فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۷٬۸۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سبک در طراحی داخلی یکی از مهمترین عناوین در معماری داخلی با هنر و تزئینات همراه بوده که منجر به زیبایی خارقالعاده در آثار میگردد و این مسئله در طراحی و سبکشناسی سبکهای طراحی داخلی یکی از ارکان اصلی بهحساب میآید. درواقع سبکها تصویری روشنی از سبکهای مختلف در ذهن انسان تداعی مینماید که میتوان آن را از نظرهای متفاوت طراحی با نگرشهای گوناگون مدنظر قرار داد. همچنین از جهات ترکیب بهلحاظ فرم، رنگ، نور، مرتیال با بوطیقایی فضایی در معماری داخلی تجلی آفرینش خلق سبک در هر منطقه بیان کلمه «سبک»، یعنی هویت میباشد. طوریکه طراحی داخلی همیشه بین انسانها تازگی دارد و پیروی از هر سبک در هر جامعه با هر نوع فرهنگی احساس زیبایی و بهبود روحیه روانی در حفظ انسجام گسترده بین مخاطبان با شیوههای منحصربهفرد تبیین گردیده شده است. روش تحقیق در این پژوهش بااستفاده از نوع روش توصیفی-تحلیلی بوده و جمعآوری اطلاعات بهشیوه کتابخانهای و مستندات مکتوب براساس موضوع روند پژوهش با مفاهیم مرتبط استوار و با بررسی واکاوی، تجزیهوتحلیل دادههای اطلاعات، استخراج گردیده برخوردار است و همچنین از مجموعه کتاب سهجلدی سبکها در طراحی داخلی استفاده گردیده شده است. بنابراین سبک در طراحی داخلی را میتوان جدا از معماری دانست و حتی میتوان عنصر یگانه و وحدتبخش در طراحی دانست چراکه اهمیت این موضوعی چیزی فراتر از دیگر تدابیر و غیره میباشد.
معماری کیوبیک و معماری مسکونی مدرن در ترکیه و ایران (دهه 1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
71 - 86
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به معماری مدرن در کشورهای ترکیه و ایران، گفتمان «خانه مدرن» بخش عمده ای از فرهنگ معماری این دو کشور است. آرمانگرایان معماری مدرن در غرب، معماری مسکونی را جوهره معماری مدرن معرفی می کردند و آن را موضوعی مهم و قابل توجه می پنداشتند و طبیعتا این دیدگاه در فرهنگ معماری ترکیه و ایران در اوایل قرن بیستم تاثیرگذار بوده است. لذا بررسی تاثیرات معماری مدرن بر معماری مسکونی این کشورها و علت بروز شباهت ها و تفاوت های آنها ضروری است لذا این نوشتار بر آن است این تاثیرات و علت آنها را مورد مطالعه قرار دهد. این پژوهش با هدف، تاثیر معماری کیوبیک بر معماری مسکونی مدرن در ایران و ترکیه و مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی دو کشور در اوایل قرن بیستم است. در این تحقیق تفاوت ها و شباهت های موجود در عوامل زمینه ساز و نیز تحولات معماری مسکونی در دو کشور مورد پرسش قرارگرفته است. همچنین سعی شده از این طریق، زمینه مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی در دهه 1930، دو کشور فراهم شود. در این پژوهش از روش تحقیق، تطبیقی-تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. جهت بررسی تطبیقی، سه بنا از ایران و سه بنا از ترکیه انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد، مقایسه تطبیقی معماری مسکونی از جنبه های مختلف در دوره جمهوری و پهلوی اول، تشابه کلی در پیروی از جریان باوهاس و اکسپرسیونیسم در ظهور فرم های اساساً بدیع و تازه در معماری مسکونی این دوره وجود دارد. خانه های کیوبیک ویژگی های ساختاری و شکلی(فرمال) متفاوتی دارند. ساختار سازماندهی پلان های کیوبیک را می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد: پلان های دارای صفه مرکزی، صفحه درونی، صفه بیرونی و بدون صفه که رابطه دوسویه ای با سنت معماری گذشته این کشورها دارد.
تاثیر عوامل کالبدی محیط بر افزایش حس تعلق به مکان در طراحی مجتمع های مسکونی ویژه افراد دارای معلولیت
حوزههای تخصصی:
با توسعه روزافزون زندگی شهری، فرآیند پیشرفت شهرها متمایل به رنگ باختن انسان و ویژگی های او در طراحی گشته است؛ و این موضوع در رابطه با طراحی های ویژه افراد دارای معلولیت بیشتر به چشم می خورد. براین اساس، صاحب نظران در علوم معماری و شهرسازی، در پی خلق فضاهایی برآمدند تا بتوانند فضایی شایسته و درخور استفاده کنندگان این محیط ها طراحی کنند؛ و این امر ممکن نبود جز با بهره مندی از ایجاد حس تعلق به مکان که در ارتقاء کیفیت محیط های شهری و فضاهای مسکونی نقش بسیار مهمی ایفا می کرد. در این بین، عوامل کالبدی محیط به عنوان یکی از عناصر مطرح در ادراک حس تعلق به مکان از طریق همسازی و قابلیت تامین نیازهای انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر نیز، تلاش بر آن است تا بتوان با استفاده از عوامل کالبدی محیط در طراحی مجتمع های مسکونی ویژه معلولین، حس تعلق به مکان را در این افراد افزایش داد. از این رو، با بهره مندی از روش کیفی، به تحقیق و بررسی موضوع پرداخته و راهکارهایی در جهت نیل به افزایش ادراک حس تعلق به مکان ارائه می شود.
عناصر کالبدی کارکردی شکل دهنده به هویت بافت های تاریخی شهر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
17-25
حوزههای تخصصی:
افت تاریخی شهر ایرانی اسام ی با ارزش کالبدی و فرهنگی نهفته در خود، از هویت شهری بالایی برخوردار است، در نتیجه حفظ بافت های تاریخی ب هعنوان هویتی ضروری برای ادامه حیات شهرها مطرح می گردد. در واقع هویت، پاسخی به پرسش در خصوص چیستی یا کیستی است که در بستر تاریخی جامعه شکل م یگیرد. یکی از دلایل اصلی بحران هویت امروزین شهرها را می توان نا کارآمدی بافت های تاریخی ذکر نمود. با گذر زمان، لاجرم، تغییر اتفاق خواهد افتاد، لیکن تداوم همراه با تغییر که پیوند بین گذشته با حال را ممکن می سازد، خود باعث تعاد لبخشی به این تغییر خواهد بود. تحقیق حاضر از نوع کیفی است و ب هدنبال بررسی عناصر شکل دهنده به هویت بافت های تاریخی شهر ایرانی اسامی به منظور مقابله با پدیده از دست رفتن هویت باف تهای مذکور است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و روش جم عآوری داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخان های و اسناد تاریخی است. بررس یها حا کی از آن است که عناصر اصلی شکل دهنده به هویت بافت تاریخی شهر ایرانی اسامی عبارتند از: ارگ، مسجد جامع، بازار، محل ههای مسکونی و شبکه معابر که از آن میان ارگ، مسجد جامع و بازار سه رکن اساسی شهر سنتی اسامی را ب هوجود می آورند. مسجد جامع ب هعنوان محوری ترین عنصر کالبدی در شهر اسامی و بازار، یکی از عین یترین نمودهای معماری و شهرسازی سنتی ایران است که به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده شهر ایفای نقش م یکرده است. مقاله حاضر درصدد است تا با شناخت ماهیت هویت، به بررسی عناصر شکل دهنده شهرهای سنتی اسلامی کشور بپردازد تا به تمهیداتی منجر شود که به حفظ و تداوم حضور این عناصر در بافت های تاریخی شهرهای کشورمان کمک کند.
کارکرد و معماری بنای هارونیه توس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
71 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بناهای آرامگاهی در میان دیگر ابنیه عمومی از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ از همین رو این گونه بناها پس از مساجد، رایج ترین بنای عمومی در ایران بوده و در فرهنگ ایران ریشه دوانیده است. هویت آرامگاهی گروه بی شماری از شخصیت ها به ویژه عالمان و عارفان معلوم نیست و حتی در بسیاری موارد تاریخ فوت و محل فوت هم مورد توجه قرار نگرفته است. بنای هارونیه در شهر کهن توس از جمله بناهایی است که در مورد کارکرد دقیق و تاریخ ساخت آن ابهام فراوانی وجود دارد. هدف و روش : مبحث اصلی در این مقاله رفع این ابهام ها و شناخت بنای هارونیه، با بررسی منابع مکتوب و غیر مکتوب (کتابخانه ای-اسنادی و میدانی) و مطالعه تطبیقی و مقایسه آن با سایر آثار مشابه و همزمان است. نوع پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و محتوای تاریخی است. نتیجه گیری : از کلیت مطالب می توان به این جمع بندی رسید که هارونیه، بنایی است که در سده 8 ه .ق و در دوره حکومت شیعه مذهب سربداران، به منظور دفن یکی از شیوخ و دراویش گمنام این سلسله ساخته شد. کشمکش های سیاسی و رقابت های قدرت طلبانه و سقوط زودهنگام سربداران در سده هشتم هجری، منجر به ناتمام ماندن بنا شد و پس از مدتی نیز نشانه های تاریخی و مذهبی آن توسط حکومت های بعدی از بین رفت و در افواه عوام و بدون هیچ گونه پشتوانه تاریخی به هارونیه شناخته شد. واژگان کلیدی: خراسان، توس، آرامگاه، هارونیه، سربداران.
نئوکلاسیک و مقابله با معنا باختگی مکان : میدان تجریش و بازآفرینی معنای آن در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
31 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و شهرسازی نئوکلاسیک فضای کالبدی را با الهام از مکتب کلاسیک برای عصرحاضر طراحی و معنای مکان را در پیوند فرم با گذشته آن جستجو می کند. میدان تجریش به عنوان یک فضای عمومی که نقش مهمی در بازآفرینی خاطره های مردم به عهده دارد دیربازی است که از معنا و مفهوم گذشته خود فاصله گرفته و با هجوم بی رویه ساخت و سازهای تجاری و اداری مدرن در اطراف آن، آشفتگی های «بصری و عملکردی» فراوانی بر فضای آن تحمیل شده است. برای جلوگیری از این استحاله در بهم ریختگی و تقابل بین سنت و مدرنیته، در این مقاله به این سؤال مهم پاسخ داده خواهد شد که چگونه می توان در شهرسازی بارویکرد به سبک نئوکلاسیک از طریق بازآفرینی معنای مکان و خاطره ها و با تقویت ادراک زیباشناسی، به حل چالش تقابل بین سنت و مدرنیسم پرداخت و در اینجا به عنوان نمونه، جایگاه اصیل میدان تجریش را در میان فضاهای شهری ماندگار، چگونه می توان احیا و حفظ کرد؟ با اتخاذ روش تحلیل کیفی و آماری، بحث و نتیجه مقاله ما را به این مهم هدایت خواهد کرد : علی رغم همه اغتشاشات بصری و آشفتگی در سیما و عملکرد میدان تجریش که شاهد آن هستیم، می توان با اتخاذ رویکرد نئوکلاسیک در طراحی شهری، معنای از دست رفته مکان را تا حدودی به آن بازگرداند.
طراحی تعاملات، هنر تسهیل ارتباط متقابل انسان با محصول و خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی تعاملات، به عنوان رویکردی نوین و بین رشته ای به ارتباط بین مردم و محصولات اشاره دارد. این نوع طراحی به دلیل حیطه ی وسیعی که به خود اختصاص داده با بسیاری از علوم دیگر مرتبط شده است. با مروری بر مطالعات پیشین کاربرد این رویکرد در حوزه های مختلفی از جمله طراحی صنعتی، طراحی مهندسی، طراحی خدمات و همچنین علوم مرتبط با تعامل انسان و رایانه به خوبی مشاهده می شود. این رویکرد در طراحی، لزوما شامل طراحی صفحه نمایش های رایانه ای نیست، بلکه با تمرکز بر ارتباط متقابل انسان با محصول و خدمات، همراه با مباحث علمی به هنر کاربردی نیز می پردازد. نقش و چالش های فرآیند طراحی تعاملات در طراحی محصولات، به عنوان یکی از عوامل اصلی هویت دهنده به محیط زندگی، مورد توجه قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نقش این رویکرد در راهبرد طراحی مبلمان شهری، به طور خاص در مورد تلفن همگانی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در این تحقیق ضمن بسط مفاهیم مرتبط با طراحی تعاملات و کاربرد اصول، مبانی و معیارهای مؤثر این رویکرد در طراحی تلفن همگانی، جمع آوری اطلاعات از نوع مطالعات کتابخانه ای، مشاهده، مصاحبه و همچنین استفاده از پرسش نامه بوده است. در راستای انتخاب روش مناسب و قابل اعتماد در بررسی عوامل تعاملات بین کاربر و محصول، از طریق پرسش نامه ی لیکرت نظرات و نیازهای کاربران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در جهت نیل به اهداف پژوهش حاضر مواردی از جمله: افزودن سرویس های اضافی به دستگاه تلفن، ایجاد و امکان استفاده از نور در زیر کلیدهای شماره گیر، افزودن صدای مناسب برای نشان دادن و اطمینان از انجام عملکرد، افزودن نمادها و نشانه های تصویری و نشانگر های مناسب از مهم ترین یافته های تحقیق حاضر می باشد. در خاتمه به استناد به نتایج حاصله، راه کارهای اصلاحی پیشنهاد و توصیه شده است.
معماری پایدار و نقد آن در حوزه محیط زیست
حوزههای تخصصی:
مفهوم پایداری در دهه ۱۹۷۰ میلادی، نتیجه آگاهی بشر نسبت به مسائل محیط زیست و مشکلات فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی می باشد. یکی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار، حفظ طبیعت و اصلاح نگاه به آن است و تجلی توسعه پایدار در حوزه محیط ساخته شده، معماری پایدار نامیده می شود. آن چه که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، رویکرد معماری پایدار نسبت به مسائل محیطی است؛ هر چند که جدا کردن این موضوع از سایر جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، کاری دشوار است.
با این که نتایج بحران های امروزی به خوبی شناسایی شده اند ولی بسیاری از راه حل های ارائه شده نسبت به مشکلات محیطی در معماری پایدار، به نظر ناکارآمد و ناقص می آیند. چرا که با وجود ارائه راه حل هایی که در جهت رفع مشکلات محیطی بر می آید، اما رویکرد آن ها نسبت به طبیعت همچنان گسسته است و ارزش همیشگی طبیعت احیاء نشده باقی می ماند. نگاه انسان نسبت به طبیعت، همان جهان بینی یا بینش او می باشد که در روش و مشی او منعکس می گردد. لذا ابهام ها و نواقص تئوریکی که در مفهوم معماری پایدار وجود دارند، می توانند مانع مهمی در جهت حفظ محیط زیست باشند.
هدف این تحقیق، جستجوی نظریه های زیست محیطی توسعه پایدار و معماری پایدار می باشد که در نهایت در مقایسه با برخی از نگرش ها و دیدگاه ها نسبت به طبیعت قرار می گیرد تا نواقص آن تکمیل گردد. به این ترتیب این مقاله ابتدا به اهداف توسعه پایدار و و معماری پایدار می پردازد و راهکارهای آن را ارائه می نماید تا نواقص آن را دریافته و خط مشی کامل تری را پیشنهاد دهد.
هر چند توسعه پایدار ریشه های اکولوژیکی و اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی دارد، ولی با جستجو درباره معضلات پیش روی انسان معاصر و راه حل آن ها در معماری پایدار، نقش طبیعت هر چه بیشتر آشکار می گردد. در انتهای این نوشتار طبیعت و معنای گسترده آن مورد بررسی قرار گرفته است که می تواند تعیین کننده رابطه سه گانه انسان، طبیعت و معماری باشد. در نظر گرفتن نقش انسان و همچنین معماری به عنوان یک فرآیند که منجر به پایداری می گردد، از نکات مهم دیگر در اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می باشد.
روش این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و رویکردی توصیفی دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش با هدف معماری پایدار به اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می پردازد.
تبیین چارچوب مفهومی عدالت فضایی در برنامه ریزی شهر ی با محوریت مفهوم عدالت در مکتب اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
75-84
حوزههای تخصصی:
تسلط نظام سرمای هداری برفضاهای شهری، شهرها را با چالش های بسیاری روبرو کرده است که یکی از مهمترین این چالش ها، ب یعدالتی فضایی و نابرابری در توزیع خدمات در شهرهاست. این چالش ها، در دهه 1960 و 1970 میادی توسط اندیشمندان شهری نئومارکسیست همانند هنری لوفور، مانوئل کاستلز و دیوید هاروی شناسایی و مورد نقادی قرار گرفت. پی شقراولان عدالت در فضاهای شهری به دلیل وابستگی شان به مکاتب بشری و همچنین داشتن نگاه ت کبعدی و ایستا، نتوانستند تا کنون به یک چارچوب مفهومی از عدالت در فضاهای شهری برسند؛ این در حالی است که در آموزه های مکتب اسام، مفهوم عدالت، یک مفهوم پویا و چندجانبه بوده و عدل و حق لازم و ملزوم هم به حساب آمد هاند و عدالت به عنوان یک ابزار مهم برای رساندن حق به صاحب واقعی اش معرفی شده است. این تحقیق از نوع توسع های بوده و در آن از روش تحلیل منطقی استفاده شده است. هدف تحقیق، ارائه چارچوب مفهومی از عدالت اسامی در فضاهای شهری است. برای تبیین این چارچوب از شش معیار " برابری فرص تها، آزادی، نیاز، اصل تفاوت، استحقاق، منفعت عمومی " استفاده شده است که این معیارها از متون علمی و اسامی استخراج شد هاند. چارچوب مفهومی ارائه شده بیشتر متوجه محتوای برنام هریزی شهری است تا فرآیند آن.
تدوین الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا مبتنی بر رویدادمداری (نمونه موردی: بافت قدیمی شهر سمنان، محله اسفنجان)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی طلایه دار هویت و فرهنگ شهرهای امروز هستند. هویت، تاریخ و فرهنگ سازندهء بنیاد و شالودهء یک اجتماع و مردم آن است. امروزه به علت ورود مدرنیسم به ابعاد مختلف زندگی انسان، اجتماع و شهر، شاهد غفلت از سنت و تاریخ و درپی آن، فرسودگی بافت تاریخی هستیم. با گسترش نظریات در خصوص شیوهء مداخله در بافت تاریخی، تمرکز ویژه بر کالبد بوده که خود امری ضروری ست؛ اما کافی نه! غفلت از ابعاد اجتماعی، رفتاری و فرهنگی فضا، باعث بی جان شدن بافت تاریخی شده و آن را در بهترین حالت، تبدیل به موزه نموده که در آن، جریان رفتاری ویژه ای رخ نمی دهد. هدف پژوهش حاضر، بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا بافت تاریخی سمنان، از طریق رویدادمداری می باشد. سعی بر این است که علاوه بر احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت پاسخدهی، بتوان فرهنگ و پیشینه شهر و ملت آن را بازشناسانده و رنگ و بوی دیگری به بافت داد؛ رنگ و بویی از جنس حضور، زندگی و حیات! مقصدی جاذب برای ساکنین، شهروندان، مسافرین و گردشگران! محفلی برای شناساندن تاریخی و فرهنگ غنی شهر سمنان و معرفی اثار فاخر معماری و شهرسازی آن! محور اصلی پژوهش، ارتقا حضورپذیری و زیست پذیری در محله اسفنجان و در گام بعدی، طراحی بستری مطلوب، به منظور بروز رویدادهای متنوع به منظور احیاء فرهنگ و هویت بافت و تبدیل بافت تاریخی و به ویژه محله اسفنجان، به عنوان مقصد گردشگری و فراغت در شهر و استان سمنان، می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیل می باشد. در ابتدای امر، به بررسی ادبیات و مبانی پژوهش پرداخته شده است. سپس در گام دوم، طی بررسی و واکاوی تجارب صورت گرفته در این زمینه، معیارهایی را برای مکانیابی بستر رویداد، شناسایی نموده و با انطباق آن با پتانسیل های بالقوه و بالفعل بافت، بستر مناسبی را برای بروز رویداد، برگزیدیم. درنهایت بر طبق اهداف راهبردی پژوهش، سیاست هایی وضع نموده و دو گزینه پیشنهادی را مطرح کرده ایم. سپس از طریق تکنیک نمره دهی بر طبق توانایی محقق ساختن اهداف موردنظر پژوهش، گزینه برتر را انتخاب نموده و طرح نهایی را بر اساس آن، ارائه داده ایم.
مطالعه شمایل شناسانه نبرد «رستم و دیو سپید» در کاشی نگاره سردر ارگ کریم خان شیراز به روش «اروین پانوفسکی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاشی نگاره «رستم و دیو سپید» بر درگاه ارگ کریم خانی از افزوده های قاجاریان است که علاوه بر ویژگی های هنری از اهمیت اجتماعی و دیوانی ویژه ای نیز برخوردار است، گرچه کمتر به آن پرداخته شده است؛ لذا تفسیر تازه ای از آن می تواند درکی عمیق تر از تحولات مجموعه زندیه در روزگار قاجار عرضه کند. این پژوهش مبتنی بر این فرضیه است که کاشی نگاره مورد نظر فارغ از نقش هنری آن -در ادامه سنت تصویرگری نبرد رستم و دیو سپید- دارای کارکردهای غیر هنری (سیاسی و دیوانی) نیز بوده است. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در پی آن است که جنبه های محتوایی و مفهومی این اثر مغفول مانده را در بستر تاریخی و اجتماعیِ شکل گیری آن بازشناسی و کارکردهای دیوانی و حکومتی آن را بر سیمای ارگ کریم خان شناسایی کند. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از مراحل سه گانه روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی در مطالعات تاریخ هنر می کوشد با «توصیف»، «تحلیل» و «تفسیر» اسناد و مدارک موجود به خوانشی تازه از این کاشی نگاره دست یابد. داده های اولیه شامل منابع تصویری (آرشیوی) و اسناد نوشتاری هستند که در پیوند با هم پیش می روند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که الف) مضمون ابتدایی این اثر با نمونه های دیگر تشابه دارد، با این حال در صحنه پردازی هایی همچون ترسیم «حیوانات» و «عناصر معماری فرنگی» در حاشیه های مجلس متفاوت است؛ ب) مضمون قراردادیِ این اثر نبرد رستم را با دیو سپید در خوان هفتم «شاهنامه» (صحنه سیزدهم روایت) نشان می دهد که دگرگونی هایی نیز در پاره ای از جزئیات در طول زمان داشته است؛ ج) معنای ذاتی این طرح، با توجه به سه حوزه «پیش زمینه های هنری»، «شرایط حکومتی و دیوانی شیراز» و «مفاهیم نمادین اجتماعی و سیاسی»، نشان می دهد که استفاده از این نقش در درگاه ارگ، در دو سطح «عوام» و «خواص»، می تواند به عنوان رسانه ای تصویری برای بیان شوکت و قدرت سیاسی حسینعلی میرزا فرمانفرما، والی فارس، و همچنین به عنوان نمادی از مرکزیت، فردیت و استقلال طلبی او در برابر حکومت مرکزی، و بخشی از دیگر اقدامات مشابهِ والی برای اعلام جانشینی پس از فتحعلی شاه قاجار، تعبیر و تفسیر شود.
ارزیابی مشخصه های مناظر طبیعی در خیابان های شهرهای اسلامی (بررسی تطبیقی سه خیابان در شهر ملاکا در مالزی و خیابان چهار باغ در شهر اصفهان)
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
59
حوزههای تخصصی:
علی رغم رشد سریع شهر نشینی و نوسازی، بسیاری از ویژگی های کالبدی گردشگاه های عمومی مورد تغییر واقع شده است. این کار تأثیر منفی بر روی مناظر طبیعی به ویژه در شهرهای قدیمی، تاریخی و اسلامی مالزی و ایران گذاشته است. در اینجا به بررسی تطبیقی سه خیابان در ملاکا مالزی (خیابان توکینگ بسی ، خیابان توکینگ ایماس ، خیابان توکانگ )و دیگری خیابان چهار باغ عباسی در اصفهان به لحاظ مشابهت هایی در فرم کالبدی، ساختار، نوع فعالیت، عملکرد، کیفیت فضایی و نوع تأثیرات پرداخته شد. برای رسیدن به چهارچوب پژوهش ابتدا به بررسی ویژگی های مشخصه های مناظر طبیعی خیابان پرداخته می شود . اهمیت این موضوع بیشتر از آن روست که با مقایسه شناخت عوامل مهم مطلوبیت از دید استفاده کنندگان دو شهر با فرهنگ های متفاوت، می توان به جهت گیری های آتی در طراحی خیابان کمک نمود. پژوهش حاضر بر آن شد تا با استفاده از روش تطبیقی - تحلیلی و انجام تحقیقات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی و مقایسه تطبیقی موضوعات مشابه به هم مثل نوع کاربری، فعالیت ها و زمان های مورد استفاده، چیدمان و ویژگی های کالبدی با یکدیگر بپردازد و در آخر به معیار جامع تری در طراحی خیابان از جنبه کاربردی رسیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد خیابان چهارباغ اصفهان در قیاس با سه خیابان مالزی، هر دو نمونه شرایط نسبتاً برابری دارند که بیانگر وجود ظرفیت های بالای تاریخی و فرهنگی در خیابان چهارباغ است. برهمین اساس با توجه به زیرمعیارها و شاخص هایی که معیارهایی فوق را تبیین می کنند می توان انتظار داشت با اقداماتی هم چون کاهش عرض سواره روها به نفع پیاده راه وسط خیابان، محدود نمودن و کنترل حرکت سواره، افزایش امنیت خیابان، تقویت فعالیت های شبانه، ارائه تسهیلات گردشگری در پیرامون خیابان، بهبود دسترسی انواع مدل های حمل و نقل به خیابان و...، سرزندگی و افزایش گردشگرپذیری خیابان و بافت پیرامون آن تحقق یابد.
تدوین چارچوب مفهومی کاربست اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (مورد پژوهی: بافت تاریخی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
229 - 245
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهرهای ایران، در فرآیندی قهقرایی که بیش از هشت دهه از عمر آن می گذرد، تبدیل به محدوده هایی شده اند، با شرایطی ناسازنما [پارادوکسال] که علی رغم برخورداری از بیشترین بالقوگی توسعه فرهنگی و حضور پرتعداد عناصر ارزشمند میراثی، به دلیل دگرگونی و فروپاشی بنیان های دیرپای اجتماعی، امکان بهره مندی از امتیازات توسعه اقتصادی متوازن و استفاده بهینه از داشته ها و ثروت فرهنگی نهفته در بافت، از آن سلب گردیده است. بازآفرینی شهری، با تأکید بر لزوم توسعه یکپارچه شهری، امکان استفاده مؤثر و فعال از میراث تاریخی و معماری شهرها را در چرخه ای که می توان در آن به رونق و توان مضاعف اقتصادی دست یافت، و توجیهی محکم در امتداد و حفظ بنیان ها و ساختارهای تاریخی داشت، در دستور کار قرار داده است. بازآفرینی شهری، مجموعه ای از اقدامات و رویکردهای متنوع را در رویارویی با مسائل مربوط به توسعه معاصر شهری مدنظر د ارد، و به منظور بهترین و کارآمدترین استفاده از بافت های تاریخی، راهبردها و سیاست های منطبق با فرهنگ را طی گذاری از رویکردهای فرهنگی در بازآفرینی تا تثبیت بازآفرینی فرهنگ مبنا پشت سر نهاده است. بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا از جمله رویکردهای متأخری است که اهداف احیاء و تداوم حیات شهری در بافت های تاریخی را همزمان دنبال می کند ، و بر اهمیت نقش فرهنگ [در معنایی فراگیر و جامع] و به کارگیری صنایع خلاّق به مثابه عامل اصلی محرّک بازآفرینی و آفرینش مکان تأکید می ورزد. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی بوده است، مطالعه ای تفسیری - تحلیلی را با هدف برقراری انسجام و پیوند میان اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا و راهبردها و سیاست های قابل اتخاذ در بافت های تاریخی به انجام رسانده است. بدین منظور، پس از استخراج و دسته بندی اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا که از طریق تحلیل محتوایی و جمع بست فهرستی از منابع معتبر به دست آمده، بخشی از بافت تاریخی شهر شیراز، به عنوان محدوده ی منتخب اقدامات بازآفرینی فرهنگ مبنا یا قلمرو فرهنگی همگانی، تعریف گردیده است. برشمردن معیارها و روند به گزینی محدوده هدف بازآفرینی، و بازخوانی ویژگی های زمینه ای، منجر به ارائه ی الگوی راهبردی چندلایه در تعریف شیوه ها و سیاست های اقدام در بافت تاریخی گردیده است.
تجلی نور خُرَّه با ابعادی هنری و عرفانی در معماری ایرانی- اسلامی با تاکید بر آراء شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
65-74
حوزههای تخصصی:
"سهروردی" یکی از فیلسوفان و حکیمان بزرگ مسلمان، فلسفه خویش را بر اساس "نور" استوار کرده است؛ نظریه ها و آموزه های شیخ اشراق، تاثیر زیادی بر باور و عملکرد هنرمندان ایرانی داشته است. از این رو پژوهش حاضر، نحوه تلقی سهروردی از نور و مراتب انوار را مورد بررسی قرار داده است و سعی دارد تا نحوه تجلی نور خُرَّه یا نور ملکوتی را که در حکمت اشراقی سهروردی اهمیت زیادی داشته، در این هنر مشخص نموده و به این پرسش پاسخ دهد که کدام عناصر، تجلی نور حکمت اشراق در معماری ایرانی اسلامی هستند. در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و روش تحقیق به صورت توصیفی و تجزیه و تحلیل کیفی است. بر اساس نتایج بدست آمده هیچ نماد و مظهری مانند نور، به وحدت الهی نزدیک نیست و بدین جهت معمار ایرانی و مسلمان کوشیده است حتی الامکان در آنچه می آفریند از نور استفاده کند. عناصری چون مناره، محراب، مقرنس، کاشی، طاق های مسلسل (پیوسته)، شیشه های رنگی و حضور بارز رنگ زرد و طلایی، همگی نمادهایی از نورالانوار هستند؛ و همین طور مفهوم خُرَّه یا نور ایزدی در معماری، به صورت شمسه و بکارگیری سطوح مشبک به شکل هاله ای نورانی در زیر گنبد، تجلی پیدا کرده است.
سیما و منظر شهری تهران: تحلیلی از «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه گذشته دغدغه های جدی فراوانی توسط مسئولان، حرفه مندان و دانشگاهیان در مورد کیفیت طراحی شهری و منظر شهری تهران ابراز گردیده است. چنانچه تهران در صدد ارتقاء توان رقابتی خود در وضعیت جهانی شدن باشد و چنانچه ارتقاء تجربه زندگی شهری ساکنان مد نظر باشد، آنگاه ارتقاء منظر شهری دیگر نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت خواهد بود. تاکنون مطالعات متعددی، غالباً به صورت پراکنده و ناتمام در خصوص سیمای تهران صورت گرفته است؛ مع هذا برای اولین بار در سال 1385 و در قالب برنامه مکملی برای طرح جامع جدید تهران، تهیه یک سند رسمی تحت عنوان «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران» در دستور کار نهادهای مسئول قرار گرفت. هدف این مقاله ارائه شرح مختصری از نتایج مرحله اول برنامه مزبور و تحلیل و تفسیر داده هایی است که از طریق پیمایش برای مطالعات چشم انداز سازی آن گرد آمده است. برای پیمایش از پرسش نامه مفصلی، شامل 78 پرسش و گزاره لیکرت برای سنجش نگرش گروهی از مسئولان رسمی، حرفه مندان و دانشگاهیان (n=59) استفاده است. مواد پرسش نامه بر اساس مدل چشم اندازسازی ارگون در چهار بخش سازمان داده شده اند و به وضعیت امروز، فردا و اقدامات لازم جهت بهسازی منظر شهری تهران می پردازد. دامنه این مقاله محدود به تحلیل و تفسیر هیجده مورد از پرسش ها یا گزاره های پیمایش فوق است. نتایج مطالعه نشان می دهد که اکثریت قاطعی از پاسخ دهندگان وضعیت منظر شهری تهران را بد یا بسیار بد ارزیابی نموده اند (85 درصد)؛ با وجود این، آنان معتقدند با اعمال مدیریت شهری صحیح تهران قابلیت تبدیل به شهری زیبا را دارد. مهمترین مناظر شهری تهران مناظر رشته کوه البرز، مناظر ورودی تهران و مناظر قابل دریافت در بزرگراه های شهری عنوان شده اند. تقریباً تمام پاسخ دهندگان فقدان یک «برنامه طراحی شهری» را دلیل اصلی مناظر چشم آزار و بی نظم عنوان نموده اند (1/98 درصد) و ضرورت لحاظ نمودن سرفصلی تحت عنوان «مدیریت بصری شهر» را در چارچوب مأموریت های کنونی مدیریت شهری ابراز کرده اند. پاسخ دهندگان جنبه ظاهری و بصری شهری را از جوانب کارکردی و زیست محیطی آن جدا ندانسته اند که این را می توان به عنوان ضرورت اتخاذ یک رویکرد پایدار و کل گرایانه به زیباشناسی شهری، به جای ادامه رویکرد آرایشی و سطحی کنونی تفسیر نمود.
نظریه معماریِ اسلامی یا نظریه اسلامیِ معماری: نقدی بر اصالت اسلامی رویکردهای نظری و عملی در دوران معاصر
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی یافتن عاملی است که سبب شده تا در روزگار معاصر نتوان «اسلامی» بودن معماری را از «غیراسلامی» بودن تشخیص داد. این امر فقط متوجه معماری های غیرمذهبی نیست، بلکه مسأله در جایی است که طراحان یا نظریه پردازان، معماری را به اسلام منتسب می کنند. برای یافتن علت، موضوع در دو بخش یعنی بررسی نظریات و بررسی رویّه های عملیِ طراحی ارائه شده است. در نقد رویّه های نظری، سه گرایش اصلی نظری ‒ گرایش عرفانی، گرایش فقهی و رویکرد اصول گرا ‒ در تبیین معماری اسلامی به نقد گذاشته شده است. تفوق ارزش های نهاد معمارانه بر ارزش های اسلامی و دید حداقلی به اسلام، ویژگی مشترک این رویکردهای نظری است. این ویژگی ها در بخش عملی، با تمرکز بر طراحی مسجد در دوران تاریخی و دوران معاصر، اسلامیت طرح ها در هر دو بازه به چالش گذارده شده است. در این بخش، منتهی شدن سیر عرفانی در تحلیل مسجد به امکان نوگرایی حداکثری در قالب واسازی مفاهیم دینی، با استناد به آثار نشان داده شده است. در پایان معضل اصلی در همه این گرایش های نظری و عملی تحت عنوان «اسلام از معماری چه می خواهد» طرح و بحث شده است. از دید این نوشتار، راه حل موضوع، جانشانی یک سؤال ساده است: اسلام از معماری چه می خواهد؟ و این سؤالی است در مقابل آن سؤال که «معماری از اسلام چه می خواهد؟»؛ پرسشی که سنّت گرایان یا بوم گرایان معماری در کشورهای اسلامی، سال هاست به آن پرداخته اند و برای اموری چون «ایده»، «کانسپت»، «مردم پذیر کردن معماری»، «روحانی کردن معماری» و بالأخره «اسلامی کردن معماری»، به اسلام یا منابع منتسب به آن رجوع کرده اند.
دستیابی به مولفه های معماری فضاهای آموزشی ویژه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با سایرکودکان دارند . هدف از پژوهش حاضر، شناخت و بررسی عواملی است که موجب کیفیتی ویژه در معماری فضاهای آموزشی کودکان کم توان ذهنی ، که متناسب با ویژگی های ذهنی، جسمی، روحی و رفتاری آنها است، می شود تا بتوان از حداکثر توانایی های این دسته از کودکان که نیازهای ویژه ای دارند، بهره برد. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی بهره گیری شده، که اطلاعات ضمن جمع آوری و طبقه بندی، با استفاده از آزمون « خی دو » در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش متشکل از 45 دانش آموز کم توان ذهنی ( 21 دختر، 24 پسر) مقطع چهارم، پنجم و ششم ابتدایی می باشد، که برخی از آنها چند معلولیتی می باشند. یافته ها نشان داد عواملی همچون جنس مصالح، صوت، رنگ ها و تناسبات در فضاهای آموزشی تاثیر محسوسی در سطح کیفی اینگونه محیط ها دارد. طبق یافته های این پژوهش کودکان کم توان ذهنی دارای ذهنی مغشوش و مضطرب می باشند که محیط های معماری می توانند با استفاده از فرم های نرم و منحنی، رنگ ها و ابعاد و تناسبات محیطی موجب افزایش توان رفتاری کودک شوند. در نتیجه با توجه به تاثیر مثبتی که محیط های معماری می تواند در روند رو به رشد کودکان کم توان ذهنی داشته باشد، طراحی فضاهای آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اینگونه محیط ها باید امن، آرام و در عین حال محرک باشد.
کارگاه کارشناس بین المللی ارتقاء مدیریت و برنامه ریزی منظرهای فرهنگی میراث جهانی
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی تطبیقی معماری و سینما با رویکرد آموزش معماری به کمک فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
157 - 172
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، به مطالعه ی تطبیقی دو هنر معماری و سینما پرداخته است؛ رویکرد این مطالعه، آموزش معماری و هدف اصلی آن، استفاده از قابلیت های سینما در راستای تحقق این رویکرد می باشد. با توجّه به مطالعات تطبیقی و نیز تئوری های مرتبط با تاویل اثر هنری پانوفسکی، رویکردی آموزش محور به این پژوهش ها داده شده است. آیا سینما، می تواند به عنوان ابزار مناسب در آموزش معماری مورد استفاده قرار گیرد؟ پاسخ به سؤال و بررسی این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب و کارآمد است"، در گرو پاسخ به سؤالات فرعی است: 1. خروجی کار دانشجویان معماری در صورت نمایش یک فیلم، نسبت به دانشجویان دیگر که از این ابزار محروم بوده اند، چه تفاوتی دارد؟ 2. در صورت بهبود کیفیت اسکیس ها به روش پیشنهادی، میزان تأثیر و چگونگی این روش به چه صورت در کار دانشجویان نمود می یابد؟ این مقاله بر مبنای مطالعات استدلالی-منطقی و به روش بررسی میدانی همراه با تحلیل کیفی در راستای رویکرد پدیدارشناسانه ی نمادها است. هدف مقاله ی پیش رو، رسیدن به روشی کارآمد جهت افزایش راندمان آموزش معماری است و یکی از راه حل های مناسب برای رسیدن به این منظور، بهره گیری از پتانسیل های هنر سینما است. طی خروجی های پژوهش بر مبنای تحلیل کیفی داده ها، مشخص گردید که 75% نمرات Aو Bبه گروهی تعلق گردید که از ابزار فیلم برای آموزش بهره گرفته بودند، این در حالی است که تنها 43.75% از گروه دیگر که محروم از این ابزار بودند توانستند نمرات Aو Bرا کسب کنند؛ به طوری که 81.25% اسکیس های گروه الف به لحاظ معنایی و 62.5% آن ها به لحاظ فرمی از فیلم نمایش داده شده به صورت آشکار یا پنهان بهره جسته اند. از بررسی ها و آنالیزهای صورت گرفته می توان چنین نتیجه گرفت که این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب است." صحیح بوده و میزان و چگونگی آن در حوزه ی عینی و ذهنی بررسی گردیده است.
بازتابی از دیدگاه برنارد لاسوس (سایمون بل)
حوزههای تخصصی: