فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۲۱ تا ۳٬۶۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
93 - 106
حوزههای تخصصی:
تطبیق نیازهای متنوع کارکردی از طریق سازماندهی متناسب متغیرهای آن به ساختار فضایی صورت می گیرد که لازمه ی آن، درکی مفهومی از تاثیر دستگاه فضایی بر دستگاه رفتاری مرتبط با آن است. این نوشتار با بهره گیری از روش های کمی، توصیفی و از طریق پیمایش رفتارهای فضایی و با استفاده از مدل روند طراحی گونه ی آرمانی تلاش کرده تا بتواند وضعیت نحو فضای بینابین را مطالعه کند تا امکان افزایش آزادی تصرف کاربران در فضا را فراهم کند. نحوه ی برداشت های میدانی از طریق مشاهده ی مستقیم جهت نگاشت نسبت فعالیت های اختیاری و الزامی در فضاهای بینابین کتابخانه های ملی و دانشگاه تهران است. دستاوردهای این پژوهش به راهبردهایی سه گانه برای طراحی فضاهای بینابین در کتابخانه ها منجر شده است. محور یکم، همجواری فضاهای بینابین باز با فضاهایی با تراکم رفتاری زیاد، محور دوم، افزایش مقیاس فضایی و میدان دید در طراحی فضاهای بینابین بسته و محور سوم، بخشیدن رفتارهای فضایی جانبی و رویدادپذیر کردن آن ها.
Evaluation of the Flexible Elements Components in Housing Design to Determine their Priority according to Delphi Design Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
37 - 50
حوزههای تخصصی:
In a different context, the user's needs in a housing apartment are constantly changing; it is required that the provided house, by having flexibility, can always be responsive to the user's needs in various situations, which would be a challenge for specialized areas of housing, including design. To perform a flexible housing design, the architects face many different design solutions and variables, leading to confusion in this field. So, the objective of this study is to identify these variables and achieve an effective solution by considering their priority of them. The variables of this study were proposed in three scales of macro, medium, and micro according to the previous valid research studies in the field of flexible housing. Then, the variables have been evaluated using the specialist's idea through the Fuzzy Delphi method (FDM). The Friedman test has been used to analyze the data obtained from the questionnaires and achieve a valid ranking, which performs the ranking by calculating the mean rank for each variable. According to the results of data analysis, the characteristics of "spatial expansion and division," which means the possibility of space to be expanded (the expansion) or divided (the contraction), as the medium scale of housing design, has the greatest impact on the housing flexibility. On the macro scale, the "structure" component, and the micro-scale, the "use of flexible elements" provide the highest effectiveness in this regard. Moreover, as the medium scale, the modular design of space falls in the second place of influence compared to all other variables. Increasing the properties of spatial expansion and spatial division can be an effective design strategy for achieving flexibility in apartment housing. Also, modular space designing and flexible elements have been introduced as two solutions in the next priorities. All are considered small and medium scales and can be prioritized in designing flexible apartment housing.
بازشناسی مولفه های هویت منظر شهری در شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
223-230
حوزههای تخصصی:
تبیین رنگ های متناسب با ریزفضاهای مسکونی برپایه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
37-48
حوزههای تخصصی:
موضوعات مرتبط با روان شناسی رنگ ها در فضاهای معماری از مسائل مهم و تأثیرگذار در دانش معماری است. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا بر اساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای کاربست در این فضاها استنتاج شود. این پژوهش مبتنی بر این پیش فرض است که میان یافته های دانش روانشناسی معاصر در حوزه رنگ از سویی و آموزه های اسلامی (شامل آیات و روایات) از سوی دیگر، تطبیق وجود دارد. در این مقاله در ابتدا به خلاصه ای از پژوهش های انجام شده در حوزه روانشناسی رنگ اشاره شده و سپس به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی (اعم از مؤلفه های کلان و خُرد) که با مقوله رنگ ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی (شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های رنگ های مختلف بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی، در ریزفضاهای مختلف مسکونی، رنگ آبی مناسب برای ریزفضاهایی نظیر اتاق خواب و کتابخانه، رنگ زرد متناسب با اتاق کار و نشیمن، رنگ سبز مناسب برای نشیمن و اتاق خواب مخصوصاً اتاق خواب کودکان و رنگ قرمز مناسب ناهارخوری است. رنگ سفید نیز مناسب برای اغلب ریزفضاها به ویژه ریزفضاهای بهداشتی است.
تأثیر عوامل بلندمرتبه بر ارتقاء فرهنگ سکونتگاهی شهر شیراز با بهره گیری از مدل تحلیل شکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تأمین مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای زیستی اهمیت ویژه ای در برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع دارد. تهیه و تأمین مسکن به ویژه مسکن مناسب از این نظر که فراهم کننده آسایش و رفاه انسان ها بوده، نقش مهمی را در زندگی افراد جامعه دارد. به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی ناشی از افزایش جمعیت و مهاجرت های روستایی و در شرایط محدودیت منابع زمین و عدم امکان رشد افقی شهرها، توسعه عمودی که نمود آن با عنوان "بلندمرتبه" خوانده می شود، مد نظر قرار گرفت. توسعه این پدیده بدون برنامه ریزی صحیح و عدم توجّه به مسائلی از جمله بافت و عامل های فرهنگی در فضای تعاملی سکونتگاهی منجر به بروز رفتارهایی از ساکنین می گردد که مخل و از بین برنده فرهنگ سکونتی است. در این پژوهش با هدف کاهش اثرات بلندمرتبه سازی بر زندگی ساکنین علی الخصوص ساکنین شهر شیراز با توجّه به محلی بودن مفهوم فرهنگ از طریق افزایش فرهنگ سکونتی، ابتدا با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای، با بازنگری ادبیات موضوع مهمترین مؤلفه های مؤثر بلندمرتبه بر فرهنگ سکونتگاهی شناسایی و سپس در قالب روش دلفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مورد سنجش قرار گرفت. در ادامه به منظور مشخص شدن اختلاف میان وضع موجود و وضعیت مورد انتظار، طی پرسشنامه ای 41 سؤالی و با حجم نمونه 110 عددی از کارشناسان برگزیده که همگی از نظر محل سکونت و تخصص دانشگاهی به نحوی با فرهنگ سکونتی شیراز آشنا بوده، به مقایسه میانگین زوجی مؤلفه ها پرداخته شد و عوامل مربوط به نیاز فیزیکی، ایمنی و آرامش، تعامل اجتماعی، هویت اجتماعی و نظم و خود شکوفایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که درک بهتر این اختلاف در نمودار پراکنش شکاف مشهود گردید. در انتها با ارائه راهکارهایی در راستای هماهنگ کردن بلندمرتبه ها با فرهنگ خاص شهر شیراز، به بهبود شرایط زندگی و تأمین محیطی سرشار از سرزندگی و آرامش گام برداشت.
پیوند معماری و تکوّن رفتار اخلاقیِ اسلامی
حوزههای تخصصی:
گسترش ارزش های اخلاقی با ظرفیت های درونی و بیرونی هنر و معماری می تواند نقطه ای برای آغاز رشد اخلاقیات در انسان باشد. اخلاق با ورود به فضاهای معماری و در صورتی که اخلاق عملی را در درون کاربران فضا تقویت کند، می تواند نقش عنصری معنایی را در ایجاد فضایی معناگرا داشته باشد. این معنا (= اخلاق) برای ملموس شدن و تجلی به ساختاری نیاز دارد. هندسه، یعنی کالبد و ساختار فیزیکی در معماری، می تواند این بار مفهومی را در خود جای دهد و پیوندی میان اخلاق و فضای معماری برقرار سازد. پرسش اصلی پژوهش این است که هندسه و اخلاق چگونه پیوند می خورد تا رفتاری اخلاقی در انسان بسازد. روش پژوهش کیفی است. محوریت پژوهش بر چگونگی شکل گیری اخلاق در فعل رفتاری انسان واقع است. نخست به بررسی ماهیت انسان با تحقیق پیرامون شناخت و توصیف رفتار انسان پرداخته شده و مبدأ شکل گیری خصلت ها در انسان مورد مطالعه قرار گرفته و «ساحت های تأثیرپذیر» شناسایی شده است. آنگاه این ساحت ها در شکل گیری اخلاق عملی در «مراحل تکون رفتار اخلاقی» تحلیل شده است. الگوی هندسه اخلاق ساز و نیز سازماندهی فضایی- هندسی اخلاق محور با ترتیب: هندسه قلب، هندسه عقل، هندسه حواس پنج گانه، تکرار واحد های هندسه و تکرار الگو، یافته های این پژوهش را تشکیل می دهد. مصداقی فضایی- هندسی از این روند در معماری زورخانه به بحث گذاشته شده است. در نهایتِ بحث، هندسه و موضوع اخلاق در ساختن رفتار اخلاقی، در نقطه مشترک تأثیرپذیری سه کارکرد نفس و تأثیرگذاری هندسه بر آنها پیوند می خورد و الگویی معماری برای سازماندهی فضایی- هندسی به وجود می آورد.
Explaining the effective features of open and semi-open spaces in availability and increase of social interactions in residential complexes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
By increasing house demand for living, the urban development planning has turned to towers, which provides a platform for the growth of the city, regardless of the traditional Iranian's architecture. Among the vital elements in traditional architecture, there are a variety of open and semi-open spaces such as the central courtyard, pool, veranda, balcony, etc that have been provided the needs for social interactions, privacy and other values among the inhabitants, but it is almost destroyed by the contemporary architecture. Therfore the necessity is to turn social interactions into spaces of residential complexes. Since in the variety of the quality of spaces, the architect has the most effective role, in a branch of interactive architecture, the most important thing is the interaction with the external environment that countless theorists have focused on this. The purpose is to explain the effective components of open and semi-open spaces in the presence and increase of social interactions in residential complexes. The research method was qualitative and based on the experts' descriptions, the characteristics of open and semi-open spaces were extracted and then their impact and interaction on the quality of space were investigated and adapted to the final model of interactive residential complex. Factors such as quality, security, the possibility of the presence of children, sense of belonging to the place and social discipline in different types of open and semi-open spaces, can have an effect on the adaptation of the spatial structure of residential complexes on the more interactions of residents.
تحلیل پارامتریک سایت پلان مبتنی بر روش ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی (مطالعه موردی: مجموعه آرامگاه شمس تبریزی)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
55 - 70
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل سایت در فرآیند طراحی معماری باتوجه به فاکتورهای بسیار زیادی مورد بررسی قرار می گیرد که به منظور دست یابی به آن ها نیازمند یک سیستم ارزیابی کامل و فهم دقیقی از آن سیستم هستیم. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و شبیه سازی پارامتریک مؤلفه های تأثیرگذار در فرآیند تحلیل سایت پلان در شهر خوی و سایت مجموعه شمس تبریزی با بهره گیری از روش ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی است. پژوهش از نوع کمی است و با کمک فنون مدلسازی و شبیه سازی صورت گرفته است. برای ارزیابی دقیق تأثیر پارامترها، از نرم افزارهای معتبر معماری نظیر راینو و گرسهاپر بهره برده شده است. برای تحلیل و ارزیابی سایت عواملی نظیر بستر سایت، توپوگرافی، دسترسی، دید و منظر، آلودگی صوتی و نور آفتاب در نظر گرفته شدند. نتایج بررسی ها نشان دادند که در بین عوامل، عوامل توپوگرافی و ساختمان های اطراف بیشترین تأثیر را در محاسبات در یک سایت دارند. و بر اساس محاسبات الگوریتم ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی مشخص گردید، سلول هایی که نمرات 5 به بالا را دریافت کردند محدوده های مناسب و مطلوبی برای طراحی و ساخت می باشند. مؤلفه های تحلیلی سایت با الگوریتم سازی و روش پارامتریک می واند به شکل مستقیم و مؤثرتری در فرآیند طراحی قرار گیرد. به طوری که مرحله تحلیل در مرحله طراحی بر خلاف روش های سنتی آمیخته و یکی باشد. نتیجه این پژوهش دو دستاورد هم زمان است. ابتدا ارزیابی طرح های موجود و دیگری تهیه مولدی برای طرح های جدید یعنی علاوه بر اینکه مؤلفه های تحلیل سایت مولدی برای طرح نهایی است، ابزاری جهت سنجش طرح های نهایی (اجرا شده یا نشده) محسوب می شود.
The developments Trend of Islamic Inscriptions in the Building Portals of Dezfoul City(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the architecture of Iranian traditional houses, the ornamentations available in the inscriptions of houses entrance portal express the identity of architects and personality of houses owners and are rooted in their religious and national beliefs and faiths. The main hypothesis of this research is changing the physique and application of religious contents in compliance with the thoughts and beliefs of people in Dezfoul historical city in the epigraphs of houses entrance portals. The objective of this study is reviewing the development trend of texts, concepts and physique of inscriptions as well as analyzing the factors effective on the quality and diversity of application of inscriptions. The present research is an applied study and descriptive-analytical method has been applied, and the data was collected by library and survey studies. The population of this research includes historical houses, houses damages in war (Iran & Iraq) and renovated and new tissue and new-built houses of Dezfoul, from Qajar era so far. Random sampling method has been applied in this study and dispersal area includes the city. Data analysis method in this study is qualitative and quantitative. The results of this study indicate that today the inscriptions available in the entrance portal of houses in Dezfoul comparing to inscriptions in Qajar1 and Pahlavi2 era is very simple and has lower aesthetic value. One of causes for such superficial and contextual gap between inscriptions seems to be the war and renovations during and after destruction.
بازگشت «هویّت» به هنر و معماری اسلامی چگونه است؟
حوزههای تخصصی:
جهان ب ینی ما مُسلمانان را «توحیدی» می خوانند امّا متاسفانه بسیار کم از حقیقت معنایی و چیستی آن می دانیم . لفظی آسمانی است که مقام برترین و عظیم اش را درک نمی کنیم و توجّهی به اصیل بودن رابطه حقیقت مُحتوائی آن با حقیقت و مُحتوای خُداگونه جوهره وجودی مان نداریم و تنها لقلقه ای مُشتری پسند بر زبان های گُنگ و نارسایمان شده است. از «معماری اسلامی» بسیار دم می زنیم و تفاوت و یا یکی بودن آن را با «معماری توحیدی جاری در جُزء و کُلِّ هستی» نمی دانیم. هان، راستی مگر «معماری توحیدی» و «معماری توحیدی جهانی» هم داریم؟! پاسخ مُحقّقانه این مقال به پرسش جاری «آری» است و داریم و «معماری توحیدی جهانی» همان «معماری اسلامی» مطلوب و مورد علاقه ماست و آن «معماری اسلامی» و یا «معماری توحیدی جهانی» یعنی: «معماری وارد شدن در حریم یگانه و بلکه مُطلق وجود» و باید بدانیم که «مُطلق وجود» یعنی: «الله» (خداوندگار سلام). و راز و رمز و بلکه کلید طلائی گشایش درب ها و کیمیای نظر همیشه موفّق و مطلوب همه کیمیاگران همان «فانی گشتن (که: فانی دیدن) حقیقتِ وجود خود و همه چیز و همه کس در حاکمیّت مُطلقه و حتمی الاجرای آن همیشه باقی و همواره بر پای و برپا دارنده قامت جُزء و کُلِّ هستی» است. در این مقالِ بس کوتاه می خواهیم بگوییم که در «معماری توحیدی»، همان گونه که از یگانه دل عظیم و مُحیط (یا فراگیرنده) مفهوم توحید راستین برمی آید، همه چیزها (و از جمله آثار هنری و معماری و حتّی خود شهر) تجلّیاتی گوناگون از جمال و کمال او و وام گیرنده نُور یگانه او هستند و نسبت رابطه وجودی نفس ما، فکر ما، آفریدن ما و آثار بر پا شده و وجودیافته به وسیله ما، با او و اسم ها و صفات او، همه و همه تنها «رابطه فقر مُطلق با غنائی مُطلق» است؛ «رابطه مُطلق عدم با مُطلق وجود»، و «رابطه عَدَمِ بَدیل با وجود عین» (در حالی که «وجود عین» نیز یعنی: همان «هستی مُطلق»)؛ «رابطه آینه ای (به حقیقت فقیر، ولی حقیقتاً صاف و زُلالی) برای پدیدار نمودن صورتی زمان مند و مُتعیّن به حُدود از آن غنای مُطلق و مُطلقِ جمال او و کمال او». می خواهیم بگُوییم برای خُداگونه بودن و خُداگونه عمل نمودن در آفرینش آثار، در گُستره این هستیِ دانش بُنیان بایستی به حقیقت امر «دانشمند و دانش مدار» بود، باید «عالم» بود تا بتوان «عادل» بود، و باید «عادل» بود تا بتوان «خالق» بود و برای «خالق بودن» تنها و تنها باید «عَدمِ بَدیل» موضوع مورد آفرینش یعنی همان «نیاز» را «معلوم» داشت، و به عبارتی آن را در قالب «نیازی حقیقی و به عبارتی کاملاً دقیق و حساب شده» تعریف و تبیین نمود و برای «معلوم داشتن دقیق» هر جُزء نیاز از آن نیاز کُلّی، باید به همه جوانب گوناگون آن و عوامل مرتبط با آن و با هندسه آن حقیقتاً «عالِم» بود و یا اینکه قلب یا اندیشه ای به حقیقت آینه وار و البتّه صاف و زُلالی خود را مُقابل با خورشیدِ تابنده نُور «الله» (یگانه دانش زنده و پوینده و خداوندگاری مُطلقه همه دانش های وحدت بُنیان) بر پا داشت (و البتّه این هر دو بیان، یکی است، و آن بیان یگانه عبارت است از این که: باید تنها و تنها مُنعکس کننده نُور بود (و مُنعکس کننده نُور «او» و یا «هُو») بود، و تنها «او» یعنی «آن محبوب یگانه و معبود همگان» را خواست، و همه چیز را از «او» و با «او» و در «او» و تجلّائی از «او» دانست. به همین دلیل می توان: مفهوم «قرار دادن هر چیز در مکان بایسته و شایسته مربوطه» (یا همان «عدل») را با مفهوم «عقل» و «خلق» یا آفرینش یکی دانست و هر سه این مفاهیم را «سه تجلّی گونه گون از نُور واحد الله». البتّه باید یادمان باشد که: هرگز «عدم بدیل» یک شیء و یا اثر خاصّ معمارانه و یا «نیستی نقیض» آن نمی تواند با «هستی حقیقی» آن شیء و یا اثر در یک جا و به عنوان «یک حقیقت در اتّحاد» و «باهم بودنی در هم» دیده شود،. بلکه «باهم بودنی به همراه، و البتّه رُخ به رُخ»؛ «باهم بودنی مانند: باهم بودن آینه و رُخساره نگار» صورت درست و بایسته و شایسته پاسخ به مسئله است.
An Investigation and Analysis of Context and Requirements of New Regionalism with Respect to Increasing Competitiveness and Creativity in Iran (Case Study: Qeshm Island)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mismatch of territories under authority of local governments with urban-regional activity domains, on one hand, has caused numerous problems and, on the other hand, has hindered taking maximum advantage of regional capacities and partial and competitive advantages. Hence, application of a new regionalism approach, which focuses on shared planning and management by all stakeholder groups within the pertinent domain, may help solve such problems. In this regard, this paper aims to investigate legal grounds of new regionalism, generally, in Iran and, particularly, in Qeshm Island, and its requirements for increasing competitiveness and creativity in Qeshm Island. Hence, underlying concepts of new regionalism and their relation with a creative city are investigated at first step. Next, legal grounds of new regionalism within national laws and organizational goals and missions of Qeshm Free Trade Zone Organization (FTZO) are investigated. Finally, a comparative study of new regionalism related issues and goals of Qeshm FTZO is provided. Results indicate that such an approach has been referred to both in national codes and goals and missions of Qeshm Free Trade Zone Organization. Moreover, new regionalism can lead to increased quality of life by considering concepts of smart growth, social justice, and environmental justice which can result in attracting creative classes of citizens and building up a creative city. Furthermore, this approach can increase competitiveness in Qeshm Island through making use of its partial and competitive advantages and facilitating laws and regulations with regard to economic activities and foreign investment.
Classification of Iranian Contemporary Architecture, Based on Trends and Challenges(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۳ - Serial Number ۳۷, Summer ۲۰۲۰
47 - 60
حوزههای تخصصی:
The use of demands such as "Iranian-Islamic architecture" or "preservation of Iranian-Islamic identities" appeared in different dimensions and have gradually caused the shape of contemporary Iranian architecture. Many criticisms have been made from various perspectives on the architectural conditions, despite, all of them are worthy of attention, it seems that a required issue has been neglected in all these s tudies, which is having a proper classification in a morphological and meaningful format. In this article, an attempt has been made to introduce in a suitable classification in the form of the Iranian architectural process and its challenges and sub-branches of each of the researchers' views. In this regard, we have used a research method based on critical discourse in a library and field method, which has been saturated with information by examining the maximum number of available samples, and finally, we have analyzed it. Then, all the s tudies were evaluated, both in terms of time and in terms of checking the buildings in tables and graphs. The results of this article include a his torical proposed course with a morphological and semantic classification in contemporary Iranian architecture and finally, among them, the s tyle according to the current situation is more logical and more Iranian was introduced that can provide the prelude to artis tic s tylis tics for contemporary Iranian architecture.
Studying the Effect of Schools Environment Architecture on Students Identity Formation in Iran High Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Ego identity defined as a fundamental element of a person and as self-continuum, mental and inward image that an individual has about him or herself. This subject investigated in contemporary world, amply. For actualizing and testing this concept, four bases including achievement, moratorium, foreclosure and diffusion introduced and based on this framework, and the effect of different factors on ego identity of individuals assessed and evaluated. In the study, the effect of school architecture on students’ ego identity formation in high school investigated. For this purpose that AISS1 questionnaire has been used, in which, in schools of Iran is used for evaluation of ego identity, moreover its reliability and validity for Iran’s schools has been verified. In addition, for evaluation the effect of architecture on identity formation, intervention factors decreased to their minimum level in order to one could evaluate just the effect of architectural environment. It is important to note that results of filling 600 questionnaires from seven schools in two types of architectures, i.e., traditional and modern, have been compared. According to mentioned states, in this article the effect of environmental architecture on identity formation of high school students in Yazd and Tehran provinces is determined. This subject has evaluated and compared in two types of architecture environments: modern and traditional. For completion of this work, effective architecture components on ego identity formation in traditional and modern schools will introduce.
بازشناسی معیارهای هویت و زیبایی شناسی به عنوان ﻣﺆلفه های ﻣﺆثر بر طراحی نماها و جداره های شهر تهران ( محدوده مورد مطالعه منطقه چهارده تهران)
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها سازنده ی بدنه ی شهر و بیانگر هویت آن شهر محسوب می شوند . امروزه شهرنشینی ، افزایش جمعیت شهرها ، سبک جدید زندگی و نوگرایی و فرهنگ ناشی از آن و همچنین تحولات دوره های اخیر در مصالح ، التقاط سبک های معماری و سرعت در ساخت و ساز موجب گردید ضرورت توجه به نما و ساماندهی جداره های شهری و تاثیرات حاصل از آن مورد توجه قرار گیرد . در این راستا اهداف هویتی و زیبایی شناسی جهت تحقق منظر شهری مطلوب، ضروری به نظر می رسد . در این پژوهش ابتدا ابعاد هویتی و زیبایی شناسی را در مقیاس میانی منظر شهری و سپس مقیاس خرد نمای شهری مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم و بر این اساس به آسیب شناسی نماهای شهر تهران با تاکید بر ﻣﺆلفه های هویتی و زیبایی شناسی و ارائه پیشنهاداتی در این جهت و ارزیابی نماهای مطلوب و ارائه نکات مثبت محدوده مورد مطالعه که منطقه چهارده تهران می باشد پرداخته ایم . هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی معیارهای هویتی و زیبایی شناسی نماهای شهر تهران و ارزیابی نماهای موجود بر اساس ﻣﺆلفه های ارائه شده و بررسی نماهای مطلوب محدوده مورد مطالعه می باشد . روش تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی بوده و اطلاعات آن ، با استفاده از روش های میدانی – کتابخانه ای جمع آوری شده است . و در نهایت نتیجه گیری ارائه شاخص های هویتی و زیبایی شناسی جهت طراحی نمای شهری مطلوب می باشد .
شریعت - شهر اسلامی
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطه فرهنگ و هویت مکان های انسان ساخت(تجلی مکان به عنوان ظرف زندگی انسان ها) و طرح شریعت اسلامی به عنوان فرهنگ جامع و دستورالعمل سبک زندگی اسلامی در تحقق جامعه اسلامی، پرسش پژوهش، چیستی شهر از منظر شریعت اسلامی(شریعت- شهر اسلامی) است. هدف تحقیق از طرح پرسش یاد شده، با توجه به مطرح شدن بحران هویت به عنوان یکی از معضلات معماری و طراحی شهری معاصر دستیابی به انگاره شریعت-شهر اسلامی است. لزوم بازتعریف فضاهای شهری و معماری منطبق با دستورالعمل های شریعت اسلامی ضرورت تحقیق حاضر و بررسی تعالیم شریعت از منظر اندیشمندان معاصر شیعه ضمن توجه به مقتضیات زمان اهمیت تحقیق حاضر است. روش تحقیق، در دستیابی به سوال تحقیق، استدلال منطقی است که از طریق مطالعات اسنادی و تحلیل محتوایی متون اسلامی در انطباق با ساختار کالبدی -اجتماعی شهر مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحقیق مؤید این است که شریعت ضمن بهره گیری از مفهوم مقتضیات زمان، تعالیم و دستوراتی برای انسان ارائه داده که این تعالیم و دستورات قابلیت حصول و انطباق با شرایط زمانی و مکانی را داشته و جامعیت تعالیم اسلامی به حدی است که قابلیت تبیین چارچوبی نظری برای شهر که بستر فعالیت و رفتارهای انسانی است را داراست. در دستیابی به اصول و مولفه های تحقق پذیری شریعت-شهر اسلامی، با تعریف عقیده توحیدی و اخلاق کاربردی(بایدها و نبایدها و شایست ها و ناشایست ها)، اصول و مؤلفه های تحقق پذیری انگاره تحقیق در ارتباط انسان با معبود(اصول عقیده وحدت بخش، عبادت و وحدت معاد و معاش)، در رابطه انسان با جامعه(اصول امت واحده اسلامی، سلامت و امینت و تعامل مستحکم اجتماعی)، در رابطه انسان با طبیعت(اصول وحدت با طبیعت، قناعت و احیای طبیعت) و در رابطه انسان با تاریخ(اصول حقیقت در واقعیت، شباهت با خود و تمایز با غیر خود و تداوم در عین تحول) ارائه شده است.
بازتعریف ضوابط شهرسازی استقرار بنا با رویکرد حفاظت از بافت های تاریخی شهرها (نمونه موردی شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
بر خلاف ضابطه فعلی نحوه استقرار ساختمانی مورد استفاده در شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر که به صورت درصدی از عمق زمین (معمولاً 60 درصد) به صورت برساز یا عقب ساز تعریف می شود و در اصل بر الگوهای گونه شناختی-ریخت شناختی رایج در شهرسازی غربی مبتنی است، پژوهش حاضر به دنبال آن است که به کارگیری الگوهای متناظر بومی را به عنوان مبنای تدوین ضوابط جدید پیشنهاد نماید؛ چرا که بررسی عملکرد ضابطه فعلی حاکی از ناکارآمدی آن در ایجاد پیوستگی بین ساخت و سازهای جدید و قدیم در بافت های تاریخی مورد نظر می باشد. در پژوهش حاضر بر مبنای مرور تجربیات جهانی مرتبط تلاش می شود تا نخست ویژگی های یک رویکرد اصولی نسبت به موضوع شناسایی گردد که در این زمینه رویکرد تدوین ضوابط بر اساس مطالعات گونه-ریخت شناسی مورد نظر قرار می گیرد. به دنبال آن جهت رسیدن به نتایج دقیق و کاربردی در این زمینه لاهیجان، یکی از شهرهای کهن حاشیه جنوبی دریای خزر، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود و بر اساس بررسی عکس های هوایی موجود، برای این شهر جدول اولویت بندی الگوهای بومی نحوه استقرار ساختمانی در پلاک های شهری تدوین می گردد. این جدول شامل معرفی و اولویت بندی 20 الگوی بومی استقرار ساختمانی است که در دو دسته کلی الگوهای دور-ساز و وسط-ساز (یا کوشکی) طبقه بندی می شوند. پژوهش حاضر را می توان یک گام اولیه مهم و ضروری در تدوین ضوابط مبتنی بر بوم و به دنبال آن حفاظت از بافت های تاریخی شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر محسوب نمود.
واکاوی نظریات پیرامون ضوابط شهری و انطباق پذیری با شهر معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: ضوابط ابزاری متمایز برای ایجاد نظم شهری می باشد لیکن در شهر معاصر ایرانی عملاً جایگاه ضوابط شهری نسبت به طرح ریزی شهری تا حد زیادی مغفول واقع شده و شهر معاصر ایرانی تحت تأثیر آن با چالش های اساسی چون ساختارشکنی شهرهای مختلط سنتی و بحران هویت و.. روبرو شده است. هدف: شناخت بنیان های نظری حاکم بر رویکردهای مختلف ضوابط شهری و بررسی امکان کاربرد آنها در شهر معاصر ایرانی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. روش:این تحقیق به کمک توصیف، تطبیق و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای انجام شد. تبیین مفاهیم «مکان و مکان سازی»، مقایسه رویکردهای مختلف از منظر نگرش به نحوه تعیین«فرم و عملکرد» به عنوان مؤلفه های مشترک «مکان» و «چارچوب ضوابط شهری» در بعد زمان را فراهم ساخت. یافته ها: نظریه برنامه ریزی جامع با هدف ایجاد نظم در شهرهای سنتی، مبنای ضوابط شهری را «عملکرد» قرار می دهد لیکن ناکارایی آن، منجر به ایجاد تکنیک های منطقه بندی انعطاف پذیر و از دهه60 میلادی با مطرح شدن نظریه پیچیدگی و طرح دو رویکرد ضوابط «رابطه» و «هنجار» مبنا، نظریه نوشهرسازی با رویکرد ضوابط «فرم» مبنا و نظریه تکاملی با رویکردی «ترکیبی»، مورد انتقادات بنیادی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به فقدان رویکردی یکپارچه به شهر معاصر ایرانی به ویژه به عرصه های عمومی آن، اولویت دادن «فرم» بر «عملکرد» در رویکرد ضوابط فرم مبنا به عنوان یک رویکرد کل نگر، زمینه گرا و مشارکت جویانه، ضمن ارائه ضوابط عملکردی انعطاف پذیر، آن را به ابزار «مکان سازی» و تحقق توسعه پایدار شهری تبدیل کرده است. به عبارتی ضوابط فرم مبنا به دنبال خلق «مکان ها» است تا ساختمان ها. تأکید بر «فرم» بستر شکل گیری «عرف مبتنی بر هنجارهای واجد ارزش شهر ایرانی» را به عنوان پشتیبان ضوابط شهری هموار می سازد.
A Novel Approach to Perceiving Aesthetic in Traditional Houses and Bazars in Isfahan
حوزههای تخصصی:
Perception and employing our ancestors’ properties is of highest importance if the approach of our ancestor’s knowledge share be due to recreating creative designs in accordance to urban space and modern neighborhood. The fundamental needs of human or physical needs of architecture are adoptable because they seek to find a good framework to compare and rank different designs regarding the aesthetic aspects. Through this the strength and weak points in different architecture design particularly in local architecture of Iran can be specified. To do so, by examining Bazar and Timche and comparing and contrasting them with Maslow’s hierarchy of needs, the present study aimed to present a system to rank the aesthetic elements in them. Concepts such as introvert and extrovert in houses, linear and central structure, enclosure, geometry, and space that are the results of the elements of Bazar and Timche have some material and meaning qualities that can be ranked. The benefits to use such perspective by contributing tools such as hierarchy of basic needs provide us with having required confidence toward completeness of a design.
تمجیدهای ایرانیان از معماری فرنگ و رابطه آن با انتقادهای آنان از معماری ایران در اواخر دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تغییر جهت معماری ایران در اوائل قرن حاضر می تواند مولود عوامل مختلفی باشد و یکی از آن ها مشاهده مستقیم کشورهای توسعه یافته تر آن زمان بوده است. این مشاهدات از حیث معماری و شهرسازی نیز تأثیرگذار بوده و بر ذهنیات معمارانه و شهری ایرانیان اثر گذاشته اند. هدف: هدف این مقاله بازخوانی و دسته بندی داوری های تمجیدآمیز ایرانیان درباره معماری و شهرهای اروپایی در سفرنامه های فرنگ اواخر دوران قاجار تا زمان کودتا و مقایسه آن با داوری های منفی ای است که ایرانیان، در همان دوران، درباره معماری ایران داشته اند. روش تحقیق: این تحقیق به روش تفسیری-تاریخی و در چارچوب نظریه مدرنیته های چندگانه انجام شده است. با بررسی ۲۱ سفرنامه دوران قاجار متأخر (تا ۱۳۳۹ ه.ق.)، داده های مربوط به سؤال تحقیق استخراج و سپس رابطه آن ها با داوری های انتقادی موجود درباره معماری و شهرهای ایرانی در متون آن زمان بررسی شده است. نتیجه گیری: اصلی ترین تمجیدهای ایرانیان درباره معماری و شهرهای اروپایی مربوط به پاکیزگی شهرها و بناهای فرنگی، به قاعدگی (اجرا براساس نقشه های پیشینی و مستقیم و منظم بودن ساخته ها)، تکنولوژی، بلندی بناها، زیبایی پلکان ها، توجه به آثار عتیقه و تاریخی، و بالأخره توجه به فضاهای عمومی است. در ادامه، نشان داده شده است که فزونی تحسین از بعضی جنبه های معماری و شهری فرنگ (مثلاً بهداشت یا از روی نقشه بودن شهرها)، بیش از آنکه نشان گر ویژگی های معمارانه و شهری مقاصد آن ها باشد، نشان گر دغدغه آنان درباره همان جنبه ها در داخل ایران است و در انتقادهای آنان از معماری و شهرهای ایران نیز حضور پررنگ داشته است. به عبارت دیگر، مدرنیته ایرانی که با مدرنیته غربی متفاوت است با توجه به مسائل و دغدغه های درونی و بومی اش، به برخی دستاوردهای مدرنیته در معماری و شهرسازی توجه بیشتری نشان داده است و بدین ترتیب با توجه به ملزومات و نیازهای بومی، تفسیری اینجایی و گزینشی از مدرنیزاسیون معمارانه و شهری ارائه داده است.
بررسی نقش نفوذپذیری در ارتقاء کیفیت محیط محله (مطالعه موردی: محله نارمک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
91 - 100
حوزههای تخصصی:
پرداختن به ارتقاء کیفیت محیط، از مهمترین رسالت های شهرسازان است. مقاله ی حاضر بر نقش نفوذپذیری در ارتقاء کیفیت محیط در مقیاس محله تأکید دارد. جهت گیری های متناقضی در خصوص تأثیر نفوذپذیری بر کیفیت محیط دیده می شود؛ فلذا این پژوهش با بررسی ابعاد نفوذپذیری و واکاوی اثرات مثبت و منفیِ آن بر کیفیت محیط، درصدد پاسخگویی به این ابهام بوده است. نتایج حاکی از آن است که با اتخاذ دیدگاهی منعطف می توان ناهمسوئی ها را به حداقل کاهش داد؛ در این راستا می توان با محور قرار دادن توقعات موضوعی و موضعی به عنوان مبنای تغییرات نفوذ پذیری در جهت ارتقاء کیفیت محیط گام برداشت. این مهم با ارائه ی مدل روابط متقابل کیفیت محیط و نفوذپذیری به انجام رسیده است. آزمون این ارتباط در محله ی نارمک از طریق پرسش نامه و برداشت میدانی در قالب ارزیابی 51 سنجه و با به کارگیری تکنیک سوآت به راهبردهایی کلی شامل برقراری تعادل در «تردد سواره و پیاده»، «ارتباط و انزوای فضاها» و «تقاضای نفوذ به بافت» منتهی شده است.