فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
149-159
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی عملکرد خیابا ن های پیاده محور با هدف تقویت زندگی جمعی در شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
80-88
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه گذشته با افزایش تعداد اتومبیل، خیابان ها تعریفی متفاوت یافته اند؛ خیابان که درگذشته به نوعی تفرجگاه و مقصد به حساب می آمد به محلی برای آمد و شد اتومبیل ها تبدیل شد و با افزایش تعداد اتومبیل ها و خودرو محوری، زندگی اجتماعی از خیابا نها رخت بربست. خیابان به مفهوم تفرجگاه که امروزه در ادبیات تخصصی با عنوان پیاده را ه شناخته می شود ب هعنوان بهترین بستر شناخت و گردش در شهر ها مطرح است. به دلیل آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران در فضای شهری شناخت شهر و محیط بیشتر از طریق گام زدن حاصل می شود. ازاین رو در خیابان های پیاده محور همواره زندگی و تعامات اجتماعی در جریان است. در سال های اخیر تاش هایی برای پیاده محور کردن برخی معابر و بازگرداندن زندگی اجتماعی به آن ها در سراسر دنیا صورت گرفته که با موفقیت یا شکست هایی مواجه بوده است. مقاله حاضر، با مقایسه تطبیقی دو تجربه، بر پایه ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق، با تکنیک تحلیلی- توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که کارکردهای اجتماعی خیابان چگونه تقویت می شوند؟ در این راستا دو نمونه از پیاده راه های تجربه شده توسط نگارنده از منظر ویژگی های کالبدی مورد بررسی و مقایسه قرارگرفت هاند. پیاده راه صف)باغ سپهسالار( در تهران و خیابان کِلِر در پاریس تحت معیارهایا ز پیش تعیی نشده مقایسه شد هاند. یافت ههای تحقیق نشان م یدهد که کارکردهایا جتماعی خیابان پیاده محور کِلِر ب هطورکلی بهترا ز خیابان پیاده محور صفا ست. ماحصل پژوهشا رائه پیشنها دهایی جهتا فزایش کارکردهایا جتماعی در پیاده محور نمودن گذرها خواهد بود.
بررسی نقش فضاهای تعاملات اجتماعی بر کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی سعیدیه، کاشانی، بوعلی و امام رضا در شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
109 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که چه رابطه ای میان فضاهای اجتماع پذیر و مجتمع های مسکونی وجود دارد که باعث افزایش کیفیت زندگی ساکنین می شود، صورت گرفته است. بر اساس مدل هایی که برای نیازهای انسان ارائه شده اند، تعاملات اجتماعی یکی از این موارد ضروری است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگی های کالبدی فضاهای یک مجتمع مسکونی می تواند بر میزان مطلوبیت آن ها تأثیرگذار باشد. روش تحقیق موضوع به شیوه کمی و میدانی و برای بررسی نمونه های موردی، پرسشنامه سنجش شاخصه ها تنظیم گردید و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شد و اطلاعات به دست آمده با نرم افزارهای Spss و smartpls تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و کمیت فضاهای شهری به خصوص مسکونی، نوع طراحی بر اساس اصول و معیارهای اجتماعی و فرهنگی ازجمله همسایگی و اجتماع پذیری است.
Climatic Building Envelope Employed in Vernacular Residential Architecture in Golestan-Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Climate is one of the many factors such as socio-cultural values, economics, materials, administrative factors and technology that influence architectural forms. The climatic solutions effecting on architecture, differ in various regions, cultures, time and technology. The climate of the province of Golestan plays an active role in the formation and diversity of vernacular dwellings. This region is in contact with numerous environmental factors. It is limited by Alborz Mountain in the south, by Turkmenistan desert in the north-east, and by Caspian Sea in the north-west bringing about high humidity in this province. With this background, the paper's question raised: "How do the climatic design principles of vernacular architecture respond to microclimates in this region?" In this paper, the focus is on building's envelopes and shells in three local climatic scopes of the region. The paper is based on a combination of research methodologies: field research (integrating case studies) and archival research. The climatic data are being analyzed by Mahoney tables providing preliminary design recommendations. They are grouped under eight headings: layout, spacing, ventilation, openings (size, position and protection), the relation between building and ground, veranda, wall and roof. This essay argues about the knowledge and skill of vernacular and traditional bioclimatic construction suggesting conceptual strategies for improve current dwelling aiming to a sustainable future.
آزمایشگاه زنده شهری به مثابه روشی برای گذار فرهنگی به معاصرسازی پایدار؛ نمونه موردی: محله جماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۰-۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقق تغییرات تحول آفرین برای گذار به توسعه پایدار، نیازمند نهادینه شدن پیکره بندی های فعلی و تبیین راهکارهای جدید است. فرضیه پژوهش با اتکا به اصل مجموعیت در معماری منظر، بیان می دارد که پیاده سازی آزمایشگاه زنده شهری با استفاده از پتانسیل های منظر آیینی، تسهیل فرآیندهای گذار به سوی پایداری فرهنگی و در نتیجه معاصرسازی سبز را به دنبال خواهد داشت. روش ها: آزمایشگاه زنده شهری به عنوان بستری برای استفاده از ظرفیت تجربه زیسته شهروندان و تحقق مشارکت، شناسایی می شوند. پژوهش ضمن مرور مبانی نظری پایداری فرهنگی به تبیین منظر آیینی به مثابه منظر روزمره می پردازد. سپس با مطالعه محله جماران، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ذی نفوذان توسعه در محله جماران، به روش تئوری زمینه ای ترتیب می دهد. پس از آن با تطبیق مقوله های حاصل از کدگذاری گفتمان های مصاحبه با نتایج خوانش بستر و تحلیل آن ها، نظریه پردازی انجام شد. یافته ها: داده های استخراجی در محله جماران، موجب شناسایی مقوله هایی شد که نقش آزمایشگاه های زنده شهری را به عنوان ساختارهایی در بستر زیست روزمره ساکنین مورد تأیید قرار دادند. الگویی که در بهره گیری از پتانسیل های منظر آیینی، به منظور تسهیل گذار به توسعه پایدار و در نتیجه معاصرسازی سبز، کارایی خود را نشان داد. نتیجه گیری: پیاده سازی آزمایشگاه زنده با به رسمیت شناختن مشارکت و تصمیم سازی افراد محلی، به واسطه منظر آیینی به عنوان امری فرهنگی، موجب تسهیل فرآیندهای گذار به معاصرسازی پایدار است. همچنین، تأثیرات آزمایشگاه زنده شهری بر بازشناخت ویژگی های بومی بستر قابل تأمل است.
تدوین یک چارچوب نظری ترکیبی از برهمکنش نحوفضا و قرارگاههای رفتاری به منظور مقایسه الگوهای رفتاری-حرکتی در محیط های مسکونی؛ مورد کاوی نارمک، یوسف آباد و شهرک غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مقاله حاضر، درصدد ارائه و تبیین یک چارچوب نظری پیشنهادی، بر روی فصل مشترک نحوفضا و روانشناسی اکولوژیک است به منظور مقایسه الگوهای رفتاری-حرکتی در درون محیط های مسکونی معاصر شهر تهران است. یک ضلع اصلی این چارچوب نظری نظریه پیکره-بندی فضایی در نحوفضاست و ضلع دیگر آن، نظریه قرارگاههای رفتاری راجر بارکر در روانشناسی اکولوژیک.هدف: این نوشتار، تلاش می کند با استفاده از چارچوبی نظری پیشنهادی خود، مبنایی برای مطالعات الگوهای رفتاری-حرکتی در درون محیط های مسکونی و بافت شهرها ارائه دهد. مرور مفاهیم و مضامین نحوفضا نشان می دهد که این نظریه قادر نیست پوشش کاملی بر الگوهای رفتاری-حرکتی در درون بافت ها داشته باشد و چنین ادعایی نیز ندارد. از سوی دیگر، روانشناسی اکولوژیک نیز، در مفهوم سینومورفی خود دچار جزءنگری شده است. این پژوهش نشان می دهد که مدل های نظری نحوفضا، ذهنی است و از عینیات محیط انسان ساخت، فاصله می گیرد و در آزمون های تجربی سربلند نیست.روش:برای پرکردن این خلاء، قرارگاه رفتاری راجر بارکر، این قابلیت را دارد که در تلفیق و ترکیب با نحوفضا تفسیرهای نزدیک به واقعیتی را عرضه کند.یافته ها: در پایان، نوشتار با ارائه یک چارچوب نظری ترکیبی از این دو، به پژوهشگران دریچه ای برای ادراک الگوهای رفتاری-حرکتی در محیط های مسکونی عرضه می دارد.نتیجه: ارتباط میان الگوی پراکنش و توزیع قرارگاه های رفتاری و میزان همپیوندی پیکره بندی فضایی محیط مسکونی، ارتباط معنی داری را در اکثر نقاط نمایش می دهند. اندک اختلاف های مشاهده شده نیز بعلت مداخلات و تغییراتی است که در اثر تسهیل حرکت در بافت باعث تغییر در میزان همپیوندی محور شده است.
ارزیابی چگونگی تاثیرگذاری بام سبز در کاهش دمای محیط
حوزههای تخصصی:
بام سبز بامی است که با محیط کشت روینده پوشانده می شود. ایجاد سبزینگی در فضای پشت بام بر آب و هوای شهر و منطقه و هوای داخل ساختمان تاثیر مثبت داشته و با ممانعت از تابش اشعه های خورشیدی در خنک سازی فضای پشت با بر آب و هوای شهر و منطقه و هوای داخل ساختمان تاثیر مثبت داشه و با ممانعت از تابش خورشیدی در خنک سازی فضا نقش دارد. این خنک سازی با کاهش نوسانات گرمایی بر روی خارجی بام و از طریق افزایش ظرفیت گرمایی بام صورت می گیرد که فضای زیربام را در تابستان خنک نگه داشته و میزان گرمایش را در طی زمستان افزایش می دهد. یکی از راهکارهایی که برای کاهش مصرف انرژی در شهرهای کلان پیشنهاد می شود، احداث باغ بام است. باغ بام یا بام سبز چنانچه صحیح طراحی و اجرا و در آن ملاحظات اقلیمی در نظر گرفته شود علاوه بر مزایای مختلف می تواند تا حد زیادی به کاهش مصرف انرژی کمک کند. در این تحقیق مزایای بام سبز مورد ارزیابی قرار گرفته و برای اثبات این فرضیه که بام سبز و چگونگی طراحی آن نقش موثری در کاهش انتقال حرارت دارد از نرم افزاری تحلیلی به نام انسیس استفاده شده است سه نمونه بام معمولی، بام سبز معمولی، بام سبز با جزئیات اجرایی خاص(لایه فایبر گلاس) آنالیز شده و انقال حرارت آن ها مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت و معلوم شد که بام سبز نسبت به بام معمولی 50 درصد انتقال حرارت حرارت کمتری دارد و بام سبز با لایه قایبرگلاس نسبت به بام سبز اجرایی 40 درصد بهینه سازی شده است. سایه اندازی و خنک سازی تبخیری گیاهان و همچنین لایه های سقف به عنوان عایق تاثیر موثری در کاهش انتقال حرارت دارند. رویکرد این پژوهش علمی- کاربردی بوده است. روش تحقیق در بخش های مربوط به مزایای بام سبز، توصیفی و نوع تحقیقی، کیفی و در بخش های مربوط به تحلیل نرم افزاری نوع تحقیق کمی و روش، تحلیلی بوده است.
زیبایی رسانه ای فناوری ساخت در آثار منتخب از بناهای یادمانی معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
37-52
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارکرد زیباشناسانه فرم بنا یکی از دغدغه های طراح بناهای یادمانی است که عموماً تحت الشعاع مسائل متعدی مانند شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار می گیرد. هدف تحقیق، بحث در چگونگی تاثیر مصالح و فناوری ساخت بر زیبایی با تکیه بر موضوع هویتِ عینی فرم به عنوان یکی از کلیدی ترین موضوعات در این زمینه است. هدف دیگر،بررسی تاثیر مصالح و فناوری ساخت بر کارکرد زیباشناسانه فرم بناهای یادمانی است. روش ها: برای پردازش پیچیدگی، ابتدا از نتایج تحقیقی که به شیوه ی استدلال منطقی، چارچوبِ نظریِ سیستم های اجتماعی لومان که مدعی کاهش پیچیدگی از طریق تفکیک و تمایز است، را به هنر معماری تعمیم داده است، استفاده شد؛ سپس به شیوه ی دیمتل میزان تاثیر هر یک از شاخصه ها و روابط بین آنها مشخص می شود. یافته ها: یافته های بر اساس روش فرآیند تحلیل شبکه ای فازی، تاثیر فاکتورهای موثر بر زیبایی فرم بررسی گردید و چهار بنای یادمانی، بر این اساس مورد ارزیابی قرار گرفته و رتبه بندی شدند. یافته ها در نمونه های موردی آرمگاه های خیام،بوعلی،نادر و باباطاهر، در ارکان خودارجاعی (عناصر بصری و عناصر ارتباطی)، دگرارجاعی (عناصر ذهنی)، و فهم (عناصر عملی) تحلیل شدند. نتیجه گیری: مصالح، تاثیرگذارترین معیار و شکل تاثیرپذیرترین معیار در انتخاب فرم زیبا است در شرایطی که مصالح نوین از طریق فناوری ساخت موجب ایجاد شکل جدید شود و یا مصالح سنتی به شیوه ای نوین به کار گرفته شوند تاثیر مثبتی در زیبایی فرم خواهد داشت.
نقش عناصر کالبدی حیاط در افزایش رضایت مندی از حیات ساکنان مسکن بوم گرا در بوشهر
حوزههای تخصصی:
حیاط از جمله مهم ترین بخش ها در خانه های سنتی در ایران بوده که نقش های متعددی در زندگی روزمره ساکنان ایفا می نموده است؛ این در حالی است که در زندگی آپارتمانی امروز به فضایی فراموش شده و بدون استفاده تبدیل گردیده است؛ هدف این پژوهش شناسایی نقش عناصر کالبدی حیاط به منظور افزایش رضایت مندی ساکنان در مسکن بوم گرا است و مطالعه موردی در شهر بوشهر انجام گردیده است. روش تحقیق پروژه به صورت کمی در قالب مطالعه موردی است. روایی ظاهری پرسشنامه و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده است. پرسشنامه به صورت طیف لیکرت می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزارSPSS و آمار توصیفی، میزان IS و درصد رضایت و اهمیت استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین معیارهای چهارده گانه مثلا درصد فضای سبز به حیاط، فضای بازی کودکان، حوض آب، جهت قرارگیری حیاط و... با دیدگاه ذهنی استفاده کنندگان از فضای مسکن رابطه ی معنی داری وجود دارد و شاخصه های مرتبط با آن بالاترین میزان رضایت و اهمیت ساکنان را دارد. پیشنهاد می شود از این معیارها که در افزایش رضایت مندی ساکنان مسکن موثر است در طراحی حیاط منازل جدید نیز استفاده شود. به معیارهایی که کمترین میزان رضایت ساکنین را در پی داشته است بایستی در طراحی حیاط مسکن معاصر بیشتر توجه کرد. درپایان، پرسشنامه هایی که ساکنین 6خانه پر کردند با هم مقایسه شده است. فضای بازی کودکان دارای رتبه1 و بیشترین درصد اهمیت است و بایستی در طراحی حیاط های خانه های جدید در اولویت قرار گیرد. پس از این معیار باید به درصد فضای سبز به حیاط (نوع پوشش گیاهی) و وجود پارکینگ در خانه ها توجه شود. ساکنان از معیارهای جهت گیری مناسب ساختمان، اشراف و محرمیت و جهت قرارگیری حیاط رضایت دارند.
تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محلات قدیمی شهر تبریز (نمونه موردی محله اهراب تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 125
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: محله تنها یک مکان و محیط برای فعالیت های انسانی و سرپناه نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود. اما امروزه حس تعلق به مکان در محلات قدیمی و تاریخی به دلیل بی توجهی مدیران شهری در سطح پایینی قرار دارد. هدف: این پژوهش به تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محله اهراب شهر تبریز می پردازد. روش: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. به منظور گرداوری داده ها از مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری،جمعیت محله اهراب تبریز که برابر 17952 نفر است. حجم نمونه هم ازآن نبا استفادهبببببب فرمول کوکران، برابر 376 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. جهت بررسی پایایی پرسشنامه،از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف موردبررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: شاخص نیکویی برازش (GFI) 915/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز 065/0 است که با توجه به کوچک تر بودن از 08/0، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش است. همچنین شاخص توکر- لویس (TLI) 906/0؛ شاخص برازش تطبیقی (CFI) 903/0 و شاخص برازش مقتصد هنجار شده (PNFI) 71/0 است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. نتیجه گیری: گذر زمان با بار عاملی 96/0 بیشترین تأثیر را در حس تعلق به مکان دارد. پس ازآن به ترتیب خوانایی و دسترسی، غنای بصری، مبلمان و تجهیزات، مولفه های احساسی، کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی، زیبایی و نمادها و هویت قرار دارند.
Explanation of the Architectural Education Patterns with a Focus on Increasing Creativity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
29 - 38
حوزههای تخصصی:
Architectural education requires efficient methods to demonstrate its efficiency to meet the quantitative and qualitative needs derived from modern socio-economic development. In architectural education, the ability to design is an essential part and the main goal of education. Looking at the various methods and patterns related to architectural education and the type and content of instruction in architecture, one can observe the necessity of choosing or designing a model of thinking to teach skilled courses, including practical workshops in schools of architecture, institutions, and colleges. In this study, the relationship between emotional intelligence and creativity has been examined. Depending on the educational system structure, this examination can improve the educational infrastructure, because the main function of the educational system is self-awareness of students regarding their personality. Students, by recognizing multiple intelligences, can gain the necessary confidence to be creative and self-fulfilling. Although less attention has been paid to identifying and developing creativity in our education system, it is necessary to scrutinize the processes of emotional intelligence and creativity and to examine the effective factors. In the present study, the standard tools for measuring and collecting information, were the Torrance Creativity Questionnaire Test, Gardner's Multiple Intelligence Test, and the Academic Improvement Test before and after training. In order to analyze the data and test the hypothesis, the methods used were Delphi's expert method, correlation test, covariance, and T-test in SPSS software.
نشانه شناسی عروسک باربی با اسطوره شناسی های رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صنعت اسباب بازی در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی در طراحی و ساخت، وارد فاز جدیدی از تولید انبوه شده و همواره سود قابل توجهی برای صاحبان این صنعت داشته است. در این میان، برندسازی و تبلیغات عروسک باربی در میان اسباب بازی ها، کماکان آن را در صدر بازار عرضه و تقاضا در جهان نگه داشته و تکرار شخصیت باربی در چند نسل، آن را به خاطره ای جمعی برای کاربران مخصوصا دختران تبدیل کرده است؛ به گونه ای که اغلب کودکان و بزرگسالان این شخصیت را می شناسند و در بازه ای از دوران بازی و رشد خود با آن در ارتباط بوده اند.
هدف پژوهش: آنچه در پژوهش پیش رو مورد واکاوی و تحلیل قرار می گیرد، تأثیر عملکرد این اسباب بازی پرفروش در شکل گیری اسطوره های مدرن و تقویت بورژوازی در جهان است. در این زمینه، با تأکید بر نظریه اسطوره رولان بارت، رابطه انسان- اشیاء در عروسک باربی به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. شناسایی نشانه های معطوف به اسطوره عروسک باربی برمبنای نظریه رولان بارت و چگونگی شکل گیری اسطوره عروسک باربی، از اهداف این پژوهش محسوب می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و در نمونه پژوهش از داده های کتابخانه ای و پایگاه های اینترنتی استفاده شده است. در بخش نخستِ تحقیق، دلالت های ضمنی باربی اسطوره نگاری و تشریح شده است تا زبان اسطوره ای عروسک به صورت فرازبان بازشناسی شود. در مرحله بعد، با توجه به نقد اسطوره ای بارت، لایه های فرا-فرا-زبان شناسایی و معرفی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در طراحی، تولید و فروش عروسک باربی، اسطوره سازی صورت گرفته است و پیام های ضمنی مشترک درتبلیغات و برندسازی، لایه های پنهانی است که در ناخودآگاه مصرف کننده اثر گذاشته و به صورت فریبی زمانی، او را به سمت مصرف فرا-باربی پیش می برد. همچنین در فرایند اسطوره زدایی مشخص شد که سلطه باربی، موجی از خدمات سیاسی، تجاری، صنعت سینما و مولتی مدیا را دربرداشته است.
تحلیلی بر روش های فهم هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت روش های بررسی و فهم هنر و معماری اسلامی، چالشی مستمر است. سؤال این است که برای نیل به این فهم، تا چه اندازه باید به دانش جهانی(علم و عقل) و تا چه میزان بر راهکارهای مبتنی بر آموزه های اسلامی (دین و وحی) اتکا کرد؟ مقاله حاضر، برای پاسخ گویی به این سؤالات در بخش اول، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه بنیان های مهم شناخت شناسی معاصر که عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی گردآوری شده است، به نقد و بررسی هریک از این روش ها در فهم فضاهای معماری به طور عام و فضاهای معماری اسلامی به طور خاص، می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که بنیان های شناخت ماده محور و حتی بنیان های معتقد به وجود شناسی در هنر، هرچند دستاوردهای قابل توجهی از فهم را به ارمغان می آورند اما قادر به شناسایی همه جانبه یک اثر معماری خصوصاً معماری اسلامی نیستند. شیوه پیشنهادی این مقاله، حکمت متعالیه اسلام است زیرا جامع ومانع محسوب می شود و می تواند معرفتی یقینی را نسبت به درک هنر و معماری اسلامی، فراهم آورد. در بخش دوم مقاله، با استناد بر آیات و روایات، نسبت بین دین اسلام و مدرنیته بررسی و مشخص می شود که اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را می رساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آن ، که شامل تمامی علوم در حوزه های مختلف می شود، مطالب دینی را می رسانند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشند. درنهایت، پیشنهاد شد که فهم صحیح از هنر و معماری اسلامی، درگرو تغییر اساسی در نگاه به حکمت عملی اسلام و تولید دانشی با انگاره های اسلامی است که بدون تعقل و وحی شناسی (ملازمه عقل و شرع) امکان نخواهد داشت.
تدوین مدل «محله کم کربن» به منظور کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: رویکرد «کم کربن» به عنوان هدفی برای اقتصاد، جامعه و شهر در ابتدای قرن اخیر مطرح گردید. این رویکرد در سال های اخیر در مقیاس های خرد و «محله »های شهری پیگیری گردیده است. اما به نظر می رسد در ادبیات علمی شهرسازی در کشور ما به خصوص در مقیاس محله هنوز به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. هدف: این پژوهش در پی آن است که ضمن تدوین مدل نظری «محله کم کربن»، به کمک متخصصان داخلی و با رویکرد بومی، شاخص های آن را به منظور کاربست در راهبردهای برنامه ریزی و طراحی شهری، اولویت بندی نموده و اثرگذاری آن ها را بررسی نماید. روش:ابتدا ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، بیش از 30 منبع علمی در حوزه توسعه کم کربن، مؤلفه ها و شاخص های «محله کم کربن» شناسایی و دسته بندی گردیده است. پس از آن به کمک پرسشنامه ای به شیوه ماتریس، از 9 تن از پژوهش گرانی که در این حوزه موضوعی مطالعه یا پژوهش داشته اند، تأثیرگذاری مؤلفه ها و شاخص ها در تحقق محله کم کربن، مورد پرسش قرار گرفته است. تحلیل داده های حاصل از پیمایش، به کمک روش ترکیبی «دنپ» انجام گرفت و مدل محله کم کربن در قالب 6 مؤلفه و 19 شاخص تدوین و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به یافته ها مهم ترین مؤلفه/ شاخص ها در تحقق محله کم کربن، «اجتماع محلی» و شاخص های «فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مردم» و «مشارکت مردمی» است. در دسته شاخص های مؤلفه «فرم» نیز «زمینه گرایی بافت» و «فشردگی بافت» به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق محله کم کربن شناخته شدند. در این مدل تحلیلی «اجتماع محلی» و «فرم» به عنوان مؤلفه های اثرگذار (علت) و سایر چهار مؤلفه، به عنوان مؤلفه های اثرپذیر (معلول) شناخته شدند. نتیجه گیری: در نظر گرفتن اولویت ها در تحقق محله ای با حداقل مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و حداقل انتشار آلودگی، هدفی است که بایست به طور جدی از جامعه دانشگاهی به مطالبه ای در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری تبدیل شود.
مقایسه کالبد خانه های چهارصفه و حوضخانه ای سنتی شهر زواره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷
101 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه کالبد، عرصه ای برای دسته بندی ویژگی های خانه های سنتی شهر زواره است. بررسی خانه های چهارصفه و حوضخانه ای در معماری مسکونی زواره، شباهت ها و تفاوت های کالبد این دو گونه بنا را مشخص خواهد کرد. با بررسی کالبد معماری مسکونی زواره، دلیل پایدار بودن این گونه ها در گذر زمان مشخص خواهد شد. برای فهم چگونگی و چرایی تفاوت های خانه های چهارصفه و حوضخانه ای سنتی زواره در زمینه کالبد با وجود شباهت ها، راهکار مطالعه مقایسه ای به کار گرفته شده است. نوشتار حاضر بر آن است تا چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدید آمده در زمینه کالبد را مورد تحلیل قرار دهد. این مقاله بر اساس مطالعات کتابخانه ای، آنالیز محاسبات شامل تناسبات عددی از یک سو و مطالعات میدانی از سوی دیگر، بنا نهاده شده است. برای دست یابی به اهداف موردنظر و انتخاب خانه های چهارصفه و حوضخانه ای، شاخص هایی در سه بخش هندسه، تناسبات عددی و تغییر شکل پلان مشخص گردید و سپس با توجه به این شاخص ها، در هر بخش به ترتیب، 26، 25 و 37 نمونه به گونه ای انتخاب شدند که طیف متنوعی از مفاهیم مشترک تکرارشونده را از لحاظ کالبدی دربرگیرند. در بخش هندسه، تحلیل ها آشکار نمود که شکل دسترسی به فضاهای خانه، بر نحوه سلسله مراتب فضایی و حفظ حریم در دو گونه مؤثر بوده و شکل بازشوها با نوع فضاها (عمومی- خصوصی) و کنترل نور و باد مرتبط بوده است. در بخش تناسبات عددی مشخص شد که میانگین نسبت مجموع مساحت بازوها به مساحت فضای مرکزی در چهارصفه حدود دو برابر حوضخانه ای است که از دلایل آن، ثبات عناصر چهارصفه و کاهش عناصر حوضخانه است. همچنین نسبت ارتفاع فضای مرکزی به ارتفاع بازوها در دو گونه، در ارتباط با نوع پوشش سقف، عرض دهانه، نحوه تهویه، تعداد بازوها و ... بوده است. در بخش تغییر شکل پلان ثابت شد که فضاها یا مدول هایی به هسته هر دو گونه افزوده و یا ادغام شده است و در روند دگردیسی هندسی پلان، حوضخانه ثبات بیشتری نسبت به چهارصفه داشته است.
An Assessment of Indoor Air Quality and Thermal Comfort in Educational Spaces (Case Study: Girls' High Schools in Arak, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
25 - 36
حوزههای تخصصی:
As s tudents spend one-third of their time at school, their health, comfort, and productivity are mos tly influenced by thermal condition and indoor air quality of classrooms. Regarding that manual window-opening is a common way for providing fresh air in classes and s tudents aren't allowed to change their uniform, position or control the windows during the lesson hours, providing thermal comfort in winters may cause a lack of fresh air and therefore, dissatisfaction. This article is trying to evaluate the indoor air quality, and thermal condition of the classrooms, in two typical classrooms for 15-16-year-old girls in Arak, Iran. The overall s tudy objective is to compare indoor microclimate measured parameters, with (1) s tudents' subjective judgment, collected through a ques tionnaire, and (2) s tandards and to inves tigate the effects of microclimate on the indoor environmental condition of classrooms. According to the results, the thermal sensation of the students depends on their clothing rate and their understanding of the thermal state. In contrast, their thermal satisfaction is affected by the amount of fresh air provided. In winter, because of closed windows, students are mostly dissatisfied with the air quality and, therefore, thermal comfort, while in spring that the indoor environmental conditions meet the standards; the students feel satisfied with the conditions. The results of this research show that the indoor environment of the classrooms is mainly influenced by internal loads; consequently, its thermal condition is not a defining parameter.
بهسازی منظر حاشیه بزرگراه های درون شهری (موردپژوهی: بلوار چمران شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
99 - 114
حوزههای تخصصی:
بزرگراه ها از زیرساخت های خطی هستند که ساختار، عملکردها و منابع محیطی یک قلمرو را تغییر می دهند، در حالی که عنصر مهمی را در منظر روزانه مخاطبان تشکیل می دهند. امروزه افزایش سفرهای درون شهری، بدون تلفیق یا همجواری مسالمت آمیز با عناصر محیط طبیعی، فشارهای حاصل از زندگی شهری را تشدید کرده است. از آنجا که مخاطب، منظر و مسیر مجاور بزرگراه را نظاره گر است، بایستی در کنار جنبه های زیبایی شناختی، مؤلفه های ایمنی و امنیت هم در نظر گرفته شود. در این پژوهش، بهسازی منظر حاشیه بزرگراه چمران شیراز مورد توجه قرار گرفته است تا پس از شناخت معضلات، به ارائه راه کارهایی برای ایجاد مسیرهای ممتد پیاده روی که دارای جنبه تفریحی و تفرجی و منطبق با باغ های موجود در سایت و متناسب با فرهنگ منطقه باشد، پرداخته شود. توجه به محور سبز حرکتی پیاده، ایمنی، خوانایی، پیوستگی، ساماندهی فضاهای فراغتی- فرهنگی هم پیوند با فضاهای سبز و باز و ارتقای آسایش اقلیمی و بهره مندی بصری کاربران با در نظر گرفتن ویژگی ها و ادراکات انسان موردتأکید قرار گرفته است. در این راستا، ابتدا مؤلفه های مؤثر در بهسازی منظر، از منابع متعدد استخراج و دسته بندی شده است و سپس به کمک روش دلفی و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با متخصصان، میزان تأثیر عوامل استخراج شده، ارزیابی و اولویت بندی شد. سپس در راستای سنجش وضع موجود و اولویت بندی ترجیحات استفاده کنندگان، شهروندان شیراز به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده و در قالب پرسشنامه بسته مورد نظرسنجی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته ها نشان داد تنوع در پوشش گیاهی اطراف مسیر پیاده، در نظرگرفتن فعالیت های مشارکتی (میانگین = 88/3)، در نظر گرفتن خوانایی راه، تنوع در نورپردازی و ایجاد سکانس های متوالی و منقطع (میانگین = 61/3) از اولویت های استفاده کنندگان منظر اطراف بزرگراه بوده است.
بازآفرینی میادین شهری با تاکید بر تعاملات اجتماعی بر اساس اصول نوشهرگرایی (مطالعه موردی: میدان امام(ره)، بندرانزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
85 - 97
حوزههای تخصصی:
بعضی از اندام های شهری می تواند نقش کلیدی در ایجاد جاذبه برای افزایش تعاملات اجتماعی داشته باشند، یکی از مهم ترین این نوع اندام ها، میدان ها هستند، باز آفرینی این نوع از اندام های شهری یک رویکرد برای افزایش تعاملات اجتماعی در مرکز شهر است.افزایش تعاملات اجتماعی امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های طراحان شهری برای باز افرینی است. میدان ها آیینه تمام نما از فرهنگ، آداب و رسوم و داشته های فرهنگی یک شهر است، در نتیجه حضور جمعیت در آن میتواند به اشاعه و تقویت این عامل های فرهنگی بی انجامد، در حال حاضر میدان به صورت فلکه معنی گرفته است و فقط نقش ترافیکی دارد و به عنوان فرصت ارتقا اجتماعی به آن توجه نمی گردد. در تحقیق پیش رو از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. در این تحقیق با استفاده از جدول SWOTو تحلیل سلسله مراتبی AHP با بهره گیری از نرم افزار Expert Choice به وزن دهی عوامل نوشهرگرایی موثر بر تعاملات اجتماعی پرداخته شده است. باز آفرینی میدان امام(ره) بندرانزلی به عنوان یک میدان مرکزی و سنتی که شاهد وقایع تاریخی و فرهنگی بزرگ بوده است سبب افزایش تعاملات اجتماعی گردد. با توجه به فرآیند طی شده در تحقیق ، هفت عامل افزایش تراکم در بافت، پیاده محوری ، حفظ بافت واجد ارزش، حفظ و تقویت فضای سبز، اتصال و پیوستگی، حمل و نقل هوشمند میتواند نقش بسزایی در باز آفرینی میدان شهری داشته باشد که شاخص اتصال و پیوستگی با وزن 0.203 در وضعیت مطلوب، شاخص حس امنیت و امنیت فیزیکی با وزن0.084 در وضعیت نا مطلوب ، به ترتیب بیشترین و کمترین وزن را دارند.
Contemplation on the Potential of Nature in Developing Inventive Architectural Concepts(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۱ - Serial Number ۴۳, Winter ۲۰۲۲
71 - 84
حوزههای تخصصی:
Properly inves tigating the potential of nature in the formation of architectural concepts needs a theoretical framework in which its analytical components can explain the methods of utilization of nature. Although some attempts have been made in this regard, considering the missing elements, there is s till a significant gap in the literature and a s tudy for introducing a more comprehensive theoretical framework has yet to be conducted. The aim of this s tudy is, therefore, firs tly, to present a theoretical framework that can explain the role of nature in the creation of architectural concepts by its detailed factors and, secondly, to apply this framework for inves tigating nature-inspired works of Toyo Ito. Accordingly, this documentary paper is based on a theoretical approach supported mainly by the outcomes of a literature review and case s tudy analysis, which utilizes the descriptive-analytical method. For the case s tudy part, projects were selected from various scales and functions to ensure proper evaluation. Both qualitative and quantitative tactics have been used in data analysis. Findings demons trated that the highes t rate in regards to the itemized factors of the Theoretical Framework of the s tudy relates to ‘Integration of natural elements in spatial articulation’ and the lowes t rate corresponds to ‘Usage of material in their raw and brutal s tate’. Moreover, though the highes t level of utilization of nature among the cases, is related to ‘Grin Grin’, a large-scale project, yet considering all the frequencies, it can be argued that the larger scale does not necessarily imply the higher frequency.
سنجش میزان رضایت مندی ساکنان مسکن مهر از کیفیت محیط مسکونی(مطالعه موردی: مسکن مهر کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل کلیدی در برآورد میزان موفقیت طرح های مسکن در زمینه پایداری، سنجش میزان رضایت مندی مردمی است که در یک منطقه یا محله مسکونی زندگی می کنند. آخرین برنامه و طرح دولت در زمینه مسکن برای اقشارکم درآمد، اجرای طرح های مسکن مهر بود؛ ولی با این حال برآورد نیاز ساکنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. ازاین رو هدف این مقاله سنجش میزان رضایت مندی ساکنان از کیفیت محیط مسکونی با مورد نمونه مجتمع های مسکن مهر شهر کوهدشت می باشد. روش پژوهش در این مقاله از لحاظ ماهیت و روش توصیفی وتحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. روش جمع آوری داده ها و اطلاعات از نوع اسنادی و پیمایشی از طریق توزیع پرسشنامه بین ساکنان بوده است. جامعه آماری این پژوهش ساکنان مسکن مهر شهر کوهدشت می باشد که تعداد ۲۰۴۸ سرپرست خانوار را شامل می شود. حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۳۲۳ سرپرست خانوار برآورد شد و به روش تصادفی منظم، تقریبا از هر شش خانه یک خانه (سرپرست خانواده)، به وسیله پرسشنامه رضایت مندی مورد سنجش قرار گرفت. بهمنظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات نیز از نرم افزار تحلیل آماری SPSS استفاده شده است.یافته های حاصل از آزمون کای اسکوئر نشان می دهد که بین متغیرهای مستقل از قبیل: جنسیت، اشتغال و وضعیت تأهل افراد با رضایت مندی از واحدهای مسکونی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیرهای سن و درآمد ماهیانه با رضایت از مجتمع مسکونی رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین، نتایج مستخرج از آزمونt نشان می دهد که رضایت مندی ساکنان از مجتمع مسکن مهر کوهدشت با توجه به میانگین کلی حاصل از 31 زیرمعیار، کمتر از حد متوسط (2/84) است، که این نتایج در سطح 95 درصد معنی دار می باشند.