فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۰۱ تا ۴٬۴۲۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۴۹-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر کیفیت دهنده به فضاهای سکونتی در دوره های مختلف تزیینات بوده، که به اشکال متفاوتی تجلی یافته است. معماری در ادوار گوناگون محملی جهت حضور هنرهای گوناگونی مانند خوشنویسی، گچبری، آینه کاری، نقاشی و ... بوده است. این هنرها نقش مهمی در کیفیت دهی به فضای های مسکونی داشته اند. بر این اساس است که امروزه آثار بسیاری از هنرمندان بنام کشور در بدنه بناهای تاریخی به یادگار مانده است. امروزه رویکردهای مختلف معماری و تزیینات باعث جدا شدن این هنرها شده و درنتیجه نقش هرکدام از آن ها در کیفیت دهی به فضا از یکدیگر تفکیک و کم رنگ گردیده است. در این رابطه سوالی که مطرح می شود این است که تزیینات در گذشته چه نقشی در کیفیت دهی به فضاهای سکونتی ایفا می نموده است؟ و پیرو این سوال، سوال دیگری مطرح است که آیا می توان رابطه ای بین تزیینات و معماری جستجو کرد؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی با بررسی جایگاه تزیینات در یک مصداق معماری گذشته تلاش دارد رابطه تزیینات و کیفیت فضای معماری را شناخته و معرفی نماید. این امر مهم با مطالعه میدانی و در نظر گرفتن خانه شفیع پور یزد به عنوان یک مصداق ارزشمند، به مطالعه نقش تزیینات به خصوص نقاشی در کیفیت فضاها و شیوه حضور این هنرها در فضاهای مختلف آن پرداخته و در ادامه با بررسی تزیینات موجود در فضاهای این خانه به دسته بندی انواع تزیینات به کار رفته در آن و توصیف هر کدام می پردازد. پژوهش حاضر یک نظام از شکل مواجه شدن با تزیینات جهت طراحی فضا را بیان کرده و جایگاه تزیینات در فضای معماری را تبیین می کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تزیینات در کیفیت فضای معماری نقش مهمی داشته که مهمترین نقش آن بالا بردن صفات کیفی فضاست. همچنین دارای مولفه های مهمی است که در مسیر فرایند طراحی معماری جهت خوانایی و هویت دهی به فضاها نقش اساسی دارند و طراحان باید به نوع تزیینات و میزان آن متناسب با فضا توجه نمایند. امید است نتایج حاصل از این مقاله مورد استفاده طراحان و هنرمندان قرار گیرد.
بازتعریف عرصه میانه در مسکن آپارتمانی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
145 - 156
حوزههای تخصصی:
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسان های دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدوده های مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی می باشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحد های مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده می شود. امروزه به دلیل محدودیت های زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصه های واسطی که به عنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب می شوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شده اند. این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصه های زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکل گیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته می شود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانه ی خانه های سنتی و خانه های حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمان های مسکونی نشان می دهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخش ها به همراه ارائه راهکارها نشان می دهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچه ای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.
سنجش میزان تأثیر پوشش گیاهی بر شرایط آسایش حرارتی بیرونی عابران پیاده (مورد پژوهی: مجتمع مسکونی گلدشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
185 - 196
حوزههای تخصصی:
در نیم قرن اخیر، به ویژه در کلان شهرهای کشور با افزایش جمعیت شهرنشین شاهد ساخت بی رویه مجتمع های مسکونی هستیم؛ که این مسئله افزایش دمای هوای مناطق شهری نسبت به حومه شهر و مناطق روستایی را به همراه داشته است. این امر موجب کاهش پوشش گیاهی مناطق شهری شده است. ازآنجایی که درختان باعث افزایش کیفیت فضایی محیط های مسکونی می شوند و همچنین در ایجاد شرایط آسایش محیطی نقش بسزایی را ایفا می کنند، این پژوهش باهدف دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش اثرات پدیده جزیره گرمایی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی، به دنبال ارائه الگویی بهینه از نوع و درصد پوشش گیاهی می باشد. در این راستا راهبرد ترکیبی تحقیق بر مبنای تدابیر دوگانه استدلال منطقی و سنجش نرم افزاری (نسخه ENVI-met 4 Basic) به تحلیل و مقایسه شش الگو متفاوت پوشش گیاهی در پنج نقطه مختلف سایت مجتمع گلدشت شیراز پرداخته است. معیارهای موردسنجش عبارتند از: متغیرهای اصلی آسایش حرارتی بیرونی نظیر، دمای هوا، رطوبت نسبی و جریان هوا. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نوع درخت برگ ریز با در نظر گرفتن شاخص تراکم و سطح برگ از یک سو، فرم تاج درختان و ارتفاع ساقه از سویی دیگر در آسایش حرارتی بیرونی به صورت چشمگیری مؤثر می باشند، علاوه بر این، طرح کاشت درختان با توجّه به زاویه قرارگیری معابر برای بهبود سایه اندازی و هدایت جریان هوا می بایست موردتوجّه طراحان قرار گیرد.
تحلیل رفتار باد در تهویه طبیعی مسکن بومی روستای قلعه نوی سیستان به کمک CFD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۳۶-۲۱
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش آلودگی های زیست محیطی در اثر استفاده از سوخت های فسیلی برای تأمین آسایش حرارتی، یکی از معضلات این حوزه به شمار می رود. با رجوع به معماری گذشته می توان دریافت که تأمین تهویه طبیعی با بهره گیری حداکثری از نیروهای طبیعی (در این مقاله: باد) صورت می گرفته است. بنابراین می توان این گونه برداشت کرد که استفاده از روش های بومی به نوبه خود می تواند حل کننده مسائل و معضلات به وجود آمده در حوزه تهویه مطبوع بناهای جدید گردد. این مقاله گونه های مختلف اتاق در مسکن بومی موجود در روستای قلعه نوی سیستان را (که در نتیجه مطابقت با شرایط طبیعی منطقه و تأمین آسایش حرارتی در نسبت با فضای بیرون شکل گرفته اند) شناسایی کرده و رفتار باد در هریک از گونه ها را به لحاظ تهویه طبیعی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و در نهایت گونه بهینه از نظر تهویه طبیعی انتخاب نموده است. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر برداشت های میدانی از خانه های بومی روستای قلعه نو، به شناسایی و بررسی روش های استفاده از باد در مسکن بومی پرداخته شد و در ادامه به کمک مدل سازی CFD، با انتخاب گونه های غالب اتاق از نظر نحوه تهویه طبیعی، تحلیل رفتار باد در این گونه ها با استفاده از روش تحقیق شبیه سازی به وسیله نرم افزارهای Gambit 2.4.6 (جهت ساخت هندسه مسکن و ایجاد شبکه مش) و Ansis fluent 15 (جهت تحلیل رفتار باد) انجام گرفته است. به منظور اعتبارسنجی پژوهش، به کمک بادسنج دیجیتال، اندازه گیری های محیطی در محل انجام شده است. در نتیجه تحلیل ها، اتاق هایی که دارای کشیدگی شمال شرقی- جنوب غربی و در جهت عمود بر باد غالب منطقه بوده و از تمام عناصر بومی مانند «کُلَک» در سقف، دریچه های مشبک و «صورک» در دیوار جبهه شمال غربی با پراکندگی مناسب در سطح دیوار، جهت تهویه مطبوع بهره برده است به عنوان گونه بهینه اتاق در مسکن بومی انتخاب می شود ولی با توجه به محدودیت در ساخت کلک، در مسکن جدید تنها می توان از صورک و دریچه های مشبک استفاده کرد.
نقش راهبردهای آمایشی حفاظت از باغات و فضاهای سبز جهت رسیدن به الگوی توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: دره اسکو
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
63 - 101
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی منطقه اسکو در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. فشارهای سنگین سریع شهرنشینی بر سرزمین و منابع اطراف موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه دره اسکو با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بُعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دهه های آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست 5 و 8 تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی ءگرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1395-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری اسکو و خسروشهر و روستاهای پیرامونی که در دره زیست محیطی اسکو واقع شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری اسکو، خسروشهر و شش روستای پیرامونی از 88/290 هکتار در سال 1363 به 55/1088 هکتار در سال 1395 رسیده است. 62/514 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری دره اسکو بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 15 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک - به دلیل توانایی آن در تعیین اهمیت متغیرها - نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید که استفاده همزمان از متغیرهایی انسانی و طبیعی به همراه اعمال متغیرهای مثل نقشه بافت توسعه شهری به منظور تعیین جهت توسعه، از مزیت های این تحقیق به شمار می رود. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در دره اسکو با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری، با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی غربی و کمان های سبز و اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک دره اسکو با کاهش تخریب اراضی باغی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.
Green Open Space Housing Public Company Panakkukang Makassar Indonesia(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study is a field research that aims to determine the extent of green open spaces that serve as neighborhood parks in Housing Public Company Panakkukang, which consists of three areas: Toddopuli, Tidung, and Tamalate. Population in this study, is the third of the areas. The selected sample is Tamalate, arguing that the area is in the middle and is central to the whole Housing Public Company Panakkukang. Data collection tool used is the Global Positioning System. Data analysis techniques, qualitative analysis that compares the comparison theory / standard SNI 03-1733-2004. Standard Housing in Urban Environmental Planning with the reality on the field. Based on the results and discussion, it is known that the area of green open space in the area of Housing Public Company Panakkukang Makassar city in general is not in accordance with the provisions of the extent of green open space required in SNI 03-1733-2004.
تحلیل اصول فضایی و الگوگزینی بهینه در معماری الگوگرای معاصر ایران، بررسی موردی: سازمان میراث فرهنگی کشور، حسین امانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی معماری الگوگرا گرایشی با تأکید بر شناخت، تداوم و الهام از الگو ها در ساختار های نوین، جایگاه بالایی داشته و معماران برجسته ای همچون اردلان، امانت و سیحون تجربیاتی در آن دارند. این معماری با تأکید بر الگو های معماری می کوشد لایه های کالبدی و معنایی را در معماری جدید تداوم بخشد. شناخت این رویکرد از ابعاد گوناگونِ ضرورتِ تحقیق حاضر است؛ شناختی باتوجه به صحت و اصالت مضامین و تجلی آن در کالبد. نگارندگان این تحقیق در صددند با روش تحقیق تفسیری تاریخی، به شناخت پیوند معماری الگوگرا و معماری ایرانی نائل آیند و زمینه طراحی این گونه معماری و نقد نظری آن را فراهم آورند. بدین منظور، موجودیت فضایی معماری ایران و اهمّ اصول آن در حوزه فضایی با مراجعه به آرای صاحب نظران، مطالعه شده است. با بررسی معماری معاصر ایران، جریان های هویت گرایی در معماری معاصر شناخته شده است. سپس تعدادی از آثار الگوگرا با هدف شناخت پیوند الگو، منتخب و عملکرد کنونی موردتحلیل قرار گرفته و چگونگی تجلی شاخص ها در الگو های منتخب بررسی شده است. به منظور دقت در پژوهش، بنای سازمان میراث فرهنگی کشور از این منظر موردارزیابی قرار گرفته است. نتایج مقاله نشان می دهد اول، دو گونه معماری با هویت شکلی و الگویی در معماری معاصر ایران در جریان است؛ دوم، طراح بنای میراث فرهنگی کشور، با نگاهی دوگانه در فرایند طراحی شکلی و الگویی، دو نظام فضایی (شهری و تک بنا) را با معماری نوگرا تلفیق کرده است. در کنار ظواهر قوی سنتی بنا، ارزش های اصیل معماری ایرانی در تلفیقی با معماری نوگرا قرار گرفته و گسست هایی در روابط فضایی آن مشهود است. گسست هایی درنتیجه تلاش در ادغام درون و بیرون و ترکیب دو نظام فضایی مختلف که یکی ابهام و پویایی و دیگری وضوح و تمرکز را القا می کند.
بررسی نقش تعریض معابر در طراحی سیستم های کلان حمل ونقل همگانی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
57 - 66
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی اثر تعری ضهای پیش بینی شده در طرح تفصیلی بافت مرکزی شهر مشهد بر فرایند طراحی مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی است. ابتدا مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر مشهد با استفاده از روش الگوریتم کلونی مورچگان در دو حالت، با فرض تحقق و عدم تحقق تعریض معابر بافت مرکزی شهر بازطراحی شد هاست. سپس شاخص دسترسی بر پایه مدل هنسن به تفکیک دو حالت مذکور محاسبه شده است. آزمون فرض تحقیق نشان داد، شاخص دسترسی به خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر در حالت گزین های که در شرایط تحقق تعری ضهای طرح تفصیلی تولیدشده، ب هطور معناداری بیشتر از شرایط گزینه دیگر است. نتیجه ب هدست آمده نشان م یدهد، تعریض معابر بافت مرکزی شهر بر مبنای طرح تفصیلی، نقش مؤثر و مهمی در بهبود مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی و افزایش کارایی آنها دارد.
برداشت ساختاری از مصادیق معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت از نمونه های مشابه و مصادیق معماری یکی از گام های مرسوم طراحی معماری است. بررسی و تحلیل ادبیات موضوع نشان می دهد برداشت ساختاری از مصداق موجب ارتقای کیفیت طراحی می گردد، اما تکرار اجزای مصداق یا ویژگی های آن به کپی برداری و برداشت سطحی منجر می شود. دیدن مصادیق پیش از طراحی ممکن است باعث ثابت شدن ذهن طراح در ویژگی های مصداق گردد و به درجا زدن در طراحی منجر شود که نتیجه آن ایده طراحی غیربدیع و تکرار نامناسب ویژگی های مصداق است. در این پژوهش با هدف شناخت برداشت ساختاری و مشخص شدن رابطه آن با نوع مصداق، از تحقیق تجربی استفاده شد. 54 نفر از دانشجویان کارشناسی معماری یک اقامتگاه بین راهی طراحی کردند و از یکی از 12 تصویر مصادیق معماری به عنوان منبع الهام استفاده نمودند. ایده های طراحی توسط داوران در دسته های برداشت ساختاری، برداشت سطحی، کپی برداری و بی ارتباط بودن ارزیابی شد. دو ویژگی ارتباط نمونه و موضوع طراحی از نظر عملکرد و از نظر دوره تاریخی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد دانشجویان معماری مورد آزمون از برداشت سطحی بیشتر از سایر انواع برداشت استفاده کرده اند. برخی از دانشجویان توانایی برداشت ساختاری از مصداق را دارند و مصادیق معماری تاریخی ایران نسبت به مصادیق معاصر غرب به برداشت ساختاری بیشتری منجر شده است.
ارائه روشی تلفیقی برای ارزیابی طرح های تفصیلی شهری (مطاله موردی: طرح تفصیلی منطقه ۶ شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
29 - 42
حوزههای تخصصی:
طرح های تفصیلی شهری مهم ترین ابزار ساماندهی نظام مند کالبدی شهرها، محسوب می شوند که در مواجه با نارسایی های کالبدی- فضایی شهرهای کشور به کار گرفته می شوند. علی رغم سابقه طولانی تهیه و اجرای آنها، ارزیابی میزان تحقق پذیری اهداف و موفقیت طرح های تفصیلی به ندرت انجام شده است و درنتیجه بازخورد آن در نظام برنامه ریزی انعکاس چندانی نداشته است؛ بنابراین، برای نیل به یک برنامه ریزی و مدیریت پویا، مستمر، منعطف و مبتنی بر واقعیات طرح های تفصیلی شهری، ارزیابی آنها گامی ضروری است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی میزان تحقق پذیری و موفقیت طرح تفصیلی منطقه 6 شهرداری شیراز است، در این راستا از تلفیق دو روش ارزیابی«طرح/فرایند/نتایج» 1 و «فرایند تهیه برنامه/ اجرای برنامه» 2 برای تدقیق معیارهای ارزیابی استفاده شده است. نتایج تحقیق علاوه بر بررسی نقاط قوت و ضعف تهیه و اجرای طرح تفصیلی مذکور، فرایندی از ارزیابی طرح های تفصیلی شهری را پیشنهاد می دهد که می تواند در ارزیابی طرح های مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر (نمونه موردی: شهرجدیدخلیل شهر)
حوزههای تخصصی:
گسترش تدریجی کالبد شهر به پیرامون و دست اندازی شهر به اراضی روستاهای اطراف، محدودیت ها و زیانهای کالبدی اقتصادی، اجتماعی و محیطی خاص خود را نیز تحمیل می نماید؛ از یکسو ساختار معیشت روستا تحت تأثیر همجواری با شهر به تدریج تغییر ماهیت داده و از مکانی تولیدی به کانونی بی هویت و انگل شهر تبدیل می-شود. این بررسی با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی و با روش توصیفی، به بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر خلیل شهر پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی برمطالعات کتابخانه ای و بررسیهای میدانی بوده است. طبق بررسی های انجام شده اکثریت پاسخگویان از لحاظ بُعد اجتماعی و محیطی از ایجاد شهر خلیل شهر راضی و 21/58 درصد از لحاظ بُعد اقتصادی ناراضی بوده اند. بنابراین روند تبدیل روستا به شهر در مورد شهر خلیل شهر در ابعاد اجتماعی و محیطی موفق و در بُعد اقتصادی ناموفق ارزیابی شده است. همچنین با ایجاد شهر خلیل شهر از میزان مهاجرت روستاییان به شهر کاسته نشده است و این روند همچنان ادامه دارد. ایجاد شهر خلیل شهر نتوانسته است از میزان بیکاری کم کند. با ایجاد شهر خلیل-شهر میزان دسترسی ساکنان این شهر و روستاهای تحت نفوذ آن به خدمات بهبود یافته است و پاسخگویان از ارائه خدمات اظهار رضایت کردند. یکی از راهکارهای مهم برای موفقیت روند تبدیل روستا به شهر، ایجاد فرصت-های شغلی مناسب با توجه به پتانسیل های موجود در شهر خلیل شهر می باشد.
رشد شهرگرایی و احساس تعلق محله ای
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تاثیر رشد شهرگرایی بر احساس تعلق محله ای را بررسی می کند و در این راستا مفهوم شهرگرایی با تاکید بر نظریه لوئیس ورث و نظریه های مکتب شیکاگو و مفهوم احساس تعلق محله ای با استفاده از نظریه های حس تعلق به اجتماع محله ای مک میلان و چاویس، هویت مکان رلف و رائولز و نظریه سیستمیک کاساردا و جانویتز مورد مطالعه قرار گرفته اند. احساس تعلق محله ای به عنوان متغیر وابسته شامل ابعاد عینی، ذهنی، شناختی و احساسی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش از میان مناطق 22 گانه شهر تهران، مناطق 2، 13 و 20 می باشد که چهار محله از هر منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش مورد استفاده پیمایش است که با استفاده از تکنیک پرسش نامه، داده ها در سطح جمعیت آماری 391 نفر که در رده سنی 20 سال به بالا تعریف شده اند، به دست آمده است. در نهایت اطلاعات گردآوری شده با استفاده از تحلیل ضرایب همبستگی، آزمون آنالیز واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرارگرفته است.برخی از مهمترین نتایج بدست آمده از همبستگی میان متغیرها حاکی از آن است که بین سبک زندگی شهری، گرایش به روابط گسترده در شهر و دلبستگی به مکان شهری با احساس تعلق محله ای همبستگی منفی و معنادار، وجود دارد. بعلاوه نتایج نشان می دهد بین طول مدت اقامت، نوع مالکیت منزل مسکونی با احساس تعلق محله ای همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. ضمنا رابطه معناداری میان متغیرهای زمینه ای سن و میزان درآمد افراد مورد مطالعه با احساس تعلق آنان به محل زندگی شان به دست آمده است.
The Role of Color in Improving theEducational Environment Quality (Case Study: A number of girls' elementary schools in District 2 of Isfahan)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Designing places particular for children entails desire conditions for the physical, mental, emotional and social development in different age ranges, and this design shouldn’t bring about any disturbance in the natural growth and their entertainment. In the modern educational system, the physical atmosphere of the school must be an alive and dynamic factor in the quality of educational and training activities for the students. In the creation of physical atmospheres based on identifying the principles of aesthetics, it is essential to put the perceptual principles of atmosphere, context and color into practice. According to the findings of the researchers, colors has miraculous effects on the mental and morale of human beings and the color type bring about joy, freshness, mobility or depression, tiredness, and dullness and they influence on the individuals’ performance. The present study aims to explore the appropriate atmosphere features for children`s learning and the effect of color diversity on education level and their attraction toward the educational setting in order to enhance the quality of educational environment. To do so, 6 schools in Isfahan were selected randomly as the sample group. To collect data, colorful brochures (questionnaires) followed by free questions about the educational environment were applied. When the data was analyzed, desirable results on the role of color in the educational settings and the students` interest to the educational settings were found suggesting that the sense of motivation and interest to educational settings are effective factors on the student`s understanding about school and their educational progresses.
Analyzing and Specifying the Mechanism of Temporary Landscape(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although it has physical effects, temporary landscape as a new issue provides various potential as a place events that can’t be ignored because of wide range effects on promoting and upgrading the quality of space. The purpose of this study is to analyze the status and mechanism of temporary landscape. As a basic and practical research, it is done by using the correlation method and descriptive-analytic approach using documents and the researcher’s studies. The mechanism of temporary landscape is specified by logical reasoning. The results of the research show that the components of temporary landscapes include fixed, semifixed and nonfixed (moving) components. Temporary landscapes in various range types as events, disasters and second elevations, by their enriched or corrosive functions can create a new experience, as a stimulus. Therefore they leads to conscious and unconscious social actions. So they can affect people's perception of the space. On the other hand temporary landscapes can create the meaning of space and affects the quality of space. Therefore they can cause a space distinction that lead to create a unique space.
بررسی ساختار و زوایای دید باغ ایرانی در نگارگری باغی و قالی های باغی دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی یکی از موضوعات تصویری رایج در حوزه نگارگری و قالی است. گونه های مختلف هنر ایرانی بعد از اسلام توجه خاصی به بازنمایی باغ داشته اند. پژوهش حاضر بر آن است که باغ ایرانی و ساختار باغ سازی دوره صفوی را در دو حوزة تصویری قالی و نگارگری مورد مطالعه قرار دهد. لذا این پژوهش به بررسی تطبیقی ترکیب بندی و زوایای دید در قالی های باغی و نقاشی دوره صفویه و ارتباط آنها با یکدیگر می پردازد تا از این طریق بتواند به ساختار طراحی باغ و نگاه تجسمی ناظر در این دو حوزه تصویری دست یابد. روش تحقیق در این پژوهش توصی فی- تحلیلی بوده، تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه جزیی نگر (استقرایی) انجام گرفته و پژوهش از نوع تحقیقات کیفی با رویکردی تطبیقی است. بخش اصلی مطالعات این پژوهش بر اساس داده های کتابخانه ای صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار اصلی باغ در قالی ها و نگارگری های دوره صفوی است، تا به تفاوت ها و تشابهات دو حوزه تصویری در امر باغ سازی بپردازد. در همین راستا پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چه نسبت ساختاری میان قالب باغ در نگارگری و قالی باغی عصر صفوی وجود دارد؟ فرضیه مقاله حاضر بر این است که دو قالب هنری قالی باغی و نگارگری دارای تأثیرگذاری متقابل و روابط بینامتنی هستند، لذا در پی مطالعات انجام گرفته در جامعه آماری دوره صفوی، از جمله 20 قالی و 46 نمونه نگاره که 5 نمونه از هرکدام به طور تصادفی جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند و با تجزیه و تحلیل آنها و با رویکرد ساختارشناسانه و بینامتنی، به اثبات فرضیه مورد نظر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترکیب بندی باغ ایرانی در نگاره ها و قالی های باغی دوره صفویه برگرفته از الگوی چهارباغ بوده و تأکید بر مرکزیت حوض، شبکه آبرسانی جریان آب، تقارن، طبیعت گرایی، هماهنگی بین عناصر موجود در باغ و تفکیک فضاها تأکید دارد. زوایای دید موجود در این دو حوزه تصویری با توجه به موقعیت قرارگیری ناظر به لحاظ دیداری متفاوت است.
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)؛ مدلی در جهت بهبود فرآیند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
71-78
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر در انواع ساختمان ها با کاربری های گوناگون، آنچه در امر طراحی معماری بیشتر به نظر می آید، تغییرات پس از بهره برداری توسط کاربران می باشد که این تغییرات از نظر عدم رعایت الزامات طراحی و توجه نکردن به تغییرات ابعاد دیگر آن مانند تأسیسات و ... در مرحله پیش از بهره برداری است. در فرآیند طراحی گاه با تغییری ناگهانی مواجه می شویم و با توجه به ساختار سنتی روند طراحی، این تغییر در ابعاد دیگر اعمال نمی گردد و در مرحله پس از بهره برداری خطاهای طراحی، خود را نشان می دهند و تغییرات الزام آور می شود، از این بُعد می توان ارائه مدلی که تغییرات طراحی را دنبال کند و در مرحله ی پیش از بهره برداری به رفع آن ها بیانجامد؛ لازم دانست. مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) با رفع پیچیدگی ها، در مراحل طراحی، تولید و ساخت، تغییرات احتمالی را با یکپارچه سازی اطلاعات ساختمان در دیگر اجزای بنا، پیش بینی کرده و خطاهای پس از بهره برداری و ساخت را کاهش می دهد. هدف کلی پژوهش حاضر، توسعه ی نوعی روش بهبود طراحی معماری در مرحله ی پیش از بهره برداری است؛ با هدف اثربخشی فاکتورهای بهبود دهنده، با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان، طراحی نهایی انجام می گردد. در حقیقت این الگو فرضیات مورد نیاز طراح را در قالب ضعف ها، قوت ها، تهدیدها و فرصت ها به منظور کاهش خطاهای حاضر و بهبود طراحی در آینده ارائه داده و طراح با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان فرآیندهای مرتبط را در قالب نحوه ی پاسخگویی فرآیند ساخت به فشارهای در حال افزایش از جانب پیچیدگی بیشتر، توسعه سریع تر و تداوم پذیری بهبود یافته در قالب فناوری BIM ترسیم می نماید؛ زیرا که فعالیت های سنتی قادر به پاسخگویی این فشارها نمی باشند. امید است با فراگیر شدن روش مدل اطلاعات ساختمان در عرصه ی ساخت و ساز کشور، هزینه های ساخت و استفاده های عملکردی بعدی کاهش پیدا کند و عملکرد بهبود یافته از خطاهای احتمالی در پس از بهره برداری بکاهد.
مؤلفه های فرهنگی تأثیرگذار بر شکل گیری شهر اردبیل در دوره صفویه
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای فرهنگی دوره صفویه بر شکل گیری شهرها با تأکید بر شهر اردبیل تدوین گردیده است. در دوره صفوی به دلیل وجود پایگاه مقتدر سیاسی، اجتماعی و آزاد اندیشی، زمینه بسیار مستعدی برای گسترش شهر اردبیل فراهم شد. در این راستا با استفاده از مدل مفهومی کانتر، ابتدا مولفه های مکان تحلیل شده، سپس ویژگی های شهرسازی دوران صفویه و الگوها و عوامل فرهنگی موثر بر شکل گیری فرهنگ شهر اردبیل در دوره صفویه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که در شکل گیری فرم شهرها دو دسته از عوامل تأثیر بسیار زیادی دارند. دسته اول مربوط به عوامل فیزیکی(مکان) و قابل رویت مانند ویژگی های فرهنگی، اقلیم و جغرافیا است. دسته دوم مربوط به عوامل غیر فیزیکی و ناملموس مانند عوامل مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است. گسترش فرهنگی شهر اردبیل از گذشته تا کنون از الگویی منطقی پیروی کرده است و در دوران صفویه الگوها و اصولی همچون اصطلاحات عرفانی و صوفی گری، همبستگی قومی و خانوادگی، تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی، رفاه و تفریح مردم باعث شکل گیری محله های این شهر شده؛ و همچنین ابعاد فرهنگی و مکانهای شهری از جمله بازار به عنوان مرکز عملکردی مقررات و آیین حسبه، بقعه شیخ صفی به عنوان هویت بخش و مرکز تقدس و مسجد جمعه مکانی برای شرعیت بخشی به شهر در ایدئولوژی شکل گیری فرم شهر تأثیرگذار بوده است.
گونه شناسی تحلیلی مساجد تاریخی حوزه فرهنگی کردستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه کردستان ایران، یکی از مناطقی است که از لحاظ مطالعه و نوع تحلیل معماری، به خصوص در دوره اسلامی، به شدت مغفول مانده است. شناخت مساجد این منطقه می تواند درکی عمیق تر از وضعیت معماری ایران در این دوران به دست دهد. هدف نوشتار پیش رو، معرفی ویژگی های این مساجد و دسته بندی آن ها بنا به خصوصیات کالبدی شان یا به عبارتی گونه شناسی این مساجد براساس اجزای فضایی یا کالبدی آن هاست. نوشتار پیش رو، با مطالعه و مرور ۲۷ مسجد تاریخی حوزه فرهنگی کردستان، به دسته بندی، شناسایی خصوصیات و درنهایت، گونه شناسی مساجد این منطقه خواهد پرداخت. بدین منظور، در ابتدا، به تعریف اندام ها که در معماری مساجد این منطقه حائز اهمیت هستند، پرداخته خواهد شد و سپس به ترتیب از ساده ترین و بنیادی ترین الگو تا پیچیده ترین الگوهای موجود در این مساجد، به تفکیک براساس نوع ترکیب اجزای کالبدی شان معرفی خواهد شد. در ذیل این معرفی ها، رابطه هرگونه با گونه های ساده تر پیشین بررسی و نشان داده خواهد شد که این گونه ها در رابطه ای مشخص با یکدیگرند. شبستان ستون دار بنیادی ترین الگوی این مساجد است، تقریباً در همه نمونه ها و گونه ها همچنان حضور دارد و با نظمی قابل فهم بسط می یابد. راهرو و ایوان، به خصوص ایوان های رو به قبله، با افزودن به شبستان آن را گسترش می دهند. این مساجد گونه اصلی اول مساجد منطقه کردستان هستند. گونه دوم دارای حیاط مرکزی و ترکیبی از الگوهای مساجد گونه اول و مساجد مرکز ایران است. در این مساجد، حجره هایی که در گونه اول در راهروهای پیرامون شبستان ستون دار قرار داشتند، به سه طرف حیاط مرکزی منتقل شده اند. این دو گونه دارای زیرگونه هایی هستند که تفاوتشان در مواردی مانند تعداد یا وجود و عدم وجود ایوان ها و راهروهاست. درنهایت، به منظور نظم بخشیدن به اطلاعات و تحلیل های انجام شده، گونه بندی ای انجام شده که در قالب یک جدول جامع، در انتهای پژوهش، گرد هم آورده شده است.
اصول طراحی زمین بازی کودکان براساس تصورات کودکانه؛ نمونه موردی : پارک های منطقه یک شهر زنجان
حوزههای تخصصی:
فضای شهری جایی است که زندگی روزمره شهروندان هرروز به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه ادراک می شود. در این بین کودک و فضاهایی در مقیاس و نیاز او که جزئی خاص از شهروندان است، مورد بی توجهی قرار گرفته است. نوشتار حاضر برآن است تا ضمن بررسی وضعیت زمین های بازی موجود در پارکهای منطقه یک شهر زنجان، انتظارات کودکان محدوده مورد نظر را بررسی نماید. هدف این پژوهش شناخت و بررسی وضعیت زمین های بازی کودکان در سطح منطقه یک شهر زنجان با توجه به نیازها و انتظارات کودکان و افزایش سطح حضور اجتماعی گروههای کودکان در فضای شهری می باشد. پرسش اساسی در این زمینه این است که تصورات و انتظارات کودکان امروزی از زمین های بازی چیست؟ جهت پاسخ به این پرسش فرض بر این بود که با شناخت و درک نیازها و انتظارات کودکان می توان کیفیت زمین بازی کودکان را ارتقاء بخشید. بدین منظور از روش تحقیق توصیفی – تبیینی استفاده شد که در آن شیوه گردآوری اطلاعات به دو روش میدانی و کتابخانه ای بوده است. در روش میدانی با استفاده از مشاهده و الگو برداری از ترسیم ذهنی و مصاحبه کودکان، داده های حاصل استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد بین شناخت نیازها و انتظارات و ارتقاء کیفیت زمین های بازی رابطه معنادار وجود دارد.
نظام تحول درهنر معماری اسلامی آسیای مرکزی در قرون دهم و یازدهم هجری قمری (با تکیه بر برخی نمونه های بارز این دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
59-72
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی، عناصر زیبایی شناسانه معماری را با آموزه های اصیل معنوی و الهی در خود جای داده است؛ البته این هنر با توجه به تحولات هر دوره ومنطقه، دارای شاخصه های متفاوتی می شود که بوسیله این ویژگی هااز دیگر دوران جدا می شود. این نوشتار، معماری اسلامی آسیای مرکزی و تحولات آن را در ابتدای سده شانزدهم/دهم تا اواخر سده هفدهم/یازدهم مورد توجه قرار داده است و در این راستا به بیان فشرده تاثیر اوضاع سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی آسیای مرکزی در دوران یاد شده، می پردازد. از معضلات عمده که مانع پیشرفت پژوهش در معماری اسلامی می شود، می توان به عدم دسترسی به همه بناهای عمده تاریخی اشاره نمود. برای گزینش نمونه ها ی مورد بحث در این مقاله بر برخی گونه های پراهمیت معماری اسلامی هم چون مدارس و مساجد تاکید شده است. روش این پژوهش با توجه به نوع نگاه علمی آن و همچنین ابعاد اجتماعی دوران فوق الذکر، تاریخی تحلیلی می باشد. هدف اصلی مقاله: 1- مطالعه تحولات هنر معماری اسلامی و ویژگی های آن در آسیای مرکزی قرون شانزدهم و هفدهم/دهم و یازدهم. سوال اصلی مقاله: 1- شباهت ها و تفاوت های بارز میان آثار هنر معماری اسلامی در آسیای مرکزی قرون شانزدهم و هفدهم/دهم و یازدهم چیست؟ دستاوردهای پژوهش نشان می دهد در آسیای مرکزی سده شانزدهم/دهم استفاده از روش های سنتی متاثر از دیدگاه های عرفان اسلامی و همچنین روش های نوین، بیشتر در ساخت مساجد و مدارس کاربرد داشته ولی در بناهای عمومی، بیشتر تمایل بر ساخت بناهایی با روش نوین بوده است. در نیمه دوم سده شانزدهم/دهم، در تزیینات از مواد نسبتاً ارزان و کم زحمت تزیینی مانند گچ سفید و رنگ استفاده شده است. به طور کل، معماری سده هفدهم/یازدهم در آسیای میانه دچار رکورد گردید و بیشتر به تزیینات بناها توجه نشان داده شده است.