فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۷٬۷۶۴ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۹۷-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، واکاوی خاستگاه دانش اقلیمی معماران سنتی و یافتن نقش مبانی طبی تدابیر اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، به مثابه رفتار تنظیم کننده شرایط محیطی بر سلامت انسان و شکل گیری سازمان فضایی معماری مسکونی چهار اقلیم ایران با تکیه بر مبانی طبی است. روش تحقیق در بخش گردآوری اطلاعات، تفسیری تاریخی و در حوزه شواهد مصداقی، موردپژوهی و تطبیقی تحلیلی و در بخش تحلیل اطلاعات، کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهند مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، بر ویژگی هایی همچون مکان یابی، تنظیم زمانی، تنظیم طبقات ارتفاعی و جهت گیری فضا اشاره دارد. مجموع تحلیل ها حکایت از آن دارد که سازمان فضایی 18 خانه بررسی شده در چهار اقلیم ایران در سلسله مراتبی از طراحی اقلیمی متناسب با مطالعات اقلیمی پزشکان، به عنوان بخشی از آگاهی اجتماعی زمانه، که یکی از معیارهای شکل دهنده سازمان فضایی خانه های سنتی در گذشته بوده، شکل گرفته است و با مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی در طب هماهنگی دارد. نحوه انجام جابه جایی فصلی درون خانه ای به دو عامل زمان و مکان جابه جایی فصلی که در مبانی طبی به آن ها اشاره شده وابسته بوده و در سازمان فضایی خانه ها اثرگذار بوده است و به صورت دووجهی و تک وجهی درون گرا، تک وجهی برون گرا، فصلی، روزانه و شبانه، عمودی و افقی در محور آسمان (بام، بالاخانه، پایین خانه، زیرزمین) و محور زمین (جلوسرا، عقب سرا) انجام می گرفته است. در این میان، جابه جایی فصلی، به عنوان شیوه زندگی اقلیمی و درمان اقلیمی، و جابه جایی فصلی درون خانه ای، به عنوان یک راهکار مناسب اقلیمی، می تواند در جهت حفظ سلامت، بهره مندی از عناصر اقلیمی پایدار و دستیابی به آسایش حرارتی در خانه های معاصر امروزی استفاده شود.
بازتاب کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
5 - 14
حوزههای تخصصی:
روان ناخودآگاه جمعی انسان ها متشکل از کهن الگوهایی است که از طریق انتخاب ها، آئین ها و رفتار آنها در قالبی نمادین بازتاب می شود. یکی از رسانه هایی که می تواند با بازتاب این نمادها عرصه تبلور کهن الگوهای روان ناخودآگاه باشد، معماری و از مهم ترین کهن الگوها، کهن الگوی مادر است. بیان مسئله: مادر برای جنس مذکر بار نمادین بیشتری دارد. براساس آرای یونگ، مادر برای جنس مؤنث، جنبه واقع گرایانه بیشتر و برای جنس مذکر وجه نمادین مؤثرتر دارد. از آنجا که معماری تاریخی ایران ظاهراً عرصه ای مردانه است، می تواند بستر مناسبی برای بازتاب وجوه نمادین کهن الگوی مادر باشد. مسئله این پژوهش چگونگی بازتاب نمادهای کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران است. ضرورتپژوهش: بررسی آثار معماری تاریخی ایران غالباً شامل نقدهای سبک شناسانه، فنی، تاریخی و یا رمزگشایی از نمادهای تصویری مبتنی بر دانش نمادشناسی و فرهنگ دینی بوده است که بیشتر بنیانی خردمحور دارند؛ لذا خلأ نقدهای روانکاوانه در معماری ایران مشهود است. هدف: این پژوهش قصد دارد با اخذ رویکردی میان دانشی، به مفاهیم بنیادین در معماری تاریخی ایران بپردازد و با خوانشی روانکاوانه جنبه های جدیدی را ورای منظر کلی پژوهش هایی که تاکنون انجام شده است، فراهم آورد. پرسش: معماری ایران چگونه از ناخودآگاه جمعی تأثیر پذیرفته است؟ مظاهر کهن الگوی مادر در معماری ایران کدام اند؟ روشتحقیق: تحقیق، کیفی و بنیادین و متکی بر روش توصیفی- تحلیلی است. داده ها براساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج: نتایج پژوهش حاکی است که انگاره زمین مادر در ناخودآگاه ایرانیان وجه تقدس داشته است. این انگاره در نشانه های یونگی کهن الگوی مادر در فضاهای معماری و از طریق آمیزش این فضاها با زمین و عوارض آن بروز یافته است. واژگانکلیدی: معماری تاریخی ایران، کهن الگوی مادر، یونگ.
معرفی اثر-کاسهسازی
حوزههای تخصصی:
مفهوم خلوت و چگونگی تحقق آن در زیست-جهان خانه ایرانی مطالعه تطبیقی آن در خانه ایرانی ماقبل مدرن و خانه مدرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلوت به معنای فرآیندی که طی آن انسان به تنظیم حوزه رابطه خود با دیگران و تجربه خویشت ننگری نائل می شود بیش از هر مکان دیگری در "" خانه "" مجالِ بروز می یابد. این مقوله و تحقق پذیری آن در زیست-جهانِ خانه در این مقاله مورد بررسی و چالش قرار م یگیرد. این پرسش مطرح است که آیا شناسایی و ترسیم مدل های متعدد از نیاز انسان به خلوت، به تأمین همه جانبه آن در محیط خانه ایرانی - به خصوص در دوره معاصر - منتهی شده است؟ هدف تحقیق ارزیابی نحوه و میزان تأمین خلوت در خانه پیشامدرن و مدرن ایرانی برای بازشناسی الگوی تحقق آن در هر یک از این خانه هاست. این تحقیق با رویکردی کیفی و بر اساس روش تفسیری- تاریخی، تحقق طیف خلوت را در دو گروه خانه های پیشامدرن و مدرن ایرانی مورد ارزیابی قرار داده است. فرضیه محوری این تحقیق آن است که عدم توجه به ماهیت طیف گونه خلوت در طراحی فضاهای زیستی و به خصوص "" خانه "" ، سبب شده است تا در بسیاری از موارد این فضاها با عطف به تنها یک وجه از این مفهوم سامان یابند. "" خلوت فردی "" و "" خلوت جمعی "" در دو سوی طیف خلوت و دو وجه هم تراز از یک ماهی تاند و ضروری است توأمان برای تحقق خلوت بهینه مورد توجه قرار گیرند. اولوی تبخشی به هر یک از این سطوح یا نادیده گرفتن هر کدام، می تواند به آسیب های روانی یا اجتماعی بیانجامد و فضای خانه را به محیطی ناکارآمد در تأمین نیازهای ساکنان تبدیل کند. بر اساس نتایج حاصله، در بسیاری از موارد برخورد تک بعدی و یک جانبه با ماهیت طیف گونه خلوت در هر یک از این دو گروه خانه ها، به حذف بخشی از قلمروها منجر شده است. همین امر سبب شده است تا هویت فردی و هویت جمعی ساکنان خانه، هر کدام در یک گروه از این خان هها مجالِ بیشتری برای بروز بیابند؛ لذا جهت تأمین همه جانبه نیازها و ایجاد تعادل میان این دو، توجه همه جانبه به طیف خلوت و اهتمام به تحقق همه وجوه آن، م یتواند به عنوان رویکرد فراگیر مورد توجه قرار گیرد.
شناسایی گونه های سقف های تیر چوبی تخت در خانه های تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.
ارزیابی عدالت فضایی در توسعه مجدد فضاهای شهری؛ مورد پژوهی : طرح موضعی عتیق شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
43 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : تاکنون تعریف واحدی از مفهوم عدالت فضایی در شهرسازی ارایه نشده است. این موضوع نشان دهنده وابستگی این مفهوم به شرایط اجتماعی، سیاسی و جهان بینی هر جامعه است. پذیرش دربست هرکدام از تعاریف غربی، می تواند شهرسازی ایرانی- اسلامی و طرح های شهری را از هدف اصلی خود، که همانا تجلی آرمان های مکتب اسلام در فضاهای شهری است، دور کند. هدف : هدف اصلی این پژوهش از یک سو، کشف یک صورت بندی بومی از مفهوم عدالت فضایی براساس آرای متفکران مسلمان در ساحت شهرسازی است؛ و از سوی دیگر این پژوهش به دنبال فهم رویکرد طرح موضعی عتیق شهر تبریز در زمینه چگونگی دست یابی به عدالت فضایی است. روش تحقیق : در این پژوهش در بخش تبیینی از روش استدلال منطقی و در بخش ارزیابی از روش تحلیلی-توصیفی بهره گرفته شده است. همچنین از شیوه های اسنادی و پرسش نامه ای برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شده است. یافته های تحقیق : از بررسی آرای متفکران مسلمان چنین استدلال می شود که محورهای کانونی عدالت در مکتب اسلام «حق گرایی، ظلم ستیزی، انصاف گرایی و اکرام انسان» است. از ترجمان فضایی این محورها در ساحت اجتماع شهری می توان به ترتیب به معیارهای «حق مردم بر شهر، بسیج مردمی، تعادل فضایی و توانمندسازی» نایل شد. این معیارها در عین حال که به برون دادهای عادلانه توجه می کنند، فرآیندهای دست یابی به آنها را نیز جستجو می کنند. طرح موضعی عتیق شهر تبریز، دستیابی به عدالت فضایی را تنها از طریق برون دادهای عادلانه جستجو کرده و نسبت به اصلاح ساختارهای قدرت و فرآیندهای تصمیم سازی بی توجه بوده است؛ این مهم در عمل موجب نارضایتی شهروندان شده است.
خاستگاه معماری مدرن در تهران؛ بررسی و شناخت اولین بنای سبک معماری مدرن در پایتخت کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به بناهای ایجاد شده در تهران می توان بیان نمود که در حال حاضر معماری مدرن فراگیرترین سبک معماری در این کلان شهر شده است. اگرچه از آغاز معماری مدرن بیش از یک سده می گذرد ولی نقطه آغازین این شیوه در ایران و پایتخت آن تهران مشخص و تحلیل نشده است. در تحقیق حاضر دو پرسش پژوهش مطرح است: (1) خاستگاه ورود نهضت معماری مدرن به تهران در چه زمانی بوده است؟ و (2) نمونه های اولیه معماری سبک مدرن در تهران کدام است و ویژگی آن ها چیست؟ در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی به منظور شناخت و تبیین خصوصیات اولین ساختمان های سبک مدرن در تهران و توصیف و استنباط این بناها استفاده شده است. پژوهش حاضر نخست به خصوصیات و ویژگی های شکل گیری معماری مدرن در غرب می پردازد. در واقع معماری مدرن اولیه 1 و عالیه (یا متعالی) 2 و سبک های مرتبط با آن ها تعریف شده، در این بیان شاخص ترین شیوه ها و سبک های مطرح دوره معماری مدرن عالیه بیان می گردد. سپس با بررسی ورود و حضور آن در ایران و تهران، با نگرشی تطبیقی و مقایسه ای به اولین آثار معماری مدرن می پردازد. این بناها در دو جدول متمایز و با این رتبه بندی که اولین بناهای تهران در دو سبک «آرت دکو» 3 و «سبک بین المللی» 4 ایجاد شده اند ارائه می گردند. این جداول که شامل اطلاعاتی چند از بناها است نشان می دهد که کدامین بناهای ارائه شده از اولین آثار معماری برگرفته از سبک معماری مدرن بوده اند.
واکاوی تأثیرات کلان روندها بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری؛ نمونه موردی بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروزه شاهد افزایش روزافزون رویدادهایی هست که در سرتاسر کشورها جریان می یابند. به تبع این موضوع، نیازها و مسائل جدیدی در شهرها در حال پیدایش است که شهرها را از اصالت و خصوصیات زمینه ای خود دور می کند. شهرهای کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و تحت تأثیر این کلان روندها و روندها قرارگرفته اند. ازاین روی، هدف اصلی مقاله حاضر "فهم تأثیرات کلان روندها و روندهای جاری بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری" است. روش پژوهش، ترکیبی پیچیده، با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، تکنیک دلفی (پرسش نامه، مصاحبه عمیق)، تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری است. با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده، بیست و یک روند در شهرهای معاصر ایرانی شناسایی شد. سپس روندهای دوازده گانه شهر تبریز تبیین شدند و با بهره گیری از تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری، آینده شهر ایرانی-اسلامی در مواجهه با روندهای شهر تبریز در قالب سناریوهای سه گانه شهری، واکاوی شد. جهت گیری سناریوی وضع موجود در بافت تاریخی تبریز، به سمت سناریوی بدبینانه، از نکات مهم در سناریونگاری محسوب می شود که لزوم بازنگری جدّی در سیاست های شهری را نشان می دهد. بی توجهی به روندها و تأثیرات آن ها بر شهر و ویژگی های آن و پافشاری بر فرآیندهای فعلی در ساختار شهر، زیان های جبران ناپذیری را بر شهرها و اصالت آن ها وارد می کند. ازاین روی، شناسایی دقیق و توجه ویژه به کلان روندها، خاصّه روندهای شهرهای معاصر، منجر به تحول در نوع نگرش سیستم مدیریت شهری می¬شود و این نگاه آگاهانه بستری مطلوب در جهت تعالی شهر فراهم می آورد.
بازشناسی تطبیقی الگوهای هندسه فراکتال در معماری و منظر باغ ایرانی نمونه موردی: باغ گلشن طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
31 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بحث بازگشت به طبیعت و الگوبرداری از آن به عنوان یکی از ضرورت های مهم در دنیا مطرح شده است. معماران ایرانی در به کارگیری مقیاس و اتصال مقیاس های متفاوت به یکدیگر و همچنین در برخورد با طبیعت پیرامون موفق بوده اند. هندسه در عین مجرد بودنش مهم ترین زبانی است که معمار به وسیله آن کیفیت های ویژه فضایی را می آفریند. هدف پژوهش: در این مقاله به موضوع باغ گلشن با بیان ویژگی هایش (دوران گرایی، رویش گرایی، درون گرایی و مرکزگرایی، قرینگی، چندلایگی) در باغ آرایی ایرانی پرداخته شده است، درصورتی که هندسه فراکتال دارای ویژگی هایی شامل (هندسه غیرخطی، بی نظمی، غیرمتعارف، هندسه نااقلیدسی، آشوب زدگی و قوانین خاص) است که بیانی از طبیعت گرا بودنش و نداشتن سکون و آرامش هندسه ای است.روش پژوهش: روش کار، استدلال منطقی از نوع توصیفی-تحلیلی و شامل دو مرحله است؛ اول، مطالعات کتابخانه ای و استدلال برای تبیین اعتبار درونی هندسه باغ ایرانی؛ دوم، تفسیر رابطه ای جدید میان یافته های حاصل شده از باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی و مقایسه با هندسه فراکتال جهت تبیین اعتبار بیرونی.نتیجه گیری: آنچه از پژوهش حاضر برمی آید این است که اگر باغ ایرانی در نظام های ساختاری، گیاهی، آبیاری و کارکردی دارای ویژگی های فراکتالی باشد، می توان این ویژگی را به کل باغ تعمیم داد. باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی با بهره گیری از تمامی ویژگی های هندسه فراکتال و با الهام از طبیعت و همچنین بهره مندی از انعطاف پذیری هندسه ای، معین و قابل شناخت در کل طرح و استفاده از فرمی همچون پنج ضلعی که در طبیعت فراوان دیده شده و قابلیت زیادی در فراهم کردن ویژگی های مذکور دارد، دارای اصول طراحی معماری فراکتال است.
اصول طراحی داخلی ساختمان های مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری
حوزههای تخصصی:
امروزه بیش از نیمی از عمر انسان شهرنشین در خانه می گذرد؛ لذا کیفیت فضای داخلی بر شیوه رفتار،عواطف و بسیاری دیگر از جنبه های فیزیکی و روحی ساکنان اثرگذار است. از دیگرسو به واسطه شرایط اقتصادی و تغییرات در شیوه زندگی انسان معاصر شاهد حداقلی شدن مساحت مسکن و نیاز به بهره بردن حداکثری از آن هستیم. در طول تاریخ پاسخ گویی به شرایط متغیر و نیازهای جدید همواره ضرورتی جدایی ناپذیر از معماری بوده است. ضروریست، کیفیتی که محیط های معماری و طراحی داخلی را به عنوان عناصری تلفیقی، در جهت تأمین منافع چندگانه کاربران و افزایش منفعت همه جانبه «مدیریت» می کند، «انعطاف پذیری» می نامیم. برای دست یابی به کیفیت «انعطاف پذیری» معماری و طراحی داخلی «پر محتوا» و « چند عملکردی » باید به مفاهیم ساده و پیچیده در طراحی داخلی توجه نمود و در نهایت ویژگی های بصری قابل ملاحظه ای را خلق نمود که ما را به سوی اهدافی چون «تأمین نیازهای عملکردی فضا با حداکثر کارایی»، «صرفه جویی هزینه های ساخت در دراز مدت» و «تأمین نیازهای عاطفی انسان» و ... هدایت کنند. هدف از این پژوهش بازشناسی اصول طراحی داخلی انعطافپذیر در مسکن می باشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای رابطه ی انعطاف پذیری و طراحی داخلی و چگونگی تأثیر آن در ارتقاء کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند، پارادایم انعطاف پذیری با طراحی داخلی در ارتباطی مستقیم بودم و ار طریق انعطاف پذیری عملکردی و اثرات نور، رنگ، گیاه، مصالح و اصول روانشناسی محیطی امکان ارتقا کیفیت فضای داخلی را خواهد داشت.
ارزیابی تطبیقی ادراک فضای شهری از نظرگاه مخاطبین و متخصصین عرصه شهری (مطالعه موردی مجموعه شهری امامزاده صالح تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله ای که در تفکر امروزی طراحی شهری به چشم می خورد در نظر گرفتن طراحی شهری به عنوان یک محصول تمام شده و کامل به جای""فرایندی بلند مدت و ادامه دار است که با مکانیزم های اجتماعی و سیاسی در هم بافته شده باشد"". نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد شکل گرا، از طرح محوری به فرایند محوری و از دستوری به تعاملی مشارکتی تبدیل می کند، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد. آنچه در اینجا دنبال می شود مدنظر قرار دادن تؤامان جایگاه کاربران و سازندگان فضای شهری است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بعد اجتماعی فضاست. ادراک شهروندان از فضا تؤام با ریشه های فرهنگی و عرف جامعه تعلق فرد به آن، زمینه ساز شکل گیری چارچوب عملی فرد در استفاده از فضا و بروز رفتارهای اجتماعی در محیط است. در ساماندهی و احیاء هر محیط شهری باید سه عامل را هم زمان مدنظر قرار داد : محیط شهری یا فضا، کاربران در فضا، و طراحان بر فضا. هر محیط شهری در گذار به شخصیت مکانی خویش باید ریشه های هویتی و ساختار معنایی خود را در زمان تداوم بخشد تا موجد جاری شدن زمان در مکان شود. آنچه در عرصه های واجد پیشینه هویتی در شهر امروز مشهود است تنزل مکان نسبت به پایه های معرفت شناختی آن و ضعف ادراک لایه های مختلف زمانی در فضاست. این پژوهش بر آن است ارزیابی کیفیات ادراک مکان را با تکیه بر ""فضای وجودی عمومی"" مخاطبین و متخصصین عرصه شهری مورد توجه قرار دهد. در این راستا، مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش تهران (محدوده فضای مقابل امامزاده و بازار، حدفاصل بستر رود جاری و میدان تجریش)، را به عنوان نمونه ای موردی مورد سنجش قرار داده و به صورت اخص به این پرسش پاسخ دهد : در ارزیابی سنجه های ادراکی مکان مورد پژوهش مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش چه وجوه افتراق و تفاوتی میان نگرش شهروندان و متخصصین شهری وجود دارد. داده های کمّی و کیفی حاصل از پرسشنامه در برداشت اطلاعات ذهنی مخاطبین از کیفیات مکان، در قالب نقشه و نمودار به روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سطح سنجش مناسب تر شهروندان نسبت به متخصصین در غالب هنجارهای مورد ارزیابی است. لیک سنجش شهروندان نیز در هر هنجار کمتر از ""متوسط متمایل به خوب"" است. لذا در ارزیابی کلیت یک فضا تا زمانی که نیازهای نخستین فرد در مواجهه با عرصه عمومی پاسخ داده نشود، فرد قادر به دستیابی به ادراک سطوح بالاتر کیفیات محیطی نخواهد بود. دراین تحقیق با مراجعه به آراء مردم و متخصصان سعی شده است به کیفیات شهریِ متعارف معنایی عمیق تر و هم پیوند با مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی داده شود.
روایتِ خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۲۵-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زندگی در خانه، موضوعی است که به روشی منطبق با ویژگی های خاصِ فهم و بازنمایی این تجربه نیاز دارد. کیفیتِ تجربه زیسته در حضور هم زمان ساکنِ خانه و کالبد آن آشکار می شود و روشی که برای تحقیق درباره آن انتخاب می شود هم باید به این یکپارچگی فاعلِ شناسایی و موضوعِ شناسایی ملتزم باشد تا بتواند کیفیتِ منحصر و زنده تجربه را عمیقاً دریابد و آن را به دیگری منتقل کند. این یکپارچگی در وجوه مختلفی از تجربه زیسته در خانه قابل شناسایی است؛ این نوشتار با رجوع به آرای پدیدارشناسان معماری آن وجوه را معرفی می کند تا روشی مناسب برای فهم و بازنماییِ کیفیتِ تجربه زیسته در خانه بیابد. ویژگی هایی چون پیوستگی زمانِ درونی و بیرونی در تجربه زیسته، ملموس و مخیل بودنِ آن باعث می شوند که فهمِ روایی به عنوان بستری مناسب برای تحقیق درباره تجربه زیسته مطلوب در خانه معرفی گردد و حفظ کیفیتِ زنده آن به این ترتیب ممکن باشد. سپس با توجه به وجوه اساسی تجربه زیسته و کیفیتِ خاصِ هر تجربه مکانی، روند تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه و نکات قابل توجه در آن، از ابتدای جمع آوری اطلاعات تا ارائه نهایی روشن می گردد و دو شکل از روایت که متمرکز بر اثر مکان در تجربه زیسته مطلوب در خانه هستند، برای بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه با عنوان «روایتِ خانه» معرفی می شوند. یکی روایتِ خانه به بیانِ ساکنان و دیگری روایتِ خانه به بیانِ محقق که هریک قابلیت ها و محدودیت هایی خاص خود دارند. در انتها و به عنوان مورد پژوهی، استفاده از این روش در تحقیقی نمونه بر خانه های برهه گذار معماری تهران می آید.
مقدمه ای بر تحلیل هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی چگونگی تأثیر علم هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری به وسیله ی روش های طراحی معماری وابسته به بستر یا متن پروژه می باشد. روش های طراحی ذکر شده در این پژوهش دارای مفهوم طراحی مشترکی هستند و آن مفهوم متن معماری می باشد. روش های طراحی معماری موردمطالعه در این تحقیق زمینه گرایی و توسعه گرایی می باشد. روش تحقیق کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و سپس تحلیل و بررسی این اطلاعات و همچنین ارائه نمونه های موردی مربوط به روش های طراحی معماری مذکور، روش این پژوهش بوده است. از نتایج این تحقیق می توان به توصیف روش های طراحی زاینده در تولید فرم ها و کالبدهای معماری و شهرسازی از طریق تفسیر و خوانش متن موجود اشاره کرد. با استفاده از مفاهیم این روش ها می توان در بافت های تاریخی از روش های زیر در طرح معماری بهره برد 1. استفاده از آثار و بقایای قدیمی یا حتی توصیفات آن به عنوان ایده، ساختار یا زیرنقش طرح جدید 2. طراحی اثری حاوی روح، مفاهیم، کارکرد یا خاطرات بنای پیشین.
اصول نوسازی متوازن بافتهای فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توازن و تعادل لازمه پایداری یک سیستم است. به هم خوردن موازنه میان شاخص های "" تراز میانگین شهر "" در بافت های فرسوده به دلیل قطع یا اختلال شبکه ها، جریان ها و پیوندهای آن، موجب تشدید پدیده عدم توازن و در نتیجه، اختلال در نظم پایدار سیستم این باف تها شده است. رویکرد نظریه نوسازی متوازن ب هعنوان یک نظریه بومی، معطوف به تلاش برای تغییر الگوهای ناکارآمد و تولید الگویی نوآورانه است. این مطالعه با هدف دستیابی به توازن در مسیر بررسی، شناخت و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر آن، از طریق شناخت و تبیین رابطه بین متغیرهای توازن و نوسازی صورت گرفته است. دستیابی به نظریه از سطح ارتباط "" ذهنی "" به ارتباط "" عینی "" حرکت کرده و سپس از ارتباط عینی به رابطه ذهنی بازگشته و آن را مورد تأیید قرار م یدهد، به این ترتیب حرکت رفت استقرایی و حرکت برگشت قیاسی بوده است. نظریه نوسازی متوازن سعی دارد توازن را در سیستم نوسازی بافت های فرسوده شهری با شش خِرد «هنجاری- راهبردی "" ، "" کاربردی- بومی "" ، "" اجتماعی- اقتصادی "" ، "" روی های- محتوایی "" ، "" تبینی- تجویزی "" و "" علمی- عملی "" بازتعریف کرده و اصول نوسازی متوازن را تبیین و معرفی کند. یافته های مطالعات انجام شده، چارچوبی را برای "" توازن میان دوپارگی های متوالی اجزاء و عناصر شبکه های موضوعی بافت و توازن شبکه های کل سیستم "" شامل اصول چهارگانه : توازن )ب هعنوان سلول بنیادی نوسازی(، پرهیز از پیچیدگی )میان عناصر پیچیده و چندوجهی نوسازی(، توالی دوپارگ یها )به عنوان کوچک ترین واحد تشخیص، شناسایی و سنجش توازن( و تعامل درونی و بیرونی )برقراری تعاملات پیوسته شبک هها و کل سیستم با یکدیگر( حاصل کرده است.
تبیین زمینه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
195 - 216
حوزههای تخصصی:
تاریخ شهرسازی قرن بیستم، مملو از نظریات و روش هایی است که به مفروضات هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستی) وابسته هستند؛ در واقع، برنامه ریزی شهری پیش از اواخر دهه هفتاد میلادی، میراث تسلط رویکرد عقلائی مدرنیستی دهه 50 و 60 م. است. در دهه 60 و 70 م.، بروز آثار فلسفه ساختارگرایی در نظریه شهرسازی، تا حدودی باعث کاهش اقتدار مدرنیسم و اثبات گرایی شد و این سیر تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرایی و اندیشه های پسامدرن در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری انجامید به گونه ای که پساساختارگرایی، نقطه عطف این چرخش پارادایمی محسوب می شود. با گذشت چند دهه از این چرخش پارادایمی، هم چنان ابهاماتی درباره اصول و ویژگی های این پارادایم در برنامه ریزی شهری و زمینه های شکل گیری آنها وجود دارد. این مقاله با روش بازبینی سیستماتیک منابع و تکیه بر ابزار مطالعه تطبیقی و روش اسنادی در جمع آوری داده ها، ابتدا اصول فکری و فلسفی دو جریان پوزیتویسم و ساختارگرایی و بازتاب آن در برنامه ریزی شهری را مورد مطالعه قرار داده و سپس به هدف اصلی پژوهش یعنی تبیین ریشه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی و بیش از 130 ماخذ بازبینی شده در حوزه پساساختارگرایی در فلسفه، فیزیک، جغرافیا، برنامه ریزی و... به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ریشه نظری اصلی برنامه ریزی پساساختارگرا مبتنی بر "هستی شناسیِ شدن" و متافیزیک پویشی است. بر اساس این یافته ها، ارتباطی بودن فضا-زمان، درهم بافتگی واقعیت های شهری و فضایی، کثرت گرایی، چندسطحی بودن مسائل شهری (فراباشندگی و درون باشندگی همزمان)، و مجادله محوری، اصول برنامه ریزی شهری پساساختارگرا محسوب می شوند. همچنین نمونه های عینی برنامه ریزی پساساختارگرا، سابقه ای نزدیک به دو دهه داشته و تحقق واقعی این پارادایم در عمل برنامه ریزی نیازمند تحول اساسی بسترهای رسمی نهادی و سنتی برنامه ریزی در سراسر دنیا و نیز گسترش مقیاس و تعداد کنشگران و تنوع پروژه های برنامه ریزی شهری، در کنار ادامه پژوهش های نظری و تضارب آرا در این حوزه است.
دستاوردی تحلیلی از تأثیر محیط فیزیکی یادگیری بر بهبود جو روانی مدارس از دیدگاه دانش آموزان مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
109 - 121
حوزههای تخصصی:
بهبود جو روانی مدارس که بر یادگیری دانش آموزان تأثیرگذار است، نیازمند ارتقای کمی و کیفی محیط فیزیکی یادگیری می باشد. با وجود این مطالعات انجام شده روی محیط های یادگیری کمتر به آن توجه کرده اند. هدف از این پژوهش بررسی روابط میان مؤلفه های محیط های یادگیری و جو روانی مدارس می باشد. روش تحقیق این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد و تحلیل های کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و روش رگرسیون خطی چندگانه انجام پذیرفت. ابزار تحقیق پرسش نامه است که بین 120 نفر از دانش آموزان داوطلب در سه مدرسه دخترانه توزیع شد. بر اساس نتایج، روابط معن ی داری بین مؤلفه های محیط فیزیکی یادگیری و جو روانی مدارس یافت شد. به ترتیب مؤلفه های محیط های درونی، محیطه ای بیرونی و فضای اجتماع والدین بر بهبود جو روانی مدارس تأثیرگذار بود. لزوم توجه معماران به دیدگاه دانش آموزان در ارزیابی محیط های یادگیری و همچنین توجه ویژه به طراحی فضاهایی نظیر ایستگاه های گروهی، فضای تجمع والدین و مشارکت آن ها در تعلیم تربیت فرزندانشان در مدارس مورد نظر می باشد. همچنین در محیط کلاسی با توجه به اهمیت آن به عنوان یکی از فضاهای درونی، اعمال نظریات یادگیری نوین چون تجربه گرایی و اجتماع محوری مورد توجه می باشد.
طاقها
منبع:
اثر ۱۳۵۸ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
جستاری بر فلسفه پدیدار شناسی مکان؛ بررسی اندیشه های دیوید سیمون در رابطه با مفهوم خانه به مثابه یک مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۷
1 - 14
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، موضوع پر اهمیت «خانه» ، نه صرفاً بر اساس دیدگاه های کالبدی مرسوم، بلکه به مثابه یک مکان، از دریچه نگاه پدیدار شناسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در این نوشتار، به طرح دیدگاه های پروفسور «دیوید سیمون» اندیشمند مطرح قرن حاضر در حوزه پدیدار شناسی مکان، پرداخته شده و ویژگی ها و نیز رویکردهای موجود به این حوزه فلسفی از دریچه نگاه ایشان بیان گردیده است. در ادامه، کلید واژه های پدیدار شناسی )نظیر زیست جهان، مکان ( با زبان ساده و در عین حال جامعِ «سیمون» برای استفاده در بحث پیش رو، تعریف شده است. همچنین نگاه سیمون به مقوله پر اهمیت «خانه» به مثابه یک مکان، با مطرح نمودن یافتههای وی در ارتباط با تجربه «حس در خانه بودن )راحتی در مکان(» تکمیل گردیده و با تحلیل و بررسی ابعاد پنج گانه این تجربه پیکره اصلی این نوشتار شکل یافته است.
روش های طراحی مسکن انعطاف پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
95-106
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری در طراحی مسکن معاصر را می توان - با توجه به تغییرات ابعاد زندگی و معیشت - به عنوان راه حلی برای جلوگیری از گسیختگی تعاملات بین جامعه، مردم و فضای زیستی در نظر گرفت؛ زیرا خانه را باید متناسب با نیازهای در حال تغییر انسان طراحی نمود. انعطاف پذیری به ایده انطباق در طول زمان اشاره دارد. بنابراین، مسکن انعطا فپذیر مسکنی است که می تواند با تغییر نیازهای کاربران سازگار گردد و به درک نیازهای مورد انتظار کاربران با مشارکت آنها منجر شود. مشارکت مردم در این فرآیند، امکان انطباق مسکن با نیازهای آنها را افزایش می دهد و در نتیجه رضایت عمومی از مسکن را بالا می برد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و با مطالعات موردی با هدف بحث و بررسی در مورد زمینه های مفهومی و عملیاتی طراحی مسکن در کشورهای مختلف شکل گرفته است و این موضوع را با تمرکز بر چند پروژه مسکونی مورد بحث قرار می دهد. ساختار تحقیق بر این ایده استوار که انعطاف پذیری به عنوان مفهوم فراگیری که شامل انواع مختلف است را می توان برای توسعه مسکن در همه دوران ها به کار برد.
هم بودی موسیقی و فضای شهری ؛ با تأکید بر عزاداری در شهر تهران (دوره قاجار تا پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد موجودیت و بقای موسیقی در شهر به مثابه مصداقی از هنر شهری در گروی تعامل توأمان سه مؤلفه هنرمند، فضای عمومی و شهروندان به عنوان مخاطبان هدف است. به این معنا که بی توجهی و حذف یکی منجر به تغییر ماهیت کل خواهد شد و نه تنها تأثیرگذاری و کیفیت بخشی هایی همچون افزایش حس هویت و تعلق به شهر را که از حضور هنر در فضای شهری انتظار می رود محقق نخواهد کرد که گاه حتی به اغتشاشاتی نیز منجر می شود. با طرح این مسئله، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخگویی به پرسش های زیر درخصوص موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دورة قاجار و پهلوی اول بوده است : بقای حیات عزاداری موسیقایی از چه نسبتی با ساختار فضای شهری برخوردار بوده است؟ موسیقی عزاداری در فضای شهری دارای چه کیفیاتی بوده است؟ تحولات فرهنگی اجتماعی ناشی از ورود مدرنیته چه تأثیراتی بر حیات شهری موسیقی عزاداری داشته است؟ این پژوهش براساس مستندات نوشتاری و تصویری، موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دوره های مذکور را در دو گروه عزاداری های مذهبی و غیرمذهبی شامل «تعزیه»، «نوحه خوانی، دسته گردانی و سینه زنی» و «تشییع جنازه صاحب منصبان دولت و درباریان» به مثابه هنر شهری مورد سنجش قرار می دهد و چنین نتیجه می گیرد که در دوران قاجار ارتباط دوسویه ای میان فضای عمومی از قبیل میادین، جلوخان ابنیه عمومی، تکایا و خیابان ها به عنوان بستر شکل گیری تعاملات شهروندان و اجراکنندگان عزاداری ها با شکل اجرای موسیقی عزاداری برقرار بوده است. بنابراین ضمن برخورداری از همراهی توأمان سه مؤلفه نامبرده، موسیقی عزاداری در شهر به مثابه هنر شهری تلقی می شود و به خوبی نقش خود را در ایجاد فضای جمعی، خلق هویت شنیداری و کیفیت بخشی به فضاهای عمومی ایفا می کند، درحالی که پس از مشروطه با ورود فرنگی مآبی به ویژه تحت تأثیر سیاست های فرهنگی پهلوی اول و بروز پیامدهایی چون تخصیص فضاهایی غیرعمومی به اجرای انواع موسیقی، عدم حضور هنرمندان آگاه و مشارکت شهروندان فعال به تدریج این هنر از ماهیت یک هنر شهری فاصله می گیرد و ضمن از دست دادن کارکرد خود دچار عارضة بی هویتی نیز می شود.