فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
91 - 103
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی شهری ایجاد فضاهای شهری با قابلیت ارائه کیفیت بالای زندگی است. هدف این مطالعه، دستیابی به رابطه بین ساختار و کاربری های شهری با آلودگی صوتی، بررسی میزان تأثیرمتغیرهای کالبدی و بررسی تأثیر فرم و ساختار شهری بر آلودگی صوتی و زمینه سازی برای مطالعات آینده به منظور کاهش آلودگی صوتی مناطق حسّاس (بیمارستان ها، مدارس و غیره) است. مطالعه حاضر در ناحیه یک، منطقه شش شهر تهران باتراکم بالای واحدهای تجاری، اداری و آموزشی و ترافیک سنگین انجام شده است. تراز معادل صدا (Leq) در 16 ایستگاه در چهار بازه زمانی پاییز و زمستان 1395 و بهار و تابستان 1396 در ساعات اوج ترافیک صبح و عصر اندازه گیری شد. اندازه گیری ها در نزدیکی کاربری ها و خیابان های اصلی ناحیه انجام و نقشه های صوتی توسط نرم افزار Arc Map 10.3 تهیه شد. میزان Leq در اطراف تقاطع ها و خیابان های اصلی ناحیه یک بیشتر از سایر مناطقو در خیابان های فرعی کم ترین میزان تراز معادل صدا مشاهده شد. از بین تمامی کاربری ها، تجاری و صنعتی- کارگاهی با محدوده کلی تراز معادل صدا از dB72 تا 84 بیشترین میزان آلودگی صوتی و کاربری بهداشتی- درمانی با محدوده کلی تراز معادل صدا از حدود dB58 تا 72 کم ترین میزان آلودگی صوتی را در اطراف خود دارد. مقدار تراز معادل صدا (Leq) در اطراف تمامی کاربری ها و خیابان های ناحیه یک نسبت به حد استاندارد آن ها بسیار بیشتر است و فرم شهری، نوع و مکان کاربری ها در ناحیه یک هر دو روی میزان ترازهای معادل صوتی ناحیه تأثیر می گذارند.
مطالعه فرم و کاربرد صراحی هایی موسوم به اشکدان در مجموعه موزه متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شیشه گری سنتی ایران در دوره صفوی پس از چند دهه رکود با کمک شیشه گران ونیزی که توسط شاه عباس به ایران دعوت شده بودند، مجدداً احیا می شود. اشکدان های شیشه مجموعه صراحی های هستند که نمونه های ساخته شده آنها در دوره قاجار در اغلب موزه های جهان به عنوان شاخصه شیشه ایرانی شناخته می شود. موزه متروپولیتن مجموعه ارزشمندی از این نوع صراحی (اشکدان) متعلق به دوره قاجار را در اختیار دارد که در این مقاله به بررسی فرم و کاربرد این مجموعه پرداخته شده است.هدف پژوهش: هدف این مقاله مطالعه فرم و کاربرد اشکدان های موزه متروپولیتن به منظور چیستی و چرایی ساخت آن، با طرح این پرسش است که فرم صراحی های موسوم به اشکدان چه کاربردی داشته و چگونه و از چه دوره ای در هنر شیشه ایرانی متداول شده است؟ و به بیان این فرضیه می پردازد که فرم اشکدان از دوره صفوی با ورود شیشه گران ونیزی و تأثیر آنها بر شیشه ایرانی شکل گرفته و کاربرد آن با گذر زمان، متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی هر دوره صورت های متفاوتی به خود می گیرد.روش پژوهش: این مقاله از نظر راهبرد از نوع کیفی و از لحاظ هدف، کاربردی است که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و داده های حاصل از مطالعات میدانی و مشاهدات عمیق نگارندگان به انجام رسیده است. جامعه مورد مطالعه مجموعه صراحی های موسوم به اشکدان متعلق به دوره قاجار است که ده نمونه از اشکدان های موجود در موزه متروپولیتن به روش نمونه گیری غیراحتمالی وضعی (ترجیحی) انتخاب شده است.نتیجه گیری: در نتایج حاصل از این پژوهش در پاسخ به چیستی اشکدان ها دریافت می شود که کاربرد این آثار با عنوانی که براساس فرم بدان اطلاق شده است مناسبت چندانی ندارند. ساخت صراحی های گردن قو با اقتباس از نمونه های غربی وارداتی و با کاربرد ظرف نگهداری شراب، گلاب و گل متداول می شود که از دوره قاجار با عنوان اشکدان با کاربرد تزیین از شاخص ترین آثار هنر شیشه ایرانی در جهان مورد توجه قرار می گیرد. فرضیه طرح شده مبتنی بر تأثیر شیشه گران ونیزی بر هنر شیشه ایرانی در این پژوهش صحیح است. فرم گردن و دهانه اشکدان ها تحت تأثیر آموزه شیشه گران ونیزی ملهم از کاترولف های رومی بوده و براساس توصیفات موجود از دوره صفوی متداول شده است. نمونه های موجود در اغلب موزه های جهان و به خصوص در موزه متروپولیتن متعلق به دوره قاجار است.
ارتباط مؤلفه های سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
67 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه مولفه های سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان می باشد. این مطالعه مقطعی بر روی زنان سرپرست خانوار شهردوگنبدان (200 نفر) در مدت 6 ماه انجام شد. ابزار مطالعه شامل: پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL)- گونه ایرانی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی بانک جهانی (SC-IQ) بود. آنالیز نتایج به کمک نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد. یافته های این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی زنان سرپرست خانوار کاملا به هم وابسته بوده و روی همدیگر اثر مثبت دارند و کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان در سطح پایین تری از کیفیت زندگی عموم مردم این شهر قرار دارد و از طرفی دیگر سرمایه اجتماعی در این زنان نسبتا پایین است و نیاز به توجه جدی و برنامه ریزی درازمدت مسئولین امر بر اساس رویکردهای پژوهشی مبتنی بر جامعه، در راستای بهبود کیفیت زندگی و تغییرات اساسی در جهت افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت جمعی این قشر آسیب پذیر است.
سنجش رابطه میان رضایتمندی شهروندان از کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
19 - 31
حوزههای تخصصی:
توجه به کنش متقابل میان شاخص های محیطی و اجتماعی مانع از نگاه تک بعدی به مبحث توسعه پایدار در شهرسازی می شود و نتایج حاصل از تحلیل آن می تواند به عنوان راهنمایی مفید برای شهرسازان به کار گرفته شود. از اینرو هدف مقاله حاضر تبیین ارتباط میان رضایتمندی شهروندان از فاکتورهای محیطی و اجتماعی مؤثر بر توسعه محلات شهری در نمونه موردی محله چیذر شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی و با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده که در آن چارچوب نظری با استفاده از روش اسنادی تدوین گردیده است و با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده متوسط بودن میزان رضایت ساکنین از کیفیت های محیطی و پایین بودن پایداری اجتماعی می باشد که در بین شاخص های کیفیت محیطی؛ پیاده مداری و ایمنی، و در بین شاخص های پایداری اجتماعی؛ اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب بالاترین و کمترین میزان رضایت را دارند. همچنین رابطه معنی دار بین شاخص های کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفت که طبق آن میزان همبستگی متغیر اعتماد اجتماعی با پیاده مداری (412/0)، ویژگی های بافت (489/0) و ویژگی های کالبدی (512/0) در حد متوسط، میزان همبستگی روابط اجتماعی با پیاده مداری (336/0)، ویژگی های کالبدی (331/0) و ایمنی (331/0) در حد متوسط، میزان همبستگی مشارکت اجتماعی با ویژگی های عملکردی (503/.) و ویژگی های بافت (341/0) در حد متوسط، و در نهایت میزان همبستگی احساس امنیت با ویژگی های عملکردی (335/0) در حد متوسط ارزیابی گردید و در سایر موارد همبستگی قابل توجهی میان متغیرها دیده نشد. همچنین نقش اساسی مرکز محله، پیاده مداری، شبکه های اجتماعی محلی و فضاهای زمینه ساز رخ دادن کنش ارتباطی، به عنوان مهمترین فاکتورهای تقویت کننده کنش متقابل میان کیفیت های محیطی و پایداری اجتماعی شناسایی شدند.
ارزیابی کیفیت محیط در محله های شهری؛ نمونه موردی: محله چیذر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۷
113 - 127
حوزههای تخصصی:
با بروز بحران های متعدد اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی در شهرهای بزرگ دنیا در نیمه دوم قرن بیستم که ناشی از رشد شتابان شهرنشینی و عدم ارائه طرح و برنامه مناسب بود، کیفیت محیط در محله های شهری تنزل یافت. به همین دلیل، در دهه های اخیر نظریات متعددی در خصوص بهبود کیفیت محله ها ارائه شده است که از میان آنها می توان به نظریه توسعه پایدار اشاره کرد. هدف اصلی این نظریه در سطح محلی، ایجاد محیط مطلوب و پایدار برای زندگی ساکنان حال و آینده است. شاخص های محله پایدار بسیار متنوع است. تحقیق حاضر با روشی کمّی و کیفی و رویکرد تحلیلی بر اساس برداشت های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، نشان می دهد که محله پایدار به تفکیک ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و کالبدی، چه ویژگی هایی دارد؛ و برای درک بهتر موضوع، میزان پایداری محله چیذر تهران به عنوان نمونه موردی، بر اساس دیدگاه های ساکنان و نیز نگارندگان و با استفاده از روش تحلیل میزان رضایت اهمیت، مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که به رغم کیفیت پایین در برخی از معیارها، محله چیذر نسبتاً پایدار است.
Contrastive study of culture and architectural design pattern for Iranian houses in Safavid and Qajar dynasties: formation of private space in entrance
حوزههای تخصصی:
Contrastive study on the elements of traditional houses in different times, is an effective method in understanding the culture and design factor, the architectural evolution, space organization, ornaments and the structure of the historical buildings and it describes that different features and distinguishing factors in traditional houses were usually closely related to the political, economy, and social issues of that region. Synchronized with historical dynasties, traditional houses are thus, easily distinguishable regarding their architectures and the manner of architectural pattern can be followed regarding the historical evolution. As Isfahan was the capital of Iran in Safavid time, building magnificent palace-like houses were the trend; in Qajar dynasty as well architecture had its own unique elements. The present study enjoyed the mixed methods of descriptive and analytical methods as well as case study. The problem was examined based on observation, field studies, and documentation; the results then were compared and contrasted. The architectural design of these houses are introverted (mainly) as well as extroverted (in jolfa). The main front of the houses are in southern part and having porch, straight sky line, rectangular garden, rectangular rooms, sometimes octagonal houses, abundant ornamentations in central halls, using natural colors, easier use of bricks as the main material are some features of these houses. The present study aims to analyze and evaluate how the privacy of entrances in both Safavid and Qajar houses as one of the most significant elements of architectural times formed.
بازآفرینی بافت فرسوده شهری با تاکید براقتصاد خلاق (مطالعه موردی: محله بازار شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، توسعه اقتصادی است که با ایجاد در نظام مدیریت شهری در کنار دسترسی به خدمات، امکانات و بهره برداری از قابلیت های اجتماعی ساکنان محله مقدور می گردد. این تحقیق با سنجش مؤلفه های محرک اقتصادی خلاق، به اندازه گیری و ارائه راهکارهای پیشنهادی پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری داده ها با برداشت های میدانی و توزیع 176 پرسشنامه در میان کسبه محله بازار و ساکنین که به روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شاخص هایی که می توان در بازآفرینی محله قدیم بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق استفاده کرد عبارت اند از صنایع دستی، صنایع خلاق (صنایع فرهنگی) و صنعت گردشگری. اطلاعات به دست آمده، با استفاده از آزمون های برازش نکویی «خی دو»، «تی تک نمونه ای» و «رتبه بندی فریدمن» تجزیه وتحلیل شده است. درنهایت با استفاده از آزمون مقایسه ای دلفی مدل های راهبرد دهی، راهبردهای مناسب جهت بازآفرینی محله بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق پیشنهادشده است.
بررسی نقش تناسبات حیاط مرکزی بر سرمایش ایستای ساختمان در اقلیم گرم و مرطوب (نمونه موردی: ساختمان های یک مرتبه شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
137-152
حوزههای تخصصی:
اهداف: حیاط مرکزی می تواند نقش مهمی در کاهش میزان مصرف انرژی، افزایش سایه اندازی، تقویت جریان عبوری و ایجاد سرمایش تبخیری در ساختمان های بادآهنگ داشته باشد. این مقاله در پی آن است تا به بررسی نقش تناسبات حیاط مرکزی در میزان سایه اندازی، انرژی تابشی دریافتی، میزان بار سرمایشی و پتانسیل تهویه طبیعی بپردازد. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است که در آن از نرم افزارهای دیزاین بیلدر ۶.۱.۲.۰۰۹، گروه دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) و اکوتکت ۲۰۱۱ به ترتیب برای بررسی تاثیر تغییر عرض حیاط مرکزی بر الگوی جریان باد، الگوی سایه اندازی و میزان انرژی تابشی دریافتی و محاسبه بار سرمایشی معماری بادآهنگ استفاده شد. یافته ها: در مقایسه ساختمان های چهارگانه U شکل دارای حیاط مرکزی با نسبت حجم به سطح ثابت، مدل مربوط به ساختمان با عرض حیاط ۴متر به عنوان بهترین گزینه مطرح است. تغییر عرض حیاط از ۴ تا ۱۰متر، منجر به افزایش ۱۳درصدی بار سرمایشی و کاهش ۱۰درصدی سطوح تحت سایه می شود. در حالی که افزایش عرض حیاط از ۴ به ۶متر منجر به کاهش سرعت به میزان ۱۸.۷۵% و تغییر عرض از ۶ تا ۱۰متر همراه با رشد ۶درصدی سرعت جریان است. نتیجه گیری: افزایش عرض حیاط مرکزی پتانسیل سرمایش ایستای ساختمان را تضعیف می کند. تعبیه حیاط مرکزی به منظور ارتقای کارآیی سرمایشی ساختمان زمانی موثر است که حیاط ها از تناسبات طولی کشیده شمالی- جنوبی با تناسبات ۱:۲.۵ برخوردار باشند.
The Role of Class Scale in Promotion of Students’ Participation in Active Learning Process (Case Study: Male Students of a Secondary School in Shiraz)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۸, Issue ۲ - Serial Number ۲۸, Spring ۲۰۱۸
5961 - 70
حوزههای تخصصی:
Perception and experience gained in the contemporary school could not help human beings' active learning. Totally, participation is the main element in active learning and thus, the active participation of students in the learning process is emphasized by education and learning in secondary schools. Given the importance of active learning, in this paper, the effective components in this type of learning has been identified. Among the three components involved in active learning, the component of participation in the learning process is selected and after a study of the model, two factors affecting the participation of children in the learning process are specified including social pattern and activation pattern of participation in the learning process. In this paper, the research uses a mixed method including a quantitative part and a qualitative part. The quantitative part uses a univariate T-test and the qualitative part uses a case-study method and content analysis to analyze the semi-structured interview. The study population in the quantitative part includes 279 male students of a secondary school in the city of Shiraz and the qualitative part includes 43 male students of the seventh grade of a secondary school in Shiraz. The results show that the majority of the respondents prefer a small class size. The findings emphasize the concept of participation in the learning process and introduce the factors of social interaction, individual and group activities, involvement and experience in the learning process for the indoor educational environment design and ultimately emphasize the factor of interaction as the most important criterion.
مدل ساختار مفهومی درس «اصول طراحی معماری مشارکتی» (درس پیشنهادی کارشناسی معماری)
حوزههای تخصصی:
از اساسی ترین اهداف طراحی معماری، تولید کالبدی برای پاسخگویی به نیازهای انسانی اعم از کار، اسکان، فراغت و ارتباطات می باشد. علاوه بر این تنوع کاربری، گوناگونی افراد (در عین وحدت) و ویژگی های رفتاری اختصاصی هر فرد و همچنین شرایط مکانی و زمانی خاص هر پروژه، توجه به خواسته ها، دیدگاه ها و نظرات بهره بردار را پراهمیت می نمایاند. در میان مجموعه دروس آموزش طراحی معماری توجه به اقلیم، تکنیک های ساخت و ساز، بستر جغرافیایی طرح، روابط خارجی و داخلی و همچنین گونه های طراحی، عنوان گردیده اما به مقوله مهارت ارتباط گیری و نیازسنجی بهره بردار، علوم مرتبط با این امر و تکنیک های متناسب آن بسیار کمرنگ و در حد اشاراتی جزئی بسنده شده است. لذا پرداختن به دروس "اصول طراحی معماری مشارکتی" ضروری و حیاتی به نظر رسیده و چه بسا بسیاری از نامطلوبیت های فضایی را جبران و بهره وری فضایی را ارتقاء می دهد. این کنکاش در راستای نیل به چارچوب مفهومی این درس بوده که در پی آن اهداف تجربی و نظری آموزشی (سیلابس ها) و غایت های پرورشی (تکنیک های چند مرحله ای) نیز حاصل می گردد. این پژوهش از حیث هدف بنیادی و از نظر جمع آوری اطلاعات از شاخه پیمایشی و همبستگی است و جمع آوری اطلاعات توسط پرسش نامه بسته پاسخ صورت می پذیرد، که بر روی 175 نفر از کارفرمایان بخش دولتی و خصوصی در موضوعات ابنیه عمومی، اداری و مسکونی اجرا گردیده و روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس می باشد. نتایج پژوهش می تواند در دو واحد نظری-عملی و با پیش نیاز دروس مقدمات طراحی معماری 1 و 2، روش تحقیق، مبانی نظری معماری و طراحی معماری 1و2 ارائه گردد.
Explaining theComponents of Sustainability in Urban Communities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Community is the main pillar of the urban body; and balance of social life in cities depends on preserving communities. During the twentieth century, the idea of residential-centered community has been offered in many modern theories and has been widely accepted for solving urban various problems such as management, social and human relations, health and welfare issues and aspects of meaning and identity. On the contrary, the concept of sustainable urban development has been considered a scientific issue in all societies in recent decades, when much of the literature on urban development has been allocated to the issue. The main argument of this paper is two issues of sustainability and urban communities, as well as how to link them in a topic. The paper will describe the necessity and importance of creating sustainable communities which have been originated from the consequences of climate change. Then, the concepts of sustainability and community are clarified; and finally the components of creating a sustainable community will be exامینed.
Analysis a Development Framework for Urban Heritage Conservation Versus Development Trends in Shiraz, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Historic urban areas are a significant part of each city not only due to having irreplaceable cultural and social resources, but also due to their attractive patterns of life. They have being threatened by strong development trends. This paper aims to investigate the impacts of redevelopment trends in the historic city of Shiraz, Iran. The paper begins by highlighting historical development in the different periods such as Atabakan, Safaviyeh, Zandiyeh, Qajar and Contemporary period; and then, it investigates types of heritage in Shiraz, and, the impacts of modernization trends on the historic urban area of the city. The purpose of the present study is to investigate some of the problems involved in the conservation of the historic settlements in Iran with particular emphasize to the historic settlement of Shiraz city. This study found that confrontation between strong development trends and urban heritage conservation led to loss of numerous tangible and intangible heritages in Shiraz.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزههای تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.
ساز و کار اثرگذاری دالان های دید طبیعی شهری در شهر همدان بر میزان سلامت روان شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
111 - 128
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مطالعات نشان داد ه اند که تخریب دالان های دروازه ای طبیعی یکی از مشکلات توسعه شهری کنونی ایران است. در جریان توسعه ی نابسامان شهرهای کشور دالان های دید طبیعی رو به تخریب نهادند که شهر همدان یکی از این نمونه ها است. با این وجود، ادبیات موضوع و نظریات صاحبنظران کمتر حول موضوع دالان های طبیعی شهری به عنوان راهکاری برای ایجاد سلامت روانی در شهروندان مورد مطالعه قرار گرفته است. به نظر می رسد عدم وجود ضوابط و راهکارهای نظری و فضا محور به عنوان شکافی دانشی در این موضوع وجود دارد. درواقع، می توان بیان کرد که در تیین سیاست های طرح های شهری اعم از جامع، موضعی و موضوعی، عدم وجود خط مشی هایی در جهت دالان های دید می تواند به عنوان مسئله در نظر گرفته شود.در همین راستا، پژوهش حاضر در پی مطالعه رابطه بین دالان های دید طبیعی در شهرها با سلامت روانی شهروندان بوده است. دو دالان دید طبیعی در شهر همدان که روبه سمت الوند کشیده شد ه اند، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. در ادامه تحقیق تلاش شد تا میزان نقش این دو دالان در سلامت روانی شهروندان همدانی مورد بررسی قرار گیرد. برای رسیدن به این هدف از پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت و تحلیل رگرسیونی در نرم افزار SPSS19 استفاده شد. نتایج نشان داد که معیارهای زیست محیطی، ادراک منظر ذهنی، ادراک منظر عینی، اکولوژی فرهنگی اجتماعی و سازگاری با الزامات حیاتی روزمره در قالب دو دالان های دید طبیعی شهری در همدان اثرگذاری معناداری را بر سلامت روان شهروندان این شهر داشته اند.
تبیین چارچوب نظری برآینده از رویکرد پیچیدگی با تأکید بر نظریه بازیگر-شبکه و کاربست آن در برنامه ریزی شهری؛ بررسی موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
با توسعه فناوری، تغییر سازمان روابط در سطح جهانی و تغییرات زیست محیطی، مناطق شهری تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. مواجهه با این تغییرات، نیازمند پیدایش رویکردهای نظری جدید به پدیده های شهری است. رویکردهایی که توانایی درک پویایی های غیرقابل پیش بینی و آشفته مسائل شهری را ایجاد کنند. یکی از این رویکردها که بر نظریه های پیچیدگی و شبکه استوار است، نگرش به شهر و پدیده های شهری به عنوان شبکه هایی پیچیده است که در آن مسائل شهری پدیده هایی ارتباطی، برآینده، زمینه محور و تولیدشده در شبکه هایی از روابط و بازیگران هستند. این مطالعه به تبیین مفهوم پیچیدگی شهری و مفاهیم مرتبط با آن می پردازد. هدف از این مطالعه، ارائه چارچوب نظری حاکم بر برنامه ریزی شهری با چنین رویکردی است. پس از دستیابی به چارچوب، نمونه ای از نحوه کاربست آن در شهر جدید پردیس ارائه شده است. تبیین چارچوب نظری از طریق فرایند منطقی تفکر دارای مراحل مختلف شامل شناسایی نگرش پژوهشگر، انتخاب نظریه، شناسایی ابعاد آن و نحوه ارتباط با موضوع پژوهش، صورت گرفته است. بهره برداری از چارچوب نظری ارائه شده در نمونه نیز با استفاده از پارادایم واقع گرایی انتقادی و روش آن انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مهم ترین اصل در این رویکرد شناسایی روابط بین بازیگران در شبکه است که خود مستلزم شناسایی صحیح بازیگران و همچنین ایجاد درکی از شبکه های مختلف موجود در زمینه موردمطالعه خواهد بود. نکته مهم دیگر ضرورت بازتعریف نقش و عملکرد برنامه ریزان در این چارچوب است.
تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان (مورد مطالعه؛ مجتمع مسکن مهر مُکریان مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57-39
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد. هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد. روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با 946/0 با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی 531/0 می باشد. نتیجه گیری : همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.
بررسی نما و منظر شهری سنندج
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان عرصه اصلی زندگی و فعالیت مردم، امروزه با مشکلات متعدد کالبدی، مدیریتی، اجتماعی، فرهنگی مواجه بوده که ناشی از بی توجهی به نیازهای اساسی اقشار گوناگون جامعه و استفاده کنندگان متنوع آن ها در برنامه ریزی و طراحی این فضاها می باشد که به دنبال آن نارضایتی استفاده کنندگان را به دنبال خواهد داشت؛ که در همین راستا هدف این پژوهش ارائه راهبردها و راهکارهایی جهت بومی سازی فضاهای شهری معاصر به منظور به حداکثر رساندن کیفیت عملکردی این فضاها می باشد، لذا این پژوهش پس از بررسی نمونه هایی از فضاهای شهری کهن و معاصر، به تبیین معیارهای ایرانی-اسلامی و چگونگی طراحی این فضاها پرداخته و سپس معیارهای بومی سازی فضاهای شهری را استخراج و دسته بندی می نماید. در ادامه فضاهای شهری موجود در شهر سنندج را بررسی نموده و با استفاده از تکنیک FMEA مشکلات و ناکارآمدی این فضاها را شناسایی می کند. در نهایت این مقاله سعی دارد با استفاده از روش مذکور و با ارائه بیانیه های طراحی برگرفته از شاخص های ایرانی-اسلامی الگوی مناسبی جهت بومی سازی فضای شهری در شهر سنندج ارائه نماید.
بررسی تطبیقی الگوهای طراحی اقلیمی زیستگاه ها دراقلیم سرد وکوهستانی ایران و نپال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
157-165
حوزههای تخصصی:
امروزه کشورها برنامه ریزی های خود درزمینه معماری را به گونه ای انجام می دهند تا به کمک معماری بومی و اقلیمی بتوانند علاوه بر آنکه ساکنین خود را از عوامل اقلیمی نامطلوب مثل باد، سرما و گرمای شدید محافظت کنند؛ به کمک طراحی مناسب آسایش را برای ساکنین به ارمغان بیاورند. معماری بومی هر دو کشور نپال و ایران به عنوان الگویی گران قدر از طراحی منطبق با اقلیم به شمار می رود اقلیم سرد و کوهستانی این دو کشور شرایط ویژه ای را برای ساکنین ایجاد کرده است. هدف از نگارش این پژوهش ثبت الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور و مقایسه تطبیقی این دو الگو به منظور ارائه راهکارهای نوین برگرفته از معماری بومی است. از این منظر مقاله حاضر کمک شایانی به پژوهشگران و طراحان این حوزه می کند. این پژوهش برگرفته از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آماری، به روش تحلیلی و پژوهشی و درنهایت نتیجه گیری تطبیقی، با رویکرد ترویجی و با اهداف کاربردی است. پس از جمع آوری و ثبت و تطبیق الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور نتایج حاصل شد. درنهایت راه کارهای معماری بومی نپال که منطبق با معماری بومی و اقلیمی بود به منظور راه گشای معماری بومی ایران در جهت حصول آسایش ساکنین ارائه شد. امید است با استفاده از این راه کارها، در حفظ محیط زیست و صرفه جویی در مصرف انرژی گامی روبه جلو برداشته شود.
اجتماع پذیری کالبدی مجتمع های مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز(مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی ستارخان، آسمان، علامه امینی و سپیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
187 - 207
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی، اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان که نیاز به روابط اجتماعی داشته و بیشتر وقت خود را درخانه سپری می کنند، اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین اجتماع پذیری کالبدی مجتمع های مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز می باشد که در آن ارزیابی شاخص ها در نمونه های مورد بررسی به روش علی-مقایسه ای صورت گرفته است. در این پژوهش 4 نمونه مجتمع مسکونی از محدوده های 4 گانه ی تبریز انتخاب شده اند. برای سنجش شاخص های بدست آمده و مقایسه آن ها، پژوهش میدانی بر روی سالمندان بالای 65 سال در چهار مجتمع منتخب، انجام شده است. در این راستا نمونه گیری تصادفی ساده درجامعه آماری 313 نفری صورت گرفت که 172 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و از پرسشنامه ی بسته و مشاهده غیر مشارکتی استفاده شد. تحلیل پرسشنامه ها به روش های واریانس و رگرسیون و در مشاهده با محاسبه میانگین امتیازات انجام پذیرفته است. طبق تحلیل واریانس به ترتیب مجتمع های ستارخان، آسمان، سپیدار و علامه امینی امتیاز بالاتری برای اجتماع پذیری سالمندان داشته اند و طبق تحلیل رگرسیون پرسشنامه ها در مجتمع ستارخان محفل های متنوع، درمجتمع آسمان چشم انداز، در مجتمع علامه امینی فرصت های رسیدگی و در مجتمع سپیدار فعالیت های متنوع در اولویت بالاتر قرار داشتند. بر اساس نتایج حاصل از مشاهده در مجتمع ستارخان فضای نشستن، امکانات رفاهی، عناصر طبیعی، مبلمان سالم و دسترسی در محوطه، در مجتمع آسمان طبیعت، عناصر تزیینی، در مجتمع سپیدار ایمنی و کفسازی پیاده، دسترسی مناسب و در مجتمع علامه امینی امکانات رفاهی دراولویت بالاتری قرار داشته اند. براساس جمع بندی کلی در چهار مجتمع منتخب، راهکارهایی جهت بهبود اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان بدست آمد.
منظر شهری تاریخی و مدیریت تغییر: نقدی تحلیلی از مدلهای مدیریتی مبتنی بر ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که بسیاری از پژوهشگران رویکرد منظر را آینده مدیریت میراث می دانند، و از رویکرد منظر شهری تاریخی (HUL) به عنوان ابزاری برای درک و مدیریت تغییر و نیز تفسیری مجدد از ارزش های شهری یاد کرده اند؛ با این حال، طی یک دهه گذشته ابزارها و شیوه های مدیریت میراث در تحقق اهداف رویکرد منظر شهری تاریخی به عنوان رویکردی کل نگر، بین رشته ای، و مبتنی بر ارزش ها با محدودیت هایی مواجه بوده اند. این مقاله سعی دارد به منظور بررسی علل بروز محدودیت ها با نقدی تحلیلی به شکاف میان هدف درونی رویکرد HUL در سطح مفهومی و واقعیت بیرونی آن در سطح عملیاتی بپردازد. هدف این است که مشخص شود آیا ابزارهای فعلی مدیریت تغییر، به ویژه ارزیابی اثرات میراثی (HIA)، جهت کاربرد در دستورالعمل های اجرائی رویکرد HUL از گفتمان مشترکی برخوردارند یا خیر. روش شناسی مورد کاربرد با تمرکز بر هدف پژوهش، دارای رویکردی کیفی است و به منظور پیش برد فرآیند تحقیق از تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) با راهبردی استقرائی بهره می برد. نتایج نشان می دهد درحالی که رویکرد HUL در سطح مفهومی به گفتمان میراثی هترودکس (مرتبط با گروه های ذینفع) نزدیک می شود، اما در سطح عملیاتی به واسطه ابزارهای مورد کاربرد از گفتمان میراثی ارتدکس (مرتبط با دکترین حفاظت و کارشناسان) تبعیت می کنند. این امر در تصمیم گیری های مدیریت میراث شهری منجر به رویه ای اقتدارگرا شده است که با تمرکز بر کیفیت ملموس بافت، مستقل از نحوه درک و ارزش گذاری مردم نسبت به میراث خود، فاصله زیادی را ما بین اهداف و اقدامات صورت گرفته موجب می شود. این پژوهش در راستای تحقق پذیری سیاست های رویکرد HUL، بکارگیری ابزارهائی با رویکرد انسان محور و مبتنی بر زمینه را پیشنهاد می دهد.