فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۰۱ تا ۵٬۵۲۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
Integration and coherence within a city’s physical structure have become an issue for towns and cities as they rapidly expand, incorporate new elements, and undergo incessant changes. At present, we are facing an extensive accumulation of signs and traits in modern urban patterns; many unaccustomed to and incongruous are affecting the socio-cultural and physical characters of cities. Here, we will be discussing whether it would be feasible to create a system of domestic signs which would reflect domestic social values and mental images held and entertained by citizens, and thus to re-create the sign system of cities. We will also discuss factors involved in interpretation of signs and symbols within a city structure. To prevent emergence or exacerbation of contradiction and disunity within syntagmatic urban structures which have been formed through centuries, we must acquire the knowledge and skill necessary to contain the newly adopted elements and assimilate them into a meaningful and coherent whole. In line with this goal, we have conducted a study of changes of physical structures of the city of Yazd through time (a diachronic analysis) with the aim of identifying sustainable parts of the city’s sign system and with an emphasis on the extent in which it has been formed. The questions which were the motivations behind this work and which we will be trying to answer are: Can the sign system within a city be used as a means for creating an alternative structure within the city’s physicality? Is the sign system (as a tool) characterized by specific patterns on whose identification the coherence of the physical structure of a city depends? How can we achieve an appropriate paradigm within an urban sign system? Here we will try to identify processes of integration of modern urban structures into a city structure, and we will do it through combining views held by semiologists with the ideas of urban incongruity and contradiction, which arise as a result of introduction of modern structures into old cities. To transform the medley into a coherent entity, we need to be aware that cities possess markedness. To this end, we have employed the structuralist analytical method with an emphasis on identification of syntagmatic structures (identifying the structural elements and their relative positions within a city) and of paradigmatic patterns (the ways in which elements substitute for or replace one another). Our main aim here is to extend the scope of studies of urban semiology and introduce analytical tools including the use of structuralism theory in the analysis of urban patterns. We have conducted an in-depth analysis of subjective and objective causes of appearance of signs within cities. We have then conducted case discussions as well as discussions about backgrounds and have tried to establish past and current trends of these signs and symbols in Yazd. Extended data were analyzed based on theoretical notions, paradigms and principles governing systems of signs and symbols have been sought.
سنجش ارتباط بین سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی با حس مکان در فضاهای شهری (مطالعه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
47 - 62
حوزههای تخصصی:
مطالعات انجام شده در زمینه آسایش حرارتی در فضاهای عمومی شهری بیشتر به عوامل کالبدی پرداخته اند؛ در حالیکه سازگاری روانی یکی از مهمترین عوامل موثر در ادراک آسایش است. لذا بسط مفهوم ادراک و تفاوت آن با احساس، یکی از اهداف کلیدی این پژوهش است. فرضیه پژوهش عبارتست از اینکه: «بین سازگاری روانی برای نیل به آسایش حرارتی با سطوح مختلف حس مکان در فضاهای شهری ارتباط مستقیمی وجود دارد.» مدل تجربی پژوهش نیز پس از مفهوم سازی مبانی و تجارب، استخراج و با روش دلفی تدقیق شده است و سپس با استفاده از روش پیمایشی در دو فضای شهری تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر جزء از مدل تنظیم شده و در فصل سرد در بین 200 نفر از شهروندان حاضر در دو فضا تکمیل و تحلیل شده است. با استفاده از آزمون های آماریTtest، همبستگی و بتا، فرضیه پژوهش اثبات شده و در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان سازگاری روانی و حس مکان و افزایش همبستگی مذکور، ارائه شده است.
تبیین سنخیت رویکرد پدیده شناسی جهت شناخت معماری بومی (نمونه موردی: مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
تاکنون معماری بومی عمدتاً با نگرش های اقلیمی و فرهنگی تبیین شده است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی هایشان، اغلب با روش های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن ها به دست می دهند؛ اما این رویکردها و روش ها به دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می خورند. درحالی که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیسته» بومیان شکل می گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه های مغفول از معماری بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده شناسی آن را واجد پیچیدگی هایی کرده که گشودن آن ها افق های جدیدی را باز می کند. افق هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین شده، فضای زیستی اش را می شناسد و می سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده شناسی، با تکیه بر آرای شولتز- معمار و نظریه پرداز معاصر- که نظریات پدیده شناسی او معطوف به فلسفه هستی شناسانه «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن چنان که از منظر اول شخص تجربه می شود، است؛ درنتیجه معماری بومی منوجان با این روش با توجه به جنبه های گوناگون مواجهه انسان با زیست- جهانش به گونه ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژه میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیده مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونه موردی موردبررسی یعنی معماری بومی منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربه زیسته ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می آیند.
بررسی نقش کنشگران و ابزارهای مدیریت شهری در یکپارچگی مدیریت کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی مدیریت شهری موضوعی است که از عوامل متعددی چون حکومت محلی، انواع تفرق های عملکردی و سیاسی موجود در عرصه شهری، نظام قدرت شهری و بازیگران آن نشات می گیرد. مقاله حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی کنشگران و ابزارهای مدیریت یکپارچه شهری در کلانشهر تهران انجام گرفته است. به این منظور، ابتدا مفهوم شهر و مدیریت شهری و مدیریت یکپارچه شهری و ارتباط کنشگران مدیریت شهری با این مفاهیم بر مبنای پیشینه نظری مشخص گردید. سپس برای پاسخ دادن به سوال های اصلی تحقیق از رویکرد آمیخته استفاده می شود. در رویکرد آمیخته با بهره گیری از روش های موردپژوهی (کیفی) و پیمایش (کمی)، داده های مورد نیاز برای تحقیق گردآوری می گردد. در تحقیق حاضر داده های حاصل از پرسشنامه های جمع آوری شده از متخصصان و مدیران حوزه مدیریت شهری با استفاده از آزمون کروسکال والیس تحلیل گردید. یافته های تحقیق نشان دهنده مهمترین کنشگران در عرصه های مختلف مدیریت شهری تهران و اولویت بندی ابزارهای مدیریت شهری هستند.
Iranian Islamic culture, an opportunity to promote quality of urban design projects’ implementation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
61-72
حوزههای تخصصی:
Iranian Islamic culture can be appointed as an opportunity to promote urban design projects’ quality of implementation. Every community’s cultural brief can be traced in its economical, social structure. Theoretical and practical principals of Islam religion in compound with cultural conditions could lead to some executive policies in different important arena such as economical, political and social. These can promote each countries development in different aspects. Urban design projects needs efficient, smart and keen observing management system to be implemented well. Complicated process of an urban design project can be fulfilled and delivered only in this condition. “Urban Design is a political and not a technical issue. The technical aspects are very simple. The difficult decisions relate to who is going to benefit from the models adopted”. ENRIQUE PENALOSA says. In Iran urban management system as the only permissive system for defining and ratifying urban design projects, has the main role to have these projects implemented. Municipalities as the most important external parable of urban management system must define the projects on the base of real scope of the city, for instance considering the environmental, infrastructural, social and economical conditions and capacities of a city. So you can predict a project as a feasible plan. Scrutinizing the main challenges of implementation of urban Design plans and the feasibility of them in Iran, some points can be mentioned such as; weaknesses of the quality of implementation, over length of the implementing process or even not finishing or abandoning a project, and in many cases providing several parallel plans for some specified subjects of urban design project. This condition leads to consuming so much time and expenses and other sources in vein. So the subject of plans feasibility in urban design, as a main part of urban design process, is considered not only un-negligible but also vital. Research method On the base of the researches done by the author, the organizational system of urban developing management, due to its important role of coordinating other Interfering factors in development of the city, can be identified as the most important and influencing factor of urban design implementation process. In this article for increasing the validity of results, several methods have been used for collecting data. Studying related law materials and urban design projects, interviewing urban managers and professionals and experts. The qualitative and quantitative data and facts which have been collected and analyzed and presented via different tablets and models tells us that urban management system due to its important role of coordinating other interfering factors in the process of physical development of the city is that important if you ignore it, you might lose the best opportunities to promote the urban public spaces quality. Via the capabilities of the knowledge of urban design as an effective tool our cities can turn into better places to live. Of course it depends on how well you interface the cultural context of the area that is to be designed. Not studying well about social and cultural context of a society not only leads to spending time and money in vein but also by spoiling the knowledge of urban design and its policies for developing some area of a city can lead to a mall urban design project that ruins the townscape. Consequently people in this situation are unsatisfied with their cities decision makers and everyone who is concerned with the problem. In this condition the city managers would lose their social supports for the other coming projects. Defining the Problem Achieving good urban space is based on handling good urban design that is based on how deep we think about and how serious we take the procedural aspects of this interdisciplinary knowledge- profession. According to Lang (1994) a complete urban design process includes five steps; 1- intelligence
آیکونوگرافی نقش «خورشیدخانم» در رودوزی های ایرانی و رابطه آن با چشم زخم (نمونه موردی: خورشیدخانم های گنجینه کاخ صاحبقرانیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : رود وزی ها از ایران باستان تا امروز با کاربرد های متفاوت با تنوعی گسترد ه د ر نقش، رنگ و نوع د وخت با توجه به منطقه تولید شان، رایج بود ه است. د ر این میان، رود وزی هایی با نقش مایه خورشید خانم موجود د ر کاخ صاحبقرانیه موضوع این پژوهش است که همین نقش مایه د ر مناطقی از ایران برای د وری از چشم زخم استفاد ه می شد ه است. هدف پژوهش : این تحقیق به د نبال شناخت کاربرد نقش مایه خورشید خانم و چرایی تصویرسازی خورشید ، با رخساره زن د ر این رود وزی هاست. اینکه معانی فرهنگی و کارکرد ی این نقش د ر این رود وزی ها چیست و چه رابطه ای با چشم زخم د ارد و جهت پاسخ به این پرسش ها از رویکرد آیکونوگرافی استفاد ه می شود . از این رو هد ف مقاله تحلیل آیکونوگرافی نقش مایه خورشید خانم د ر رود وزی های گنجینه صاحبقرانیه و رابطه آن با چشم زخم د رد و سطح توصیف و تحلیل معناهای مستتر د ر این نقش هاست. روش پژوهش : این تحقیق به صورت کیفی و روش (توصیفی-تحلیلی) انجام شد ه، چارچوب نظری آن براساس رویکرد آیکونوگرافی مکتب اروین پانوفسکی است و منابع تحقیق به شیوه مید انی و کتابخانه ای گرد آوری شد ه است. نتیجه گیری : خورشید د ر فرهنگ باستان با چشم و چشم زخم رابطه نزد یک د ارد . صورت زن د رون خورشید را می توان نماد آناهیتا و خورشید را نماد مهر د انست که هرد و د ر ایران باستان محافظ انسان د ر برابر اهریمن هستند . خورشید به عنوان چشم آسمان ویرانگر و محافظت کنند ه است. د ر اد بیات د ر بسیاری از مواقع خورشید با صورت زنانه توصیف شد ه، همچنین د ر فولکلور برخی از مناطق ایران صورت زیبای زنانه ای را روی سبویی جهت رفع چشم زخم می کشید ند و «چشمارو» می خواند ند . این نقش مایه د ر بعضی از مناطق ایران چش چشی یا چشوک خواند ه و برای د وری از چشم زخم کاربرد د ارد که می توان کاربرد نمونه های صاحبقرانیه را نیز به این منظور د انست.
خوانش و فهم کالبد خانه در معماری بومی خراسان (نمونه موردی: شهر بُشرویه دوره ما قبل پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه معماری و فرهنگ بر این باورند که کالبد خانه در هر منطقه با شیوه زندگی ساکنان بومی آن ارتباط مستقیمی داشته، به همین علت گویای نحوه سکونت آنان و متأثر از فرهنگ و شرایط محیطی بوم می باشد. درون خانه است که اولین تجارب و خاطرات انسان بوجود می آید و خانه نقش مهمی در جهان بینی او دارد. شناخت عوامل شکل دهنده و تأثیرگذار بر فرم و سازمان فضایی خانه بومی می تواند در کیفیت بخشی به زندگی در مسکن امروز نقش بسزایی داشته باشد. امروزه عدم توجه به شیوه زندگی و از دست دادن جذابیت ها باعث از بین رفتن الگوهای بومی در طراحی خانه ها شده است که این مقوله در بروز بحران هویت و کیفیت مسکن مؤثر بوده است. لذا در این پژوهش به بررسی عناصر شکل دهنده و دلایل وجودی آن ها در خانه های بومی بُشرویه پرداخته می شود. بُشرویه شهری در استان خراسان جنوبی است که در حال حاضر حدود 70 خانه تاریخی در این منطقه باقی مانده است و از این حیث سالم ترین بافت تاریخی در آن استان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناخت ویژگی ها و گونه های فضایی و چگونگی شکل گیری خانه های این منطقه می باشد تا علاوه بر شناخت این الگوها برخی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها ارائه وتحلیل گردد. روش انجام تحقیق در این پژوهش ترکیبی بوده (توصیفی- تفسیری- تاریخی) و جمع آوری داده ها با حضور در منطقه و برداشت نمونه های باقی مانده از دوره های مورد اشاره و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با ساکنان بافت صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد چگونه عوامل فرهنگی و محیطی مهمترین تأثیر را در شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی داشته است و ادامه این پژوهش می تواند زمینه را برای طراحی مسکن امروز، متناسب با نیازهای جدید بر اساس ارزش های فرهنگی و الگوهای محیطی منطقه آماده نماید.
طرح بهسازی خانه فروتنی و تغییر کاربری آن به موزه اقلیم و تاریخ طبیعی
حوزههای تخصصی:
خانه فروتنی از جمله بناهای مهم بافت تاریخی بیرجند است که در محله سرده و در نزدیکی میدان چهاردرخت قرار دارد. این بنا به شیوه درون گرا ساخته شده و دارای هشتی، حیاط مرکزی، ایوان تابستان نشین، سرداب و اتاق های متعدد است که دور حیاط ساخته شده اند. خانه فروتنی در نزدیکی میدان چهار درخت واقع است. میدان چهاردرخت هسته اولیه شکل گیری شهر بیرجند است و تعداد زیادی از بناها و مجموعه های با ارزش تاریخی و مذهبی شهر بیرجند در محدوده آن قرار دارند. به همین دلیل حفظ، نگهداری و مرمت این آثار و مجموعه ها ضروری است و علاوه بر اینکه حیات دوباره ای به آثار می دهد، از نظر اقتصادی، اجتماعی و نیز هویت تاریخی فرهنگی شهر بیرجند را احیا می کند. هدف اصلی این پژوهش بهسازی، حفظ اصالت و ارائه طرح جهت احیاء با کاربری مناسب می باشد که به روش تحقیق، تحلیلی –توصیفی انجام شده است. در این پژوهش به این نتیجه می رسیم که با بهسازی و تغییر کاربری به موزه تاریخ طبیعی علاوه بر زنده نگه داشتن محله سرده، در بالابردن آگاهی و شناخت ارزش های آثار طبیعی و ملی و بخصوص آموزش های مرتبط با محیط زیست و حفاظت از تنوع زیستی شده و مهارتی برای تعامل صحیح با طبیعت به وجود می آید.
تحلیل انگاره منفعت عمومی در برنامه ریزی با روش ردیابی نقشه نگارانه؛ بررسی موردیِ یک برنامه تغییر کاربری زمین در چمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
29 - 53
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی نیازمند خودآگاهی درباره نقش اش در حفظ منافع خاص، در پس ادعای منفعت عمومی است. در ایران، به دلیل وارداتی بودن برنامه ریزی نوین در عرصه عمومی و بالیدن آن در بستری متفاوت از کشورهای دموکراتیک، اندیشیدن به انگاره منفعت عمومی به مثابه علّت غایی برنامه ریزی پیچیده تر است. در چنین بستری خودآگاهی برنامه ریزان از مسیر تأمل بر آنچه تا کنون در واقعیتِ این بستر اتفاق افتاده ممکن می شود. هدف این پژوهش برداشتن گامی برای نزدیک شدن به واقعیت برنامه ریزی در ایران و ربط آن به انگاره منفعت عمومی، با تمرکز بر یک برنامه تغییر کاربری زمین در شهر چمستان است. برای دستیابی به این هدف، این پژوهش از روش ردیابی نقشه نگارانه استفاده می کند. یافته های پژوهش نشان می دهند که در فرایند این برنامه، سه سرهم بندی هم منفعت با مناسبات قدرت، دانش و سوژه سازی مختلف شکل گرفته اند. هر سرهم بندی در توجیه عمومی بودن منافع مورد نظرش، تمام قدرت و اختیارات خود را (همچون حق صدور مجوز، حق رأی، قدرت مالی) به کار می گیرد، اسناد کارشناسی و دانش جدید (همچون طرح امکان سنجی، طرح ارزیابی اثرات زیست محیطی) تولید و یا به دانشی از پیش موجود استناد می کند و به سوژه سازی از «خود» و از «دیگری» دست می زند. در نهایت آنچه سرنوشت این برنامه را رقم می زند، نه منفعت عمومی، که مناسبات و بازی های قدرت بین سرهم بندی ها برای دفاع از منافع شان است.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه حمل ونقل عمومی باتوجه به فرم شهری (مطالعه موردی: محله های پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی می تواند بسیاری از مشکلات ناشی از خودرو محوری را کاهش دهد. در همین راستا، فرم شهر که به طور مستقیم بر توسعه حمل ونقل عمومی تأثیرگذار است، باید موردتوجه قرار گیرد. سیستم حمل ونقل عمومی شهر رشت دارای مشکلات عمده ای می باشد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در چهار محله پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت بوده است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از روش اسنادی، پرسش نامه، مصاحبه حضوری و تماس تلفنی با متخصصین استفاده شده است. در این پژوهش جهت وزن دهی شاخص ها و رتبه بندی محلات به ترتیب از روش های "آنتروپی شانون" و"WASPAS" بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهند که تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در محله پیرسرا بیشتر است و پس از آن محله های گلسار، مسکن مهر و لاکانشهر در رتبه های بعدی قرار دارند. این بدان معنا است که محلات دارای رتبه بالاتر در این پژوهش، قابلیت توسعه حمل ونقل عمومی بیشتری دارند و با برنامه ریزی صحیح و اصولی می توان وضعیت محلات مذکور از لحاظ حمل ونقل عمومی را ارتقا داد. همچنین باتوجه به رتبه بندی محلات، علی رغم مستعد بودن فرم محله پیرسرا، این محله دارای کم ترین تنوع مدهای حمل ونقلی بین محلات مذکور بوده است.
ملاحظات برنامه ریزی، ویژگی های فضایی و اصول طراحی منظر کشاورزی شهری مطابق با الگوی باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
19 - 32
حوزههای تخصصی:
این مطالعه در پاسخ به این پرسش است که چه ویژگی های فضایی در باغ ایرانی می تواند اصول طراحی منظر کشاورزی را معرفی نماید . هدف، بررسی اصول ادغام منظر کشاورزی و منظر زینتی در باغ ایرانی و معرفی اصول تلفیق عناصر گیاهی مثمر و زینتی در ساختار فضاهای سبز تاریخی است. این مطالعه با روش پژوهش در طراحی و مورد پژوهی با انجام مطالعات میدانی در هفت باغ تاریخی واقع در سه استان مختلف به انجام رسیده است. جنبه های سخت افزاری سازمان دهی فضایی و چیدمان فیزیکی- بصری عناصر مولد و زینتی در باغ ایرانی به گونه ای است که بر اساس آن می توان چهاراصل مهم را به عنوان قواعد معماری منظر مثمر معرفی نمود. اصل تفکیک فیزیکی بر جدایی فضای تولیدی از محورهای تفرجی تأکید دارد. اصل دوم، ترکیب بصری دو نوع نظام گیاهی در نگاه ناظر را مهم می شمارد. اصل سوم بر تداوم کاربرد دو اصل قبلی در کل فضای منظر و اصل مدیریت دسترسی گویای استراتژی محدودیت دسترسی به محصولات خوراکی منظر است.
سه بعدی سازی مقرنس بر اساس آرای حسین لرزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقرنس، چگونگی استنباط نقشه های آن و نحوه ساخت سه بعدی ترسیمی اش از مباحث مناقشه برانگیز در میان مورخان و معماران بوده است. آنچه از گذشته درباره مقرنس باقی مانده محدود به نقشه های دوبعدی مقرنس و نمونه های ساخته شده است و کمتر درباره چگونگی ساخت سه بعدی بر اساس نقشه ها اثری باقی مانده است. حسین لرزاده (۱۲۸۵-۱۳۸۳) از آخرین معمارانی است که فنون ساخت مقرنس را مبتنی بر نظام استاد-شاگردی فرا گرفته و در آثار مکتوب خویش توضیح داده است. هدف مقاله پیش رو تبیین روش لرزاده برای سه بعدی سازی مقرنس و تلاش برای سه بعدی سازی ترسیمی مقرنس براساس آثار و آموزه های شفاهی او است. مقاله حاضر از خلال مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با شاگردان لرزاده سامان یافته و در ضمن استفاده از روش تحقیق کیفی، مفاهیم اصلی مقرنس از نظر لرزاده گردآوری و توضیح داده شده است. در مقاله حاضر برای به روزرسانی روش ترسیم دوبعدی و سه بعدی سازی از نرم افزارهای اتوکد و کُرل استفاده شده و با توضیح یک نمونه، کاربرد آرای لرزاده در عمل نشان داده شده است. در این تحقیق برای پیشبرد روند سه بعدی سازی، قواعد و نتایجی از آرای لرزاده در باب سه بعدی سازی استخراج شده است که می تواند در سه بعدی سازی دیگر نقشه ها و تحقیق های آتی راهگشا باشد. اهم این نتایج شامل موارد زیر است: ارتفاع قطار، زمینه، نقشه دوبعدی، انتقال خطوط در مقرنس نیمکار، حدود نسبی انتخاب ها، ذوقی بودن انتخاب ها و اختیارات مجری.
بررسی ابعاد چهارگانه قدرت در توسعه مگامال های منطقه یک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، متفکران مطالعات شهری به اهمیت قدرت در برنامه ریزی پی برده و به برنامه ریزان گوشزد کرده اند که به آن توجه کنند. با این حال زمینه برنامه ریزی، همچنان فاقد بدنه ای منسجم از نظریه ها و پژوهش های مرتبط با قدرت است. این در حالی است که در علوم سیاسی و اجتماعی تا به امروز چهار بعد از قدرت شناسایی شده است و مدل هایی بر اساس آن ها تعریف شده است که امکان انجام پژوهش های نظام مند را فراهم کرده است. پژوهش انتقادی حاضر کوشش دارد، با توجه به ظرفیت های برنامه ریزی شهری امکان استفاده از این ابعاد را در بررسی چگونگی اعمال قدرت بر فرایندهای توسعه شهری بسنجد. مورد مطالعه این پژوهش توسعه مگامال هایی است که با وجود ایجاد چالش های فراوان برای شهر و شهروندان همچنان رواج دارد. بررسی این مسئله با استفاده از ابعاد قدرت، این امکان را می دهد تا چگونگی اعمال قدرت در فرایند توسعه مگامال ها با استفاده و به واسطه سیستم برنامه ریزی شهری آشکار شود. این پژوهش ماهیتاً کیفی است و از روش برساخت گرای نظریه مبنایی بهره برده است. بر این مبنا، پژوهشگر در تعامل با 18 نفر مصاحبه شونده و بررسی اسنادی شامل 35 مصاحبه ثبت شده در وب سایت ها، 23 مقاله و 3 سند مرتبط با مگامال ها به برساخت نظریه مبادرت می ورزد. نتیجه آنکه فرایند توسعه مگامال ها، همسو با منافع قدرت، هم راستا با انحصار، همراه با مشروع سازی-عقلانی سازی و فرآورده آن فضایی همسان با سراسربین است.
بررسی چگونگی بهره گیری از زمین در ساختمان های بومی بر اساس پارامترهای اقلیمی (نمونه موردی: روستاهای کندوان، دستکند میمند و بیه پیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
89 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل تغییرات اقلیمی و افزایش مصرف انرژی، تأمین آسایش حرارتی در ساختمان ها است. از اقدامات اصولی کاهش مصرف انرژی این بخش، اصلاح بدنه ساختمان و تدوین مقررات می باشد. ایران کشوری است با اقلیم های متفاوت و متنوع، به طوری که دو منطقه هم جوار از شرایط آب و هوایی و در نتیجه معماری بومی یکسانی برخوردار نیستند. در این پژوهش با توجه به بررسی نمونه های معماری بومی به ضرورت بازبینی و بومی سازی مقررات ساختمانی تأکید شده است. یکی از شاخصه های اصلی معماری بومی نحوه برخورد ساختمان با زمین است که در مقاله حاضر نحوه فرورفتن ساختمان در زمین و یا ارتفاع از آن در سه اقلیم معتدل- مرطوب، گرم- خشک و سردکوهستانی کشور بررسی گردید. با مقایسه نمونه ها، ارتباط اقلیم هر منطقه با روش های مورد نظر تعیین شد. نتیجه گیری این بحث در قالب الگوی بومی نحوه استفاده از زمین جهت سرمایش و گرمایش ارائه گردید.
تحلیل رابطه میان امنیت تصرف و میزان تمایل ساکنان برای مشارکت در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله کشتارگاه شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر توجه به مسئله امنیت تصرف در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی جایگاه خاصی یافته، تا آنجا که از ناامنی تصرف به عنوان شاخص محرومیت در این سکونتگاه ها یاد شده است. هدف این تحقیق بررسی نقش امنیت تصرف بر میزان تمایل ساکنان برای مشارکت در ساماندهی محله کشتارگاه ارومیه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و با استفاده از تحلیل عاملی شاخص های تبیین کننده امنیت تصرف در سه گروه امنیت تصرف عرفی، قانونی و ادراکی جای گرفتند. برای تعیین میزان تمایل مشارکت ساکنان از طیف لیکرت در قالب پرسش نامه و برای تحلیل رابطه میان امنیت تصرف و مشارکت از تکنیک رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان امنیت تصرف قانونی با میزان تمایل برای مشارکت در ساکنان در محله کشتارگاه رابطه ای وجود ندارد؛ در عین حال انگیزه مشارکت در ساکنان به صورت عمده ای به شاخص های تبیین کننده امنیت تصرف ادراکی وابسته است.
تحلیل کران های مسکونی روستای تاریخی کندوان با رویکرد تولیدی- معیشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تعیین کننده در توسعه مجتمع های زیستی، بُعد اقتصادی است. سکونت گاه های انسانی، به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری و فعالیت های وابسته به آن، رشد و گسترش یافته اند. اقتصاد و نظام تولیدی، نه تنها گویای کارکرد این کانون های زیستی است، بلکه عامل مهم و تاثیرگذاری بر بافت، کالبد و شکل منازل مسکونی نیز هست. آنچه که در این بحث دنبال می شود، درک و فهم نقش عوامل تولیدی در شکل گیری کران های مسکونی روستای تاریخی کندوان است. در این مطالعه، روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی مورد استفاده بوده است و گردآوری اطلاعات این مطالعه در دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و تلاش شده از طریق پدیدارشناسی و مصاحبه باز و عمیق، دلایل نهان پدیده مورد مطالعه، فهم و تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان داد که فضاهای زیستی و قدیمی روستای کندوان، در جوابگویی به عملکردها شکل گرفته است. همچنین با نظر به تغییرات پیش آمده و توجه به مشاغل جدید چون گردشگری، فضاهای تولیدی- معیشتی کران ها از عملکردهای سابق فاصله گرفته و به فضاهای زیستی ساده مبدل شده است. امروزه با نظر به تغییرات پیش آمده در شرایط معیشتی ساکنان، جهت احیاء و بکارگیری ظرفیت های محیطی و انسانی در این بخش، می بایست ویژگی های کالبدی و عملکردی این کران ها و ویژگی های معیشتی مد نظر قرار گیرد.
ارائه مدل پیش بینی کننده ترجیحات نمای مسکونی با بهره گیری از یادگیری ماشین؛ بررسی موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
23 - 44
حوزههای تخصصی:
میزان ترجیحات نماهای شهری برای کاربران، یکی از موضوعات مهم در حیطه نما و سیمای شهری است. پاسخ به این موضوع در قالب روش های متعدد عینی و ذهنی توسط پژوهشگران مورد توجه بوده است. این پژوهش بر آن است تا از روش های یادگیری ماشین بهره گیرد. هدف پژوهش، طراحی مدلی پیش بینی کننده است که خروجی آن میزان ترجیحات کاربران از نماهای مسکونی شهر تهران خواهد بود. تصاویر نمای مسکونی استفاده شده، مربوط به تصاویر ارائه شده به کمیسیون نما و سیمای شهر تهران در سال های 1395 تا 1398 است که از میان 800 تصویر اولیه، در فرایند انتخاب داده 278 تصویر انتخاب شده اند. ویژگی های مورد توجه، با استفاده از رویکرد ترجیحات بصری و پردازش تصویر به دست آمده است. میزان ترجیحات از طریق پرسشنامه آنلاین توسط کاربران (218نفر) در چهار دسته ترجیحات کم (0-25٪)، متوسط (26-50٪)، خوب (51-75٪) و خیلی خوب (76-100٪) به دست آمده و به عنوان برچسب به مدل ارائه شده است. براساس نتایج، سه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم گیری و جنگل تصادفی با دقت صددرصد و روش ایکس جی بوست با دقت نود و هفت درصد بهترین عملکرد را داشته اند. همچنین اهمیت تأثیر عناصر در انتخاب آن ها توسط کاربران به ترتیب شامل: حداقل فاصله بین پنجره ها، نسبت سطح شفاف به کدر در نما، وجود گلشن/باغچه در بالکن، تنوع مصالح، حداکثر فاصله بین پنجره ها، تعداد بازشوها، طول و تعداد بالکن ها، تعداد طبقات، تنوع رنگ، تزئینات در رخ بام، نوع خطوط بام، تعداد ورودی و نسبت ارتفاع به طول بنا بوده است.
تأویل معماری پسامدرن از منظر نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
59 - 72
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی نمای ساختمانهای مسکونی در شهر قائم شهر با رویکرد زمینه گرایی به کمک تکنیک دلفی و روش AHP
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
139-148
حوزههای تخصصی:
موضوع نمای ساختمان های مسکونی از این حیث حائز اهمیت است که به عنوان اولین و تاثیرگذارترین بخش ساختمان های مسکونی، همه افراد جامعه با آن در ارتباط هستند، زمینه گرایی نیز دیدگاهی است که به ویژگی های خاص یک مکان و بکارگیری آن در طراحی معاصر اشاره دارد که از سایت و زمینی که در آن واقع شده است شروع می شود و در سطح واحد همسایگی و محله مطرح می گردد و در واقع به معنی ایجاد هماهنگی میان ساختمان های مجاور و بستر طراحی است. هدف از این پژوهش بازشناسی الگو و شیوه های نماسازی موجود در شهر و بکارگیری این اجزا برای طراحی الگوی نمای زمینه گراست. با مشاهده روندی که امروزه در حوزه نماهای مسکونی در جریان است و سبب بوجود آمدن نماهای فاقد ارزش و تاثیر نامطلوب بر منظر شهری شده است، ضرورت طراحی زمینه گرا مشخص می شود. این مقاله به تدوین و پالایش شاخص های زمینه گرایی بر روی چهار نمای طراحی شده با این رویکرد به کمک روش دلفی و روش سلسله مراتبی می پردازد که در ابتدا به جمع آوری شاخص های زمینه گرایی به وسیله تیم طراحی پرداخته می شود که این شاخص ها به چهار دسته کلی ابعاد کالبدی، عملکردی، اقلیمی و اجتماعی- فرهنگی تقسیم شده اند و به منظور ارزیابی نماهای طراحی شده به وسیله این شاخص های کیفی، پژوهشگر به جمع آوری آراء حلقه ای ده نفره از متخصصان در زمینه معماری به روش دلفی پرداخته است که در دو مرحله بصورت پرسشنامه باز و پرسشنامه بسته انجام شده و داده های حاصل از توافق نیز به کمک روش سلسله مراتبی یا AHP مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد نما با رویکرد تلفیق معماری گذشته و امروزی دارای بیشترین آراء در سه بعد کالبدی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی در میان چهار دسته کلی و همچنین نسبت به سایر نماها است که به عنوان الگویی برای طراحی نمای زمینه گرا پذیرفته شده است.
پیمایش قابلیت پیاده مداری محورهای فرهنگی تاریخی، مطالعه موردی: محورحافظ (شیراز)
حوزههای تخصصی: