فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
127 - 138
حوزههای تخصصی:
آرامستان ها به عنوان منزلگاه نهایی انسان ها می باشند. روند روزافزون جمعیت موجب افزایش شمار فوت شدگان می شود. جهت حل این معضل روش هایی نظیر چندطبقه کردن قبرها، افزایش تعداد و گسترش فیزیکی آرامستان ها موردتوجه می باشد.آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم قوچان یکی از مواردی است که در سال های اخیر، گسترش پیدا کرده است. در نتیجه آرامستان تاثیراتی بر محله های همجوار خود گذاشته که نیازمند بررسی است. لذا این آرامستان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی تأثیرات آرامستان ها بر بافت همجوار آن ها می باشد. پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی و روش مورد استفاده کیفی است. برای تدوین شاخص ها از تکنیک دلفی در دو راند استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش دلفی (10 نفر متخصص) به بررسی شاخص های مهم، پرداخته سپس 21 عدد مصاحبه عمیق به صورت تصادفی با ساکنین و کاسب های محله (شامل 52 درصد مرد و 48 درصد زن و 43 درصد بین 20-39، 38 درصد بین 40- 59 و 19 درصد بالای 60 سال) انجام گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی در این پژوهش نشان می دهد که وجود یا گسترش آرامستان بر ابعاد مختلف بافت همجوار تأثیرگذار است. تأثیرات آرامستانها عمدتاً در زمینه ترافیک و دسترسی (ویژه ایام خاص)، مشکلات روانی و ترس(به خصوص در بین زنان)، مشکلات زیست محیطی، سروصدا، یکنواختی بصری است. دیدگاه افراد نیز بر موارد یاد شده موثر است. بنابراین برنامه ریز شهری می بایست با رعایت حد فاصله مطلوب، شعاع دسترسی ها، کاربری های همگرا، برنامه های نظارتی، افزایش فضای سبز و غیره، از میزان جلوه نامناسب این فضا در دیدگاه عمومی بکاهد. همچنین از طریق پیوند این محیط و بافت اطراف، این فضا را نظیر آیین گذشته تبدیل به فضای جمعی کند.
مدل تاثیر عوامل غیرفیزیکی بر آسایش فیزیکی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95-108
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: آسایش انسان در یک فضا، شامل آسایش جسمی و فیزیکی، رفتاری و روانی، روحی و ذهنی او می شود. عوامل متعددی در تعیین آسایش فیزیکی انسان، دخیل هستند که آسایش نوری، حرارتی و صوتی سه مورد از این عوامل اند. معمولاً در تحقیقاتی که در حوزه آسایش فیزیکی انسان انجام می شوند، با اندازه گیری فاکتورهای فیزیکی، سعی در پیش بینی آسایش ادراک شده توسط انسان دارند؛ در حالی که عوامل دیگری نیز بر آسایش انسان در یک فضا موثرند. اهداف: هدف این تحقیق، تعیین عوامل غیرفیزیکی موثر بر آسایش فیزیکی انسان و همچنین دستیابی به مدل آسایش فیزیکی انسان تحت تاثیر عوامل غیرفیزیکی است. روش ها: در این مقاله به روش تحلیل اسناد کتابخانه ای، به بررسی تحقیقات و پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل غیرفیزیکی موثر بر آسایش فیزیکی انسان پرداخته شده است؛ به این صورت که روش های ارزیابی آسایش فیزیکی کاربران یک فضا، عوامل موثر بر آن، محل انجام این تحقیقات، و نتایج حاصل از آنها، دسته بندی و تحلیل شده است. در این تحقیق، از بین عوامل موثر بر آسایش فیزیکی انسان، سه عامل آسایش نوری، حرارتی و صوتی، مطالعه شدند. روش تحلیل به شیوه آماری و با تبیین نمودارهای مدل سازی و تعیین روند گرایش جهت یابی شده در تحقیقات پیشین بوده است. یافته ها و نتایج: یافته های این تحقیق نشان داد که آسایش فیزیکی انسان در یک فضا را نمی توان تنها با تکیه بر معیارهای فیزیکی که معمولاً در شاخص های مرتبط با آسایش به کار می روند، پیش بینی کرد.
تحلیلی بر بازنمود سبک زندگی اسلامی- ایرانی در معماری مجتمع های مسکونی (مورد مطالعه: نشیمن و پذیرایی در مجتمع های مسکونی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی با دربرگرفتن تحولات اجتماعی و فرهنگی، اهمیت شایانی در زندگی روزمره ساکنان در عرصه معماری و مسکن دارد. مفهوم سکونت در فرهنگ اسلامی ایرانی به مثابه مکانی برای کسب آرامش- در کنار خانواده و یافتن خود فردی و جمعی با حصول ارتباط با خداوند و در زمینه طبیعت- بر اساس گزینش و انتخاب طریق جهت نیل به تعالی و اجتناب از تنزل است. مطالعه حاضر، با روش کیفی و رویکرد استقرایی انجام گرفته و جهت شکل دهی چارچوب مفهومی چگونگی بازنمود سبک زندگی اسلامی ایرانی در معماری، از نظریات اندیشمندان اسلامی استفاده شده و نظریه بوردیو به عنوان مدل تحقیق در نظر گرفته شده و در این راستا از نظریه مفهوم سازی داده بنیاد بهره گرفته شده است. بدین منظور، سبک زندگی تعداد سی خانوار ساکن در مجتمع های نوساز مسکونی در شهر تبریز، در بخش نشیمن و پذیرایی، توسط پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده، موردبررسی قرار داده شده است. یافته های تحقیق گویای عدم تطابق کامل طراحی نشیمن و پذیرایی با سبک زندگی ساکنان است و ناکارآمدی طراحی یا عدم انعطاف پذیری و تطابق تجهیز و طراحی فضا با نیاز افراد را سبب شده که به دلیل فقدان بررسی عمیق ارزش ها در بستر اجتماعی و فرهنگی این اتفاق صورت گرفته است. درصورتی که سبک زندگی ساکنان، نسبتاً مطابق با ارزش های اسلامی ایرانی در موارد تعلیم و تربیت اعضای خانواده در راستای الگوهای دینی، مدیریت بدن، کلیشه های جنسیتی است. اگرچه باورهای رایج، مشکلاتی چون تجمل گرایی را نیز ایجاد کرده است؛ و در رابطه با شکل گیری نهادها و تشکل ها و روابط همسایگی موانعی وجود دارد، ولی معماری نیز بستر حل این موانع را ایجاد نکرده است و افراد به صورت ناخودآگاه، یا با شرایط موجود کنار آمده اند و یا با ایجاد تغییرات داخلی سعی در برطرف نمودن آن کرده اند.
بررسی شباهت منار جنبان مسجد پا منار سبزوار با منار جنبان اصفهان
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
37-47
حوزههای تخصصی:
منار یکی از عناصر کالبدی و سازه ای تاریخ معماری ایران است که کاربرد فراوانی در دوران گذشته داشته است زمانی بر فراز آن آتش می افروختند و زمانی دیگر به عنوان دیده بانی مورد استفاده قرار می گرفت و در دوران اسلامی نیز کاربری های دیگری گرفته است. منارها از لحاظ ویژگی های گوناگون به انواع مختلف تقسیم می شوند. بعضی از این منارها مانند منار جنبان اصفهان دارای شهرت جهانی شده اند وگاهی بعضی از آنها مانند منار مسجد پامنار سبزوار علی رغم شباهت بسیار، با اینکه قبل از منار جنبان اصفهان ساخته شده است تا حدودی ناشناخته باقی مانده است. روش تحقیق این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی می باشد که به مطالعه ی منارهای هر دو بنای منار جنبان اصفهان و مسجد پامنار سبزوار و تحلیل و مقایسه ی ویژگی های آنها و پیدا کردن شباهت ها و ویژگی های مشترک بین منارهای این دو بنا می پردازد. فرضیات تحقیق بر این استوار است که بنای معروفی مانند منار جنبان اصفهان شباهت های زیادی با مسجد پامنار سبزوار که نزدیک به یک قرن قبل از منار جنبان اصفهان ساخته شده است دارد. نتایج نشان می دهد که این دو منار دارای ویژگی های مشابه بسیار زیادی از نظر معماری، سازه و تزیینات می باشند.
تحلیلی جامعه شناختی و انتقادی از رابطه قدرت و فضا و بررسی نقش آن در شکل گیری معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به واسطه ماهیت اجتماعی،کارکردی، رسانه ای و قابلیت نمادپردازی اش به عنوان اجتماعی ترین هنرها شناخته می شود که باعث نوعی نگاه ابزاری به آن در مناسبات سیاسی و مدیریت قدرت در نظام های حاکم شده است. این پژوهش با رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر معماری می پردازد. مطالعه موردی پژوهش معماری بنا های حکومتی و فضای شهری تهران در دوره پهلوی اول است که یکی از مهم ترین دوره ها در مطالعات سیاسی و اجتماعی و نیز در حوزه معماری و شهرسازی در ایران است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و کشف عوامل غالباً پنهان در تولید فضا و معماری در دوره پهلوی اول است که مستقیماً به ساختار قدرت پیوند خورده است. این هدف با پاسخ به این سوالات تأمین می شود که دلایل سیاسی و اجتماعی تغییرات ساختاری و فضایی در معماری دوره پهلوی اول کدام اند؟ و آیا پیوند و رابطه ای میان ساختار قدرت و تولید فضا دراین دوره برقرار بوده است؟ روش پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به روش انتقادی و در قالبی تفسیری تبیینی تحلیل شده اند که در آن هر داده ای اعم از آثار، عناصر و کنش های مرتبط با تولید فضا، فراتر از توصیف صرف و ویژگی های ظاهری شان در ارتباط با مناسبات قدرت تحلیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر استفاده بسیار هدفمند از تولید فضا و معماری در رژیم پهلوی اول به منظور تقویت ایدئولوژی و تثبیت گفتمان مدنظر حاکمیت است. تولید فضا در این دوره محصول روابط و اراده معطوف به قدرت است و نظام حاکم تلاش کرده است ضمن برخورداری از مَنش نظامی گری و آمرانه، از طریق قدرت نرم و با کنترل بازنمایی های فضایی و انتساب و اتصالِ معماری به گفتمان کلان رژیم، مشروعیت و هژمونی خود را تأمین کند و نهایتاً قدرت و اقتدار حاکمیت به میانجی و عاملیت فضا و معماری، بازتولید شود.
بررسی تأثیر عوامل بصری فضاهای شهری بر الگوهای رفتاری شهروندان (مطالعه موردی: میدان شهرداری رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
65 - 78
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت نامتناسب با توسعه شهری در شهرها باعث شده است که مدیران شهری بیشتر به جنب ههای فیزیکی-کالبدی شهرها توجه نموده و تا حدودی از تأثیرات روانی و ذهنی کالبد شهر بر شهروندان غفلت ورزیده اند. در این پژوهش که از نوع پژوهش کیفی می باشد تلاش شده است که ارتباط میان عوامل بصری فضاهای شهری و الگوهای رفتاری استفاده کنندگان از این فضاها بررسی شود. برای دستیابی به این هدف پس از مرور مفاهیم پایه و نظریات مرتبط با موضوع و پیشینه آن و تدوین مدل تحلیلی پژوهش، با بررسی نمونه موردی در شهر رشت و با استفاده از نرم افزار spss فرضیه پژوهش به آزمون گذاشته شده است. یافت ههای پژوهش نشان دهنده این است که عوامل بصری بر الگوهای رفتاری شهروندان تأثیر گذار می باشد و با توجه به ماهیت پژوهش پیشنهاداتی برای مطلوبیت عوامل بصری و تغییر برخی از الگوهای رفتاری شهروندان ارائه گردیده است.
پایداری در معماری استقرارگاه های منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
97-122
حوزههای تخصصی:
معماری بومی که به لحاظ اصالت و سازگاری خود با تغییرات در طی سالیان سال به خوبی از پس فرازونشیب های تحولات برآمده، گواه و سند گویایی برای بازشناسی اصول و ویژگی های لازم در یک معماری ماندگار و پایدار است. هدف از این تحقیق، بازیابی پایداری و معیارهای مربوط به آن در معماری یک مجموعه تاریخی است. در این میان، منظر فرهنگی میمند که در سال 1394 در فهرست میراث جهانی قرار گرفته است، به دلیل وجود استقرارگاه ها و معماری متفاوت که تداوم زندگی سنتی هنوز در آن وجود دارد، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. در این تحقیق، از روش مطالعه موردی استفاده و بر اساس آن در یک برنامه زمانی چهارساله (1394 تا 1397) و با ابزارهای مطالعه اسنادی، مصاحبه های عمیق و مشاهده مشارکتی، ویژگی های معماری در سه استقرارگاه منظر فرهنگی میمند، شناسایی و در نهایت از طریق بررسی و استخراج مصاحبه ها، مؤلفه های مرتبط با پایداری مشخص و دسته بندی شدند. روش کنترل و اعتبارسنجی از طریق مراجعه به افراد و به ویژه کارشناسان بومی حاصل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد معماری منظر فرهنگی میمند در تعامل کامل با ویژگی های سرزمینی است و معماری زمانی می تواند به عنوان یک عامل پایدار مطرح شود که متکی بر سبک زندگی و فعالیت های منطبق با بستر فرهنگی طبیعی باشد. مجموعه این عوامل القاکننده اعتبار فرهنگی به ویژه اصالت آن مکان است. شاخص های پایداری تحقیق به آشکار کردن این اعتبار فرهنگی کمک کردند.
Effects of Temperature Fluctuation and Air Aridity on Architecture (Case Study: Dastkand Village Located at Kerman Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Constructed upon a height (by footing) or breaking in to the ground, in a building, making a close relation between earth and soil is of great importance. In addition, earth as a prior factor in creation of a shade and residence, plays a crucial role in architecture history. Throughout the different area, earth is paid attention differently: as a source of cool (in China), a source of heat (Cappadocia, Turkey), and conversely as an offensive source in Amazon forests. In hot-arid climates, proximity to earth is useful to apply the heat in the buildings. Present study aims to investigate the mentioned factor in Dastkand village located at Kerman province. Mountainous moderate climate, cold and icy winters and moderate summers is of the considerable properties of the studied area. The maximum and minimum temperature was recorded, 42 and -18° C during summer and winter, respectively. Hence, in addition to cultural as well as economic factors, temperature fluctuation played a key role in breaking the buildings in to the ground. So, this study assists to investigate the studied area within natural bed, in plan and section. On this basis, technical methods of earth profiting throughout the studied area have been investigated, in order to profit earth in modern architecture. Results showed a harmony between dominant winds and buildings in winter and summer. Moreover, profiting from high sun shining with special architecture is of Meymand village characteristic. Using breaking in to the ground technique, 26.57 % decrease occurred in cooling need, annually. On the other hand, Day-Degree heating need has reduced to approximately 13.65 % annually solely by earth profiting technique. Overall, results demonstrate a harmony between applied technique and the studied region climate. Besides, there reported a proper isotropy between temperature fluctuation and air aridity throughout the region.
The Application of Tactile Experience in Urban Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Urban perception is the result of mutual transaction between human and environment and the process of perception is developed through the three continuous steps of “sensation”, “perception” and “cognition”. In the first step (sensorial perception), the environmental signals are received via sensorial sensors and each different sense based on its own essence, performance and ability has its own specific contribution to develop the process of perception of the environment and replace the concept in mind. The sensorial experience made from these environmental perceptions will lead to better understanding and recognition of urban features and qualities. Different senses play different roles to enrich the environmental experience based on their depth and quantity. This paper aims at remembering forgotten distinguished values of tactility in perception of urban space and study is conducted using analytical method with an interpretive approach. The tactile senses because of their unique features like universality and diversity and experiencing the space without any medium and understanding the time and place are not emphasized much. The present study aimed to manifest the forgotten values of tactile sense and its efficiency in urban environment.
تثبیت مکانیکی خاک و تبیین جایگاه آن در مصالح بومی اقلیم گرم وخشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاک یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین مصالح ساختمانی ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ توسط ﺑﺸﺮ به ویژه در نواحی گرم وخشک بوده است؛ لذا شناخت روش های تاریخی تثبیت و استحکام بخشی مصالح خاکی که در اقلیم گرم وخشک مورد استفاده بوده، می تواند زمینه به کارگیری مجدد آن ها در بناهای معاصر را نیز فراهم نماید. در فرآیند فرآوری خاک برای تولید مصالح خاکی در اقلیم گرم وخشک، مرحله مهمی برای ورز دادن و با شدت افکندن گل وجود دارد که موجب تراکم نسبی، کاهش تخلخل و نتیجتاً بهبود رفتار مصالح خاکی می شود. این روش در دانش مهندسی ساختمان، تثبیت مکانیکی نامیده می شود و علی رغم آنکه قابلیت آن در بهبود خواص مکانیکی مصالح خاکی کاملاً شناخته شده و مورد مطالعه قرار گرفته، مطالعه در مورد قابلیت های ورز دادن و افکندن گل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تبیین جایگاه تثبیت مکانیکی در ساختار مصالح بومی اقلیم گرم وخشک شکل گرفته است و مروری بر انواع روش های تثبیت مکانیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن و همچنین مصالح خاکی تولید شده با این شیوه خواهد داشت. لذا این بررسی در قالب یک پژوهش کاربردی و با تکیه بر روش های ترکیبی (توصیفی و میدانی) انجام شده است. برای این منظور پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی، چرایی و چگونگی اعمال تثبیت مکانیکی بر مصالح خاکی مدنظر قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه در حوزه تثبیت مکانیکی مصالح خاکی، بیانگر تأثیر مطلوب ورزدادن و افکندن گل با میزان رطوبت کافی در مقایسه با شیوه امروزی تثبیت مکانیکی یعنی تراکم خاک با رطوبت کم است؛ لذا می توان این گونه استنتاج نمود که معماران سنتی این اقلیم، به طور ضمنی با روش صحیح تثبیت مکانیکی و وجود رابطه مثبت بین این تکنیک و خصوصیات مکانیکی مصالح بومی در اقلیم گرم وخشک آگاه بوده اند. با توجه به تأثیر مطلوب تثبیت مکانیکی بر خواص مکانیکی مصالح خاکی، در صورت تلفیق صحیح این تکنیک با روش ساخت سنتی مصالح خاکی، در عصر حاضر نیز قابلیت بازکاربری این مصالح در معماری اقلیم گرم وخشک وجود دارد.
عملکرد مجتمع های ایستگاهی مترو در مواقع بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
19-29
حوزههای تخصصی:
طراحی مجتمع های ایستگاهی مترو و امتزاج آ نها با موضوع بحران در معماری فرصتی، جهت شناخت چند منظورگی عملکرد فضاهای ایستگاهی فراهم م یسازد. مقاله حاضر می کوشد تا در راستای کاهش آسی بپذیری ها، تمهیداتی جهت استفاده از این فضا ب هعنوان فضای اسکان موقت در شرایط اضطراری قائل شود. سؤالاتی که در این پژوهش مطرح می شود عبارتند از اینکه، آیا یک مجتمع ایستگاهی مترو می تواند ضمن ایفای نقش، ب هعنوان یک ایستگاه و مجموعه فرهنگی تجاری، در مواقع بحران تبدیل به یک فضای اسکان موقت بشود؟ و اینکه چه عواملی روی انعطا فپذیری معماری ایستگاه ها تأثیرگذارند؟ با توجه به فرضیات تحقیق ب هنظر می رسد ا گر ایستگاه مترو ب هصورت چند منظوره طراحی شود، م یتواند پاسخگوی نیازهای مردم در قالب فضایی جهت اسکان موقت باشد و اینکه مؤلفه هایی مانند تطبیق پذیری و سازگاری فضایی تأثیر زیادی روی انعطاف پذیری معماری ایستگاه ها دارند. چارچوب نظری بر اساس پیشینه تخصصی آن شکل گرفته، روش تحقیق، روش توصیفی )پیمایشی دلفی( می باشد و نتیجه پژوهش با استناد به مؤلف ههای انعطا فپذیری که شامل سیزده مؤلفه مؤثر بر ارائه الگویی جهت طراحی یک فضای منعطف در قالب پرسشنام ههایی در اختیار 50 متخصص قرار گرفت. یافته ها نشان داد که دو عامل )سازگاری و انطباق( و )تبدیل پذیری( اثرگذاری بیشتری در دومنظورگی طراحی داشت هاند.
مطالعه تطبیقی تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخص کالبدی به معنای مجموعه صفاتی است که برای هر فضا معنای خاصی به وجود می آورد، آنچه به کالبد تشخص می دهد، همان ویژگی هایی است که آن را از غیر خود متمایز می کند و فضا را نسبت به سایرین ممتاز و ارجح می کند. خانه یکی از ابتدایی ترین و در عین حال اصلی ترین گونه ی معماری است و معماران در تلاشند، با ارجاع به مفاهیم و بهره گیری از بناهای تاریخی ارزشمند، به کیفیت مطلوبی از خانه ها دست یابند. مطالعه ی حاضر در پی یافتن عوامل موثر بر تشخص کالبدی خانه هاست تا به این منظور چارچوب مشخصی جهت بررسی سیر تحول تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز ارائه دهد. در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی برای شناسایی مولفه های موثر بر تشخص کالبدی و روش مقایسه تطبیقی، جهت بررسی تحولات تشخص کالبدی خانه های تاریخی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل موثر بر تشخص کالبدی را می توان به عامل کالبدی (عوامل متمایزکننده ی کالبد) و عوامل انسانی (معمار، ساکنین و صاحبین) تقسیم کرد. عوامل کالبدی بر پایه نظریه ی شولتز در سه سطح مواجهه با آن (گونه شناسی، سیماشناسی، موضع شناسی) مورد بررسی قرار گرفت که در این بررسی تشخص کالبدی در گونه ی پهلوی اول از لحاظ سیماشناسی و موضع شناسی نسبت به گونه ی قاجار کاهش یافته است. نتایج به دست آمده از بررسی عوامل انسانی، تاییدی بر این مدعاست که در مجموع خانه های قاجار محدوه ای از منطقه فرهنگی تاریخی تبریز نسبت به خانه های پهلوی اول آن منطقه متشخص تر است و سیر تحول خانه ها به سمت سادگی و عدم تشخص گرویده است.
آموزش طراحی محور و نقش آن در موفقیت های علمی هنرجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
67-78
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری یکی از مهمترین آموزش ها در دوره متوسطه آموزش عمومی است. مطالعات صورت گرفته مبین آن است که رابطه معناداری میان آموزش هنر و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه وجود دارد. حال مساله کلیدی در این مقاله آن است که آیا می توان این رابطه را میان آموزش معماری و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه قائل شد یا خیر؟ ابزار پژوهش بر اساس مدل نظری تفکر واگرا بر اساس چهار خرده ابزار کلیدی آن ساخته شده که عبارتند از: 1- اصالت یا ابتکار 2- سیالی 3- انعطاف پذیری 4- بسط. پژوهش با انتخاب دو نمونه، یعنی یکی از هنرستان های فنی و یکی از هنرستان هایی که در آن آموزش معماری صورت می پذیرد، مطالعه را پیش می برد و نتایج مورد انتظار پژوهش را استخراج می کند. دستاوردهای کمی و کیفی پژوهش نشان دهنده آن است که آموزش معماری بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه تحصیلی تاثیر قابل توجهی دارد. مولفه های انعطاف پذیری، ابتکار، بسط و در نهایت سیالیت به ترتیب از اهمیت بسیار زیاد در این میان برخوردارند و این مقادیر در نمونه شاهد، در مقایسه با مورد، تغییر قابل توجهی را نشان می دهد.
Mixed Land Use Utility Assessment in Tehran's Bryanak Neighborhood
حوزههای تخصصی:
In land use and transportation planning, mixed land uses usually are those various and consistent land uses which have been within a single structure or close to each other. Mixed land uses in different societies are used for different purposes. In some of these societies, mixed land uses are appropriate strategies in mixing the housing types in a small scale in order to enhance the identity of old cities. In other societies they are used as a mean to revive the worn out areas and speed up economic developments. Even some societies use them to create the suburbs' centers. In this regard, the aim of this study is to evaluate the mixed land uses in Tehran's Bryanak neighborhood. For this purpose, the most important criteria and sub-criteria are compiled to determine the situation of the mixing land uses in this neighborhood, and by using Analytical Hierarchy Process (AHP) and questionnaire an appropriate and measurable framework is provided to measure and present strategies for the preservation and promotion of mixed land uses. The results indicate that the final score of this neighborhood was calculated as 3.08 that is very close to the "average" and indicates that the situation of mixed land uses in Bryanak neighborhood is average and some actions should be taken to improve conditions for the development of mixed land uses in this neighborhood.
طرح مبانی نظری و پیشنهاد چارچوب مفهومی برای مقررات ملی شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
107 - 137
حوزههای تخصصی:
مقررات شهرسازی ابزار اصلی حاکمیت در هدایت شهر در مسیر مطلوب توسعه هستند در ایران بخش اصلی این مقررات ضوابط پراکنده مربوط به طرح های جامع و تفصیلی یا همان «مقررات خاص شهرسازی» هستند. فقدان چارچوب های کنترل، ارزیابی و هدایت مقررات خاص در مسیرهای منطقی باعث خطای سهوی یا سوءاستفاده از این مقررات و دور نمودن شهر از اهداف توسعه می گردد. هدف این مطالعه تبیین ایده «مقررات ملی شهرسازی» به عنوان چارچوبی بالادست و چندلایه است که می تواند این نقیصه را رفع نماید. محتوای این «مقررات عام شهرسازی» کلی، هدایتگر و مبتنی بر مهندسی ارزش می باشد. در این پژوهش با روش تحلیل و بازترکیب مؤلفه ها و در بستر استدلال منطقی ضمن شناخت ریشه های مفهومی «مقررات ملی شهرسازی» زمینه ها و الزامات تعریف چارچوب مفهومی این مقررات معرفی می گردد. نتایج نشان می دهد چهار لایه نظام ارزشی- ملاحظات ارزشی، ملاحظات ملی- اجتماعی، ملاحظات حقوقی- قانونی و ملاحظات شهرسازی- فنی، ارکان شاکله این مقررات بوده و هر لایه محورهایی چندگانه در مسیر تدوین این مقررات دارد.
A Review of Walkability and Neighborhood Design
حوزههای تخصصی:
The major style of urbanization in Isfahan has been always conventionally based and focused on pedestrianism. This city whose frame and structure is organized and nearly completed in the Seljuk and Safavid eras, still (particularly in the old areas) is under a system based upon evaluation of the qualitative properties of districts and maximum connection between people and environment .Though from early 20<sup>th</sup> century and the start of modern transformations in architecture and urbanization in Iran, building new and modern districts with central focus being on maximum usage of land to build infrastructure and paths for passing cars, the pedestrians are less valued .Regarding this point that city development and description of new necessities by humans has inevitably new activities and utilizations in definition of districts, by comparing the new and old districts of Isfahan we can significantly come to the conclusion that how each one`s frame work properties can satisfy today human beings' requirements and interactions and what the strategies for their adjustment and promotion are .This article compares the capacity of pedestrianism and social interactions between an old and a new-fashioned district in Isfahan in order to discuss the strengths and foibles of them. The discussed titles are: aim of research and the way of that, reviewing the supplies about new urbanization and walkability, checking pedestrianism in two districts of Isfahan, and the results of the research .The final parts discuss the results of the review and physical position of two intended districts. Finally, the implications will be presented as guidance principles to design new-fashioned neighborhoods in order to improve the quality of neighborhood and social interactions due to the walkability.
در جست وجوی مدلی برای ارتقای مفهوم «دلبندی به مکان » (نمونه موردی: دانشگاه هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دلبندی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است و یک مکان دلبند مکانی است که از توانایی های ایجاد ارتباط و برقراری پیوند بین خود و انسان بهره مند باشد. دلبندی به مکان در رویکردها و تئوری های متعددی وارد شده و تعاریف بسیاری نیز ذکر شده است، ولی نبود تعریف دقیق و محض از کیفیت معنامندی مکان در رشته های طراحی موجب سردرگمی و بلاتکلیفی طراحان در شناخت و استفاده از عوامل ایجاد این سطح معنایی شده است. در این پژوهش، با مرور ادبیات مربوطه، ضمن تعریف این کیفیت معنامند مکانی، رابطه هم بستگى مشخصه هاى مکان و معناى دلبندی به مکان را، که در مطالعات پیشین تبیین شده است، تفسیر و با تکیه بر یافته هاى این تحقیقات، به مطالعه در این حوزه برای یافتن وجوه و عوامل مداخله گر و همچنین ابزار اندازه گیری آن و درنهایت مدلی براى ارتقاى این کیفیت درمکان پرداخته شده است.هدف پژوهش: این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال که «مؤلفه های سازنده دلبندی به مکان در دانشگاه هنر کدام اند؟»، بر آن است که با تکیه بر یافته های تحقیقات پیشین، مدلی برای تبیین و ارتقای کیفیت دلبندی به مکان و شناسایی خلأ موجود در آنها ارائه کند و نیز راهکارهایی برای رهایی طراحان از سردرگمی و بلاتکلیفی در شناخت مفهوم دلبندی به مکان بیابد.روش پژوهش: این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی از روش نظریه داده مبنا استفاده کرده است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر مدلی ارائه می کند که در آن سه محرک پس زمینه، زمینه و پیش زمینه مؤلفه های دلبندی به مکان در فضاهای آموزشی محسوب می شوند. در تمام پاسخ های دریافت شده از مشارکت کنندگان، چه در سؤالات مربوط به تجربه شخصی فرد از مکان دانشگاه هنر و چه در سؤالات کلی مربوط به تجربه شخصی فرد از زندگی، علی رغم تفاوت های موجود، همگی به هر سه محرک اشاره کرده اند که در آن محرک های «پس زمینه» به عنوان پیوند درون ذهنی و «زمینه» به عنوان واقعیت یا همان لحظه حضور انسان در مکان حضور دارند و از هم پوشانی آن دو، به همراه آرزوها و درخواست های شخصی در آن زمان محرک سوم یعنی «پیش زمینه» پدید می آید و در مجموع اکوسیستمی را ایجاد میک ند که کلیه اجزا در آن نقش داشته و عامل اصلی قضاوت انسان از مکان است. اگرچه امکان مطالعه جداگانه عوامل هر یک از محرک ها (چنانچه محققان سابق این گونه به مطالعه عوامل دلبندی به مکان پرداخته اند) امکان پذیر است، با این حال در انتها و پس از ادغام آنها با یکدیگر، امکان تجزیه آنها در قالب مجموعه های ساده و تمییزشان به عناصر منفرد، وجود نداشته و هم پیوندی نهانی را در بر دارد که مبنای مفهوم دلبندی به مکان است.
شهرسازی مبتنی بر محیط زیست، چالشهای بهداشتی شهرهای تالابی
حوزههای تخصصی:
افزایش سرسام آور جمعیت جهان طی چند دهه گذشته و روند توسعه ناپایدار جوامع شهری باعث تجاوزات آشکار به زمین ها و اکوسیستم های ارزشمند حاشیه شهرها شده است. تالابها مهمترین این اکوسیستم ها هستند که طی صده های اخیر با توسعه نامتوازن شهرها به کلی بلعید شده و نابود یا تخریب شده اند. تغییر دیدگاه در فرایند توسعه شهرها از شکل ها و الگوهای نامطلوب سازه ای به سوی توسعه ی دوست دار محیط زیست، باعث شکل گیری مفهوم جدیدی تحت عنوان شهرهای اکولوژیک شده است. در این شهرها سعی می شود تا ارزش های ذاتی محیط زیست در تصمیمات مدیریت شهری و برنامه ریزی های توسعه منعکس شده و بروز یابد. به این ترتیب، با ایجاد تعامل سازنده میان محیط زیست، اقتصاد، سیاست و فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی، شهرها در هماهنگی با طبیعت به شکوفایی رسیده و توسعه خواهد یافت. توجه به نقش تالاب در بهبود فضاهای شهری، به دلیل واهمه همیشگی انسان از تاثیرات ناآشنای این محیط ها بر امنیت و سلامت انسان با تاخیری تاریخی همراه بوده است. تنها در سال های اخیر و آن هم از منظر محیط زیستی، کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها معروف به کنوانسیون رامسر ایده شهرهای تالابی را جهت حفاظت از تالابهای داخل و پیرامون شهرها پیشنهاد کرده است. در این تحقیق با تشریح مفهوم شهرهای تالابی، بهداشت آب که مهمترین چالش در بهره برداری مستقیم از تالابها است، با بررسی یک نمونه موردی در شهر بابل مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد.
Evaluation of ICT development in Isfahan’s region by Topsis method
حوزههای تخصصی:
Information technology by removing the barriers and omitting geographical boundaries washes out the physical distances and dissolves many problems. But at the same time this concern is existed that information technology causes more separation between social classes and so creates a society that divides into two groups that one group is "possessed" and the other "do not possessed" the technology. Accordingly, one of the main challenging issues that social universe has encountered with, is inequality of information and communication technology indicators among regions, which called "digital gap". In order to achieve standard development and to provide geographical and spatial justice, removing the digital gap between regions, and equal and public accessibility of geographical units must be considered as the main priority of planning in field of ICT. The presented research by purpose of spatial analysis and ranking of counties in Isfahan province tries to improve information and communication technology and reduce digital gap. The research method is descriptive- analytic and for ranking and rate of difference among counties the Topsis algorithm is used. The results show that level of possessing ICT was not equal among counties in a way that counties divided into four groups of very high, medium, low and very low, that only the counties of Isfahan is located in very high group. The dispersal coefficient between counties is 5% that confirms the difference in spatial distribution of indicators. And also there is a direct relationship between development of ICT and population and urbanization percentage, in a way that most of facilities are located in a counties with high percentage of urbanization. At the end some solution is suggested in order to remove the digital gap between counties.
رشد اقتصادی و توسعه شهری از طریق بازآفرینی خانه های ارزشمند تاریخی نمونه موردی: خانه های تاریخی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
95-104
حوزههای تخصصی:
Historical textures of Iranian cities are the expression of our long-standing values and traditions, and preserving and reviving them can be a valuable cultural-social source for future generations. They represent the collective wisdom of our ancestors who have been able to bring such structures that combine science, knowledge, art and experience. Addressing this valuable heritage in fact guides us to the use of rich past experiences and can be a continuation of a culture that depends on historical continuity. Iranian historic houses, like gems in precious historical textures, are a collection of history of life, art, beliefs, customs, and irani-islamic lifestyles, and they can in some way be considered as a museum of all cultural and social customs of old generations. Today, with the revitalization and rehabilitation of this valuable heritage, in addition to the cultural and historical protection of these works and the promotion of these customs among citizens, economic stimulus has been created in the city, which has led to economic growth and urban development, and suitable economic groups for the promotion of urban incomes. The growth of the tourism and tourism industry, which is today considered one of the most important principles in attracting capitals. Through studying the experiences of world successful countries in this area, we can provide a conceptual model for recreating valuable historic houses and creating economic mobility. Today, cities have begun to move towards the use of their relative advantages in the region and the world in the wake of the globalization of the economy and the competition between them in order to play a more significant role in this competitive market. Cities know that building capital infrastructure in city-capable departments can help them compete from other cities in order to make it more successful in this globalization process.