فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
خط کوفی بنایی از تکرار واحدهای هندسی به صورت عمودی، افقی و موازی بر روی شبکه (مسطر) حاصل می شود و به دلیل جنبه های بصری منحصر به فرد و ارتباط تنگاتنگ آن با معماری قابلیت های بسیاری برای استفاده در هنر معاصر دارد. این مقاله پژوهشی است پیرامون شناسایی عوامل تأثیرگذار بر ماندگاری خط کوفی بنایی در دوره معاصر و روند استفاده از آن در طراحی آرم نوشتاری، با بررسی خصوصیات ساختاری و هندسی این خط می توان دلیل ماندگاری آن را به عنوان خطی سنتی با روحیه ای نو بررسی کرد و این ویژگی ها را در طراحی آرم نوشتاری تعمیم داد. قابلیت ساختاری این خط، روابط مشخص و تعامل بین سواد و بیاض در آن، سادگی و صراحت اجزاء، داشتن نظم و ترتیب منطقی، خوانایی و فارغ بودن از تغییرات ضخامت، عدم اعراب گذاری، داشتن پیشینه سنتی و ظرفیت نوگرایی بالای آن، قابلیت تغییر فضاهای مثبت و منفی و بافت پذیری آن، مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فردی را در این خط ایجاد کرده که آن را مستعد استفاده در هنرهای تجسمی، به خصوص طراحی آرم نوشتاری می کند. همچنین سادگی، نظم منطقی، رمزوارگی، ضخامت یکسان فضاهای سیاه و سفید، تناسب در ترکیب حروف، استفاده از سطوح تخت، حرکات عمودی، افقی، موازی و توانایی ایجاد فضاهای مثبت و منفی، قابلیت شکل پذیری فراوان و تداعی قالب هندسی، داشتن بالاترین ظرفیت برای چیدمان و ترکیب، دگرگونی صورت الفبایی حروف در راستای چیدمان و استفاده از حداقل کلمات، قابلیت تغییر فضاهای مثبت و منفی و بافت پذیری از جمله ویژگی های ذاتی این خط هستند که در دورة معاصر می توانند با حفظ روحیة مدرن نقش گرافیکی ارزنده و کارآمدی داشته و به آسانی برای طراحی آرم های نوشتاری در خدمت طراحان نوگرای گرافیک معاصر قرار بگیرند. • اهداف پژوهش شناسایی عوامل موثر در ماندگاری خط کوفی بنایی. شناسایی مهم ترین قابلیت های شکلی و ساختاری کوفی بنایی جهت طراحی آرم نوشتاری. • سؤالات پژوهش عوامل تأثیرگذار در ماندگاری و نو بودن خط کوفی بنایی کدام است؟ از کدام جنبه های ساختاری کوفی بنایی می توان در طراحی آرم نوشتاری بهره برد؟ • فرضیه به نظر می رسد شکل ساختاری کوفی بنایی سبب نوگرایی این خط در دوره معاصر شده است و این خط می تواند پاسخگوی نیازهای ارتباط تصویری معاصر باشد.
امکان سنجی احداث ایستگاه بازیافت پسماند جامد صنعتی در شهرک صنعتی نصیرآباد
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
167 - 203
حوزههای تخصصی:
مدیریت پسماندهای صنعتی یکی از شیوه های بسیار مناسب برای ایجاد تعامل و پیوند بین صنعت و محیط زیست و کاهش اثرات سوء فعالیت های صنعتی در آن می باشد. چنین مدیریتی با استفاده از روش های مختلفی از جمله «پیشگیری از آلودگی» یا «کمینه سازی پسماندها» در مبداء تولید، «بازیافت» و «استفاده مجدد» قابل اعمال است. تکنیک مورد استفاده برای تعیین امتیاز هر یک از قطعات تکنیک SAW می باشد. برای بی مقیاس سازی لایه ها نیز از روش فازی استفاده شد. در این مرحله 20 قطعه زمین شناسایی شد. در مرحله سوم، امکان استقرار ایستگاه بازیافت پسماند صنعتی در قطعات شناسایی شده براساس 7 معیار و 27 زیر شاخص حقوقی، اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی – عمرانی و زیربنایی با کمک 30 نفر از کارشناسان شهرک صنعتی و شهرستان رباط کریم مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که قطعه شماره 14 با به دست آوردن 73/8 درصد بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. و قطعات شماره 16 و 17 به ترتیب با امتیاز 24/5 و 09/2 در اولویت های بعدی قرار دارند. با توجه به نتایج امکان سنجی مکان های شناسایی شده ایستگاه بازیافت، قطعه زمین شماره ی 14 به عنوان گزینه مکانی برتر پیشنهاد می شود. که دارای ویژگیهایی مانند: الف - در مجاورت شهرک صنعتی نصیرآباد قرار گرفته است. ب - بخش بزرگی از این مکان در مالکیت شهرک صنعتی نصیرآباد می باشد. ج - دارای مسیر دسترسی است.
زیبایی شناسی ماشین در هنر آوانگارد روس بر مبنای نظریات مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آراءِ مارکس و خوانش های صورت گرفته از آن در جریان انقلاب 1917 ، در گشودن درهای هنر روسیه به سوی ماشین مؤثر بودند. ساختار هنر آوانگارد روس که همزمان با جنبش های انقلاب کمونیستی 1905 بود، از فلسفة عملی مارکس نشأت می گرفت. در همین راستا بود که مکاتبی چون فوتوریسم روسی، کانستراکتیویسم و پروداکتیویسم پاگرفتند که حضور عناصر ماشینی در وجوه مختلف آنها از ویژگی های مشترکشان است. این عناصر که به نحوی بازنمایاننده عصر سیستم های غول آسای خودکار هستند، توجه مارکس را نیز در نگارش فلسفه اجتماعی بسیار به خود معطوف داشته بود. اکنون این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان به تبیین زیبایی شناسی ماشین در هنر آوانگارد روس بر پایة آراءِ مارکس پرداخت. فرضیه غالب در این پژوهش مبتنی است بر در نظر داشتن انقلاب کمونیستی-مارکسیستی پرولتاریای روسیه به عنوان یکی از مهم ترین سرچشم ههای ورود ماشین به عرصة هنر و ظهور مؤلفه های جدید زیبایی شناسی. در این جستار با در نظر داشتن آثار هنری آوانگاردهای روس و نوشت ههای به جا مانده از آنها، روشن خواهد شد که مؤلفه های زیبایی شناسانة ماشین در هنر آوانگارد روس بر پایة نظریات مارکس مبنی بر شکست انحصار ماشین در دستان سرمایه، آگاهی پرولتاریا از وضع موجود، به چالش کشیدن طبقة حاکم، خروج پرولتاریا از حالتی منفعلانه در برابر سرمایه داری و همچنین لزوم پیشبرد جامعة کمونیستی، استوار است.
مفهوم خلوت و چگونگی تحقق آن در زیست-جهان خانه ایرانی مطالعه تطبیقی آن در خانه ایرانی ماقبل مدرن و خانه مدرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلوت به معنای فرآیندی که طی آن انسان به تنظیم حوزه رابطه خود با دیگران و تجربه خویشت ننگری نائل می شود بیش از هر مکان دیگری در "" خانه "" مجالِ بروز می یابد. این مقوله و تحقق پذیری آن در زیست-جهانِ خانه در این مقاله مورد بررسی و چالش قرار م یگیرد. این پرسش مطرح است که آیا شناسایی و ترسیم مدل های متعدد از نیاز انسان به خلوت، به تأمین همه جانبه آن در محیط خانه ایرانی - به خصوص در دوره معاصر - منتهی شده است؟ هدف تحقیق ارزیابی نحوه و میزان تأمین خلوت در خانه پیشامدرن و مدرن ایرانی برای بازشناسی الگوی تحقق آن در هر یک از این خانه هاست. این تحقیق با رویکردی کیفی و بر اساس روش تفسیری- تاریخی، تحقق طیف خلوت را در دو گروه خانه های پیشامدرن و مدرن ایرانی مورد ارزیابی قرار داده است. فرضیه محوری این تحقیق آن است که عدم توجه به ماهیت طیف گونه خلوت در طراحی فضاهای زیستی و به خصوص "" خانه "" ، سبب شده است تا در بسیاری از موارد این فضاها با عطف به تنها یک وجه از این مفهوم سامان یابند. "" خلوت فردی "" و "" خلوت جمعی "" در دو سوی طیف خلوت و دو وجه هم تراز از یک ماهی تاند و ضروری است توأمان برای تحقق خلوت بهینه مورد توجه قرار گیرند. اولوی تبخشی به هر یک از این سطوح یا نادیده گرفتن هر کدام، می تواند به آسیب های روانی یا اجتماعی بیانجامد و فضای خانه را به محیطی ناکارآمد در تأمین نیازهای ساکنان تبدیل کند. بر اساس نتایج حاصله، در بسیاری از موارد برخورد تک بعدی و یک جانبه با ماهیت طیف گونه خلوت در هر یک از این دو گروه خانه ها، به حذف بخشی از قلمروها منجر شده است. همین امر سبب شده است تا هویت فردی و هویت جمعی ساکنان خانه، هر کدام در یک گروه از این خان هها مجالِ بیشتری برای بروز بیابند؛ لذا جهت تأمین همه جانبه نیازها و ایجاد تعادل میان این دو، توجه همه جانبه به طیف خلوت و اهتمام به تحقق همه وجوه آن، م یتواند به عنوان رویکرد فراگیر مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های مسکونی به شمار می رود. در بسیاری از مساکن با زیربنای محدود، فضا فاقد بهره وری لازم می باشد، لذا تأمین شرایط آسایش وابسته به مقتضیات سنی، سلایق بشری و نحوه جریان بهتر عملکردها در داخل فضا و همچنین تغییر نیاز کاربران؛ ضرورت وجود انعطاف پذیری در مسکن را آشکار می سازد. از این رو مقاله حاضر با هدف ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود ارائه گردیده است و درصدد پاسخگویی به این سؤال میباشد کدامیک از روش های انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی بیشترین مقبولیت را از طرف ساکنین با خود به همراه دارد. به منظور جمع آوری اطلاعات، این پژوهش از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی بهره گرفته است. در بخش نظرسنجی، 128 مصاحبه شونده از میان هر قشر معمار، متمول و متوسط شهر تبریز انتخاب شد. در مجموع، معیارهای مورد ارزیابی در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شدند. یافته ها نشان می دهد بین میانگین آمار مقبولیت و مطلوبیت روش های اعمال انعطاف پذیری در فضای سکونتی هر سه قشر و همچنین میانگین مؤلفه های عمومی اعمال انعطاف پذیری، اختلاف معنی داری وجود دارد (0.05) >P. به صورتی که، در فضاهای داخلی احساس نیاز بیشتری به انعطاف پذیر بودن عرصه ها نسبت به کالبد خارجی وجود دارد و در این بین، معماران تمایل بیشتری نسبت به اعمال انعطاف پذیری در مقایسه با سایر قشرها دارند. عناصر اصلی متحرک (پله، سقف و ...)، ضعیف ترین معیار و پنج مؤلفه ی پارتیشن های متغیر، پارتیشن های فضادار، مصالح تغییر دهنده رنگ، مصالح کنترل کننده نور و مصالح تولید کننده الکتریسیته، جزو قوی ترین معیارهای روش های اعمال انعطاف پذیری محسوب می گردد. کم بودن امنیت روانی و حس تعلق ، ناسازگاری با سبک ایرانی - اسلامی نیز از جمله مؤلفه هایست که مانع رغبت و مقبولیت انعطاف پذیری از سوی ساکنین می گردد.
تحلیل نقش روابط تعاملی در ساختار سایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
21-33
حوزههای تخصصی:
اغلب سایه در رابطه با نور مطالعه می شود و نور بر سایه مقدم است. در این دیدگاه، سایه پدیده ای ثانویه فرض میگردد. در این روش سایه ها را پدیده "نور نیست" می پنداریم در حالی که سایه ها با موجودیتی مستقل و تاثیر گذار در آثار معماری قابل تحلیل هستند. در این مقاله ضمن معرفی تکنیک هایی برای فهم سایه ها، رویکردی متفاوت به سایه ها در معماری ارائه می گردد تا با این بصیرت، به فهمی تازه از کیفیت فضایی تحت تاثیر سایه ها بپردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت معماری و سایه ها رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد و شناخت تعامل میان این دو از اهمیت ویژه ای در بالا بردن بهره وری معماری دارا می باشد. این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است و یک تحقیق کیفی محسوب می گردد.روش تحقیق این پژوهش، روش استدلال منطقی است و مسیری برخواسته از تحلیل داده ها تا مدل سازی مفهومی را پی می گیرد. تلاش بر این است تا از این طریق به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چگونه می توان با شناسایی و تحلیل و ارزیابی نوین روابط متعامل عناصر متغییر معماری، الگوهایی هوشمند تر ارائه گردند.
تدوین مدلی نظری از فرایند نئولیبرالیزه شدن شهر معاصر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
35-47
حوزههای تخصصی:
سال ها است که شهرها به نقاط استراتژیک بروز سیاستهای نئولیبرال در بعد جغرافیایی و مکانی تبدیل گشته اند. علارغم ظاهر جهانی، سیاست های نئولیبرالیسم، به عنوان هژمونی غالب فضای اقتصاد سیاسی دهه های اخیر، هیچ گاه به یک شیوه واحد در اشکال شهری تبلور نیافته اند. زمینه ی اقتصادی-سیاسی موجود و شیوه های تولید، تعیین کننده ی نحوه ی بروز نئولیبرالیسم هستند(نئولیبرالیسم به واقع موجود). از طرف دیگر، نئولیبرالیسم به شدت "روش مند" است و با فرایندی کاملا برنامه ریزی شده شکل شهر را به منظور جانمایی، باز آرایی و جابجایی بنگاه های اقتصادی خویش متحول می گرداند. این دو ویژگی شکل دهنده ی "پروژه بازسازی نئولیبرال" هستند. درک شکل شهری از خلال فرایند بازسازی نئولیبرال، هدف این مقاله را تشکیل می دهد. در این راستا، پس از تعریف چارچوب نظری براساس دو رویکرد متمایز و درعین حال درهم تنیده ی مطرح در ادبیات موضوع(راجر کیل، و برنر و تئودر)، سه لایه ی کارکردی پروژه بازسازی نئولیبرال در شهر تشخیص داده شده است: لایه عملکردی، لایه ساختاری و لایه تحول حس مشترک؛ سپس شاخص های ساختاری نئولیبرالیسم در شهر، در دو مرحله مجزا از فرایند نئولیبرالیزه شدن، یعنی مکانیزم جهان-محلی شدن و مکانیزم شهرگرایی نئولیبرال، در سه گروه کالبدی-فضایی، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی- اقتصادی در قالب ماتریس شاخص ها تبیین گشته اند. ماتریس حاصله، ابزاری اولیه برای تحلیل فرایند نئولیبرالیزه شدن مکان های جغرافیایی و شهری در سه مقیاس محلی، ملی و جهانی است، و نشان می دهد نئولیبرالیسم از طریق تحول اقتصاد سیاسی در مقیاس جهانی، دخالت در فناوری های قدرت در مقیاس ملی، و تغییر در کیفیت زندگی روزمره در مقیاس محلی بر شهر اثر می گذارد.
حاکمیت برنامه بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر تهران با رویکرد شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث بافت های ناکارآمد و توجه به بهبود فضای زیستی در نواحی فرسوده شهری یکی از مباحث پیچیده و چند وجهی در حوزه شهرسازی و مدیریت شهری به شمار می رود. نظر به اهمیت بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری تاکنون قوانین و مصوبه های زیادی سعی در ایجاد شرایط و تسهیل امور مربوط به آن داشته اند، اما با این وجود به نظر می رسد پیشرفت چندانی در این حوزه صورت نگرفته است. یکی از دلایل قابل ذکر، ماهیت چند تخصصی و متنوع پروژه ها همراه با حضور ذی نفعان متعدد از نهادهای خصوصی و عمومی در حوزه بازآفرینی بافت ناکارآمد است که هماهنگی و هم راستایی عملکرد این ذی نفعان موجب پیچیدگی فرایند بازآفرینی می شود. در واقع می توان گفت که بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری دارای خصوصیات یک طرح1 است که شبکه ای از ذی نفعان در اجرا و پیش برد اهداف آن دخیل هستند و مطابق مطالعات پیشین یکی از مهم ترین عوامل در پیش برد این طرح ها مسئله حاکمیت ذی نفعان آن است. لذا شناخت حاکمیت این شبکه و نقد آن می تواند در موفقیت این طرح ها تأثیرگذار باشد. به این منظور، این مقاله با استفاده از روش گروه های کانونی میزان تعامل بین هر دو ذی نفع شناسایی شده را کمی سازی می کند و سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی که ابزاری قدرتمند برای شناسایی و تحلیل ابعاد مختلف شبکه ها محسوب می شود، شبکه قدرت حاکم بر سازمان ها و نهادهای مرتبط با برنامه بازآفرینی شهر تهران را به منظور بررسی میزان تعامل که یکی از مهم ترین ملزومات حاکمیت این شبکه هاست، مورد بررسی قرار می دهد. در انتها با تمرکز بر ادبیات موضوع و تطبیق نتایج حاصل از تحلیل شبکه اجتماعی با شرایط مطلوب، ضعف های وضع موجود را بررسی و رویکرد مناسب حاکمیت را پیشنهاد می کند.
گونه شناسی بافت نمای شهری(با رویکرد شکلی) (نمونه موردی میدان امام خمینی(ره) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی سیر تحول معماری، لزوم توجه به گونه شناسی های انجام شده نظیر : اقلیمی، شکلی و تاریخی- تکاملی بیش از پیش احساس می شود. این گونه شناسی ها بیانگر زوایای دید پژوهشگرانی است که سعی در روشمندسازی طراحی ابعاد مختلف معماری نظیر پلان، حجم، فرم و فضای معماری را داشته اند، به طور مثال اُلگی1از زاویه اقلیم و جنبه تأثیرگذاری عوامل اقلیمی بر شکل گیری کالبد بنا به معماری نگریسته است و یا دوران2 و کرایر3سعی در هندسی نگری به پلان بنا را داشته اند. هدف این پژوهش گونه شناسی نما به عنوان یکی از وجوه مهم طراحی بنا از حیث معماری است. عدم وجود فرایند صحیح طراحی نما، سیمای شهرها را به فرجامی ناخوشایند کشانده و آنچه را که امروزه شاهد آن هستیم، وجود نماهایی منفرد و ناهماهنگ است. این مقاله به طرح این سؤال که نمای بناهای ارزشمند (بناهای سنتی) در دوره های مختلف واجد چه ویژگی هایی از نظر هندسی و گونه شناختی بوده اند، می پردازد و با فرض آنکه شناخت و گونه شناسی صحیح نمای این آثار و به کارگیری آن در آثار جدید، ضمن حفظ اصالت تاریخی- فرهنگی نما، سیمای شهر را از آشفتگی و بی قیدی می رهاند، تحقیق را پی گرفته و به رسم اشکال پایه (مربع، مثلث و دایره) مطابق با نظر دوران و کرایر که این اشکال را اشکال پایه در گونه شناسی خود معرفی کرده اند، پرداخته و در ادامه به اعمال تغییرات بر روی محورها، رئوس و اضلاع این اشکال بر اساس اصول تغییرات شکلی دوران و کرایر به منظور یافتن خط سیر تغییرات، می پردازد. نمای میدان امام خمینی تهران به عنوان یکی از مهم ترین گره های شهری، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی این شهر به کمک روش کتابخانه ای (کتب و مقالات) و روش تحلیلی-تطبیقی در حوزه نما (عکس ها و نگاره ها) با جامعه آماری 9 بنا از دوره های قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و معاصر (در هر دوره به طور میانگین دو اسلاید از هر چهار سوی میدان) مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت مشخص شد که غالب الگوهای هندسی به کار رفته در نمای بناهای میدان از حیث هندسه کلی نما و آرایه ها و بازشوها در دوره قاجار به صورت اشکال پایه خام دایره و مربع و یا ترکیب ساده آنها بر اساس مرکز دایره و یا به صورت فرایند تکرار بوده است و در دوره پهلوی اول با ورود اشکال مثلثی و مقاطع حاده در انواع قالب های ترکیب با دایره و مربع دیده می شود و همچنین در دوره پهلوی دوم با نفوذ هرچه بیشتر اصول معماری غرب و استفاده از ساده گرایی و پرهیز حداکثری در استفاده از تزیینات در کاربری های مختلف را نشان می دهد که در نتیجه الگوهای هندسی به کار رفته در این دوران بیشتر به سمت مربع و مشتقات حاصل از فرایند تغییر زاویه سوق یافته اند.
معماری ایلخانی در بَسترة دو شهر تاریخی اسلامی اوجان و سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مقایسه فضاهای شهری و یافته های باستان شناسی شهر اوجان و شهر تاریخی سلطانیه و جزییات داده های این دو شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. ساختار اولیه شهر اوجان متعلق به سده های5 تا 6 هجری و مصادف با دوره حکومت سلجوقیان در ایران بوده است و انتخاب این شهر به عنوان شهری حکومتیِ ایلخانان در سده های 7 و 8 هجری موجب آبادانی و رونق آن را تا اواخر دوران صفوی فراهم آورد. شهر سلطانیه نیز که پایه های اولیه آن توسط ارغون (690-683 ه ق) نهاده شده بود به طور جد در زمان سلطان محمد خدابنده (716- 703 ه. ق) ساخته شده و به عنوان پایتخت ایلخانان انتخاب شده است. در این تحقیق مقایسه فضاهای شهری اوجان و سلطانیه بر اساس یافته های باستان شناسی این دو شهر مسئله اصلی این مقاله است و علت ساخت سلطانیه براساس نقشه از پیش طراحی شده مورد بررسی قرار گرفته است و هدف از آن مستند نگاری شهرسازی آن دو شهر ایلخانی است. روش تحقیق در این مقاله بر پایه مطالعات کتابخانه ای و نتایج پژوهش های میدانی این دو شهر ایلخانی انجام شده و آگاهی ما را نسبت به تاریخ سیاسی- اجتماعی بافت فضاهای شهری و معماری و المان های فرهنگی شهرهای اوجان و سلطانیه می افزاید.
آسیب شناسی بافت فرسوده شهری (نمونه موردی: محله قدیمی فیض آباد کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به تحولات سریع علمی و فنی و دگرگونی در ساختار کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شهرها و همچنین مطرح شدن نظریه توسعه پایدارشهری، اهمیت نوسازی و احیاء بافت های فرسوده و ناکارآمد بیش از پیش مشخص می گردد. شکل گیری بافت های شهری و تغییرات فیزیکی صورت گرفته در گذر زمان نقش تکنولوژی، نیازها، ذوق و خواست عمومی در ارتباط با شکل و بافت اجتماعات انسانی و نقش عوامل اقتصادی – اجتماعی در تغییر چهره و زندگی شهری امروزی نشان می-دهد. در طول دهه های اخیر اثر بخشی و تقابل عوامل اقتصادی – اجتماعی و جمعیتی بر یکدیگر، موجب تغییر در فضای ساخته شده شهری و سیمای کاملاً جدید فضای کالبدی شهر شده است و بدین ترتیب تعادل و پیوستگی سنتی فضای کالبدی و نقش عناصر مهم آن در هم شکسته شده است. همچنین سیاست گذاری های دوگانه و مغایر در احداث واحدهای مسکونی ارزان قیمت و گسترش روز افزون محدوده خدماتی شهرها باعث گردیده عملاً محدوده بافت های فرسوده که عمدتاً در مناطق مرکزی شهرها واقع گردیده از دید دست اندکاران و سیاست گذاران امر توسعه مخفی مانده و عملاً به فراموشی سپرده شده اند. دشواری های ناشی از عملیات اجرائی، مسائل و نارسائی ها حقوقی و قانونی، محدویت های مربوط به میراث فرهنگی، هزینه های مربوطه به تملک زمین در مقایسه با زمین های در اختیار انبوه سازان که اغلب به صورت رایگان تحویل می گردد، مشکلات مربوط به انجام توافق به دلیل تعدد ورثه، وجود املاک مخروبه و بلاصاحب، انگیزه سرمایه گذاران، بخش های تعاونی و اشخاص را جهت سرمایه گذاری در این بافت ها کم نموده و همین موضوع باعث بی توجهی و رهاشدگی آن در نزد مدیران شهری گردیده است. در مقاله حاضر به بررسی آسیب های بافت قدیمی محله فیض آباد پرداخته شده است و سپس سعی شده راهکارهایی جهت احیا و باززنده سازی آن عنوان گردد.
طراحی مدلی برای فقر روستایی و اثر آن بر روی ناپایداری محیط زیست (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۱۴۵-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
در میان تمام چالش های موجود در مسیر توسعه پایدار شاید بتوان به صراحت گفت که دو مانع اصلی مطرح است، فقر و تخریب محیط زیست. این دو عامل علاوه بر این که تأثیر منفی بر دستیابی به توسعه پایدار می گذارند، دارای رابطه پیچیده ای هستند و به عنوان بحران جدی کشور را تهدید می کنند. باید توجه داشت که تخریب محیط زیست مسئله ای پیچیده است و سایر زمینه ها مانند فناوری های نوین، آداب و رسوم، برنامه ها و راهبردهای ملی، زمینه های تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و... نیز در این تخریب سهیم اند. لذا وجود تفکری نظام مند که تمام ابعاد مسئله را در بر گیرد و به آن توجه کند ضروری می نماید. تخریب محیط زیست و فقر هر دو از چالش های جهانی هستند که مشترکات بسیاری دارند اما اغلب به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند. محیط را نمی توان به حال خود رها کرد. انسان ها نه تنها نسبت به یکدیگر بلکه نسبت به محیط خود مسئولند. اگر به محیط آسیب نرسانیم مدت های طولانی پایدار خواهد بود. از این رو هدف پژوهش حاضر طراحی مدلی است که بتواند قواعد فقر روستایی و ناپایداری محیطی را تبیین کند. روش پژوهش حاضر به صورت پیمایشی می باشد و سعی شده که با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به طراحی مدلی از فقر و ناپایداری محیطی در مناطق روستایی اقدام گردد. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری می باشند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 383 نفر از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که فقر ناشی از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که به طور معنا داری به وجود آورنده فقر روستایی است. از سوی دیگر ناپایداری در روستا در متغیرهای آب، خاک، مرتع و درختان نمود بیشتری دارد. نتیجه پژوهش حاضر علاوه بر تبیین مسئله فقر روستایی و ناپایداری، حاکی از اثر مثبت و معنادار بین این دو متغیر است. فقرای روستایی با بهره برداری بیش از حد از امکانات طبیعی سبب ناپایداری بیشتر آن می شوند و این مسئله در گذر زمان منجر به نابودی منابع می گردد.
تحلیل محتواییِ فضای شهری بر اساس نظریه رمان بختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتواییِ فضاهای شهری و استخراج معانی مستتر در آنها یکی از حوزه های بحث برانگیز در مطالعات شهری است. به نظر می رسد یکی از شیوه های مواجهه با این موضوع، استفاده از تکنیک های زبان شناسانه در مقایسه فضاهای شهری با متون است. این مقاله به فضاهای شهری نه به عنوان هر متنی بلکه به عنوان نوعی خاص، یعنی گونه رمان پرداخته است. نوشتار پیش رو در پی آن است که با اتخاذ رویکردی کیفی و با شیوه تفسیری-تبیینی به تحلیل فضاهای شهری از دریچه نگاه زبانشناسانه میخاییل بختین به تحلیل رمان و معیارهای آن بپردازد. شیوه نگرش او به تحلیل گونه داستان، یکی از نظریات نسبتاً جدید در زبانشناسی است که تحلیل متن را نه در سطح تحلیل واژه یا جمله، بلکه در گرو تحلیل تاریخ و زمینه های اجتماعی بستر آن می بیند که امروزه به عنوان چارچوبی تحلیلی در بسیاری از زمینه های فلسفی، ادبی و هنری به کار برده می شود. به نظر می رسد این نگرش می تواند در تحلیل های محتواییِ فضاهای شهری کارآمد واقع گردد. دستاورد این پژوهش، تدوین ساختاری تحلیلی است که با رویکرد تحلیل رمان در زبانشناسی، به عنوان ابزاری در فهم معانیِ مستتر در چهارباغ اصفهان در عصر صفوی، مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی نقش مدیریت رشد کلانشهرها در جهت نیل به توسعه پایدار (نمونه موردی: محله کیانپارس اهواز)
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر صنعتی شدن کشورها، افزایش چشمگیر جمعیت انسانها و نابودی و تخریب مراتع و جنگلها را به دنبال داشته و از سوی دیگر به لحاظ رشد چشمگیر جمعیت ناگزیر به توسعه در سطح، ارتفاع و عمق شده است. همزمان با رشد شهرها و گسترش شبکه های ترافیکی و کمبود فضاهای باز، ناکافی بودن زیرساختهای شهری و آلودگی های زیست محیطی نیز افزایش می یابد. یکی از مسائل مورد توجه امروز کلانشهر ها، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است. لکن طراحی شهری عمودی به عنوان یک نظریه جدید در راستای حل مشکلات شهری ناشی از کمبود زمین، خصوصا در کلانشهرها در عصر حاضر در حال بررسی است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر بلندمرتبه سازی در رشد قطب های شهری، مزایا و معایب آن و بازتاب رشد روز افزون ساخت و ساز در اقتصاد شهری، اجتماع و توسعه پایدار در محله کیانپارس اهواز، به عنوان سوال اصلی پژوهش مسئله گشایی می شود.
یادداشت فنی: سرمایه های اجتماعی در حفاظت شهری شهر تاریخی نراق
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای-تطبیقی معنای مرکز در آراء مکتب اصفهان و اندیشه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به پیکره درآمدن مکان در جهان، وابسته به اندیشه و خیالی است که برپایه «سفر » در عوالم وجودی )جهان وجودی(، روی م یدهد. این سفر، ساختاری وجودی را در قالبِ مبداء/مسیر/مقصد، به دست می دهد که انسان م یتواند در «حَضر » برای انتظا مبخشی مکان به کار بندد. کاربستِ این ساختار وجودی، جهانی را در مکان، گشوده می دارد. این جهان به نوبه خود، فضاهایی را برای «رویداد زندگی »، مهیا می سازد. نوعی زندگی که آدمیان در آن، نسبتی با وجود یافته و آن را تجربه م یکنند. در چنین حالتی می توان اذعان داشت که مکان به مثابه مرکز یا مرکز به مثابه یک مکان، برفلسفه حیات استوار شده است. مکتب اصفهان و هایدگر، هریک از راهی جداگانه، برپایه «وجود و موجود »، آرایی بنیادین به دست داد هاند که خود به ساختارهای معنابخش در حوزه های «جهان « ،» مکان » و «زندگی » و از آن مسیر به معنای مرکز راه می برند. این مقاله در قلمرو این دو طیف از آراء، در پی بازخوانی بنیادها و ساختارها در جهت دستیابی به معنای مرکز است. چنین امری، پژوهش را در حوزه روش شناسی، متکی بر حوزه تفسیری با رویکرد تطبیقی م یکند. هر چند بنیادها و ساختارها، خود ریشه در حوزه استدلال منطقی دارند. موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، بررسی تطبیقی بنیادها در آراء هستی شناسانه این دو طیف بوده که بدواً معنای لازم را به جهان وانسان یا عالم و آدم، می بخشد. سپس این مقولات، بازخوانی معنای مرکز را در حوزه های سه گانه جهان، مکان و زندگی در ارتباط و پیوندی معنادار با هم به دست م یدهند. یافته های این پژوهش به عنوان پیش فهم، می تواند زمینه فهمِ دگرگونی در ساختارهای تاریخی معنابخش مرکز را در نسبت با دوران معاصر نیز میسر سازد. وجهی که معطوف به دگرگون شدنِ فلسفه مکان از حوزه هستی شناسانه به حوزه زیست شناسانه بوده است.
تاثیر معماری باغهای متقدم ایران بر معماری باغهای متاخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
63-78
حوزههای تخصصی:
هر باغ ایرانی با حفظ اصول نانوشته طراحی باغ، از بدایع و ظرایف ویژه خود برخوردار است. در باغ ایرانی،آنچه مفید و لازم است، زیبا عرضه میشود. اصولی بر طراحی باغ حاکم است که از دیرباز مردم ایران به آن اصول وفادار مانده اند. آیا معماری باغهای پیش از اسلام ایران تاثیری بر معماری باغهای پس از اسلام ایران داشته است؟ سوالی بود که محقق در پی آن، پژوهش حاضر را انجام داد. در این تحقیق تلاش گردید تا با اطلاعاتی که در ارتباط با باغهای پیش از اسلام ایران وجود دارد، این باغها را تحلیل معماری نمود. هدف اصلی این تحقیق شناخت معماری باغهای پیش از اسلام ایران، یافتن اصول طراحی مشترک آنها، و قیاس این ویژگیها با معماری باغهای ایرانی پس از اسلام بود. این پژوهش، تحقیقی کتابخانه ای است. از مشکلات اصلی این پژوهش تکراری بودن بسیاری از اطلاعات در مقالات و کتب بود که نگارنده آنها را تایید نمینمود. در عین حال اطلاعات در مورد باغهای پیش از اسلام ایران اکثرا اطلاعات باستان شناسانه بود، و تلاش گردید این اطلاعات در وادی معماری مورد تفسیر قرار گیرد. به همین منظور جهت گیری باغهای پیش از اسلام، سلسله مراتب ورود به باغ، تاثیر تقسیمات چهارگانه در طراحی باغ، شیب بندی زمین باغ، آبنما، حضور منظر طبیعی، معماری کوشک باغ و ریتم تکرار شونده حصار باغ مورد توجه قرار گرفت. در رابطه با اصول طراحی باغهای پس از اسلام ایران از مقالات و کتب صاحبنظران و محققین متخصص در عرصه طراحی باغ استفاده و این اصول از کتب و مقالات ایشان استخراج گردیده است. در نهایت ویژگیهای مشترک طراحی باغ در دوران پیش از اسلام با اصول طراحی باغ پس از اسلام ایران قیاس شده و در نتیجه تاثیر طراحی باغهای پیش از اسلام ایران در طراحی باغهای پس از اسلام و متاخر مشخص گردیده است.
The Role of Space for Religious Ceremonies in the City with an Emphasis on Muharram Ceremonies (Case Study: Timcheh Mozafariye, Tabriz Bazzar-Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
84-99
حوزههای تخصصی:
Nowadays the issue is that most Islamic traditions have been neglected in the society. The influence of theological and religious values on the construction and development of urban spaces are much more important. In the present study an attempt was made in order to define the Islamic city and its requirements and investigate the role of spaces related to rituals and religious ceremonies held in commemoration of Muharram through a case study of Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar. In investigating the theoretical way of study is a descriptive-analytical method and for the sample survey-analysis was applied. Data collection was done through interviewing the experts and scholars in religion, library study of the theories and definitions on the subject and field study (questionnaire). In the studied case (Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar) it was also observed that many people from most of the groups (people participating in ceremonies, businessmen in downstairs of Timcheh, businessmen in upstairs of Timcheh, heads of mourning groups, Islamic Development Staff and police) agree upon holding the five-day mourning ceremony in Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar despite of some problems, since it has been held there for about a century and transferring it to another place will damage its glory. The reason we have observed in the obtained results and findings is the sense of belonging and attachment to this place after years of holding many ceremonies in this place and the memories people have of it in their minds which are part of their lives. Another reason is the identity that holding Muharram ceremonies have given to this place through all these years. Therefore, identity along with memorable and repeatable events reinforces the potential of this place. According to the obtained results, most of people in 5 groups (people participating in ceremonies, businessmen in downstairs of Timcheh, businessmen in upstairs of Timcheh, heads of mourning groups, Islamic Development Staff and police) have agreed upon holding Ashura and Tasua mourning ceremonies in Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Bazar which gives a special identity and fame to this place, and provides a sense of belonging to it. However, there are some problems in holding these ceremonies and an attempt was made to solve them by studying the problems and suggesting some solutions and also try to maintain the originality and durability of this precious place, which is due to holding special rituals and mourning ceremonies in Muharram, by inviting participants in these ceremonies, heads of mourning groups and businessmen in Timcheh to help.
Urban Park Design in Iran: Investigation of Factors Affecting Users’ Psychological Benefits(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Park design in Iran has followed the traditional European style since the Qajar dynasty. The familiarity of Iranians with the spirit of Persian gardens and the low quality of the newest parks is such that users prefer ancient geometrical Persian gardens. Today, those responsible for the design of urban green spaces lacking examples differing from the traditional and thus they are in need of an adequate set of guidelines for how to design for present conditions, users, and their needs. This research focuses on the relationship between park design components and users’ psychological restoration regarding their preferences and perceptions to increase the quality of parks, diminish vandalism, and increase user agency. Psychological restoration is the likeliness that people will be able to rest and recover their ability to focus. A random sample of 100 Tehranian residents was taken by presenting them with images depicting 6 urban parks from around their city. The results were analyzed by grouping into categories: 1-similar activities and 2-by counting and categorizing the individual descriptions of components (frequency of words) contributing to restoration likelihood. Findings showed that the categories mentioned most frequently for high levels of restoration were natural categories including trees, shrubs, grasses, flowers, and water. Findings with low levels of restoration and recovery consisted of negative contextual conditions and the absence of nature such as high rise buildings around the parks, lack of trees, and crowds of people. The activities imagined more frequently were playing and other physical activities, social activities, and relaxation.
Investigating the Effective Physical Factorson Promoting Social Interactions in CulturalComplexes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The success of urban spaces is proportional to the extent in which that space is being used and to human presence. In fact, architecture and urban planning should attempt to enhance social interactions and human soلیداrity rather than differentiation and separation. However, today what is witnessed in most of urban spaces is reduction of relationships and social participation of those residing in these spaces. On the other side, in recent decades, with the increasing progress of technology most of traditional patterns have been changed, and these changes have altered culture and life appearance in Iranian community. What is observed in today’s societies is the reduction in level of people’s social interactions. Regarding the role and function of cultural complexes as a space for improving social interactions, the physical structure of cultural environments should play a significant role in boosting people’s social interactions. The purpose of this research is to identify social interactions and effective physical components affecting promotion of social interactions among people in cultural complexes which provide an opportunity for individuals to take a relief from daily tensions, to gather together and interact. The methodology used in this research is descriptive and analytical, exploiting library studies in order to achieve the desired results. Finally, after studying various theories and effective physical components in promotion of social interaction in public urban spaces such as cultural complexes, appropriate architectural strategies have been provided. The results of this research indicate that six components of stagnation, aggregation, integrity, vitality, spatial determination and flexibility are among most important physical factors affecting the promotion of social interaction in cultural complexes.