فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف نوسازی در فرانسه، در دوره های تاریخی نشان دهنده موارد استفاده و چگونگی برخورد با مقوله هایی چون ""بازسازی""، ""بهسازی"" و ""مرمت"" است. بررسی این تجربه ها نشان می دهد تعاریف متفاوت از مفاهیم، چگونه می تواند با رویکردهای متفاوت اتخاذشده توسط مدیران در رابطه ای دوجانبه باشد. این ارتباط، در راستای سیاست های دولت های مختلف سبب ایجاد تعاریف گوناگونی در این حوزه نیز شده است. چنانچه در هر دوره یک لغت یا تعریف خاص مصطلح شده و تفکر آن دوره به آن نام شناخته می شود. در فرانسه این دوره ها را می توان به دو بخش سیاست های بهسازی_تخریب و سیاست های حفاظتی و مرمتی تقسیم کرد. در بخش نخست، سیاست های تخریبی از دوران امپراتوری دوم با مبارزه با مسکن ناسالم آغاز شد. این سیاست از یک قرن بعد با تفکرات مدرنیستی و با اسکان ساکنان بافت های تخریب شده در مجتمع های بزرگ ادامه یافت و از سال 2003 به بعد با تخریب همان مجتمع های مسکونی دوره قبل پایان یافت. پایان این دوره همزمان با دو رویکرد و سیاست عمومی دیگر در برخورد با معضلات مسکن بود. سیاستی برخاسته از تفکرات کمونیستی که قانون ""همبستگی و باززنده سازی شهری"" را مطرح می کرد و قانون دوم که با عنوان ""تعهد ملی برای مسکن"" توسط وزیری میانه رو مطرح شد. به موازات این سیاست ها، رویکردهایی نیز در زمینه ""مرمت"" در ابعاد مختلفش توسط دولت دنبال می شد. رویکرد مدرنیستی، که به حفاظت محدود برخی آثار معماری می پرداختند، رویکرد بعدی که به حفاظت از پهنه های شهری پرداخت و رویکرد سوم که با کمک های مالی دولت یا سیاست هایی تسهیلی سعی در نگاه داشتن ساکنان در بافت های مسئله دار داشت. در مجموع می توان رویکردهای مختلف فرانسه در بهسازی، نوسازی یا مرمت بافت های شهری هم با ""تخریب"" و هم با ""مشارکت ساکنان"" درگیر دانست. بدین ترتیب اصطلاحات رایج هر دوره از طرفی نماینده تفکر آن دوره و از طرف دیگر هدایت کننده رویکردها و سیاست های مورد نظر سیاستمداران شهری بوده است.
نگرشی محتوایی به مقوله زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین ارتباط بین نگرش به مقوله زندگی و باز نمود آن در محتوای شکل سکونت گاه های انسانی است. به طور کلی زندگی مسئله بنیادین گونه بشر است و هر پرسش و مسئله دیگر، از جمله محتوای شکل سکونت گاهی انسان، در پرتو مقوله زندگی معنا یافته و ارزش پیدا می کند. با توجه به این ضرورت و اهمیت، انسان در طول تاریخ تلاش کرده در قلمروی جهان بینی خود به مسئله اساسی زندگی در ارتباط با شکل سکونت گاهی خود پاسخ دهد؛ پاسخ هایی که بر اساس نیازهای هر دوره تاریخی از زندگی متفاوت بوده و هست. روش به کار رفته در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری و استدلال منطقی با راهبرد فرهنگی-گفتمانی است. نظریه اصلی استناد شده، نظریه لینچ در خصوص سه «نظریه هنجاری شکل شهر» است. در بخش تفسیر، با نگرشی تحلیل محتوایی در زمینه شکل سکونت گاه های انسانی شکل گرفته از دوران باستان تا دوره معاصر، تلاش شد تا نگرش به زندگی در آن ها مورد وارسی و تحلیل قرار گیرد؛ بخصوص برخی از دیدگاه هایی که بعد از نشر کتاب «نظریه شکل شهر خوب» رواج یافته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد سه نظریه هنجاری لینچ تا حدی می تواند زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی را توضیح دهد. به طوری که می توان این سه نظریه را حتی به نگرش های متأخر بعد از انتشار این کتاب بسط داد. این در حالی است که برخی نظریه های جدید مانند نظریه های ارائه شده در مورد مباحث مربوط به «اجتماع» نمی توانند در قالب این نظریه ها گونه بندی شوند. نظریه جدیدی که بتواند نگرش به زندگی را در طراحی شهری اخیر توضیح دهد، نظریه «زندگی روزمره» است؛ دیدگاهی که نقطه تمرکز خود را بر وقایع زندگی روزمره بنا می کند. بنابراین زندگی و فهم از آن در شکل سکونت گاه های انسانی تا دوره معاصر و حتی نظریه های ارائه شده بعد از لینچ را می توان در قالب سه نظریه هنجاری لینچ و نیز نظریه چهارمی تحت عنوان «زندگی روزمره» گونه بندی کرد.
Participatory Design; A New Approach to Regenerate the Public Space(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The following study aims to present an innovative approach for Design. Participatory Design is the model of direct involvement of different social groups in the design from functional tools to environments, social institutions and businesses. Diverse collection of practices has been developed to support this direct involvement by Participatory Design. People are invited to participate during different phases of an innovative and creative process; from initial exploration to problem definition and defining the problem and creating ideas for solutions. During development, they help evaluate proposed solutions. Participatory Design answers questions about users and their tasks and goals, then help users to make decisions. Participatory Design is characterized as a maturing area of research and as an evolving practice among designer. Architecture as a professional design are social constructs and the way for humans to consider the physical world in which they exist, and as social constructs, both reflect and shape the culture in which they arise. The authors go through the definitions of Participatory Design in order to achieve a new approache in design. various values which are inherent in the social fabrics are illustrated by emphasizing on cultural identity and activity. To illustrate the concept of this approach, landscape design of bazaar in mahallat as a case study is considered.This research will attempt to identify and analyze the local participation, and goes some way to providing practical solutions to tackle the local problems, utilizing an effective application of the principles of sustainable development on both environmental and architectural aspects.
هویت شهر و کمال بخشی به بافت تاریخی آن (مطالعه موردی: مشهد مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
19 - 34
حوزههای تخصصی:
همه پدیده های عالَم محکوم به تحوّل و حرکت هستند. در یک روال منطقی، همه این دگرگونی ها بایستی به سمت کمال باشند. شهرها نیز به عنوان ظرف فعّالیت ها و جامع آثار انسان از این قاعده مستثنی نیستند. این سیر به کمال (در شهر) چگونه باید باشد؟ چه کسانی در تعریف و هدایت استکمال شهر ایفای نقش می کنند؟ تعریف یا الگوی کمال و ویژگی های آن برای شهر کدام اند؟ یک الگوی خاص، تا چه حد می تواند برای شهرهای مختلف به کار گرفته شود؟ با عنایت به این سؤالات، با سعی در زدودن آنچه در مورد توسعه بافت های تاریخی مشهور و رایج است، سعی بر آن شده ، تا ضمن تدوین اصلی ترین بارزه های هویتی شهر مشهد مقدّس، و با تدوین ویژگی های صورت کمالی آن که از متون اصیل اسلامی استنتاج شود، راهبردهایی برای توسعه بافت تاریخی این شهر (که طبیعتاً برای توسعه های سایر شهرها نیز می توانند مبنا قرار گیرند) معرّفی شده است.
تبیین مفاهیم موسیقیایی بافت سنتی شهر یزد در مقایسه با بافت سنتی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
110 - 101
حوزههای تخصصی:
نیاز انسان به معماری و موسیقی، ضرورت شناخت و بررسی ویژگی های مشترک این دو مقوله ی هنری را به وجود آورده است. هدف این پژوهش، بازشناساندن مفاهیم معماری ایرانی توسط مفاهیم موسیقی ایرانی می باشد. بر این اساس وجوه اشتراک دو هنر معماری و موسیقی سنتی ایرانی در هشت بند (فضا، ریتم، تناسب ها، فرهنگ، تقارن، سلسله مراتب، اعداد ، سایه روشن) در بافت شهری سنتی تبریز و یزد مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به بحث اقلیم و فرهنگ های متفاوت، با استفاده از روش تحقیق تطبیقی و پیمایشی و روش مطالعه کتابخانه ای، تحلیل گردید. تحلیل مفاهیم موسیقی در بافت شهری و معماری کمک به فهم بهتر فلسفه ی به وجود آورنده ی آن موسیقی و معماری خواهد کرد. از جمله نتایج این تحلیل آن است که همان گونه که اقلیم هر منطقه بر طراحی شهری و معماری آن منطقه تاثیر گذار است، بر فرهنگ و موسیقی آن منطقه نیز می تواند موثر واقع شود.
Socio-Cultural Meaning of Kitchen in Religious Context of Iran (Case Study: City of Qom)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction of modern architecture in Iran and its popularization in 1950s and after, brought some new concepts in everyday life of Iranian women, among which was “kitchen as heart of home-life”. Younger members of current generation are grown in these modernized spaces while a bit older ones have experienced houses of traditional style. This study is designed to explore what previous concept of kitchen was and what its effects were on current housewives imagination of it. Religious social context of city of Qom was selected as a good representative of more religious majority of social context of Iran. It was found that three ranges of meanings should be considered to explain socio-cultural concept of kitchen in Iranian Muslim women’s life: from personal space of special privacy (for females) to a living family space, from a utility space to a place of genuine life and from a sacred place to a profane one that has clear implications in Iranian Muslim women. It can be said that now ideal picture of a kitchen in this cultural context is a female personal space and at the same time it is a temporary private family space but not of collective living quality.
ارزیابی سازه ای ساختمان های سنتی چوبی و تحلیل و ارائه الگوی ساختمانی مناسب محیط زیست و مقاوم در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۴۷
۳۰-۱۷
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با توجه به اهمیت احداث ساختمان های مقاوم و ارزان جهت نیل به توسعه پایدار، ضمن مطرح کردن سابقه و مزیت ساختمان های سنتی چوبی و بررسی مزایا و خواص مکانیکی چوب پس از تحقیق بر روی 400 نمونه آماری واحد مسکونی چوبی سنتی در مناطق شمالی کشور، با مطالعه بر روی گونه های مختلف چوب در نواحی جنگلی شمال ایران این نتیجه به دست آمد که اولاً در نواحی مختلف با توجه به پراکندگی گونه های مختلف چوب، ساختمان ها متفاوت می باشد مثلاً در ارتفاعات بالای 400 متر بیشتر از چوب های درختان بلوط در تیر و ستون و یا حتی سقف ها استفاده شده است یا در نواحی کوهپایه ای استان گیلان از درخت زربین که امروزه گونه محافظت شده و بسیار کمیاب می باشد، در پی استفاده شده است. علاوه بر این چوب ها، در تیرها و ستون ها عملاً درختان قوی تر همچون شمشاد، بلوط و راش استفاده می شود و در دیوارها و کف ها یا از شاخه درختان استفاده شده و یا از درخت توسکا و آزاد استفاده می شده است که بسیار مقاوم در برابر بار و رطوبت و حشرات می باشد. همچنین انواع پی ها و دیوارها و سقف های آن ها از لحاظ سازه ای مورد بررسی قرار گرفت و سپس با توجه به اهمیت بحث محیط زیست و زلزله، بهترین و مناسب ترین الگو جهت یک ساختمان مسکونی سبک و چوبی ارائه گردید. آنگاه این مدل، مقاوم سازی شد و در کارگاه دانشگاه بازسازی و بهینه سازی و با نرم افزارهای محاسباتی و سازه ای مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که نتایج بدست آمده نشان می دهد که الگوی فوق به دلیل سبکی و استفاده از باد بند، عملکردی مناسب در برابر زلزله دارد و همچنین به دلیل استفاده از چوب در پی، تیر، ستون، سقف و گل در دیوار، بهترین سازه از لحاظ محافظت از محیط زیست می باشد که این ویژگی در کنار سرعت مناسب اجرا و کاهش هزینه ساخت نسبت به ساختمان های بتنی و فولادی، الگوی کاملی از یک ساختمان مسکونی ایده آل ارائه می نماید. الگوی ساختمانی چوبی علاوه بر همه خصوصیات سازه ای ، ارزان است و عایق مناسب صوتی و حرارتی نیز می باشد و در صورت استفاده از چوبهای درختان زود رشد کاج ( نراد یا نوئل) در تیر و ستون از دیدگاه محیط زیست نیز ایده آل و مناسب می باشد. همچنین می توان از ترکیب چوب های کاج به صورت مقاطع ترکیبی با فشار و با توجه به جهت تقویت آن ها و افزایش مقاومت فشاری، آن ها را بارگذاری کرد تا برای ساخت ساختمان های چند طبقه استفاده شود.
شهر دوستدار کودک:ارزیابی ومقایسه چگونگی پاسخگوئی به اصول شهردوستدارکودک دربافت های جدید و سنتی ایران (مطالعه موردی: شهرک سپاهان شهر و محله جوباره اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
27 - 38
حوزههای تخصصی:
کودکان به عنوان مهمترین و در عین حال آسیب پذیرترین گروه جامعه با مطرح شدن نظریه شهر دوستدار کودک مورد توجه بیشتری قرار گرفته اند. با این وجود در بیشترشهرها چندان توجهی به آنهانشدهاست. هدف این مقاله شناسائی نقاط ضعف و قوت شهرهای جدید و سنتی و مقایسه آنهادر راستای اصول و شاخص های شهردوستدار کودک است. پژوهش حاضر کاربردی و ترکیبی از روش های کمی و کیفی و گردآوری اطلاعات آن به صورت میدانی می باشد. بدین منظور با بررسی اصول و شاخص های شهر دوستدار کودک در منابع مختلف و سپس جمع بندی آنها چارچوبیاز شاخص های شهر دوستدار کودک تدوین شد. سپس برای هر شاخص چند زیرشاخص تبیین و توسطتکنیکفرایند ارزیابی سلسله مراتبیارزیابی شد. دومحله جوباره و سپاهان شهر اصفهان به روش فوق با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه پژوهش نشان داده است که محله جوباره به عنوان محله ای قدیمی کودک مدارتر است.
تبیین رابطه رفتار قلمروپایی شهروندان با معیا رها و میزان ادراک پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهر (مطالعه موردی: خیابان ولیعصر (عج) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، رابطه رفتار قلمروپایی شهروندان با میزان و معیارهای پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری مطالعه شده است. وجود پیوستگی بین ساختمان و شهر در انسجام فضاها و کیفیت مندی آن شرط اساسی است. رفتار قلمروپایی به عنوان یکی از ابعاد اجتماعی فضای شهری، در ادراک پیوستگی فضاها و تعیین معیارهای ارزش گذاری کیفیت آنها توسط شهروندان نقش مهمی ایفا می نماید. مدعای تبیینی مقاله آن است که بر اساس رفتارهای قلمروپایی شهروندان، میزان ادراک و معیارهای پیوستگی ساختمان و شهر متفاوت است. این گزاره نظری در سه سکانس از خیابان ولیعصر (عج) تهران مورد آزمون واقع شده است. در سطح نظری روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و در سطح تجربی پیمایشی است که در چارچوب منطق فازی انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد، بین میزان رفتار قلمروپایی و میزان ادراک پیوستگی هم تغییری وجوددارد، ولی معیارهای پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری در فضاهای مختلف بر حسب میزان و نوع رفتار قلمروپایی شهروندان متفاوت است.
شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن روستایی با تأکید بر عوامل مکانی- فضایی، مورد: سکونتگاه های بخش وراوی- شهرستان مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداخت اعتبارات خرد از رهیافت های مهمی است که با اهداف مختلفی از جمله بهسازی و مقاوم سازی مسکن در جوامع محلی مورد توجه قرار می گیرد. در ایران نیز اعتبارات مقاوم سازی مسکن روستایی از برنامه چهارم توسعه با حمایت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شروع گردید و اکنون بیش از 7 سال از اجرای آن می گذرد. پژوهش حاضر، به شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن روستایی با تأکید بر عوامل مکانی- فضایی در سکونتگاه های بخش وراوی شهرستان مهر استان فارس پرداخته است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از داده های کمی و کیفی است. در این راستا ابتدا وضعیت مساکن 11 سکونتگاه بخش به تفکیک بر اساس داده های میدانی و طرح های هادی، شناسایی و با میزان متقاضیان اعتبارات مسکن در هر روستا مقایسه گردیده و سپس شاخص های مرکزیت مکانی، جمعیت، نرخ رشد جمعیتی، فاصله و نظام دسترسی در تقاضای دریافت تسهیلات مسکن مورد کنکاش قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که بین نیاز روستائیان به وام مسکن با میزان تقاضای آنان برای دریافت وام، در سکونتگاه های مرکزی و پیرامونی تفاوت وجود دارد، به نحوی که نزدیک به 80 درصد متقاضیان اعتبارات مسکن روستایی از دو سکونتگاه وراوی (مرکز بخش) و خوزی (مرکز دهستان) بوده اند. ضریب همبستگی دریافت تسهیلات مسکن با شاخص میزان مرکزیت مکانی برابر با 0.981 و شاخص تعداد جمعیت سکونتگاه ها برابر با 0.954 است که نشان از معناداری این شاخص ها با تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن دارد اما در شاخص نرخ رشد جمعیت برابر با 0.183- در شاخص وضعیت مساکن قدیمی و مخروبه برابر با 0.531- و در شاخص میزان دسترسی به مراکز کانونی برابر با 0.577- است که عدم معناداری با تقاضای دریافت تسهیلات را نشان می دهد. به طور کلی براساس یافته های پژوهش می توان استنباط کرد که در محدوده مورد مطالعه، ساکنان دو سکونتگاه مرکزی وراوی و خوزی که دارای فرایند رو به بهبود از نظر توسعه ای و رشد مثبت جمعیتی هستند گرایش بالاتری به دریافت تسهیلات اعتباری و بالعکس ساکنان اغلب سکونتگاه های پیرامونی و کوچک تر که با رکود توسعه ای و رشد منفی جمعیتی مواجه اند گرایش کمتری به دریافت تسهیلات اعتباری یاد شده دارند.
زندگی و پویندگی در آثار دانش مدار معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متاسفانه بیش از سه دهه متناوب است که در غم ازدست رفتن هویت اسلامی ایرانی معماری گذشتگان خود، به ظاهر به سوگ نشسته و مدام شِکوه از آن داریم که هویت ارزشمند و الهی هنر فاخر و معماری شکوه مندمان از میان رفته است. و در پی بازیافتن آن و کشف راه چگونه بازگردانیدن آن نیز، بسی عاجزانه کوشیده و به هر در و دروازه شناسا و ناشناسایی رفته، حلقه گدایی بر در کوفته و آن را با گریه و زاری طلب کرده ایم. حتی عزیزان وفادار به آن دوران باشکوه، بیکار ننشسته و بسیار کوشیده و می کوشند تا دوباره جنازه در گور رفته و پوسیده برخی از درگذشتگان آن نوع از هنر و معماری را از دل خاکِ بالذّات فناپذیر بیرون کشیده، بر تخت حاکمیت فکر و ذهن خود نشانده، یا در مقام نمونه و الگویی برترین، از آن ها کپی برداری کنند. متاسفانه نه تنها بر این فعل حرام و شنیع خود (نبش قبر مردگان) افتخار می کنند، دیگران را نیز به پیروی از عمل ناپسند و دل خراش خویش ترغیب و تشویق می کنند! سطور فوق نباید این گمان را به ذهن مخاطبان عزیز و گرانقدر بیاورد که فلانی مدافع معماری فاقد هویت امروز ایران است. بلکه در نظر است: بسیار از گم شدن چیستی حقیقی و حقیقت شخصیت خود و هنر و معماری گذشته پرافتخار خود دم می زنیم، ولی تاکنون، بنا بر این نقل گفته قرآنی مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی، حتی چندگام در پی یافتن و کشف «جای پای گم شدگی» خود نرفته و نگشته ایم. اینکه راستی ما از کجا و در کجا و برای چه گم شدیم؟! ایشان می گفت: هوشمندان عالم که به دنبال پیدا کردن « جای پای گم شدگی» رفتند، چون گم شده خود را یافتند و بر هندسه نقش آن جای پا نیک نظر کردند، جای پای «خود» را دیدند! آری، آن ها «خود» را (یا همان «خویشتن حقیقی خود» را) گم کرده بودند، و لذا گم شده بودند. آن ها «حقیقت نفس» خود را که «پرورش دهنده» و بلکه «حقیقت خداوندگار خالق و به کمال آورنده» خود «الله تبارک و تعالی» را گم کرده بودند و در نتیجه آن شد که هندسه نفسی و اندیشه الله محور خودشان و به تبع، هندسه دانش مدار هنر و آثارشان نیز از جایگاه اصل خود بیرون رفت و گم شد. راستی، نکند دلیل گم شدن ما نیز گم کردن حقیقت وجودی خودمان یعنی «گم شدن عقلانیّت و خِردمحوری» است؟ پاسخ به این سوال، هدف اصلی این مقاله است. اینکه: ما و هنرمان به گناه فاحش و نابخشودنیِ «فسق» دچار شده و خود و با دست نادانی و هوس مداری ظالمانه خود، رَحِمِ رشددهنده و شکوفاکننده هندسه آسمانی روح و جسم و آثار خود، یعنی رحمانیّت پرورش دهنده حضرت «رحمان» را دریده و با پای خود از آن بیرون رفته و به تبع، از تغذیه لحظه به لحظه اندیشه رحمانی و صورت آسمانی، از شکوفایی و شکوفندگی نوبه نو و فرآیندمدار کالبد مادّی، و در مجموع و از هرجهت، از همراهی و هم پایی با قافله رونده و پوینده رشد کمال محور و رسیدن به هدف مقصود بازمانده ایم! و هدف دیگر این مقاله: شرح زندگی جاودان «حقیقت بی زمان معماری اسلامی» و پویندگی دانش مدار آثار ظاهری و زمان مند آن است، شرح این معنا که: هنر اسلامی، در سازوکار موجودیت کلّی و حکمت بنیانِ خود، مبتنی بر بی زمانی اصول عقلانی حاکم و بر «هستی کلّی»، و در هندسه ساختمانی سلول های زنده و پوینده پیکره مادّی هریک از ریزبخش ها، با اصول و مبانی تکنولوژیکی دانش مدار و زمان مند «هستی جزئی» همراه است.
درآمدی بر مفهوم «مفصل» در معماری براساس روش هایدگریِ ریشه شناسی واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در حوزه نظری معماری جای می گیرد. هدف اولیه آن نیز ریشه یابی واژه «مفصل» است؛ اما با دستیابی به آن، مسیر کشف اهداف والاتر این پژوهش را که در آینده قابل دستیابی است، نیز طی می شود؛ اهدافی نظیر چیستی مفصل و در نتیجه چگونه طراحی کردن آن. باور بنیادین این پژوهش را بدین مضمون می توان مطرح کرد که «یک مفصل شامل مفاهیمی والاتر از یک اتصال صرف است». ازآنجاکه مسیر عمده این گفتار ریشه شناسی واژه است، مطالعه اسنادی رویه برگزیده برای پژوهش و توصیف و تحلیل دو شیوه پیگیریِ آن بوده اند. نقطه عزیمت در تدوین چهارچوب این مقاله، تلقی مفصل به عنوان «محل اتصال و انفصال» به طور هم زمان است. همین امر مجموعه ای از مهم ترین یافته های این تحقیق را رهنمون می شود. حضور مفصل، معنابخشِ کلیت و همراه با هماهنگی اجزای اتصال است. یک مفصل قابلیت آن را دارد که انتظام دهنده کلیت معماری باشد. اجزای مفصلی می بایست در محل مفصل دگرگونی یابند تا در اندازه یکدیگر درآیند و به تعادل برسند.
بررسی میزان مشارکت روستائیان در جابه جایی سکونتگاه های روستایی، نمونه مورد مطالعه: روستاهای جابه جا شده جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۸
۳۲-۲۱
حوزههای تخصصی:
در بیشتر برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی کل یا بخشی از سکونتگاه به عنوان راه حلی مناسب از لحاظ فنی برای کاهش خطر و ایمنی از پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره مورد ملاحظه قرار می گیرد. بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که به علت فقدان قوانین و دستورالعمل های مربوط به چگونگی مداخله در سکونتگاه های روستایی و از سویی نبود تعریفی فراگیر از مفاهیم درجاسازی و جابه جایی در سیاست های مداخله ای، ابهام در کاربرد این رویکردها و همچنین عدم مشارکت روستائیان در فرایند بازسازی روستای جدید، پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموماً بازماندگانی که جابه جا شده اند از جابه جایی رضایت نداشته اند و جابه جایی، اغلب به از دست دادن خوداتکایی روستائیان و حس تعلق به مکان و در مواردی به خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی در روستای جدید منجر شده است. در بررسی ادبیات نظری مفهوم مشارکت، تکیه گاه مفهومی هر یک از صاحب نظران از این مفهوم تا حدی متفاوت است. این مقاله در یک جمع بندی کلی مشارکت را چنین تعریف می نماید: مشارکت فرایندی است مبتنی بر خرد جمعی و دانش بومی و فعالیتی است آگاهانه و داوطلبانه که با شرکت افراد ذینفع در همه ابعاد تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزیابی با هدف توانمندسازی آن ها همراه با کارایی بالاتر انجام می گیرد. این پژوهش به منظور تبیین مفهوم ارائه شده از مشارکت روستائیان در فرایند جابه جایی و بازسازی سکونتگاه های روستایی انجام شده است. از آنجا که حجم جامعه آماری مورد مطالعه روستاهای جابه جا شده جنوب استان کرمان 16روستا با 538 واحد احداثی می باشد و امکان مطالعه همه آن ها به دلیل محدودیت پژوهش ممکن نبود، سعی گردید با استفاده از فن آوری دقیق آماری، نمونه ای از این حجم انتخاب گردد تا بتوان نتایج به دست آمده از آن را با ضریب اطمینان قابل قبولی به کل جامعه آماری تعمیم داد. برای رسیدن به این منظور بر اساس روش نمونه گیری تصادفی 4 روستا از 16 روستای جابه جا شده در استان کرمان انتخاب شدند و با استفاده از رابطه کوکران تعداد 150 واحد احداثی به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پیمایش قرار گرفته اند. یافته ها حاکی از وجود رابطه ای مستقیم بین مشارکت روستائیان و اسکان ایشان در روستای جدید در سطوح تصمیم گیری برای جابه جایی، مکان یابی، طراحی، ساخت و نظارت بر اجرای روستای جدید است. از طرفی میزان فاصله روستای جدید از روستای قدیم با تعداد واحدهای خالی از سکنه، ارتباطی مستقیم و میزان خدمات ارائه شده در روستای جدید با تعداد واحدهای خالی از سکنه در روستای جدید، ارتباطی معکوس دارند.
An Investigation to Physical Aspects of Middle Area in Squares as a Useful Indicator for Designing Community-Oriented Urban Plazas (Case Study: Italian Piazzas of Campidoglio in Rome, Del Campo in Siena and San Marco in Venice)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Middle of squares, one of the components of physical aspect is considered as an appropriate indicator in designing successful urban squares, which consequently promotes visual quality. The present study aims to determine how the above mentioned aspect was presented in the Middle-Ages and Renaissance within Italian squares. Considering the aim of the investigation, library studies as well as visual documentations, with a historical-descriptive approach were applied in studying Italian community-oriented squares, Campo located in Siena, Del Campidoglio in Rome and San Marco in Venice. Results showed that, urban designers have employed some indicators, including physical aspect and its factors such as proportions, shape, surface design, materials, colors and topography in order to promote aesthetic-visual qualities, as well as human scale and unity of space to successfully design attractive middles in squares. These all, efficiently influence users’ presence, pause, movement type and trend, direction, speed and even their behavior. Accordingly, considering the mentioned aspect is of great importance in designing future squares.
گونه شناسی هنر شهری در منظر شهری هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر شهری، سبک هنری مستقلی است که توسط هنرمندان در زندگی شهری در سطح شهر اجرا میشود. این هنر خیابانی با بیان فرهنگ یک ملت، در حوزه هنرهای تجسمی، معماری و شهرسازی استفاده میشود. هنر شهری در هند با مکان یا همان فضای عمومی شهر مشخص می شود. به نظر میرسد که هنر شهری در فضاهای عمومی هند، تابع زمینه بومی و مذهبی آن است و این هماهنگی سبب هویت بخشی به آن شده است. آمیزش ادیان مختلف و نیز رفتارها و آیینهای متفاوت، بخش اعظم و اصلی تشکیل دهنده زندگی اجتماعی در هند به شمار میروند. شاخصترین سمبل گروههای مذهبی، که تجلی باورهای مردم است؛ مجسمه و نوع چیدمان و آرایش فضایی است که به آنها معنایی فراتر از زیبایی کمی و تزیینی میدهد. این هنرها ، هر کدام معرف آیین خاصی در هند و پاسخگوی بخشی از نیازهای فرهنگی و آیینی جامعه خود است.
هدف اصلی در پژوهش حاضر، بیان مبانی ومفاهیم مذهبی و آیینی متبلور در هنر شهری هند است که در دوران حیات خود، تفکرات آیینی متفاوتی در آن جلوهگر بوده است. در این مقاله سعی بر آن است که با بررسی نمونههای مشاهده شده و منتخب در هند و بررسی مصادیق فرهنگی-آیینی در آن، بدین مفهوم تأکید شود که هدف اصلی و میراث موجود در هنر شهری، ریشه در تفکرات آیینی مردم این سرزمین دارد. پیوند گسترده مردم هند با مذهب و فرهنگهای برآمده از آن، نیازهای روحی و فیزیکی ساکنان آن را برآورده میسازد و همین امر باعث بقا و تداوم آن در طول زمان و شاخص شدن آن به صورت مجموعهای وحدت یافته از هنر شهری شده است. به کمک بازشناسی ساختار هنری هند در منظر شهری میتوان به دسته بندی درستی از جنبههای کارکردی و زیبایی این هنر در منطقه شهری هند دست پیدا کرد.
قواعد و ویژگی های معرفی شهرها در متون کهن مطالعه موردی : شهر های سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد تا با گذر از محتوا ، نثر و معرّفی آثار متون کهن، به قواعد و ویژگی های موجود در معرفی شهرها بپردازد . در این راستا ده شهر از عصر سامانی در تمدن اسلامی ایران انتخاب شده، آثار و منابع مورد بررسی با توجه به ساختار و طرح پژوهشی درپنج عنوان طبقه بندی شده است. معرّفی شهرها ، به ترتیب از “ اقلیم و شهر ” شروع شده و به “ شهر و فرهنگ ” خاتمه یافته است . موضوعات مقاله با توجه به بستر مطالعه ی موردی که عصر سامانی را شامل می شود به شناسایی” ماوراءاانّهر ” پرداخته و کلیاتی از شهر های این دوره معرّفی شده است . بدنة اصلی مقاله شامل برشمردن ویژگی های تفکیکی و موضوعی شهرها و تحلیل آنها است . در بین شهرهای مورد مطالعه این نوشته ، سه ویژگی در معرّفی شهرها مورد توجّه بوده که بیشترین و کامل ترین معرّفی مربوط به شهر “سمرقند و بخارا » است .
آنچه که به عنوان پرسش اصلی مقاله و فرضیة “ قاعده مندی در معرّفی شهرهای متون کهن ” مورد توجّه بوده است در بدنة اصلی مقاله پاسخ داده شده و اطلاعات طبقه بندی شده مورد تحلیل قرار گرفته است. معرّفی شهرهای بزرگ نیز دارای قاعده ویژه و کاملی بوده است به شیوه ای که نکته ای از جامعیّت معرّفی شهرها کاسته نشده است.
تأثیر آیین محرم بر کالبد شهر سنتی در دوره معاصر (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)
حوزههای تخصصی:
آیین به عنوان موضوعی جدانشدنی از زندگی بشر از دیرباز تاکنون در ارتباطی تنگاتنگ با وی بوده است. در ایران پس از اسلام مهم ترین و تأثیرگذارترین آیین، دین اسلام و آیین محرم است. استخوان بندی شهرهای سنتی ایران براساس همین نگرش شکل گرفته و به همین خاطر دارای اصولی است که به آن نام شهر اسلامی داده شده است. گرچه عوامل مؤثر دیگری نیز در ساخت شهر اسلامی نقش داشته، اما همان طور که از اسم آن برمی آید مهم ترین عامل اسلامی بودن، دیدگاه مردمان شهر است. آیین محرم نیز در واقع یک آیین دسته جمعی است که هر ساله تکرار می شود. این مراسم هم بصورت ثابت (همچون ایجاد حسینیه ها و تکایا) و هم بصورت موقت (همچون بیرق و خیمه در زمان اجرای مراسم) بر روی کالبد و ظاهر شهر تأثیر گذاشته است. تمامی این عناصر بر روی مخاطب مؤثر بوده و هر بار با تکرار این مراسم در ذهن وی زنده می گردد و پس از سال های متمادی به شکل عناصری خاطره برانگیز و هویّت بخش در آمده اند و منظری آیینی را برای شهر به وجود آورده اند. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است یافتن عامل اصلی تأثیرگذار بر کالبد امروز شهر سنتی است. در کالبد بافت های تاریخی در دوره معاصر در شهرهای مختلف تغییر و تحولات بسیاری رخ داده است که با نگرش ها و روش های مختلفی انجام گشته است. اما آیا این تغییرات بر اساس اصل اولیه ایجاد این بافت ها یعنی همان آیین ایجاد گشته و یا از عاملی دیگر سرچشمه می گیرد. برای پاسخ به این پرسش شهر کوچکی به نام آران و بیدگل به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که در جوار کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان قرار گرفته و در مسیر عبوری نبوده و هنوز بسیاری از نشانه های فرهنگی برخاسته از هویّت شهری خود را حفظ نموده است. یکی از همین نشانه های فرهنگی، آیین های مذهبی است که منظر شهرهای اسلامی ما بر اساس آن شکل گرفته است. آیین های مذهبی و به طور اخص آیین محرم اثر گذاری بسیاری بر فرهنگ مردمان این دیار داشته و خود عاملی مؤثر در بالا بردن سطح سرمایه های محلی بافت تاریخی فرسوده این شهر نسبت به موارد مشابه آن بوده است. برای شناخت تأثیرات آیین بر کالبد محلات امروز آران و بیدگل، بایست ابتدا فرهنگ مردمی را بشناسیم که این آیین در میان آنهاست. به همین علت از مشاهده و بررسی حضوری برای کسب دانش محیطی- اجتماعی استفاده شد. با حضور در شهر و میان مردم در زمان محرم و غیر آن، سعی در درک هر چه بهتر این آیین، نحوه برگزاری آن و شناخت بافت اجتماعی شده است. بنابراین روش تحقیق کیفی می باشد. در همین راستا چند مرکز محله قدیمی شهر به عنوان قطب های اصلی تأثیر آیین بر کالبد شهر در دو دوره تاریخی (معاصر و 1335) از دیدگاه کالبدی مورد تحلیل قرار گرفت و تغییرات آن در دوره معاصر مشخص شد. همراه با این موضوع، ویژگی های اجتماعی مردم و نحوه برگزاری آیین محرم با حضور در کنار مردم، مورد تحلیل قرار گرفت. در عین حال چگونگی احیای بافت تاریخی فرسوده شهری آران و بیدگل توسط مدیریت شهری و تعامل میان مردم و مدیریت شهری مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده تأثیر آیین محرم به عنوان قوی ترین عامل اثرگذار بر تحولات بافت تاریخی دوره معاصر در این شهر است.
«ارزیابی پس از بهره برداری» یک هدف و یک وسیله آموزشی در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
«ارزیابی پس از بهره برداری»، یک نوع ارزیابی نظام یافته و همه جانبه در معماری، یک هدف حرفه ای معماری و در عین حال، یک ابزار آموزشی معماری است. در این نوشتار، ابتدا ارزیابی پس از بهره برداری، معرفی شده و سپس اهداف آموزشی در مورد آن از دو منظر مورد بحث قرار گرفته است: نخست مواردی که برای تربیت نیروی انسانی قادر به اجرای آن، ضروری است و دیگری نقشی که استفاده از این «ابزار» در کاربر محور کردن ذهنیت و عمل طرّاحانه دانشجویان طرّاحی در کارهای آینده دارد؛ در بخش دوم نوشتار، پروژه آموزشی اجرا شده در چارچوب موضوع دوم، در آموزشکده فنّی و حرفه ای قم شرح داده شده است؛ سپس ارزشیابی آموزشی انجام شده در طول یک ترم که با روش «طبیعت گرا» ثبت شده، ارایه و یافته های آن در مراحل مختلف طرح و نتیجه گیری شده است. این پژوهش نشان داد که این نوع از ارزیابی می تواند در دوره های مقدماتی معماری آموزش داده شود و به نتایج نسبتاً مطلوبی نیز دست یابد؛ اما این امر مستلزم فراهم کردن بستر مناسب این کار است که این پژوهش، ضرورت مواردی مانند: آموزش مدرسین خاص و هدایت جوّ کلّی آموزشکده را (برای پذیرش طرّاحی مستند و مبتنی برتحقیق)، نشان داده است.
شناسایی الگوهای زیبایی شناسی منظر بومی گیلان مبتنی بر تحلیل منظر روستایی (نمونه موردی: روستای پس چپر)
حوزههای تخصصی:
معماری بومی گیلان براساس مطابقت حداکثری با اقلیم و امکانات محلی شکل گرفته است. منظر روستایی گیلان، شامل الگوهای ساختی است که عمدتاً در طول سالیان، با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای عملکردی جوامع روستایی شکل یافته است. گیلانی رابطه خاصی با طبیعت دارد که در معماری، فرهنگ، آداب و رسوم و منظری که می سازد، آشکار است. منظر گیلان ساخته ذهن گیلانی است، ذهنی که افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و اقلیم خاص خود معیارهای زیبایی شناسانه خاصی دارد. عدم شناخت کافی نسبت به معماری بومی و منظر ارزشمند حاصل از آن، موجب تخریب منظر و گسست خاطرات خواهد شد، که علاوه بر تضعیف هویّت، با از بین رفتن تعلق و احساس مسؤلیت نسبت به محیط زندگی، نتایج تأسف باری به بار خواهد آورد. دستیابی به الگوهای ارزشمند این منظر، نیازمند شناخت و بازنگری نمونه های قدرتمند آن است. حال آنکه این منظر تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته و الگوهای زیبایی شناسانه آن، کشف نشده است. مناظر روستاهای قدیمی نمونه های بارزی هستند که می توان در آنها به پیوند کامل حسی دست یافت؛ چراکه هسته اولیه این روستاها با توجه کامل به بستر طبیعی پیرامون شکل گرفته و علاوه بر مناظر طبیعی روستا، عوامل کالبدی اعم از توپوگرافی و غیرکالبدی چون بوها، نور و صداها در آن رعایت گردیده است. چنانچه بتوان ریخت شناسی منظر روستا را استخراج نموده و به فرایند شکل گیری و عناصر سازنده آن پی برد، می توان از آن در تقویت بافت فرهنگی و تصمیم سازی در مورد عوامل مؤثر در منظر شهر استفاده کرد. این پژوهش مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در بررسی کتابخانه ای با مراجعه به منابع علمی موجود و بررسی آنها شاخص های مورد نظر در ارزیابی محدوده مطالعه استخراج گردید. همچنین با بررسی تاریخی مناظر روستایی گیلان و سوابق پژوهشی انجام شده در این زمینه، فرهنگ و آداب رسوم گیلان و الگوی برخورد مردم گیلان با طبیعت در ساخت منظر بومی مطالعه گردیده و در ادامه از طریق مشاهدات عینی، منظر عینی روستای «پس چپر» و طبقه بندی مشاهدات و انطباق آن با شاخص های استخراج گردیده در مطالعات، الگوهای کالبدی همراه با موارد مناسب کاربرد هر کدام در قالب جدولی کاربردی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش طبقه بندی گردید. یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن است که منظر عینی روستای مورد مطالعه، از حیث زیبایی شناسی، برخاسته از ذهنیّت و نحوه نگرش یک گیلانی به طبیعت است. در این نگرش آمیختگی محیط مسکونی با طبیعت به خوبی به چشم می خورد. رشد و توسعه تدریجی کلیّت روستا و تغییرات بطئی عناصر درون آن پیوندی پررنگ با طبیعت داشته و از الگوی رشد تدریجی آن تبعیّت می نماید. بررسی منظر عینی روستا، نشان دهنده غلبه بستر طبیعی پیرامون به عناصر کالبدی و مصنوع آن است. اصول طراحی رعایت شده در این روستا از یک اصل کلی تبعیّت می نماید، و آن وجود ارتباط بصری بالا میان فضاهای مختلف روستاست. قریب به تمامی مناظر روستا با داشتن عناصر کالبدی و حس مکانی متنوع و مخصوص به خود، دارای دو عنصر اصلی پیش زمینه و پس زمینه ای طبیعی اند. این مناظر علی رغم داشتن اصول طراحی مشخص و فکر شده، بکر به نظر می رسند. و ناظر هنگام حضور و حرکت درفضا خود را تواماً در میان روستا و طبیعت می یابد.
معماریِ گم شده: خانقاه در خراسان سده پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانقاه در طی تاریخ ایران، به ویژه تا پیش از صفویه، در زمره بناهای پرشمار بوده است. بااین حال، از معماری آن چندان چیزی نمی دانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهه های گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همه منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحله نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سده های نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) می پردازیم. روش این تحقیق تفسیری تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیه نوشتاری مرتبط با خراسان سده های نخست است. صوفیان از سده دوم به بعد، در مکان هایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سده پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سده پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنه ای دارد: از عمومی همچون مجلس گویی تا خصوصی همچون زاویه نشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق می بخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانه شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکان های باز، نیمه باز و بسته. مکان های باز، یعنی صحن و بام، به کارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکان های بسته، یعنی جماعت خانه و حجره ها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکان های نیمه باز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعت خانه، به مقتضای نیازها و کارکردش، به صورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار می گرفت و صفه بر صدر صحن. جماعت خانه مستقیماً یا به واسطه صفه، به صحن مرتبط می شد. حجره ها بر گرد صحن یا در دو سوی آن می نشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانه یکی از اضلاع صحن.