فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مصرف انرژی در بخش ساختمان ها به ویژه در ساختمان های مسکونی به دلیل توسعه اجتماعی و شهرنشینی، بیشترین سهم را در بین کلیه بخش های مصرف به خود اختصاص داده است. از فاکتورهای تعیین کننده ی میزان مصرف انرژی در ساختمان می توان به شرایط آب و هوایی و اقلیمی محل احداث ساختمان، مواد و مصالح بکار رفته در پوسته و جداره های خارجی ساختمان، نوع معماری و سازه ساختمان، تأسیسات مرکزی ساختمان(گرمایش، سرمایش، تهویه مطبوع و روشنایی)، لوازم و تجهیزات مصرف کننده (لوازم برقی و تجهیزات اداری) اشاره نمود. ازاین رو استفاده بهینه و ممانعت از هدر رفتن امکانات و گام برداشتن در جهت صرفه جویی و افزایش کارایی ساختمان، امری اساسی است. داده های بزرگ، منابع محاسباتی قدرتمند و مقرون به صرفه و الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین در دهه های گذشته مورد تحقیق در بخش ساختمان ها بوده اند و پتانسیل خود را برای افزایش کارایی ساختمان نشان داده اند. اخیراً، هوش مصنوعی و به طورکلی تکنیک های یادگیری ماشین به طور خاص در پیش بینی و عملکرد انرژی ساختمان نقش مؤثری داشته و به همین ترتیب می توانند در بحث مصرف انرژی، مدیریت، صرفه جویی تر مصرف و در نهایت ایجاد راحتی و آسایش نقش بسزایی داشته باشند. هدف از این پژوهش، شناسایی ابزارهای هوش مصنوعی و کاربرد آن ها در بررسی مصرف انرژی می باشد.
ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های مسکونی به شمار می رود. در بسیاری از مساکن با زیربنای محدود، فضا فاقد بهره وری لازم می باشد، لذا تأمین شرایط آسایش وابسته به مقتضیات سنی، سلایق بشری و نحوه جریان بهتر عملکردها در داخل فضا و همچنین تغییر نیاز کاربران؛ ضرورت وجود انعطاف پذیری در مسکن را آشکار می سازد. از این رو مقاله حاضر با هدف ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود ارائه گردیده است و درصدد پاسخگویی به این سؤال میباشد کدامیک از روش های انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی بیشترین مقبولیت را از طرف ساکنین با خود به همراه دارد. به منظور جمع آوری اطلاعات، این پژوهش از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی بهره گرفته است. در بخش نظرسنجی، 128 مصاحبه شونده از میان هر قشر معمار، متمول و متوسط شهر تبریز انتخاب شد. در مجموع، معیارهای مورد ارزیابی در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شدند. یافته ها نشان می دهد بین میانگین آمار مقبولیت و مطلوبیت روش های اعمال انعطاف پذیری در فضای سکونتی هر سه قشر و همچنین میانگین مؤلفه های عمومی اعمال انعطاف پذیری، اختلاف معنی داری وجود دارد (0.05) >P. به صورتی که، در فضاهای داخلی احساس نیاز بیشتری به انعطاف پذیر بودن عرصه ها نسبت به کالبد خارجی وجود دارد و در این بین، معماران تمایل بیشتری نسبت به اعمال انعطاف پذیری در مقایسه با سایر قشرها دارند. عناصر اصلی متحرک (پله، سقف و ...)، ضعیف ترین معیار و پنج مؤلفه ی پارتیشن های متغیر، پارتیشن های فضادار، مصالح تغییر دهنده رنگ، مصالح کنترل کننده نور و مصالح تولید کننده الکتریسیته، جزو قوی ترین معیارهای روش های اعمال انعطاف پذیری محسوب می گردد. کم بودن امنیت روانی و حس تعلق ، ناسازگاری با سبک ایرانی - اسلامی نیز از جمله مؤلفه هایست که مانع رغبت و مقبولیت انعطاف پذیری از سوی ساکنین می گردد.
Success and Failure in Metropolitan Regions Organization Comparative comparison of east pivot of metropolis Tehran and east pivot of metropolis Paris (توفیق و ناکامی در ساماندهی مناطق کلان شهری؛ مقایسه تطبیقی محور شرق کلان شهر تهران با محور شرق کلان شهر پاریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور شرق کلان شهر تهران از دیرباز به دلیل شرایط آب و هوایی مناسب، نقش مؤثری در رشد و گسترش فضایی سکونتگاه های روستایی و شهری منطقه خود ایفا کرده است. به طوری که این توان و پتانسیل سبب شده در دوره های مختلف این محور بدون رعایت اصول و ضوابط برنامه ریزی به توسعه و گسترش سکونتگاه های روستایی و شهری بپردازند. اما این گونه بی برنامگی ها، توسعه های پراکنده و بی قواره، شرایط نامساعد و نابسامانی را از جنبه های مختلفی از قبیل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، جمعیتی و ... در منطقه ایجاد کرده است. به همین دلیل دولت نیز بر اساس تجارب شهرهای جدید در کشورهای مختلف و به منظور کاهش بار جمعیتی، تمرکززدایی از کلان شهر تهران و همچنین به منظور سامان دهی سکونتگاه های این محور به احداث و توسعه شهر جدید پردیس پرداخته، تا با برنامه ریزی و احداث این شهر جدید در اطراف کلان شهر تهران شرایط نابسامان منطقه، همچنین تمرکززدایی و کاهش بار جمعیتی تهران را رفع کند. اما باوجود گذشت بیش از دو دهه از احداث شهر جدید پردیس توفیق و ناکامی این سیاست هدف بررسی قرارگرفته است. بنابراین این پژوهش درصدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی بین محور شرق کلان شهر پاریس به عنوان نمونه موفق از شهرهای جدید اروپایی با محور شرق کلان شهر تهران بپردازد. روش تحقیق، تحلیل تطبیقی دو نمونه موردی با استفاده از تحلیل های کارتوگرافیک فضایی و مقایسه تطبیقی داده های مربوط به ویژگی های فضایی و کالبدی پهنه های مورد مطالعه است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که برنامه ریزی، بدون در نظر گرفتن روابط فضایی بین فعالیت ها و سکونتگاه ها و دیدگاه صرفاً نقطه ای به سکونتگاه ها از جمله علل اصلی ناکامی در ساماندهی و تعادل بخشی به شرق منطقه کلان شهری تهران است. به این معنا که شهر جدید مارن-لا-وله در شرق پاریس دربردارنده کلیه سکونتگاه ها و حتی مراکز روستایی قدیمی در بستر خود در کنار ظرفیت های فضایی توسعه جدید بوده، درحالی که در برنامه ریزی آمایش شهر جدید پردیس در محور شرق کلان شهر تهران بدون ملاحظه روابط بین سکونتگاهی قدیمی مانند رودهن، بومهن، جاجرود صرفاً به تعیین محدوده قابل توسعه ساخت وسازهای جدید پرداخته و از پرداختن به روابط بین سایر سکونتگاه های موجود در این محور و انتظام فضایی آنها نسبت به هم غفلت شده است.
معرفی اثر-دانشنامه معماری قرن بیستم
حوزههای تخصصی:
طراحی فضای شهری به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی (مطالعه موردی: بلوار بین محله ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۷
15 - 24
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش شناخت روش های تقویت تعاملات اجتماعی در فضاهای باز عمومی شهر، به ویژه خیابان ها مورد توجه قرار گرفته است. خیابان هایی که ساکنان محلات را برای گذران اوقات فراغت و یا رفع نیاز های روزمره دعوت نموده و به مرور زمان محدوده ای از مسیر برای آنها به میعادگاهی جهت دیدارها تبدیل می گردد. لذا در ابتدا سعی شده مولفه های تاثیرگذار بر حضورپذیری در فضای شهری به ویژه خیابان با عملکرد بین محله ای ، تدقیق و شناسایی و پس از آن با بررسی متون و نظریههای نظریه پردازان به رابطه بین فضای شهری و تعاملات اجتماعی و تاثیری که کارکرد و کالبد فضا بر میزان مکث و شکلگیری تعاملات مردم دارد، پرداخته و در نهایت با استفاده از شیوه تحلیلی، براساس شاخصهای تاثیرگذار، راهنمای طراحی شهری یک اا بلوار محلی به منظور جذب ساکنان محله جهت ارتقاء تعاملات اجتماعی پیشنهاد گردید
معرفی اثر-زهدانهای معماری
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و سنجش پایداری در مجتمع های مسکونی( نمونه موردی: مجتمع مسکونی رضوان بلوار مطهری جنوبی شیراز)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پایدار در تمام ابعاد اجتماع مورد توجه است. همچنین مقوله پایداری به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از جمله مهم ترین مباحث قرن بیستم و قرن حاضر بوده است. برای رسیدن به توسعه پایدار به ویژه پایداری شهری، راهکارهایی باید اتخاذ شود که از آن جمله می توان به توسعه در سطح محله و محیط های مسکونی اشاره کرد. که با توجه به این که مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است، توجه به مجتمع های مسکونی که از خصوصیات پایداری برخوردار باشند ضروری است. در این مقاله همه جنبه های پایداری اعم از زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در مجتمع مسکونی رضوان شیراز مورد سنجش قرار گرفته است. روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محدوده مورد مطالعه تشکیل می دهند که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران 70 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد مجتمع مسکونی رضوان یک مجتمع مسکونی نیمه پایدار است که شاخص های پایداری نظیر تعلق خاطر مکانی و مشارکت در سطح پایینی قرار دارند و شاخص های هویت، سرزندگی، آلودگی زیست محیطی، ارزش ملک و تنوع در حد متوسطی ارزیابی شده اند که همین عوامل تهدید کننده پایداری این مجتمع ها و چه بسا مجتمع های دیگری در سطح شهرها خواهند بود، که باید به عنوان اصولی مهم در پایداری محیط های مسکونی مورد توجه قرار گیرند.
معرفی اثر-مرمت معماری
حوزههای تخصصی:
انتقال معنای اثر نقاشی در معماری بازگویی معنای اثر نقاشی مادام دوسون ویل و مجموعه استودیو در معماری خانه دیوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری می تواند جدا از وجهه کارکردی خود واجد معنا بوده و معنای آن را به روشنی بیان کند . معماری و سایرهنرها همچون نقاشی می توانند واسطه و رسانه هایی برای عرضه معنا باشند، معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشد . بسیاری از معماران معاصر پیوسته در تلاش برای انتقال معنای متداعی از یک اثر هنری به رسانه معماری بوده و در این راستا به بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین می پردازند . بدون تردید ، معنای اثر هنری می تواند با اجزا یا نمادهای بیانی دیگر وارد روابط استعاری شده، به این ترتیب معانی متداعی از یک اثر هنری به سایر آثار هنری انتقال یابد. در این راستا از جمله مسایلی که جای آن در حوزه معماری خالی است، بحث انتقال معنا از سایر رسانه های هنری به رسانه معماری است . این مقاله با طرح فرضیه های زیر تلاش می کند چگونگی انتقال معنا از رسانه نقاشی به رسانة معماری را تبیین کند : الف . انتقال معنااز سایر رسانه های هنری به رسانة معماری، می تواند معماران را درراستای خلق معنا یاری رساند. ب . بهره گیری از راهبردهایی مانند استعاره ، نقش اساسی در انتقال معنا از سایر رسانه های هنری همچون نقاشی به معماری دارد . جهت تبیین فرضیه ها در این مقاله نحوه بازگویی جان هیداک از نقاشی مادام دو سون ویل اثر جان اگوست دومینیک اینگرس و مجموعه استودیو اثرژرژبراک در معماری خانه دیوار2 بررسی می شود . روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی _ تحلیلی و استدلال منطقی پایه ریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانه ای است . در نهایت این پژوهش نشان می دهد انتقال معنا از یک واسطه هنری به واسطه دیگر می تواند موجب توسعة ایده ها از سایر هنرها همچون نقاشی به معماری و بالعکس شده و در ارتقاء هر دو رسانه هنری تاثیر گذار باشد .
نخستین یادگار دوران اسلامی کاشان؛ بررسی فرم، سازه و شیوه ساخت مناره مسجدجامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار معماری به جامانده از گذشته را می توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن ها از زمان شکل گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می شود که اولین بنای تاریخ دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن ها و با وجود وقوع زمین لرزه های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه ای و شفاهی برای کنترل یافته های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم افزار SAP2000 است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن ها مصون داشته است.
معرفی اثر-گروپیوس-معماری مدرن
حوزههای تخصصی:
جایگاه معماری پایدار در زیبایی شناسی معماری
حوزههای تخصصی:
منتقدین معماری پایدار بر این باورند که معماری سبز فاقد زیبایی بصری است، زیرا معماران این سبک فقط با در نظر داشتن تعدادی معدودی از المان ها اثر معماری خود را خلق می کنند که هیچ اثر زیبایی در آن نیست و فقط جنبه های مصرف انرژی در ساختمان پایین آورده می شود. اما نمونه های اجرایی این سبک معماری نشان می دهد که معماری پایدار در کنار پایین آوردن مصرف انرژی و همچنین سازگاری با محیط اطراف خود می تواند بسیار زیبا هم باشد. در این مقاله ابتدا با ایجاد نظمی منطقی تعریفی از مفهوم زیباشناسی با استناد به گفته های محققان و اندیشمندان حوزه های مختلف تبیین گردیده است. پس ازآن به ارائه تعریفی از معماری پایدار پرداخته و درنتیجه با استفاده از ویژگی های مهم استخراج شده از مفهوم زیبایی شناسی با توجه به تعریف معماری پایدار، می توان جایگاه معماری پایدار را در زیبایی شناسی معماری یافت. در نهایت می توان این گونه گفت که امروزه با توجه به آلودگی های گوناگون زیستی در زمین و محدودیت در منابع نوسازی و بازسازی ساختمان ها به صورت پایدار به نظر می رسد نه یک تفنن بلکه یک ضرورت است که هم معماران و طراحان وهم مالکین بنا باید به آن توجه و اهتمام ویژه داشته و به سمت آن حرکت نمایند اما در کنار آن بایستی به مسائل زیبایی شناسی برای دلپذیر بودن آن ها از لحاظ بصری تأکید کرد، زیرا باید در کنار توجه به صرفه جویی در مصرف انرژی به زیبا بودن معماری آن ها هم توجه داشت.
Internal development, concordant, balanced and stable pattern to develop and promote the urban quality, planning for redevelopment of urban military land (توسعه درونی، الگویی متوازن، متعادل و پایدار برای توسعه و ارتقاء کیفی شهر؛برنامه ریزی برای توسعة مجدد اراضی نظامی درون شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش بی رویه، شتابان و ناموزون کالبدی شهرها یکی از عوامل اصلی در بروز مسایل شهری به ویژه افت منزلت اجتماعی، عملکردی، زیست محیطی و کالبدی آنهاست. در مواجهه با این معضلات، توسعة درونی به عنوان پایدارترین الگوی توسعه برای شهرها معرفی شده است. توسعةدرونی، سیاستی است که باهدف دستیابی به توسعة موزون، متعادل و پایدار شهری به شناسایی و برنامه ریزی برای استفادة بهینه از ظرفیت های موجود توسعه در درون محدودة شهر می پردازد. در این میان تأسیسات و اراضی نظامی درونی شهرها با پهنه های وسیع خود در شهرها، به عنوان یکی از مهم ترین ظرفیت های توسعةدرونی میتوانند فرصتی برای تجدید حیات شهرها باشند. هدف این نوشتار دستیابی به برنامة تجدید حیات پایداراراضی نظامی درون شهری در قالب چارچوبی جامع است. در راستای دستیابی به این هدف، در مرحلة اول با مروری بر ادبیات توسعة درونی و نظریات موجود و سابقة این سیاست در ایران و جهان، همچنین بازخوانی مفهوم توسعة مجدد اراضی نظامی و رویکردها به آن، اهمیت این موضوع در توسعة شهری تبیین شده است، سپس در مرحلة دوم با مستندسازی دو تجربة داخلی و خارجی و بررسی نقاط ضعف و قوت برنامه های اجرا شده، زمینة ارتقاء دانش نظری در عرصة توسعة درونی و توسعة مجدد اراضی نظامی فراهم آمده تا با تکیه بر این دانش بتوان سیاست های کارآمدتری را اتخاذ کرد. روش تحقیق، از نوع تحلیلی- تفسیری بر پایه مطالعات و ارزیابی نمونه های موردی است وتلاش شده به کمک اسناد کتابخانه ای و اینترنتی به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد توسعة مجدد اراضی نظامی درون شهری یکی از مهم ترین فرصت های توسعة درونی است که علاوه بر کیفیت بخشی در عرصة پروژه، با تأثیرگذاری بر بافت پیرامونی به عنوان محرک برنامه های بازآفرینی شهری عمل می کنند. همچنین نتایج نشان می دهد رابطة معناداری بین حضور و مشارکت دولت، شهرداری ها، نهادهای محلی و بخش خصوصی با تحقق تجدید حیات موفق اراضی نظامی وجود دارد. مطالعات، بیانگر این امر است که مهم ترین اصل در فرایند تجدید حیات اراضی نظامی، برنامه ریزی و مشخص کردن جایگاه و نقش سازمان ها و نهادهای مربوطه و مشارکت و هماهنگی های بین آنهاست.
معیارهای مرکزیت جهت تحلیل چیدمان عملکردی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
159 - 173
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نظریه نحوفضا در معماری، امکان تبدیل پلانهای معماری به گراف به وجود آمد و به دنبال آن تئوری گراف به عنوان یکی از اصلی ترین روش ها جهت تحلیل چیدمان فضائی مطرح شد. از ویژگی های مطرح در تئوری گراف که می تواند جهت تحلیل کمی چیدمان فضایی به کار گرفته شود، معیارهای مرکزیت است. تحلیل چیدمان فضائی می تواند کارایی یک پلان را بالا برده و باعث ایجاد ارتباطات فضائی کاراتر گردد. انجام این تحلیل قبل از ساخت امکان ارزیابی طرح را فراهم می نماید. اهمیت این موضوع در پلان های عملکردی بیشتر است. در این راستا این پژوهش به دنبال استفاده از مفاهیم موجود در معیارهای مرکزیت جهت تحلیل روابط فضایی به خصوص در پلان های عملکردی می باشد. برای این منظور یکی از عملکردی ترین کاربری ها یعنی اورژانس بیمارستان ها انتخاب گردیده است. در تحلیل پلان اورژانس باید توجه کرد که نحوه ارتباط و چیدمان حوزه ها و فضاها نقش مهمی را در عملکرد اورژانس بازی می کنند. بنابراین در این پژوهش پلان یک اورژانس که دو حوزه درمانی تحت نظر و فوریت را دارا است جهت تحلیل عملکرد این حوزه ها و فضاهای مرتبط با آنها آورده شده است. در نتیجه ابتدا فضاها و حوزه های موجود در پلان کدگذاری شده و سپس با به کارگیری نظریه نحوفضا پلان به گراف تبدیل شده است. در این راستا برای محاسبه معیارهای مرکزیت از نرم افزار سایتواسکیپ استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که به کمک برخی از معیارهای مرکزیت به خصوص معیارهای مرکزیت بینیت و نزدیکی می توان به تحلیل چیدمان حوزه ها و فضاهای مرتبط با آنها در پلان ها پرداخت.
تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی شهر نظم حاصل از تبلور ذهنیت شهروندان در فضای زندگی آنها یا نظم میان نقش عناصری است که شهر را به عنوان یک کل (سیستم) معرفی می کند. مهم ترین علت متمایز شدن شهرها از یکدیگر سازمان فضایی متفاوت آنهاست که این تمایز از اختلاف نظم هر یک از شهرها به عنوان یک سیستم ناشی می شود. برای پی بردن به کلیت شهر تبریز و سازمان فضایی آن، کشف نظم حاکم بر اجزای شهر که در نتیجه بررسی ارتباط میان شاخص های سازمان فضایی این شهر است، ضروری می نماید. هدف این پژوهش آن است که با استناد به نظریه سیستمی، به بررسی تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار پرداخته و قانون مندی های حاکم بر سازمان فضایی این شهر را تبیین کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ارتباط گسترده شرق و غرب و محدودیت های ساختار زمین در منطقه شمال غرب ایران به عنوان عوامل برپاسازنده شهر و همچنین زلزله و حمله های کشورهای همسایه به عنوان عوامل تهدیدکننده آن در طول تاریخ، نقش حائز اهمیتی در تحولات سازمان فضایی شهر تبریز ایفا کرده اند. با بررسی شاخص های سازمان فضایی شهر و سیر تحولات آنها در طول دوره های تاریخی، قواعد حاکم بر سازمان فضایی شهر تبریز به قرار زیر تعیین شد : مرکزیت شهر در روند تحولات شهر عنصری ثابت و هویت بخش به آن بوده، قلمرو شهر وضعی بی ثبات داشته و در هر دوره در حال تغییر بوده، کل های کوچک شهر تحت تاثیر مرکزیت ثابت و گذرهای اصلی شهر مکان یابی شده و ساختار شهر به عنوان عنصری شاخص، دارای شبکه ای نسبتاً شعاعی از مرکز به سوی لبه های شهر بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مستندات تاریخی از جمله سفرنامه ها، اسناد تصویری و همچنین استنباط های عقلی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است.
معماری
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۲ شماره ۹
تا به افسوس ننشته ایم بافت یزد تختگاه کویر را دریابیم (1)
حوزههای تخصصی:
اخبار کشور: رجال معروفی که در سال 1328 بایران آمده اند
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر: ماوراءالنهر هنر و معماری
حوزههای تخصصی:
مدارس اجتماعی؛ راهکاری کالبدی برای افزایش تعاملات اجتماعی در بستر محله
حوزههای تخصصی:
نظام های طراحی فضاهای شهری و روستایی، فضاهای معماری را به شکل حائلی ب ین فع الیت های عمومی و خصوصی انسان ها در آورده و به وسیله ی حصارهایی که دور آن ها کشیده شده است از میزان دعوت کنندگی و یکپارچگی محیط می کاهند. مدرسه جایی است که اولی ن تجارب واق عی از بودن در محیط جمعی توسط انسان تجربه می گردد. حس تعلق به محیط مدرسه حتی در مواردی که خاطرات آن فراموش شده باشد، در درون انسان پایدار است. چنین ارتباطی، فضای مدرسه را فراتر از یک فضای آموزشی صرف تعریف می کند که مسلما هم به بهبود تجربه ی اج تماعی کمک می کند و هم نگرشی متفاوت به طراحی فضا را می طلبد تا بتوان زندگی اجتماعی را آنگونه که مطلوب است، بازآفرینی نمود. مطالعات نشان می دهد که سناریوهایی برای طراحی مدارس آتی جهت افزایش پاسخ دهی زندگی جمعی و افزایش کارایی مدارس در دن یا در حال تدوین است. این پژوهش، از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحلیل آن ها، ابتدا به روش های ساماندهی محلات سنتی در ایران پرداخته و جایگاه مدارس در آن بررسی می گردد. سپس سناریوهای مختلف رابطه مدرسه و محله مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و تعریف مشخصی از مدارس اجتماعی تبیین خواهد شد. این پژوهش به دنبال یافتن الگوی ی برای برق راری ارتباط کالبدی بین فضای آموزشی و بستر محله است. وجه اشتراک نظریات و سناریوهای مختلف مطرح شده، مدارس اجتماعی را فضاهایی چندمنظوره و در ارتباطی دوسویه با محله معرفی نموده به گونه ای که با کمرنگ تر شدن مرز این مدارس با محیط اطراف، قابلیت گسترش در محله را خواهند یافت و منجر به افزایش مشارکت مردمی، همسان سازی بهره مندی از امکانات، افزایش تعاملات اجتماعی و تغییر الگوی آموزش خواهند شد.