فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۴۱ تا ۵٬۷۶۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
32-46
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به آثار اصیل هنر اسلامی درمی یابیم که تزئین در آثار هنر اسلامی از جایگاه والایی برخوردار می باشد و در حقیقت یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده ی هنر ایران در طول دوره های مختلف حضور نقش های تزئینی است که ریشه در سنت و آداب معنوی دارد. در این راستا تلاش شده است تزیینات در مساجد سپه سالار و امام صادق در شهر تهران به لحاظ کالبدی و محتوی موردپژوهش قرارگرفته تا ضرورت و اهمیت وجود آن به لحاظ زیبایی شناسی در مساجد بررسی گردد. با توجه به اینکه طی سال های اخیر رویکردهای مختلفی به خصوص در کلان شهر تهران از طیفی سنتی تا نوآورانه در ساخت مساجد صورت می پذیرد، دلیل اتخاذ این رویکرد و رسیدن به نتیجه ای در جهت وجود و نحوه ی مؤثر استفاده از تزیینات با توجه به معنای زیبایی شناسانه از دیدگاه اسلام راهگشا بوده و قدمی در پی بهبود معنا و هویت بخشی به معماری مساجد امروز هست. روشی که برای این امر از آن بهره گیری شده است، روش توصیفی تحلیلی است که مبتنی بر تحلیل تفسیری محقق می باشد. طبق یافته های مبتنی بر این ارزیابی، میزان توجه به اصول زیبایی شناسانه ی استفاده از تزیینات با در نظر گرفتن متون دینی، در مساجد نوآورانه تهران در مقایسه با مساجد سنتی آن موردسنجش قرار می گیرد که این مهم با توجه به الگو بودن کلان شهر تهران برای بسیاری از شهرهای دیگر کشور، اهمیت تسریع در سازمان دهی وضعیت موجود را می رساند. طبق بررسی های به عمل آمده، میزان توجه به آموزه های اسلامی در حوزه ی مفاهیم زیبایی شناسی در به کارگیری تزئینات مساجد موردبررسی، در دوره ی معاصر نسبت به دوره ی قاجاریه کمتر شده است.
تحلیلی بر تحولات ساختارفضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام (دهه پنجاه تا نود شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خانه های ایرانی متناسب با شرایط اقلیمی در اکثر نقاط، حیاط به عنوان فضای باز اصلی وجود داشته است. جایگذاری آن به صورت های مختلف؛ مرکزی، در قسمت پیشین، طرفین آن و گاهی به صورت دو حیاط بوده است. سایر فضاهای بسته و نیمه باز نیز با جایگشت های مختلفی در اطراف حیاط سازمان دهی شده اند. در این پژوهش در مورد ساختار فضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام، با توجه به محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان در طی سالیان از دهه پنجاه تا دهه نود شمسی، قیاسی به صورت تحلیلی صورت پذیرد. چنین تحلیلی در این شهر انجام نگرفته است. تحولات بعد از جنگ تحمیلی و در پی آن خسارات وارد شده به ایلام به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای مرزی ایران، بازسازی و شکل گیری گونه های جدیدی از سازمان دهی فضایی خانه را در پی داشته است. استفاده از روش تحقیق ترکیبی شامل روش های تفسیری و تطبیقی با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا (Ucl Depth Map) استراتژی این پژوهش می باشد. انتخاب نمونه های موردی نیز بر اساس سال ساخت خانه (گونه های A,B,C,D,E ) و همچنین محل قرارگیری حیاط نسبت به ساختمان (A1,A2 و ...) صورت پذیرفته است. تحلیل ساختار بصورت کیفی بوده و سپس توسط نرم افزار دپث مپ، در راستای اعتبار بخشی بیشتر به نتایج سنجش شده است. نتایج پژوهش سه دسته بندی کلی در ساختار فضایی خانه های حیاط دار شهر ایلام از دهه پنجاه تا دهه نود را آشکار می کند. به نظر می رسد تغییرات ساختاری با شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه همگام بوده است. دسته اول: دهه ی پنجاه و شصت هجری (قبل از انقلاب)، طراحی خانه های حیاط دار با وسعت نسبی فضای باز و حیاط، برقراری ارتباطی مؤثر نیز بین خانه و حیاط را شاهد هستیم. دسته دوم: خانه های دهه هفتاد و هشتاد، مقارن با گرانی زمین و ساخت و سازهای بعد از جنگ تحمیلی. کاهش مساحت زمین، ساخت و ساز سریع، استفاده از پلان های آماده طراحی شده در مناطق دیگر و در نتیجه تغییرات عمده ی ساختاری از نتایج آن بوده است. دسته سوم: خانه های دهه ی نود تاکنون، شاهد ساختار فضایی پیچیده تر، فضای خصوصی بیشتر نسبت به ادوار قبلی، عملکردهای نوظهور در کنار سایر فضاهای خانه و تلاش برخی معماران در راستای برقراری دوباره ارتباط مؤثر خانه و حیاط.
ارائه یک پوسته تطبیق پذیر هوشمند با رویکرد بیومیمتیک جهت کاهش مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
23 - 38
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به پوسته ی خارجی ساختمان، بعنوان یکی از مهم ترین بخش های ساختمان که می تواند میزان مصرف انرژی را کنترل کند، پرداخته است. هدف از این تحقیق دستیابی به راهکارهای تأثیرگذار کاهش مصرف انرژی در ساختمان بوسیله ی پوسته تطبیق پذیر و رویکرد بیومیمتیک است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و سایت های اینترنتی و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی می باشد. نرم افزار راینو6 و افزونه گرس هاپر و کامپوننت انرژی پلاس برای آنالیز نور روز و میزان مصرف انرژی استفاده شده است. آزمون نتایج با توجه به سیستم لید انجام گرفته است. با بررسی تأثیر پوسته خارجی بر فضای شبیه سازی شده مشخص شد که این پوسته ها بار حرارتی کل را %28 ، بار سرمایش را %56 و احتمال خیرگی نور روز را %23 کاهش دهد. با الگوبرداری رفتاری از گیاهان، بدلیل ماهیت ایستا و تطبیق پذیری با محیط پیرامون می توان به مکانیسمی در ساختمان مانند پوسته ای پاسخگو به محیط رسید.
مطالعه مقایسه ای مسکن بومی روستایی سیستانی و بلوچ از منظر بازشناسی کالبدی با رویکرد انسان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
از خصوصیات بارز معماری مسکونی بومی آن است که با محیط فرهنگی خود مطابقت داشته و بدون دخالت معماران، بر پایه سنت عامیانه ای شکل گرفته که در بطن فرهنگ آن جامعه جریان دارد و به نوعی با نیازها، آرمان ها و جهان بینی های مردمانی که در واقع سازندگان آن بنا نیز هستند، مرتبط است. تداوم سنت، تداوم معماری بومی را به همراه خواهد داشت، آن هم نه به صورت کلیشه ای، بلکه به عنوان بازنمودی از یک فرهنگ که در محیطی زنده به وجود می آید و رشد می کند. انسان شناسی فرهنگی، به عنوان یکی از زیرشاخه های انسان شناسی، نقش مؤلفه فرهنگ را در شکل گیری محیط انسانی، اساسی ترین مؤلفه دانسته و به سبب این نگرش ویژه، امروزه در زمینه مطالعات معماری مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق این علم می توان به علل ظهور یک الگو در کالبد معماری و رابطه متقابل میان یک اثر با ویژگی های فرهنگی تشکیل دهنده اش، که در سنت عامیانه آن ریشه دارد، دست یافت . ازآنجا که گستره سیستان و بلوچستان، به دلیل تنوع قومی و بکر بودن مناطق روستایی، عرصه ای مناسب برای دسته بندی معماری مسکونی با ویژگی های بومی است، بنابراین پژوهش حاضر، این عرصه را مورد مطالعه قرار داده و بر آن است که چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدید آمده را از طریق علم انسان شناسی فرهنگی و توجه به جایگاه سنت عامیانه اقوام بلوچ و سیستانی مورد تحلیل قرار دهد. در این راستا با بررسی نظریات پایه در حوزه انسان شناسی فرهنگی و جایگاه فرهنگ و سنت در میان دو قوم بلوچ و سیستانی، به میزان ارتباط آن با کالبد معماری مسکونی بومی از طریق مشاهده و مطالعه میدانی چند نمونه از مصادیق آن در حوزه سیستان و بلوچستان پرداخته می شود. هرچند نمی توان عوامل محیطی را نادیده گرفت اما نتایج پژوهش بیانگر اهمیت نقش فرهنگ در بازشناسی کالبد معماری مسکونی بومی این مناطق است، از اینرو می توان اذعان داشت تداوم سنت عامیانه که در قالب رفتارهای روزانه و مبتنی بر کنش های متقابل انسان و محیط و انسان و انسان(ها) شکل گرفته است، موجبات تداوم مسکن با ویژگی های بومی در مناطق روستایی می گردد.
کاربست پارادایم انتقادی در فهم عدالت فضایی در حاشیه کلانشهر تهران مورد مطالعه: اسلامشهر و شهر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
19 - 33
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی یکی از ارکان اصلی توسعه متعادل در درون و بیرون کلانشهر است. امروزه در حاشیه کلانشهرها میتوان نمودی از بیعدالتی فضایی را مشاهده نمود که منجر به تشدید تلههای فضایی شده و فقر شهری را تشدید نموده است. هدف این پژوهش تبیین انتقادی عدالت فضایی در نواحی پیرامونی کلان ً شهر تهران مشخصااسلامشهر و شهر قدس است. در این راستا، با استفاده از پارادایم انتقادی و روش تحلیل گفتمان انتقادی به جمعآوری دادهها با دو روش مصاحبه و تحلیل اسناد پرداخته شده است. شش مقوله قدرت، سلطه، عدالت، وابستهسازی، ایدئولوژی، حق به شهر و شهروندی تبیین شدند و حاصل این تبیین نشاندهنده آن است که این شش مقوله بر ابعاد گوناگون مفهوم قدرت، عدالت و اقتصاد سیاسی دلالت دارند و همچنین اهمیت بُعد سیاسی-نهادی قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی سایهای از نافضایی در این شهرها ایجاد کرده است. در نتیجه جهت تغییر و رسیدن ً به عدالت فضایی و رهایی از تله فضایی فقر صرفا عدالت توزیعی کافی نیست بلکه حرکت در توزیع متناسب قدرت در بُعد نهادی میتواند راهگشا باشد
بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
77 - 88
حوزههای تخصصی:
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، به زیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند می گذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونه گیری چند مرحله ای_خوشه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه می تواند به سیاست گذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامه ریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و به زیستن آنان توجه نمایند.
تحلیل پست مدرنیستی نقاشی های «وانگچی موتو» هنرمند معاصر آفریقایی-آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعریف پست مدرنیسم هنری همواره با چالش هایی روبه رو بوده است؛ اما می توان با درنظرگرفتن برخی مؤلفه های شکل دهنده از جمله التقاط گرایی، تکثرگرایی، شالوده شکنی، اهمیت خرده روایت ها و خرده فرهنگ ها و بحران هویت به ابزاری برای تحلیل آثار هنری در این دوران دست یافت. در این راستا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که ویژگی آثار وانگچی موتو کدام است؟ در آثار این هنرمند چه تشابهات و تمایزاتی می توان دریافت کرد؟ و رویکرد آثار چه رابطه ای با کلیدواژگان پست مدرن برقرار می کند؟
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش جستجو و تحلیل خصلت های هنر پست مدرن در آثار «وانگچی موتو» هنرمند زن کنیایی تبار ساکن آمریکا است که نمونه ای از هنرمندان این دوره به شمار می رود و با درنظرگرفتن ویژگی آثارش می توان برای خوانش آن ها از این ابزار بهره برد.
روش پژوهش: این پژوهش از طریق مطالعه کیفی به توصیف و تحلیل بخشی از آثار نقاشی های وانگچی موتو براساس مبانی نظری هنر پست مدرن می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد مؤلف با استفاده از کلاژ تصویری و مفهومی و به صورت کلی جهان بینی کلاژی هم در ساختار و هم در محتوای آثار خود به بیانی التقاطی و متکثر دست یافته است و از این طریق به شالوده شکنی روایت های کلان، به خرده فرهنگ زنان و سیاهان و مهاجران دست زده و از این طریق با مسئله بحران هویت ارتباط برقرار کرده است. موتو آثارش را به عنوان بیانیه های سیاسی-اجتماعی مطرح کرده و در آن به بیان و نقد مسائل تبعیض نژادی و طبقاتی موجود در جهان معاصر می پردازد.
تحلیل رضایت شهروندان تبریز از خدمات عمومی شهر به لحاظ ابعاد ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
76-59
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مدیریت خدمات عمومی در مناطق شهری به عاملی تعیین کننده در جذب و ساماندهی جمعیت تبدیل شده است. مدیریت صحیح این برای دستیابی به رضایت شهروندان ضروری است. برآوردن انتظارات افرادی که از یک شهر بازدید می کنند بسیار مهم است، زیرا می تواند در تصمیم گیری برای اقامت در آن مکان تعیین کننده باشد. دلبستگی شهروندان به یک شهر بستگی به ارائه کافی خدمات عمومی دارد. هدف: این مطالعه به بررسی عوامل ذهنی اثرگذار بر میزان رضایتمندی شهروندان از خدمات شهرداری می پردازد. سه عامل: دلبستگی به مکان، کیفیت زندگی و ارتباط بین شهرداری و شهروندان در نظر گرفته شده است. روش ها: این مطالعه بر پایه تحلیل کیفی و کمّی انجام شده است. چارچوب مفهومی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ( SEM ) تدوین شده است. یافته ها: نتایج نشان داد، ارتباط دارای بیشترین میزان تاثیر بر رضایتمندی از خدمات عمومی (کل اثرات مستقیم و غیرمستقیم= 938/0) است، پس از آن کیفیت زندگی (اثرات کل = 315/0) و در نهایت، دلبستگی به شهر (اثر غیرمستقیم= 256/0) قرار دارند. نتیجه گیری: بنابراین، شهرداری ها برای برقراری ارتباطات کارآمدتر و سریع تر با شهروندان در تبریز باید از سیستم های فناورانه استفاده کرده و فعالیت های لازم را بر روی آنها ایجاد کنند تا بتوانند به نحو احسن با شهروندان ارتباط برقرار کنند. در ضمن، نهادهای عمومی نباید از این ترفندها برای رویدادهای نامنظم یا دوره های زمانی محدود مانند انتخابات سو استفاده کنند.
تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
93 - 115
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.
فهم فضاهای خاکستری: جایگاه قدرت در فرایند مناسبات سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: شهرک رضویه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فضای خاکستری شهری به یکی از پدیده های رایج کلانشهرها و به ویژه تهران تبدیل و منجر به ظهور مجموعه ای از نهادها، هویت ها، روابط قدرت، شیوه ها و گفتمان ها در این فضاها شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی ساختارهای موجود، جایگاه قدرت و سیاست در سطوح برنامه ریزی شهری این فضاها است. در راستای این هدف، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به دو سوال اصلی است، ابعاد شکل دهنده ی تجربه زندگی در فضاهای خاکستری چیست؟ وآیا ساکنان این فضاها می توانند در برنامه ریزی و تصمیم گیری این محیط نقش داشته باشند؟ بنابراین، با اتکا بر روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بر پایه مصاحبه ی ساخت نیافته، به تفسیر توصیف های ساکنان شهرک رضویه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شش مقوله ی "سایه اندازی مناسبات قدرت، سایه ی سرمایه ی محیطی، سایه ی تعارض منافع، حاشیه ی سیاست گفتمان، حاشیه ی حق شهری و حاشیه ی شهروندی نابرابر"، مقولاتی هستند که توسط آن ها می توان تجربه ی ساکنان این فضاها را توصیف و در چارچوب مدل پارادایمی، مفهوم یابی فضای خاکستری شهری و فرایند مشروعیت بخشی، آن را تعریف نمود. همچنین، اهمیت بُعد اقتصادی- سیاسی تغییرات و جایگاه قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی- فضایی این فضاها، طیفی از شهروندی نابرابر در مناطق کلانشهری با ضریب قطبش بالا را نمایان می سازد.
شناسایی اصول توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی به مثابه الگوی مبتنی بر زمینه با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی دانش تولید شده درباره سکونتگاه های غیررسمی به شناسایی دو خلاء مهم نظری می انجامد؛ اولا باوجود اینکه زمینه گرایی در مباحث مخلتف شهرسازی ورود نموده اما جای آن به عنوان یک نظریه مستقل برای توضیح فرایند توسعه شهری غیررسمی خالی به نظر میرسد. ثانیا، گویا ادبیات نظری شهرسازی فاقد چارچوب اصولی منسجمی است که توسط تحلیلی زمینه ای از الگوی توسعه کالبدی این سکونتگاه ها بدست آمده باشد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل ابعاد زمینه به کمک دیدگاه زمینه گرایی به منظور توضیح توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی است. همچنین این پژوهش در تلاش برای تدوین چارچوب نظری منسجمی از اصول برنامه ریزی توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی در مطالعه ای زمینه ای می باشد.
روش: این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو بهره برده است طوریکه اولا 422 مقاله از طریق جستجوی نظامند بدست آمده که پس از غربالگری به کمک نرم افزار rayyan، 27 مقاله در فرایند پژوهش قرار گرفته اند. سپس مقالات منتخب به کمک نرم افزار MAXQDA بر اساس سوالات تحقیق مورد کدگذاری استقرایی قرار گرفته و در گام های بعدی به تحلیل و سنتز مفاهیم مستخرج پرداخته شده است.
یافته ها: انتزاع اطلاعات از منابع منتخب به شناسایی 1092 کد انجامیده است. همخوان یابی و ترکیب کدها به یک مقوله جانبی: اطلاعات توصیفی منابع و پنج مقوله اصلی: زمینه کلان، زمینه محلی، کارکرد زمینه، واکنش به زمینه، عوامل مداخله گر و در ادامه به چهار نوع اصل توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی یعنی اصول فرایندی، محتوایی، مدیریتی، ضوابط-مقرراتی و مشترک منتهی شده است.
نتیجه گیری: اولاً سکونتگاه های غیررسمی پدیده ای مبتنی بر زمینه بوده و برای درک منطق حاکم بر آنها نیاز به تحلیل زمینه در مقیاس های کلان و محلی است. ثانیاً اصول حاکم بر توسعه سکونتگاه های غیررسمی در فرایندی چرخه ای، دائما در حال تکامل و ارتقا هستند. در نتیجه، توسعه شهری غیررسمی، پویایی لازم را برای تطابق با دگرگونی نیازها و شرایط داشته و تاب آور، استطاعت پذیر، و پایدار عمل می نماید.
تحلیل محتواییِ فضای شهری بر اساس نظریه رمان بختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتواییِ فضاهای شهری و استخراج معانی مستتر در آنها یکی از حوزه های بحث برانگیز در مطالعات شهری است. به نظر می رسد یکی از شیوه های مواجهه با این موضوع، استفاده از تکنیک های زبان شناسانه در مقایسه فضاهای شهری با متون است. این مقاله به فضاهای شهری نه به عنوان هر متنی بلکه به عنوان نوعی خاص، یعنی گونه رمان پرداخته است. نوشتار پیش رو در پی آن است که با اتخاذ رویکردی کیفی و با شیوه تفسیری-تبیینی به تحلیل فضاهای شهری از دریچه نگاه زبانشناسانه میخاییل بختین به تحلیل رمان و معیارهای آن بپردازد. شیوه نگرش او به تحلیل گونه داستان، یکی از نظریات نسبتاً جدید در زبانشناسی است که تحلیل متن را نه در سطح تحلیل واژه یا جمله، بلکه در گرو تحلیل تاریخ و زمینه های اجتماعی بستر آن می بیند که امروزه به عنوان چارچوبی تحلیلی در بسیاری از زمینه های فلسفی، ادبی و هنری به کار برده می شود. به نظر می رسد این نگرش می تواند در تحلیل های محتواییِ فضاهای شهری کارآمد واقع گردد. دستاورد این پژوهش، تدوین ساختاری تحلیلی است که با رویکرد تحلیل رمان در زبانشناسی، به عنوان ابزاری در فهم معانیِ مستتر در چهارباغ اصفهان در عصر صفوی، مورد استفاده قرار گرفته است.
تبیین فرایند طراحی شهری همکارانه با بهره گیری از رهیافت تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
52 - 63
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: لازمه ی طراحی شهری نوعی همکاری است که کنشگران در آن بتوانند ضمن ایجاد درک مشترکی از فعالیت هایشان در یک فرایند یکپارچه ی منطقی، به ماهیت نوآورانه راه حل های طراحی پاسخ دهند. این مهم عمدتاً با تعارضاتی مواجه است، زیرا علیرغم کاربرد روش های علمی و همکارانه قبل از مرحله تولید طرح، بخش طراحی غالباً به صورت بخشی و مجزا، از سوی طراحان و بدون همکاری معنادار سایر کنشگران انجام می شود. به گونه ای که محصول طراحی با حداقل تعامل و با رویکرد "دانای کل" و "جعبه سیاه طراحی" به وجود می آید.
هدف: هدف از این تحقیق ارائه چارچوب مفهومی برای عملیاتی کردن فرایند طراحی شهری همکارانه در مرحله تولید طرح با تعامل کنشگران است.
روش: این موضوع با واکاوی دو رهیافت عقلانیت همکارانه و تفکر طراحی انجام شده است که مورد دوم کمتر در طراحی شهری و بیشتر در سایر حوزه های طراحی مورد توجه بوده است.
یافته ها: یافته های این تحقیق که در قالب گام های هشتگانه تبیین شده است، نشان می دهد مرحله طراحی، خود فرایندی چندی بعدی، چند سطحی و چند عاملی است که نیازمند چرخه ای متوالی از مفهوم سازی، ساخت و پردازش ایده، ارائه راه حل ها و ارزیابی آنهاست.
نتیجه گیری: فرایند طراحی همکارانه بر پایه یادگیری، شبکه ای از تعامل و تصمیم گیری را بین کنشگران شامل مدیران و متولیان، متخصصین و تهیه کنندگان طرح اعم از طراح شهری و یا سایر حوزه های مرتبط، سرمایه گذاران، و کاربران به وجود می آورد که با استفاده از مهارت های اجتماعی و فنآورانه، چالش بین استفاده از روش های علمی و کشف و شهودی را در طراحی شهری به حداقل رسانده و بستر مشارکت خلاقانه ای را در طراحی شهری (در مرحله تولید طرح) فراهم می کند.
ارزشیابی پیامدگرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی ایران مبتنی بر نگرش خبرگان دانشگاهی و دستگاه های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۹۲-۷۷
حوزههای تخصصی:
در ایران اقدامات توسعه ای در روستاها با اولویت توسعه کالبدی - فضایی بر اساس طرح هادی روستایی انجام می گیرد. طرح هادی یا به عبارتی طرح جامع توسعه روستایی، با اهداف ایجاد زمینه توسعه و عمران روستا باتوجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی؛ تأمین امکانات اجتماعی، تولیدی و رفاهی؛ هدایت وضعیت فیزیکی روستا؛ ایجاد تسهیلات برای بهبود مسکن روستائیان و خدمات محیط زیستی و عمومی، تهیه و اجرا شده است. با عنایت به اینکه این طرح از برنامه دوم توسعه موردتوجه نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی قرار گرفته است و همچنین باتوجه به اهمیت طرح هادی در سطح روستاهای کشور ایران، ارزشیابی عملکرد اجرای این طرح و همچنین آگاهی از دستاوردهای آن ضروری است تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف این طرح از نتایج آن برای اصلاح چهارچوب مفهومی طرح و یا تغییر بنیانی در چهارچوب آن استفاده شود. لذا، پژوهش حاضر که ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش از نوع کیفی (مبتنی بر رویکرد نظریه زمینه ای) است، به ارزشیابی پیامدگرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی ایران پرداخته است. داده های موردنیاز به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 25 تن از کارشناسان و خبرگان جمع آوری و با بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که روند تهیه و اجرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی کشور پیامدهای مثبت (مانند بهبود نظام حرکتی، بهبود ساختاری مسکن، ظهور فعالیت های اقتصادی جدید، برابری فضایی در برخورداری از خدمات زیربنایی و رفاهی، نظم پذیری در گسترش کالبدی و ارتقای کیفیت محیط) و منفی (مانند ضعف توجه به مالکیت روستائیان، تضعیف عناصر فرهنگی، بسترسازی برای کالایی شدن روستا، افزایش وسعت روستاهای پیرامون کلان شهری، تخریب منابع طبیعی - اکولوژیک، تضعیف انسجام و تنوع بصری بافت کالبدی) را به همراه داشته است. همچنین، نتایج این پژوهش تأکید دارد که پیامدهای منفی این طرح متأثر از روندهایی همچون دولت محوری، ضعف تعاملات سازمانی، ضعف توان تخصصی مشاوران تهیه طرح، ضعف توانمندسازی جامعه محلی، ضعف توجه به مشارکت جامعه محلی و تسلط نگرش نوگرایانه بر تهیه طرح است.
سنجش و تحلیل مطالعات طراحی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
205 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مرور نظام مند و فراتحلیلی بخش مهمی از پژوهش در هر حوزه علمی هستند که برای شناسایی وضعیت موجود و برنامه ریزی برای آینده، باید به طور پیوسته به انجام برسند. در مطالعات اکتشافی اولیه این پژوهش مشخص شد که در زمینه مطالعات فراتحلیلی در حوزه مطالعات طراحی در ایران خلاء علمی جدی وجود دارد. این خلاء باعث می شود که هرگونه برنامه ریزی و سیاستگذاری در حوزه مطالعات طراحی فاقد پشتنوانه های متقن باشند، لذا با هدف رسیدن به یک شناخت جامع از وضعیت علمی مطالعات طراحی در ایران، این پرسش مطرح شد که: وضعیت کمی و کیفی مطالعات طراحی در ایران چگونه است؟ پاسخ به چنین پرسشی نیازمند داشتن یک مبنای قیاس است، لذا پرسش مقدماتی این پژوهش این بوده است که: وضعیت کمی و کیفی مطالعات طراحی در دنیا چگونه است؟ برای دستیابی به پاسخ این دو پرسش، سلسله ای از پرسش های رویشی مطرح شده اند و در گام های مطالعاتی و پژوهشی به آنها پاسخ داده شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش فراتحلیلی (متکی بر روش پریزما) است. از نظر ماهیت داده ها، پژوهش حاضر کیفی و از نظر روش جمع آوری داده ها، اسنادی است. برای طبقه بندی و تحلیل داده ها، روش مقوله بندی داده بنیاد به کار گرفته شده است. بحث بعمل آمده روی یافته ها معرف مجموعه ای از ویژگی ها و مختصات مطالعات طراحی در دنیا و در ایران است. از جمله فهرستی از حوزه ها و شاخه های پژوهش طراحی که از سال 2010 مورد توجه بوده اند. در پایان، این پژوهش نشانگر ابعاد کمی و کیفی ضعف شدید در حوزه مطالعات طراحی در ایران است.
تدوین چارچوب مفهومی حفاظت و بازآفرینی یکپارچه در بافت های فرهنگی – تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن شناخت و بررسی سیاست ها و برنامه های «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» در دو دهه اخیر، به معرفی این رویکرد در آئینه اسناد و مدارک منتشره از سوی مجامع و مراجع بین المللی، می پردازد؛ به عبارتی می توان بازتاب بسیاری از مفاهیم، سیاست ها و برنامه های تدوین شده در حوزه حفاظت و بازآفرینی را در محتوا و نحوه تنظیم اسناد رسمی و بین المللی جستجو نمود، به گونه ای که نتیجه آن به دنبال واکاوی و تدوین چارچوب مفهومی «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» به عنوان رویکرد غالب در مواجهه با بافت های فرهنگی - تاریخی در دو دهه اخیر بوده است. بر مبنای چارچوب مفهومی «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» معیار «برجستگی» مکان تحت تاثیر زیرمعیارهای «اصالت»، «یکپارچگی» و «ارزش نسبی»، در وجه حفاظتی آن و از طرفی دیگر، معیار «سرزندگی اقتصادی» تحت تاثیر زیرمعیارهای بازآفرینی فیزیکی، کارکردی و فرهنگی – اجتماعی، در وجه توسعه ای چارچوب «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» مورد توجه قرار می گیرند. به علاوه، سیاست «بازآفرینی حفاظت مبنا» به عنوان سیاست غالب در ایجاد همگرایی و تعادل میان اهداف و برنامه های «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» در بافت های فرهنگی- تاریخی در دو دهه اخیر به رسمیت شناخته شده است.
واکاوی زیبایی شناسی و نمادپردازی در هنر معماری قشقایی به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۷۰-۵۷
حوزههای تخصصی:
نمادپردازی و زیبایی شناسی مردمان در هنرهایشان نمود می یابد. سایر محققانی که معماری سیاه چادر را موردتوجه قرار داده اند ازنظر عناصر و اجزا، ویژگی های سازه ای، اقلیمی یا شیوه زندگی به آن توجه کرده اند. آن ها به تمجید زیبایی های آن پرداخته اند اما جنبه های زیبایی شناسانه را تحلیل نکرده اند. این پژوهش با تمرکز بر سیاه چادر عشایر قشقایی به عنوان جلوه ای از معماری بومی در پی این است که پیام ها و انگاره های زیبایی شناسانه را به صورت اکتشاف پدیدارشناسانه شناسایی کند. هدف این پژوهش شناخت ساختار معنا در معماری سیاه چادر است. زیبایی شناسی و نمادپردازی به عنوان بالاترین سطح معنی در معماری عشایر کمتر موردتوجه قرار گرفته است. داده های این پژوهش به صورت مشاهده یک ایشوم ییلاقی عشایر قشقایی و صحبت با زنان گردآوری شده و به صورت پدیدارشناسی تحلیل شده است. چهارچوب نظری بر اساس نظریه فرهنگی - اجتماعی راپاپورت و پدیدارشناسانه باشلار تدوین شده است. بر اساس این چهارچوب مؤلفه های گهواره، مرزها، درون و بیرون، بزرگ و کوچک، آرمان، آشیانه، شکل ها و رنگ ها بر مبنای سه عنصر خیال، رؤیا و افسانه تحلیل می شوند. سؤال این پژوهش این است که ویژگی های نمادین و زیبایی شناسی چگونه بر شکل سیاه چادر عشایر قشقایی تأثیرگذار است؟ یافته ها نشان می دهد نمادهایی مانند رؤیاپردازی نامحدود، بی کرانگی قلمروی سکونت، عناصر طبیعت، تقدس اجاق، پناه، کمال گرایی، جلوه انسانی سیاه چادر، عشق ورزیدن به خانه، مینیاتوری از عمارت آرمانی، صمیمیت و مرزهای نسبی در ارتباط شکل سیاه چادر با معنا قابل خوانش است. نتایج همچنین نشان می دهد کل مجموعه سیاه چادر با عرصه های اطراف به عنوان نظام خانه مدنظر است و ساختار شکل گیری عناصر مختلف به صورت شکل گیری عرصه ها در یک ساختار مارپیچی حول زن عشایر تعریف می شود. بنابراین در کنار سایر عوامل سرپناه و شیوه زندگی، مفهوم ادراکی پناه، معنا و نمادها در ایجاد معماری بومی سیاه چادر نقش تعیین کننده دارد.
ساختمان های انرژی صفر یا صفر کربن حرکتی در راستای معماری اکولوژیکی
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم روزمره مطرح درصنعت ساختمان ، مبحث انرژی و توسعه پایدارو به دنبال آن تشویق طراحان به حفاظت از انرژی وطراحی ومعماری پایداراست. بی تردید گرم شدن کره زمین ، تخریب لایه اوزن ، افزایش آلودگی محیط زیست ، انقراض گونه های زیستی ، آلاینده های کربنی ، مصرف بی رویه منابع تجدید ناپذیر و سوخت های فسیلی و برگشت ناپذیری آنها همگی باعث دو بحران زیست محیطی و انرژی شده است. در این میان بخش ساختمان، حدود ٤٠% کل انرژی مصرفی و٢٤% از انتشار گازهای گلخانه ای را به خود اختصاص داده است و این درحالیست که نزدیک به نیمی از منابع انرژی های برگشت ناپذیر جهان مصرف شده اند ، همین امرلزوم توجه بیشتر به این مساله و تلاش برای رسیدن به معماری پایدار را تایید می کند . تاریخچه ی بکارگیری از این نوع ساختمان های سبز به سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم برمی گردد که منابع انرژی محدود شد و مهندسان به تامین انرژی از طریق سیستم های گرمایش خورشیدی روی آوردند . دراوایل قرن بیستم درراستای کاهش آلودگی های زیست محیطی و مطرح شدن بحران انرژی ، تغییر نگرشی اساسی در فناوری ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی صورت گرفت که نهایتا درتکامل این روند ساختمان های سبز و انرژی صفر پیشنهاد و نمونه های اولیه آن ساخته شد . مقاله تحقیقی حاضر به بیان چگونگی بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی یک ساختمان کربن صفر با هدف حل بحران آلودگی های زیست محیطی ناشی از ساختمان ها می پردازد کلیت این پژوهش و تحقیق کاربردی بوده و روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و بررسی منابع علمی و اسناد و مدارک کتابخانه ای درچهارچوب بحث انجام گرفته است . هم اکنون ساختمان انرژی صفریا ساختمان برایند صفر یا ساختمان مستقل از انرژی یک ایده انرژی محور خلاقانه است که محققان توانسته اند پس از سالها تلاش به اصول طراحی پایدار یا اکولوژیکی آگاهی یافته و با استفاده علوم و تکنولوژی های مدرن درجهت رفع نگرانی های مربوط به انرژی درعصرحاضر برقسمت عمده ای ازتکنولوژی آن دست یابند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با طراحی مناسب ساختمان با توجه به پارامترهای اقلیمی و استفاده حداکثری از سیستم های سرمایش و گرمایش طبیعی، استفاده از سیستم های غیرفعال خورشیدی ، توربین های بادی و پانل های فتوولتائیکی می توان به دو هدف اصلی که همان تحقّق ساختمان با آلایندگی صفر و انرژی صفر می باشد دست یافت. نتایج بدست آمده از این پژوهش گامی در جهت استفاده انسان از فناوری های همگون با محیط طبیعی و حرکتی درراستای معماری بیولوژیکی خواهد بود .
کاربست رویکرد بایو میمیکری در طراحی شهری و سیاست گذاری مبتنی بر چرخه های غیر سلسله مراتبی و تغییرات زمانی در بافت های ارزشمند؛ بررسی موردی: بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
27 - 47
حوزههای تخصصی:
تضییع هویت بافت های شهری و به طور خاص بافت های ارزشمند تاریخی، حاکی از لزوم توجه به تناسب سیاست های کنترل توسعه با فرآیندهای پویای تغییر در طول زمان است. ازآنجاییکه بافت های تاریخی خود برآیندی از چندین اکوسیستم طبیعی هستند و در قالب یک کلیت جلوه می کنند، برای ادامه حیات خود به دگردیسی لایه های تشکیل دهنده این کلیت نیاز دارند. ازاین رو به نظر می رسد الهام از تناسبات سیستم های طبیعی به منظور کاربست در سیستم های انسانی (بایومیمیکری) بتواند در صورت بندی لایه های سیاست گذاری بافت های تاریخی قابل استفاده باشد. پژوهش حاضر به دنبال کاوشی در ویژگی های اکوسیستم ها و بررسی امکان پذیری به کارگیری آن ها در فرایند سیاست گذاری به منظور احیای بافت تاریخی گرگان است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این راستا بررسی اشتراکات قابل تعمق نظری میان حوزه های بایومیمیکری و طراحی شهری، امکان تبیین چارچوب نظری و ارزیابی تغییرات بافت در دو بعد ماهوی و رویه ای را فراهم نموده است. بررسی ویژگی های کلیدی اکوسیستم های طبیعی و ترجمه آن ها به ابعاد فضایی برای به کارگیری در محیط شهری هفت شاخص هارمونی با طبیعت، نهفتگی، فضاهای چند ظرفیتی و تنوع، عدم تعین، ناهمگنی، مدولاری و اتصال را معرفی می کند. مدل سیاست گذاری حساس به زمان برای احیای بافت تاریخی گرگان در قالب تعریف پروژه ها در چهار فاز پروژه های احیا و نوسازی، پیشگام و خدمات عمومی و زیربنایی، هویت آفرین و الگوساز، حفاظتی و کنترلی ارائه شده است.
بازشناسی ویژگی های کالبدی و عناصر طبیعی حیاط های مرکزی در خانه های تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
83 - 100
حوزههای تخصصی:
حیاط مرکزی به عنوان یکی از الگوهای بومی، کهن و هویت بخش معماری، در ترکیب و سازمان دهی کالبدی- فضایی اغلب خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک شهرهای ایران از جمله شهر اصفهان دیده می شود. هدف این پژوهش، شناسایی ویژگی های کالبدی حیاط های مرکزی از نظر راستای قرارگیری، نسبت ابعادی جداره های رو به حیاط، تناسبات و درصد بازشو ها، نسبت فضای باز و بسته و نسبت عناصر طبیعی (آب و پوشش گیاهی) در خانه های تاریخی شهر اصفهان می باشد. روش این تحقیق مورد پژوهی و توصیفی- تحلیلی است. تحلیل داده ها بر طبق روش کیفی و از طریق مقایسه و تفسیر انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و مشاهدات و اندازه گیری های میدانی صورت گرفته است. در این تحقیق 35 مورد از خانه های تاریخی دارای حیاط مرکزی به صورت غیرتصادفی در دسترس و هدفمند انتخاب و مورد آزمون قرار گرفت. نتایج این تحقیق بیانگر این است که زاویه قرارگیری 65 درصد از حیاط های مرکزی مورد مطالعه بین 20-0 درجه جنوب شرقی و غربی می باشد. بیشترین نسبت ابعادی (L/W) حیاط های مرکزی نسبت 4/1:1-2/1:1 می باشد. نسبت فضای باز به کل فضای خانه های تاریخی، 50-20 درصد می باشد. نسبت سطح آب به فضای حیاط مرکزی در 70 درصد از خانه های مورد مطالعه بین 10-2 درصد بوده و نسبت پوشش گیاهی به فضای حیاط در 73 درصد از خانه های مورد مطالعه بین 30-10 درصد می باشد. یافته های این پژوهش می تواند در طراحی بناهای معاصر با الگوی حیاط مرکزی و همچنین بررسی و شناخت ویژگی های اقلیمی حیاط های مرکزی در شهر اصفهان کاربرد داشته باشد.