فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۸۱ تا ۵٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ماهیت فضایی شکننده و میرای باغ های تاریخی از یک سو و اهمیت «میراث غیرمادی» و زیبایی شناسانه باغ های رسمی ایرانی که در متون ادبی به وفور به توصیف آن پرداخته شده از سوی دیگر، این ضرورت را ایجاب می کند که علاوه بر مطالعات انجام شده در زمینه های کالبدی و مورفولوژی، ثبت اتمسفر منحصر به فرد آنها در مطالعات علمی جایگاه ویژه ای پیدا کند. این مقاله با پرداختن به یکی از اجزای منظرساز باغ ایرانی یعنی آب به تبیین جایگاه کیفی آن در حوزه ادراکی می پردازد و این فرضیه را دنبال می کند که با وجود فقر محیطی در پهنه بیابانیِ بستر باغ های رسمی ایران، نوع به کارگیری کمیت حداقل آب در کنار سایر اجزای باغ به غنای ادراکی و به طور مشخص در این مقاله ادراک شنوایی منجر شده است. به همین منظور روش تحقیقی مشتمل بر سه مرحله (1) مشاهده و ثبت صدای آب، (2) بررسی توصیفات مبتنی بر حافظه ادراکی و (3) بررسی کیفیت ادراک پیاده از صوت آب در دو باغ مطالعه شده - فین و شازده - اتخاذ گردیده است. نتایج تحقیق به صورت استقرایی به استخراج قابلیت های صوتی آب در ساختار فضایی باغ به انضمام لیستی از افکت های صوتی منتج از آن برای استفاده در حوزه منظر و معماری می پردازد.
منطق چیدمان فضایی سکونتگاه های یزد بر اساس قنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
179 - 196
حوزههای تخصصی:
طرح هویت مکانی و تاثیراتی که در تحلیل الگوهای استقرار سکونتگاهها و چیدمان آن ها دارد با استفاده از حوزههای معرفتی مانند چیدمان فضا و پدیدارشناسی و خلق مفاهیم بدیع، علاوه بر تأکید مضاعفی که بر درهم تنیدگی مسائل طبیعی و انسانی دارد، نقش مکان در رفتار و سبک رخدادهای انسانی و فضایی را برملا می سازد. این پژوهش جهت نشان دادن قابلیت دیدگاه تأویلی، نگاره یزد در متن جغرافیایی ایران مرکزی را محدوده تجربی خود انتخاب کرده است و بر آن است تا هویت مکانی و مدنیت های استوار بر نگاره سرزمینی یزد و ویژگی های لندفرم های آن و سازه های ساخت بشر مانند قنات را بر نهادهای اجتماعی بنیادین یزد مطالعه نماید. به همین منظور، در این پژوهش با اتکاء به چند حوزه معرفتی که در نوع خود رویکردی نوین و خلاقانه به شمار میآید (از جمله مدلهای مفهومی چون تکنیک دادهمبنا، تکنیکهای ترسیمی فهم، تکنیک قواعد چیدمان فضایی هیلییر، رشد ارگانیک شهر و نسبتهای آلومتریک فضایی)، ارتباط بنیان های نظری و معرفتی هویت مکانی و رفتارهای اجتماعی، در مقیاس خاصی تبیین گردید. در این میان ابداع قنات که دستاورد فناورانه مردم این خطه، جهت استمرار رابطه آلومتری طبیعی بین چکاد و چاله ی منطقه در برابر تغییرات عمده ی محیطی است، را می توان جزو هوشمندیهای تجربی این مردمان، با درک و فهمی شناخت شناسانه از محیط تلقی کرد. هدف تحقیق، شناخت رابطه سازه ی دست ساز انسانی قنات با چیدمان فضایی بناهای مسکونی شهر در بافت قدیمی شهر یزد است که بر اثر کشف معنا از دیدگاه پدیدارشناسی، حاصل شده است. نتایج حاصل از پژوهش چنین بیان داشت که منطق چیدمان سازمندی "شهری" منطقه مدیون هویت مکانی "دریاچه یزد در دوره کواترنری" و منطق چیدمان سازمندی "روستایی" و هویت مکانی آن، ناشی از "عملکرد یخرودها و خط تعادل آب و یخ"بوده، در نتیجه قنات و ابداع آن در این ناحیه تنها یک کانال زیرزمینی انتقال آب سفرههای زیرزمینی نبوده، بلکه نشانی هوشمندانه از خوانش منظر، توسط ساکنان منطقه دارد و به عنوان راهبردی مدیریتی جهت حفظ و تقویت تعادل محیطی در برابر تغییرات عمده اقلیمی بشمار میآید. نتایج این مباحث می تواند عامل مؤثری در درک و فهم بهتر محیط و رابطه ساکنین و آمایش آینده ی این مناطق باشد.
بررسی فرم مناسب سقف و سودمندی استفاده از بادخور و بادگیر در تهویه طبیعی مسکن چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۸
۴۴-۳۳
حوزههای تخصصی:
طراحی اقلیمی و توجه به مباحث مربوط به معماری پایدار از مهمترین جریان های معماری معاصر به حساب می آیند که سابقه چند هزارساله به خصوص در ایران دارد. در دوران معاصر طراحی اقلیمی عکس العمل منطقی به بحران های ناشی از کمبود منابع تولید انرژی و افزایش آلودگی های محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی بوده است. در ایران، یکی از اقلیم هایی که توجه به شرایط زیست محیطی به منظور ایجاد آسایش حرارتی و رسیدن به معماری همساز با اقلیم در آن نقش حیاتی دارد، اقلیم گرم و مرطوب است که با رطوبت و گرمای بالا مواجه است و به منظور تهویه رطوبتی و سرمایش از راه های غیر طبیعی نیاز به صرف انرژی و هزینه زیاد دارد. این نوشته درصدد است که با توجه به مباحث مربوط به طراحی اقلیمی در اقلیم گرم و مرطوب ایران، فرم مناسب سقف را جهت استفاده بهینه از تهویه طبیعی در خانه های مسکونی شهر چابهار که در اقلیم گرم و مرطوب واقع شده و با مشکلات ناشی از گرما و رطوبت مواجه می باشد، بررسی کند و سودمند بودن استفاده از بادخان و بادخور را در این منطقه مورد سنجش قرار دهد. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله با استفاده از داده های پایگاه های هواشناسی و منابع اسنادی و کتابخانه ای معتبر به منظور جمع آوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی و نیز استفاده از مدل سازی رایانه ای در نرم افزار Vasari Autodesk (نرم افزار شبیه ساز تونل باد) به منظور ارایه راهکارهای کالبدی و سنجش درستی آن می باشد. نتایج این نرم افزار با نرم افزار Ansys cfx version 13 (نرم افزار مطرح در زمینه محاسبات دینامیک سیالات) مورد تأیید قرار خواهد گرفت. در ساختمان های کم ارتفاع و محصور (نظیر خانه های شهر چابهار) که جریان هوای زیادی به بدنه ساختمان برخورد نمی کند، سقف در سازوکار تهویه نقش اساسی دارد، علاوه بر این جریان هوای عبوری از سقف پایدار تر و قوی تر است. در این مقاله با مطالعه و مدل سازی سه نوع سقف منحنی، شیب دار و مسطح و همچنین بادخان و بادخور مناسب آن، راهکارهای کالبدی به منظور رسیدن به سازوکار بهینه تهویه طبیعی در ساختمان های یک طبقه و چند طبقه در شهر چابهار بررسی شده است و در نهایت، فرم بهینه شکل سقف (در ارتباط با تهویه طبیعی) و مؤثر بودن استفاده از بادخان و بادخور به منظور تهویه طبیعی در مسکن چابهار مورد ارزیابی قرار می گیرد.
ارزیابی ظرفیت استفاده دوباره از نیروگاه حرارتی بعثت تهران بر اساس مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی(ARP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ساختمان ها در حالی تخریب می شوند که بخش قابل توجهی از عمر کالبدی و سازه ای آنها باقی مانده است. معمولاً چنین ساختمان هایی درنتیجه عوامل مختلفی، مانند عدم توانایی در برآوردن الزامات و انتظارات جدید، پیش از پایان عمر کالبدی خود ازکارافتاده و متروک می شوند. در چنین شرایطی استفاده مجدد انطباقی می تواند مزایای قابل توجهی را در قیاس با تخریب و ساخت بنای جدید داشته باشد. اما سؤال اینجاست که آیا همه ساختمان ها برای استفاده دوباره مناسب هستند؟ به نظر می رسد نیروگاه های سوخت فسیلی از بناهایی هستند که ویژگی های جالب توجهی، ازجمله به لحاظ ظرفیت های سازه ای و کالبدی، جهت استفاده مجدد دارند و اینکه تخریب آنها ضمن تحمیل هزینه های بسیار بالا، سبب تولید پسماندهای زیاد ساختمانی می شود. جهت رسیدن به نتایج کمی و قابل اتکا، به ارزیابی ظرفیت استفاده دوباره نیروگاه حرارتی بعثت تهران براساس مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی(ARP) پرداخته شده و نتایج حاصله موردبررسی قرار گرفته است.
پایش تاریخی در ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه یزد با نگاهی به اصول حفظ میراث جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
5 - 30
حوزههای تخصصی:
با ثبت جهانی بافت تاریخی شهر یزد در سال 1396ش/ 2017م و تأکید بیشتر بر حفاظت از بناهای تاریخی در قالب بافت شهری یزد، تلاش برای انجام گونه های مختلف پایش، با هدف صیانت از اصالت آثار تاریخی فراهم شد. پژوهش حاضر که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، در جست وجوی نقش پایش تاریخی به عنوان روشی برای ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه به عنوان یکی از مهم ترین تک بناهای این بافت است. مستندسازی سابقه ای از مداخلات بر پایه اصول حفظ میراث جهانی و در عین حال دستیابی به پیشینه ای از عوامل آسیب رسان به بنا در خلال این پژوهش انجام شده است. ازاین رو تحقیق حاضر پس از تبیین مفهوم پایش تاریخی، به ارائه اسناد موجود درباره آسیب ها و مداخلات مدرسه رکنیه و همچنین تجزیه و تحلیل محتوایی اسناد برای شناخت نقاط بحرانی آسیب ها و در نهایت دستیابی به دوره بندی مرمت آرایه های معماری و ارزیابی اصالت آن می پردازد. بر طبق اسناد، مهم ترین آسیب های واردشده به مدرسه رکنیه شامل ترک ها و آسیب های سازه ای ناشی از حفر چاه ها در حریم بنا و رطوبت ناشی از آن و نیز فعالیت موریانه در داخل بنا بوده است. در خارج بنا تخریب ایوان، مداخلات و تصرف های سازه ای قدیمی و نیز ریختگی کاشی های گنبد به خصوص در بدنه غربی در اثر عوامل طبیعی، آسیب های مستمر در بنا هستند. این عوامل آسیب در برنامه ریزی آینده باید از نظر میزان فعالیت، مورد سنجش قرار گیرند. در باب ارزیابی اصالت، نتایج به دست آمده منجر به قابل تفکیک شدن بخش های اصیل و بخش های غیراصیل ولی ارزشمند در این بنا شده است. پوسته داخلی گنبدخانه، دیوار اسپر ایوان و کتیبه کاشی کاری ساقه گنبد در بخش بیرونی بنا کاملاً اصیل و مربوط به دوره آل مظفر است. نقش و اجزای مادی ایوان و نمای آن، همچنین کاشی کاری های گنبد که مجدداً اجرا شده، از آثار مداخلاتی پنجاه سال گذشته است. بازسازی و تکمیل این بخش ها با تکیه بر شناخت سبکی مرمتگران و التفات به نقوش کاشی کاری های قدیمی موجود در مدرسه شهاب الدین قاسم طراز، مدرسه شمسیه و مسجدجامع یزد انجام گرفته است. هدف این گونه مداخلات، تکمیل موجودیت کالبدی و کاربردی بنا در عین تلاش برای خوانایی بهتر اثر بوده است. بخش های بازسازی و نوسازی شده اگرچه از لحاظ مداخلات مبانی نظری مورد توجه بوده ولی جنبه تاریخی و باستان شناسی نداشته و قابل استناد به عنوان سبک آل مظفر یزد نیست. پیرو نتایج به دست آمده برنامه ریزی برای حفظ و نگهداری این دو بخش نیز می بایست از همدیگر تفکیک شده و به طور کاملاً واضح و شفاف با تصمیم گیری های جداگانه انجام گیرد.
آموزش اسکیس؛ از نظر تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۷
17 - 30
حوزههای تخصصی:
دیرزمانی است که نشر معماری با مشق معمار عجین شده و موضوع کاربردی و کثیرالرّوایت «اسکیس » همواره همچون طراحی مورد توجه بوده است. فراگیر معماری معمولاً در روندی آموزشی-تربیتی فاصله تصوّر، صورت و تصویر را با توسعه مهارت های خود در «ترسیم » مشق می نماید و با «اسکیس کردن » است که به نشراندیشه و خیال پردازی می پردازد. این چرخه در فرایند آموزش، سلسله مراتب اسکی سهای حصولی، حضوری وخلّق است که در ادبیات رایج آموزشی با واژگان کروکی، طرح شماتیک و اسکیس شناخته م یشوند. درک این سلسله مراتب به طور ضمنی با میزان فهم ما از تصوّر و طرح واره و به طور صریح با میزان مهار تهای ما مرتبط است. در این پژوهش سعی شده با ارائه «چرخه اسکیس » از نظر تا عمل، ماهیت این آداب با توجه آمیخته به کلیات و جزئیاتِ آموزش طراحی مدلسازی شود و از این رو وضعیت آموزش اسکیس به عنوان نمونه درآزمون معماری دانشگاه آزاد اسلامی بررسی شده اس
سیر دگرگونی تصویر بازنمایی شده از بافت تاریخی تهران در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
79 - 90
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به ویژه در بافت های تاریخی، تحولی را از سر گذرانده اند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورت بندی های جدید از بافت های ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و به تبع آن دگرگونی زندگی روزمره ساکنین در این بافت ها می انجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک به عنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشت نمای زندگی روزمره شهری را منعکس می کنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچه سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوه نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن می کند. از این رو شناسایی و طبقه بندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال داده های تصویری و روایی فیلم های سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره می برد و می کوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سال های 1398- 1343 به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته های پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه می نماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحاله شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانه کاروان سراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمره محلات تاریخی تهران صورت بندی می گردد. به نظر می رسد که تصویر بازنمایی شده از زندگی روزمره ساکنین این محدوده در فیلم های سینمای ایران، با عبور از دهه های 70 و 80 به شدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری به عنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکل گیری کنش و دادخواهی بازتاب می یافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دست کاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شده اند.
سنجش عوامل مؤثر بر کیفیت زیبایی شناختی در مسکن شهری (مطالعه موردی: محله جمال آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
81 - 94
حوزههای تخصصی:
دست یابی به محیطی مطلوب و زیبا ، توقعی است که هر شهروند از محیط دارد. هدف این مقاله تدوین عوامل موثر بر کیفیت زیبایی شناسی در مسکن شهری است. پژوهش از نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی است و بر اساس هدف بنیادی-کاربردی می باشد. درجمع آوری اطلاعات که از شیوه کیفی و محتوایی با استفاده از مطالعات اکتشافی صورت گرفت. نتایج بدست آمده از مطالعات، بیان می کند که در ابعاد سازنده فضا (کالبدی ، عملکردی، اجتماعی، ادراکی و زیست محیطی) در محیط مسکونی در دو قلمرو ساختمان و محله دارای ویژگی هایی است که در دو زمینه زیبایی عینی و ذهنی کیفیت زیبایی شناختی محیط را فراهم آورد، مطرح گردیده است. به عنوان نمونه موردی محله جمال آباد تهران این شاخص ها سنجش گردید که بیانگر آن است که در بعد کالبدی کمترین توجه به ابعاد زیبایی شناختی مسکن شده است. درنهایت، پیشنهاد هایی در جهت دستیابی به محله زیبا ارائه گردیده است. برایند استفاده از این شاخص در طراحی محله سبب حصول زیبایی می گردد.
بازآفرینی فرهنگ مبنای مراکز شهری با تاکید بر احیای عناصر تاریخی و ایجاد فضاهای هویتمند؛ مطالعه موردی: مرکز شهر تکاب
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان راهکاری نوین توانسته با بهبود توسعه ویژگی های منحصربه فرد مکان، پاسخگوی از دست رفتن معانی مکان ها و تفاوت ها و تمایزات، به شکل گیری تصویری دوباره و قوی تر از قبل و تا حد ممکن منحصربه فرد، برای برون رفت از مشکلات موجود در مراکز شهری و بافت های با ارزش تاریخی کمک نماید. در این پژوهش نیز سعی شده است تا جایگاه بازآفرینی فرهنگ مبنا در امر کیفیت بخشی به محدوده تاریخی و فرهنگی شهر تکاب شناسایی گردد و متناسب با آن به ارائه راهکارهای طراحی در این مکان اقدام شود. روش تحقیق این مطالعه، بصورت توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری داده ها بر اساس شیوه های میدانی و کتابخانه ای بوده و ابزارهای لازم برای این امر شامل: مطالعه کتب، مقالات، اسناد و طرح های توسعه شهری، مصاحبه ژرف کاوانه با اهالی، پرسشنامه و مشاهده بوده و برای نظرخواهی از کارشناسان و بومی سازی معیارهای مربوطه، تکنیک دلفی به کار برده شده است. در ادامه به منظور تدقیق معیارها و انتخاب سیاست های مناسب از تکنیک سوات نیز بهره گرفته شده است. در پایان اطلاعات به دست آمده دسته بندی و توسط نرم افزارهای آماری همچون SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس نتایج بدست آمده به ارائه چارچوب طراحی شهری و راهنمای طراحی شهری مبتنی بر بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده مورد نظر اقدام گردیده است.
واکاوی نقش مفاهیم رهیافت ارتباطی در فرایند طراحی شهری (مورد پژوهی: پروژه های طراحی شهری در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
81 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ظهور رهیافت ارتباطی، دانش شهرسازی با رویکردی انتقادی به سمت جذب اندیشه ها و نظریه های اجتماعی، اخلاقی و مشارکتی روی آورده و به عنوان دانشی میان رشته ای که با مبارزات سیاسی و اجتماعی درگیر است معرفی می گردد. اما این تحولات غالباً در حیطه مباحث رویه ای دانش برنامه ریزی شهری انجام پذیرفته و کمتر به شکلی صریح و در چارچوب دانش طراحی شهری و فرایندطراحی شهری مورد بحث قرار گرفته است. هدف: هدف شناخت مفاهیم موثر بر پیمایش فرایند طراحی شهری مبتنی بر رهیافت ارتباطی و بررسی میزان کاربست این مفاهیم در پروژه های طراحی شهری ایران است. روش: ابتدا به روش اسنادی و کتابخانه ای، جریان های انتقادی موثر بر رهیافت ارتباطی، مفاهیم اساسی این رهیافت و چگونگی کاربست آن در فرایند طراحی شهری در قالب چارچوب ارزیابی تدقیق گردیده است. تدوین چارچوب ارزیابی زمینه را برای تحلیل و ارزیابی پروژه های منتخب در گام بعد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار فراهم می آورد. یافته ها: کاربست 87% مقوله های رهیافت ارتباطی در پروژه های منتخب در وضعیت بسیار نامطلوب، و 13% در وضعیت نامطلوب قرار دارد. براین اساس فرایند مسئله یابی و مسئله گشایی در پروژه ها تنها بر جنبه های تکنوکراتیک فضا تمرکز نموده و نقش تعیین کننده مفاهیم رهیافت ارتباطی در چگونگی پیمایش فرایندطراحی شهری مغفول مانده است. امری که فرایند طراحی شهری کشور را از مردم جدا ساخته و متخصصان را به سطح ابزارهایی در دست نهاد قدرت، برای تغییر فضای شهری، فرو کاسته است. نتیجه گیری: رهیافت ارتباطی با صورت بندی مجدد رابطه فضا، طراح، مردم و نهاد قدرت، علاوه بر توجه به ابعاد فنی و خلاقانه فضا، جنبه های انتقادی دانش شهرسازی را به فرایند طراحی شهری وارد می نماید. بنابراین طراحی فضا به عنوان محصول فرایندهایی تلقی می گردد که در آن گفتمان های رقیب در فرایندی مبتنی بر کنش ارتباطی، فهم خود از دایره منافعشان را به حداکثر رسانیده و با قبول خواست های متکثر در حوزه فضا، به پیکربندی آن در فرایندی مشارکتی و چندسطحی می پردازند.
برنامه ریزی شهر اسلامی در میانه ی دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
51-43
حوزههای تخصصی:
مواد و روش : با فروریختن معرفت شناختی و حرفه ای برنامه ریزی عقلانی-تکنوکراتیک، نظریه برنامه ریزی شهری ظرفیت نظری تازه ای برای در نظر گرفتن و تحلیل تحولات جامعه شناختی شهر و تأثیرات گفتمان های مختلف در شکل دادن به فضاهای شهری پیدا کرده است. بر پایه این درک پسامدرن از برنامه ریزی شهری ذیل یکی از میدان های استراتژیک جامعه شناسی ایرانی یعنی میدان «جنسیت و الهیات»، فضای شهری آماج دو دسته نیروهای اجتماعیِ زنانه و الهیات حکمرانی جنسیتی متناسب با آن قرار گرفته است. هدف: این مقاله پس از مرور تحول مذکور در حوزه نظریه برنامه ریزی، خواهد کوشید که نظریه جامعه شناختی «زنانه شدن شهر» نعمت الله فاضلی را در زمینه گفتمان های الهیاتی حکمرانی فضای جنسیتی شهری پس از پیروزی انقلاب قرار دهد. یافته ها: ازنظر الهیاتِ برنامه ریزی شهری به نظر می رسد که باید میان دو گفتمان «حجاب» ( veiling ) و «عفاف» ( piety ) درون رخداد انقلاب اسلامی 57 تمایز قائل شد: گفتمان سنتی حجاب که به خانه نشین کردن زنان و تک جنسیتی کردن فضاهای عمومی نظر دارد و گفتمان انقلابی عفاف که از حضور زنان در عرصه عمومی و سلامت اخلاقی و عاری از تعرضات و ابژه سازی جنسی در روابط مدنی و پایاپای میان زن و مرد دفاع می کند. نتیجه گیری: این دو گفتمان نتایج به کلی متفاوتی در برنامه ریزی فضاهای شهری پس از انقلاب بر جای نهاده که یکی از نمونه های مهم آن تفاوت میان حضور برابر زنان و مردان در «رواق امام خمینی» حرم مطهر رضوی در مقایسه با طرح کلی مستوری و حاشیه نشینی زنان در بخش سنتی حرم و معماری سنتی و معمول مساجد است که به خوبی بر رقابت میان دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف در برنامه ریزی فضاهای شهری و مواجهه مثبت یا منفی با زنانه شدن محیط های شهری دلالت دارد.
معماری معاصر ایران و مسئله هویت: بازنمایی رئالیستی از خوانش انتقادی پست مدرنیسم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
65 - 86
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تأویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تأثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علّی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.
تحلیل عوامل عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهرهای سنگر، خشکبیجار و شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارزیابی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در پژوهش های متعدد صورت گرفته، حاکی از عدم موفقیت آن ها بوده و ضرورت بازنگری و ریشه یابی علل عدم تحقق پذیری چنین طرح هایی را در برنامه ریزی شهری آشکار می سازد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل عوامل مؤثر بر عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک است که بدین منظور سه شهر کوچک استان گیلان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند.
روش پژوهش : جهت حصول به هدف مورد نظر از روش تحقیق کیفی از نوع نظریه زمینه ای استفاده شد تا اطلاعات و نظرات موثق و قابل اطمینانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند حاصل شود. بدین ترتیب جهت رسیدن به اشباع نظری، با 23 نفر از افراد مطلع و صاحب نظر در حوزه مدیریت شهری شهرهای کوچک مصاحبه صورت گرفت که هر مصاحبه حدود یک ساعت تا یک ساعت و سی دقیقه به طول انجامید. فرایند تحقیق به صورت رفت و برگشتی بوده است.
نتیجه گیری : پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری ها، هفت محور اصلی برای علل عدم تحقق پذیری طرح جامع استخراج شد. این محورها عبارتند از: ضعف نظام مدیریتی، مشکلات نظام قانونی، مشکلات نظام اجرایی، مشکلات مالی، مشکلات ماهوی طرح، نبود مشارکت سازنده و مشکلات نظام فرایند تهیه طرح. در هر محور راه حل های متناسب با کدهای باز اولیه و فراوانی آن ها ارائه شده است. یافته های این پژوهش نشانگر این بود که مقوله های متفاوت در عدم تحقق پذیری طرح های جامع، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و به عبارتی دیگر به صورت زنجیره وار می توانند به یکدیگر متصل باشند و با اصلاح برخی موارد می توان به بهبود مقوله های دیگر نیز کمک نمود.
تحلیل فرصت ها و چالش های توسعه دیپلماسی شهری در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند جهانی شدن، ابعاد و پیامدهای آن بیش از سه دهه است که در حوزه های مختلف موضوعی و در سطوح مختلف شهری، به کانون بحث های محققان علوم شهری بدل گشته و موجب شکل گیری پاسخ ها و نظریات جدیدی در حوزه های مختلف سیاستگذاری شهری شده است. یکی از تحولات حاصل شده در این عرصه، اهمیت یافتن دیپلماسی شهری، به عنوان گونه ای نوین از اشکال دیپلماسی است. بررسی های مقاله حاضر که با تکیه بر روش تحلیل داده های ثانویه و روش فراتحلیل انجام پذیرفته، نشان می دهد تهران با وجود فرصت هایی چون روابط خواهرخواندگی با تعدادی از شهرهای جهان، حضور در برخی از نهادهای بین المللی حوزه توسعه شهری و موقعیت ژئوپلیتیک و جایگاه ویژه آن در روابط منطقه ای، به سبب موانع مختلفی چون چالش های سیاسی برخاسته از سطح ملی، فقدان چارچوب نهادی لازم در حوزه توسعه دیپلماسی شهری و نیز آماده نبودن زیرساخت ها و شرایط نرم افزاری لازم، تاکنون نتوانسته است به جایگاهی درخور در عرصه دیپلماسی شهری دست یابد. این در حالی است که تحقق نقش آفرینی فعال تهران در عصر دیپلماسی شهری می تواند منافع پایداری را چون امکان پذیرشدن تبادل تجارب و دریافت کمک های فنی و مالی، کاهش تأثیرات نامطلوب تصمیمات و سیاست های نهادهای فراملی، افزایش امکان چانه زنی و کسب امتیاز در سازمان های بین المللی به منظور برون رفت از محدودیت های حاکم بر نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری به ارمغان آورد.
تحلیلى بر مفهوم فرهنگ شهرى و تاثیر آن در جذب گردشگر فرهنگى (بررسى چند مصداق جهانى)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۴
5 - 16
حوزههای تخصصی:
تحلیل زمینه گرای معماری کلیسا؛ مرکزگرایی، ویژگی بارز کلیسای شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب متخصصان تاریخ معماری، بر این باورند که معماری کلیسا امری است "غربی"، که سرآغاز و روند تکاملی واحدی دارد. این نگاه، حاصل شناخت نادرست تاریخ معماری کلیسا، بر بستر شرقی یا بی توجهی به آن است. مقاله حاضر در نظر دارد در یک بررسی زمینه گرایانه، سرآغاز معماری کلیسای غربی، که عمدتا ریشه در فرهنگ یونانی–رومی دارد و کلیسای ارمنی، که ریشه در فرهنگ معماری محلی از دوران پیشااورارتویی تا دوران متاخر پیشامسیحی دارد، را مورد مطالعه تطبیقی و تحلیلی قرار دهد. طبق یافته های پژوهش، علی رغم وجود هر دو نوع ساختار خطی و مرکزی در ابتدای دوران شکل گیری معماری کلیسا در ارمنستان و غرب، باید تصریح کرد که ساختار خطی در شکل آشنای باسیلیکای مسیحی در غرب و ساختار مرکزی، که به زعم برخی ذاتا "شرقی" است، در معماری ارمنی، غالب است. کلیساهای خطی و مرکزی در دو فرهنگ، دارای سرمنشا و ویژگی های متفاوت هستند. ساختارهای مرکب مرکزگرا در معماری پیش از رنسانس در کلیسای غربی، محدود به تجربیات تمدن بیزانس و وارثان معماری آن هستند. بررسی این ساختارهای ترکیبی، از جمله باسیلیک گنبددار، کلیسای پنج گنبدی وکلیسای صلیبی گنبدمرکزی، نشان دهنده تقدم این ساختارها در معماری کلیسای ارمنی و وام دار بودن معماری بیزانس و اروپا به معماری ارمنی است.
کیفیت نورگیرها درگنب دهای ای رانی (با رویکرد به مسائل سازه ای گنبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
31-42
حوزههای تخصصی:
نور در باور مردم ایران همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است و تاکید بر تقدس و اهمیت استفاده از نور روز را باید در باورها و ادیان ایران باستان جستجو کرد، مساله ای که بر اهمیت آن در دوران اسلامی افزوده شده است. از این رو، معماران در گنبد که پوشاننده مهم ترین فضای معماری و دهانه های وسیع در مساجد، بازارها و غیره بوده است، برای ایجاد نورگیر راهکارهایی را ارائه داده اند که در این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته اند. هدف از این پژوهش، بازشناسی شیوه های نورگیری در گنبدهای ایرانی می باشد. در این حالت لازم است محل دقیق نورگیری در فرم کلی گنبد با توجه به سازه آن مشخص شود. برای انجام پژوهش، بر اساس دسته بندی چهارگانه ارائه شده، چارچوب نظری ترسیم می شود، سپس با کمک روش تحقیق نمونه موردی با استفاده از راهکارهای ترکیبی، گنبدهای نمونه انتخاب شده تجزیه و تحلیل می شوند. در این پژوهش میزان توجه معماران ایرانی به هر یک از مکان های جایگیری نورگیر در گنبد و همچنین پتانسیل های هریک از این چهار حالت جای گیری برای ایجاد نورگیرهای بیشتر در گنبد مشخص می شود. با توجه به گستردگی موضوع، مثال های شاخصی از فناوری ساخت نورگیر در انواع گنبدهای ایرانی مورد تحلیل قرار گرفته است. براساس مطالعات صورت گرفته در یک چشم انداز کلی، گنبدهای ایرانی چهار نوع نورگیری دارند که به ترتیب محل جای گیری در سازه گنبد عبارتند از: 1- راس گنبد، 2- قسمت منحنی گنبد، 3- شکرگاه گنبد، 4- ساقه گنبد. از آنجایی که محدودیت های سازه ای هر یک از انواع گنبد برای ایجاد نورگیر، بر مکان جای گیری آن بسیار موثر است، به تحلیل این محدودیت ها در هریک از انواع گنبد پرداخته شده است.
ارائه راهبردهای نورپردازی فضاهای عمومی شهری با استفاده از مدل سوآت و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (مورد پژوهی: خیابان کریم خان زند، شیراز)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
نورپردازی مناسب فضاهای عمومی شهری با استفاده از راهبرد های متنوعی انجام می شود. از اینرو در این نوشتار، با استفاده از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و موردی و شیوه های تحقیق مصاحبه، مشاهده، مرور متون و اسناد تصویری، راهبرد های نورپردازی خیابان های شهری اولویت بندی شدند تا از این طریق زمینه ارتقا کیفیت فضاهای عمومی در شب فراهم آید. به این منظور خیابان کریم خان زند شیراز به عنوان مورد پژوهی انتخاب شده است. این پژوهش از مدل سوآت جهت شناسایی راهبردهای ارتقا کیفیت نورپردازی خیابان کریم خان زند و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی جهت اولویت بندی این راهبردها بهره گرفته است. گزاره ها در ماتریس سوآت با استفاده از مصاحبه با گروه نمونه 25 نفره از متخصصان وزن دهی و متخصصان با شیوه نمونه گیری گلوله برفی شناسایی شدند. براساس نتایج حاصل از مصاحبه با متخصصان، به طور کلی 12 عامل داخلی (شامل 7 قوت و 5 ضعف) و 12 عامل خارجی (شامل 7 فرصت و 5 تهدید) شناسایی شد. در میان نقاط قوت، وجود کاربری های فعال و قرارگاه های رفتاری در شب در قسمت اعظمی از خیابان که تأمین کننده روشنایی پیاده رو در فقدان نورپردازی مختص پیاده می باشند، دارای بیشترین امتیاز نهایی است. در میان عوامل خارجی نیز امکان تامین روشنایی لازم در مسیر حرکتی عابرین پیاده جهت افزایش امنیت موثرترین فرصت به شمار می آید. با توجه به مجموع امتیازهای نهایی عوامل داخلی (2.667) و خارجی (2.568)، استراتژی های منتخب، استراتژی های تهاجمی بوده اند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای تأمین روشنایی مناسب در سرتاسر مسیر پیاده و تأکید بیشتر توسط نورپردازی بر تقاطع های مسیر سواره با پیاده؛ فراهم شدن شرایط مناسب برای استفاده از فضا در زمان های مختلف شبانه روز برای اقشار مختلف جامعه؛ و تأکید بر بدنه های شاخص جداره خیابان از طریق نورپردازی مناسب در مقایسه با سایر استراتژی ها در اولویت بالاتری قرار می گیرند.
بررسی رابطه درون- بیرون و سیر تحولات آن در مساجد ایران ( از آغاز تا دوران صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
119 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه درون- بیرون در معماری مساجد ایران از آغاز تا دوران صفوی می پردازد. هدف، آشکار نمودن این موضوع است که سیر تکاملی معماری مساجد ایران در جهت شکل گیری رابطه ای متعادل میان حوزه درون و بیرون بوده است. به عبارت دیگر معماران ایرانی به کمک راهکارهایی که در یک سیر تاریخی تکمیل شده اند، تلاش کرده اند بنای مسجد را به زمینه مکانی اش پیوند دهند و با حفظ حریم مسجد، پیوستگی فضایی میان درون و بیرون آن برقرار سازند. راهبرد پژوهش، ترکیبی از استدلال منطقی و پژوهش موردی است. در ابتدا با مرور نظریات موجود، معیارهای تعیین کننده نوع رابطه میان درون و بیرون بناها دسته بندی می گردد. از آنجا که این دسته بندی با دیدی تکمیلی و انتقادی انجام می شود، پژوهش حاضر در دسته پژوهش های ثانویه در روش استدلال منطقی قرار می گیرد. مبنای نظری حاصل شده، زمینه ای برای آزمون فرضیه فراهم می آورد. در جهت آزمون فرضیه نمونه هایی از مساجد جامع به عنوان بناهایی که در تمامی دوران ها بیشترین توان جوامع را مصروف برپایی خود کرده اند و بنا بر این بیش از هر گونه دیگر می توانند معماری مساجد را نمایندگی کنند، بر مبنای اولویت هایی انتخاب شده است. مصادیق، بر اساس اسناد کتابخانه ای شامل عکس و نقشه بناها و تغییراتی که در ادوار تاریخی داشته اند، تحلیل شده اند. مشخص می گردد در مساجد اولیه رابطه درون- بیرون بیشتر از نوع تفکیک حداکثری میان این دو حوزه بوده است. در حالی که در دوران های بعدی به تدریج راهکارهایی در طراحی مسجد به کار گرفته می شود که رابطه درون- بیرون را به سوی پیوند هر چه بیشتر میان این دو حوزه سوق می دهند. این راهکارها از سه طریقِ تقویت رابطه بصری، تقویت رابطه حرکتی و تقویت رابطه شکلی- ساختاری، سبب ارتباط و اتصال هر چه بیشتر مسجد به بیرونش گردیده اند.
بررسی توصیفی و تحلیلی ساختار و اِلمان های مقرنس مطابق با مقاله چهارم باب نهم رساله مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقرنس به عنوان یکی از هنرهای وابسته به معماری، نمودی از فرهنگ ایرانی است و می تواند بخش های نهان منظر فرهنگی ایران را نمود دهد. هندسه پیچیده مقرنس برساخته از چند ساختار پایه در لایه های متواتر است. زبان منعطف مقرنس در ایجاد گونه های متنوع ، موجب شده تا درک نظم هندسیِ این هنر، سخت قلمداد شده و لذا برچسب تألیفی بودن بر آن زده شود. در این میان، یکی از شاخص ترین نوشتار با رویکرد محاسباتی و هندسی به مقرنس در مقاله چهارم کتاب مفتاح الحسابِ غیاث الدین جمشید کاشانی (758- 808 ه ش) آمده است که امروزه تألیفات و تفسیرهای متعددی از این بخش، به-عنوان اطلاعات پایه در زمینه مقرنس ارائه گردیده است. به علاوه، پژوهش حاضر با یاری گرفتن از تلاش های غیاث الدین جمشید کاشانی، به جستجوی ساختار تشکیل دهنده و المان ها و واحدهای این ساختار پیچیده پرداخته است و با بررسی رویکرد کاشانی و شناخت اجزای مولد مقرنس از دیدگاه او، به بررسی و جستجوی حالت های مختلف تشکیل المان های مقرنس در هندسه مذکور پرداخته است. در این راستا، سعی شده کلیه حالت های ممکن ترسیم گردد و با توجه به واقعیات مقرنس، از طریق استدلال منطقی، هر حالت بررسی شود. در صورت مغایرت حالت نظری تشکیل المان، با استنتاج های منطقی، آن حالت از جرگه حالت های ممکن خارج شده و درنهایت پژوهش حاضر بدین نتیجه دست یافت که با توجه به اصول ساخت مقرنس، 16 المان را می توان به عنوان نمونه تألیفی مشخص کرد که از این میان 13 نمونه تألیفی دقیقاً در نمونه های واقعی در ایران دیده شده اند؛ و بقیه المان ها در دیگر نمونه های مقرنس در جهان یا در الگوهای متأخر مقرنس، یعنی الگوهای شعاعی دیده شده است. در ضمن مشخص شد که در عین خلقی و ذوقی بودن طراحی مقرنس، برخی از اصول حکمی و تناسبات هندسی نیز در آن ها به خصوص در گونه های شطرنجی که در این مقاله مورد توجه می باشد قابل شناسایی است.