فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
استان گیلان با داشتن اقلیمی معتدل و مرطوب، نسبت به دیگر اقلیم های ایران به محدوده آسایش نزدیک تر است؛ افزون بر آن، بهره گیری از مؤلفه های تابش، باد، بارش و رطوبت در ساماندهی فضایی خانه های بومی، منجر به شکل گیری فضای نیمه باز در کنار فضای بسته شده است. به طورکلی قرارگیری فضاها در این اقلیم به گونه ای است که مرز مشخصی میان آن ها نیست. در خانه های بومی این مناطق از دیرباز شیوه ساخت و تناسبات در هر یک از چهار پهنه اقلیمی ساحلی، کوهپایه ای، دشت و کوهستان وجود داشته است که با بهره گیری از سامانه های غیرفعال، ایجاد مکانی برای زیستن آسوده، ممکن می شد. لذا در شرایط فعلی و با توجه به وضعیت نامطلوب زیست محیطی و کمبود انرژی در دنیا، این نوع از طراحی حائز اهمیت است. این مقاله با هدف بهره گیری بهتر از شرایط اقلیمی در طراحی خانه در پی پاسخ به این پرسش است که چه رابطه ای میان نسبت فضای بسته و نیمه باز با محدوده آسایش وجود دارد؟ و چه نسبتی از دو فضای نیمه باز و بسته در خانه های مناطق ساحلی و کوهپایه ای، به محدوده آسایش نزدیک تر است؟ این پژوهش از نوع همبستگی است؛ روش پژوهش در گام گردآوری داده ها مشاهده، و نمونه گیری میدانی، و در گام داوری، تحلیل داده ها و استدلال استقرایی است. مقاله، نخست به بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر مؤلفه های اقلیمی بر بهینه سازی آسایش خانه ها می پردازد؛ سپس با نمونه گیری تصادفی، رابطه میان نسبت فضای بسته به نیمه باز را با محدوده آسایش در خانه های دو منطقه تحلیل و ارزیابی می کند. نتیجه مقاله این است که فضای نیمه باز درصد قابل توجهی از مساحت خانه ها را در نواحی ساحلی و کوهپایه ای به خود اختصاص داده است. تفاوت در پهنا، طول و ارتفاع و نیز جهت گیری ایوان در این دو پهنه ناشی از تفاوت در خرده اقلیم این دو پهنه است، و معماری بومی این منطقه توانسته با هماهنگ سازی خود با شرایط اقلیمی ویژه هر پهنه به بهبود آسایش گرمایی ساکنان خانه ها کمک رساند. در خانه های کوهپایه ای تناسب فضاهای بسته به نیمه باز به طور متوسط 63/3 و در خانه های ساحلی این تناسب 47/1 است. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که اگر این نسبت در خانه های معاصر رعایت شود، آسایش بیشتری پدید می آید.
رویکرد جغرافیایی بر آرمان و واقعیت فضاهای عمومی شهرها با تأکید بر نقش ایدئولوژی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسئله ایدئولوژی در طول دروان مدرنیته ذهن اکثر شهرشناسان را از گذشته تا اکنون به خود مشغول کرده است. پژوهش حاضر درآمدی جغرافیایی فلسفی بر نقش این مفهوم در فضاهای عمومی شهرهاست. بحث ایدئولوژی از جمله مواردی است که در تبیین امور فیزیکی، اجتماعی و روانی فضاهای عمومی به طور وسیعی در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است، از این زاویه دید تدقیق در این باب در تحلیل های شهرشناسانه از ضروریات است. بر این مبنا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به پرسش های ذیل است: چه اقدامی می توان انجام داد تا شهرهای موفق در قرن بیست ویکم ایجاد کرد؟، نقش حضور چهره به چهره در ایجاد فضاهای عمومی شهرها را چگونه می توان از منظر فلسفی و علمی به صورت سنجیده تبیین کرد؟ ایدئولوژی چیست و چه تأثیراتی بر فضای فیزیکی، اجتماعی و روانی شهرها می گذارد؟ نسبت میان ایدئولوژی سوسیالیستی و نئولیبرالیستی با فضاهای عمومی شهر چگونه فضایی را پیش رو می گذارد؟ هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر پیگیری مفهوم ایدئولوژی و نسبت آن با فضاهای عمومی شهری از منظر جغرافیایی به منظور نیل به فضاهای شهری با مقیاس انسانی است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش تجزیه و تحلیل متون استفاده شده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده است ویژگی های شهر خوب، نقش حضور چهره به چهره در تعاملات انسانی، شکل گیری امر اجتماعی و توجه به مفهوم حقوق عمومی و منافع جمعی تبیین و استفاده ایدئولوژی های مختلف سوسیالیستی و نئولیبرالیستی به عنوان نمونه مطالعه ای مورد کندوکاو قرار گیرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که قبض و بسط مفهوم فضای عمومی شهرها منطبق با ایدئولوژی های گوناگون، شکل فضایی، اجتماعی و روانی آن را دچار تغییرات فراوان می کند و برای ایجاد جامعه مدنی فعال، سرزنده و دموکراتیک که در آن مفهوم شهر شکل راستین خود را پیدا کند، ایجاد امکان و فرصتی برای تعامل و تبادل اجتماعی به شکل هدفمند، از الزامات آفرینش این امر و نیز عامل موفقیت شهرها در گذشته تا اکنون بوده و در آینده نیز خواهد بود.
گونه شناسی فضاهای گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج، با بهره مندی از رویکرد پروژه های محرک توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناسایی و گونه شناسی فضاهای شهری گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج و بررسی میزان تحرک هر یک از این فضاها، اولویت برنامه ریزی و طراحی برای آن ها. روش ها: در بررسی نمونه ی موردی با رویکرد متخصص محور و مبتنی شاخص های ادبیات نظری، فضاهای گمشده شناسایی و بررسی شده است. درواقع از روش برداشت میدانی مشتمل بر مشاهده، برداشت از فضا و عکس برداری استفاده شده و با تکمیل چک لیست، میزان تحرک هر فضا با نگاه متخصص محور ارزیابی شده است. یافته ها: بر اساس ارزیابی فضاها در ابعاد عملکردی، اجتماعی، کالبدی، اجرایی و زیست محیطی، 23 فضای گمشده در نمونه ی موردی را می توان به پنج گونه تقسیم بندی نمود که عبارتند از: فضای توسعه نیافته، پارکینگ رو باز، فضای فاقد عملکرد، فضای باقی مانده از توسعه و فضای رها شده در حاشیه ی خیابان. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پژوهش، به منظور احیا خیابان باید 8 اصل شامل: اصل محصوریت و پیوستگی نما/ هماهنگی فرم و عملکرد/ تنوع و گوناگونی/ زمینه گرایی/ سازگاری/ مردم محوری/ ایستایی و پویایی/ دیالکتیک فضای بیرونی و درونی، مورد توجه قرار گیرد.
Codification of Sustainable Development Indicators in New Town of Iran: A Practical Municipal Level Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the main reasons of unsustainability of city development in Iran is that planners and mayors have not almost been able to create connections between different dimensions of a city. Sustainability indicators are evaluation tools of cities operation applicable in living environmental, economical, and social aspects. The purpose of this paper is to offer a framework including the description of wide specter of indicators, with regard to the operation of environmental sustainability indicators. In order to have a common framework for sustainable indicators of Iranian new town, we create a charter in America and Australia. Therefore, we will study some samples of sustainable cities according to the documents and library related studies and comparative method of study. The result of this paper is as follows: The introduction of sustainability indicators for codification of sustainability indicators of Iranian new town.
ارزیابی تأثیر مقیاس مکانی بر دلبستگی ساکنین به مکان در محلات مرکزی (شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسئله تضعیف ارتباط ساکنین با مکان های سکونتی، مقاله حاضر در تلاش است به اهداف تحقیق یعنی یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین و ابعاد آن با سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر)، شناخت تصویر ذهنی ساکنین و یافتن ارتباط آن با دلبستگی مکانی بپردازد. بنابراین تحقیق حاضر با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی به دو روش کیفی و کمّی شامل ترسیم نقشه شناختی و توزیع پرسش نامه در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب شهر تبریز انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط بین میزان دلبستگی و مقیاس مکان به شکل منحنی U (دلبستگی به محله، کمترین) است. با افزایش مقیاس مکان، میزان تصویر ذهنی ساکنین کاهش می یابد، در مقیاس محله، نشانه و در مقیاس شهر، گره نقش مؤثرتری در خوانایی ساکنین از محله و شهر دارد و ارتباط خطی مستقیمی بین تصویر ذهنی و میزان دلبستگی به محله وجود دارد. بنابراین نتایج آزمون برای ارتقای دلبستگی به محله تاریخی، توجه بیشتر بر بعد عاطفی (عوامل کالبدی) و بعد شناختی دلبستگی به محله، تأکید بیشتر بر تقویت مؤلفه های نشانه و مسیر در محله، و از طرف دیگر اقدامات بهسازی مرکز محله را برای ارتقای مشارکت و روابط اجتماعی ساکنین از سوی مسئولین و برنامه ریزان شهری می طلبد.
راه ها و بی راهه های تفکر طراحانه در فرآیند طراحی معماری
حوزههای تخصصی:
آموزش طراحی و معماری، مستلزم دو دیدگاه هم زمان توسط معلمان طراحی است؛ یکی اصلاح و پیشبرد طرح و دیگری اصلاح و پیشبرد «طراح» در زمانی محدود است. بر اساس دیدگاه دوم، در کارگاه های طراحی تأکید معلمان بعضاً بر آموزش «طراحی تفکرات» موجود به طرق مختلف می باشد؛ در حالیکه پرورش ذهنِ طراح، با «تفکر طراحانه» و شناخت راه ها و بی راهه های آن و تربیت مهارت او برای اندیشه ورزی (مقدم و در تعامل با دانش اندوزی)، در پیشبرد طراحان تازه کار تأثیری ماندگارتر خواهد شد. لذا در راه های تفکر طراحانه، ذهن طراح چگونه به تشخیص و تصمیم و در مسیر بی راهه های آن، چگونه به تصحیح اشتباهات در فرآیند تفکر طراحی دست می یابد؟؛ هدف این تحقیق ارائه الگوهایی جهت افزایش توانایی معلمان در فهم بهتر ماهیت طراحی معماری از طریق تفکر طراحانه، راه های آن و آشنایی با خطاهای شناختی یا بی راهه های تفکر در حین طراحی، به منظور دستیابی به مسیری با قابلیت هدایت و اصلاح مؤثرتر دانشجویان در فرایند طراحی و معماری است؛ به لحاظ روش شناختی، ماهیت این تحقیق کیفی و رویکرد آن اکتشافی است، گردآوری مبانی آموزش و تاثیرات آن بر تفکر طراحانه براساس مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و تبیین آنها به روش توصیفی- تحلیلی خواهد بود؛ جهت ساماندهی داده ها، تفسیر مبانی مذکور و تطبیق آنها با راه ها و بی راهه های تفکر طراحانه از طریق تحلیل خطاهای شناختی، از راهبرد استدلال منطقی و استنتاجی بهره برده خواهد شد. در مقوله نتایج تحقیق، بخش اول تحقیق از یک سو به بیان چگونگی رابطه تعاملی میان دانشجو و معلم، به وسیله شناخت شرایط مناسب تفکر و همچنین چگونگی بهره گیری از استعدادهای فردی دانشجویان و از سوی دیگر معرفی وجوه، انواع و فرآیند راه های تفکر طراحانه را تدوین می نماید؛ در بخش دوم، بی راهه های تفکر تحت عنوان خطاهای شناختی معرفی و مصادیقی طراحانه از این خطاها، به طور موازی با بیان مبانی نظری ارائه می شوند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که شناخت راه های تفکر طراحانه و به طور توامان آگاهی از بی راهه های آن، در مسیر دستیابی معلمان به مهارتی شایسته برای اصلاح معنادار طراح و طرح موثر واقع می شود؛ زیرا درک سازوکار این بی راهه ها، به اندازه فهم سازوکارهای مربوط به یافتن راه حل ها، حائز اهمیت است.
شهرهای دوستدار زن و استراتژی های دستیابی به آن
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال اول زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
119 - 144
حوزههای تخصصی:
زنان و مردان متناسب با نقش و مسئولیت شان از فضاهای شهری به شیوه های گوناگون استفاده می کنند. در این میان، زنان همواره به طور مستقیم با خانواده و جامعه در ارتباط بوده اند و می باید در کانون فرایند برنامه ریزی و ساخت فضاهای شهری قرار گیرند. اما تاکنون روند غالب در تدوین برنامه ریزی های شهری از حاکمیت نگرش مردانه و درک نیازهای آن ها از شهر حکایت می کند. این در حالی است که امروزه برنامه ریزان شهری بر این باورند که به دلایل بی شماری ساخت فضای شهری نیاز به اتخاذ روشی دارد که در آن تعادل های جنسیتی رعایت شده باشد. بر این اساس در مقاله حاضر «درک تفاوت نیازهای زنان و مردان در ساخت فضای شهری»، «شناخت عناصر مهم در ایجاد شهرهای دوستدار زن» و «تبیین نقش زن در فرایند برنامه ریزی شهری» مدنظر می باشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی مؤلفه های مورد نیاز برای ایجاد شهر دوستدار زن شناسایی شد. سپس بر اساس مجموعه مطالعات و بررسی های صورت گرفته و همچنین منطبق با مؤلفه های برآمده از نظریه های مطرح شده، استراتژی ها و اقدامات ضروری جهت ایجاد شهر دوستدار زن و پیشنهاد های مشخص در این رابطه تبیین گردید
سنجش پاسخ عاطفی کاربران در فضاهای شهری با بهره گیری از روش فیزیولوژیکی-ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
3 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر احساسات در فضاهای شهری و اولویت بندی آنها در فضای منتخب است. در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موضوع پرداخته شده و سپس مدل سنجش احساسات در شهر ارائه شده که بر اساس آن می توان احساسات را در سه لایه فیزیولوژیکی، ادراکی و رفتاری مورد سنجش قرار داده و از برآیند آن ، پاسخ عاطفی کاربران در فضای شهری را بررسی نمود. نمونه موردی، بخشی از خیابان امامت در شهر مشهد است. روش پژوهش آمیخته بوده و برای جمع آوری داده ها در سطح بیولوژیکی، از دستگاه حسگر بیومتریک در سطح ادراکی، داد ه ها از طریق مصاحبه در حال پیاده روی جمع آوری شده و نیز در سطح رفتاری از سنجش سرعت پیاده روی استفاده شده است. داده های حاصل به صورت کمی، کیفی و اکتشافی تحلیل و عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده مورد نظر شناسایی شده اند. عوامل شناسایی شده با یکدیگر انطباق یافته و با استفاده از تحلیل اکتشافی، عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده، اولویت بندی شده اند. در این آزمون 20 نفر مشارکت داشته اند که مسیری حدود یک کیلومتر را برای انجام پژوهش پیموده اند. تحلیل داده ها نشان داد که به طورکلی در این خیابان، پاسخ عاطفی کاربران نسبت به فضا مطلوب بوده است. براساس نتایج داده ها در سطح بیولوژیکی مسیر با کاراکتر غالب طبیعی، آرامش بیشتری را انتقال می دهد و مسیر با ترافیک و یا محیط یکنواخت تأثیر منفی در احساسات فرد دارد. براساس تحلیل داده های ادراکی مشخص شد که پوشش گیاهی و خرده فروشی بیشترین تأثیر مثبت بر احساس را دارند. تحلیل سرعت حرکت آزمون شوندگان نشان داد که عواملی چون جذابیت، تنوع و آرامش منجربه کاهش سرعت و مکث برای لذت از فضا می شود. برآیند تحلیل ها نشان داد که عواملی از جمله پوشش گیاهی، ترافیک سواره، کاربری و فعالیت، الگوهای رفتاری، ازدحام، آلودگی صوتی و... بر پاسخ عاطفی و در نتیجه بر احساس افراد از فضا تأثیرگذارند. اولویت بندی عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی، در نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد. بر این اساس عوامل غیرکالبدی، بیش از عوامل کالبدی بر پاسخ عاطفی تأثیر دارند.
سنجش چارچوب ارزیابی سرمایه اجتماعی در ساختار شهر با تاکید بر نقش فضاهای عمومی (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
5 - 14
حوزههای تخصصی:
عملکرد محیط هاى سبز و طبیعى در ارتقاء سلامت روحى- روانى انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۳
23 - 33
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان مکان زندگى و فعالیت انسان نه تنها، بخش مهمى از محیط مى باشند که علاوه بر تأثیر گذارى بر محیط زیست باعث بهبود کیفیت زندگى ،احساسات و تصورات مردم نیز مى گردند. بنابر این وجود فضاهاى طبیعى در شهرها از عوامل مؤثر در تضمین سلامت روحى و روانى ساکنان آن خواهد بود. این مقاله به بررسى عملکرد طبیعت شهر بر کیفیت معنوى زندگى مردم، از طریق بررسى میدانى با پرسش نامه از بین بازدید کنندگان پارک چیتگر در منطقه 22 ، پرداخته است. نتایج تحقیق رابطه بینانگیزه مردم از مراجعه به فضاهاى طبیعى، ابعاد حسى مثبت و غیر ملموس ناشى از تجربه طبیعت و نقش آن در ارتقاء سلامت روحى و کیفیت زندگى آنان ، که یکى از جنبه هاى دستیابى به توسعه پایدار است، را بررسى مى کند. هدف بررسى تأثیر و اهمیت ابعاد غیر مادى طبیعت بر زندگى انسان به عنوان گامى در جهت پایدارى زندگى شهرى بوده است.
نقش ذهنیت طراح در بازنمود لایه های آثار معماری معاصر ایران با نگاهی به اندیشه فرم نشانه دار دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
پرسش از زبان معماری در امتداد زبان هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
83 - 100
حوزههای تخصصی:
دانشوران کوشیده اند بر اساس نحله های مختلف زبانشناسی و تعمیم آنها در حوزه معماری، به بیان سرشت زبانی معماری بپردازند. دیدگاه های مختلف متاثر از فلسفه یا حکمت، تلقی های مختلفی از زبان ارایه نموده است و از این رو تبیین های متنوعی از معماری به مثابه زبان اندیشیده شده است. در تمامی جستجوهایی که انجام شده است، زبان معماری وابسته به ریشه های تفکر در نوع جهان بینی یک گفتمان خاص سنجیده شده است. نوشتار حاضر تلاش کرده است زبان معماری را در اتصال به ریشه هایی از هستی مورد مطالعه قرار دهد. به بیان دیگر، به زبان معماری به مثابه زبانی در امتداد زبان هستی در قالب تحقیقی در مدخل موضوع بیندیشد. روش تحقیق به صورت ترکیبی از استدلال منطقی و توصیفی-تحلیلی می باشد. در نتیجه تحقیق؛می توان گفت زبانی برای معماری وجود دارد که خاصیت خود را مرهون شناخت انسانها از هستی است. تکیه بر فهم هستی و شیوه های بودن در هستی چارچوبی برای فهم آن می گشاید. از اصول مترتب بر زبان معماری، اصل ظهور، تشابه، تفرد، تفاهم، تحول و توصل است. از استعدادهای این زبان، استعداد معناداری، روایت حیات انسان، متبلور ساختن توصیفات، ایجاد مامن، استعداد ایجاد پذیرش، ایجاد لطافت، خویشاوندسازی، استعداد منحصر به فرد بودن بیان می شوند.از وجوه آن تقرب به فهم استعدادهای مصالح، تقرب به قاعده های رشد، دوری از اتلاف و حرکت در جهت قدر شناسی مصالح، تقرب به فهم تناسبات طبیعی، توجه به کهن الگوها، توجه به شیوه های زیستن، تاکید بر رویش نو از نهاد کهنه قابل بیان هستند. قواعد همنشینی اجزای ساختن به صورت سازگار با هستی، مصلحت اندیشی در استخدام مصالح، دقت در شناخت اصالت های زندگی و رفتار انسان و توجه به نیت های برپایی بناها از منازل قدم گذاشتن در این عرصه است. امروزه موانعی برای پذیرش و باور به استقرار زبان معماری در امتداد زبان هستی وجود دارد که عبارتند از: تغییر نوع نگاه به انسان، جایگزینی حل مساله به جای کشف راز، اصالت یافتن زمان قراردادی به جای زمان حقیقی، کسب منفعت به جای اعطای محبت، جایگزینی کمیت به جای کیفیت که می بایست در مورد آنها تامل جدی شود.
رمانتیسم در معماری معاصر ایران (با تاکید بر معماری دوره پهلوی دوم پس از سال 1332شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
91 - 102
حوزههای تخصصی:
از سبک های موجود متاثر از غرب در ایران، رمانتیسم می باشد. نوشتارهای اندکی درباره معماری رمانتیک ایران وجود دارد که دو کمبود در آنها محسوس است. الف: هیچکدام از آنها توضیح نمی دهند براساس چه قراینی سبک بنایی را رمانتیک می خوانند ب: اکثر آنها دوره پهلوی اول را در نظر گرفته اند در حالیکه به نظر می رسد، نمونه هایی از این سبک در دوره پهلوی دوم نیز بوجود آمده اند. لذا این مقاله در نظر دارد با مطالعه ویژگی های معماری رمانتیک در آرای محققان غربی از طریق جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و تطبیق این ویژگی ها با نمونه های موجود در ایران از طریق توصیف، مقایسه و تحلیل محتوای اطلاعات بدست آمده، دلایل اطلاق این سبک را به نمونه های ایرانی، مورد بررسی قرار دهد و با اتکا به مطالعات انجام یافته، سبک شناسی رمانتیک را گسترش داده، انواع گرایش های موجود آن را در دوره پهلوی دوم شناسایی کند. با استناد به یافته های این تحقیق می توان اظهار کرد الف: سبک بوجود آمده در معماری معاصر ایران، نه رمانتیسم غربی، بلکه «شبه رمانتیسمی» است که تاثیرات زیادی از الگوی اصلی خود در غرب گرفته است. ب: این سبک در عصر پهلوی دوم دارای گرایش های مختلفی است.
تلفیق معماری و هنر با الهام از طبیعت، مطالعه موردی: معماری دوران اسلامی استان کردستان
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶)
95 - 113
حوزههای تخصصی:
با وجود تلاش های فراوانی که در دهه های اخیر برای بهبود فرایند طراحی معماری انجام گرفته است، به ندرت راه حل هایی روشن برای به کارگیری هنر در معماری با الهام از طبیعت تدوین شده است. ازاین رو تحلیل، مقایسه و بررسی نمونه های موجود و آثار معماران بزرگ معاصر برای پاسخگویی به چگونگی استخراج راهکارهای طراحی آنان در مواجه با طبیعت و الهام از آن و دستیابی به سرنخ هایی به منظور برانگیختن قوه تخیل طراحان در بهره-گیری از آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش سعی بر آن است مؤلفه های تأثیرگذار هنر الهام گرفته از طبیعت با تأکید بر معماری اسلامی استخراج و دسته بندی گردد. همچنین کوشش مى شود، بنیادها و اصولی را که به صورتى عام و چشمگیر در فضاهاى معمارى اسلامی با الهام از طبیعت قابل رؤیت و دریافت است، در قالب موضوع هاى مختلف تبیین نمود تا دریچه اى به ادراک بهتر این معمارى گشوده شود. بر همین اساس هدف از این پژوهش آگاهی از تداعیات ذهنی هنرمندان در فرآیند طراحی، مبتنی بر الگوگیری از طبیعت در جهت بهبود تفکر معماری اسلامی است. نوع این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و از مبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز برای شکل گیری نظری موضوع با روش کتابخانه ای و تحلیل هایی که برای هر اثر آورده شده با روش مطالعات میدانی جمع آوری شده است. در این پژوهش مؤلفه ها و راهکارهایی برای بهره گیری بهتر از هنر و طبیعت جهت انگیزش تخیل و استفاده طراحان از آن ها پیشنهاد می گردد. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که طبیعت به صورت کلی تأثیر قابل توجهی بر معماری اسلامی دارد و در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری اثرگذار است. هنر طبیعت همیشه در همه جا حاضر و طبقه بندی ناپذیر و به مثابه ابزاری بسیار قدرتمند برای الهام بخشی است. موضوعی که در بناهای شاخص و نمونه های مطروحه از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین معماری اسلامی بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال به کمک طبیعت بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری می کند. لذا برداشت های فرم گرایانه و ظاهری از طبیعت به تنهایی کافی نخواهد بود و حضور روح طبیعت در معماری است که به ارتقا و تجلی آن خواهد انجامید. همچنین قابل استنباط است که مسائل اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر منطقه و ناحیه به شدت می تواند بر معماری و کارکردهای آن تأثیرگذار باشد، لذا فرهنگ خاص اسلامی نیز فرم ها و کارکردهای خاص خود را به وجود می آورد و همین نکته است که سبب تفاوت معماری اسلامی با سایر بناها می شود.
تحلیل سرمایه های اجتماعی مؤثر بر مشارکت در ارتقای بافت های نابسامان شهری؛ بررسی موردی: محله امام زاده حسن، منطقه 17 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی و کارکردهای آن، به تحلیل رابطه شاخص های سرمایه اجتماعی و تمایل به مشارکت سازمان یافته پرداخته می شود. شاخص های مورد بررسی از مطالعات و تجربیات داخلی و جهانی استخراج گردیده و با روش پیمایش در محله امام زاده حسن مورد سنجش قرار گرفته است. تحلیل همبستگی شاخص های سرمایه اجتماعی و تمایل به مشارکت سازمان یافته نشان می دهد که شاخص های احساس تعلق (با ضریب 0.332)، مشارکت اجتماعی (با ضریب 0.412)، اعتماد بین افراد (با ضریب 0.401)، اعتماد نهادی (با ضریب 0.352) و انسجام اجتماعی (با ضریب 0.335) بر تمایل به مشارکت سازمان یافته ساکنان تأثیر دارد ولی شاخص امنیت بر آن تأثیری ندارد. نتایج تحلیل مسیر تمایل به مشارکت سازمان یافته و شاخص های تأثیر گذار سرمایه اجتماعی بر آن نشان می دهد که شاخص اعتماد نهادی بر تمایل به مشارکت سازمان یافته تأثیر مستقیم و افزاینده دارد و شاخص های اعتماد بین افراد، احساس تعلق و انسجام اجتماعی به صورت غیر مستقیم بر آن تأثیر افزاینده دارند. شاخص مشارکت اجتماعی نیز هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم بر تمایل به مشارکت سازمان یافته تأثیر افزاینده دارد. این نتایج نشان می دهد که ارتقای شاخص های سرمایه های اجتماعی مؤثر بر مشارکت می تواند به عنوان راهی جهت ارتقای بافت های نابسامان در نظر گرفته شود.
بررسی تاثیر متقابل تمرکززدایی مالی (مخارج و درآمدی) و توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
105 - 183
حوزههای تخصصی:
با توجه به ارتباط دوسویه تمرکززدایی مالی و توسعه منطقه ای در کشورها، این مطالعه جداگانه به بررسی ارتباط متقابل توسعه منطقه ای و تمرکززدایی مالی (مخارج و درآمدی) در استان های کشور پرداخته و سپس دو شاخص تمرکززدایی مالی مخارج و تمرکززدایی مالی درآمدی را با یکدیگر مقایسه کرده است. در ابتدا، شاخص ترکیبی توسعه CIRD بر اساس 5 بُعد (اقتصاد کلان، علم و نوآوری، پایداری زیست محیطی، سرمایه انسانی و خدمات عمومی) و با استفاده از روش تحلیل مؤلفه اصلی دومرحله ای ( PCA ) برآورد شده است. در بخش دوم، با استفاده از معادلات هم زمان و روش حداقل مربعات دومرحله ای با جز خطا ( EC2SLS ) به بررسی اثرات متقابل تمرکززدایی مالی و توسعه منطقه ای پرداخته و بهترین شیوه تمرکززدایی مالی در کشور به عنوان یکی از اهداف اصلی این تحقیق معرفی شده است. نتایج تحقیق حاصل از مراحل یادشده، نشان می دهد که استان تهران در بالاترین سطح توسعه و استان سیستان و بلوچستان در پایین ترین سطح توسعه قرار دارند و این دو استان عملاً بازگوکننده نابرابری گسترده در سطح استان های کشور می باشند و بیشترین نابرابری منطقه ای مربوط به ابعاد علم و نوآوری و سرمایه انسانی است که از عوامل اصلی تعیین کننده ی نابرابری منطقه ای می باشند. در بخش بعدی نشان داده می شود که تمرکززدایی مالی مخارج نسبت به تمرکززدایی مالی درآمدی تأثیر قابل توجهی بر افزایش توسعه استانی دارد. طبقه بندی JEL : C14 ، C63 ، O10 ، N90 ، R11
تحلیل نظام شکلی و فضایی الگوی خانه های بومی در روستای پلکانی سرآقاسید در استان چارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوهای بومی خانه در روستاها، گنجینه ای غنی از هویت، فرهنگ، آداب ورسوم و شناسنامه معماری هر مرزوبوم است که با مطالعه آن ها می توان به ریشه های فرهنگی و ارزش های حاکم بر جوامع مختلف پی برد. طی سالیان اخیر پژوهش های مختلفی پیرامون تحلیل نظام های معماری خانه های بومی روستایی در سطح کشور انجام گرفته؛ این در حالی است که سهم روستاهای پلکانی از این مطالعات بسیار اندک بوده است. روستای سرآقاسید از توابع شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری یکی از روستاهای پلکانی در کشور است که علی رغم تغییرات گسترده ای که در سیمای کالبدی روستاها در حال انجام است، بافت کالبدی این روستا کماکان مصون مانده است. همین امر سبب شد تا در پژوهش حاضر، الگوهای معماری بومی در این روستا مورد تدقیق قرار گیرد و نظام های فضایی، عملکردی و سازه ای آن تحلیل گردد. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مشاهدات میدانی نگارندگان در سطح روستا است. نتایج پژوهش نشان داد که شیب زمین مهم ترین عامل در شکل گیری الگوهای مسکن این روستا است. به این ترتیب که وجود شیب های مختلف، ساخت طبقاتی ابنیه را ممکن ساخته است. همچنین به دلیل سرما و برودت هوا، ساخت فضاهای دستکند جهت استفاده از ظرفیت گرمایی زمین یکی از روش های ساخت در این روستا به شمار می رود. به لحاظ فرهنگی اجتماعی نیز خانه های روستای سرآقا سید به دو دسته شامل خانه های دارای واحد همسایگی و خانه های فاقد واحد همسایگی قابل دسته بندی هستند که آنچه باعث تعریف واحد همسایگی در نظام این خانه ها می شود، وجود «پیش تو» در مقابل خانه است. همچنین خانه ها ازنظر ساختار فضایی از نوعی الگوی سلسله مراتبی برخوردار هستند که به صورت خطی از معبر به عنوان حیاط تا فضای دستکند به عنوان بخش اندرونی خانه امتداد یافته است.
چارچوب فرآیند طراحی برای استفاده مجدد از ساختمان های موجود؛ نمونه موردی: سیلوی قدیم گندم شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند توسعه و تغییر در جوامع امروزی و زوال اجتناب ناپذیر ساختمان ها، بهسازی و استفاده مجدد تطبیقی، یکی از مناسب ترین گزینه ها جهت انطباق با شرایط و نیازهای جدید هر بنا است. این عمل چه در مراحل اولیه تصمیم گیری و چه در فرآیند طراحی و انتخاب کاربری جایگزین به علت موارد متعدد دخیل در تصمیم گیری، با پیچیدگی هایی مواجه است. بنابراین در این مسیر، چارچوب و سیر مشخص و سیستماتیکی جهت کنترل و هدایت امر نیاز است. نظر به عدم ارائه چنین چارچوبی در ایران، در این مطالعه سعی شده است تا با بررسی پتانسیل استفاده مجدد تطبیقی از یک ساختمان موجود و بررسی نحوه ی تعیین کاربری جایگزین مناسب برای آن، ضمن معرفی مدل های آکادمیک، روند تصمیم گیری به عنوان یک الگو قابل استفاده باشد. بدین منظور، سیلوی قدیم شهر شیراز به عنوان نمونه انتخاب و ضمن پتانسیل سنجی، فرآیند انتخاب کاربری جایگزین نیز معرفی گردیده است. نتایج نشان می دهد که پتانسیل سیلو برای استفاده مجدد تطبیقی، بالا و نیز کاربری مناسب جایگزین برای آن فرهنگی- گردشگری است. دستاورد این مطالعه می تواند به عنوان یک الگو برای طراحان و معماران برای استفاده مجدد تطبیقی از ساختمان های موجود با عمر کالبدی حداقل 20 سال و در بافت های شهری قابل استفاده باشد.
شهر هوشمند؛ محوری موثر در ارتقای سرزندگی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در حال حاضر، یکی از مشکلات اساسی شهرها، خالی شدن روح زندگی در آنها و در فضاهای شهری شان است. به همین دلیل، تامین نشاط و سرزندگی شهری به یکی از دغدغه های اصلی نظام های مدیریت شهری تبدیل شده است. امروزه در کشورهای توسعه یافته، توجه به حضور مردم در فضاهای شهری نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی شهرها ایفا می کنند و کلید مهم دستیابی به شهرهای پایدار، موفق و سرزنده، در توجه به نقش مردم و نیازهای آنان است.
اهداف: در شهرسازی نوین، آنچه باید در راس همه امور برنامه ریزی و طراحی قرار گیرد، تامین یک محیط انسانی و در شان انسان برای حضور شهروندان می باشد. مدیران و برنامه ریزان شهری در سراسر جهان می کوشند تا با نگاهی یکپارچه به تمامی ابعاد موجود در شهرها، برای مواجهه با مشکلات و معضلات شهری، رویکرد های متفاوتی را برای توسعه شهرهای امروزی به منظور پاسخگویی به خواسته ها و انتظارات جدید عصر حاضر ارائه دهند.
روش: یکی از رویکردها و مفاهیم جدید در عرصه شهرسازی امروز دنیا، شهر هوشمند و استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات (ICT) می باشد. شهری که 24 ساعته است و امور شهر در تمام شبانه روز در آن جریان دارد. شهر هوشمند، شهری است شهروند محور که در آن از فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) جهت بهره وری بهتر از منابع و امکانات موجود، بالا بردن کیفیت زندگی شهروندان و حرکت به سمت توسعه پایدار شهری استفاده می شود. سیر فرآیند این پژوهش، مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با کمک ابزار کتابخانه ای، به بررسی نظرات در ارتباط با شهر هوشمند، ابعاد و شاخص های آن می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات موجود در فضاهای شهری شهرهوشمند، می تواند نقش بسزایی را برای حضور و تعاملات شهروندان و در نتیجه، سرزندگی فضاهای شهری ایفا کند. فضای شهری که در آن شاخص های سرزندگی در ابعاد شهر هوشمند جای گرفته و علاوه بر رعایت اصول شهر هوشمند، ارتقای سرزندگی را در فضاهای شهری شامل می شود.
گونه شناسی مدارس سنتی ایران براساس جغرافیای تاریخی (مطالعه موردی: مدارس جغرافیای تاریخی خراسان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
375 - 390
حوزههای تخصصی:
مدارس، یکی از مهمترین بناهای ادوار تاریخ هنر و معماری ایران محسوب می شوند. از شاخص ترین نمونه های آن ها می توان به مدارس دوره ی اسلامی اشاره کرد؛ که مطالعه و تحقیق برروی کالبد و طرح معماری آن ها در بازشناسی هویت این ابنیه تاریخی گامی موثر است.تاکنون مطالعات گوناگونی در زمینه گونه شناسی مدارس سنتی ایران انجام گرفته است، لیکن ارزیابی مصادیقی از دو حوزه جغرافیای تاریخی مشخص در یک مطالعه ی تطبیقی، وجه مشخصه این پژوهش است. جغرافیای تاریخی، در کنار عواملی همچون شیوه های ساخت و دستاوردهای معماری ادوار مختلف، یکی از مولفه های مهم ابنیه تاریخی است که توجه به آن برای شناسایی هویت معماری آن ها لازم است. اما در پژوهش های تاریخ معماری ایران کمتر به این رویکرد توجه شده است. هدف این مقاله گونه شناسی مدارسی است که در دو حوزه جغرافیای تاریخی خراسان و اصفهان قرار گرفته اند. این مسئله با طرح این پرسش محقق می شود که آیا مدارس واقع در یک جغرافیای تاریخی از یک الگوی مشخص در ویژگی های کالبدی پیروی می کنند؟ بدین منظور ابتدا به تبیین مفهوم جغرافیای تاریخی، معرفی جغرافیای تاریخی ایران و به ویژه دو حوزه ی خراسان و اصفهان پرداخته شده است. از آنجایی که این تحقیق از نوع کیفی است، پس از شناسایی مدارس، تعدادی از مدارس هریک از دو حوزه ی مذکور بصورت هدفمند انتخاب شدند و در روندی استقرایی و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان می دهد باتوجه به وجود ویژگی های مشترک زیاد در میان مدارس حوزه ی جغرافیای تاریخی خراسان بزرگ، می توان یک الگوی مشخص برای آن تعریف نمود. این الگو شامل موقعیت و تعداد برخی عناصر معماری نظیر مدرس ها، برجک های برروی محیط خارجی بنا، پله ها، تالارها، دستگاه ورودی و همچنین تعداد محورهای تقارن و سلسله مراتب فضاهای دستگاه ورودی است. اما در بین مدارس حوزه ی اصفهان، با وجود تنوع زیاد الگوها، الگوی واحدی نمی توان یافت.