فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵۸
۱۴۵-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی از جمله سیل و زلزله با توجه به شرایط محیطی و جغرافیایی کشور همواره منجر به آسیب های جدی مالی و تلفات انسانی گسترده ای گردیده است و این در حالی است که نگرش های جاری و حاکم بر مدیریت بحران عمدتاً بر مدیریت انفعالی بحران و یا کاهش آسیب پذیری های کالبدی توجه دارند و حال آنکه تقویت زمینه های اجتماعی می تواند نقش بسیار مؤثری بر میزان تاب آوری سکونتگاه های انسانی در برابر مخاطرات بحران زا داشته باشد. بر این اساس هدف این پژوهش تدوین مدلی جهت سنجش میزان مؤلفه های اجتماعی سکونتگاه های انسانی و اجتماعات محلی با تأکید بر سکونتگاه های روستایی در مواجهه با مخاطرات طبیعی و شوک های احتمالی است و به منظور سنجش مدل، تاب آوری اجتماعی پنج روستا از حوزه روستایی منطقه اقبال غربی استان قزوین مورد ارزیابی قرار گرفته است. تدوین شاخص های سنجش مؤلفه های اجتماعی سکونتگاه های انسانی در برابر مخاطرات طبیعی بر اساس مفهوم تاب آوری و ویژگی های اجتماعی سکونتگاه های تاب آور در برابر بحران تدوین گردیده است و پس از جمع آوری داده ها در قالب پرسشنامه میدانی و یا تحلیل های مکانی با استفاده از ابزارهای تحلیل مکانی و قابلیت های نرم افزار GIS سنجش مؤلفه های اجتماعی فرهنگی بر اساس قابلیت های تحلیل مکانی و با بهره گیری از داده های مکانی و غیرمکانی به صورت توأمان صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان تاب آوری اجتماعی فرهنگی روستاهای بررسی شده در ابعاد مورد بررسی بسیار پایین بوده و تفاوت های معناداری میان سطوح تاب آوری در ابعاد مختلف و در بین روستاهای بررسی شده مشاهده می گردد. همچنین تحلیل همبستگی میان ابعاد بررسی شده بیانگر همبستگی مستقیم میزان تاب آوری اجتماعی ساکنین با میزان دانش و آگاهی و انگیزش های درونی و فردی ساکنین است.
ارزیابی تأثیر فضای کالبدی روستاها بر سرمایه اجتماعی، اقدامات کارآفرینانه و خرده فرهنگ های راجرز با رویکردی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۳۲-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه که ایران نیز یکی از آن ها محسوب می شود، هرگاه از توسعه و پیشرفت بحث می شود، اصولاً توجه به ویژگی ها و عوامل انسانی، پراکندگی جمعیتی و نیز بافت روستایی این قبیل کشورها، اهمیت فراوانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی تأثیر فضای کالبدی روستاها بر سرمایه اجتماعی، اقدامات کارآفرینانه و خرده فرهنگ های راجرز با رویکردی مقایسه ای در بین چهار روستای شهرستان کنگاور صورت گرفته است. جامعه آماری این بررسی389 نفر از ساکنین چهار روستای شهرستان کنگاور است که براساس جدول مورگان و به روش تصادفی 185 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با نظر برخی از مدیران سازمان کشاورزی استان کرمانشاه و اعضای هیئت علمی دانشگاه تعیین شد. به منظور برآورد پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب 86/0 و 88/0 و 85/0 به دست آمد. همچنین مدل رگرسیونی توأم به منظور بررسی اثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر اقدامات کارآفرینانه اثرات مثبت و معنا داری را نشان داد. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش پیشنهادهای کاربردی ارائه گردید از جمله: تقویت همدلی و پیوندهای کاری و همسایگی در روستاها جهت آبادانی بیشتر و کاهش مهاجرت به شهر در روستاهای کشور.
بررسی مفاهیم نمادین رنگ در هنر نقاشی مصر باستان و منشأ آنها در طبیعت پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله انسان در طول تاریخ، به طرق مختلف از جمله هنر نقاشی به بیان احساسات و ذهنیات خود پرداخته است. در طول تاریخ، نقاشی اهداف مختلفی از امری مقدس در انحصار گروهی خاص تا وسیله گذراندن اوقات فراغت برای عموم انسان ها داشته است. همچنین نقاشی، حامل مفاهیم واقعی و سمبلیک بوده است. در برخی موارد واقعیت پیرامون آنچنان که بوده تصویر می شده و در سایر موارد تصاویری غیر واقعی با مفاهیمی سمبلیک تصویر می شده است. یکی از مهم ترین عناصر نقاشی، رنگ است که به شیوه های مختلف و در مفاهیم گوناگون به کار گرفته شده است. مصر باستان، یکی از بزرگترین و اولین تمدن های انسان است که آثار باستان شناسی و نقاشی های فراوانی از آن به جای مانده است. برخلاف مطالعات گذشته که صرفاً برمبنای علم زبان شناسی به بررسی مفاهیم سمبلیک رنگ ها در هنر نقاشی مصر باستان پرداخته اند، در این مقاله با استفاده از تحلیل نقاشی های مصر باستان، مباحث زبان شناسی و مفاهیم سمبلیک عناصر طبیعت به بررسی موضوع پرداخته شده است. ● هدف هدف این تحقیق بررسی مفاهیم سمبلیک رنگ ها در هنر نقاشی مصر باستان و منشأ این مفاهیم است. ● روش تحقیق باتوجه به حضور خدایان در نقاشی های همه ادوار تاریخی مصر باستان و همچنین ثبات مفاهیم آنها در طول تاریخ، به بررسی و تحلیل رنگ ها در تصویر خدایان مصر باستان پرداخته ایم. در ادامه به کمک چهار مورد، مفاهیم رنگ های اصلی در نقاشی های مصر باستان تحلیل شد. این موارد شامل داده های به دست آمده از تحلیل تصاویر خدایان، مهم ترین عناصر ثابت با رنگ های اصلی در نقاشی ها، معنی لغوی هر یک از رنگ ها و همچنین نمود این رنگ ها در محیط پیرامون مصر باستان می شود. در نهایت جهت تصدیق نتایج به دست آمده، باتوجه به اهمیت مفهوم مرگ از نگاه مردم مصر باستان، نقاشی های مراسم مومیایی کردن، عزاداری و داوری پس از مرگ که حامل مفاهیم مشابهی هستند را تحلیل کرده ایم. ● نتیجه گیری به کمک یافته های تحقیق مفاهیم سمبلیک هر یک از رنگ های اصلی در هنر مصر باستان مشخص شده و ارتباط آنها با طبیعت پیرامون موشکافی شد.
بررسی تطبیقی حس دلبستگی مکان در نمادهای شهری دوره اصفهانی و مدرن؛ نمونه م وردی میدان آزادی و میدان نقش جهان
حوزههای تخصصی:
با گسترش و توسعه شهرها، احداث نمادهای شهری به عنوان شاخصه ای برای معرفی محیط و فرهنگ روندی رو به رشد داشته است. نمادهای شهری علاوه بر ابعاد محیطی و کالبدی ،در ایجاد خاطرات جمعی و فردی اشخاص نیز نقش مهمی دارند به نحوی که اغلب، شهرهای مختلف را با نماد آن می شناسند .در این پژوهش شهر تهران، به عنوان پایتخت سیاسی و شهر اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران مناسب ترین گزینه بمنظور مقایسه حس دلبستگی مکان مورد مطالعه قرار گرفته اند. از این رو با هدف، شناسایی و تعیین اولویت بندی عوامل ایجاد کننده حس دلبستگی مکان به مقایسه تطبیقی این حس در میدان نقش جهان و میدان ازادی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که مهمترین عامل در ایجاد حس دلبستگی در نمادهای شهری چیست و در ادامه تأثیر مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان که باعث اصالت بخشیدن به نماد های شهری می شوند را در فرضیه خود طرح کرده است. روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از شیوه مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه بهره برده است و سپس با استفاده از نرم افزار spss و آزمونanova و Kendall’s tau_ b وSpearman’s rho به تحلیل می پردازد. در نهایت نتایج پژوهش بیانگر تفاوت عوامل موثر در دلبستگی در دو دوره تاریخی در این میادین شهری است، بطوریکه در میدان نقش جهان مهمترین عامل در ایجاد این حس معیار عزت نفس بوده و در میدان آزادی تداوم بیشترین تاثیر را در ایجاد دلبستگی به مکان داشته است.
مسکن خوانش پذیر تبیین عوامل مو ثر بر خوانش پذیری مسکن در جهت ارتقای پیوند ساکن و مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه اصلی ترین مکانی است که انسان در تمام دوران زندگی اش با آن سروکار دارد. نخستین و مهم ترین جهانی است که آدمی درطول حیات خویش در آن سکنی می گزیند و شخصیت می یابد. هم چنان که انسان در حال رشد، تحول و شکوفایی است، خانه نیز فراتر از یک چهار دیواری خنثی، به تجربه در می آید و به نمادی از خود مبدل می شود. خودی که همواره در حال تغییر و تحول است. از این منظر، خانه مکانی برای «شدن» است، نه «بودن». همچون ساکن رشد می کند، شخصیت می یابد و این گونه در پیوند عمیق با ساکن قرار می گیرد. در راستای تحقق این امر، پژوهش حاضر، خانه ای «خوانش پذیر» را پیشنهاد می کند که تازه ترشدن آدمی در طول دوران، موجب خوانش های نوینی از آن می شود و می تواند با ساکن در دوره ها و حالات مختلف ارتباط برقرار کند. چنین خانه ای با فراهم کردن امکان تفاسیری متنوع و خلاقانه برای مخاطبانش به آیینه ای بدل می شود که در هر زمان هر بیننده به لحاظ شفافیت آن، عکس خود را در آن می بیند، با آن به گفت وگو می نشیند و نه تنها «درخانه » بلکه «با خانه» زیستن را تجربه می کند. لذا این پژوهش با هدف تبیین «عوامل مؤثر بر شکل گیری مسکن خوانش پذیر» در قالب تحقیقی از نوع کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل دیدگاه ها و نظریه های مرتبط، ابتدا به بحث «خوانش» پرداخته و با بررسی چگونگی فرایند ادراک و خوانش مکان، هم زمان دو مشخصه ی «تعین وقاعده مندی» و «عدم تعین و رازآمیزی» را در «خوانش پذیری» مسکن مهم می شمرد. از این منظر معانی بالقوه ای که در مسکن جاری هستند بایستی در حدی باشند که هم احتمال و پیش بینی آن ها با توجه به الگوهای عام و از قبل شناخته شده را بدهند (تعین) و هم به سبب پرسش انگیزی آفرینش معنای جدید را ممکن سازند (عدم تعین). درادامه پس از تبیین این دو مشخصه، براساس نسبت درست بین این دو، عوامل مؤثر برخوانش پذیری مسکن بیان می شود. براین اساس آشنایی، خوانایی و هم افزایی لایه های معنا در بخش تعین مسکن و عواملی چون معانی چندگانه و معانی عمیق هستی بخش در بخش عدم تعین و رازآمیزی مسکن معرفی شده اند. در این راستا، غنای حسی، تنوع و پیچیدگی فضاها و جزءفضاها در ارتباط با حضور معانی چندگانه و سکوت کالبد، حضور فضاهای سرنمونی و عناصر آشنایی زدا در ارتباط با معانی عمیق هستی بخش بیان شده اند.
تداوم فرهنگی در نقاشی مدرن عراق بین سال های 1950 و 1980(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال های 1950 ، یعنی آغاز تکوین هنر مدرن عراقی، جریان «بازگشت به ریش هها » اندیشه محوری و جدای یناپذیر از هنر مدرن عراق بوده است. اکثر هنرمندان مدرن نسل اول، از جمله جواد سلیم و شاکر حسن السعید، ایده تداوم فرهنگی و پیوند سنت و مدرنیته و «الهام از میراث » 1 را محور اصلی آفرینش هنری خود قرار دادند و این رویکرد را به نسل های بعدی منتقل کردند. پژوهش حاضر علاوه بر توصیف و تحلیل آثار منتخب هنرمندان عراقی در این دوره، سیر تکوین هنر مدرن عراقی را مورد بررسی قرار داده و می کوشد به این پرسش پاسخ گوید : چه عوامل اجتماعی- فرهنگی زمینه ساز شک لگیری هنر نقاشی شده اند که در درون خود سعی در ایجاد پیوند میان انگاره ای مدرن و سنتی و تداوم بخشی به سنت دارند. برای پاس خگویی به این پرسش می کوشیم مبتنی بر نظریه روبرت وسنو، جامعه شناس فرهنگ آمریکایی، به آزمون این فرضیه بپردازیم که اگرچه شک لگیری و تولید عینی این جنبش ریشه در «بسیج منابع » دارد، محتوا و جه تگیری هنری این جنبش نقاشی )یعنی تداوم بخشی به سنت در کنار پرداختن به انگار ههای مدرن( تحت تأثیر عواملی همچون «افق اجتماعی « ،» بافت گفتمانی موجود » و «سرمایه فرهنگی » این نقاشان تعیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- تاریخی به انجام رسیده نشان م یدهد که هنرمندان مدرن عراق با استفاده از چهار منبعِ پیشااسلامی یا بی نالنهرینی، اسلامی، مدرن و فرهنگ عامه، نقاشی هایی را خلق کردند که در عین مدرن بودن، عراقی است و م یتوان آن را به درستی «هنر مدرن عراق » نامید. تأثیر این منابع را م یتوان در قالب فرم و محتوا یا به عبارت دیگر در زیبایی شناسی این آثار مشاهده کرد، که از آن میان م یتوان به کاربرد چش مهای درشت و اغراق آمیز سومری، خطوط دورگیری ضخیم رایج در نگارگری عباسی، رنگ های بومی و تعویذها، حروف و خوشنویسی اسلامی، هلال، گنبد و مضامینی چون واقعه کربلا اشاره کرد. م یتوان گفت هنرمند عراقی از فرم و محتوایی استفاده م یکند که پیوند هر چه بیشتر او را با «مکان »، که کشور عراق است به تصویر بکشد، چراکه مکان مهم ترین عنصر تامین و حفظ هویت است
مقایسه تطبیقی الگوی فضایی مسکن شهری مبتنی بر پیشینه تاریخی و اجتماعی شهر (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ خانه به عنوان مهم ترین مکانی که سازگار بازندگی انسان باشد شناخته شده است. به علت عدم شناخت کافی از کاربران و نیازهای آن ها، امروزه شاهد تغییرات زیادی در مبحث مسکن هستیم که منجر به بی هویتی خانه ها و حرکت به سوی یکسان سازی در سطح کشور شده است و پیامدی جز عدم رضایت مندی کاربران، تغییر هنجارهای اجتماعی و از بین رفتن هویت بومی ساکنان نداشته است. درعین حال روی آوردن به اصول مبتنی بر شناخت نیازها، شیوه زندگی، باورهای بومی که در طول زمان تبدیل به فرهنگ آن جامعه شده است، می تواند موجب افزایش حس تعلق به فضا و در کل رضایت مندی ساکنین از برآورده شدن نیازهای واقعی خویش شود. در این پژوهش هدف آن بوده است که به بررسی الگوهای مسکن و تحولات آن در گذر زمان با در نظر گرفتن عوامل اجتماعی مؤثر پرداخته شود؛ لذا به بررسی نظام ساختاری موجود و به بازشناسی ویژگی های اصلی معماری بومی شهر اردبیل پرداخته شده است. پژوهش کمی- کیفی بوده و از روش تحقیق تاریخی و پیمایشی بهره گرفته شده است. در این راستا با ریش سفیدان و اهالی شهر مصاحبه شده و همچنین برداشت میدانی از 36 نمونه خانه در شهر اردبیل مربوط به سه دوره کلی سنتی، سنتی- معاصر و معاصر، انجام شده است؛ تا به تغییرات خانه بومی اردبیل در گذر زمان از نظر تغییرات شیوه زندگی و ویژگی های کالبدی در این خانه ها و تأثیر این تغییرات بر روند تغییر الگوی مسکن شهر پی برده شود. پس از جمع آوری داده ها به دست آمده با استفاده از نرم افزار Excel به طبقه بندی و نمایش اطلاعات در قالب نمودار ها پرداخته شده است. در نهایت مقایسه تطبیقی تغییرات سه دوره فرض شده برای عوامل تأثیر گذار از قبیل شکل کلی خانه ها، الگوی پلان خانه ها، ویژگی های کالبدی و میزان بهره گیری از فضاها ارائه گردیده است.
دستاوردی تحلیلی از تأثیر محیط فیزیکی یادگیری بر بهبود جو روانی مدارس از دیدگاه دانش آموزان مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
109 - 121
حوزههای تخصصی:
بهبود جو روانی مدارس که بر یادگیری دانش آموزان تأثیرگذار است، نیازمند ارتقای کمی و کیفی محیط فیزیکی یادگیری می باشد. با وجود این مطالعات انجام شده روی محیط های یادگیری کمتر به آن توجه کرده اند. هدف از این پژوهش بررسی روابط میان مؤلفه های محیط های یادگیری و جو روانی مدارس می باشد. روش تحقیق این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد و تحلیل های کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و روش رگرسیون خطی چندگانه انجام پذیرفت. ابزار تحقیق پرسش نامه است که بین 120 نفر از دانش آموزان داوطلب در سه مدرسه دخترانه توزیع شد. بر اساس نتایج، روابط معن ی داری بین مؤلفه های محیط فیزیکی یادگیری و جو روانی مدارس یافت شد. به ترتیب مؤلفه های محیط های درونی، محیطه ای بیرونی و فضای اجتماع والدین بر بهبود جو روانی مدارس تأثیرگذار بود. لزوم توجه معماران به دیدگاه دانش آموزان در ارزیابی محیط های یادگیری و همچنین توجه ویژه به طراحی فضاهایی نظیر ایستگاه های گروهی، فضای تجمع والدین و مشارکت آن ها در تعلیم تربیت فرزندانشان در مدارس مورد نظر می باشد. همچنین در محیط کلاسی با توجه به اهمیت آن به عنوان یکی از فضاهای درونی، اعمال نظریات یادگیری نوین چون تجربه گرایی و اجتماع محوری مورد توجه می باشد.
مؤلفه های مسکن مطلوب در تعامل با محیط زیست مبتنی بر اندیشه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
محیط زیست محل زندگی و تأمین کننده اصلی ترین نیازهای انسان است. این در حالی است که مشکلات محیط زیست امروزه به بحران جهانی تبدیل شده است. سرآغاز مشکلات زیست محیطی را شاید بتوان انقلاب صنعتی و نیاز بیشتر به مسکن و گسترش شهرنشینی و به تبع آن بهره گیری بی رویّه از طبیعت دانست. با ورود مدرنیته به ایران و تقلید همه جانبه از غرب، ایران نیز به عرصه ساخت وسازهای بی رویّه و استفاده حداکثری از منابع طبیعی و به تبع آن تخریب محیط زیست تبدیل شد. این در حالی است که در ایران پیشینه ای غنی از اندیشه های اسلامی وجود دارد و توجه به این اندیشه ها می تواند راه گشای این مشکل باشد. مسئله مسکن و تبیین نقش رابطه سه جانبه انسان، طبیعت و معماری از مهم ترین جنبه های زندگی انسان است و این سؤال مطرح می باشد که دین اسلام چه معیارها و اصولی را برای دستیابی به مسکن مطلوب معرفی می کند؟ بدین منظور در این مقاله با مطالعه اندیشه های اسلام، نحوه دستیابی به مسکن مطلوب بررسی گردید و با استفاده از نظریه «داده بنیاد متنی» معیارهای دستیابی به مسکن مطلوب اسلامی که در تعامل با محیط زیست باشد، بررسی شد؛ و به منظور درک آنچه باید اتفاق بیفتد تا به اصول مسکن مطلوب دست یابیم، مقایسه ای بین تفاوت های موجود بین معیارهای مسکن مطلوب اسلامی و مسکن معاصر در ایران صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد چهار اصل «وحدت گرایی»، «تعادل»، «ارتباط با طبیعت» و «ایمان و تدین» اصول اساسی در دستیابی به تعامل با محیط هستند که باید در طراحی مسکن مد نظر قرار گیرند. همچنین در این مسیر، مدلی برای دست یابی به مسکن مطلوب اسلامی ارائه گردید. این مدل نشان می دهد که مسکن اسلامی می تواند به بازگرداندن هویت به آثار معماری، کاهش آسیب به محیط زیست و احیای فرهنگ اسلامی در عین بهبود روابط اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور در زمینه های مختلف از جمله بهره وری انرژی و حفظ منابع طبیعی کمک کند.
Improvement of Existing Public Office Buildings in Nigeria from Users’ Perspective Using Lean Thinking – A Pictorial View(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper gives a pictorial view of the relevance of lean thinking, particularly the application of muda as a supplement to the sustainable improvement diagnosis technique of existing public office buildings, for a fuller assessment of users’ requirement in Nigeria. The impact of perceived muda was related to the triple bottom line of sustainable development on perceived job productivity and design features and estimated from endusers’ perspective, using diagnostic POE as data acquiring tool, while the confirmatory analysis was done through AMOS, SPSS and MS Excel to explain the relationship between the different variables. The findings showed that muda is inherent in public office buildings and it has highly significant causal effects of 0.66 and 0.76 respectively on perceived job productivity and design features; it also has strong effect sizes of 44% and 58% in explaining both their variances respectively. The result revealed that users require more improvement in facilities as against spatial plan and structures, while there is a medium and positive correlation of 0.48 between perceived job productivity and design features – implying that improvement in design features will consequently lead to improvement in perceived job productivity. The study concludes that lean thinking is relevant to building improvement and could serve as good supplement to the current improvement diagnosis of existing public office buildings, but not as a substitute since data were only collected from users who are not able to provide the required technical data that would otherwise warrant use of equipment.
A Study on Socio-economic status Effects on Private Universities Architecture Students’ Educational Motivation
حوزههای تخصصی:
The main purpose in this research is A Study on Socioeconomic status Effects on Private Universities Architecture Students’ Educational Motivation. Since students could have a great role in reconstructing and improving the society through proper planning, studying students’ issues and their attitudes toward higher education with an insight of internal motivation and talents is among the main duties for higher education programmers. Considering the issue significance, the following research tries to study socioeconomic status effects on private universities architecture students’ educational motivation. Using the determining factors in students’ socioeconomic status, the research studies the relation between this status and students’ major, educational motivation, motivations in entering private universities and their job prospects. The statistical society for this research included 12 public and private universities and 306individuals were selected to answer the research questions through stratified random sampling. To analyze the data, descriptive and inferential statistics (Chi-square) were used. Results suggest that there is a significant relation between university type and major on the one hand and students’ socioeconomic status. But there is no significant relation between educational motivation and job prospective with students’ socioeconomic status.
حمام های سنتی؛ حافظ سلامت، عامل درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بناهای تاریخی و عام المنفعه ایران بخشی افتخارآمیز از هنر معماری ایران و نیز زبان گویایی از فرهنگ غنی ایرانی حاکم بر آن هستند؛ یکی از این بناها حمام های سنتی است. حمام ها یکی از زیباترین، مردم وارترین، فنی ترین و متنوع ترین فضاها هستند که متأسفانه در کتب و مقالات ارایه شده پیرامون حمام، بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی آن موردتوجه بوده و جنبه بهداشتی- درمانی آن و رابطه کالبد بنا با انسان کمتر موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین هدف پژوهش این است که با رجوع به متون طب سنتی ایران به رابطه عناصر و اندام های حمام با سلامتی انسان و شکل گیری حمام درگرو تعادل ارکان اربعه (آب، باد، خاک و آتش)، مزاج و اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، دم) بپردازد. طرح اصلی پژوهش بر این اساس شکل می گیرد که تأثیرپذیری شکل، ساختار و عناصر حمام های سنتی از انسان و تأثیرگذاری فاکتورهای طراحی حمام بر انسان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تحقیق با این نظریه که نظام سلسله مراتبی در حمام از دستورات خاص طبی پیروی کرده، در پی بررسی این فرضیه است که معماری حمام های سنتی در راستای دو شاخه طب جسمانی و روحانی شکل گرفته که علاوه بر انطباق با ارکان و امزجه، در راستای تعادل اخلاط و ارواح انسان طراحی می شده است. این نشان دهنده ارتباط بین معماران و طبیبان است. این تحقیق در راستای بررسی فرضیه بر پایه روشی توصیفی و تحلیلی و با شهادت بر اینکه معماری به مثابه مکان زندگی انسان و امتداد وجودی اوست، با نگاهی به سلامتی او، کیفیت معماری را تبیین می کند. نتایج پژوهش بر این نکته صحه می گذارد که بین شکل و ساختار و عناصر حمام های سنتی و انسان رابطه دوسویه وجود داشته است. هدف این رابطه ایجاد محیطی متناسب با طبیعت انسان برای سلامتی جسم، روح و روان است و آن را می توان با بررسی معماری حمام های سنتی و استناد به مطالب ذکرشده در کتب طب سنتی ایران مشاهده کرد.
کاربرد فرآیند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی AHP در مکانیابی بهینه ساختمان های اداری در شهرستان شاهرود (ساختمان مرکز آموزش وپژوهش فناروی های نوین ساختمان استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
احداث ساختمان های اداری مسلتزم صرف هزینه های بسیار است و تعیین مکان بهینه آنها به شیوه ای که تمامی افراد به آن دسترسی داشته باشند امری کاملا ضروری است، بنابراین احداث اینگونه مراکز با توجه به جنبه های متعدد و متنوع عملکردی که دارا می باشند در صورتی که به درستی اجرا شود باعث افزایش کارایی و ارتقای سطح کاری کارکنان می شود. بررسی و مطالعات مکانیابی فضاهای شهری در سال های اخیر به عنوان یکی از عناصر کلیدی در موفقیت ساختمان های اداری مختلف مطرح است. فرایند تحلیل سلسله مراتبی روشی است منعطف، قوی و ساده که برای تصمیم گیری در شرایطی که معیارهای تصمیم گیری متضاد انتخاب بین گزینه ها را با مشکل مواجه می سازد، مورد استفاده قرار می گیرد. در این مقاله تلاش شده است تا بابهره گیری از اصول علمی در مکان یابی، مکان بهینه برای ساختمان داری در سطح شهرستان شاهرود انتخاب شود. هدف از پژوهش حاضر برای رسیدن به حداکثر نور روز در ساختمان مرکز آموزش و پژوهش فناوری های نوین ساختمان استان سمنان(شاهرود) با تاکید برحداکثر استفاده از نور روز می باشد که یکی از اهداف اصلی مکان یابی بهینه فضای اداری با توجه به فاکتورهای محیطی شهری و اقلیمی می باشد. این پژوهش از نوع پیمایشی و روش تحقی ق، پژوهش از ن وع میدانی است پس از بررسی معیارهای موثر در مکان یابی این نوع از کاربری و بررسی روش های مختلف تعیین وزن معیارها و انتخاب روش تحلیل سلسله مراتبیAHP به عنوان بهترین روش وزن دهی انتخاب گردید. با مقایسه نتایج حاصل شده گزینه یا سایت نهایی که از لحاظ برخوردری از حداکثر مطلوبیت ها مناسب حداث ساختمان اداری در شهرستان شاهرود، معرفی می گردد که از بین مناطق شش گانه مورد نظر زمین واقع در منطقه فرهنگیان دارای بیشترین امتیاز در این تحقیق شده است.
تحلیل تأثیر آفتاب گیرهای داخلی بر مصرف انرژی با استفاده از مد ل های شبیه سازی (مطالعه موردی: واحد مسکونی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
مصرف بالای انرژی، یکی از دغدغه های مهم جهانی در دهه های گذشته بوده است. ازآنجا که یکی از محورهای نیل به توسعه پایدار، بهینه سازی مصرف انرژی می باشد، ارائه راهکارهایی دراین زمینه، به ویژه در بخش ساختمان و مسکن، از اهمیت فراوانی برخوردار است. درحال حاضر استفاده از آفتاب گیرها یک روش متداول برای بهینه سازی مصرف انرژی ساختمان و ایجاد شرایط آسایش محیطی می باشد. در این تحقیق، نخست چهارنوع آفتاب گیر داخلی در ترکیب با سه نوع شیشه، جهت تعیین سیستم سایه انداز بهینه داخلی، مورد بررسی قرار گرفت و بهترین سیستم ازنظر میزان کارایی مشخص شد. در گام بعد، یک مدل ساختمانی مبنا مدل سازی گردید و میزان مصرف انرژی، یک بار در حالت عادی و باردیگر درحالتی که سیستم سایه انداز بهینه بر روی آن شبیه سازی شده بود، محاسبه گردید. نتایج تحقیق حاکی ازآن است که می توان تنها با استفاده از یک سیستم سایه انداز بهینه داخلی، مصرف انرژی را در بخش مسکن شهر تهران حتی تا 14% کاهش داد.
رویکردی کل نگر به "نسبت فرهنگ و طبیعت" در "منظر فرهنگی" (موردپژوهی: بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد کل نگر به نسبت فرهنگ و طبیعت به شکل گیری مفهوم منظر فرهنگی انجامیده است که در آن فرهنگ و طبیعت به گونه ای جدایی ناپذیر در هم تنیده اند. با این وجود مرزبندی بین منظرهای طبیعی و فرهنگی که از نگاه جزءنگر ریشه می گیرد همچنان وجود دارد. هدف این مقاله بررسی چالش های این مرزبندی و تدوین مدلی کل نگر برای بازشناخت و دسته بندی منظر های فرهنگی است. پرسش اصلی این است که چه مولفه هایی در تبیین نسبت فرهنگ و طبیعت در منظر فرهنگی موثرند و ارتباط منطقی میان آن ها چگونه قابل تبیین است؟ بر این اساس مدل منظرهای فرهنگی مبتنی بر سه مولفه "میزان مداخله انسان در طبیعت"، " نوع مداخله ملموس یا ناملموس" و "زمان شکل گیری و ادامه حیات منظر" تدوین شده است. این مدل نظری دسته بندی منظر فرهنگی در مقیاس های مختلف را ممکن می سازد. برای تبیین مدل پیشنهادی، منظر فرهنگی بم به صورت موردی بررسی تحلیل شده است. در این بررسی مولفه های شکل دهنده به منظر فرهنگی در دو دسته مداخلات ملموس مبتنی بر اقتصاد و سکونت و مداخلات ناملموس مبتنی بر روابط اجتماعی، بر اساس علت مداخله انسان در طبیعت شناسایی شده است. در مطالعه بم، مدل پیشنهادی در سه مقیاس خرد (خانه- باغ)، میانی (کوچه- باغ) و کلان (شهر- باغ) تبیین شده است.
سنجش کیفیت محی ط شه ری مطالعه موردی: محله های شهر برازجان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 53
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط شهری تحت تأثیر مستقیم معیارهای محیط زیستی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. لذا، این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از 16 شاخص در 4 معیار اصلی، کیفیت محیط شهری برازجان را در سال 1396 ارزیابی کند. در این پژوهش از دو روش اسنادی و پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تلاش شده است تا به این دو پرسش پاسخ داده شود که: وضعیت کیفیت محیطی محله های شهر برازجان چگونه است؟ کدام محله های شهر وضعیت نامطلوبی دارند؟ قلمرو جغرافیایی پژوهش را 31 محله شهر برازجان و جامعه آماری پژوهش را 22600 خانوار ساکن در این شهر تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران، 380 نمونه خانوار برای انجام دادن پرسشگری و تکمیل فرم محقق ساخته، به روش سیستماتیک منظم در سطح شهر توزیع شده اند. مقدار روایی ابزار با استفاده از روش ضریب تغییرات 0/66 و مقدار پایایی ابزار به روش آزمون آلفای کرونباخ، 0/86 محاسبه شده است. نیکویی برازش داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف در سطح معنا داری 0/05، نشان می دهد که رقم آماره ها بالاتر از سطح معنا داری است. در ادامه، از فنون تصمیم گیری چندشاخصه (فرآیند تحلیل شبکه ای ) و روش های رایج در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی همانند طبقه بندی مجدد و شاخص همپوشانی موزون برای تجزیه، تحلیل و نتایج، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که نواحی کارگاهی و پهنه های شهری واقع در حریم مسیل، نواحی غیررسمی، نواحی فرسوده، قدیمی و محله های نوظهور، از کیفیت نامطلوب و پایین محیطی برخوردارند. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محیطی، ارائه شده اند.
واکاوی معماری سنتی در دوره قاجار در عمارت دارالحکومه مفخم بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری عمارت دارالحکومه مفخم شهر بجنورد بعنوان یکی از بناهای شاخص معماری دوره قاجار، هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ زیباشناسی، از غنای اصیل معماری ایرانی برخوردار بوده است. معماری این عمارت از عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و هنری عصر خود بی نصیب نبوده و نمود عینی این اثرگذاری در تاروپود معماری عمارت از جمله در طراحی، پلان، تزئینات هنری و... قابل مشاهده است. از این رو مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا علاوه بر بازشناخت کلی معماری این عمارت، اثرات معماری سنتی دوره قاجاریه را بر معماری عمارت دارالحکومه مفخم ، به ویژه در دو حوزه زیباشناسی و کارکردی را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که داده های آن به صورت مطالعه تطبیقی و مقایسه ای بین شاخصه های عمارت دارالحکومه مفخم و معماری دوره قاجاریه بوده و روش گردآوری آن در قالب مطالعات اسنادی و میدانی می باشد. یافته های کلی تحقیق نشان می دهد که با وجود برخی تاثیرگذاری معماری غرب در این دوران، کماکان معماری این عمارت بر پایه اصول بنیادین معماری ایرانی- اسلامی مانند اصل درون گرایی، محرمیت و...، و توجه به هنرهای اصیل ایرانی مانند تزئینات آجرکاری، کاشی کاری و نیز ساخت و احداث حوض خانه ها و ارسی ها و...، استوار بوده است.
بازتعریف بدن در هنر فمینیستی (دهه 1960 و 1970)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان معاصر، "" بدن "" در مرکز توجه همه امور زندگی انسان قرار گرفته و از جمله موضوعاتی است که به طور عمده مورد بازاندیشیِ انتقادی واقع شده است. عرصه هنر معاصر نیز طی چند دهة اخیر، شاهد تحول و تقویت کنش های اجرایی و آثار با محوریت بدن بوده است. حضور بدن در این آثار، به طور غالب در تقابل با گفتمان زیبایی شناسی غرب تا پایان دوره هنر مدرن قرار می گیرد. هنر فمینیستی که در اواخر دهه 1960و در میان همهمة جنبش های اجتماعی ضد جنگ، مدنی و فمینیستی سربرآورد به عنوان یکی از مهم ترین خاستگاه های این تحول و تغییر موضعِ بدن در هنر معاصر به شمار می آید. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه آثار هنر بدن فمینیستی دهه 1960 و 70 و بررسی زمینة فکری و اجتماعی آنها، به عنوان یکی از خاستگاه های مهمِ تحول معانی و جایگاه بدن در هنر معاصرغرب است. مفروض پژوهش، تحول معانی و جایگاه بدن در پیوند با تغییرصورت بندی اجتماعی و زیر ساخت های نظری در آثار هنر فمینیستی است که نمایانگر موضعی متقابل با بازنمایی های سنتی (و مدرن) هنر غرب از بدن است. در جستجوی این مسئله، ابتدا مقولات کلیدی در حوزة نظری بر اساس آرای نظریه پردازان پساساختارگرا (و فمینیست)، به عنوان گرایش های نظری هم زمان، مورد وا کاوی قرار گرفته، و بر این مبنا تحول جایگاه و حضور بدن در آثار منتخب هنر فمینیستی، نسبت به دوره های پیشین، مورد تشریح و تحلیل قرار گرفته است. محتوای پژوهش حاضر، کیفی است و بر اساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که نمایش و حضور بدن در آثار هنر فمینیستی (دهه 1960 و 70) در تقابل با هنجارهای زیباشناختی از بدن در هنر غرب تا پایان دوره مدرنیسمِ هنری است. بدن در این آثار به مثابه عاملیتی فعال و پویا، در تعامل با مخاطب و مسایل اجتماعی، با تأکید بر فرایند و نه محصول نهایی، نمودار می شود. از این منظر مهم ترین تحول در تغییر جایگاه بدن در آثار هنرمندان فمینیست، فرایند استحاله جایگاه پیکرة سنتی، از ابژه نگاه و تصویر استعاری به سوژه خودآگاه و حاضر در پیوند با مقولات هویتی است.
ارزیابی شیوه های محدبی و متقاطع تئوری گراف در تحلیل فضای معماری نمونه موردی: خانه های جهانبانی، نشاسته پور ، و آزادمنش کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
33-48
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های اولیه مطرح در تئوری گراف که بیش از سه دهه است که در تحلیل روابط فضایی در معماری و برنامه ریزی شهری به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد شیوه تحلیل فضای محدب است. در مقابل، یکی از روش های این تئوری که در تحلیل های معمارانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته تحلیل نقطه تقاطع است. با این وجود که روش نقطه تقاطع چندین مزیت بالقوه بر روش های قدیمی در تئوری گراف دارد اما تا کنون مقایسه متقاعد کننده ای بین این شیوه و سایر روش ها صورت نگرفته است. در این مقاله 3 نمونه از خانه های سنتی هم دوره در شهر کاشان، که وِیژگی مشترک هرسه بهره گیری از یک و فقط یک حیاط مرکزی می باشد، مورد بررسی قرار می گیرند و نتایج حاصل از تحلیل به شیوه فضای محدب و نقطه تقاطع در آن ها با یکدیگر مقایسه می شوند. شیوه نقطه تقاطع خود به دو روش تقسیم می شود: نقطه پایانی و نقطه تقاطع. این دو روش به ترتیب با شمول یا عدم شمول ریشه در یک گراف در ارتباط است. ریشه، بخشی از نقشه های محوری است که برای تولید گراف نقطه تقاطع مورد استفاده قرار می گیرد. نتیجه نشان می دهد که روش نقطه تقاطع در شناسایی مفهوم فضا از منظر حرکت و مسیریابی نسبت به روش فضای محدب تواناتر است و نیز شمول یا عدم شمول ریشه ها بر درجه همپیوندی تاثیر محسوس می گذارد. در نهایت می توان گفت پژوهش پیش رو در عین اینکه به طور عمده به کاربرد و ارزیابی دو روش تحلیل تئوری گراف می پردازد، نمونه هایی از معماری سنتی ارزشمند شهر کاشان را، مختصرا معرفی می نماید.
تدوین مدل مفهومی تحقق پایداری بافت های تاریخی با رویکرد راهبردی برنامه ریزی بازآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی به واسطه ویژگی های باارزش خود از سایر بافت های شهری متمایز هستند؛ اما اغلب به دلیل عدم انطباق با سرعت تغییر نیازهای ساکنین وارد فرایند «فرسودگی» می شوند. همین امر لزوم برنامه ریزی و حفاظت را در بافت های تاریخی تائید می کند. سؤال مطرح در این پژوهش آن است که چگونه می توان رویکردی مناسب برای مداخله هدفمند و تحقق پایداری در بافت های تاریخی اتخاذ نمود؟ پاسخ به این پرسش دو مرحله دارد: نخست آنچه بافت تاریخی باید باشد تا آن را «پایدار» دانست و دوم، فرایندی که برای رسیدن به پایداری باید اتخاذ شود. فرضیه این پژوهش عبارت است از استفاده از رویکرد راهبردی در برنامه ریزی بازآفرینی می تواند پایداری بافت های تاریخی را تحقق بخشد. بر همین اساس چارچوب مفهومی از نحوه مداخله در شرایط مختلف تدوین گردیده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته است. مطالعات مستخرج از نظریات مرتبط نشان می دهد محتوای پایداری بافت های تاریخی در ابعاد کالبدی، عملکردی، اقتصادی و اجتماعی بر معیارهای کلی منظرسازی، حفاظت، کیفیت محیطی، ثبات و سرزندگی اقتصادی، کیفیت زندگی و انسجام اجتماعی استوار است. همچنین فرایند مداخله در بافت برای نیل به محتوای پایدار بر اساس رویکرد راهبردی به ارایه مدل پیشنهادی انجامیده است که بررسی ها نتایج نشان می دهد پنج حالت برای مداخله در بافت تاریخی وجود دارد: وجود شرایط کالبدی ناپایدار، پایداری نسبی کالبدی و اقتصادی، پایداری نسبی کالبدی و اجتماعی، پایداری کالبدی و ناپایداری در ابعاد اقتصادی-اجتماعی، و وضعیت کاملاً ناپایدار در تمام مختلف. هر یک از وضعیت های فوق بر اساس فرایند برنامه ریزی بازآفرینی به راهبردهای مختلفی نیازمند هستند که به آن ها پرداخته شده است.