فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
تلاش جامعه مهندسان برای کاهش مصرف انرژی در بخش ساختمان در ایران به تدوین مقررات ملی مبحث نوزده و همچنین تدوین نرم افزارهایی چون «مبنا» و "BCS 19" بر مبنای آن مقررات منجر شده است. دقت و حساسیت این نرم افزارها، عامل مهمی در انتخاب راهکارهای کاهش مصرف انرژی در ساختمان ها به شمار می رود. بالا بودن ضریب خطای نرم افزارها، برنامه ریزی برای بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان را با مشکل مواجه خواهد کرد. هدف از این مقاله بازبینی و اعتبارسنجی صحت نتایج محاسبه شده توسط نرم افزارهای مبنا و BCS 19 است. به این منظور با استفاده از روش جعبه سیاه و تکنیک ALAC به اعتبارسنجی و با استفاده از روش تحلیل ایستا به بازبینی دو نرم افزار فوق پرداخته ایم. در این مطالعه ایرادات این دو نرم افزار از جنبه های مختلف بررسی شد. نتایج محاسبات حاکی از آن بود که تفاوت توان حرارتی محاسبه شده توسط نرم افزار مبنا با حالت مرجع بیش از 2.5 برابر محاسبات دستی است. از آنجا که این اشکالات می تواند طراح را به ارائه راهکارهایی نامناسب با هزینه های بیشتر برای بهینه سازی ساختمان سوق دهد، لذا در بخش نهایی، راهکارهایی برای تصحیح و استفاده درست از این نرم افزارها به منظور کاهش مصرف انرژی در ابنیه ارائه شده است.
تحلیل تاثیر راه آهن به عنوان میراث صنعتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیشرفت دانش بشری، بسیاری از صنایع که پس از انقلاب صنعتی شکل یافته بودند در مسیر تغییر و تحول واقع شدند. اهمیت و ارزش های نهفته در صنعت، موضوع میراث صنعتی را وارد حوزه فرهنگ جهانی نموده و موجب شکل گیری برنامه های گسترده ای در حفاظت، نگهداری و بهره برداری مجدد از مراکز، معادن، مجتمع ها، نواحی و مناظر صنعتی در جهان و توجه به ثبت این آثار در فهرست میراث جهانی گردید. با توجه به سابقه طولانی صنعت در ایران، میزان شناخت جامعه از تاریخ شکل گیری و ارزش های هویتی، ملی و بومی مستتر در این صنایع بسیار محدود و تعریف میراث صنعتی در کشور، همچنان مهجور مانده است. این پژوهش با رویکرد کاربردی-کیفی به شیوه توصیفی و ارجاع به مطالعات کتابخانه ای، اسناد و تصاویر به موضوع پرداخته است. با پرسش هایی، به بازشناسی مفاهیم کلی در میراث و بررسی تاریخ شکل گیری صنایع جدید و چالش های آن از دوره قاجار تا پهلوی دوم می پردازد. جهت تدقیق موضوع، تاریخ شکل گیری راه آهن ایران بررسی و ارزش های آن معرفی شده و راهکارهایی جهت حفاظت و توسعه و ترویج میراث صنعتی در کشور به دست می دهد.
Organizing the Urban Landscape with Emphasis on Legibility, Using Visual Preference Technique (V.P.T) (Case Study: Khayyam Street of Qazvin)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Urban landscapes form the main parts of the city. One of these spaces is urban streets, in which social interactions and urban vitality reach its maximum quality and quantity. One of the principles and properties of urban landscape design is its intelligibility. A viewer who takes a look at an intelligible city and knows it can attract new emotional manifestations of city without damaging its original image. Orientation is also very easy for the viewer and he completely knows the environment he lives in. numerous characteristics influence the legibility of urban landscapes. The current research, which is a descriptive- analytic study, is designed to identify the factors influencing legibility of urban landscape and citizen participation as the main bases of visual preference technique. First we begin with concepts, ideas and attitudes of experts inside and outside the country about “landscape, legibility, urban streets” and identification of visual preference technique by investigating some foreign examples is done by collecting principles and characteristics to coordinate the components of city even more. Finally, considering the citizens (residents and non-residents) participation based on surveys and evaluations that have always carried thoughts and ideas about the environment, it was clarified that in different age groups, no fear should be held for the development of this technique. However, considering the new ideas of citizens, criteria are proposed to create and reinforce legible landscapes for the streets and urban landscapes.
Sustainability and Creativity Methods: Agents of Change in Teaching the Arch-Design Studio(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this paper is to explore conventional methods of teaching the arch-design studio with ideas of sustainability and creativity as agents of change. If this is realised, it means the students of architecture can be grounded in designing with sustainability and creativity ideas and can be professionals that design and build with ideas of creativity and sustainability. So, there are real buildings and places that satisfy our clients, the society and in harmony with the environment. The objectives are to know those and what it takes to participate and to explain and recommend the methods in teaching the arch-design studio. Stakeholders of architectural education have observed that the architectural design studio teaching is failing to meet the yearnings and needs of the users, societies, cultures, environments and technological developments and for solution have strongly argued for sustainability and creativity as a combined force of teaching the arch-design studio. Although there are similarities in the curricula of training architects all over the world, but educators go about it in their own convenient and suitable ways and styles and the ideas of sustainability and creativity are not taken seriously and also not formally incorporated in the curricula of training. These stakeholders say that something has to be done to improve the ways and methods of training architects, especially the teaching of the arch-design studio. The study finds collaboration of the academics and practicing architects, integrated team work of inter/multi-disciplinary and selection criteria in teaching the methods of ideas relating to sustainability and creativity in the arch-design studio.
Strategic Analysis of Capabilities and Dilemma to use Windward in Central Cities of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
34-45
حوزههای تخصصی:
In new issues of durable architecture, it is tried to decrease negative effects of new architecture on environment. What is perfectly obvious is making the elements homogenous to their climatic function which was the art of our antecedents. Implementing the windward construction technique, our antecedents have well used the raw and uncontrolled flows of wind. They handled the wind and made it mild, remove the dust and created mild air-conditioning which represents the past environmental stability of Iranian architecture. Using the windward had been conventional in Iran since many years ago. Without any dependence on any kind of energy and without exploiting establishment appliances, it provides the coldness of residential places. This is the same issue on creating stability in environments where humans live in. In this research, the capabilities and limitations to use windward in salt desert's cities of Iran during today's age in were assessed to achieve some criteria quantitatively and qualitatively to enhance the windward and to provide the necessary ground for more efficient use of it. This research is of descriptive- analytical kind. Statistical population of this research includes university professors and architecture authorities in Iran. 30 persons of them were questioned directly. After survey data collection through the questionnaire, the relationships between research variables were tested by implementing swot technique. The obtained results suggest a windward in order to solve the weaknesses of previous air traps parallel to today's need. It indicates that giving the efficiency again to the windward’s by creating some changes in it proportional to today's need of users and in order to enhance its efficiency, provides the conditions to achieve some parts of a sustainable architecture.
ایجاد فضای کاشانه در پرورشگاه با تأسی از حس مکان؛ بررسی موردی: مجتمع خدمات بهزیستی پرورشگاه آمنه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۴
97 - 115
حوزههای تخصصی:
کودکان بی سرپرست به دلیل محرومیت از محبت خانواده و دوستان دارای مشکلات هویتی- شخصیتی فراوانی هستند و محیط پرورشگاه به عنوان کاشانه ای که در آن سکنی گزیده اند، تنها همراه همیشگی آنان محسوب می گردد. بنابراین احساس تعلق خاطر به چنین مکانی به دلیل نقشی که حس مکان در شکل گیری هویت کودکان ایفا می کند، به مراتب نسبت به کودکان عادی از اهمیت بیشتری برخوردار است. پژوهش پیش رو بر آن است تا ما را در راستای پاسخ دادن به این پرسش رهنمون گردد که «تأثیر حس مکان در ایجاد فضای مطلوب اقامتی کودکان بی سرپرست چگونه است؟». بنابرین ابتدا در بخش نظری به مطالعه منابع کتابخانه ای پرداخته شده و در ادامه با تحقیق میدانی و بر اساس یافته های بخش نظری، راهکارهای عملی ارائه گردیده است. از این رو پس از بررسی معضلات کودکان در محیط های پرورشگاهی، ضرورت ایجاد حس مکان جهت رفع برخی از این مشکلات مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه حس مکان و عوامل شکل دهنده آن و نقش هر یک از این عوامل در بهبود فضای پرورشگاه بیان گردیده است. از نتایج بررسی موارد مذکور می توان به اهمیت عوامل کالبدی، مشارکت در طراحی مکان و عوامل فعالیتی- تعاملی جهت بهبود فضای پرورشگاه برای ایجاد حس مکان و فضای کاشانه در طراحی مکان مطلوب اقامتی- پرورشی اشاره نمود. به همین منظور راهکارهای ارائه شده، دسته بندی گردیده است و در انتها جهت بررسی عملی عوامل ذکر شده، مجتمع خدمات بهزیستی شیرخوارگاه آمنه به عنوان نمونه موردی تحلیل شده است.
درک معنای "حس مکان" در بازسازی مسکونی بم (نمونه موردی: مجموعه مسکونی نرگس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۵۰-۳۷
حوزههای تخصصی:
بحران ها در بی خانمانی مردمان نقش عمده ای دارند؛ به طوری که بعضی صاحب نظران بحران را کاتالیزور وقوع «بی مکانی» یا از دست دادن حس مکان می شناسند. علاوه بر حجم تخریب مکان در جریان وقوع بحران، عامل دیگری که بر سرعت فرایند بی مکانی می افزاید، ساخت و سازهای همانند و یکسان شدن مکان ها در جریان بازسازی است. افزون براینکه عمده فعالیت های بازسازی نیز به ساخت مسکن با دیدگاه کالبدی صرف و بدون توجه به باز آفرینی حس خانه و مکان متمرکز شده و معمولاً از احیای روح اجتماعی – فرهنگی جامعه محلی غفلت شده است. با وجود وقوع بحران های طبیعی فراوان در ایران و تأکید روز افزون بر بازتوانی اجتماعی و روحی– روانی در فرایند بازسازی، متأسفانه پایه های نظری لازم برای آفرینش «حس مکان» به خصوص در شرایط بازسازی بعد از بحران وجود ندارد. این پژوهش درصدد است که درک و معنای سکونت را در بازسازی پس از زلزله بم از منظر ساکنان، صورت بندی نموده و بر اساس آن پایه های نظری مناسب «آفرینش حس مکان» در شرایط بازسازی مسکونی پس از بروز سوانح را تبیین نماید. روش این پژوهش کیفی بوده و از «نظریه زمینه ای» در تحلیل داده ها و نظریه پردازی استفاده شده است. داده های مطالعه با انتخاب 21 نفر از ساکنان مجتمع نرگس به شیوه گلوله برفی با مصاحبه ساختاریافته گردآوری شده تا اشباع نظری در نمونه گیری به دست آید . یافته های این پژوهش نشان می دهد که درک معنای حس مکان از دیدگاه ساکنان بازسازی انجام شده به مثابه «بازتجربه حس سکونت» تلقی و تفسیر می شود که در مدل زمینه ای این پژوهش در قالب مقولات شرایطی، تعاملی و پیامدی به تصویر کشیده شده است. این حس در گرو وجود شرایط «بیان خویشتن»، «خانه مرکز زندگی» و «زندگی جمعی» بوده است. تعامل ساکنان نسبت به این حس نیز به صورت «تعلق پذیری» و «عضویت در خانه گسترده» بروز یافته است و در نهایت نتیجه این تعاملات منجر به «زندگی امیدوارنه به آینده» در ساکنان بوده است. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان پایه نظری «آفرینش حس مکان» در تدوین اصول طراحی شهریِ ابعاد ماهوی و رویه ای در بازسازی های پس از بحران، امکان احداث مکان های مطلوب تری را برای ساکنان فراهم آورد.
پیوندهای کلانشهری و تحولات کالبدی- فضایی روستاهای پیرامون، مطالعه موردی: دهستان محمدآباد کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۰
۱۲۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
روابط و تعاملات گسترده و متنوع روستایی – شهری به شکل جریان جمعیت، کالا، سرمایه، اطلاعات، نوآوری و عقاید اثرات مهمی بر سکونتگاه های انسانی می گذارد. بسیاری از تحولاتی که در شهرها و روستاها پدید می آید، نتیجه میزان و چگونگی این تعاملاتی است که بین این فضاها وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل و مکانیزم های تأثیر گذار بر پیوندهای روستایی – شهری میان کلانشهر کرج و روستاهای پیرامونی و تأثیر این پیوندها بر فضای روستایی در چارچوب رویکرد شبکه منطقه ای است. جامعه آماری پژوهش را 11 روستای دهستان محمدآباد تشکیل می دهند که از این میان شش روستا با استفاده از روش تخمینی به عنوان نمونه موردی تحقیق برگزیده شده اند. همچنین با توجه به هدف تحقیق، از بین خانوارهای روستاهای منتخب، 342 خانوار به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده اند. نمونه های تحقیق (اعم از روستا و خانوار) به ترتیب با استفاده از روش های نمونه گیری فاصله ای و تصادفی انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات در این مقاله بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در بررسی های میدانی با استفاده از فنون پرسشگری و مشاهده و ابزاری همچون پرسشنامه و کارت مشاهده داده ها و اطلاعات مورد نیاز گرد آوری گردیده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آمار توصیفی و استنباطی، تکنیک TOPSIS و ابزار نرم افزاری SPSS بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جریانات فضایی به ویژه جریان سرمایه و مردم (جمعیت) که زمینه تعاملات روستایی – شهر قدرتمندی را در ناحیه مورد مطالعه فراهم نموده، تحول کالبد - فضایی (نظام کاربری اراضی، مسکن و ...) در این ناحیه را نیز در پی داشته است. ولی این تحولات در همه ابعاد و همه روستاهای ناحیه مثبت نبوده و تحولات منفی را نیز (نظیر تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، گسترش الگوی مسکن شهری) در پی داشته است. در واقع، عدم وجود برنامه ریزی توسعه فضایی برای نظم دهی به چگونگی روابط و پیوندها و به دنبال آن کم توجهی به نقش شهر کرج و روستاهای پیرامونی، موجب شده تا نتوانیم جریانات و عوامل شکل دهنده و تأثیر گذار بر این پیوندها را طوری هدایت کنیم که زمینه ساز توسعه در این ناحیه باشد.
A comparative analysis on thermal performances of Conditioned and free running houses (Case study in moderate climate of Babolsar, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
1-12
حوزههای تخصصی:
There has long been a concern that evaluating building thermal performance on the basis of energy loads is inappropriate to achieve overall energy efficiency of houses, particularly passive houses, in temperate climates. Passive buildings designed to be free running may achieve better results in an appropriate evaluation system. The main objective of this study is to investigate differences between thermal performances of houses in different operation modes. The paper illustrates a relationship between indicators of building performance in free running and conditioned modes. Simulation is used to compare the predicted performances of conditioned and free running houses, respectively on the basis of annual energy requirements (MJ/m2) and Degree Discomfort Hours (DDH) in temperate climate of Babolsar, Iran. Despite a strong relationship between these two indicators, some significant differences become clear leading to a discussion of the persistent technical problems and issues, which are encountered when attempting to optimize an efficient architectural design. The result of this study persuades the architects to pay more attention to the process of building energy efficient design regarding to the building operation mod. Application of this result in the building labelling system can promote the passive building design which is an important step to achieve objectives of sustainable development.
شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن به منظور بهبود کیفیت کالبدی محلات حاشیه نشین شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵۱
۱۲۳-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
در شهر مشهد 8 پهنه عمده و 42 محله حاشیه نشین وجود دارد. براساس آمار سال 1385 این محلات 804000 نفر جمعیت و 6354 هکتار وسعت دارد که 33% از جمعیت و 22% از وسعت شهر مشهد را شامل می شود. ارزیابی شرایط کیفی مسکن در این محلات حکایت از وضعیت نامناسب آن دارد. این در حالی است که در بررسی تجربیات جهانی در خصوص ارتقای کالبدی محلات حاشیه نشین و بهبود شرایط کیفی و کمی مسکن، موضوع کوچک سازی مسکن اهمیت ویژه ای دارد. کوچک سازی مسکن عبارتست از فضایی که با حداقل امکانات، شرایط مناسب زیستی- سکونتی را جهت رشد مادی و معنوی ساکنان خود فراهم می سازد. منتهی موفقیت چنین رویکردی می بایست با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و طبیعی هر مکان انجام گیرد. با توجه به این مسئله در این مطالعه با هدف بررسی و اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد در خصوص کوچک سازی مسکن، ضمن تشکیل مدل مفهومی تحقیق، اقدام به انتخاب 14 شاخص از ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و طبیعی محلات حاشیه نشین شد. تعدد محلات و وسعت بالای آن، توجه به این اولویت بندی را ضرورت می بخشد. طی دهه های مختلف روش های گوناگونی به منظور شناسایی مناطق دارای ولویت مطرح شده اند. در این میان روش های مبتنی بر سیستم پشتیبانی فضایی چند معیاره (MC-SDSS) به دلیل تلفیق مدل های تشخیص چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای اهمیت ویژه ای می باشند که در این مطالعه مورد تأکید قرار گرفته است. بهره گیری از این روش به منظور شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن در دو سطح دارای اهمیت است. اول: در سطح محلات و مقایسه و اولویت بندی آن ها و دوم؛ در سطح هر محله و اولویت بندی واحدهای مسکونی آن. این مطالعه به طور خاص به اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد می پردازد. یافته ها نشان می دهد که محلات گلشهر، کوی شیخ حسن، بازه شیخ و شهرک شهید رجایی دارای اولویت های نخست کوچک سازی مسکن در شهر مشهد می باشند.
گونه شناسی مجتمع های مسکونی، گامی مؤثر در طراحی با کیفیت مجموعه های مسکونی معاصر؛ بررسی موردی: مجتمع های مسکونی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۴
117 - 139
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت شهری و نیاز به اماکن مسکونی موجب استفاده از مساکن چندخانواری به جای مسکن تک خانواری شده است که شهر تبریز نیز از این قاعده مستثنی نیست. از مسائل مهم طراحی این الگوی جدید سکونت، فراهم آوری زمینه ای جهت شناخت و آسیب شناسی وضع موجود است. با واکاوی ادبیات موضوع چارچوبی متشکل از دو معیار مطرح در طبقه بندی مجموعه های مسکونی یعنی ارتفاع (تعداد طبقات) و نحوه همنشینی فضاهای باز و بسته تبیین شد و کیفیات فضایی هر یک از گونه ها بر مبنای معیارهای ارزیابی کیفی مجموعه های مسکونی تحلیل گردید. سپس کلیه مجتمع های مسکونی شهر تبریز شناسایی شد و گونه شناسی آنها با تأکید بر معیارهای مذکور، هدف نوشتار حاضر قرار گرفت. در گام نهایی ارزیابی کیفی گونه های غالب مجتمع های مسکونی شهر تبریز با تکیه بر معیارهای ارزیابی کیفی مجموعه های مسکونی صورت گرفت. نتایج تحقیق با معیار ارتفاع حاکی از فراوانی مجتمع های مسکونی کوتاه مرتبه در شهر است که ریشه در مسائل اقتصادی و سهولت تکنولوژی ساخت دارد. نتایج تحقیق با معیار همنشینی فضای باز و بسته حاکی از فراوانی گونه پراکنده به عنوان راهکاری جهت رهایی از محدودیت و ایجاد تنوع فضایی است. گونه شناسی مجتمع های مسکونی شهر تبریز با دو معیار همزمان ارتفاع و همنشینی فضای باز و بسته حاکی از گونه غالب خطی در مجموعه های کوتاه مرتبه، گونه غالب پراکنده در مجتمع های میان مرتبه و بلند مرتبه، فراوانی بلند مرتبه در گونه متمرکز و پراکنده و فراوانی کوتاه مرتبه در سایر گونه ها است. دستاورد این پژوهش می تواند جهت بازنگری کیفی فضای باز مجتمع های مسکونی مورد استفاده طیف متنوع سیاست گذاران، برنامه ریزان و طراحان قرار گیرد.
باز اندیشی نظریه «نحو فضا»، رهیافتی در معماری و طراحی شهری؛ مطالعه موردی: خانه بروجردی ها، کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بازخوانی اصول و مبانی فکری نظریه "نحو فضا" و به روزسازی توسعه هایی است که درسال های اخیردر مفاهیم و ابزارهای این نظریه رخ داده است. پس از یک بازنگری تاریخی و مبادی ورودی نظریه به دانش معاصر معماری و شهرسازی در ایران، خاستگاه نظریه و مباحث آغازین و مبانی منطق اجتماعی فضا،مورد بحث و بازتعریف قرار گرفته اند.اساس و مبنای مباحث مطروحه، نظریه زیربنایی هیلیر و هانسون در 1984و پس از آن بسط و بررسی نظریه در دانشکده معماری بارتلت است.در ادامه، روش شناسی و فرایندهای روشمند در تجزیه و تحلیل فضای معماری مورد مدّاقه قرار گرفته و به صورت کاربردی با نرم افزار روز دپت مپ، شبیه سازی گردیده است. همه این مراحل بر روی یک نمونه معماری سنتی ارزشمند، خانه بروجردی های کاشان، پیاده گردیده است و جداول مربوط به این شبیه سازی استخراج و مورد بحث قرار گرفته است.در میانه بحث ها گریزهایی کاربردی به روش و نحوه پرداختن به مفاهیم و تکنیک ها در مقیاس شهری نیز زده شده و کاربرد نظریه در طراحی شهری نیز بحث و بررسی گردیده است. در نهایت، مسایل مرتبط با نظریه "نحو فضا" و در برابر سوال ادراک فضایی مورد مباحثه قرارگرفته است.
فتوت نامه معماری
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی اسلامی در پیشینه خویش لااقل پذیرای دو نظام کلی آموزش بوده است. یکی آموزش سنتی معماری است که ریشه در قرون و اعصار دارد و انتقال اطلاعات و مفاهیم در آن به صورت سینه به سینه و استاد و شاگردی انجام می پذیرفته و دوم نظام آموزشی آکادمیک در دوره های اخیر بر اساس الگوی مدارس اروپایی مانند مدرسه هنرهای زیبای پاریس است. آموزش معماری در سنّت پیشینیان از سرچشمه فرهنگ و در نگاه آرمانی توأم با اخلاق و فتوّت بوده است؛ عنصری که در نظام آکادمیک چندان مورد توجه و اهتمام قرار نگرفته و بدین سبب چالش استحاله معماری باهویت و اصیل به سمت معماری بی هویت و تقلیدی نمود فراوان پیدا کرده است. آموزش معماری یکی از عوامل مهم این استحاله به شمار می آید. چگونه می توان الگویی برای ترویج اخلاق در آموزش معماری ارائه نمود؟ این مقاله سر آن دارد تا با معرفی ویژگی های اخلاقی و معنوی حاکم بر محیط متقدم معماری، به مدل و ایده ای برای تدوین اصول اخلاقی و معنوی اسلامی در آموزش رشته شهرسازی و معماری دست یابد.
شناسایی نقش مؤلفه های طبیعی در ایجاد هویت شهری (نمونه موردی: شهربابک)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، رشد و توسعه شهرها نیز روندی شتابان به خود گرفته است. شهرسازی و معماری امروز، فارغ از اقلیم، فرهنگ و موقعیّت جغرافیایی به صورت یکنواخت و مشابه، در نقاط مختلف، در حال شکل گیری است. ایجاد محیط های مصنوع و به دور از معنا، کاهش تعاملات اجتماعی، از میان رفتن حس تعلّق شهروندی و بی تفاوتی شهروندان نسبت به محیط زندگی شان، از جمله پیامدهای کم توجّهی به ابعاد هویّتی شهرها می باشد. در این راستا این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل مؤلّفه های هویّت بخش شهربابک انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، به کمک نرم افزارSPSSو با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و بر این اساس نتایج زیر حاصل گردید. میزان علاقه ساکنین به شهربابک با استفاده از مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار گرفت و در مجموع 45.8 درصد از پاسخ دهندگان میزان علاقه خود به شهربابک را زیاد اعلام کرده اند که این میزان بسیار بالاتر از حدّ انتظار بود. در سنجش رابطه میان مدّت زمان سکونت و تعلّق مکانی ساکنین سطح معناداری sig در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.00 می باشد، بنابراین وجود رابطه میان دو متغیّر تأیید می گردد. از طرف دیگر ضریب همبستگی در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.191، به دست آمد. بدین معنی که براساس این آزمون رابطه بین دو متغیّر به صورت مثبت وجود دارد و تقریبا 19 درصد تغییرات متغیّر وابسته (تعلّق مکانی افراد) تحت تأثیر متغیّر مستقل (مدت زمان سکونت) قرار دارد. نتایج پژوهش در سنجش اهمیّت عناصر هویّت بخش از دید ساکنین حاکی از آن است که روستای میمند، معادن مس و فیروزه به عنوان مؤلفه هویّتی برجسته شهربابک از نظر پاسخ دهندگان می باشند. به منظور بررسی رابطه تحصیلات افراد در انتخاب عناصر هویّتی با توجه به ترتیبی بودن متغیّرها از آزمون های تاوکندال بی، گاما و دی سامرز برای سنجش رابطه استفاده گردید. از آنجا که در هر سه آزمون، سطح معناداری sig به صورت برابر و برای تمامی مؤلفه های مورد آزمایش بالاتر از 0.05 درصد است؛ فرض صفر تأیید می گردد و رابطه ای میان تحصیلات افراد و انتخاب عناصر هویّت بخش وجود ندارد.
تحلیل ساختار فضایی-کالبدی بافت مرکزی شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
بافت شهری گستره ای هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. بخش مرکزی شهرها (C.B.D) به واسطه نقش و عملکردشان در بافت و سیمای شهر در فرآیند توسعه کاربری ها و فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و اداری شهر تأثیرگذار بوده اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل استراتژیک سوات (SWOT) بهره گرفته شده است تکنیک یا ماتریس سوات، ابزاری برای شناخت تهدید ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردهایی برای هدایت و کنترل آن سیستم است. در ادامه با مطالعه چگونگی، علل و پیامدهای تمرکز و رشد نامتناسب کاربری ها در بخش مرکزی شهری خرم آباد به بیان راهکارهایی در جهت توسعه زنجیره ای و خوشه ای آن و فعالیت های گوناگون از جمله بخش تجاری در جهت شکل گیری شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بخش مرکزی شهر خرم آباد به عنوان نقطه ثقل شهر و منطقه با مسائل و مشکلات گوناگونی در زمینه های اقتصادی، اداری- خدماتی، اجتماعی، حمل و نقل و کالبدی- فضایی روبرو می باشد. وجود کاربری های متعدد و نامتناسب، تراکم زیاد جمعیت، عرض کم معبر سواره رو و پیاده رو در خیابان 17 شهریور موجب شده این مشکلات در سال های اخیر رو به گسترش باشد، همچنین یافته های حاصل از مدل سوات نشان می دهد که بخش مرکزی دارای 8 نقطه قوت و فرصت اصلی به عنوان مزیت ها و 10 نقطه ضعف و تهدید اساسی به عنوان محدودیت ها و مشکلات پیش روی بافت مرکزی شهر خرم آباد می باشد. در این راستا ارزیابی ماتریس های داخلی و خارجی بیانگر آن است که راهبرد عملکردی بخش مرکزی شهر، از نوع راهبردهای تدافعی (WT) می باشد. بنابراین برای برون رفت از مشکلات جاری و ترفیع آن، ساماندهی بخش مرکزی شهر خرم آباد به صورت سه مرحله در زمان های متمادی با اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بایستی صورت بپذیرد.
آشنایی و تحلیل باغ های تاریخی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۳۶-۱۵
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن شناسایی و معرفی باغ های تاریخی روستایی ایران، تلاش می نماید ویژگی های این باغ ها را ارائه و آن ها را مورد بحث و بررسی قرار دهد. روش تحقیق در این مقاله عمدتاً مبتنی بر مراجعه به مصادیق بوده است. در کنار این شیوه از منابع مکتوب مرتبط نیز جهت تکمیل اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. در ابتدای مقاله فهرستی از بیش از شصت باغ تاریخی روستایی (خانی) که از نقاط مختلف ایران شناسایی شده اند ارائه و ضمن تعیین موقعیت و قدمت این باغ ها، اطلاعات کلی کالبدی شامل مساحت، شیب و طرح و سازماندهی فضایی آن ها تبیین می گردد. در ادامه هفت نمونه از این مصادیق شامل باغ های افضلیان گناباد، سرهنگ آباد زواره، طاباغاباغی خوی، علی آباد بجنورد، نوری کرمان، نشاط نیشابور و صدری تفت به تفصیل بیشتر معرفی و ویژگی های معماری آن ها مورد توجه قرار می گیرند. در این بررسی مشخص گردیده است که از یک طرف فراوانی و از طرف دیگر شرایط وضع موجود این باغ ها از نظر سلامت و امکان تشخیص جزئیات، آن ها را مستعد بررسی ها و مطالعات جدی تر می نماید. بررسی این باغ ها نشان داد که طرح آن ها از نقطه نظر الگو و سازماندهی فضایی واجد تنوع فراوان است، در این میان هم الگوهای مشابه باغ های تاریخی شهری و مشهور ایران مشاهده گردید و هم الگوهای بعید و کمتر شناخته شده در میان آن ها یافت شد. مجموعه این یافته ها اهمیت پژوهش در حوزه باغ های روستایی را هم به جهت شناخت بهتر و بیشتر از انواع مصادیق باغ ها که کمتر شناخته شده هستند و هم به دلیل امکان شناخت بهتر و بیشتر از مصادیق مشابه باغ های مشهور ایرانی که امروزه در دسترس نیستند، دو چندان می کند. شرایط موقعیت مکانی این باغ ها نیز در کنار روستاها یا زیستگاه های مناطق مختلف حاوی پیام های آموزنده ای از قبیل دوام و بقا و زندگی مستمر آن ها است. در انتها نگارنده ضمن طرح سؤالاتی جهت تحقیقات آینده اهمیت مطالعه و تحقیق در خصوص این مصادیق معماری ایرانی را بیش از پیش مورد تأکید قرار می دهد.
تأثیر روند عناصر اقلیمی در معماری و طراحی سکونتگاه های شهری مطالعه موردی : شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
شرایط آب و هوایی به موازات سایر عوامل محیطی از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری و تکوین شهرها و تداوم حیات شهری به شمار می آید. در راستای این نگرش، هدف اصلی در این پژوهش، بررسی روند عناصر اقلیمی در شهر اصفهان و تأثیر آنها در طرح ریزی شهری می باشد. بدین منظور عناصر اقلیمی میانگین دما، دمای حداکثر، دمای حداقل، میانگین رطوبت نسبی، حداکثر رطوبت نسبی، حداقل رطوبت نسبی، بارش و سرعت باد در شهر اصفهان طی مقطع زمانی 2010-1954 در مقیاس ماهانه و سالانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا سنجش بهنجاری و همگنی داده های مورد استفاده توسط آزمون های اندرسون- دارلینگ و کای اسکور انجام پذیرفت. سپس با توجه با غیرنرمال بودن داده ها از آزمون ناپارامتری من- کندال جهت محاسبه و تحلیل روند استفاده گردید. در ادامه تأثیر هر یک از عناصر اقلیمی مورد مطالعه بر معماری و سکونتگاه های شهری، بررسی و مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته های به دست آمده از این پژوهش وجود روند افزایشی در عناصر دمایی و روند کاهشی در عناصر رطوبتی و سرعت باد در شهر اصفهان تأیید شد. بدیهی است که یکی از معیارهای مهم برای ایجاد تعادل حرارتی و در نتیجه منطقه آسایش، بکارگیری استانداردهای معماری و طراحی ساختمان می باشد. با توجه به روند افزایشی دما در این شهر یکی از راهکارهای استاندارد، افزایش یا کاهش دمای درون بنا می باشد. برای نیل به این منظور می باید عوامل مؤثر در درجه حرارت فضای درونی ساختمان ها شناسایی و سپس با توجه به نیازهای حرارتی، طرح و شکلی مناسب را انتخاب تا هم تعادل حرارتی و احساس آسایش به دست آید و هم هزینه های مربوط به دستگاه های حرارتی و برودتی به حداقل خود برسد.
مقایسه گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار با استناد بر مستندات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز در بخشی از تاریخ سلسله ایلخانی و صفوی به عنوان پایتخت و در دوره قاجار به عنوان ولیعهد نشین به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین معماری در سطح کشور از اهمیت و جایگاه منحصر به فردی برخوردار بوده است که متأسفانه سوانح طبیعی و مصنوع اعم از زلزله های پی در پی و جنگ با کشورهای قدرتمند همسایه باعث زیرورو شدن ساختار این شهر گردیده و امروزه ابعاد شهر تبریز در دوره های مذکور، مخصوصا دوره های ایلخانی و صفوی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. از این رو مقاله حاضر در پی بررسی چگونگی گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار است تا از این طریق به این سؤال که شهر تبریز در کدام دوره از عظمت و گستردگی بیشتری برخوردار بوده است، پاسخ دهد. این مهم از طریق مقایسه ابعاد باروی شهر در دوره های مختلف امکان پذیر خواهد بود.
تأثیر معماری بر درمان کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
23 - 35
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی اختلال رفتاری شایع در دوران کودکی است. دارای علائم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری در بیمار می باشد. این اختلالات منجر به بروز مشکلات فردی و اجتماعی می شود. درمان استاندارد این اختلال بیشتر با تکیه بر داروها، آموزش و مشاوره بوده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات فضای معماری بر رفتار این گروه از افراد جامعه می باشد. به عبارت دیگر این مقاله به بررسی بهبود زندگی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی از طریق معماری می پردازد. به این منظور پس از معرفی خصوصیات این بیماران، روش کار با تکیه بر مصاحبه با افراد متخصص، مشاهده مکان های درمانی آنها، بررسی مقالات و کتب مرتبط بوده است. نتایج این پژوهش تأثیر جنبه های مختلف معماری را بر رفتار این کودکان نشان می دهد. باتوجه به یافته های این مطالعه برخی از عناصر معماری می تواند درکنترل عوارض این بیماری در کودکان اثربخش باشند.
نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راههای بافت تاریخی (نمونه موری: خیابان حافظیه و شهرداری)
حوزههای تخصصی:
یکی از این عناصر شهری که سبب جلب توجه شهروندان می شود، مبلمان شهری است. مبلمان شهری ازعواملی است که در ایجاد هوّیت،زیبایی و خوانایی شهر بسیار اهمیّت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راه های بافت تاریخی انجام گرفته است. که برای انجام این پژوهش، پیاده راه های خیابان شهرداری و خیابان حافظیه شیراز به عنواننمونه موردی،مورد مطالعه قرار گرفته است.شیوه تحقیق در این پژوهش به صورت ترکیبی می باشدو روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهده غیر مستقیم است،که در روش غیر مستقیم،دو نوع پرسش نامه مربوط به دو مکان تاریخی تهیه و تنظیم و بین 118 فرد پیاده(58 نفر در خیابان شهرداری شیراز و 58 نفر در خیابان حافظیه) به صورت تصادفی توزیع گردیده است.داده های بدست آمده توسط آزمون ضریب همبستگی (همبستگی اسپیرمن) و آزمونT تک نمونه ای مورد بررسی قرار گرفته است.و ارزش گذارى آنها با استفاده از طیف 5 گزینه اى لیکرت صورت پذیرفته است. بررسى پایایى پرسش نامه با استفاده از روش آلفاى کرونباخ مورد سنجش قرارگرفته که مقدار آن870.0 به دست آمده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، ایجاد سرزندگی با استفاده از مبلمان شهری مناسب در مکان های تاریخی سبب کاهش فرسودگی آن مکان ها می شود. و با بررسی عوامل مؤثر دیگر در این پیاده راه می توان گفت که عواملی از جمله آرامش و آسایش محیطی و خود بناهای تاریخی عواملی دیگری هستند که در این مکان های تاریخی سرزندگی ایجاد می کنند.این موارد خود نشان از این موضوع دارد که عواملمؤثر بر سرزندگی از جمله مبلمان شهری نیز با فضای شهری و جذب گردشگران رابطه مؤثری دارد.