فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
123-131
حوزههای تخصصی:
تأثیر طراحی خیابان بر آسایش حرارتی عابرین با تاکید بر باد (نمونه موردی: خیابان فردوسی واقع در منطقه 12 شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
خرداقلیم فضاهای باز شهری تحت تاثیر عوامل متعددی چون شکل شهری و هندسه، تراکم شهری، پوشش گیاهی، سطح آب و خصوصیات سطوح قرار دارد. معمولاً بیش از یک چهارم مناطق شهری با سطوح خیابان ها اشغال می شوند، لذا به نظر می رسد طراحی خیابان های شهری نقش مهمی در ایجاد آسایش حرارتی در فضای شهری ایفا می کند. از میان عناصر اقلیمی تاثیرگذار و قابل بررسی در آسایش اقلیمی خیابان ها می توان به جریان باد اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش سنجیدن آسایش حرارتی در محدوده مورد مطالعه و بررسی عوامل موثر بر ایجاد آسایش حرارتی با تاکید بر جریان باد است، و به همین منظور راهکار و راهبردهای مناسب و قابل اجرا در محدوده مورد نظر ارائه می شود. در این مقاله بخشی از خیابان فردوسی حدفاصل میدان فردوسی تا چهارراه جمهوری اسلامی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. داده های لازم توسط برداشت میدانی در سه روز خرداد ماه 1398 انجام گرفت و با استفاده از نرم افزار ENVI-MET مدل سازی گردید. در نتایج حاصله می توان تاثیر هندسه خیابان و گیاهان را در تامین آسایش حرارتی عابران پیاده مشاهده نمود.
بررسی و تحلیل شاخص های مسکن در شهر مشهد
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶
164-184
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه مشکلات متعددی را در بخش های مختلف از جمله مسکن ایجاد کرده است. بررسی شاخص های مسکن اعم از کمی و کیفی در برنامه ریزی ها و توسعه مسکن در شهرها بسیار مفید است. مشهد بعنوان پایتخت معنوی و دومین کلانشهر کشور مشکلات متعددی را در بخش مسکن دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی و تحلیل شاخص های مسکن شهری در شهر مشهد پرداخته شده است. جامعه آماری در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نمونه در کل شهر است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تاپسیس (Topsis)، رگریسیون و ضریب پراکندگی و برای ترسیم نمودارها از نرم افزارSPSS و نقشه ها از نرم افزارArc-GIS کمک گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در سطح بندی مناطق ۱۳ گانه با توجه به شاخصهای 6 گانه و متغییرهای 22 گانه و نهایتاً شاخص ترکیبی بدست آمده از مدل TOPSIS مناطق شهر مشهد از نظر برخورداری از شاخص های بهداشت، اقتصاد، کالبدی، رفاهی،تاسیسات و استحکامی دارای میانگین 34/0 بوده که نشان از پایین بودن امتیاز شاخص ها می باشد و تا رسیدن به حد مطلوب که عدد (1) یک است راهی طولانی در پیش دارد. این شاخص در دو منطقه 9 و 11 بالای میانگین و در یازده منطقه دیگر کمتر از میانگین است که نشان دهنده نابرابری، ناهمگنی و عدم تعادل در بین مناطق شهرداری است. تحلیل رگرسیونی انجام گرفته نیز نشان می دهد شاخص های بهداشتی، تاسیساتی و رفاهی بیشترین و در اولویت بعدی به ترتیب شاخص های، اقتصادی،کالبدی و استحکامی در بخش مسکن در شهر مشهد مؤثر بوده اند. لذا با استفاده از نتایج حاصل شده مناطق نامناسب بعنوان گروه های هدف باید در دارای اولویت برنامه ریزی قرار گیرند.
مدیریت جلوگیری از تخلفات ساختمانی در کلان شهر تهران نمونه موردی منطقه 12 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران با مشکلات زیادی در زمینه مدیریت شهری روبرو می باشد که حل وفصل ریشه ای آن ها نیازمند کار کارشناسی و بر پایه مبانی علمی می باشد. یکی از این مشکلات موضوع تخلفات ساختمانی و نحوه کنترل و جلوگیری از آن می باشد. در طی سالیان متمادی و تجربه های گوناگون مدیریتی در شهر تهران، با زوایای دید مختلفی به این موضوع پرداخته شده و تدابیر گوناگونی در مواجهه با آن به کار گرفته شده است؛ اما همچنان شهر تهران با این معضل اصلی که بر منظر و نمای شهری تأثیر مستقیم گذاشته و در بسیاری از موارد ناقض حقوق شهروندی سایر شهروندان شهر می باشد دست به گریبان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا تخلفات ساختمانی در نتیجه نگاه درآمدزایی به آن و عدم توجه به اجرای ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های شهری می باشد؟ آیا عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری باعث بروز تخلفات ساختمانی گردیده است؟ تحقیق حاضر به شیوه توصیفی انجام شد و دیدگاه افراد مورد ارزیابی قرار گرفت، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارکنان و کارشناسان شهرداری در منطقه 12 تهران می باشد که تعداد آن ها 190 نفر است نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از لیست ارائه شده از سوی سازمان می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 123 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات در قسمت ادبیات پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است و در قسمت نظرسنجی به صورت میدانی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار Spss انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونهها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و با توجه به روش و هدف پژوهش از آزمون t تک متغیره و فریدمن برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری، عدم توجه به قوانین و مقررات ساختمانی و درآمدزایی از عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی می باشند.
رقص، سرمایه ای نمادین؛ گزینه ای برای توسعه گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
95 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رقص، یکی از هنرهای هفت گانه که قدمتی همپای تمدن انسان دارد، دنباله ای از حرکات هدفمند و نمادین انسانی است که دارای ارزش زیبایی شناسانه است و کنشگران آن در فرهنگ های متفاوت، جلوه های گوناگونی از آن را به اجرا و نمایش می گذارند. این هنر انسانی ظرفیت بالایی در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و فرهنگی دارد و قابل تبدیل شدن به سرمایه ای نمادین است؛ به طوری که می تواند توسعه گردشگری کشور را به همراه داشته باشد. هرچند رقص همانند دیگر عرصه های جلوه گری انسان می تواند طیفی از ابتذال تا تعالی را در برگیرد. هدف پژوهش: این پژوهش بدان سبب ضرورت دارد که نشان دهد چنانچه جنبه ها و آثار والای این هنر بازخوانی و ترویج شود، می توان از بی شمار فوائد اجرای آن در سطح جامعه سود جست و به عنوان سرمایه ای نمادین برای آن برنامه ریزی کرد و از قبل آن به شکوفایی در حوزه گردشگری فرهنگی و خلاق دست یافت. روش تحقیق: در این مقاله محقق با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به سؤال تحقیق پاسخ داده است. نتیجه گیری: نتایج این مقاله با واکاوی رقص در حوزه فردی و اجتماعی نشان می دهد که این هنر دیرپای انسانی غنای جسم و جان و جمع را افزون می کند زیرا سبب درک لذت زندگی در حال و تجربه حس رهایی و وارستگی شده و به افزایش نشاط، عقلانیت و تاب آوری اجتماعی می انجامد و شایسته است جامعه علمی، سیاستگذاری و اجرایی کشور با التفات بیشتر به این حوزه مغفول نظر کنند و از زیان های فردی، اجتماعی و ملی که تا کنون دامن گیرمان شده بکاهند.
ارزیابی رضایتمندی سکونتی در مجموعه مسکن مهر به مثابه راهبردی جهت پیشگیری از اتلاف سرمایه ملی (مطالعه موردی: مجتمع دولت مهر شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و احداث پروژه های انبوه مسکن از جمله مسکن مهر به عنوان یک طرح کلان در مقیاس ملی در راستای تامین سرپناه اقشار کم درآمد از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. لذا با توجه به اجرای مرحله ای اینگونه پروژه ها در زمان ها و مناطق مختلف، سنجش میزان رضایت افراد ساکن در برخی از آنها که به بهره برداری رسیده اند جهت بررسی اثربخشی کیفی در زندگی مردم و تعیین نقاط مثبت و بویژه منفی به منظور بهبود فرآیند پیش رو ضرورت می یابد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تاکید بر نقش ارزیابی پس از بهره برداری در مراحل اولیه طرح های ساخت و ساز کلان است تا بتوان از یافته های حاصل در پروژه های مشابه بعدی استفاده کرد و از این طریق به افزایش رضایتمندی ساکنین پروژه های مشابه و البته با توجه به صرف بودجه های قابل ملاحظه در این گونه از طرح ها، پیشگیری از اتلاف سرمایه ملی نائل شد. در این تحقیق از استراتژی موردکاوی و روش ترکیبی (کیفی – کمی) استفاده شده که در ابتدا به صورت توصیفی- تحلیلی به تدوین چهارچوب نظری پرداخته و سپس به گونه پیمایشی به جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخت در مجموعه مورد مطالعه و نهایتا تحلیل آماری توصیفی و استباطی آنها و تعمیم نتایج در قالب پیشنهادات تحقیق معطوف گردیده است. مورد مطالعاتی پژوهش، مجتمع مسکونی دولت مهر واقع در شهرک دولت آباد شهر کرمانشاه بوده و حجم نمونه مورد بررسی بر اساس فرمول کوکران برآورد شده است. با این توضیح که پاسخ دهندگان به صورت تصادفی انتخاب گردیده و متعاقبا تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS22 انجام گرفته است. نتایج این تحقیق بر خلاف بسیاری از تحقیقات مشابه، حاکی از آن است که علی رغم رضایت نسبی ساکنین از معیارهای فعالیتی و اجتماعی، کمترین میزان رضایتمندی مربوط به معیارهای کالبدی از جمله تامین نیازهای مبتنی بر آسایش محیطی بویژه در مقیاس معماری ساختمان ها می باشد.
بررسی شکل و فرم کلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-25
حوزههای تخصصی:
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گام های ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامه ریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان [1] »(1965) در بررسی شکل و فرم شهر می باشد. در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانه بندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانه ها، خط آسمان، هویت، جهت یابی، الگوی دسترسی ها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای 4 محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم می باشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بوده اند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A ، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه می شود. محدوده B این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های 60 و 70 مربوط می شود. خود دارای دو زیر مجموعه B1 و B2 است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B1 و رشد شهر در دهه های 60 و 70 شمسی تحت عنوان محدوده B2 بررسی شده است. محدوده C ، شامل توسعه های مربوط به پروژه های مسکن مهر است و محدوده D شامل توسعه های پراکنده شهری در دهه های اخیر می باشد. ویژگی های شکلی و فرمی این محدوده ها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافته است [1] -spreiregen
بازاندیشی تحلیلی ساختار معروف به گرمابه ایلخانی ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی یا رشیدیه یک مجموعه معماری و بنا به آنچه در نزهت القلوب (740 ه.ق.) آمده است «شهرچه ای» فرهنگی و دانشگاهی در شمال شرقی تبریز و در کوه پایه سرخاب بوده است که در عهد ایلخان سلطان محمد خدابنده اولجایتو با همت و نظارت خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی طراحی و ساخته شد. بر اساس وقف نامه ربع رشیدی، مجموعه معماری شهرچه ربع رشیدی دارای بناهای همگانی و عام المنفعه بسیاری بوده و گرمابه نیز داشته است؛ بنابراین، انتظار می رفت که در کاوش های باستان شناختی ربع رشیدی نشانه هایی از گرمابه ربع رشیدی شناسایی و کاوش و خاک برداری شود. کما اینکه در سومین فصل کاوش، در بخش جنوب شرقی محوطه تاریخی و اثر ملی ربع رشیدی، ساختاری خاک برداری شده است که آن را صراحتاً یک گرمابه ایلخانی معرفی کرده اند. اکنون، پرسش بنیادین این نوشتار، چیستی و کارکرد ساختار معرفی شده به نام گرمابه ایلخانی ربع رشیدی است. هدف پژوهش: در ابتدای برنامه ریزی و تدوین و طراحی هر طرح و پلان و برنامه مرمتی، شناخت درست و بازشناسی روش مند چیستی و کارکرد و ماهیت و هویت یک بنای تاریخی و باستانی، ضرورتی بنیادین و چالشی گریزناپذیر است؛ به گونه ای که هیچ مرمت گری نمی تواند بدون شناخت تاریخی و باستان شناختی یک اثر معماری و ساختار باستانی اش، آن را به درستی و به صورتی روش مند مرمت کند. روش پژوهش: بررسی تحلیلی پلان، فضاسازی و مصالح معماری ساختار معروف به گرمابه ایلخانی رشیدیه در مقایسه با ساختار و تأسیسات و مصالح معماری گرمابه های تاریخی شناخته شده ایران تفاوت هایی آشکار نشان می دهد. نتیجه پژوهش: بر مبنای فرضیه سازی به شیوه ابطال گرایی ساختار معروف به گرمابه ایلخانی ربع رشیدی، نمی توانسته کارکرد گرمابه داشته باشد؛ و البته هیچ نشانه باستان شناختی ای بر دیرینگی ایلخانی آن دلالت ندارد. نویسندگان در پایان فرضیه سازه ای برای رنگرزی و یا دباغی را برای این ساختار پیشنهاد کرده اند.
فاکتورهای مؤثر محیطی در طراحی ساختمان های اداری
حوزههای تخصصی:
امروزه محیط کاری در ساختمان های اداری بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده اند ازاین رو توجه به چگونگی طراحی محیط کار مورد توجه قرار گرفته است. کارمندان بیش از یک سوم زمان روزانه خود را در فضای محل کار خود مشغول به کار هستند ازاین رو راهکارهای مناسب در جهت تأمین خواسته های جسمی و روحی و بالا بردن آسایش در فضاهای کاری کارمندان ضروری است. شرایط کالبدی ساختمان اداری نقش عمده ای در رضایت مندی و راحتی کارکنان دارد بنابراین طراح می بایست در ابتدا تمامی زوایای طراحی را بررسی و آنالیز کند و بعد اقدام به طراحی کند چراکه رعایت تمامی این عوامل محیطی باعث ایجاد فضایی مناسب و کارآمد می شود و عدم توجه به این عوامل و طراحی نادرست باعث ایجاد اضطراب شغلی و پایین آمدن راندمان کاری می گردد. به همین سبب در این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای و با بررسی و تحقیق بروی پژوهش ها و مطالعات پیشین به فاکتورهای محیطی و تأثیرگذار بروی طراحی ساختمان های اداری که موجب افزایش سطح رضایت مندی کاری در کارمندان می گردد پرداخته شده است.
Barriers to Sustainable Construction Practices (Case Study: The Role of National Culture)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This s tudy examined national culture dimensions that cons titute barriers to the implementation of sus tainable cons truction practices among cons truction professionals in Nigeria. It deployed S tatis tical Package for the Social Science (SPSS) software to analyze data collected through a ques tionnaire survey. Mean Score Index (MSI) result revealed 47 national culture variables that have great potential for causing barriers to implementation of sus tainable cons truction practices in Nigeria with the MSI range of 3.30 - 4.72. The variables were grouped into six of Hofs tede’s national culture dimensions (large Power Dis tance, Individualism, Masculinity, s trong Uncertainty Avoidance, Short-Term Orientation, and Res traint) with an average MSI range of 3.84 - 4.22. The Kruskal-Wallis H and Mann-Whitney U tes ts indicated that irrespective of organizational and individual characteris tics, there was no significant difference in the national culture of cons truction professionals hindering the implementation of sus tainable cons truction practices in Nigeria (p>0.05); but for Individualism (IDV) and Uncertainty Avoidance (UAI) dimensions which indicated significant differences (p <0.05) due to personal attributes, disposition, and exposure. The study established that the differences have only a small effect (r = 0.171 and 0.156 respectively), signifying that the observed differences in IDV and UAI culture dimensions based on years of experience, were not a result of differences in the sizes of the groups. They then study raised concern for a new way of thinking towards overcoming barriers to implementing sustainable construction practices in Nigeria and suggested for optimization and operationalization of national culture dimensions that support the implementation of sustainable construction practices and eschewing those that cause barriers.
فضا را چگونه بخوانیم؟ از خوانش پدیدارشناسانه تا خوانش انتقادی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
خوانشِ فضا به چه معناست؟ این واژه چه جایگاهی در نظامِ شهرسازیِ جامعه ایران دارد؟ مفاهیمی چون خوانش و خوانایی، چگونه با چیزی به نام نیروهای برسازنده ی فضا درگیر می شوند؟ گفتمان انتقادی فضا، چگونه فضا را خوانش می کند؟ نوشتار پیش رو تلاش می کند به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهد. در همین راستا نوشتار به چهار بخش تقسیم شده است. در بخش اول، نگاه نظری و مسأله ی نوشتار مطرح می شود؛ اینکه فضا در اینجا از کدام پنجره و با چه گفتمانی خوانش می شود. در بخش دوم از این صحبت می شود که چگونه چیزی به نام خوانایی در قلمروی دانش -در نظام دانشگاهی ایران- از خلال تعاریف، بمثابه ی یک ابزارِ سنجش و فهمِ جهان-فضا تولید می شود. در بخش سوم این مساله مطرح می شود که چگونه خوانشِ پدیدارشناسانه به کلیدواژه ی فهم فضا تبدیل شده و در قلمروی حرفه ای و مدیریتی به واسطه خوانا یا ناخوانا خواندنِ بازنمایی های فضا، وضعِ موجود را بازتولید می کند. در همین راستا گریزی به روش و نگاهِ کوین لینچ زده می شود و به این خاطر که نامِ او با خوانشِ فضا در متون شهرسازی ایران گره خورده است، مورد نقد قرار می گیرد. در این بخش همچنین با نگاه پدیدارشناسانه به خوانشِ نا- فضاها در شهر تهران پرداخته می شود. در بخش چهارم که در واقع همان نگاهِ نوشتار است، پژوهش حاضر می کوشد با صورت بندی خوانشِ انتقادی از فضا بمثابه یک بدیل، آن نظم و نظامِ مفهومی ای که همواره در قلمروی دانش و مدیریت شهری تولید و بازتولید می شود، نفی کند.
تحولات منظر شهری همدان در دوره پهلوی اول؛ تأثیر خیابان های نفوذی بر مرکز شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر همدان با سابقه تاریخی پیش از اسلام، تا دوره پهلوی اول از منظر سنتی غنی برخوردار بود. «کارل فریش»، مهندس آلمانی، با ایده احداث خیابان های نفوذی تغییری بزرگ در منظر شهری همدان ایجاد کرد. احداث میدانی وسیع در تقاطع شش خیابان نفوذی با فواصل مساوی، پدیدآورنده نقطه عطفی مؤثر در منظر شهری همدان بود. این طرح که به تقلید از جریان معماری و شهرسازی قرن 19 شهرهای اروپایی به عنوان نماد اقتدار و تجدد ساخته شد، شبیه یک چرخ دنده صنعتی بود که از میان بافت تاریخی، مرکز و بازار همدان می گذشت. مداخله کارل فریش به لحاظ شکلی با آنچه از گذشته در منظر شهر همدان تداوم داشت هماهنگ نبود؛ حجم ساخت وساز نیز به اندازه ای بود که در نگاه کلی به نقشه شهر به نظر می رسید سیمای شهری همدان به صورت اساسی دگرگون شده باشد. هدف: این پژوهش با مبنا قراردادن رویکرد سیستمی در تحلیل منظر شهری، تأثیر احداث خیابان های نفوذی، به مثابه یک اقدام اقتداگرایانه از طرف مدیریت شهری بر منظر شهری همدان را در دوره پهلوی اول تحلیل می کند. روش تحقیق: پژوهش حاضر یک مطالعه تاریخی-تحلیلی است که با استنباط از داده های سازمان فضایی، به تفسیر منظر شهری همدان خواهد پرداخت. نتایج پژوهش: تغییرات گسترده سیمای شهر در دوره پهلوی اول از طریق احداث خیابان های نفوذی در شهرهای بزرگ همچون تهران، مشهد و رشت این نظریه را تقویت می کند که تغییر ساختار شهر می تواند به تحول منظر شهری بیانجامد. اما این اقدام در همدان غیر از تغییرات کالبدی در معماری خیابان و ایجاد نظام دسترسی جدید، تغییر جدی در منظر شهر ایجاد نکرده و دلیل اصلی این عدم تغییر، تداوم تشخص مرکز بعد از مداخلات گسترده است.
کاربست رویکرد ایرانی اسلامی در فرآیند تحلیل و ارتقا کیفیت نماهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه و با گسترش دانش طراحی شهری، بر لزوم توجّه به وجوه گوناگون کیفیت زندگی شهروندان تأکید شده و فرآیند طراحی شهری به عنوان ابزاری قدرتمند و منعطف جهت بهبود و ارتقای کیفیت محیط شناخته شده است. از جمله عناصر محیطی تأثیرگذار در زمینه ارتقای کیفیت بصری فضاهای شهری، نما های شهری هستند. به نظر می رسد در سال های اخیر و به دلیل ساخت و ساز های انبوه و شتابزده به این عناصر محیطی بی توجّهی شده است. نتیجه این بی توجّهی پیدایش شهرهایی با نماهای یکنواخت، غربزده و به دور از تنوع و سرزندگی است که افزایش استرس و نا آرامی ساکنین شهر های امروزی را به دنبال داشته است. با توجّه به آنچه گفته شد هدف عمده مقاله حاضر، یافتن فرآیند طراحی شهری منطبق بر رویکرد ایرانی- اسلامی جهت بهبود کیفیت های بصری نماهای شهرهای امروزی است. بدین منظور مقاله حاضر با استناد به مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از روش های تحقیق توصیفی - تحلیلی و تطبیقی، به ارزیابی کیفی و تحلیل تطبیقی نمونه هایی از فرآیند طراحی شهری نماهای شهری در فضاهای عمومی شهر تهران (خیابان کارگر، خیابان امام، میدان امام خمینی و میدان راه آهن) پرداخته و با دست یابی به چارچوبی مفهومی و اصولی کاربردی، فرآیندی بهینه و انعطاف پذیر در زمینه ارتقای کیفیت بصری زیبایی شناختی نمای ساختمان های شهرهای ایران ارائه کرده است. شناخت، بررسی ویژگی های محیطی، تحلیل و بررسی ویژگی های محیطی، تدوین و ارائه تکنیک های طراحی شهری، تدوین سیاست ها و رویکرد پروژه و ارزیابی سیاست ها و طرح های اجرایی گام های اصلی این فرآیند طراحی شهری هستند.
مطالعه تطبیقی زبان مشترک شعر و معماری درقرون هفتم تا نهم ه.ق در ایران (سبک معماری آذری و شعر سبک عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
181 - 195
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم تا نهم ه.ق با توجه به حادثه مهم این دوره، یعنی حمله ویرانگر مغول، در تاریخ ایران بسیار با اهمیت است. در این دوره شاهد تغییرات فراوانی در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری تحت تأثیر حاکمان مغول در ایران هستیم. معماری و شعر نیز در این دوره، به عنوان دوشاخه اصلی از هنر، از این تغییرات مستثنا نبوده و دچار تغییرات و تحولات فراوانی شدند که به دلیل اهمیت این تغییرات، نیازمند مطالعه بیشتری می باشد. ازاین رو در مقاله حاضر به بررسی تطبیقی معماری و شعر در این دوره که شامل معماری سبک آذری و شعر سبک عراقی می باشد می پردازیم. در حقیقت در این تحقیق بر آنست ابتدا به تشریح ویژگی های سیاسی و اجتماعی دوره مغول بپردازد و سپس در سه نمونه موردی از شعر سبک عراقی و معماری سبک آذری، تأثیرات این ویژگی ها را در شعر و معماری این دوره از تاریخ ایران بررسی کند. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، روش تاریخ پژوهی تطبیقی می باشد که از نظر هدف، به صورت توسعه ای و بر مبنای ارتقای توصیف ها و تحلیل های انجام شده در پژوهش های پیشین است. یافته اندوزی آن هم به صورت کتابخانه ای و اسنادی و مطالعه تحقیقات پیشین صورت پذیرفت. در جمع بندی اطلاعات به دست آمده نیز از رویکرد تحلیلی تطبیقی بهره گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه و تحلیل عقلی نگارندگان استوار است. نتایج نشان داد که به دلیل زمینه مشترک هنرها، شاهد تأثیر شرایط اجتماعی این دوره در محتوا و کالبد آثار معماری و ادبی این دوره می باشیم که از جمله نمود آنها می توان به عظمت یافتن ساختمان ها و رواج ساختن خانقاه در معماری و رواج عرفان و غزل در شعر اشاره کرد.
پژوهش کاربرمحور در آتلیه معماری: تجربه کارگاه طراحی ارشد براساس الگوهای رفتار محیط بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
119 - 137
حوزههای تخصصی:
دوری طرّاحی از کاربر واقعی در دوران پس از مدرن و تلاش برای حلّ این معضل، در آموزش معماری منجر به روش ها و رویکردهای نوینی در نیم قرن اخیر شده است که هرگز به جریان اصلی اموزش معماری تبدیل نشده اند و همچنان در حاشیه مانده اند؛ در اینجا این رویکردها نیز در چهار دسته (مواجهه ایده آلیستی، مواجهه حرفه ای، رویکرد مشارکتی و رویکرد پژوهش تخصّصی) شناسایی و معرفی شده اند. محور اصلی این بحث، ورود پژوهش به صورت امر اصلی در آموزش معماری است. سپس به شرح برنامه ریزی و تجربه ی یک فرآیند کارگاهی برای تلفیق موضوع کار عملی کارگاه های آموزشی دوره ی کارشناسی ارشد با یک مسأله ی کاملاً پژوهشی یعنی «شناخت عوامل هویّت بخش در معماری بومی» پرداخته شده است. برای ساماندهی برنامه، سعی شده است که روشی برای جستجوی عوامل هویّت بخش معماری بومی در قالب الگوهای رفتار و محیط ارائه گردد و کار دانشجویان در روند تدوین این نظریه تعریف گردد. در این کار تجلّی ذهنیت افراد بومی بواسطه ی ساختِ محیط یا تغییراتی که در محیط موجود ایجاد کرده اند مورد مطالعه قرار می گیرد. به این ترتیب که محیط هایی که آثار کالبدی افراد بومی می تواند در آن موجود باشد در چهار دسته معرفی شده (مسکن روستایی، مسکن حاشیه نشینی، مسکن تجربی ساز، مسکن مهندسی ساز) و گروه های دانشجویی برای مطالعه روی هر یک تعیین شده است. هر گروه موظف بوده در 48 حوزه که بر حسب نسبت های مختلف رفتار- ذهنیت- محیط و بر اساس تجارب مختلف زمانی تعیین شده به جستجوی عوامل هویّت بخش در محیط انتخابی بپردازد و این یافته ها مبنای طرّاحی یک واحد مسکونی هویّتمند قرار گیرد. برآیند کلّ گروه ها، تصویر نسبتاً کاملی از عوامل هویّت بخش معماری بومی برای افراد بومی ایجاد می کند.
ارزیابی کالبدی فضاهای سبز شهری در شهر اصفهان در دو مقطع زمانی و ارائه-ی پیشنهاد برای بهبود آن
حوزههای تخصصی:
گسترش فیزیکی شهرها فرایندی مستمر است که اغلب سریع بوده و اگر بدون برنامه پیش برود سیستم های شهری را با مشکل رو به رو خواهد کرد. در نقش فضای سبز و محیط زیست شهری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پایداری و حیات طبیعی و انسانی در شهرنشینی نوین شکی نیست. فضای سبز را می توان نوعی از سطوح کاربری زمین شهری با پوشش گیاهی انسان ساخت دانست که واجد بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی هستند. اما امروزه به دلیل ارزش بالای اراضی شهری و منافع مادی بالای آن به میزان کمتر این زمین ها به کاربری فضای سبز اختصاص داده می شود. دراین میان بحث توسعه و نیاز به گسترش فضاهای سبز و تعیین موقعیت آن امری اجتناب ناپذیر در آینده ی توسعه ی شهرها می باشد. شهر اصفهان به عنوان یکی از شهرهای مهم و زیبای ایران و محل جذب گردشگران داخلی و خارجی شناخته شده است. یکی از علل اصلی این امر عبور زاینده رود از داخل شهر است که نقش به سزایی در طراوت و سرسبزی این شهر داشته است. در این پژوهش شهر اصفهان از لحاظ گسترش محدوده ی شهری، فضای سبز و همچنین روند افزایش جمعیت و سرانه ی فضای سبز آن طی دو سال 1302 و 1394 مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان پیشنهاد بهره گیری از پوشش های سبز برای بهبود و توسعه ی آن در حال حاضر ارائه شده است.
ضرورت رویکردی نو در تدوین قوانین و مقررات معماری اسلامی (تأملی بر: تأثیر قاعده فقهی «لا ضرر» بر مواد مربوط به حریم بصری در قانون مدنی ایران
حوزههای تخصصی:
مطابق با نظر صاحب نظران، معماری ایرانی در بستر فرهنگ اسلامی حاکم بر جامعه، مسیر تکامل خود را طی نموده است. در این میان شناخت اصول و عوامل وحدت بخش معماری سنتی، جهت باز زنده سازی فرهنگ و معماری برگرفته از آن در جامعه امروزین مورد نظر بسیاری از محققین می باشد. این مقاله در جهت شناسایی ریشه های نظری این نوع از معماری و بازشناسی اصول عقلی آن تدوین شده و چون در حوزه مطالعات دینی قرار دارد (که از تنوع روی آورد و تعدد روش تحقیق برخوردارند)، لذا برای پاسخگویی به مسئله تحقیق از الگوی مطالعات میان رشته ای استفاده نموده ایم. نوع روش شناسی حاکم بر تحقیق نیز، روش تحلیلی-منطقی است. این مقاله به شرح یکی از علومی که از فرهنگ اسلامی ریشه گرفته و تأثیر زیادی در شکل گیری بافت شهرهای سنتی دارد؛ یعنی به علم فقه و روش صدور احکام آن پرداخته و نشان می دهد یکی از مهم ترین اصولی که نظام معماری سکونت گاه انسان سنتی را بنا نهاده، ناشی از رعایت دستورات شریعت و قواعدی چون قاعده فقهی «لا ضرر» است. همچنین نشان می دهیم که این قاعده فقهی در تنظیم مواد مهمی از قانون مدنی کشور، جهت رعایت حقوق اجتماعی و حریم بصری شهروندان تأثیر مهمی دارد. ضرورت «تشکیل سازمانی محقق و مرکب از مهندسان و معماران و عالمان علوم دینی» در حوزه مسائل و مشکلات جدید معماری و شهرسازی اسلامی از نتایج دیگر تحقیق است.
Satisfaction of Residents of Tehran Residential Towers from Cultural Aspect (Case Study: A.S.P Residential Tower and Tehran International Tower)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, urbanization (living at apartments) phenomenon as the most common type of residence of cities has been changed so that mainly reflects the chaos in this area. Too much attention paid to economic indicators compromised the balance in the housing sector and created a new type of buildings. The occurred changes indicate ignoring cultural characteristics, less attention paid to cultural concepts, moving away from Iranian traditional architecture and as a result, low quality of life in residential complexes. Low quality of life from all dimensions, spiritually, mentally, and physically, in residential complexes, due to its special circumstances such as high population density, caused discontent of residents which itself led to other types of problems including unfamiliarity and lack of willingness to communicate with others and the environment and in other word, low social interaction between people, etc. that needs to be addressed. The purpose of this paper is to assess satisfaction of residents of two residential complexes of Tehran International Tower and Nobonyad Tower, and identify factors affecting on it and as well effect of cultural indicators on it. The present study is an applied research in which about 20 residents of the two complexes were randomly studied. The residents' satisfaction with regard to the intended measures were evaluated and compared by questionnaires. The results suggest that there is a direct link between increased cultural indicators and higher quality of life and therefore satisfaction of the residents.
معماری مصرفی؛ تحلیلی معناشناختی بر پدیده مصرف در مراکز بزرگ خرید شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
17 - 28
حوزههای تخصصی:
فرهنگ معاصر و به عبارت بهتر فرهنگ جامعه مدرن آکنده است از اخلاق مصرف، مشخصه ای که در دوره اخیر با گسترش نقش بازار آزاد (برآمده از نئولیبرالیسم اقتصادی) و افزایش نقش تصویر در فرایندهایی از بازی های معنایی پسامدرن شکل دیگری به خود گرفته است. از سوی دیگر فضاهای تجاری و مال ها، امروز به دلیل ماهیت سرپوشیده شان بیش از گذشته مرز بین مطالعات معماری و شهرسازی را کمرنگ کرده و تحلیل های اجتماعی-مکانی خاص خود را می طلبند. این موضوع با توجه به نقش فضاهای عمومی شهری و معماری در زندگی روزمره افراد جامعه از یک سو، و تغییر معنای تولید شده در محیط های پساصنعت و پسامدرن از سوی دیگر، اهمیت بیشتری می یابد و لزوم پرداختن به موضوع مصرف، خصوصاً از زاویه ای معناشناختی در مطالعات معماری و شهری را ایجاب می کند. هدف : این پژوهش در حوزه ای میان رشته ای به دنبال ارایه یک چارچوب برای تحلیل معنای محیطی مبتنی بر نظام تولید و مصرف فضا در مراکز خرید بزرگ شهری است. همچنین سؤال مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان معنای محیطی را از دریچه نظام تولید-مصرف فضا در مال ها و مراکز خرید مورد تحلیل قرار داد؟ روش تحقیق : برای پاسخ به سؤال فوق با روشی مبتنی بر استدلال منطقی و تحلیل محتوا چارچوبی اولیه برای تحلیل معناشناختی فضاهای مصرفی معماری تدوین شده و معانی ادراکی و تداعی گرایانه ناظر بر انواع مصرف فضا را مبتنی بر عناصر ثابت، نیمه ثابت و غیرثابت آنها در مراکز تجاری (با نگاهی به تهران معاصر) دسته بندی می شوند. نتایج : نتایج این پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه طراحان این مراکز تلاش زیادی برای ایجاد فضایی با کیفیت (به زعم خود) و تولید معانی تداعی گر در ذهن مخاطبین، پیش از ورود به فضا و استفاده از آن، انجام داده اند، لیکن آنچه پس از تجربه فضا توسط مخاطبان و مصرف آن در خلال زندگی روزمره باقی می ماند، نه معانی تداعی گرایانه کامل و اصیل بلکه بیشتر معانی ادراکی مبتنی بر تصویرهای بزک شده و کولاژگونه پسامدرن است. همچنین به نظر می رسد حضور «فقرا» و «اقلیت های فرهنگی» در مراکز اغنیا، با سبک زدایی از سبک های منحصر به فرد تولید شده به واسطه نوع کالاها، کیفیات معماری و موقعیت جغرافیایی این مراکز، نظام معنایی تولید شده به واسطه الگوهای سرمایه داری را متزلزل و دست خوش تغییر می کند.
تحول برنامه ریزی شهری و پیوندهای آن با مسئله ایران در نظام دانش جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
91 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پرسش این مقاله در ارتباط با رابطه میان نحوه صورت بندی مسئله ایران در نظام دانش جدید ما (به طور عمده در علوم اجتماعی) و شکل گیری خوانش های موجود از تجربه برنامه ریزی شهری در ایران است. در نظام دانش جدید ما، توضیح وضعیت تاریخی ایران ذیل دو رویکرد کلان شرق شناسانه (با نگاهی اروپامحور) و بومی گرایانه (عکس العملی در برابر اولی) استوار شده است. هر دو این رویکردها بر مبنای ساختن «غیر» و با نگاهی ذات گرایانه ممکن شده اند و در آنها به پیچیدگی های واقعیت تاریخی و ابعاد گستره آن کمتر توجه شده است. هدف: این مقاله به دنبال شناسایی خوانش ها و روایت های موجود از تجربه تاریخی برنامه ریزی شهری در ایران است. روش: با پرسشی هستی شناختی، این مقاله با پرهیز از کاربست پیشینی و بلاواسطه نظریه و روش، به خود پرسش پژوهش متعهد است و از این رو با استراتژی پس کاوانه و رهیافتی مبتنی بر واقع گرایی انتقادی به دنبال ساختارها و مکانیزم هایی غیرقابل رؤیت در روایت های غالب است. یافته ها: روایت های شناسایی شده عبارتند از: الف- موفقیت نسبی برنامه ریزی در بعد فنی ب- شکست برنامه ریزی در ایران ج- عدم شکل گیری برنامه ریزی در ایران، د- ذات ویژه برنامه ریزی در ایران و ه-قرارگیری برنامه ریزی ذیل فرآیند گذار (که دارای دو وجه تمرکز بر گذشته و آینده و در نتیجه تعلیق حال و نیز فضایِ نوظهور خوانش مؤثر است). تغییر در نگاه به برنامه ریزی از امر فنی به امر سیاسی نیز امکان رؤیت ابعاد جدیدی از تعامل برنامه ریزی با سایر حوزه های دانش (در قلمرو علوم اجتماعی) را ممکن کرده است نتیجه گیری: روایت های فوق در برنامه ریزی شهری با توضیحِ وضعیت ایران در نظام دانش جدید ما پیوند دارند و با مکانیزم هایی خاص، مفهوم پردازی وضعیت تاریخی برنامه ریزی شهری ذیلِ آنها دشوار شده است. هم راستا با علوم اجتماعی، در اینجا نیز در برخی روایت های متاخر نشانه هایی از فضایی جدید برای خوانشی مؤثر از تجربه برنامه ریزی شهری به چشم می خورد.