فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۸۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تکیه به عنوان مکانی مقدس، تجلی کالبدی فرهنگ شیعی و ارزش های نهفته در قیام عاشورا است که منشأ پیدایش آن، برخاسته از نیازهای معنوی و باورهای مذهبی شیعیان می باشد. این بنا به دلیل ماهیت معنوی، نزد مردم از منزلت و قداست والایی برخوردار است؛ ازاین رو به عنوان عنصری شاخص، نقش مهمی در کالبد فضاهای شهری و روستایی دارد. تکیه اجابن یکی از تکایای تاریخی شهر بابل است که در بافت قدیمی شهر قرار دارد. ساختار این بنا از الگوهای رایج معماری تکایای مازندران در دوره قاجار تبعیت نموده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل عناصر کالبدی و فضایی این بنا با محوریت نقش اقلیم در شکل گیری ساختار آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و داده ها به صورت مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج بیانگر آن است که نوع مصالح، فرم و ساختار بنا و محوریت آن متأثر از شرایط اقلیمی منطقه می باشد و در این بنا از راهکارهای اقلیمی مناسبی جهت کنترل شرایط محیطی و ایجاد فضایی مطلوب استفاده شده است.
واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری استان گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
محیط های شهری گیلان با جاذبه های متنوع طبیعی، تاریخی و فرهنگی، استعداد فوق العاده ای برای توسعه صنعت گردشگری دارد، اما علی رغم سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های گردشگری، در این عرصه نتوانسته توسعه یابد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری گیلان است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی، و با استفاده تئوری زمینه ای و مدل FARAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. جامعه آماری نیز متخصصان در حوزه مطالعات شهری و گردشگری است، که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. طبق مدل تئوری زمینه ای، موانعی از جمله: عدم بهره گیری از نیرو های متخصص، بازاریابی نامناسب، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری، مشکلات نظام اداری و خط مشی، عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط، عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص را استخراج شد، که با استفاده از مدل آراس فازی، به ترتیب موانع عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط با مقدار وزن 490/0، مشکلات نظام اداری و خط مشی با مقدار وزن 488/0، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری با مقدار وزن 477/0، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری و عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی با مقدار وزن 467/0، بازاریابی نامناسب با مقدار وزن 463/0، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص با مقدار وزن 458/0، بیشترین و کمترین میزان اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
ارائه راهبردها و ملاحظات معماری در شناسایی مؤلفه های مؤثر در طراحی اقامتگاه توریستی گردشگری با رویکرد ارتقاء اکوتوریسم
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثرات گسترده اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و زیست محیطی توریسم بر توسعه پایدار می توان دریافت که تحقق بسیاری از اهداف توسعه پایدار شهری، در گروی توسعه صنعت گردشگری است. گردشگری در سالیان اخیر، به عنوان یکی از صنعت های پردرآمد در کشورهای توسعه یافته مطرح بوده که علاوه بر سود اقتصادی برای مناطق هدف گردشگری، موجب توسعه آن مناطق در ابعاد متفاوت می گردد. علاوه بر آن، صنعت گردشگری به نوعی موجب پیوند فرهنگی افراد مختلف در یک جامعه یا حتی جوامع دیگر می شود. این مقاله در پی آن است تا با بررسی منابع موجود و مطالعات کتابخانه ای که در راستای تبیین نقش معماری در اکوتوریسم و رسیدن به مفهوم جدیدی تحت عنوان معماری اکوتوریسم می باشد، ضمن مروری بر مفهوم صنعت گردشگری، اکوتوریسم و پایداری؛ راهکارهایی جهت دستیابی به پیشرفت این صنعت ارائه دهد. از این رو، به این منظور گردشگری و اکوتوریسم از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از نظر متخصصان و صاحب نظران بررسی شده است، تا اصول و شاخص های مؤثر در طراحی اقامتگاه توریستی گردشگری از ادبیات موضوع استخراج شود. در نتیجه در این پژوهش محققان تلاش کرده اند با ارائه راهکارهایی در جهت معماری منطبق بر رویکرد اکوتوریسم، گامی برای حفظ، گسترش و ارتقاء محیط زیست بردارند که در راستای آن ارتقاء صنعت گردشگری و از پس آن رونق اقتصاد را در پی دارد.
ارزیابی تأثیر توسعه معماری میان افزا بر مشارکت اجتماعی شهروندان در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: گذر تاریخی محمدیه شهر قزوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
83 - 102
حوزههای تخصصی:
توسعه معماری میان افزا با پرداختن به توسعه در درون و بازتوسعه محدوده، بااستفاده از پتانسیل های آن (مانند تاریخی بودن) سعی در بهره برداری از زمین های بلااستفاده و فرسوده در بافت شهری، از طریق خلق و یا بازسازی فضا، جهت جلوگیری از خزش شهری و بهبود شرایط بافت داشته و در شهرهایی نظیر قزوین که دائما در حال افزایش جمعیت بوده و موانع طبیعی و مصنوعی سبب محدودیت جهات گسترش آن شده، مهم تر می نماید. چون توسعه معماری میان افزا، میان بافت و در ارتباط مستقیم با جامعه شکل می گیرد، مشارکت اجتماعی به معنای فعالیت های ارادی افراد جهت ارتقاء حیات اجتماعی خود، به عنوان پتانسیلی در تمامی مراحل توسعه مدنظر قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پرداختن به بیان چگونگی رابطه میان دو متغیر فوق بااستفاده از روش تحقیق همبستگی می باشد. پس از مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی، شاخص ها، مؤلفه ها و گویه هایی برای متغیرها تبیین، مدلی مفهومی جهت توجیه همبستگی آن ها ارائه و مطابق آن پرسشنامه ای تدوین و توزیع شد که با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ، میزان پایایی آن تعیین و با استفاده از روش SPSS، ضریب پیرسون معادل 0.830 (نشان از همبستگی بالا و مثبت متغیرها) و ضریب معناداری معادل 0.000 (نشان از رابطه ای معنادار میان متغیرها)، محاسبه شد. نتیجه این پژوهش بیان می دارد که مفهوم توسعه معماری میان افزا با هدف تأمین نیازهای همه جانبه کاربران و با توجه به پتانسیل های موجود در محل، سبب ایجاد اعتماد و ارتقاء حس رضایت در افراد و نتیجتا منجر به گسترش همکاری و استفاده از توانایی های بالقوه آنان شده و افزایش مشارکت اجتماعی را در تمامی مراحل سبب می شود.
بررسی تاثیر مولفه های شخصی افراد بر میزان رضایتمندی از محیط مسکونی نمونه ی موردی: منطقه 5 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
مطالعات رضایتمندی گونه ای از تحقیقات کاربرمدارانه است که امروزه در جهت ارتقاء سطح ارزشی نظر کاربران رونق یافته و از گونه های مهم آن تحقیق در زمینه میزان رضایت از مسکن می باشد. در این محتوا محققین بسیاری بر انواع عوامل، دسته بندی آن ها، فرآیند ایجاد رضایت و ... نظریات متعددی را مطرح نموده اند. اما تا کنون با وجود مطرح شدن تاثیر عوامل شخصی و فرهنگی بر میزان رضایت همچنان در بررسی عوامل موثره و تدوین برنامه های طراحی گاها از تحقیقات انجام شده در سایر بسترهای فرهنگی استفاده شده است که نتیجه ی مثبتی را در پی ندارد. لذا در این تحقیق در پی بررسی میزان رضایتمندی ساکنین منطقه ی موردی از هر یک از عوامل رضایتمندی، مولفه های شخصی، اجتماعی، محیطی، کالبدی و فرهنگی موثره بر متغیرهای رضایتمندی نیز سنجیده و میزان تاثیر هر یک مشخص می گردد.به منظور پاسخ به اهداف مطرحه پژوهشی میدانی با جامعه ی آماری 259 نفراز میان ساکنین ساختمان های کوتاه مرتبه منطقه ی 5 شهرداری تهران، به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انجام گرفت که در آن رضایتمندی به عنوان متغیر وابسته و عوامل موثر بر آن به عنوان متغیرهای مستقل مورد سنجش قرار می گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از سطح رضایت نسبی ساکنین (متوسط) از عوامل کالبدی، محیطی و فرهنگی بود و در زمینه ی عوامل اجتماعی رضایت پایین مشاهده گردید. در بحث نهایی تحقیق از میان دوازده مولفه ی شخصی مورد آزمون در جهت شناخت میزان تاثیرگذاری مشخص گردید که مولفه های سن، نقش اجتماعی، مالکیت و متراژ واحد مسکونی دارای بیشترین حد تاثیرگذاری بودند به گونه ای که متراژ بالاتر، درصد مالکیت بیشتر و سن پایین تر موجبات ابراز رضایت را بالاتر می برد؛ و از میان متغیرهای چهارگانه ی موثر متغیرهای محیطی دارای بیشترین درصد تاثیر بر میزان رضایت را دارا بودند.
تبیین مولفه های تاثیرگذار انعطاف پذیری بر پویایی فضای داخلی (نمونه موردی: دیوار متحرک در برج-باغ مسکونی)
حوزههای تخصصی:
تغییر امری انکارناپذیر در زندگی است، چرا که افراد جامعه به طور مداوم در حال تکامل و تطابق با شیوه های جدید زندگی هستند. اگر چه نیاز به تغییر همواره در زندگی انسان ها بوده است، در عصر حاضر به دلیل پیچیدگی ها و تفاوت سبک های زندگی این نیاز، بیشتر است. اهمیت فناوری های پویا و تاثیر این سیستم ها در معماری، در ساختمان هایی با انعطاف پذیری فضایی زیاد به صورت جدی تری مطرح میشود. در ساختمان های بلند مرتبه مسکونی، با توجه به طیف گسترده جمعیت ساکن و نیازهای گوناگون از فضای داخلی، اولین رویکرد در طراحی مسکن، انعطاف پذیری است. این پژوهش، یک پژوهش کاربردی و توسعه ای است و با هدف معرفی مفاهیم پایه انعطاف پذیری و پویایی در دیوار متحرک به دنبال پاسخی برای این سوال است راهکارها جهت افزایش انعطاف پذیری در ساختمان ها کدامند. برای پاسخ به این سوال، ابتدا با مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای و دانش روز دنیا، به مدل سازی نمونه ها و شبیه سازی با استفاده از نرم افزارهای رویت، راینو پرداخته شده است. بر اساس بررسی نمونه های گوناگون و مدل سازی و انتخاب نمونه بهینه از نظر، ابعاد و اندازه مدول ها، مصالح و نحوه اجرا، پاسخگویی به نیازها و بهینه سازی فضا انتخاب شد. بر اساس نتایج بررسی یافته ها، استفاده از دیوارهای متحرک در فضای داخلی، باعث انعطاف پذیری فضا و پاسخگویی بیشتر به نیازهای ساکنین خواهد شد. از جمله پیشنهادهای پژوهش برای توسعه در آینده، تلفیق سیستم دیوار متحرک، با سیستم های هوشمند و کنترل از راه دور می باشد. که در آینده جزو جدایی ناپذیر زندگی خواهدبود.
تبیین و ارزیابی مؤلفه های هنر عمومی (نمونه موردی : پارک لامپینی بانکوک و ایل گلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع قرن بیستم، تغییرات ف نآورانه شتابان، شهرنشینی روزافزون و ورودِ هنر به فضای شهری، گره خوردن حیاتِ روزمرة مردم به «فضاهای عمومی » را باعث شد. نیاز به تأسیس «نهادهای » جدید سر بر آورد و «شهر » به یکی از مسئله های اساسی هنرمندان، برنام هریزان شهری، معماران، سیاست مداران و تک تک شهروندان بدل شد. «هنر عمومی » به عنوان یکی از بی شمار را ههای پاس خگویی به مسالة شهر و شهرنشینی در دهة دوم قرن بیستم به عنوان سبکی مستقل مطرح و به کار گرفته شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و ارزیابی دو فضای شهریِ عمومی مهم در تایلند و ایران از منظر هنر عمومی م یپردازد : پارک لامپینی در شهر بانکوک و پارک ای لگلی در شهر تبریز. از منظر ساختاری این دو پارک مشابهت های عدیده ای با یکدیگر دارند که این مطالعه را از منظر رو ششناختی توجی هپذیر م یکند. بر اساس تحلیل مؤلفه های موجود از عناصر مشترک این دو پارک، دریاچه، مقیاس مشابه و هم زمانی تاریخ احداث فضا است. این پژوهش در مقام آزمون مدعا با واقعی تهایی که این تحقیق بر آنها دلالت دارند از روش تطبیقی کمی استفاده کرده و بر مبنای تحلیل ثانویه تمایزات مابین دو فضا را مطرح م یکند به طوری که هر دو مکان در برخی از جنبه ها دارای ضعف و در برخی دیگر دارای آثار منحصر به فرد هستند.
بررسی مفهوم طبیعت در آرایه های معماری دوره پهلوی براساس رهیافت گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آرایه های برگرفته از طبیعت بخش جدایی ناپذیر معماری ایران بوده که با مخاطبان به گفت وگو نشسته است و دنیایی از باورها، ارزش ها و اندیشه ها را با استفاده از نقوش هندسی و غیر هندسی به تصویر می کشد. گذر زمان تغییرات ساختاری و معنایی بدیعی در آرایه های معماری ایجاد کرد، به طوری که در ایران دوره پهلوی، با تولد گفتمان های جدید، تزیینات معماری سیمایی متفاوت به خود گرفتند و مفاهیم متنوعی را به مخاطب عرضه کردند. هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تفسیر مفهوم طبیعت در آرایه های دوره پهلوی براساس رهیافت گفتمانی است. روش تحقیق: از نوع کیفی است، داده ها با مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده و برای تحلیل از تکنیک تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه گیری: تجلی طبیعت در آرایه ها، در قالب «صورت» و «محتوا» و از طریق معانی صریح و ضمنی، در معماری دوره پهلوی اول، با پیروی از گفتمان های ملی گرایی، سنت گرایی و غرب گرایی و تحت سیطره «قدرت سیاسی-مذهبی» و در معماری دوره پهلوی دوم، با پیروی از گفتمان های سنت گرایی، تاریخ گرایی و مدرن گرایی و تحت سیطره «قدرت فرهنگی-تاریخی» و «فناوری مدرن» است. این گفتمان ها از یک سو با نمایش عناصر قابل ادراک جهان پیرامون، که برگرفته از روایت های دوره باستان است، عقاید مذهبی و نظم کلاسیک در صورت آرایه ها را، از طریق تصاویر تجریدی و غیرتجریدی، به مخاطب نشان دادند و از سوی دیگر با بازنمایی معانی برگرفته از طبیعت، به ویژه نمادهای کهن الگویی، که در گذشته تجلی وحدت، قدرت و جاودانگی بودند، پیام های جدیدی را به مخاطب منتقل کردند. معانی تولید شده و پیامدهای اجتماعی حاصل از تجلی طبیعت در آرایه های دوره پهلوی در سایه «گفتمان های غالب و پدیده قدرت» عبارت است از مشروعیت بخشی به سیاست های حکومت، از طریق نمایش قدرت سیاسی حکومت و قدرت فرهنگی جامعه، ترغیب افکار عمومی و قانونی جلوه دادن سیاست های حکومت از طریق قدرت مذهبی، ایجاد همبستگی ملی و همسویی با تحولات جهانی.
خوانش ساختار شهر؛ گامی به سوی شکل شناسیِ شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های مهم طراحان و برنامه ریزان شهری که پاسخ های آن، گاه، محل افتراق و اختلاف نظر اهالی این رشته ها بوده، این است که؛ شکل شهر چیست؟ وقتی از شکل یک شهر صحبت میکنیم، دقیقاً کدام اجزا و عناصر و ابعاد آن شهر مد نظر ماست؟! این پرسش در زمره پرسش های بنیادی و مبنایی شهرسازیست و پرواضح است که پیش از هر نگاه هنجاری به شکل شهر پاسخ بدین پرسش ضروری می نماید. در این میان به نظر می رسد مفهوم «ساختار شهر» نیز به عنوان یکی از مفاهیم اصلی که در دوران بعد از مدرن، جایگاه خاصی در ادبیات شهرسازی یافته است، در ارتباطی مستقیم با مفهوم «شکل شهر » قرار دارد. اگر شناختِ شکل شهر را در قالب یک فرآیند تصور کنیم، بی شک، شناخت «ساختار شهر »، اجزاء و عناصر و ابعاد آن، چه با رویکردهای انسان شناختی شهرسازان ساختارگرای هلندی و چه با نگاه های سایبرنتیک شهرسازان ژاپنی، از مهم ترین گام های طیّ این فرآیند خواهد بود. لذا به نظر می رسد تبیین و تدقیق مناسبات میان این دو مفهوم، نه تنها به وضوحِ بیشتر زوایای پنهان هر دوی این مفاهیم خواهد انجامید، بلکه گامی مؤثر در راستای شناخت شکل شهر نیز به شمار خواهد آمد. این نوشتار در پی آن است که با بررسی ادبیات موجود، ضمن تبیین مناسبات و تعاملات «شکل » و «ساختار » یک شهر، شناخت ساختار یک شهر را به عنوان گامی مهم در راستای شناخت شکل آن شهر معرفی نماید.
«بهشت ثانی» و «کوچه آراسته از خرمی»، شکل و جایگاه خیابان (ها) در جعفرآباد و قزوین صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که قزوین به عنوان پایتخت شاه طهماسب انتخاب شد، دولتخانه و مجموعه ای از باغ ها، در اراضی موسوم به زنگی آباد ساخته شدند. با تخریب بخش وسیعی از مجموعه صفوی قزوین، آثار ناچیزی از آن باقی مانده است. این آثار ناچیز و منابع دیگر همواره دست مایه قرار گرفته اند تا شکل شهر و طرح دولتخانه و باغ های مجاور آن آشکار شود. با وجود این، به نظر می رسد اطلاعات موجود برای فهم طرح شهر صفوی و خصوصیات اجزای مهم آن همچون خیابان کافی نیستند و شکل، طرح و خصوصیات خیابان صفوی به اندازه کافی مطالعه نشده است. این مقاله به دنبال یافتن موقعیت و خصوصیات خیابان یا خیابان های دارالسلطنه قزوین است. شاعر دربار، عبدی بیگ شیرازی به دستور شاه، دارالسلطنه و از جمله باغ سعادت، کاخ ها و برخی خیابان ها و میدان ها را توصیف کرده است. این توصیفات، سندی مهم برای فهم فضاهای شهر جدیدی است که در زمان طهماسب در شمال قزوین ساخته شد. برخی از جهانگردانی که به قزوین رفته اند، مشاهدات خود را از دربار صفوی در بخش هایی از دست نوشته ها و ترسیم های خود شرح داده اند. از میان آن ها پیترو دلاواله، دن گارسیا فیگوئروا و انگلبرت کمپفر بیشتر از دیگران، اطلاعاتی درباره دارالسلطنه قزوین ارائه کرده اند. در این مقاله که روشی تفسیری و توصیفی تاریخی دارد، ابتدا شرح عبدی بیگ از خیابان های مجموعه مطالعه شده است. با شناخت فضاهای توصیف شده در شعر و تطبیق ویژگی های آن ها با ترسیم های کمپفر و نوشته های دلاواله و فیگوئروا، موجودیت و موقعیت خیابان یا خیابان ها و ارتباط آن ها با یکدیگر در بستر شهر قابل فهم است. بر این اساس به جز خیابان شمالی جنوبی و خصوصی درون باغ اطراف ارشی خانه و سایر خیابان های درون باغ ها، دو خیابان در بیرون باغ های خصوصی قابل شناسایی است: نخست، خیابانی نیمه عمومی که میان سردر عالی قاپو و سردر باغ اطراف ارشی خانه قرار دارد و دوم، خیابانی که سردر عالی قاپو را به شهر قزوین متصل می کند و انتهای جنوبی آن نزدیک جلوخان مسجد جامع بوده است.
بازاندیشی در سرعت دگردیسی کالبدی محیط های مسکونی از منظر ساکنین نمونه موردی : محله نیاوران، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی همواره در حال تغییر هستند. تغییر ویژگی های کالبدی و تماس دائمی ساکنین با چرخه های تمام ناشدنیِ ساخت وساز اهمیت ویژه ای در ارزیابی کیفیت محیط مسکونی دارد. با این حال کنترل شدت یعنی نوع و سرعت تغییرات کالبدی در جهت رضایت مندی ساکنین نیز چندان مورد توجه سیاستگذاران ابعاد کالبدی در محلات شهری نبوده است. این امر مستلزم دریافت تجربه ساکنین از شدت تغییرات است که از تحلیل های ریخت شناختی و کمی حاصل نمی شود. بنابراین وجوه معنادارِ اشتراکات و تفاوت های شاخص های مؤثر بر ارزیابی عاطفیِ ساکنین بر اساس معیار رضایت مندی در کوچه های متفاوت ازنظر سرعت تغییرات کالبدی، پرسش اصلی این پژوهش است. لذا شناخت چگونگی تشخیص نوع و شدت تغییرات و روایت ارزیابانه ساکنین از آنها در فهم فرایند پیچیده انطباق و عوامل مؤثر بر آن سودمند است. این پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی با تکنیک های کیفی و کمی گردآوری اطلاعات همچون مصاحبه و بررسی ریخت شناختی تغییرات در دوره زمانی بیست ساله به انجام رسید. بستر پژوهش کوچه های قدیمی محله نیاوران از محلات واقع در شمال تهران بوده است . فاز کیفی امکان اکتشاف سؤالات، تحلیل داده ها به روش تفسیری پدیدار نگاری و تشکیل فضاهای نتیجه در سرعت های کم، متوسط، بالا و شرایط دگرگونی را فراهم کرد. پرسشنامه 5 درجه ای لیکرت به منظور آزمون روایی و پایایی نتایج در کوچه های اصلی و کنترل به روش نمونه گیری هدفمند اجرا شد. با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل واریانس و اعتبارسنجی سؤالات در هر یک از گونه ها، تحلیل مقایسه زوجی بین گونه ها و عوامل شش گانه چارچوب مفهومی با آزمون کروسکال والیس انجام شد. نتایج حاصل، شاخص های تجربه و روایت ارزیابانه تغییرات را بر اساس چارچوب نظری تأیید کرد اما در عوامل مؤثر در انطباق و معیارهای رضایت مندی در سرعت های مختلف تفاوت های معناداری دیده شد. بررسی نتایج حاکی از تفاوت معیارهای ارزیابی و رضایت مندی ساکنین در کوچه های دگرگون شده نسبت به سایر گونه های سرعت بوده است. رضایت مندی نیز مستلزم تنظیم نگرش و انطباق با معانی جدید است. به دلیل ماهیت کیفی دریافت تجربه ارزیابانه ساکنان در محیط های مختلف تدارک آن در محلات مشابه می تواند زمینه مطلوبی جهت انجام مطالعات فرا تحلیل و دستیابی به چارچوب نظری پاسخگو به شرایط محلات مشابه کلان شهر تهران را فراهم کند.
تاثیر مسکن حداقل بر محرمیت (نمونه موردی مسکن مهر رشت)
حوزههای تخصصی:
بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب از بین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. یکی از مهمترین ابعاد طراحی فضاهای درونی، میزان پیشبینی حریم در آنهاست. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران میشود. نوشتار حاضر با تعیین عوامل موثر بر تامین حریم در مسکن حداقل، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه میکند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش مسکن مهر رشت می باشد. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی کمی و روش گردآوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای و میدانی است و نرم افزار مورد استفاده برای تحلیل Spss می باشد. با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، واریانس و رگرسیون رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته تحلیل گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه است. نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درو نگرایی و قلمروپایی در مسکن حداقل خلاصه می شود. یافته ها نشان می دهد، مرز فضایی مهمترین مهمترین مولفه اثر گذار بر محرمیت فضاهای مسکونی می باشد.
تحلیل مورفولوژیک معماری مسکونی مدرن در کشورهای ترکیه و ایران (نمونه موردی: کاخ چانکایا و کاخ سعدآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
113 - 126
حوزههای تخصصی:
بعد از ورود مدرنیسم به خاورمیانه کشورهای این منطقه در مواجهه با این موج، موجب شد تا قطع ارتباط با گذشته نمادین و بصری، نخستین دستاوردی شود که جمهوری ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاترک به دست آورد. ترکیه در ساختن دوباره خود موفق بود و الگویی برای همسایه اش ایران، در دوره پهلوی اول شد. از این رو بررسی، تأثیر مدرنیسم بر ساختارهای گذشته نمادین و بصری از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا تأثیر معماری کیوبیک برکاخ های آوانگارد این دو رهبر امری ضروری است. این نوشتار بر آن است این فرآیند و ریشه های آن را مورد مطالعه قرار دهد. روش تحقیقپژوهش از نوع کیفی و بر پایه شیوه تحقیق تحلیلی تطبیقی و با راهبرد تحلیل مورفولوژیک انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. جهت تحلیل موفولوژیک و بررسی تطبیقی، کاخ سعدآباد و کاخ چانکایا انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، تبادلات فرهنگی متقابل در قرن بیستم به طور قابل توجهی موجب تبدیل و تغییر فرهنگ شهری و مسکونی در ایران و ترکیه شده بود. بطوری که نمی توان از تولید معماری خالص "جهان شمول" در یک فضای انتزاعی به دور از تأثیر شرایط محلی و یا از معماری خالص"محلی" حرف زد در حالی که که یک مکان به مکان های دیگر به طور کامل وابسته است. کاخ های سعدآباد و چانکایا صرفاً متأثر از معماری محلی یا جهان شمول نیستند بلکه این بناها تحت تأثیر ویژگی های توأمان محلی و جهان شمول شکل گرفته اند. لذا مقایسه مورفولوژیک کاخ های سعدآباد و چانکایا، بیشتر از آنکه تبعیت از محتوای معماری کیوبیک داشته باشد، صرفاً تقلیدی تجددگرا از معماری غرب نبوده و سنت گذشته معماری(محلی) این کشورها کاملاً کنار گذاشته نشده و به واقع در نمونه های بررسی شده مفاهیم و فرم های سنتی و مدرن برهم منبطق یا باهم سازگارشده اند.
ارزیابی و مقایسه آسایش حرارتی در محلات مسکونی شهر اصفهان (مطالعه موردی: محلات علی قلی آقا و دشتستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش در فضاهای باز شهری یکی از ارکان اصلی استفاده از این فضاها توسط شهروندان بوده و ایجاد محیطی مناسب برای آن ها از طریق حفاظت در برابر شرایط اقلیمی نامناسب ضروری است. همچنین تأمین آسایش در خصوص نیازهای اولیه انسان بوده و نحوه پاسخ گویی به آن در کیفیت فضا مؤثر است. در این راستا با توجه به اهمیت آسایش حرارتی در کیفیت فضاهای باز شهری و محله ای و همچنین تأثیر این فضاها در تأمین آسایش فضاهای بیرونی و داخلی، این پژوهش به ارزیابی و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی در فضای باز محلات مسکونی با دو ساختار کالبدی متفاوت پرداخته و دمای آسایش و محدوده آن را مورد بررسی قرار داده است. ازاین رو محله علی قلی آقا واقع در بافت سنتی و محله دشتستان واقع در بافت معاصر شهر اصفهان مورد مطالعه و تحلیل میدانی قرار گرفته و وضعیت آن ها از نظر آسایش حرارتی با هم مقایسه شده است. بر این اساس، مطابق با روش نیکل از سطح سه و روش متقاطع در بررسی های میدانی و برداشت متغیرها استفاده شده است. حجم نمونه نیز شامل ساکنان و کاربران فضاهای باز دو محله مذکور بوده که چهارصد پرسشنامه در دو فصل سرد و گرم به صورت تصادفی و در طی چهار روز تکمیل شده است. همچنین به منظور مقایسه برداشت های میدانی با نتایج محاسبه شاخصه حرارتی از شاخصه دمای مؤثر استاندارد بهره گرفته شده است. نتایج مطالعات و بررسی ها نشان می دهند که دمای آسایش و حدود آن در محلات منتخب شهر اصفهان بسیار به هم نزدیک بوده، در عین حال با یکدیگر متفاوت اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این مسئله نشان دهنده تأثیر تفاوت در نوع ساختار و بافت محل سکونت، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر احساس حرارتی افراد در محلات مختلف شهر اصفهان است .
طراحی پارامتریک نمای متحرک با هدف ارتقاء بهره وری روشنایی و آسایش بصری؛ بررسی موردی: ساختمان های اداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از نور طبیعی در فضا های داخلی، افزون بر کاهش مصرف انرژی، تأثیرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران را نیز در پی دارد. در کنار فواید استفاده از نور طبیعی باید توجه داشت که زیاده از حد بودن مقدار نور در فضا، منجر به بروز نارضایتی بصری و خیرگی می شود. در این مطالعه بهره وری روشنایی یک پوسته متحرک با طرح اسلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. شش ضلعی های این طرح به عنوان بازشو در نظر گرفته شده اند و حرکت آن ها وابسته به موقعیت خورشید می باشد. هدف از طراحی این پوسته و سناریوی حرکتی آن، تأمین آسایش بصری در یک فضای اداری با نمای جنوبی در شهر تهران است. همچنین در مقابل پوسته، پانل های افقی با هدف کاهش تابش مستقیم نور خورشید در نظر گرفته شده اند. برای مدل سازی از نرم افزار گرس هاپر برای راینو، استخراج داده های آب و هوایی و موقعیت خورشید از پلاگین لیدی باگ، آنالیز نور از پلاگین هانی بی و برای یافتن حالات بهینه از نرم افزار دیزاین اکسپلورر استفاده شده است. آنالیز های خیرگی در ساعات بحرانی در 4 روز بحرانی سال انجام شده اند. نتایج آنالیز های روشنایی سالانه نشان داد که اعمال پوسته متحرک، نقش قابل توجهی در افزایش بهره وری روشنایی دارد و با معیار های آسایش بصری سیستم ارزشیابی لید مطابقت می کند و در اغلب ساعاتی که آنالیز خیرگی صورت گرفته، میزان خیرگی در حد نامحسوس است.
اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در بافت کهن شهر شیراز با لزوم توجه به مناسباتِ نهادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
ب بافت های تاریخی به واسطه وجود بناها و مجموعه فضاهای ارزشمند و روایت و قرائت واقعیت زندگی و فعالیت انسانهای ساکن در آن در گذار تاریخ، واجد منابع غنی فرهنگی، اجتماعی و میراثی است. نیاز به مداخله در بافت های تاریخی به دلیل رفع نیازهای شهرنشینی امروز و فرآیند فرسودگی طبیعی و دگردیسی کالبدی در طول زمان، امری غیرقابل انکار به نظر می رسد. رهیافت «بازآفرینی شهری پایدار» به جهت ملاحظات توأمان، جامع و یکپارچه ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، مدیریتی، حقوقی، قانونی بیش از سایر سیاست ها به حفظ سرمایه میراثی-هویتی و به معنای دقیق کلمه توسعه و حفاظت پایدار تمرکز دارد. مقاله حاضر در نظر دارد به اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در محلات چهارگانه بافت تاریخی شیراز بپردازد تا با ایجاد پیوند میان دو مفهوم پایداری و بازآفرینی شهری در محلات بافت تاریخی شیراز، تغییراتی در نحوه مدیریت آن ایجاد و همزمان به بازآفرینی اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، زیست محیطی کمک کند و در نهایت منجر به سرزندگی، پویایی و ارتقاء منزلت و حیات مدنی در بافت تاریخی گردد. داده های موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، میدانی، گزارش های سازمانهای دخیل در امر مدیریت شهری و تکمیل پرسشنامه به روش دلفی و مصاحبه از کارشناسان و خبرگان بافت تاریخی به روش اکتشافی گردآوری شده است. جامعه آماری، شامل شهروندان چهار محله از منطقه تاریخی- فرهنگی شیراز معادل 24871 نفر است. حجم نمونه با استناد به فرمول کوکران انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی توزیع و تکمیل شد. بر اساس سیاست بازآفرینی شهری پایدار، سیاستهای طرح و برنامه های بافت تاریخی شیراز توسط روش های آماری چون تاپسیس فازی و آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های آماری در راستای اولویت بندی سیاست ها حاکی از این است که مؤلفه های بازآفرینی و پایداری در محلات بافت تاریخی شیراز پایین تر از حد مطلوب اند و سیاست کالبدی با میانگین 933/2 به عنوان بالاترین شاخص، سیاست اجتماعی-جمعیتی، زیست محیطی، مشارکتی، فرهنگی- گردشگری، مدیریتی، حقوقی و قانونی و اقتصادی به ترتیب با میانگین 932/2، 920/2، 809/2، 778/2، 739/2 و 628/2 در رده های بعدی قرار دارند. با توجه به لزوم توجه به سیاست های مدیریتی و حقوقی در بافت های با ارزش تاریخی و نظریات هابرماس و فوکو در این باب، نیاز به ارائه رویکرد جدید و توجه به مناسبت های قدرتی و نهادهای دخیل در بافت وجود دارد.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر (نمونه موردی: شهرجدیدخلیل شهر)
حوزههای تخصصی:
گسترش تدریجی کالبد شهر به پیرامون و دست اندازی شهر به اراضی روستاهای اطراف، محدودیت ها و زیانهای کالبدی اقتصادی، اجتماعی و محیطی خاص خود را نیز تحمیل می نماید؛ از یکسو ساختار معیشت روستا تحت تأثیر همجواری با شهر به تدریج تغییر ماهیت داده و از مکانی تولیدی به کانونی بی هویت و انگل شهر تبدیل می-شود. این بررسی با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی و با روش توصیفی، به بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر خلیل شهر پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی برمطالعات کتابخانه ای و بررسیهای میدانی بوده است. طبق بررسی های انجام شده اکثریت پاسخگویان از لحاظ بُعد اجتماعی و محیطی از ایجاد شهر خلیل شهر راضی و 21/58 درصد از لحاظ بُعد اقتصادی ناراضی بوده اند. بنابراین روند تبدیل روستا به شهر در مورد شهر خلیل شهر در ابعاد اجتماعی و محیطی موفق و در بُعد اقتصادی ناموفق ارزیابی شده است. همچنین با ایجاد شهر خلیل شهر از میزان مهاجرت روستاییان به شهر کاسته نشده است و این روند همچنان ادامه دارد. ایجاد شهر خلیل شهر نتوانسته است از میزان بیکاری کم کند. با ایجاد شهر خلیل-شهر میزان دسترسی ساکنان این شهر و روستاهای تحت نفوذ آن به خدمات بهبود یافته است و پاسخگویان از ارائه خدمات اظهار رضایت کردند. یکی از راهکارهای مهم برای موفقیت روند تبدیل روستا به شهر، ایجاد فرصت-های شغلی مناسب با توجه به پتانسیل های موجود در شهر خلیل شهر می باشد.
سیر تطور کشکول از منظر هانس روبرت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کشکول ظرف کشتی شکلی ا ست که سابقه ای طولانی در ایران داراست؛ و فرض مقاله بر این است که کاسه های کشتی شکل میگساری بر اثر دریافت های متوالی در ادب فارسی، به کشکول تبدیل شده است؛ و می توان با دو مبحث بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت هانس روبرت یاوس به تحلیل این سیر تطور پرداخت. هدف : این پژوهش بررسی سیر دریافت فوق از طریق مفاهیم بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت در آرای یاوس است. بازسازی افق انتظار روشی سه مرحله ای است که به وسیله آن می توان به معیاری که مخاطبین برای ارزشگذاری و تفسیر آثار یک عصر به کار می بردند، پی برد؛ زنجیره دریافت به سیر بسط آثار طی دریافت های متوالی گفته می شود که می توان با بررسی آن از اهمیت تاریخی و چگونگی سیر تکامل آثار آگاهی یافت. البته لازم به ذکر است تا حال از آرای یاوس برای بررسی آثار هنری نیز بهره گرفته شده است. ولی بدون داشتن سندی از دریافت مخاطبین فقط می توان به حدس هایی از چگونگی انتظار آنها بسنده کرد. در این مقاله برای اولین بار از دریافت های یک گونه اثر هنری صناعی (کشتی) در متون ادبی برای تحلیل ماهیت دریافت مخاطبین آن بهره گرفته شد. روش پژوهش : در مورد چگونگی روش پژوهش باید گفت، ابتدا افق انتظار کاسه های کشتی شکل به استناد متون ادب فارسی بازسازی و از آنجا که در افق انتظار این ظرف سیر دریافت های مکرری دیده شد که موجب به وجود آمدن ظرفی دیگر به نام کشکول شده است، از مبحث زنجیره دریافت یاوس نیز بهره گرفت. نتیجه گیری : بازسازی افق انتظار کشتی به استناد متون ادبی نشان داد، زنجیره دریافت غنی از این ظرف وجود داشته است؛ به گونه ای که کشتی میگساری در سیر دریافت های متوالی، به استعاره ای از وسیله نجات از بحر غم، و بر اثر تکرار، تبدیل به نماد رهایی از غم شده، سپس با افزوده شدن زنجیر، به نماد فقر که موجب رهایی از متعلقات دنیا می باشد، تبدیل شده است؛ مستند این مدعا آنکه برخی کشکول ها با اشعار نشاندهنده زنجیره دریافت از یک ظرف میگساری تا نماد فقر، آذین شده اند. بنابراین می توان کشکول را، یکی از منحصر به فردترین و غنی ترین آثار ایران به لحاظ زنجیره دریافت محسوب کرد؛ و در گامی فراتر دستاوردهای روش شناختی این پژوهش از جمله بهره گیری از متون ادبی برای اطلاع از جایگاه زیبایی شناختی یک اثر هنری کاربردی، استفاده از بحث زنجیره دریافت مخاطب در روش بازسازی افق انتظار و همچنین بررسی سیر تطور یک استعاره تا نماد در بحث زنجیره دریافت، می تواند زمینه ساز پژوهش های دیگری در حوزه ادبیات، هنر و زبان شود.
بررسی تطبیقی انواع باغ بام سبز در جهت تعدیل جزایر حرارتی در کلان شهر اردبیل
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه ی اخیر افزایش مهاجرت مردم از روستاها به شهرهای بزرگ و تشدید نیاز به مسکن و به دنبال آن افزایش جمعیت شهرها ی بزرگ و کمبود فضای شهری باعث بلند مرتبه سازی در شهرها شد که با توجه به گسترش نیاز به مسکن و بلند مرتبه سازی، فضاهای سبز شهری تبدیل به برج های مسکونی و تجاری شد و هم اکنون انسان شهر نشین قرن ٢١ با کمبود فضای سبز شهری مواجه است. افزایش ساختمان ها در شهر باعث پدیداری موج جدیدی از مصالح در سطح شهر میشود که اغلب این مصالح حرارت را جذب و سپس منعکس می کنند و باعث افزایش دمای جزایر حرارتی در شهر می شوند، به این ترتیب دمای شهرهای بزرگ هرروز در حال افزایش و حومه ی شهرها به مراتب خنک تر می باشد، از عوامل مهم بعدی در ایجاد جزایر حرارتی در شهر تردد وسایل نقلیه و استفاده از سوخت های فسیلی می باشد، راه کار مناسب برا جلوگیری از افزایش دمای جزایر حرارتی و ایجاد فضای سبز برای ساکنین شهر، ایجاد بام ها و دیوارهای سبز در شهر است. از دیدگاه منظر شهری نیز بام سبز می تواند پدید آورنده ی نوعی جدید از منظر زیبا در شهر باشد. بام سبز زیستگاهی برای گیاهان و پرندگان است و سبب افزایش تنوع زیستی در منظر شهری میشود. بام سبز به دو نوع تقسیم می شود که شامل: بام سبز متمرکز و گسترده است که با بررسی ویژگی های این دو مهم در صدد ارائه ی الگوی مناسب برای ایجاد بام سبز در شهر اردبیل که اقلیمی سرد و کوهستانی دارد، هستیم.
مدیریت تغییر فضاهای آموزشی مقطع سوم ابتدایی بر مبنای ارزیابی و تحلیل نیازهای دانش آموزان در راستای ارتقاء بهره وری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
107 - 120
حوزههای تخصصی:
مدیریت تغییر در فضای آموزشی با محوریت استفاده کننده این امکان را فراهم می سازد که با حداقل زمان و سرمایه بتوان بهره وری را در یک سطح مورد قبول حفظ کرد. پژوهش حاضر با هدف ارتقاء بهره وری در فضاهای آموزشی و با مقایسه تحلیلی- تطبیقی نیازهای دانش آموزان در روند مدیریت تغییر فضاهای آموزشی به این مسئله می پردازد که یک فضای آموزشی جهت رسیدن به شرایط مطلوب نیازمند چه تغییراتی است و آیا اولویت های تغییر برای دانش آموزان هر کلاس یکسان است؟ در فرایند دستیابی به اهداف مذکور تلاش شده است تا با الگوی ترکیبی (کمی – کیفی) عناصر فیزیکی فضای آموزشی کلاس در نقاشی های 150 دانش آموزان دختر مقطع سوم ابتدایی در ۶ کلاس مختلف در شهر اردبیل مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که اولویت های تغییر از دید دانش آموزان هر کلاس با توجه به شرایط و خواست آنان متفاوت است؛ که این مهم بر نگاه و تصمیم گیری منفرد و برنامه محور در ایجاد تغییرات فیزیکی در مدارس تأکید می کند. بر این اساس با محوریت قرار دادن استفاده کنندگان از فضاهای آموزشی در پروسه تغییرات این اطمینان حاصل می شود که این تغییر با ارتقاء کیفیت فضا، منطبق با خواست بهره برداران و در راستای ارتقاء بهره وری سازمان است.