فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
نوحه و تعزیه برای امام حسین(ع)در دوره قاجار به رشد قابل ملاحظه ای رسید و چون مخاطب این شعر، عموم مردم بود، کوشید تا ساده ترین و اثرگذارترین قالب ها و اوزان را داشته باشد، و چون اندیشه دینیِ گوینده و شنونده را دربرمی گرفت به نظم و صراحت روی آورد. نکته در اینجاست که شکل ادبی زبان نیز، متاثر از اندیشه و بی تکلف و تعقید، به کاربردهای بیانیی از تشبیه و استعاره و...روی آورد که بتواند محمل بینش و نگرش نویسنده و مخاطبانش باشد. در این تحقیق توصیفی – تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها، کیفی، و روش استدلال استقرایی است و به بررسی استعاره های دیوان ملاعلی فاخر پرداخته و کوشیده است به دریافتی از تفکر دینی شاعر و گرایش مردم و تناسب بین آن ها، دست یابد. یافته ها نشان می دهند که نوحه ها و مرثیه های ملاعلی با محوریت مظلومیت سرایی، دربردارنده گفتمان عاشورایی، مذهبی و دینی و با زبانی ساده و کم تصویر، پربار از عاطفه حزن هستند. گرایش قلبی شاعر به تفکر شیعی، نوحه های او را به جایگاه بیان ایمانش به امامت امیرالمومنین بدل کرده است. شاعر از میان استعاره ها، استعاره مصرحه را برگزیده و اغلب برای بیان مقامات معنوی و دنیوی، مهر به حضرت فاطمه و پهلوانی امام علی(ع) به کار بسته است. غلبه در کاربرد آن ها با ترکیب های وصفی و اضافیی (پَهلوِ عرصه شجاعت- عالم همه اسرار، محرم راز نهان) است که به مبالغه و گاهی به اغراق نیز می انجامد. پنج استعاره به حضرت نبوی ( اشرف خلق دو جهان، رسول دو سرا) و کمترین تعداد به حضرت زینب اختصاص یافته است
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
نشانه های دوستی حق در متون منثور عرفانی با تأکید بر کتاب شرح التعرف لمذهب التّصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
203 - 236
حوزههای تخصصی:
مبحث دوستی حضرت حق یکی از مهم ترین و زیباترین مباحث عرفان اسلامی است.به اعتقاد عرفا اساس عرفان بر پایه دوستی خداوند است و شرح التعرف یکی از امهات متون عرفانی، مشحون از مفاهیم مربوط به دوستی حضرت حق است. مستملی بخاری، صاحب این کتاب، هر عملی را با ترازوی محبت می سنجد و آگاهی از لوازم محبت را برای سالک طریق لازم می داند.دراین پژوهش، نظر مستملی درمورد پیش نیاز ها، لوازم و نشانه های دوستی خداوند مورد بررسی و استنتاج قرار خواهد گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نشان داد از نظر مستملی دم زدن از محبت الهی چندان ساده نیست و رسیدن به این مقام به مقدمات و تمهید لوازمی نیاز دارد برخی از این ابزار و تمهیدات عبارتند از: خودشناسی و دانستن علت آفرینش انسان، چگونه اشرف مخلوقات بودن و مسجود فرشتگان شدن او، تلاش برای شناخت خداوند، رفع موانع خصوصاً مخالفت با نفس، صفای قلب یافتن و خالی شدن از غیر حضرت دوست، حیا داشتن در حضور حق و تلاش برای شناخت او. مستملی در ادامه معتقد است با چنین نشانه هایی می توان به شناخت دوستان حقیقی خداوند نایل گردید.دوستانی که دارای شاخص هایی همچون ذکر و طاعت و عبادت مستمر خداوند، توکل و اعتماد به حکمت او، بی مرادی، نرنجیدن از بلا و امتحان الهی، رضا دادن به قضای الهی، ایثار جان و مال و فرزند و آبرو درراه او، خوف از هیبت و حضور خداوند، رجا به کرم حضرت دوست، تضرع و زاری و اظهار عجز و نیاز شبانه در پیشگاه او هستند.
بررسی و تحلیل مجالس وعظ شیخ ابوسعید ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
237 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای پخش و اشاعه تعالیم صوفیه، گسترش مواعظ، اندرزها و توصیه های گران بهای پیران و مشایخ تصوّف است که بر منابر و کرسی ها و حلقه های بحث و درس با حضور شاگردان، طالبان، مریدان و هواداران تشکیل می شد، و به صورت ملفوظات و تقریرات بیان می گردید. به این گونه جلسات و حلقه های بحث و درسِ صوفیان که نوعی سخنرانی مکتوب با لحن گفتاری و خطابی توأم با پند، اندرز و موعظه است و برحسب اشاره شیخ و مراد و یا به استدعای مردم و مریدان تشکیل می گردید، مجلس وعظ می گویند.شیخ ابوسعید ابی الخیر (متوفی440 ﻫ .ق) در پایان مجاهدات بسیار، سرانجام به تربیت و ارشاد طالبان مشغول شد و در نیشابور، مهنه، طوس و... مجالس وعظ او بسیار مورد توجه علاقه مندان واقع شد. به دلیل اطلاعات وسیع و کثیر در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و ادبیات، مواعظ وی همواره سرشار از این گونه مباحث بود و به سبب ذوق لطیف و حدّت ذهن و حسن محاوره، حاضران در مجلس را مجذوب خود می کرد.در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف مجالس شیخ ابوسعید ابی الخیر بر اساس کتاب های حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر(جمال الدین ابوروح) و اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید(محمّد بن منور)، که در این زمینه بسیار حکایت کرده اند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. همچنین انگیزه های شیخ ابوسعید برای برگزاری مجالس وعظ، نحوه آغاز و ختم سخن، حالات درونی ابوسعید و حاضران در مجالس، محتوای مجالس، زینت های سخنوری، طرز بیان و لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) با ذکر شاهد مثال های متعدد تحلیل می شود.
فَصاحت و عمود الشعر: نظریه هایی در برابر دگرگونی زبان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
103 - 125
حوزههای تخصصی:
این مقاله مفهوم عمودُ الشعر را به مثابه نظریه ای در نقد ادبی و بلاغت عربی به مطالعه می گیرد. این نام گذاری استعاری، شعر را چونان ستون برای ادب و فرهنگ می شمارد. بسیاری از محققان ادبیات عرب، عمود الشعر و فصاحت را نظریه ادبی می دانند. مقاله به این پرسش پاسخ می دهد که آیا عمود الشعر اوصاف و کارکردهای یک نظریه ادبی را دارد؟ خاستگاه فکری و فرهنگی آن چه بود؟ و چه تأثیری در تاریخ زبان و ادبیات عرب بر جای گذاشت؟ و چه نسبتی با فصاحت دارد؟ مقاله برای سنجش مسئله عمود الشعر، شش معیار ارزیابی یک نظریه را به کار بسته و با استناد به شواهد تاریخی میزان اعتبار و توفیق آن را بررسی می کند. به باور نگارنده، نظریه فصاحت در زبان فارسی همتای نظریه عمود الشعر است و این دو بر آمده از دل یکدیگرند؛ چراکه هر دو موضوع و رویکرد و نقش مشابهی در زبان عربی و فارسی داشته اند.
«خدا» در اصطلاحات عامیانه فارسی: مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
95 - 112
حوزههای تخصصی:
زبان عامیانه، از گونه های غیررسمی زبان است که از واقعیت های زندگی مردم سرچشمه می گیرد. این گونه از زبان، دارای مؤلفه های مختلفی است و یکی از مؤلفه های آن، اصطلاحات عامیانه هستند. هدف از این پژوهش توصیفی تحلیلی، بررسی مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر در اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» است. برای این هدف، اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» و شواهد ادبی کاربرد آن ها را از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی (1387) استخراج کردیم و به دسته بندی مفهومی آن ها پرداختیم. یافته ها نشان داد که اصطلاحات مذکور، در سطح عام، بر مفاهیم «تأکید»، «امیدواری»، «حمایت»، «حسادت»، «تکبّر»، «لطف و مرحمت»، «احتمال»، «مسئولیت ناپذیری»، «زمان»، «فرصت»، «قدرت»، «شدت»، «آگاه سازی» و «ظلم» دلالت دارند و بیشتر اصطلاحات با توجه به بافت کاربرد خود، جزئیاتی منحصربه فرد از یک مفهوم عام را صورت بندی می کنند. یکی از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر این است که با استفاده از برخی اصطلاحات شامل واژه «خدا»، امکان مفهوم سازی جزئی نگرانه مفهوم عام «زمان» به صورت «بی نهایت» و « نامعلوم» وجود دارد. یافته اخیر به نتایج پژوهش های پیشین در زبان فارسی می افزاید که در آن ها، زمان در قالب استعاره های مفهومی «مکان»، «شیء»، «انسان» و «ظرف» تحلیل شده بود. در مجموع از مباحث مطرح شده می توان این نتیجه را گرفت که اصطلاحات عامیانه، صرفاً عبارت هایی برای بیان کلیات برخی مفاهیم انتزاعی نیستند؛ بلکه با توجه به بافت کاربردشان، جزئیاتی منحصربه فرد از مفاهیم عام را بیان می کنند؛ به گونه ای که اگر از عبارت های غیر اصطلاحی برای بیان جزئیاتی استفاده شود که در اصطلاحات به نوعی فشرده شده اند، به درازگویی و پیچیده گویی دچار خواهیم شد.
بررسی خودسانسوری در آثار شاخص نظم و نثر دوره مغول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خودسانسوری اقدامی است که طی آن نویسنده با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و به منظور خویشتن داری و مصلحت اندیشی، در اثر خویش دست به سانسور می زند. خودسانسوری در واقع، انگیزه کنشی است که علت اصلی آن، درجه های گوناگونی از ترس است. ترس و هراس شدیدی که در عصر مغول در میان مردم وجود داشت، سبب شد نویسندگان و شاعران، در خلق آثار خود، این شیوه را در پیش گیرند و به روش های گوناگون خودسانسوری کنند. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، سعی بر این است که پدیده خودسانسوری در آثار شاخص منظوم و منثوم دوره مغول با تأکید بر نفثه المصدور، تاریخ جهانگشای جوینی، کلیات سعدی و دیوان حافظ بررسی شود تا علل خودسانسوری در این دوره و شیوه های مورد استفاده خالقان این آثار در خودسانسوری، مشخّص گردد. حاصل پژوهش بیانگر این است که خودسانسوری یکی از شیوه ها ی غیرمستقیم در انتقاد از اوضاع جامعه عصر مغول است. نویسندگان و شاعران در بیشتر موارد در پوشش های پنهان کارانه به بیان مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود پرداختند و این کار را با در پیش گرفتن تصنع و پیچیده گویی، ابهام گویی و ادبیات سمبلیک (به کار بردن استعاره، تمثیل، نماد و کنایه) انجام دادند. همچنین شیوه رندی و تغییر ابیات از دیگر شیوه های خودسانسوری است که تنها در دیوان حافظ شیرازی دیده شده است.
Conformité aux Schémas de Young dans Frappe-toi le cœur: Une Analyse Psychologique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article examine Frappe-toi le cœur d'Amélie Nothomb à travers la théorie des schémas précoces inadaptés de Jeffrey Young. Le roman explore des thèmes tels que la jalousie, l'amour conditionnel et la quête d'identité en illustrant les dynamiques complexes des relations familiales. En analysant la relation entre Marie et sa fille Diane, cet article démontre comment les schémas d'abandon, de méfiance/abus, de défectuosité/honte et de privation émotionnelle se manifestent et influencent profondément le développement psychologique de Diane. La jalousie de Marie et son incapacité à offrir un amour inconditionnel créent un environnement toxique qui pousse Diane à rechercher constamment la validation externe. L'amour conditionnel instauré par Marie exacerbe les conflits familiaux, nuisant à l'estime de soi de Diane et influençant ses choix de vie. Malgré ces obstacles, Diane entame un processus de réconciliation avec elle-même, illustrant la possibilité de transcender les traumatismes émotionnels et de trouver une identité authentique. L'utilisation de la théorie des schémas précoces inadaptés permet de comprendre les dynamiques émotionnelles sous-jacentes et les motivations des personnages, offrant une analyse profonde et nuancée de la psyché humaine. Frappe-toi le cœur est ainsi présenté comme une œuvre qui non seulement explore les aspects sombres des relations humaines, mais aussi la capacité de l'individu à la résilience et à la transformation personnelle.
.
اهمیت بلاغی ساختارهای نحوی در قصاید سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله غور در شگردهای سنایی در خلق زبان تعلیمی در قصاید اوست. ازاین رو، بعد از مقدمه ای کوتاه در مورد «بلاغت خطابی» و طرح چشم اندازی نظری در این مورد، به طرح برخی شگردهای نحوی سنایی در ایجاد «زبان خطابی» و بلاغت تعلیمی می پردازیم. بی شک، هنر سنایی در کاربرد الگوهای نحوی خلاصه نمی شود و از طرفی، طرح تمام الگوهای نحوی سنایی مجال گسترده ای می طلبد، اما در اینجا به بعضی الگوهای نحوی به ویژه کاربرد جملات شرطی و ساختار جمله های پایه و پیرو در قصاید او می پردازیم که شاکله زبان خطابی و آرایش موسیقایی بسیاری از قصاید او به شمار می رود. سنایی از طریق جمله های شرطی و ساختار جمله های پایه و پیرو، آمریت خود را در مقام واعظ اخلاق به نمایش می گذارد. گذشته از این، این ساختارها در موسیقی شعر او نیز نقش مؤثری دارند. ازاین رو، با تمرکز بر چند قصیده سنایی تلاش می شود الگوهای نحوی که سنایی برای ایجاد اقتدار در زبان وعظ و افزایش تأثیر کلام به کار گرفته است، معرفی شود.
بررسی تطبیقی جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 26
حوزههای تخصصی:
اشعار عاشقانه بر سه پایه اصلی عشق، عاشق و معشوق استوار هستند و در این بین، معشوق، اصلی ترین شخصیت شعر عاشقانه است. به گونه ای که حضور پررنگ او را در همه دوره های شعر فارسی می توان مشاهده کرد. وحشی بافقی (ف991ه.ق) و عصار تبریزی (ف792ه.ق)، از برجسته ترین شاعران ادب غنایی به شمار می روند که تا حدودی سیمای معشوق در اشعارشان به شیوه ای متفاوت با معشوق در سایر دوره های شعر فارسی ترسیم شده است. در این جستار با به کارگیری شیوه توصیفی تحلیلی، جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری به صورت تطبیقی در پنج بخش: تأکید بر جنسیّت معشوق، القاب و نام ها، وصفِ زیبایی های ظاهری، خصوصیّات رفتاری و انواع صُورِ خیال، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه جستار حاکی از آن است که در شعر هر دو شاعر، هم به خصوصیات ظاهری و هم خصوصیات رفتاری معشوق توجه کامل شده است و آشکارترین تفاوت آن با ادوار قبل و بعد، بی پروا بودن شاعر در وصفِ معشوق مذکر، نوع مواجهه عاشق با برخی خصوصیات رفتاریِ معشوق و همچنین بازتاب مکتب واسوخت در اشعار آن هاست.
مطالعه تطبیقی آزمون های قهرمانان اساطیری در حماسه های ملل مختلف «مطالعه موردی: اساطیر ایرانی، یونانی و هندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایت های وابسته به کلید واژه آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط عطف روایات و از مهم ترین بسترهای انگیزشی قهرمان برای کنش آغازین روایت ها است. آزمون های اساطیری با اهداف گوناگونی به اجرا درمی آمده اند و نه تنها خاص پهلوانان و قهرمانان؛ بلکه در جاهایی از اساطیر اختصاص به خدایان داشته اند. مسیر قهرمانی شخصیت های درخشان اسطوره ای از گذرگاه آزمون و در بوته امتحان قوای جسمانی و روحانی می گذرد . آزمون یکی از آیین هایی است که در میان تمامی اسطوره های ملل وجود داشته است و تاریخی به دیرینگی خود اسطوره دارد. آزمون شوندگان که اکثراً از طبقه پهلوانان در اساطیر می باشند گاه به صورت کاملاً دلخواه و اختیاری همچون رستم و اسفندیار، اقدام به پذیرش آزمون می کنند، گاه همچون هرکول و اولیس از سر اجبار تن به آزمون می دهند و سیلی از دخالت نیروهای مافوق طبیعی آن ها را از آزمونی به آزمونی دیگر می کشاند. آزمون ها گاه پذیرفته نمی شود و آزمون دهنده مجبور است به جای آزمون پذیرفته نشده آزمونی دیگر را از سر بگذراند. پهلوانان که آزمون شوندگان بی چون وچرای اساطیرند، هرکدام بدون استثنا به آزمون پاکی و بی گناهی مبتلا می شوند، از جمله رستم، اسفندیار و اولیس در مصاف زن جادو، گیلگمش در مصاف ایشتر و هرکول در مصاف هیپولیت و زنان آمازونی. پهلوانان آنجا که پای آزمون سنجش توانایی در میان است و باید زور بازوی خود را نشان دهند، متناسب با دشواری ها و سختی های آزمون تلاش می کنند و با موفقیت از آن ها گذر می کنند. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مطالعه تطبیقی آزمون های اساطیر در حماسه های ملل مختلف، از چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آن ها حکایت می کند؟
فضای خلوت گزینی و کشفیّات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارفان در خلوت و انزوای خود از رهگذر شهود و اشراق که ابزار معرفتی آنان است، به فضاهایی گام می نهند که عقل از ادراک آن عاجز و زبان از توصیف آن ناتوان است. فضاهایی که خاستگاه تجلّیات غیبی و مرموز آنان است. این فضاها به دستیاری وهم و خیال یا آمیزه هایی از هر دو ایجاد می گردد. دشواری فهم این فضاها از آنجا برمی خیزد که عموماً خیال و وهم دو نام برای یک حال ذهنی تصوّر می شود درحالی که خیال به دلیل ابتنایش بر محسوسات، با وهم فرق دارد. اگر چه این هر دو در ساختن عالم رؤیا دخیل اند. به سخن دیگر رؤیا محصول تقابل و تعامل دو نیروی واهمه و تخیّل است که خود با جهان واقع رؤیاروی می گردد. هدف از این پژوهش بازنمود احوال عارف، در لحظه های شهودی ورود او به این فضاها و نحوه تأثیرپذیری اش از این احوال روحانی است. دستاورد عمده این پژوهش درک این نکته است که انزوا و در خود فرورفتن عارف گاه زمینه ساز رؤیاهای عارفانه و کشاندن عارف به وادی تجربه های ژرف، متفاوت و در عین حال توصیف ناپذیر است. پژوهش حاضر داده های خود را از طریق روش کتابخانه ای به دست آورده و آن ها را با بهره گیری از روش توصیفی تحلیل کرده است.
خوانش مرزبان نامه طبق نظریه تبادلی پیتر بلاو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیتر بلاو یکی از نظریه پردازان مکتب مبادله بود که تلاش داشت نظریه ای را بپروراند که تلفیقی از رفتارگرایی و واقعیت گرایی اجتماعی باشد. هدف بلاو، فهم ساختار اجتماعی بر پایه تحلیل فراگردهای اجتماعی حاکم بر روابط میان افراد و گروه ها بود. تأکید بلاو بر فراگرد تبادل است که به نظر او بیشتر رفتارهای بشری را جهت می دهد و بر روابط میان انسان ها و نیز روابط گروه ها تسلط دارد. بررسی آثار نویسندگان در هر عصر و دوره ای و در هر ملتی، بیانگر نوع نگاه و اندیشه آن ها نسبت به محیط اطراف و مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... است. در این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای نگاشته شده است؛ داستان های مرزبان نامه، به عنوان یکی از آثار داستانی ادب کلاسیک، از منظر نظریه تبادل اجتماعی بلاو، مورد بررسی قرار خواهندگرفت تا به این پرسش پاسخ داده شود که شخصیت های داستانی در دو گروه رعیت و پادشاه، در این اثر در طی چه فرایندی از مبادلات اجتماعی در مقابل یکدیگر، رفتار خود را جهت می دهند؟ نتایج حاکی از آن است که از نگاه نویسنده این اثر داستانی، تصاویر گوناگونی از رفتار اجتماعی شخصیت ها به عنوان افراد یک جامعه آشکار می شود که ساختار مبادله، باعث سامان دهی آنها گشته است؛ سامان هایی نیرومند که هرچند در سطح فردی نمایان است، اما در ورای آن، یک ساختار قدرتمند نهفته است که خود را در فراگرد مبادله میان اعضای جامعه نشان می دهد.
تحلیل نقش «نمود» در آموزش فعل امر مستمر
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله نقد و تحلیل نقش نمود دستوری و واژگانی و متن در آموزش فعل امر و امر مستمر است. هدف اصلی، علاوه بر نقد و تحلیل موضوع، پرداختن به آموزش فعل امر مستمر و بیان زوایا و چالش های آن است. مشکل اینجاست که آموزشگران دستور زبان فارسی عموماً به صورت مباحث توجه دارند و چه بسا بر روی مباحث و تعاریف و اصطلاحات دستوری خیلی دقت نمی کنند و قاعدتاً مخاطبان نیز از فهم موضوع دور می شوند؛ نمونه هایی از این دست، وجه فعل و قید جمله و ... است که حتی بعضی از کتاب های دستور نیز موضوع را به خوبی درست بیان نکرده اند. این پژوهش زبانی-ادبی که با روش کیفی انجام یافته به شیوه تحلیلی –تشریحی به موضوع پرداخته است و روش گردآوری مطالب و داده ها نیز با استفاده از اسناد کتابخانه ای و یا از طریق جست و جوی الکترونیکی صورت گرفته است. در نهایت، یافته های تحقیق، به مسئله پژوهش که به دنبال شناخت فعل امر، امر مستمر و شناسایی ویژگی های آن بوده است پاسخ داده است؛ نمود دستوری، واژگانی و بافت را از عوامل لازم برای تعریف فعل امر و امر مستمر می داند و اثبات می کند فعل امر مستمر در صورتی تحقق می یابد که سایر نمودهای دستوری، واژگانی و بافت متن را در بر داشته باشد و بسنده کردن به پیشوند تصریفی «می» برای شناخت فعل امر مستمر کافی نیست؛ نیز ساخت دوگانه فعل امر نقد شده است.
بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 39
حوزههای تخصصی:
داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
جاندارانگاری و رویکرد اساطیری در شعر ده شاعر کودک و نوجوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
69 - 113
حوزههای تخصصی:
تخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینه آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفاده شاعران کودک و نوجوان قرار گرفته و آنان با بهره گیری از شگرد جاندارانگاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به ترسیم برآیندهای مشترکِ ذهنیت کودکان و دنیای اساطیر پرداخته اند. ماحصل این رویکرد، تکوین گونه ای از جاندارانگاری مبتنی بر ذهنیت اسطوره ای در شعر کودک است که در این پژوهش تلاش شده ابعاد و اشکال آن با تکیه بر آثار ده شاعر به شیوه توصیفی- تحلیلی، بررسی و تشریح گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران در این زمینه تعلق عاطفی کودکان به طبیعت را مد نظر دارند و با تأثیرپذیری ناخودآگاه از الگوی اسطوره آفرینی و انسان انگارانه کهن، از شگرد جاندارانگاری به گونه ای خاص و در سطح تخیل کودکانه بهره می گیرند؛ بدین واسطه، امکان می یابند پدیده ها و مظاهرِ طبیعت را در موقعیت موجودات ذی روح و جاندار، ظاهر نمایند و زمینه بازشناخت عاطفیِ عناصر طبیعت و اشیا را برای مخاطبان کودک فراهم سازند.
تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ با تمرکز بر نقش آیین ها و ادیان (زرتشتی، بودایی و اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ، نوعی توصیفِ ذاتی و درونی از سیر تاریخی مادرشهر (ام البلاد) خراسان است که با تکیه بر آثار و شواهد فارسی و عربی انجام شده است. این پژوهش درصدد شناخت هویت تاریخی بلخ با توجه به نقش ادیان است که برخی آن را مکه بلاد مشرق می خوانند. در عبورِ بلخ از گذر تاریخ، دشوار بتوان شاهدی بهتر از نقش ادیان پیدا کرد که در هویت بخشی این شهر آن را در تکوین فرهنگ «خود» بر سر زبان «دیگران» انداخته باشد؛ لذا این مقاله کوشیده است از عوامل و مؤلفه های فراوانی چون: رشد اقتصادی، تحلیل متون ادبی، وضعیت اقلیمی، دگرگونی های سیاسی و جامعه شناختی، به تحلیل نقش ادیان در فرهنگ شهری بلخ بپردازد. رویکرد تبارشناسانه فوکو، روش مناسبی برای خوانش تاریخ مورد نظر ما در بلخ تا گسترش اسلام در سراسر خراسان است. این رویکرد اجازه می دهد تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ، در ارتباط با ادبیات، تاریخ و ادیان بررسی شود و نشان دهد که چگونه دین توانسته است افق فکری، بنیاد معرفتی و یگانگی هویتی اقوام ساکن در بلخ را بدون گسست رقم زند. بررسی ها حاکی از آن است که دین اسلام به عنوان دین غالب در فرهنگ شهری بلخ نقشِ بسزا داشته است.
مناسبات بینامتنی میان حکایات مثنوی مولوی در دفتر اول با متون نظم و نثر فارسی (بر اساس نظریه ژارژ ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ازاین رو، می توان گفت که هیچ متن جدید و بکری وجود ندارد و هر نویسنده ای برای خلق اثر خود از آثار پیشینیان الهام می گیرد. در بینامتنیت دو متن باهم مقایسه می شوند: یک متن زیر و یک متن زبر. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب: حضور صریح و اعلام شده، پنهان و ضمنیِ یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. نگارنده در این نوشتار، ابتدا ریشه حکایات و اندیشه های عرفانی مولوی را در دفتر اول مثنوی در آثار عرفانی، داستانی، تفسیری، دواوین شعر و کتب تاریخی فارسی کاویده، سپس این حکایات را بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت به سه دسته تقسیم کرده است. در این مرحله، متن زیرین مثنوی مشخص شده است. این متن زیرین باید هم تقدم زمانی و تاریخی بر متون دیگر داشته و هم بیشترین شباهت را با روایت مثنوی داشته باشد. در نهایت شباهت ها و تفاوت های دو متن بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که مولوی بسیاری از کتب تاریخی، تفسیری، داستانی و عرفانی پیش از خود را خوانده و آن ها را در لابه لای مثنوی آورده است. هرچند در همه موارد بررسی شده، وی اندیشه های عرفانی و حکایات پیشین را برای نیل به اهداف عرفانی، کلامی و اخلاقی خود با تغییراتی همراه ساخته است.
سعدی واقعی و سعدی مستتر در دیباچه گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
103 - 113
حوزههای تخصصی:
در روایتپژوهی، بحث مؤلفههای ششگانه الگوی ارتباط روایی همیشه مسأله برانگیز بوده است. این مؤلفهها به صدای روایت مربوط میشوند که یا بیرونی است یا درونی. سعدی در بیرونیترین جایگاه است که بوستان و گلستان را نگاشته است. اما شیخ شیراز مؤلف مستتر هم هست که واسطِ سعدی واقعی و سعدی روایت گر است و تصویر برساخته در ذهنیت خواننده از شیخ شیرازی واقعی است. حال، صدای سعدی روایت گر، گلستان و به طریق اولی، دیباچه را به خواننده/روایتگیر انتقال میدهد. وانگهی، صدای سعدی شیرازی میتواند حاکی از ایدئولوژی وی در مقام مؤلف واقعی هم باشد. اما، بوستان و گلستان بلندگوی اعلان مواضع سعدی واقعی نیست، بلکه سعدی واقعی این نظرگاه را از رهگذر ابزارهای متنی تبیین میکند. دقیقتر، از طریق سعدی نویسنده یا مستتر بهتر میتوان درباره ایدئولوژی سعدی شیرازی واقعی سخن گفت. این مقاله، جایگاه سعدی واقعی و مستتر/نویسنده را در دیباچه گلستان بررسی میکند. توسل به سعدی نویسنده ممکن است راه حلی برای بحث درباره تضادها و تناقض ها و گفته های منسوب به سعدی واقعی محسوب شود، چه از این نظر، گلستان و بوستان دیگر آثار از آن سعدی نویسنده محور است تا سعدی واقعی که در تذکره ها ذکر شده است.