فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۵٬۴۴۳ مورد.
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
اچ. پی. گریس (H. P. Grice)، عضو شورای مدیریت دانشکدة سنتجان دانشگاه آکسفورد و پیتر. اف. استراسون (Peter. F. Strawson) استاد فلسفة دانشگاه آکسفورد بودند، سمتهایی که تا هنگام بازنشستگی آنها ادامه داشت. گریس و استراوسون در این نوشتار درصدد ابطال عقیدة کواین (Quine) هستند. کواین بر این باور است که تمایز تحلیلی ترکیبی (analytic synthetic distinction) معتبر نیست. استدلال آنها در برابر کواین این است که اگر ایدة ترادف (the idea of synonymy) بیمعنا است، در این صورت ایدة معناداری نیز اساساً بیمعنا است. گریس و استراسون استدلال میکنند که کواین نتوانسته است اثبات کند مفهوم تحلیلیّت (analycity) بیهوده و بیمعنا است.
پروفسور کواین در مقاله «دو حکم جزمی تجربهگرایی» تمایز فرضشده میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی (analytic and synthetic statements)و دیگر ایدههای مربوط به آنها را نقد میکند و میگوید قائل به چنین تمایزی نیستیم. قصد داریم اثبات کنیم که نقدهای وی از این تمایز، ردّیة او را توجیه نمیکند...
امکان شناخت و فهم یقینى از دین
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، کوشش مختصرى است جهت پاسخ به برخى پرسشهاى بنیادین و مبنائى در حوزه معرفت دینى.
پرسشهاى اصلى که نوشتار حاضر در صدد پاسخگویى به آنها مىباشد، عبارت است از این که: 1ـ آیا فهم و شناخت یقینى از دین امکانپذیر است؟ 2ـ آیا نفس الامر و حاق دین، قابل دسترسى است؟ 3ـ آیا شریعت عریان قابل وصول است؟ 4ـ و آیا...
اینها سؤالاتى است که در صورت پاسخ آنها، خیلى از شبهات و مسائل حساس در زمینه دین و معرفت دینى برطرف خواهد شد. از اینرو جهت پاسخ به سؤالات یاد شده، نخست لازم است اشارهاى هر چند گذرا به مباحث عام معرفتشناسى (امکان معرفت یقینى، انواع یقین، انواع شناخت، معیار صحت و سقم آنها و...) داشته باشیم. سپس با تحلیل معارف دینى و انواع آنها، به پاسخهاى اصلى دست یابیم. در معرفت دینى به این نتیجه رسیدیم که: اولاً، در تمامى آموزههاى دینى، قابلیت فهم و شناخت یقینى وجود دارد. ثانیا، در برخى معارف دینى، فهم یقینى از نوع منطقى نیز قابل تحقق است و در برخى دیگر، صرفا یقین روانشناختى بدست مىآید. ثالثا، با اثبات امکان یقین در معرفت دینى، واقعنمایى و معقولیت دین و گزارههاى دینى نیز اثبات مىگردد. رابعا، وقتى فهم یقینى از دین امکان دارد، این نشان از معنادارى گزارههاى دینى است.
خامسا، وقتى گزارههاى دینى معنادار، قابل فهم و یقینآور بود، به این نتیجه مىرسیم که ساختار زبانى گزارههاى دینى، متناسب با مکانیزم فهم عرف عقلا مىباشد.
متون کلاسیک بینا ذهنیت
افکار و آراء چارلز تیلور در فلسفه اخلاق
حوزههای تخصصی:
حقوق علیه حقوق: نقدی کوتاه بر رویکردی اسلامی- ایرانی به حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
توجیه جاودانگی اصول اخلاقی بر مبنای نظریه اعتبارات از دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی بهویژه دربارة مفاهیم اخلاقی میدهد؛ سپس میکوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیانهایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهمترین مسألهای که مطهری میکوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است.
چنین مینماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبیگرایی میانجامد. مطهری تلاش میکند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است.
این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان میدهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.
ذهنیت گرایی اخلاقی
خاستگاه تاریخى و روششناختى فلسفه دین هیوم
حوزههای تخصصی:
مطالعات هیوم در فلسفه دین، در پى سنجش دلایل اقامه شده بر درستى عقاید دینى و بررسى علل پدیدهاى به نام دین، در تاریخ و اجتماع است. وى براى انجام این دو کار، در اغلب مواقع، روش تحقیق واحدى را به کار گرفته، آن را «استدلال آزمایشى» و یا «استنتاج علّى» نامیده است. علت استفاده هیوم از این روش، تجربهباورى اوست. وى معتقد است داورى درباره همه امور واقع، از جمله مؤلفههاى باور دینى، همانند باور به وجود خدا یا بهوقوع معجزات، باید به روش استنتاج علّى صورت گیرد. مسائلى را که هیوم در فلسفه دین مورد بررسى قرار داده، از یکسو تحتتأثیر این دیدگاه روششناختى است و از سوى دیگر به اقتضاى موقعیت خاص تاریخى زمان اوست؛ زیرا در روزگار هیوم، دینطبیعى یا عقلانى و به ویژه مباحث خاصى همچون: برهان نظم و برهان معجزه، موردتوجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس هیوم اینگونه مباحث را در اولویت تحقیقات خود در قلمرو فلسفه دین قرار داده است.
رویکرد گوهرگرایانه به تکثر ادیان
منبع:
علامه ۱۳۸۳ شماره ۱ و ۲
حوزههای تخصصی:
علم اخلاق زنانه نگر
بررسی و تبیین برهان گودل
دگرگونى انسان در نظر ابنعربى و اکهارت(1)
حوزههای تخصصی:
چکیده
در این مقاله دیدگاههاى دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحى، یعنى ابن عربى و مایستراکهارت بررسى شده است.
مؤلف پس از بررسى اجمالى زندگى و آثار این دو عارف بزرگ، به تبیین تشابه آراى آن دو در حوزه مابعدالطبیعه، خداى متعال و چگونگى خلقت عالم به دست خداوند و غایت آفرینش و موادى از این دست مىپردازد. مؤلف ضمن بررسى قوس صعود و نزول، مقوله فناى آدمى را در خداوند تحلیل مىکند. ابنعربى کلید رستگارى انسان را همان فناء فى اللّه مىداند. با توضیح مفهوم «انسان کریم» به مسئله تحوّل انسان در عرفان مایستراکهارت پرداخته شده است.
مروری بر فلسفة زیستشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
ارتباط تکامل و فلسفه به قدمت خود نظریة تکامل است. مقالة حاضر علاوه بر اشاراتی به تعامل میان فلسفه و تکامل به ارتباط میان فلسفه با سایر بخشهای زیستشناسی از جمله ژنتیک و اکولوژی میپردازد. هیچ نظریهای در تاریخ علم به اندازة نظریة تکامل با تمامی جنبههای جامعه تعامل نداشته است بنابراین فلسفه به عنوان فعالیتی که به تفکر دربارة تمامی جنبههای جهان میپردازد از این نظریه غافل نمانده است. ارتباط زیستشناسی و فلسفه، ارتباطی دو سویه بوده است. از یک سو، فلسفه به ساختار زیستشناسی، ایضاح مفاهیم آن و مشخص کردن پیشفرضهای متافیزیکی و غیرتجربی آن میپردازد و از سوی دیگر زیستشناسی و خصوصاً نظریة بنیادین آن یعنی نظریة تکامل باعث ایجاد نحلههای فکری جدیدی در فلسفه شده است و پرسشهای فراوانی برای فلاسفه خصوصاً فیلسوفان اخلاق، علم، دین، علوم اجتماعی و معرفتشناسان ایجاد کرده است.
معرفى مجموعه مقالات استیون کتز
حوزههای تخصصی:
حضور میانجی گری
مناط ارزش ادراکات از منظر استاد مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
واقعنمایی ادراکات بشری که از آن با نام ارزش معلومات یاد کردهاند، از غامضترین موضوعاتی است که در برهههایی از تاریخ تفکر بشری، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان، فیلسوفان مسلمان و متفکران عصر روشنگری غرب بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است. اندیشمند معاصر، استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهرهبرداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این موضوع ارائه کرده است. او همانند استاد خویش علامه طباطبایی، علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که آدمی پس از اتصالی حضوری با واقعیات به علم حصولی دست خواهد یافت. آنچه در این نوشتار خواهید خواند، تبیینی از نظر او در این باره خواهد بود، در ضمن به تفاوتهای ظاهری این نظر با نظر علامة طباطبایی خواهیم پرداخت.
فلسفه ی ذهن در زبان فارسی
حوزههای تخصصی: