فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
91 - 104
حوزههای تخصصی:
نقش حیاط در فضاهای معماری ایران غیر قابل انکار و گاهی از ضروریات طراحی معماری به سبب شرایط اقلیمی و جغرافیایی می باشد . این عضو اصلی بناهای معماری ایران در ساخت و ساز های امروزی به دلیل مشکل زمین و موضوع تراکم شهری از پیکره بندی بسیاری از بناها به خصوص کاربری های جمعی مانند مساجد حذف گردیده است. در حالی ست که نقش آن در تغییر بازده عملکردی بنا نادیده گرفته شده است . هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش متفاوتی است که وجود حیاط ضامن ایجاد و یا افزایش آن می باشد و بر پایه ی ایجاد یا ارتقاء راندمان عملکردی استوار است. اثبات این فرایند با بررسی نقش حیاط در مساجد با استفاده از دو روش ترسیم گراف و استفاده از داده های آن برای روابط ریاضی نحو فضا و همچنین استفاده از نرم افزار Depth map است. برای اثبات میزان راندمان عملکردی ابتدا تعریف راندمان فضایی ارائه می شود و سپس بر اساس این تعریف شش شاخص راندمان عملکردی معرفی و تشریح خواهد شد و به اثبات نقش حیاط در تغییرات میزان راندمان عملکردی انواع الگوی حیاط مساجد پرداخته می شود. نتایج تحقیق نشان داد طرح حیاط مرکزی با هندسه مستطیل بالاترین میزان راندمان عملکردی را در مقایسه با سایر الگوها را دارد.
گونه شناسی بادگیرهای بندر لافت بر اساس تزیینات نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
بادگیر جزیی از کالبد ساختمان های مناطق گرم و مرطوب ایران به شمار می رود که با هدایت جریان باد و بهره گیری از انرژی پاک طبیعت در تعدیل دما نقش مؤثری دارد. این عناصر در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. از آن جا که در بسیاری از خانه های بافت قدیم شهر لافت تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد پس می توان تخریب این عنصر و حذف آن از سیمای شهر و کالبد خانه ها را پیش بینی کرد. همچنین خانه های بافت جدید بندر لافت بدون بادگیر ساخته می شوند و به تدریج بام خانه ها در لافت همچون بام بسیاری از شهر ها و روستا های ایران بدون نقطه اوج شکل می گیرد اما می توان با بررسی گونه شناسی بادگیرها در جهت مشخص کردن درجه اهمیت آن برای اهالی و شناساندن آن ها به معماران و مسئولین در نگهداری و باززنده سازی آن ها مؤثر بود. بنابراین در این شرایط بحرانی که عدم توجه به بادگیرها روز به روز منجر به نابودی آن ها می شود این بررسی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی( مصاحبه، مشاهده، عکاسی، برداشت و...) ابتدا به معرفی بادگیر، تاریخچه و اجزای آن می پردازد. سپس انواع آن را بر اساس میزان تزیینات نما مورد بررسی قرار می دهد. همچنین نمای 45 بادگیر بررسی شده به تفکیک ارائه می شود، آنگاه در رابطه با مصالح و شیوه های ساخت بومی آن ها مطالبی ارائه می گردد. در آخر این نتیجه به دست آمده است که تزیینات به کار رفته در بادگیرها عموماً سلیقه معمار سازنده و برگرفته از فرهنگ، اعتقادات و طبیعت منطقه بوده و پرکاری یا سادگی این تزیینات ارتباط مستقیم با سطح اقتصادی خانواده داشته است. در لافت بیشتر بادگیر های دو طرفه بدون تزیین و ساده هستند و بادگیرهای 4 طرفه 1 دهانه نیز تزیینات اندکی دارند ولی می توان بیشترین تزیینات به کار رفته را در بادگیرهای 4 طرفه 3 و 4 دهانه مشاهده نمود. به نظر می رسد از طریق بررسی نمای بادگیرها و تزیینات آن ها به عنوان نماد معماری بومی بندر لافت بتوان گامی مؤثر در جهت احیای این میراث باارزش معماری در لافت برداشت.
گونه شناسی و تحلیل هندسی و سازه ای یزدی بندی در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
53 - 64
حوزههای تخصصی:
پوشش یزدی بندی یکی از مهم ترین عناصر معماری ایرانی محسوب می شود و در این مقاله با در نظر گرفتن آن به عنوان یکی از انواع کاربندی آسمانه بناهای معماری ایران، و با هدف دسته بندی، تحلیل هندسی و بررسی سازه ای، سعی در بیان یک تعریف و بررسی ویژگی های این پوشش معماری شده است. در این راستا، ابتدا با کنکاش در هندسه دو مورد از تاق های کهن معماری ایران سعی در پی یافتن خاستگاه شکل گیری هندسه یزدی بندی شده است و پس از دسته بندی انواع یزدی بندی ها، تحلیل هندسی و سازه ای آن ها در دستور کار بوده است. بنابر یافته های پژوهش، شرط اطلاق یزدی به یک کار، وجود آلت هندسی "سینه فخری" عنوان شده است و کار یزدی بندی در زمینه هندسه و نقش سازه ای به دو دسته: 1. یزدی هایی که در پی تحول هندسی و سازه ای رسمی بندی به وجود آمده اند و به نظر می رسد هندسه آن ها بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید و 2. یزدی هایی که با بررسی آن ها نتیجه می شود که هم از لحاظ هندسی و سازه ای و همچنین روش ساخت از فرمول مقرنس پیروی می کنند دسته بندی می شود. پژوهش حاضر به روش مشاهده مستقیم مصادیق مرتبط با موضوع مقاله تدوین شده است و در تحلیل نمونه ها از منابع کتابخانه ای و اسناد مرتبط استفاده شده است.
مستندسازی و ارزیابی بازسازی باغ های تاریخی همدان براساس منشور فلورانس (مطالعه موردی : باغ نظری و باغ خانه آمریکایی ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همدان با اقلیمی مناسب دارای باغ های بسیاری بوده است. متاسفانه با تغییرات زیادی که در ساختار شهر صورت گرفته بسیاری از باغ ها برای ساخت و ساز به بافت شهری افزوده شده و تعداد محدودی از آنها بازسازی شده اند. شناخت عناصر، بازسازی و احیا باغ ها باید براساس اصول علمی و مطالعات منسجم از لایه های مختلف تاریخی ، فرهنگی و ... باغ صورت پذیرد ، از آنجا که مطالعات مدون و منسجمی پیرامون باغ های همدان انجام نشده و از طرفی وضعیت گذشته و کنونی آنها مستند نیست مطالعه و ارزیابی بازسازی عناصر آنها ضرورت دارد. این نوشتار براساس منشور فلورانس و روش فهرست برداری به مطالعه دو باغ نظری و آمریکایی ها می پردازد که با هدف ارزیابی کالبدی و فضایی ساختار آنها در گذشته و حال با روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با شیوه مقایسه و رویکرد کیفی با جمع آوری اسناد، مدارک و برداشت های میدانی به این پرسش ها پاسخ دهد. مستندات باغ های تاریخی همدان جهت بازسازی آنها کدام است؟ ساختار باغ های بازسازی شده همدان براساس منشور فلورانس چگونه ارزیابی می شود؟ چگونه می شود به ویژگی های مشترک و متفاوت در بازسازی و حفاظت باغ های همدان دست یافت؟ کلیت باغ ، شاخصه های باغ، تاریخچه باغ، ساختار فیزیکی باغ و... فیش های مستنداتی از باغ ها هستند که باید در بازسازی و احیای باغ های تاریخی مورد توجه قرار گیرد. مطالعات باغ نظری و خانه آمریکایی ها نشان می دهد که بازسازی هر دو باغ بر وضع موجود صورت گرفته و براساس منشور فلورانس نیست ، باغ خانه آمریکایی ها در گذر زمان بیشتر دستخوش تغییرات شده است و بیشترین تغییراتی که در هر دو باغ براساس اطلاعات روش فهرست برداری متوجه آن شده است در انتظام باغ، کاربری بنا در گذر زمان و ساختار فیزیکی دیده می شود .
A Review of Walkability and Neighborhood Design
حوزههای تخصصی:
The major style of urbanization in Isfahan has been always conventionally based and focused on pedestrianism. This city whose frame and structure is organized and nearly completed in the Seljuk and Safavid eras, still (particularly in the old areas) is under a system based upon evaluation of the qualitative properties of districts and maximum connection between people and environment .Though from early 20<sup>th</sup> century and the start of modern transformations in architecture and urbanization in Iran, building new and modern districts with central focus being on maximum usage of land to build infrastructure and paths for passing cars, the pedestrians are less valued .Regarding this point that city development and description of new necessities by humans has inevitably new activities and utilizations in definition of districts, by comparing the new and old districts of Isfahan we can significantly come to the conclusion that how each one`s frame work properties can satisfy today human beings' requirements and interactions and what the strategies for their adjustment and promotion are .This article compares the capacity of pedestrianism and social interactions between an old and a new-fashioned district in Isfahan in order to discuss the strengths and foibles of them. The discussed titles are: aim of research and the way of that, reviewing the supplies about new urbanization and walkability, checking pedestrianism in two districts of Isfahan, and the results of the research .The final parts discuss the results of the review and physical position of two intended districts. Finally, the implications will be presented as guidance principles to design new-fashioned neighborhoods in order to improve the quality of neighborhood and social interactions due to the walkability.
مطالعه کارکرد سازه آبی حصار سوم محوطه باستانی چغازنبیل با مطالعه میدانی و مدل سازی هیدرولیکی هیدرولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چغازنبیل به عنوان اولین میراث جهانی ثبت شده در ایران، دربرگیرنده سه محوطه هم مرکز اصلی با مرزهای حصار مرکزی، حصار میانی و حصار بیرونی است که بناهای شاخص مانند زیگورات، مجموعه کاخ ها و آرامگاه ها و تأسیسات شهری را در خود جای داده است. یکی از مهم ترین سازه های این محوطه، سازه آبی حصار سوم می باشد که مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیک این پژوهش، دو آنومالی مدفون دیگر را نیز با مصالح مشابه در نقاط دیگری از حصار سوم شناسایی کرده است. رومَن گیرشمن (1895 ۱۹۷۹) باستان شناس و حفار مجموعه، اعتقاد داشت که آب انتقال یافته از رودخانه کرخه در محل سازه آبی تصفیه شده و مورد استفاده ساکنان شهر قرار می گرفته است؛ لیکن مرتفع بودن محوطه باستانی نسبت به نقاط اطراف و عدم حضور شواهدی مبنی بر کانال انتقال آب از کرخه به سمت حصار سوم در نقطه سازه آبی، سؤال اصلی این پژوهش را مبنی بر نوع و مکانیسم عملکرد سازه آبی مورد مطالعه ایجاد می کند. دیدگاه عملکرد دفعی سازه آبی موجود با عنایت به نتایج بررسی های اخیر نیز به عنوان یکی از فرضیه های اصلی از دیدگاه مهندسی آب در این پژوهش، مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد. این پژوهش با مطالعات میدانی زمین شناسی زهکش های طبیعی و بررسی وضعیت تخلیه رواناب و زهاب شهری، مطالعات بیولوژیکی و محیط زیستی آغاز شد. مطالعات دقیق ژئوفیزیک حصار سوم برای شناسایی احتمال وجود سازه های مشابه و اسکن لیزر سازه آبی موجود برای تشخیص هندسه دقیق مجاری داخلی سازه انجام شد. با توجه به میزان توان تولید هیدرولوژیکی رواناب در زیرحوزه های منتهی به سازه های آبی موجود و تطبیق آن با ظرفیت گذردهی هیدرولیکی، وضعیت توپوگرافی و زمین شناسی و همچنین پلان قرارگیری سایر آنومالی های سازه آبی در قسمت های دیگر حصار سوم، می توان عملکرد زهکشی رواناب و زهاب شهری زیرحوزه های محوطه را از دیدگاه مهندسی آب و هیدرولیک، تأیید و تصدیق نمود.
تأثیر مذهب شیعه و اهل سنّت بر شکل گیری مقابر دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
قرون هفتم و هشتم هجری قمری ایران همراه بود با تغییرات مداوم مذهب که تأثیر آن در شاکله کلّی بناهای آن دوران قابل رؤیت و بررسی است. در این دوران گرایش های دوگانه در متن واحد اسلام از سوی مذهب شیعه و اهل سنّت موجب پدید آمدن دو گونه معماری آرامگاهی شد. این بناها را می توان در مقام شاخص تأثیرپذیری معماری از اوضاع سیاسی- اجتماعی، اندیشه و مذهب حاکم بر جامعه در دوره زمانی مورد مطالعه قرار داد. دوره ایلخانی به این دلیل که هر دو مذهب شیعه و اهل سنّت به منظور بیان اندیشه خود و ترویج آن از قدرت حاکمیت برخوردار بودند و هم به سبب اینکه از هر دو مذهب آرامگاه هایی به یادگار مانده، بسیار حائز اهمیت است. لذا در این پژوهش با مطالعه تعداد معتبری از مصادیق معماری آرامگاهی دوره ایلخانی، دو نمونه از مذهب شیعه و دو نمونه از مذهب اهل سنّت، دیدگاه و تجلی هر دو مذهب در این بناها بررسی می شود. این تحقیق به روش استدلالی- توصیفی و با جمع آوری منابع و اطلاعات به روش کتابخانه ای و روش میدانی انجام شده است. پس از استخراج مبانی نظری و اعتقادی هر دو مذهب، نمود این مبانی در کالبد معماری مورد سنجش قرار می گیرد. سؤالات این تحقیق عبارت است از: رابطه مبانی نظری و اعتقادی هر دو مذهب اهل سنّت و شیعه با معماری آرامگاهی چگونه است؟ تفاوت ها و شباهت های معماری آرامگاهی در این مذاهب کدام است؟ جایگاه مقبره سازی و توجه به شعائر اسلامی در هر دو اندیشه چگونه در معماری تجلی می یابد؟
تحلیلی بر نقش تخلفات ساختمانی در ناکامی طرح های توسعه شهری کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت های ساخت و ساز شهری در قالب ضوابط و مقررات با هدف کنترل توسعة کالبدی شهر، محصول طرح ها و اسناد توسعه شهر محسوب می شوند. در واقع مقررات و ضوابط ساخت و ساز در کلانشهری همچون تهران، ابزار اجرای طرح های توسعه شهری بوده و فرآیند توسعه در پروژه های شهری کوتاه مدت و برنامة بلندمدت توسعه از طریق این قوانین و ضوابط هدایت می شود. لذا نحوة اجرای این ضوابط و مقررات عامل تعیین کننده ای در تحقق اهداف و چشم اندازهای طرح های توسعة شهری است. کمیت و کیفیت ضوابط ساخت و ساز در شهر تهران از نخستین طرح جامع مصوب 1349 تا طرح راهبردی- ساختاری 1386 به موازات تحول رویکردهای عمومی توسعه شهری و سیاست های خاص توسعه در شهر تهران، تغییر یافته است. همچنین ضرورت به روز رسانی ضوابط و مقررات ساخت و ساز شهری با توجه به عدم اجرای کامل یا پایین بودن قابلیت اجرایی بسیاری از ضوابط و مقررات طرح های پیشین مطرح می شود. بخش عمده ای از چالش عدم اجرای این ضوابط را می توان در قالب ناهنجاری تخلفات ساختمانی مطالعه کرد. این پژوهش از طریق روش توصیفی- تحلیلی با هدف بررسی چالش های اجرای ضوابط و مقررات توسعه شهری در کلانشهر تهران، به ارزیابی و تحلیل چگونگی اجرای این ضوابط و وضعیت تخلفات ساختمانی پرداخته است. از این رو چهار بازه زمانی : از زمان اجرای ضوابط طرح جامع اول تهران تا خودکفایی مالی شهرداری، از زمان اجرای سیاست فروش تراکم تا اصلاح ضوابط شهر تهران، از اجرای اصلاحیه ضوابط برنامه ریزی شهر تهران تا ابلاغ ضوابط طرح تفصیلی یکپارچه شهر تهران و پس از آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین، دلایل بروز تخلفات ساختمانی و تبعات آنها در ناکارآمدی طرح های توسعه شهری مورد تحلیل واقع شده است و نتایج حاکی از آنست که عوامل نظیر زمینه کالبدی و محدودیت ها و گرایش های طبیعی توسعه شهری، بستر اجتماعی و اقتصادی شهر، نواقص ضوابط و مقررات ساخت و ساز و سیستم مدیریت شهری ناکارآمد را می توان از مهم ترین علل بروز تخلفات ساختمانی در کلانشهر تهران برشمرد.
بررسی تأثیر مرمت های نامطلوب بر میزان بار حرارتی خانه های سنتی یزد؛ نمونه موردی : خانه های علومی و تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی یزد میراث فرهنگی ارزشمند، بازمانده از حیات گذشتگان هستند که بخش اصلی و عمدة بافت تاریخی این شهر را نیز تشکیل می دهند. این آثار که تجلی تاریخ، فرهنگ و هویت شهر یزد هستند، با گذر زمان رو به متروک شدن نهاده و مورد تخریب قرار می گیرند. حفاظت، مرمت و احیای این گنجینة گرانبها، علاوه بر آن که فرصتی برای بازخوانی و شناخت ارزش های مندرج در این آثار است، موجب انتقال این ارزش ها به نسل های آینده خواهد شد. در مقابل اگر مرمت و احیای خانه ها، به صورت نامطلوب و غیر اصولی انجام گیرد نه تنها موجب شناخته شدن و احیای این ارزش ها نخواهد شد بلکه آسیب های سازه ای، منظری، کارکردی و معنوی ِ جبران ناپذیری را به بناهای تاریخی وارد می سازد. این نوشتار در نظر دارد با مداقه بر آسیب های کارکردی حاصل از مرمت های نامطلوب - به طور خاص در رابطه با شرایط اقلیمی- با پاسخ به این پرسش که مرمت هایی از این دست چه تأثیری بر بار حرارتی خانه ها دارد، بیان کند که اقدامات ناصحیح مرمتی که بدون پشتوانه معرفتی و علمی انجام گرفته است بر شرایط اقلیمی خانه های سنتی تأثیر نامطلوب خواهد داشت و پس از بهره برداری از این اماکن هزینه های بسیاری باید پرداخت شود تا فضاهای خانه به شرایط بهینه آسایش بازگردند. در این نوشتار سه نمونه از مداخلات و اقدامات متداول تأثیرگذار بر شرایط اقلیمی که به طور فزاینده ای در بافت تاریخی یزد در مرمت و احیای خانه ها انجام می گیرند به عنوان نمونه در خانه های علومی و تهرانی یزد توسط نرم افزار انرژی پلاس شبیه سازی شده و میزان بار حرارتی قبل و پس از فرآیند مرمت و احیا محاسبه شده است. نتایج حاصله نشان از آن دارد که مداخلات انجام گرفته در بنا سبب افزایش بار حرارتی خانه ها و کاهش مطلوبیت اقلیمی آنها شده است.
گونه شناسی رویکردهای نظری و تجربی نابرابری های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
153 - 169
حوزههای تخصصی:
نابرابری منطقه ای در زمینه درآمد از دهه 1950 وارد مباحث علمی و آکادمیک شد. با وجود این، بررسی مطالعات و تحقیقات این حوزه نشان می دهد که مباحث تجربی و تئوری پاسخ روشنی به ارتباط رشد درآمد و نابرابری منطقه ای ارائه نداده اند. برخی از صاحب نظران معتقدند نابرابری های منطقه ای در طول زمان روند کاهشی خواهند داشت و برخی دیگر روند آن را افزایشی در نظر می گیرند. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با روش فراتحلیل، نوعی گونه شناسی از مجموعه مطالعات صورت گرفته در این حوزه به دست دهد. نگاهی به پیشینه نظریه های اقتصاد منطقه ای نشان می دهد که رابطه رشد مناطق و نابرابری را می توان در سایه نظریه های رشد اقتصادی توضیح داد. دو نظریه اقتصادی که پایه نظریه های نابرابری منطقه ای را تشکیل می دهند عبارت اند از نظریه «نئوکلاسیک» و نظریه «جغرافیای اقتصادی نوین». نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک معتقد به کاهش نابرابری های منطقه ای در طی زمان است درحالی که نظریه اقتصاد جغرافیایی نوین پل کروگمن معتقد به افزایش نابرابری است. بنابراین با توجه به این دو نظریه اقتصادی، مطالعات نابرابری های منطقه ای در سه دسته جای گرفتند: (1) رویکرد تعادل فضایی؛ (2) رویکرد عدم تعادل فضایی؛ و 3) رویکرد بینابینی. رویکرد تعادل فضایی به نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک و رویکرد عدم تعادل فضایی به نظریه اقتصاد جغرافیایی پل کروگمن رجوع می کنند. رویکرد بینابینی نیز روند افزایشی یا کاهشی نابرابری را متأثر از سطح توسعه منطقه و مقیاس منطقه مورد بررسی می داند. بنابراین مقاله حاضر تلاش دارد تا نوعی گونه شناسی را از نظریات و مطالعات تجربی نابرابری های منطقه ای ارائه دهد تا از این راه درک جامع تری از موضوع به دست آید.
بررسی دلبستگی به مکان در میان کودکان (نمونه موردی: محله بازارچه قصردشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
165 - 179
حوزههای تخصصی:
محله های شهری افراد را در خود در بر می گیرند و زندگی افراد در فضای محله ها تعریف و تنظیم می گردد. همچنین به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای کودکان ایفا می کنند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد. از آنجایی که کارایی اغلب محله های شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیت محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی می باشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفاده کنندگان در اینگونه فضاها، ضروری می باشد. محله قصردشت شیراز و کودکان 7-12سال به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این پژوهش مطالعه، بررسی و تحلیل عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی به محله در میان کودکان است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که، عوامل مؤثر و نقش آنها در ایجاد دلبستگی در بافت محله به چه میزان تأثیرگذار است؟ شاخص ها با استفاده از طراحی پرسش نامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمی از طریق نرم افزارspss پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، که کودکان حاضر در این پژوهش از قابلیت های محله خود لذت می برند و تحت تاثیر شاخص های مختلفی می باشند، که از میان دلبستگی عاطفی، موجب تعامل حسی انسان و مکان و نقش آن در هویت فردی می شود . همچنین دلبستگی به مکان در میان کودکان محله بازارچه قصردشت با جنسیت و نوع سکونت آنها ارتباطی ندارد و دلبستگی عاطفی، تصویر ذهنی، حس مکان و هویت به مکان از عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی محسوب می شوند و فضاهای فاقد امنیت و تاریک مهمترین عامل ها برای عدم دلبستگی به مکان در میان کودکان خواهند شد.
نقش کیفیت فضاهای باز شهری در تعاملات اجتماعی با مقایسه موردی میدان عتیق و نقش جهان در اصفهان
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های طراحان امروز در خلق عرصه ها و فضاهای عمومی ،رسیدن به نوعی فضای موفق است که بتواند تعادلی میان فضاهای شهری و بستر طبیعی به وجود آورد و منظری اجتماعی و خودکفا ایجاد کند. موضوع کیفیت فضاهای عمومی یکی از نقاط تمرکز پژوهش های اخیر طراحی شهری بوده و تلاش در جهت ایجاد فضای عمومی شهری که رضایت شهروندان در وجوه مختلف را جلب کند به عنوان یکی از راهبردهای اصلی پروژه های طراحی شهری مطرح شده است. هرمحیط شهری فضایی است مادی با ابعاد اجتماعی و روان شناختی اش، مکانی است برای جریان یافتن زندگی روزمره و بستری است برای تجارب متنوع و به یاد ماندنی.این پژوهش به دنبال ارائه معیارهای کیفیت فضاهای شهری است، تا از این رهگذر زمینه تبدیل فضاهای آشفته امروزی به فضاهائی موفق و با کیفیات پدیدار گردد. بدین منظور پس از مرور ادبیات مرتبط با مفهوم فضای شهری و استخراج فاکتورهای تعریف کننده آن، بررسی معیارها و اصول کلی فضای شهری از دیدگاه اندیشمندان مختلف و راهکارهای رسیدن به درجات قابل قبولی از کیفیت فضای شهری ارائه گردیده است و در نتیجه به بررسی و نحوه تاثیرگذاری آن ها در گزینش فضائی به نام فضای شهری برای ایجاد تعاملات اجتماعی در محدوده مطالعاتی میدان عتیق و میدان نقش جهان با بررسی معیارهای مطلوبیت PPS در اصفهان پرداخته که شامل چهار معیار دسترسی، آسایش و تصویر ذهنی،اجتماع پذیری و کاربری است تا مفهوم فضای شهری را در یک عرصه معین تبیین کند و درجه ای قابل قبول از کیفیت فضایی را به استفاده کنندگان عرضه بداردکه محدوده موردنظر جمعیتی معادل 111964 نفر دارد، در جهت تحقق این امر به کمک فرمول کوکران 191 نفر به عنوان جامعه نمونه شامل 113 مرد و 78 زن انتخاب شده و پرسشنامه هایی در میان شهروندان در زمینه کیفیت فضاهای مزبور توزیع گردید.اطلاعات گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شده اند. میدان نقش جهان، دارای امتیاز بالا در معیارهای دسترسی و آسایش و تصویر ذهنی است و میدان عتیق دارای امتیاز بالا در معیارهای اجتماع پذیری و کاربری ها است و در نتیجه میدان نقش جهان با دارا بودن ابعاد خاطره انگیزی،شرایط کالبدی فیزیکی مناسب و ابعاد تاریخی دارای تعاملات اجتماعی بیشتری نسبت به میدان نقش عتیق است، که میتوان با حفظ نقاط قوت میدان عتیق و تقویت ابعاد دسترسی وتامین آسایش و تجهیز مبلمان شهری در ارتقای کیفیت آن کوشید.
تحلیل اثر هندسه دیوار سایه انداز در شکل گیری یخچال های جنوب شرقی ایران؛ بررسی موردی: استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
147 - 166
حوزههای تخصصی:
عناصر معماری همواره در جهت آسایش انسان طراحی می شده اند. یکی از این عناصر یخچال ها هستند که در آنها برای فصل های گرم سال یخ تهیه می شده است. هندسه از عوامل تأثیرگذار در طراحی عناصر معماری است. با شناخت فرم های گوناگون اجزای یخچال های هر منطقه ازجمله استان کرمان و گونه بندی آنها، توانمندی معماران در آشنایی با رموز هندسی به کاررفته در آنها آشکار خواهد شد. هندسه به طور مستقیم در شکل و فرم دیوار سایه انداز و درنهایت در فرم نهایی یخچال های استان کرمان نقش مؤثری دارد. بر اساس بررسی های انجام شده، تاکنون کمتر پژوهشی را می توان یافت که به بررسی ویژگی های عناصر یخچال های استان کرمان به خصوص دیوار سایه انداز پرداخته باشد. لذا این پژوهش برای نخستین بار به بررسی فرم و شکل این عناصر می پردازد و درصدد شناخت و آشکار ساختن تسلط و دانش معمار ایرانی در نحوه ایجاد فرم دیوار سایه انداز یخچال ها است. روش داده اندوزی کتابخانه ای-میدانی و روش تحقیق پژوهش تحلیلی-توصیفی است. با بررسی های انجام شده آشکار شد فرم دیوار سایه انداز متأثر از ایستایی، عوامل جغرافیایی و محل قرار گرفتن گنبد در پلان است. چینش گنبد و دیوار سایه انداز بر اساس زاویه تابش خورشید منطقه صورت گرفته است که این چینش خود بر محل قرارگیری ورودی ها اثرگذار است. نوع اتصال دیوار سایه انداز به گنبد با توجه به محل قرارگیری اجزای فرعی در پلان یخچال ها متفاوت بوده است. به طورکلی می توان گفت هندسه بر شکل گیری فرم کالبد یخچال ها تأثیرگذار است.
بازشناسی معیارهای مؤثر بر تجربه و ادراک ساکنان از چرخه ساخت وساز در محیط های مسکونی، نمونه موردی: محله سادات و همت آباد بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
۱۱۷-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
تأیید نقشه های معماری و اعطای پروانه ساختمانی، بخشی از جریان ساخت وساز در محیط های مسکونی است. جریان پیوسته ای که تأثیرات متفاوتی بر محیط و ساکنان آن بر جای می گذارد. بررسی این اثرات نیازمند دریافت ادراک ساکنان از آن در طول زمان است تا در شکل دهی به مراحل مختلف چرخه ساخت وساز مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر، سازوکار هدایت تغییرات تدریجیِ کالبدی براساس تجربه ساکنان، نیازمند مدلی است که آن را با روند عینی تلفیق و امکان شناخت محیط مسکونی را در هر مقطع زمانی میسر سازد. به دلیل پیچیدگی عناصر و فرایندهای تغییر در محیط کالبدی که دارای ابعاد عاطفی، شناختی و رفتاری است، چارچوب مفهومی پژوهش حاضر با تکیه بر مدل بنیان پاسخگویی محیطی جک نسر، به منظور دریافت رفتارهای ارزیابانه و چرخه های انطباقی هالینگ و گاندرسون در سیستم های طبیعی، مبنایی برای شناخت فرایند ادراک غیرسلسله مراتبی تغییرات کالبدی توسط ساکنان فراهم آورده است. پژوهش به روش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای انجام شده است. سؤالات مصاحبه عمیق از مدل پیشنهادی جهت دریافت نظر هجده نفر از ساکنان اصیل دو محله همت آباد و سادات در شهر بابلسر به عنوان مکان پژوهش به کار گرفته شد. انتخاب مصاحبه شوندگان به روش گلوله برفی و معیار کفایت تعداد مصاحبه شوندگان نیز اشباع نظری بوده است. مفاهیم، مقولات و سپس مقولات اصلی به روش کدگذاری باز استخراج و مدل های زمینه ای مبتنی بر شرایط، تعاملات و پیامدها تبیین شدند. براساس نتایج پژوهش، ساکنان در طول زمان، شاخص هایی را برای ارزیابی عاطفی از تغییرات کالبدی به دست می آورند. تمرکز بر ماهیت پویای تغییرات، تغییر روایت بر مبنای انگیزه های اقتصادی، فقدان تداوم کالبدی گذشته و امروز و تنظیم سطح انطباق با درونی سازی عوامل بیرونی، از موضوعات اصلی در نگرش ساکنان به ترتیب در مراحل متروکه شدن، تخریب، ساخت و بهره برداری بوده است. پذیرش و کاربست معیارهایی چون حفظ مفهوم سکونت، الگوهای مرجع و استانداردهای ذهنی مرتبط با محیط در روند جاری تغییر، توأمان توسط سازندگان و ساکنان، می تواند تا حدی خسارت های ناشی از فقدان اسناد راهنما برای کنترل چرخه های ساخت در محلات مسکونی را کاهش دهد.
تبیین شاخص های فرم شهری در مقیاس میانی براساس تئوری و رهیافت تغییر تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
51 - 63
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تأکید بر ضرورت ارزیابی هنجاری فرم، هدف اصلی پژوهش، استخراج و تبیین شاخصهای فرم منطبق با اصول تغییر تدریجی تعریف شده است. در این پژوهش که شاخصها با استفاده از روش سه سطحی «بعد« ،»مؤلفه» و «شاخص » استخراج شدند، اکولوژی بهعنوان نظام پایه و مفسر مؤلفههای تغییر تدریجی انتخاب گردید. با بررسی عمیق مفاهیم اکولوژی بهعنوان مؤلفههای تغییر تدریجی و با استفاده از روش تحلیل مقایسهای تطبیقی و با استناد به یک معیار معتبر )نظام پایه(، نقاط لنگرگاهی آنها استخراج و مفاهیم پایه بهمنظور تعمیم به محیطهای شهری بازتعریف شدند. درنهایت «همجواری« ،»تسلسل مکانی« ،»سازواری گونه عناصر با محیط برحسب تعداد گونه« ،»سازواری گونه عناصر با محیط برحسب جمعیت عناصر ،» «سازواری گونه عناصر با یکدیگر« ،»تنوع گونه پهنه« ،»تنوع گونه عنصر« ،»کلیماکس« ،»گذار» و «دگردیسی عناصر» بهعنوان شاخصهای ارزیابی هنجاری فرم مبتنی بر تغییر تدریجی و براساس معیار «کاراکتر شهری» تبیین گردیدند
بررسی تحقق پذیری طرح های بازآفرینی بافت فرسوده شهری به روش تلفیقی تحلیل شبکه ای- کارت امتیازی متوازن ؛ نمونه موردی : بافت فرسوده زینبیه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از طرح های نوسازی بافت های فرسودة شهری که در طول چند دهه گذشته تهیه شده، به علل مختلف ناکارآمد بوده، محقق نشده یا درصد جزیی از آن اجرا شده و چنانچه اجرا شده اند، پیامدهای فرهنگی واجتماعی مؤثری دربر نداشته و بعضاً دارای پیامدهای منفی بوده است. این درحالی است که فارغ از زمان و هزینه فرصت های قابل توجه، مسیر و جهت مشخصی برای این امر مهم توسط مدیریت شهری ترسیم نشده و سازمان ها و ارگان های ذیربط نیز به وظایف و تکالیف تعیین شده عمل نمی کنند. تأسیس دفتر نوسازی محلة زینبیه شهر اصفهان که در پی تهیه و تنظیم طرح ساماندهی بافت فرسوده محدوده زینبیه در دستور کار قرار گرفته است، زیر مجموعه ای از اقدامات نسبتاً نوین در حیطه شهرسازی و مدیریت شهرها، در راستای تحقق پذیر کردن طرح های بازآفرینی بافت های فرسوده است. در سالیان گذشته پایین ترین میزان آمار ساختمان های نوسازی شده در بافت های فرسودة این شهر به منطقه 14 (محدوده مورد مطالعه زینبیه) اختصاص داشته است. این محدوده دارای بافت فرسوده با پیشینه اسکان غیررسمی بوده و با کمبود شدید خدمات اساسی شهری مواجه است (سرانه خدمات در حدود 1/0 میزان استاندارد)، و دارای تراکم جمعیتی بسیار بالا ( بیش از 200 نفر در هکتار) است. از همین رو با توجه به ویژگی های خاص این بافت از یک سو و تأسیس اولین دفتر تسهیلگری نوسازی در این محدوده، بررسی میزان تحقق این طرح می تواند راهگشایی مطلوب در جهت تعمیم یافته های تحقیق به سایر نمونه ها باشد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و استخراج از جلسات و پرسشنامه متخصصین و با تلفیق روش تحلیل شبکه ای ( ANP) و روش کارت امتیازی متوازن (BSC) مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفت. پلان استراتژی دفتر محلی (ارتباط اهداف) ترسیم و میزان اثر بخشی آن بر مبنای سنجه های تعریف شده از لحاظ کمی مورد وزن دهی و بررسی قرار گرفت. کمترین اثر بخشی با نرخ 37% در منظر مالی و بیشترین اثر بخشی با نرخ 76% در منظر رشد و یادگیری است و میزان اثر بخشی کلی دفتر معادل 56% برآورد شده است. دستاوردهای پژوهش می تواند زمینه ساز تحلیل کمی و بازنگری بر اهداف، سیاست ها و اقدامات دفاتر محلی در بافت فرسوده باشد. عوامل مؤثر در عدم توفیق اقدامات دفتر محلی زینبیه شامل روند کند اجرایی شدن ماده 9 قانون حمایت از احیاء، بهسازی ونوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری، زمان بسیار زیاد تصویب در کمیسیون موضوع ماده 5، اعمال نشدن سیاست های تشویقی ، عدم اختصاص تسهیلات و بودجه مورد نیاز و عدم واگذاری اختیارات لازم توسط شهرداری اصفهان به این دفتر است.
بررسی میزان رضایت مندی ساکنان از پروژه های مسکن مهر با تأکید بر ارزیابی مؤلفه های عینی (نمونه موردی: پروژه مسکن مهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
173 - 184
حوزههای تخصصی:
در ایران با آغاز بکار دولت نهم و اعمال سیاست های توسعه مسکن اجتماعی، موضوع مسکن مهر در دستور کار قرار گرفت. با توجّه به سابقه بی مسکنی و بدمسکنی ساکنان مسکن مهر، این پژوهش به دنبال تحلیل رضایت نسبی یا به عبارتی رضایت کاذب شهروندان ساکن در واحدهای مسکن مهر، با وجود اطلاع از مشکلات و محدودیت های محیط است. از این رو فرضیه اصلی این پژوهش در قالب این گزاره خلاصه شده است که «به نظر می رسد ساکنان مسکن مهر علی رغم آگاهی از وجود مشکلات و محدودیت های موجود، در مجموع از سکونت در مسکن مهر رضایت دارند.» به منظور تحقیق در صحت فرضیه، ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، شاخص ها و مؤلفه های عینی رضایت از محیط مسکونی و گویه های متناظر با هر مؤلفه استخراج گردیدند که عبارتند از: امنیت، تأسیسات و تجهیزات، شبکه معابر و پارکینگ، بهداشت محیط، پلان واحد مسکونی، روابط همسایگی، خوانایی، اجتماع پذیری، مبلمان شهری، بافت اجتماعی، هزینه خرید واحد مسکونی، ترکیب نما و بلوک های ساختمانی، چشم انداز و فضای سبز. در ادامه مسکن مهر قم به عنوان مطالعه موردی انتخاب و پس از تحلیل ویژگی های اولیه سایت مذکور، پرسشنامه ای جهت سنجش میزان رضایت ساکنان (عمدتاً در طیف لیکرت) تنظیم شد. روایی این پرسشنامه از سوی متخصصان تایید و پایایی آن با آلفای کرونباخ 80/0 تصدیق شد. حجم نمونه این پژوهش (بر اساس فرمول کوکران) 237 نفر از سرپرستان خانواده های ساکن مسکن مهر قم بوده اند. داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزارهای Excelو SPSSو آزمون های میانگین تک نمونه ایTو فریدمن تحلیل و نتایج آن در زمینه شاخص های تأثیرگذار بر رضایت ساکنان تشریح گردیده است. ذکر این نکته لازم است که برآیند تحلیل و ارزیابی مجموع شاخص ها و گویه ها در سنجش رضایت ساکنان نشان دهنده درستی فرضیه اصلی پژوهش بوده است. همچنین پژوهش حاضر با جمع بندی نتایج، پیشنهادهایی جهت ارتقای میزان رضایت ساکنان مسکن مهر و رفع کمبودهایی مانند حمل و نقل عمومی، محوطه سازی و غیره ارائه می دهد.
تبیین صفات تأثیرگذار خانه در شکل گیری دلبستگی انسان به آن {ارایه یک مدل فرآیند علّی}(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به خانه، پیوند عاطفی میان انسان و خانه است که افزایش کیفیت زندگی انسان ها و سکینه خاطر آنان در خانه را در پی دارد. این مقاله با هدف شناسایی نقش معماری خانه در ایجاد و یا ارتقای این پیوند عاطفی، به دنبال شناخت ویژگی ها و صفات مؤثر خانه در این زمینه می باشد. لذا در پی پاسخ به این پرسش است که «از میان صفات و کیفیات متعدد ملازم با مفهوم خانه، کدام یک نقش مؤثری در دلبستگی انسان به خانه دارد؟» از آن جایی که این صفات رابطه تنگاتنگی با فاکتورهای فیزیکی فضا دارند، این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای شناخت عوامل کالبدی تأثیرگذار بر دلبستگی انسان به خانه ارائه نماید. این پژوهش روش فرآیند علّی در خلق نظریات را به کار می گیرد و با برقراری ارتباط علّی میان مفاهیم حوزه های مورد مطالعه، در چند گام به پاسخ پرسش پژوهش نزدیک می گردد. بر این مبنا لنگرگاه بودن، شاخصی برای شأن اجتماعی، بستری برای شکل گیری خاطرات شیرین و بستری برای رفع نیاز رفتارها، صفاتی از خانه هستند که ارتباط علّی با دلبستگی به خانه داشته و دستیابی به راهکارهای خلق و تعالی این صفات در خانه، احتمال دلبستگی انسان به خانه را افزایش می دهد
تببین مدل نوین کیفیت های طراحی شهری فضاهای شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
79-94
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از فضاهای زیرزمینی به عنوان فضاهای شهری به دلیل کمبود زمین شهری در کلان شهرها، در ادبیات «طراحی شهری» دهه های اخیر مطرح شده است. چالش اصلی طراحی و توسعه فضاهای شهری زیرزمینی، برخی خصیصه های این گونه فضاها، در مقایسه با سایر فضاهای شهری روی سطح زمین می باشد، که تا کنون مورد پژوهش کافی قرار نگرفته است. بعلاوه، عدم انجام پژوهش پیرامون کیفیت های طراحی شهری منحصر به فضاهای شهری زیرزمینی عامل دیگری است که امکان بهره برداری از پتانسیل های این گونه فضاها را تضعیف نموده است. به نظر می رسد فضاهای شهری زیرزمینی عصر ارتباطات می بایست بر اساس نیازها و فرهنگ شهروندان طراحی شوند. این گونه فضاها لازم است به دور از آلودگی های گوناگون، بستری آرام و امن را برای تعاملات اجتماعی شهروندان فراهم کند. از این رو تلاش شده تا با پژوهشی توصیفی، ضمن بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای در حوزه طراحی شهری، به منظور تبیین کیفیت های خاص یک فضای شهری زیرزمینی، با روش های برآوردی و ارزشیابی به بررسی منابع گردآوری شده پرداخته شود. یافته های این پژوهش توسعه ای مبین برخی کیفیت های فضای شهری مورد تاکید اکثر پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی حوزه طراحی شهری و همچنین کیفیت های مستخرج از تجارب پروژه های مجموعه های زیرزمینی بوده که با توجه به برخی خصایص «فضاهای زیرزمینی» قابلیت تعمیم به «فضاهای شهری زیرزمینی» را داراست. نتیجه پژوهش معرف گونه ای از فضاهای شهری در ادبیات طراحی شهری، با ساختار نوینی از طبقه بندی کیفیت ها است. کیفیت های خاص فضاهای شهری زیرزمینی بر اساس حوزه تاثیر، سه گونه کلی «درون فضایی»، «میان فضایی» و «برون فضایی» است. ابعاد کیفیت های زیرمجموعه هر یک از گونه های مذکور به تفکیک در نتیجه گیری توصیف شده است.
بررسی کیفیت معماری فضاهای داخلی بیمارستان ها از دیدگاه ادراکی بیماران و کارمندان(مطالعه موردی: بیمارستان شمس تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجّه به تأثیر کیفیت معماری فضاهای داخلی در تسریع بهبود حال بیماران و افزایش کارایی کارکنان نیاز به بررسی و طراحی دقیق این فضاها می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که ضمن شناخت و بررسی وضع موجود بیمارستان شمس تبریز، به بررسی و تحلیل کیفیت معماری داخلیآن بپردازیم و به این سؤالها پاسخ دهیم: آیا فضاهای مربوط به بیماران و کارکنان از دیدگاه ادراکی آنها، از لحاظ کیفیت معماری داخلی تفاوت معناداری با هم دارند؟ آیا اولویت بندی بیماران و کارکنان از معیارهای کیفیت معماری داخلی تفاوت معناداری با هم دارند؟ و در نهایت، آیا ویژگی های جنسیتی تأثیری بر ادراک فضاها دارند؟ هدف از این پژوهش، مقایسه ادراک کاربران بیمارستان از کیفیت معماری داخلی، برای ارتقای وضع موجود فضاهای درمانی و طراحی مناسبتر بیمارستان های آینده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو نوع پرسشنامه (بیماران و کارکنان) برای ارزیابی رضایت مندی و اولویت بندی آنها استفاده شد. سپس اطلاعات گردآوری شده در نرم افزار SPSS19تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که، بر اساس آزمون ناپارامتری یومان- ویتنی، ادراک بیماران و کارکنان از معیارهای معماری داخلی شامل حریم شخصی، دما، آلودگی صوتی، تهویه، نور طبیعی و نور مصنوعی دارای تفاوت معنادار است. بر اساس اندازه اثر کوهن، بیشترین تفاوت در رضایت مندی بیماران و کارکنان از جنبه وجود حریم شخصی است. به طوری که کارکنان دارای رضایت مندی کمتری نسبت به بیماران هستند. بر اساس آزمون فریدمن، اولویت بندی معیارهای مختلف توسط بیماران و کارکنان، دارای تفاوت معنا داری نیست. طبق آزمون کروسکال والیس، جنسیت بیماران و کارکنان به ترتیب در ادراک سطح بهداشت و تهویه باعث ایجاد تفاوت معنادار شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، با ارایه تفاوتها و شباهت های نیازهای بیماران و کارکنان از کیفیت معماری داخلی می تواند به معماران و طراحان در زمینه اصلاح وضع موجود و ارتقای کیفیت طراحی های آتی کمک کند.