انکار می باشد. بدین منظور ابتدا شناخت محله مورد نظر و بررسی مشکلات و نیازهای شهروندانی که در آنجا زندگی می کنند، از طریق تدوین پرسشنامه ای مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با استفاده از مدل سوات نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های محله مورد نظر، مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از ماتریس های مطلوبیت و ظرفیت ارتباط بین کاربری های موجود در محله بررسی شده است. سپس با مشخص نمودن اهداف کلان و خرد به ارائه راهبردها و سیاست هایی جهت پیشبرد اهداف پژوهش پرداخته و با مشخص نمودن سرانه های موجود و سرانه های مطلوب و همچنین پیش بینی نرخ رشد جمعیت در بیست سال آینده به ارائه راهکارهای مناسب، جهت بهبود فضای کالبدی و زیستی این محدوده پرداخته شده است. با توجه به نتایج حاصل از پرسشنامه مهمترین نیازهای کالبدی این محدوده به ترتیب کاربری های فرهنگی، ورزشی و درمانی می باشد. همچنین مهمترین مشکلات محله از دیدگاه ساکنین به ترتیب، نبود آسفالت مناسب، کمبود کتابخانه و سر و صدای ناشی از تردد وسایل نقلیه می باشد. بر این اساس راهکارهایی همچون استفاده از بناهای مخروبه و اراضی خالی، جهت رفع کمبود کاربری های مورد نظر؛ کاشت گل و گیاه جهت کاهش آلودگی صوتی و ایجاد توازن در توزیع و جانمایی کاربری ها جهت رفع کمبود ها ارائه شد. در مجموع طبق بررسی های به عمل آمده می توان اینگونه نتیجه گرفت که برنامه ریزی کالبدی معماری و ساماندهی عملکردهای شهری با توجه به تامین نیازهای نسل آینده نقش بسزایی در توسعه پایدار شهری دارد. همچنین ساماندهی کالبدی فضاهای شهری می تواند منجر به رونق اقتصادی و سرزندگی فضاهای شهری گردد.
تطبیق نشانه شناسانه الگوی معماری ارگ کریم خان با درون مایه های فرهنگ ایلاتی زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
193 - 209
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری آثار معماری گذشته، فرهنگ بر مبنای امکانات، نیازها، اعتقادات، بوم و اقلیم در کنار پدیده های محیطی دیگری ازجمله خصوصیات کارکردی، انسانی، جنبه های زیبایی شناسانه، مصالح و سازه، همواره به تناسب موقعیت زمانی-مکانی و عملکرد بنا با نقش ها و ارزش های مختلف اثرگذار بوده است. ازاین رو این تحقیق با به کارگیری نشانه شناسی فرهنگی به عنوان ابزاری در خوانش دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده ها به مثابه نظامی از نشانه های فرهنگی، درصدد رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی در شیوه سازمان یابی فضا و مفاهیم اصلی شکل دهنده به معماری ارگ کریم خان است. پژوهش حاضر به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به شناسایی مفاهیم فرهنگی و زمینه های تأثیرپذیری بنا از شیوه زندگی و حکومت خاندان زندیه و تطبیق خصوصیات منحصربه فرد آن با درون مایه های هنر ایلیاتی رسیده است. نتایج نشان می دهد هنر ایلیاتی واجد مراتبی از خلق دنیایی غیر بازنمودی است که در آن واقعیت تصویری پدیده ها مستقل از هر خصلت بازنمودی و بیانگری شکل می گیرد. می توان گفت توجه به این فرآیند (مواردی همچون سادگی؛ بی پیرایگی؛ پیوند با طبیعت؛ سرخوشی و شادابی و آرامش) عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند که «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» پس از درون مایه «طبیعت گرایی» و «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم»، به عنوان سومین درون مایه ی مهم هنر قومی در الگوی فضایی و تزئینات ارگ کریم خان تأثیرگذار بوده، که به صورت تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره ها با مضمون نقوش انتزاعی و هندسی عناصر طبیعت با فن و اسلوب اجرای مکتب شیراز نمود یافته است.
بررسی دیدگاه گردشگران خارجی نسبت به وضعیت بسته بندی صنایع دستی ایران (مطالعه موردی: صنایع دستی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
185 - 194
حوزههای تخصصی:
فروش صنایع دستی بخشی لاینفک از گردشگری و صادرات نامریی، در زمره جنبه ملموس فرهنگ یک کشور برای گردشگران خارجی محسوب می شود و بسته بندی آن به عنوان بیرونی ترین و بارزترین وجه، به عنوان عاملی تعیین کننده، معرف و بازتاب دهنده کیفیت محصول می باشد. بسته بندی باید ضمن دارا بودن جنبه های فرهنگی و تناسب با محتوا، از کیفیات و استانداردهای مناسب برخوردار باشد. از آنجا که بسته بندی به ابزاری برای معرفی صحیح محصول و دارای نقش تشویقی و ترغیبی برای مصرف کننده است، عامل مهمی در توسعه اقتصاد گردشگری محسوب می شود و این ضرورت، نیازمند آگاهی از دیدگاه گردشگران و ترجیحات آنان جهت بازاریابی موفق محصولات صنایع دستی، به عنوان یک ابزار متقاعدکننده بسیار کارآمد در تصمیم گیری برای خرید است. به همین جهت، بسته بندی در تأثیرگذاری بر ذهنیت مصرف کننده به منظور ترغیب وی به خرید، باید دارای کیفیت و استانداردهای مناسبی از بعد بصری و اطلاعاتی باشد. هدف از این پژوهش شناسایی نقاط قدرت و ضعف بسته بندی صنایع دستی و شناسایی جنبه های مورد توجّه گردشگران از ابعاد مختلف طراحی بسته بندی بوده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین دیدگاه های گردشگران خارجی بازدید کننده از شهر اصفهان به عنوان یکی از مهم ترین مراکز فروش صنایع دستی، درباره جنبه های گوناگون کیفیات بصری و اطلاعاتی کلیه بسته بندی های صنایع دستی این شهر و تعیین شاخصه های مورد توجّه گردشگران در بسته بندی محصولات صنایع دستی پرداخته است. جهت انجام پژوهش و دستیابی به یافته های مورد نظر از روش پیمایشی و توزیع پرسشنامه در میان گردشگران خارجی استفاده شد و تحلیل آماری نگرش گردشگران نسبت به این موضوع با استفاده از نرم افزار SPSS و SmartPLS انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گردشگران خارجی مزبور، تنها رنگ و ابعاد بسته بندی ها را با موفقیت نزدیک به متوسط ارزیابی نموده و دیگر ابعاد بصری بسته ها از جمله نوآوری، شکل و طراحی آنها و همچنین تمامی جوانب ابعاد اطلاعاتی این بسته بندی ها نتوانسته انتظارات مورد توجّه آنها را برآورده سازد. نتایج تحلیل عاملی نیز نشانگر تقدم نسبی ابعاد بصری بر اطلاعاتی و به ترتیب طراحی گرافیکی و نوع بسته بندی، اندازه و رنگ و نوآوری و در نهایت شکل آن است. همچنین استفاده از زبان بین المللی، اندازه متن و نوع فونت مناسب و در نهایت تناسب اطلاعاتی با محصول مورد انتظار آنها در طراحی یک بسته بندی مناسب صنایع دستی است.
تحلیل کارایی انرژی در مدل های بافت شهری اقلیم گرم و خشک، نمونه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
۱۲۷-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
از جمله مهم ترین عناصر تأثیرگذار بر مصرف انرژی در بخش ساختمان، می توان به شرایط اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ مصرف انرژی، ویژگی های جغرافیایی و اقلیمی شهر، نقش شهر، کارایی سیستم های تأمین و مصرف انرژی و ویژگی های کالبدی فضایی ساختمان ها و بافت های مسکونی اشاره کرد که در این میان فرم شهری، به میزان قابل توجهی امکان کاهش مصرف انرژی را از طریق برنامه ریزی و طراحی فراهم می سازد. رهیافت کارایی انرژی به عنوان یکی از اهرم های تقویت پایداری بوم شناختی، از جمله ابعاد اصلی پنج گانه توسعه پایدار به شمار می آید که با هدف کاهش رشد تقاضای انرژی، تقلیل قابل توجه مصرف سوخت های فسیلی و به دنبال آن، افزایش عرضه انرژی سالم همراه است. لذا با بهره گیری از این رویکرد در فرایند طراحی مجموعه های ساختمانی و بافت های شهری، می توان کمک شایانی به بهبود وضعیت بهره وری انرژی در بخش ساختمان نمود. پژوهش پیشِ رو با ترکیب روش های توصیفی تحلیلی، مطالعات گونه شناختی، ترسیم و شبیه سازی مدل ها، به دنبال تحلیل 8 گونه فرم ساختمانی قالب در دوره های تاریخی شهر اصفهان و 4 الگوی بلوک شهری، از منظر کارایی انرژی است. به این منظور، با استفاده از شبیه سازی، ارتباط مابین متغیرهای تحقیق مشخصه های کالبدی و فضایی فرم شهری (فرم ساختمانی و بلوک شهری) و میزان مصرف انرژی (انرژی مصرفی جهت گرمایش، سرمایش و روشنایی) در هریک از الگوهای پیشنهادی، مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، الگوی بهینه توده گذاری ساختمان های مسکونی به شدت تحت تأثیر عوامل مورفولوژیک همچون همجواری ها، فرم، ابعاد و الگوی ساختمان، الگوی بلوک بندی و نیز ساختار فضایی شبکه ارتباطی است که در این میان، نقش الگوی ساختمان و ساختار شبکه ارتباطی پر رنگ تر است. لذا به کمک شبیه سازی مصرف انرژی، پیش از اجرای طرح و یا در مرحله ارائه گزینه های پیشنهادی، می توان به فرم های بهینه در اجزا (ساختمان های منفرد) و ترکیب های شهری (بافت های مسکونی) دست یافت.
حقیقت قدسی و نسبت آن با نقاشی قهوه خانه ای بر مبنای آرای کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : حقیقت از منشاء واحدی سرچشمه دارد و در تمام مراتب هستی گسترانیده شده است. ذات و حقیقتِ قدسی، مبدأ سنّت است و سنّت از حقیقتِ قدسی منفک نیست. یکی از سنّت های هنری گذشته که حاصل و ثمره حدود یازده قرن تکوین تدریجی آداب سوگواری تشیّع به شمار می رود نقاشی قهوه خانه ای است که در قرن چهاردهم هجری قمری نمود عینی پیدا کرد. در مواجهه با رواج مکاتب هنری دوران تجدّد در ایران، آثار نقاشی قهوه خانه ای همواره در تداوم سنت نگارگری قرار دارند و هنرشان راهی برای تحقّق حقیقتِ قدسی است. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّات اثر است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت رمز و تمثیل برملا کرده است. در این میان، آنچه مسئله است براساس قرابت آرای آناندا کوماراسوامی (از اندیشمندان سنّت گرا) در حیطه تعریف و کارکرد هنر سنتی با این آثار، نسبتی میان آثار نقاشی قهوه خانه ای با حقیقت قدسی یا همان صورت های مثالی وجود دارد که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. هدف : این مقاله در نظر دارد حقیقتِ قدسی اثر هنری را بر مبنای آرای آناندا کوماراسوامی تبیین و نسبت آن را با نقاشی قهوه خانه ای به مثابه هنر سنّتی مشخص کند. روش تحقیق : روش تحقیق در این مقاله به صورت نظری و کیفی است و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی صورت پذیرفته است. در این راستا، دو نمونه موردی از آثار نقاشی قهوه خانه ای (یکی «عزیمت مسلم ابن عقیل به کوفه» اثر «محمد مدّبر» و دیگری پرده درویشی «صحنه نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صُدیف» اثر محمّد فراهانی) به صورت تصادفی انتخاب شده و بر مبنای آرای کوماراسوامی، به تبیین مفهوم حقیقت قدسی و نسبت آن با آثار پرداخته شده است. نتیجه گیری : حقیقتِ قدسی، همان منشاء ملکوتی است که یاد آن صورتِ نوعیِ ازلی را درون ما زنده می کند. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند که ابتدا ساحت رهایی (مشاهده دریافتِ حقایقِ ازلی) را تجربه می کند و سپس در بخشیدن کالبدی مادّی به ایده، به ساحت اسارت قدم می گذارد. بر مبنای آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوه خانه ای تجلّی گاه حقیقتِ قدسی و آن صورت های مثالی است که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّاتِ اثر و آن حقیقتی است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت تمثیلی و نمادین ابراز کرده است. نقاشی قهوه خانه ای، یک مهارت و هنر ناشیانه نیست؛ بلکه بر مبنای دانش و قواعدی تکوین یافته است که منبع الهام و دلیل روش و خاستگاه آن از روان منفرد و مستقل بشری بسی فراتر است و در این هنر، هنرمند فقط محمل و مجرای رحمتی است که از عالم معنا منبعث شده است.
تبیین و ارزیابی معیارهای آسایش و آرامش در حمل ونقل همگانی درون شهری، مورد مطالعه: خط 28 اتوبوس رانی کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
105 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش ها نشان داده است که گرایش بیش از اندازه شهروندان به حمل ونقل شخصی می تواند پیامدهای ناگواری را برای شهر و شهروندان به همراه داشته باشد. در مقابل این نوع گرایش، پژوهشگران و سیاست گذاران گرایش به حمل ونقل عمومی را به عنوان راهکار اساسی کاستن از پیامدهای گرایش به حمل ونقل شخصی معرفی نموده اند. آنچه موجب ترغیب شهروندان به استفاده از ناوگان حمل ونقل عمومی می گردد، آسایش و آرامش آن ها در سفرهای شهری است. هدف این مقاله، بازخوانی دو مقوله آسایش و آرامش سفر در بحث حمل ونقل همگانی می باشد. اینکه آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری که به وسیله حمل ونقل عمومی انجام می شود، در قالب چه معیارها و شاخص هایی قابل تبیین است، پرسش اساسی این پژوهش را شکل می دهد. در این راستا، ابتدا مفاهیم آسایش، آرامش و آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری مطرح گردیده و سپس شاخص های (18 متغیر) مربوطه در قالب مدلی مفهومی ارائه شده است. مورد مطالعه این مقاله خط 28 اتوبوس رانی کلان شهر اصفهان است. جهت ارزیابی متغیرها از مدل F'ANP استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری توسط ناوگان حمل و نقل عمومی متأثر از پنج عامل 1- کیفیت ارائه خدمات و امکانات، 2- ظرفیت مسافر و زیبایی محیط، 3- کارایی حمل ونقل عمومی، 4- کارآمدی سفر 5- ایمنی و امنیت می باشد. همچنین متغیرهایی که بیشترین تأثیر را در برهم زدن آسایش و آرامش در مورد مطالعه داشته اند، به ترتیب عبارت اند از «کیفیت وسایل گرمایشی، سرمایشی و تهویه هوا»، «تمهیدات در نظر گرفته شده برای معلولین»، «پاکیزگی محیط ایستگاه ها و داخل اتوبوس ها» و «امکانات ایستگاه (جان پناه و صندلی ها)» و در مقابل متغیرهایی که بیشترین تأثیر را در تأمین آسایش و آرامش سفر داشته اند، به ترتیب شامل «امکان نشستن در طول زمان سفر»، «زیبایی محیط سفر»، «فاصله مناسب ایستگاه ها از مبدأ مسافرین» و «فاصله ایستگاه های اتوبوس خط مورد نظر تا ایستگاه های اتوبوس سایر خطوط» می باشند.
بهینه سازی عملکرد سیستم های سبز عمودی (نماهای سبز)
حوزههای تخصصی:
ساختارهای سبز عمودی که با عنوان نماهای سبز شناخته می شوند ترکیبی خلاقانه از سبزینگی و معماری هستند که با توجه به هدف از برپایی آن ها، در فضاهای داخلی یا خارجی استفاده می شوند. آن ها می توانند در داخل ساختمان به عنوان دیوار یا پارتیشن برای جداسازی فضا و بوجود آوردن محدوده، یا به هدف ایجاد زیبایی بصری بکار روند. همچنین می توانند در بیرون از ساختمان برای پوشش بنا به عنوان نما یا اطراف بالکن ها و حیاط ها برای ایجاد حریم یا بجای نرده استفاده شوند. این نماها نه تنها از نظر بصری زیبا هستند بلکه با تکیه بر خاصیت طبیعی گیاهان در کاهش دما، تصفیه هوا، کاهش آلودگی صوتی و غیره سودهای بیشماری بهمراه دارند. هدف از پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی جهت استفاده بهینه از سودهای محیط زیستی و اقتصادی سیستم های سبز عمودی می باشد و به این مهم می پردازد که بهینه سازی سیستم های سبز عمودی چگونه می تواند در کاهش معضلات محیط زیستی موثر واقع شود و سودهای اقتصادی نیز به همراه داشته باشد. از این رو، ابتدا به معرفی سیستم های سبز عمودی و سپس به واژه شناسی و دسته بندی های آن پرداخته شده است. در ادامه در کنار سودهای اجتماعی، سودهای محیط زیستی و اقتصادی آن ها بررسی شده اند و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای پژوهش های مختلف از سراسر دنیا معرفی و تحلیل گردیده است. با بررسی عوامل تاثیرگذار بر کارایی بهتر سیستم های سبز عمودی تلاش می شود استفاده از این سیستم ها تنها به عنوان عنصری جهت ارتقای زیبایی بصری نباشد و بتوان با تکیه بر آن ها در ارتقای کیفیت محیط زیست گامی موثر برداشت.
بررسی دما، رطوبت نسبی و سرعت جریان باد در ساختمان های سنتی مسکونی بوشهر در فصل گرما (نمونه موردی: عمارت گلشن و عمارت دهدشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
93 - 105
حوزههای تخصصی:
در ساختمان های بومی از راهکارهای اقلیمی و غیر منفعل بسیاری برای ایجاد آسایش حرارتی در محیط داخلی استفاده شده است. معماری بومی شهر بوشهر نیز در پاسخ به شرایط نامطلوب آب و هوایی، موقعیت خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از ویژگی ها و عناصر خاصی برخوردار است. در بسیاری موارد بهره گیری از ویژگی های این معماری و الگو برداری از آن در ساختمان های مدرن می تواند در راستای ایجاد شرایط آسایش حرارتی مطلوب واقع شود. در پژوهش حاضر ابتدا ویژگی های اقلیمی خانه های بومی بوشهر معرفی شده و سپس دو عمارت گلشن و دهدشتی جهت اندازه گیری های تجربی و بررسی رفتار حرارتی انتخاب شد. سپس با استفاده حسگرها متغیرهای محیطی شامل دما، رطوبت نسبی و سرعت جریان باد در اتاق ها و حیاط مرکزی در بازه زمانی هفت روزه در ماه های مهر و آبان اندازه گیری شد. نتایج حاصل از مقایسه متغیرهای محیطی داخلی و خارجی نشان می دهد که شرایط حرارتی محیط داخلی ساختمان ها متعادل تر و مطلوب تر از اقلیم گرم و مرطوب خارجی است. آسایش حرارتی در این عمارت های تاریخی با استفاده از روش های سرمایش خورشیدی غیرفعال و تهویه طبیعی ایجاد شده که در ماه های گرم سال نیز همزمان با ایجاد رابطه سازگار با بستر ساختمان و شیوه زندگی ، محیطی مساعد را برای زندگی ساکنین فراهم می کنند.
بازشناسی مؤلفه های پایداری اجتماعی مؤثر بر افزایش تعاملات اجتماعی در مجموعه های مسکونی (مطالعه موردی: محله اباذر، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
در بستر افزایش توجهات جهانی به ابعاد مختلف توسعه پایدار و مسائل مربوط به کیفیت زندگی انسان ها، تلاش برای دستیابی به پایداری اجتماعی در مجموعه های مسکونی اهمیت بیشتری یافته است. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی تأثیر مؤلفه های پایداری، بر بعد اجتماعی مسکن، مشارکت پذیری و افزایش تعاملات اجتماعی در زندگی شهری، انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، شامل مطالعات اسنادی و پیمایش از طریق پرسش نامه می باشد. ارزیابی مؤلفه ها، با روش همبستگی و تجزیه تحلیل کمی داده ها به وسیله روش های آماری انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مشارکت، هویت، حس تعلق و امنیت به ترتیب بیشترین تأثیر را بر افزایش تعاملات اجتماعی در بین ساکنین مجموعه های مسکونی دارند و از بین دو دسته عامل فردی و اجتماعی تعریف کننده تعاملات اجتماعی، عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عامل بر افزایش تعاملات اجتماعی شناخته شده است.