فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های 1385 تا ۱۳۸۶ طی دو فصل کاوش باستان شناختی در محوطه تاریخی ولیران دماوند، بقایای سازه ای مربوط به دوره ساسانی شناسایی شد. این سازه شامل یک برج و بارو و نیز اتاق های متعددی است که در دو سوی یک معبر سازمان دهی شده اند. آثار معماری مکشوف از ولیران، به شناخت دوره ساسانی منطقه دماوند و در افقی وسیع تر به درک ما از گونه معماری دفاعی نظامی و نیز ساختارهای سیاسی و اجتماعی دوره ساسانی کمک شایانی می کند. اهمیت این موضوع در این است که به طور کلی، کاوش ها و بررسی های محدودی درباره قلعه های دوره ساسانی انجام شده و اطلاعات بسیار اندکی درباره ساختار معماری و نظام شکل گیری آن ها در دست است. منطقه دماوند به لحاظ موقعیت جغرافیایی و ارتباطی در طول تاریخ و به ویژه در دوران اشکانی و ساسانی، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. این منطقه در تلاقی طبرستان، ری و قومس قرار داشته و همواره از کانون های مهم فرهنگی به شمار می رفته است. با توجه به آگاهی اندک ما از معماری دوره ساسانی در قلمرو شمالی دولت ساسانی، معماری محوطه تاریخی ولیران می تواند خلأ علمی را در این خصوص تا حدودی جبران کند. نگارندگان مقاله حاضر بر آن اند که با روش توص یفی تحلیل ی، ضمن معرفی معماری محوطه تاریخی ولیران و بیان ویژگی های معماری آن، کاربری و زمان ساخت این مجموعه را مشخص کنند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد معماری مکشوف از محوطه ولیران دماوند، قلعه ای مربوط به اواخر دوره ساسانی است که از آن به عنوان انبار کالا و ذخیره مواد غذایی استفاده می شد و احتمالاً در اوایل دوره اسلامی به طور کامل تخریب شده است.
ارزیابی سازگاری اقلیمی اقامتگاها ی موجود در جزیره های قشم، هرمز و هنگام
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
56-68
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر اقامتگاه هایی با عنوان اقامتگاه بوم گردی در صنعت گردشگری کشور پدیدار شده اند. از اهداف اصلی ساخت این اقامتگاه ها سازگاری بنا با محیط، توجه به اقلیم منطقه و پایداری بنا می باشد. همچنین اقامتگاه هایی با رویکردهای جدیدتری چون اقلیمی و پایداری بنا شده اند که بدون توجه به معماری بومی منطقه طراحی و ساخته شده اند. توقع می رود که این بناها کیفیت بیشتری نسبت به بناهای بومی منطقه داشته باشند زیرا با علم روز ساخته شده اند و جوایز معماری روز دنیا را هم دریافت کرده اند. هدف این مطالعه بررسی سه اقامتگاه بوم گردی در جزایر دریای خلیج فارس (قشم، هنگام و هرمز) از نظر سازگاری بنا با مولفه های اقلیمی معماری منطقه می باشد. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. در ابتدا اطلاعات ژئوفیزیکی و اهداف اقلیمی این سه جزیره شناسایی شده بعد مولفه های اقلیمی آنها استخراج شده است و در ادامه بر اساس راهکارهای اقلیمی به بررسی این سه بنا پرداخته شده است. در انتها تمام یافته ها در جدولی به صورت خلاصه جمع آوری شده و به مقایسه ی سازگاری بناها با اقلیم منطقه پرداخته شده است. در این پژوهش فرض بر این است که اقامتگاه تازه تاسیس ماجرا، واقع در جزیره ی هرمز با توجه به رویکرد اقلیمی- زیستی، سازگاری بیشتری با محیط داشته باشد ولی بلعکس بنای قدیمی ساخت (دورشه در قشم) و بنای جدیدی که با رویکرد معماری بومی (گاروم زنگی) ساخته شده اند، سازگاری بیشتری با محیط دارند. در این پژوهش نتیجه گرفته شد که الگوهای معماری هر منطقه با اقلیم، فرهنگ و تاریخ همان منطقه سازگار شده اند. این سازگاری قرنها طول کشیده و عدم توجه به این الگوها سبب خلق بناهایی که با اقلیم و فرهنگ منطقه سازگار نیستند شده است. معماران باید تلاش کنند که به جای حذف الگوها، الگوهای موجود هر منطقه را بر اساس نیازهای جدید بروز رسانی کنند.
بررسی تحلیلی تأثیر کاربرد نرم افزارهای دیجیتال بر ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
79 - 92
حوزههای تخصصی:
فناور یهای دیجیتال اطلاعات و نفوذ نرم افزارها به حوزه معماری، ابزار طراحی معماری را متحول کرده و شرایط بحث برانگیزی را نسبت به ابزاردستی در محی طهایی جدید باقابلی تهای متنوع پدید آورد هاند. در این شرایط خلاقیت از حوزه هایی است که در فرایند طراحی، به نحوی دچار چالش م یشود. هدف تحقیق بررسی نسبت بین ابزارهای طراحی، فرایند طراحی معماری، خلاقیت و میزان موفقیت ابزارهای مذکور در ارتقاء این نسبت است. در پژوهش پیشرو با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، به دو روش کیفی و کمّی و با مطالعه میدانی در جامع ههای آماری تعریف شده، جایگاه، کاربرد و توانایی ابزا رهای طراحی در فرایند طراحی و در ارتقاء خلاقیت در حل مسئله معماری ارزیابی شده است. سازما ندهی بهر هگیری صحیح از نرم افزارهای دیجیتال در فرایند طراحی معماری با روش توسعه سیستم ها از نوع مدل فازبندی و برنامه ریزی راهبردی حرکت به سمت ساختارهای پویا و هدفمند م یتوانند در جهت ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری مفید واقع گردند.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثردر سیاست های زمین شهری ایران با استفاده از مدل های منتال و مکتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
95 - 111
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: سیاست زمین شهری یکی از عرصه های مهم سیاست گذاری عمومی است و در برخی کشورها همچون ایران، سیاست های زمین شهری و جایگاه مدیریت زمین کم وبیش مورد غفلت واقع شده است و این امر تغییر نگرش نسبت به زمین شهری و سیاست های زمین شهری در ایران را ضروری ساخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در سیاست های زمین شهری ایران تدوین شد. روش: نوع تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده است. لازم به ذکر است که سنجش رابطه بین شاخص ها و بازیگران توسط کارشناسان متخصص در امور شهری به صورت نمونه گیری گلوله برفی انجام شد و از نرم افزار منتال و مکتور برای تجزیه وتحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت ، برای تحلیل و ارزیابی سیاست های زمین شهری در ایران 15 عامل استفاده شد که با استفاده از نرم افزار منتال ، رابطه بین متغیرها ارزیابی و عوامل کلیدی استخراج شدند و درنهایت با استفاده از نرم افزار مکتور بازیگران کلیدی تأثیرگذار بر سیاست های زمین شهری ایران و همچنین قدرت نسبی بازیگران و نیز توافق آن ها با اهداف و اولویت هر یک از اهداف ازنظر آن ها شناسایی شدند. یافته ها: با توجه به یافته های حاصل از نرم افزار منتال 5 عامل کلیدی تأثیرگذار در سیاست های زمین شهری شناسایی شدند و نتایج مستخرج از نرم افزار مکتور نشان داد که بازیگران غالب سیستم که بیشترین اثرگذاری را در سیاست های زمین شهری ایران داشتند؛ شامل نهادهای قانون گذاری، وزارت کشور، بنیاد مسکن و راه و شهرسازی بوده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بیشترین توافق بازیگران در رابطه با اهداف سیاست های زمین شهری در وهله اول با در نظر گرفتن یکپارچگی نهادهای متولی، بر لزوم کاهش موازی کاری، در وهله دوم بهبود قدرت اجرایی نهادها، به نحوی که عملکرد نهادها با نهادهای بخش های دیگر هماهنگ و سازگار و در وهله آخر دسترسی به اطلاعات از سوی نهادها با ایجاد یک بانک اطلاعاتی زمین موردتوافق متولیان بوده است.
استعاره به مثابه امتداد قیاس و شیوه استدلال طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
49 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اگرچه حوزه فرایندپژوهی جوان است اما پژوهش های این حوزه سیر تحولی پرفرازونشیبی را طی کرده اند که محل بازنمایی تنوع شیوه های فکری و نظری حاکم بر آن است. غالب پژوهش ها با رویکرد تحلیلی و نگاه تجزیه گرا تجربه های امر طراحی را تشریح کرده اند. در این پژوهش ها، غالباً از شیوه اندیشیدن به مسئله طراحی غفلت شده است. به موجب همین نگاه تجزیه گرا، جوهره فرایندها از دست خواهد رفت اما فرایند طراحی خود شیوه ای از اندیشه ورزی است. لاجرم، فرایند طراحی، فارغ از شناخت ناشی از تلاش های فرایندپژوهان، شیوه های استدلال منطقی را در ازای نیل به هدف خود به استخدام درخواهد آورد. به همین واسطه این پژوهش تلاش دارد تا به چیستی نسبت میان قیاس واستعاره به مثابه روش استدلالی پی ببرد. همینطور به این پرسش پاسخ دهد که تأثیر استعاره، به مثابه روش استدلالی در خلق اثر معماری چیست؟ هدف پژوهش : شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش پژوهش : در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتیجه گیری : در این پژوهش در دو به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی پرداخته و طبق یافته های آن، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در یک سازوکار چهاربخشی معین، نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص، قیاس منجر به خلق اصالت و معنای مضاعف در اثر معماری می شود.هدف: شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش تحقیق: در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتایج: پژوهش حاضر به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی طبق یافته های این پژوهش، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در سازوکار چهاربخشی ای معیّن نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص قیاس منجر به خلق اصالت در اثر معماری می شود.
بازخوانی رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا در ساخت شهر خلاق (تدوین چارچوب تحلیلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرها مکانی برای پیشبرد خلاقیت و توسعه به حساب می آیند. محدوده فرهنگی شهرها تجلی گاه ابعاد گوناگون مردمانی است که هویت فرهنگی آن را به ثبت رسانده اند. فعالیت های صورت گرفته در فضاهای عمومی محدوده های شهری نقش مؤثری در رشد خلاقیت های جمعی ایفا می کند. برای پشتیبانی از این فعالیت ها، توجه بسیاری از صاحب نظران به طبقه خلاق در شهرها معطوف شده است که به ظهور جنبش شهر خلاق منجر شد. اساس شهر خلاق بر مبنای عقایدی همچون فرهنگ، هنر و صنایع فرهنگی گذاشته شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر در ارتقای فرهنگ جامعه است به منظور پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق که «اصول و معیارهای بازآفرینی فرهنگی در شهر خلاق از طریق ایجاد قطب خلاق و فرهنگی کدام اند؟». این پژوهش سعی دارد تا با بررسی نظریات مطرح شده در حوزه صنایع خلاق و فرهنگی و رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا، معیارهای مؤثر در ارتقای محدوده های شهری را به منظور ایجاد قطب خلاق شناسایی کند. روش پژوهش: با راهبرد کیفی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، نظریات مرتبط با حوزه مورد مطالعه بازخوانی و از طریق راهبرد استدلال منطقی، معیارهای اصلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی گزینش و نمودار ارتباط محتوایی بازآفرینی فرهنگ-مبنا و شکل گیری شهر خلاق ترسیم شده است. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل های صورت گرفته معیارهای بازآفرینی محدوده های فرهنگی در قالب چارچوب تحلیلی پژوهش ارائه شده است. نتایج نشان می دهد که، باوجود مخالفت ها و پیامدهای غیرمنتظره، راهکارهایی نظیر رونق اقتصاد فرهنگی، افزایش تسهیلات و ارتقای گردشگری خلاق به سرزندگی اجتماعی فضاهای عمومی و مشارکت شهروندان طبقه خلاق در توانمندسازی خودشان منجر خواهد شد.
بازطراحی معماری داخلی مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهرجدیدگلبهار با رویکرد ارتقاء تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مساجد مهمترین بناهای مذهبی شهرهای اسلامی هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اجتماع درمسجد، سبب محبت و الفت دلها و تحکیم پیوندها و روابط و آگاه شدن از حال یکدیگر و تبادل افکار در مسائل دینی و دنیائی و همدردی در غم و شادی یکدیگر است فلذا حضور بیشتر مردم در مسجد موجب افزایش تعاملات اجتماعی است.بطور کلی یکی از عواملی که موجب اشتیاق مضاعف انسان به حضور در اماکن عمومی می شود زیبایی آن و راحتی و آسودگی وی در آنجاست. مسجد نیز از این نظر مستثنی نیست. لذا معماری مطلوب مسجد از نظر عملکردی و زیبایی می تواند به این مهم یاری رساند.در این راستا، این تحقیق که باروش توصیفی – تحلیلی صورت گرفت، در خصوص یکی از مساجد شهر جدید گلبهار(در نزدیکی مشهد) انجام شد. ابتدا با بازدیدهای میدانی و مصاحبه مشکلات معماری آن در دو بخش عملکردی و زیبایی عناصر داخلی بررسی و احصاء وبا روش میانگین گیری وزنی ارزیابی کمی گردید و پس از آن نسبت به باز طراحی آنها اقدام شد. بازطراحی پلان با رویکرد بهبود کمی وکیفی فضاهای عملکردی و بازطراحی عناصر داخلی از جمله محراب،گنبد داخلی، سقف، دربها ، پنجره ها، ستونها و طاق و غیره با ایده استفاده از طرحها و نقوش اصیل اسلامی و اندکی نوگرایی بدون خدشه دار کردن اصول انجام شد. همچنین نورپردازی داخلی با رویکرد ارتقاء جاذبه های بصری و مفاهیم معنوی صورت گرفت. پس از بازطراحی و شبیه سازی سه بعدی ، نسبت به ارزیابی مجدد مسجد با روش قبلی اقدام و همچنین نظر سنجی در خصوص میزان موفقیت آن انجام شد که نهایتا نتیجه مثبت ارزیابی گردید .
بررسی تطبیقی معناشناختی نشانه های معماری محلات قدیمی و معاصر از منظر اندیشه اسلامی و از دیدگاه ادراک شهروندان (نمونه موردی محله شتربان و رشدیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها متناسب با فرهنگ یک ملت شکل گرفته و انعکاس دهنده هویت آن ها بوده اند. در سیمای کنونی شهرها هویت اسلامی کمتر مورد توجه است. معنا از مهم ترین ابعاد هویتی شهر، محسوب می شود و عدم تطابق آن با ارزش های فرهنگی، سبب هویت نامطلوب شهرهای امروزی است. در این راستا این تحقیق سیمای محلات قدیمی و معاصر تبریز را مورد سنجش قرار داده است و با شناسایی نشانه های معماری محلات فوق از منظر ادراک مخاطبان، به این سئوالات پاسخ می دهد که تفاوت معنای ادراکی نشانه ها از منظر فرهنگ اسلامی چیست؟ و در تحلیل معناشناختی، انطباق سیمای شهر با هویت اسلامی چگونه است؟ این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و در مرحله اول در بستر مطالعات کتابخانه ای به مرور منابع می پردازد و سپس به روش تحقیق موردی و با استفاده از پرسش نامه و تحلیل میدانی به شناسایی و بررسی نشانه ها براساس شاخص های معناشناسی برگرفته از اندیشه اسلامی می پردازد. نتایج حاکی از آن هستند که نشانه های محلات سنتی، کارکرد مذهبی و نشانه های محلات معاصر، عملکرد مادی دارند. براساس یافته های تطبیقی، درک شهروندان از نشانه های معماری در محله سنتی شتربان در مقایسه با محله نوساز رشدیه، در سه سطح معانی شکلی-کاربردی، ذهنی-عاطفی و ارزشی-نمادین با اصول معناشناسی برآمده از اندیشه اسلامی(الهی-معنوی، اجتماعی، زیست محیطی و هویتی) انطباق بیشتری دارد. با توجه به اینکه درک شهروندان از نشانه های معماری در محلات شتربان و رشدیه بر اساس طرحواره های ذهنی و الگوهای فضایی سکونت سنتی و معاصر شکل گرفته است، در هر دو محله می توان با اتخاذ راهکارهایی، نسبت به ارتقاء درک شهروندان از نشانه های معماری در ابعاد کالبدی، عملکردی و معنایی اقدام کرد.
چارچوبی نوین برای تعامل معماری جمعی در طراحی مجموعه های مسکونی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
63-73
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکرد "معماری جمعی" و یا روش های مشارکتی معنادار همواره مورد بحث بوده و نکات مثبت و منفی آن موافقان و مخالفان خود را به همراه داشته است. تجارب عملی استفاده از روشهای مشارکتی نشان می دهد، مسکن (مجموعه های مسکونی) بستر مناسبی برای استفاده از روشهای مشارکتی در معماری هستند تا از طریق فهم و درک صحیح الگوهای رفتاری ساکنان بتوان به ارتقاء کیفیت محیط مصنوع و در نهایت بالا بردن میزان احساس جمعی و توسعه افراد بهره جست. در قرن بیستم توجه به استفاده از روشهای مشارکتی که بتواند محیطی پاسخگو را بوجود آورد در سه دوره قابل بازشناسی است: دوره اول در فاصله پس از جنگ های جهانی تا جنبش های مدنی 1969 صورت می گیرد که در این دوران بیشتر روش تجربی مشارکتی قابل مشاهده است ، دوره دوم در فاصله سالهای 1970 تا 1985 است که مباحث نظری مشارکتی در عمل و توسط معماران برجسته مورد استفاده قرار می گیرد و دوره سوم بعد از 1985 به تعیین و تفکیک نقش معمار و کاربر و دیگر افراد دخیل در فرآیند طراحی مشارکتی می پردازد و تاکید آن بر الگوهای رفتاری و درک آن می باشد. در نهایت استفاده از روشهای صحیح مشارکتی در معماری می تواند نتایج موثری در راستای اعتلای زندگی ساکنان به همراه داشته باشد در حالیکه اگر از روشهای صحیح و در مکان مناسب به کار گرفته نشود می تواند نتایج معکوس داشته باشد.
تدوین سیاست های مؤثر بر ایجاد شبکه فضاهای سبز شهری با تأکید بر عدالت فضایی (مطالعه موردی: نواحی دوازده گانه شهر همدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
17 - 30
حوزههای تخصصی:
دسترسی عادلانه به کاربری های شهری و استفاده بهینه از آن ها به خصوص فضای سبز شهری یکی از مؤلفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. عمدتاً شهرها به ویژه شهرهای بزرگ با کمبود فضای سبز و عدم تعادل در توزیع این نوع از کاربری مواجه هستند. هدف این پژوهش بررسی وضعیت توزیع فضای سبز با تأکید بر عدالت فضایی در نواحی 12گانه شهر همدان می باشد. این پژوهش، کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد و به منظور جمع آوری اطلاعات از روش های مختلف کتابخانه ای و میدانی، بررسی و گردآوری آمار و اطلاعات از طرح تفصیلی شهر همدان اخذ گردیده است. نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نشان داده که با توجه به توزیع و شعاع عملکردی پارک ها در نواحی شهر، مراکز جمعیتی دسترسی عادلانه ای به خدمات این پارک ها ندارند. با توجه به جمعیت 525791 نفری شهر، برای پارک منطقه ای 58 درصد، پارک ناحیه ای 44 درصد و پارک محله ای 85 درصد و پارک همسایگی 6 درصد از مساحت شهر در شعاع دسترسی به خدمات رسانی این پارک ها می باشند. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می شود با توجه به بالا بودن سهم تملک و هزینه آن در احداث پارک های شهری، اراضی دولتی واقع در سطح شهر در اولویت واگذاری برای فضاهای سبز و پارک ها قرار گیرد تا مشکلات مربوط به تملک اراضی یا مالکیت خصوصی و هزینه های آن کاهش یابد. همچنین در احداث پارک های جدید شهری، پهنه های شهری نابرخوردار از فضای سبز مورد توجه قرار گیرد.
بررسی مشوق ها و بازدارنده های استفاده از دوچرخه در حمل و نقل درون شهری (مطالعه موردی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون استفاده از وسایل نقلیه شخصی و توجه ناکافی به سامانه حمل و نقل عمومی منجر به شکل گیری و بروز نا به سامانی های ترافیکی و زیست محیطی در عرصه شهر شده است. تراکم ترافیکی ناشی از وسایل نقیله موتوری موجب تشدید آلودگی هوا، آلودگی صوتی و آلودگی زیست محیطی در کلانشهرها (و از جمله در اصفهان) بوده و نتیجه آن کاهش سطح سلامت و آرامش شهروندان است. در این شرایط، ترویج شیوه های جا به جایی جمعی و غیرموتوری (به ویژه دوچرخه سواری و پیاده روی)، راهکاری در راستای دستیابی به شهر سالم و پایدار تلقی می شود. در این راستا، طرح ایجاد شبکه دوچرخه سواری در محدوده شهر اصفهان، توسط شهرداری اصفهان به اجرا درآمده است و درحال حاضر تعداد 19 ایستگاه و نزدیک به 1000 دستگاه دوچرخه در نقاط مختلف شهر در حال خدمات رسانی به شهروندان می باشد. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی مشوق ها و بازدارنده های استفاده از دوچرخه های طرح مذکور می باشد تا با تکیه بر نتایج پژوهش، بتوان به تقویت عوامل مثبت و کاهش موانع موجود پرداخت. در این پژوهش از روش اسنادی- کتابخانه ای برای مطالعات اولیه و جمع آوری داده های موجود و تکنیک پرسشنامه برای نظرخواهی از شهروندان استفاده شده است (220=n). سپس اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها در قالب نمودار و جدول توصیف شده و با آزمون های آماری مانند تحلیل همبستگی و رگرسیون لاجیت مورد تحلیل قرار گرفته اند. استفاده از دوچرخه بیشتر برای هدف تفریحی –ورزشی بوده و کمتر به بعد جابجایی هدفمند با آن توجه می شود. در مجموع، رضایت استفاده کنندگان از طرح مذکور مثبت ارزیابی می شود. نتایج پژوهش، نشان دهنده اثرگذاری ترکیبی از خصوصیات فردی و خانوادگی در کنار عوامل کالبدی و فیزیکی بر تمایل به استفاده از دوچرخه است. در همین راستا مجموعه ای از اصلاحات فرهنگی، کالبدی و قانونی برای کاهش مشکلات دوچرخه سواران و افزایش تمایل شهروندان به دوچرخه سواری پیشنهاد می شود.
Effective Indicators of Promoting Social Interactions in Urban Public Spaces with a Happy City Approach
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
49 - 61
حوزههای تخصصی:
Today, the quality and quantity of urban spaces has become one of the most important developmental indicators in the cities. The management of citizenship relations and increase of social interactions level and presence of people in urban spaces have been considered as the backbone and capital of a dynamic and vibrant community. The purpose of this study was to determine and evaluate the effective indicators on promoting social interactions in urban spaces with a happy city approach. Sampling method was determined by multi-stage comparative stratified sampling and the number of samples was determined by using Cochran formula about 384 people in Qaemshahr. Data collection tool was a research hypothesis questionnaire. Descriptive statistics were used to describe the data. Inferential statistics were used to analyze the hypotheses by SPSS and LISREL software. Four effective factors for promoting social interactions were extracted. These factors are as follows: the first priority is the sense of belonging to the place (5.10), the second priority is security (3.95), the third priority is the urban pedestrian (3.67) and the fourth priority was urban furniture (3.60). The results show that all the components affect the promotion of social interactions in the city's public spaces.
نشانه شناسی معماری کویر با تاکید بر عناصر معماری و شهرسازی (مطالعه موردی شهر عقدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم نشانه ها در شهر به عنوان یکی از دغدغه های نظریه پردازان شهری تبدیل شده است.به کارگیری نشانه شناسی به مثابه ابزاری برای تحلیل و ارزیابی هویت_استعاره و دلالت های تصریحی و تلویحی در ساختار شهرنمودی از کاربرد نشانه شناسی شهری است.بافت های قدیم به دلیل دارا بودن تعداد زیادی از نشانه ها در بر دارنده ارزش بیشتری هستند.عدم توجه به عوامل هویت زا در رشد شهرها به تقلید از معماری مدرن موجب ناخوانایی معابر و میادین شهری شده است.طبق نظریه لینچ عواملی بر خوانایی شهرها موثرند که مورد توجه طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است.از جمله این عوامل گره ها و نشانه های شهری می باشد که بر خوانایی شهر تاثیر به سزایی دارند.هدف از این پژوهش مشخص ساختن ویژگی های نشانه های شهری در شهرهای تاریخی است که در اذهان مردم به منظور خوانایی بافت شهری اهمیت فراوانی دارند.در مقاله حاضر سعی بر آن شده است که با روش پیمایشی واستدلالی در علم نشانه شناسی که برمبنای شاخص های کالبدی،عناصر،پوسته و عملکرد به شناسایی و ارزیابی انواع نشانه های شهری که در ذهن و خاطر ساکنان شهر عقدا باقی مانده است پرداخته شود.روش استدلال از نوع استقرایی می باشد که با ابزار spss به بررسی نتایج این تحقیق پرداخته خواهد شد.
با تحلیل و ارزیابی پرسشنامه که بر اساس 3 رویکرد به بررسی مفهوم خوانایی از نشانه های شهری (کوین لینچ،محمود توسلی و نگارندگان)تنظیم شده است به این نتیجه دست یافتیم که مفهوم میدان بیشترین تاثیر را در درک نشانه های شهری در شهرستان عقدا داشته است و عمده ترین نشانه های شهری بناهای مذهبی و تجاری می باشد که بیشترین درصد شناسایی افراد 89% است که مربوط به فضاهای مذهبی می باشد که نشان دهنده باورهای دینی در شکل گیری مفهوم نشانه های مذهبی مردم شهرستان عقدا می باشد.
طراحی مقرنس نو با الهام از ساختار پوسته انار
حوزههای تخصصی:
بشر همواره به دنبال جستجوی پاسخ تمامی سوالات خود، بهترین پاسخ را از طبیعت دریافت کرده است چرا که طبیعت بصورت کاملا هوشمندانه تمامی عناصر دارای نقص را در طول زمان از چرخه حیات حذف کرده و بهینه ترین گزینه ها را نگه می دارد. از این رو، محققان در حوزه های علمی متعدد، طبیعت را منبع قوی مطالعه و الهام برای رسیدن به کشفیات جدید دانستهاند. معماران متعددی در طراحی های خود از ساختارهای موجود در طبیعت، که به جرات می توان گفت کاملا بهینه و بینقص میباشند، الهام گرفتهاند. حال سوال این است که چگونه می توان از ساختار پوسته خارجی انار در راستای طراحی مقرنس نو در یک پوسته بهره برد؟ برای فرض، به نظر می رسد از ویژگی های فیزیکی و هندسی پوسته انار(mesocarp)، میتوان الگویی به دست آورد که درعین ارائه الگوی هندسی بدیع، در ایفای نقش سازه ای، عملکرد بهینهای داشته باشد. این تحقیق از نوع تحقیق کاربردی می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با مطالعه ویژگی های پوستهها و مقرنسها و نیز ویژگیهای فیزیکی و هندسی پوسته انار و تحلیل آنها به الگوی بهینهای برای ایجاد یک هندسه مقرنس نو که در عین حال میتواند در بردارنده نقش سازهای نیز برای پوسته باشد، دست یافتیم. در الگوی پیشنهادی، نمونه ای از مقرنس بدیع نامنتظم بر روی پوسته ای دارای دندانه های سخت کننده با الهام از ویژگیهای بررسی شده ساختار پوسته انار ارائه شده است.
The role of social participation in increasing resiliency and developing urban life quality with a citizen empowerment approach (Case study: Regenerating worn urban textures of Zeinabieh community of Isfahan)
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
Today, social participation is considered as a crucial element in renewing urban life and enhancing resilience in confronting different crises. Regarding the troubles on the one hand and the limitations of tools and financial capacities of urban management on the other hand, districts with worn textures are taken as one of the main factors in decreasing the quality of life and increasing the vulnerability of cities. so, the most effective approach to choose for facing the shortcomings and imperfections is the participatory approach. This research aims to investigate the empowerment of local communities and the establishment of participatory management with a comprehensive practice along with the participation of citizens for renewing and reviving the worn urban texture of Zeinabieh district of Isfahan. This study was done by survey, documentary and analytical research methods. The results show that the participation of the residents for regeneration and renovation was somehow low in the mentioned district mainly due to their mistrust in the project executors. Having a feeling of satisfaction in the activities of the authorities and confiding in them is an element which paves the way for residents to boost their level of participation in regeneration and refurbishment of old textures. For this reason, the empowerment of residents was proposed as the most appropriate pattern for public involvement in the worn texture of the area under study. The use of such model creates the process of programming as well as the top-down decision makings which put emphasis on community indexes and accelerate citizen participation and confidence. Empowerment model, in practice, in addition to promoting the spatial-physical resilience, enhances the development of cultural and social resiliency through the reinforcement of social relations and the trust among the citizens on the one side and between the citizens and urban management on the other side.
افزایش بازده پوسته ساختمانی مولد الکتریسیته با بهره گیری از سامانه ترکیبی "بازتابنده تخت-پیل خورشیدی" در نمای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت استفاده از نور خورشید در تأمین انرژی مورد نیاز بنا از طریق جذب آن توسط پوسته ساختمان لزوم توجّه به طراحی پوسته را به عنوان عنصری انرژی-کارا در ساختمان به منظور تولید انرژی الکتریکی موجب گردیده است. میزان تولید انرژی الکتریکی از یک سامانه پوسته ساختمانی یکپارچه با پیل خورشیدی به عوامل گوناگونی از جمله شرایط تابشی سایت، جهت گیری ساختمان نسبت به مسیر حرکت خورشید، ساختار شکلی پوسته بنا و بازده پیل خورشیدی مورد استفاده در سامانه بستگی دارد. از دسته عوامل فوق، ساختار شکلی پوسته بنا می تواند در ترکیب با بازتابنده های تخت موجب تشدید میزان تابش رسیده به سطح پوسته و درنتیجه افزایش بهره وری الکتریکی از سطح بنای یکپارچه با پیل خورشیدی گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثر بازتابش بر میزان افزایش بازده پیل خورشیدی در پوسته ساختمان طی یک تحقیق آزمایشی میزان افزایش توان خروجی پیل واقع در نمای جنوبی را به میزان 13.19 درصد با اضافه کردن بازتابنده تختِ عمود بر سطح پیل در سمت غرب و شرق آن و این مقدار را برای همان پیل با افزودن بازتابنده تخت در سطح افق 11.19درصد ارزیابی نمود. از طرف دیگر تحلیل زوایای تابشی خورشید در سایت مورد مطالعه بازه ای معادل 26 درجه غربی تا 26 درجه شرقی را محدوده ای مناسب جهت الحاق پیل خورشیدی در بین دو بازتابنده تخت برای جذب حداکثر بازتابش سالانه توصیه می نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که بازتابنده تخت مستطیلی با عمقی معادل نصف ارتفاع پیل محصور در بین دو بازتابنده غربی و شرقی بهینه ترین پوشش انعکاس را در طول سال خواهد داشت. پژوهش انجام شده از منظر هدف، کاربردی و از جهت روش در دسته پژوهش های توصیفی-تجربی قرار دارد و نتیجه گیری به روش استدلال منطقی است.
طراحی سایبان هوشمند برای ساختمان اداری جهت کنترل ورود نور مستقیم خورشید مبتنی بر کاهش بار سرمایشی با الگوبردای از گره های ایرانی اسلامی
حوزههای تخصصی:
بهره برداری از ساختمان ها تقریباً به یک سوم مصرف جهانی انرژی و سهم مشابهی در انتشار گازهای گلخانه ای کمک می کند. در ایران انرژی مصرفی ساختمان ها بیش از 40% کل انرژی مصرفی کشور می باشد. امروزه محیط زیست، صرفه جویی در مصرف سوخت های فسیلی و توسعه پایدار به مباحث بسیار مهم و رایج در سطح بین المللی تبدیل شده اند و پوسته ساختمان به عنوان بیرونی ترین لایه ساختمان که بیشتر با عوامل محیطی در ارتباط است، نقش مهمی را ایفا می کند. این مقاله به طراحی و بررسی کارایی سایبان های هوشمندی می پردازد که از نفوذ ناخواسته تابش خورشید در ماه های گرم سال جلوگیری کرده و در ماه های سرد سال اجازه ورود نور را به داخل فضا می دهد و از طرفی هم زمان نگاه زیباشناسانه به این سایبان ها دارد که از هندسه ایرانی برای رسیدن به این زیبایی استفاده کرده است. شبیه سازی کامپیوتری و آنالیز توسط نرم افزار و استفاده از منابع کتابخانه ای روش استفاده شده می باشد که در این راستا یک نمونه آنالیز به ابعاد 4 متر عرض، 6 متر طول و ارتفاع 2/3 متر به عنوان یک بخش از فضای اداری برای سایبان ها طراحی شده میزان تأثیر آن در روشنایی فضای داخلی در فصل گرم سال، مورد آنالیز در نرم افزار VELUX Daylight Visualizer قرار گرفت. این سایبان ها با توجه به چرخش خورشید حرکت کرده و تغییر جهت می دهند. آنالیز نشان می دهد که در مواقع گرم سال این سایبان ها می توانند میزان روشنایی فضای داخلی را به میزان یک سوم کاهش دهند و باعث کاهش بارسرمایشی گردند و میزان شدت روشنایی (لوکس) را نزدیک به استاندارد فضای اداری (300 لوکس) نگه دارند و از طرفی در فصل سرد سال با باز شدن این سایبان ها اجازه ورود نور را به داخل می دهند.
دستیابی به اصول طراحی نماهای دوپوسته با تاکید بر ایجاد تهویه دودکشی در اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
109-119
حوزههای تخصصی:
اهداف: پس از توجه مجامع جهانی به مصرف بهینه انرژی، جداره های خارجی بناها تبدیل به یکی از مهم ترین بخش ها در پروسه طراحی شد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان تاثیرگذاری نوع جریان هوا و همچنین فاصله بهینه بین دو جداره، در اقلیم گرم و مرطوب ایران (جزیره کیش) است. مواد و روش ها: برای دستیابی به این هدف، پیکره بندی های مختلف نمای دوپوسته ، با استفاده از شبیه سازی های کامپیوتری (نرم افزار فلوئنت ۱۹/۲) مورد بررسی واقع شده اند. دو نوع جریان هوای تخلیه هوا و لایه هوای خارج بررسی شد. هر یک از این دو جریان با سه فاصله متفاوت، ۱۰۰۰، ۱۵۰۰ و ۲۰۰۰میلی متر شبیه سازی شدند. در این مطالعه از روش "تحقیق شبیه سازی و مدل سازی" استفاده شده است. در بخش های شبیه سازی نرم افزاری و تحلیل عددی نوع تحقیق "کمی" و روش تحقیق "تحلیلی" است و دستیابی به نتایج براساس "استقرا" صورت می گیرد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که در زمان های اوج گرما و رطوبت که هوای بیرون در حالت آسایش نیست، نوع تخلیه هوا، باعث بالارفتن دما و رطوبت داخل دفاتر می شود و آسایش حرارتی ساکنان و کاربران را با مشکل روبه رو می کند. نتیجه گیری: در روزها و ماه های گرم لازم است از نوع لایه هوای خارجی استفاده شود. همچنین مشخص شد که در صورت استفاده از حالت تخلیه هوا، عمق بهینه حفره هوا ۲۰۰۰ میلی متر و در حالت لایه پرده هوای خارجی، ۱۰۰۰میلی متر است.
بررسی کارآیی راه های خروج ساختمان در تخلیه اضطراری آتش به روش تحلیل نر م افزاری (نمونه موردی: یک مدرسه در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاخیر چند دقیقهای درتخلیه کاربران در حوادث، به ویژه درساختمانهای آموزشی به دلیل حجم بالای جمعیت اثر قابل توجهی درافزایش خسارت جانی دارد. بدین منظور تعداد و موقعیت راههای خروج این ساختمانها باید متناسب باشد تا امکان تخلیه را درزمان مناسب فراهم کند. هدف از این مقاله بررسی خروجی های یک ساختمان آموزشی در تدارک مسیر خروج مناسب می باشد. در این پژوهش با دو روش کارآیی ابزارهای فرار در ساختمان های آموزشی بررسی شده است؛ ابتدا زمان های خروج اضطراری با مدلسازی رفتاردانش آموزان (به وسیله نرم افزار شبیه ساز) تخمین زده می شود و با مقایسه نتایج حاصل با زمان مورد نیاز برای تخلیه ساختمان برآوردی از کارآیی ابزارهای خروج به دست می آید. در روش دوم کارآیی راههای خروج مدرسه با معیار ضوابط و مقررات ایمنی ساختمان در برابر آتش بررسی می گردد. مقایسه نتایج حاصل از دو شیوه یاد شده امکان تایید این فرضیه را فراهم کرده است که رابطه مستقیمی بین تعداد، ابعاد و موقعیت راه های خروج با زمان خروج امن کاربران در مواقع بحران وجود دارد . نتایج حاصل شیوه ای در ارزیابی عملکرد پلان معماری ارائه داده است که می تواند افزایش دقت تصمیمات مدیریتی در وضعیت پاسخگویی بناها در موارد بحران را به همراه آورد. نتایج نشان می دهد ارزیابی ویژگی های معماری مربوط به ابزارهای فرار ساختمان تنها به وسیله ضوابط و مقررات ملی کافی نیست. در نهایت پیشنهاداتی در زمینه دستیابی به مسیرهای فرار مناسب در مدارس ارائه می شود.
بازتعریف عرصه میانه در مسکن آپارتمانی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
145 - 156
حوزههای تخصصی:
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسان های دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدوده های مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی می باشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحد های مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده می شود. امروزه به دلیل محدودیت های زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصه های واسطی که به عنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب می شوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شده اند. این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصه های زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکل گیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته می شود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانه ی خانه های سنتی و خانه های حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمان های مسکونی نشان می دهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخش ها به همراه ارائه راهکارها نشان می دهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچه ای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.