فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزههای تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
بررسی درون مایه های گوتیک ادبی در رمان های صانع الظلام و نگهبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
407 - 439
حوزههای تخصصی:
تامر ابراهیم و پیمان اسماعیلی دو نویسنده معاصر مصری و ایرانی در حوزه ادبیات داستانی و ژانر گوتیک هستند. رمان های «صانع الظلام» و «نگهبان» از جمله آثار این دو نویسنده در ژانر گوتیک یا ادبیات وحشت است؛ پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به دنبال تحلیل و بررسی مؤلفه های ادبیات گوتیک در دو رمان مذکور است. در این پژوهش، سه مؤلفه ی شخصیّت پردازی، مکان، زمان، به عنوان مؤلّفه ها و اصول برجسته سبک داستانی گوتیک در دو داستان مذکور مورد پردازش قرار گرفته است. دستاوردهای تطابق این مؤلفه ها، نشان می دهد که شیوه های خلق اثر گوتیکی در هر دو رمان بسیار مشابه است؛ شخصیت های گوتیکی هر دو رمان، شخصیت هایی جادویی و سحرآمیز و دارای ویژگی های روانی و ظاهری منفی و گاه متضاد هستند. زبان بیان مؤلفه های گوتیک در رمان «صانع الظلام» نمادین بوده اما در رمان «نگهبان» نویسنده با زبانی ساده تر، واقعیات را بیان می کند.زمان در هر دو داستان شب است که فضایی مناسب تر برای ایجاد خوف و اضطراب می باشد. تامر ابراهیم برای بیان برخی حقایق هول انگیز تاریخ بشر، فضاهای مرعوب و دهشتناک قصرهای پادشاهان را به عنوان مکانی برای روایت داستان خود قرار داده اما مکان، در رمان «نگهبان»، محیط کوهستان سرد و دورافتاده است. هر دو نویسنده، برای بیان دیدگاه ها و باورهای خود از شیوه های خیال انگیز، نمادین و رئالیسمی بهره برده اند.
ناسیونالیسم ایرانی و عربی در داستان های فارسی جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
137 - 182
حوزههای تخصصی:
داستان جنگ فارسی یکی از جریان های مهم در ادبیات معاصر فارسی است. یکی از موتیف های موجود در این آثار اشاره به جنبه هایی از گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و عربی است. در این پژوهش به بررسی جنبه های ایدئوژیک بازنماییِ راویانِ آثارِ داستانی جنگ ایران و عراق در ارتباط با ناسیونالیست های ایرانی (شامل سو ژهای گفتمان پهلوی) و عرب (شامل سوژه های گفتمان بعث) پرداخته می شود. برای این منظور، مفصل بندی ناسیونالیسم یا تخطئه آن در پیکره ای شامل 30 هزار صفحه از آثار داستانی جنگ (شامل آثاری که تحت عنوان «داستان دفاع مقدس» طبقه بندی می شوند و آثاری که رویکردی متفاوت دارند) در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، به صورت کیفی، بررسی می شود. بررسی این آثار، پیوندِ هویتِ مشارکان گفتمان (شامل تولیدکننده و مصرف کننده) و شیوه بازنمایی و تفسیر آنان را روشن می کند. بررسی این آثار نشان می دهد که بیشتر آثارِ نویسندگان متشرع و انقلابی، ناسیونالیسم ایرانی و عربی را تخطئه می کنند؛ ایجاد تقابل اسلامی/ ایرانی و ترجیح سویه اسلامی، مخالفت با تجددگرایی و غرب گرایی در ناسیونالیسم ایرانی (و خرده گفتمان پهلوی) از جنبه های مهم تخطئه این گفتمان است. در بعضی دیگر از آثار که نویسندگان هویتی اسلامی- ایرانی دارند و تقابلی میان هویت ایرانی و اسلامی ایجاد نمی کنند، خرده گفتمان پهلوی که نماینده ناسیونالیسم ایرانی بیشینه است در چهارچوب ناسیونالیسم میانه و کمینه تخطئه می شود؛ در مواردی در آثار این دسته، جنبه هایی از ناسیونالیسم بیشینه مفصل بندی می شود. در دسته ای دیگر از آثار که هویت نویسندگان آن ها شامل جنبه هایی از جهان وطنی می شود، بیشتر نسبت به ارزش های ناسیونالیستی افراطی ایرانی و عربی بی اعتنایی می شود و به ارزش های جهان وطنی یا ناسیونالیسم میانه و کمینه توجه می شود. دسته ای دیگر، نشانه های ناسیونالیسم ایرانی افراطی و جهان وطنی را مفصل بندی می کنند و ناسیونالیسم عربی را به چالش می کشند.
اندیشه وجودی در «شعله های آب» از مرتضی مردیها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
183 - 233
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مهم ترین فلسفه های قرن بیستم است که به مسائل انسان که امروز «وجودی» نامیده می شوند، می پردازد. مسائلی مانند معنای زندگی، مرگ و رنج. این فلسفه از جهت اهمّیتی که برای مقام انسان قائل است و او را صاحب قدرت اراده و آفرینندگی می داند، شایسته توجّه است. تأثیر فلسفه وجودی اگزیستانسیالست بر نمایشنامه و رمان ها گویاتر است تا رساله های فلسفی. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بازتاب این فلسفه در داستان بلند «در شعله های آب» از «مرتضی مردیها» پرداخته می شود. ترتیب بیان موضوع ها به گونه ای است که سیر تدریجی اندیشه های نویسنده-راوی را از مرگ اندیشی که حاصل مواجهه انسان با حقیقت هستی است، تببین می کند. آنگاه، بیداری رنج آمیز شخصیّت داستانی را که برخاسته از این خودآگاهی است تا چگونگی ایمان به خداوند در مقام آگاهی جاودانه جهان و اتحاد عاشقانه با او روشن می سازد؛ زیرا تنها راه رسیدن به جاودانگی روحی و جسمانی است. در این پژوهش کوشش نهایی بر معرفی و تبیین ساختار اگزیستانسیالیست در رمان «در شعله های آب» از مرتضی مردیها است که بنا بر آن، رویکردهای استحسانی و اخلاقی و ایمانی هرکدام با زیرشاخه های متعددش در تار و پود اثر درهم تنیده شده است.
تحلیل حکایت های بازنویسی شده کلیله و دمنه براساس انواع اقتباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایات و داستان های کهن (کلیله و دمنه) به دلیل داشتن ظرفیت های آموزشی و مضامین عالی و ناب تربیتی، منابع بسیار مناسبی برای تربیت، پرورش و شکوفا کردن استعدادهای کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. هدف پژوهش حاضر تحلیل داستان های بازنویس شده کلیله و دمنه بر اساس انواع اقتباس است. روش تحقیق به صورت تحلیل محتواست. ضمن بررسی تعریف اقتباس و انواع، نویسندگان برای انجام یک اقتباس خلاق و مناسب راهکارها و معیارهای مختلفی را ارائه داده اند. انتخاب عنوان مناسب و خلاق، استفاده از شگردهای سپید نویسی و شکاف گویا، خلاقیت در شروع و پایان بندی داستان ها، گسترش طرح حکایت و قصه های کهن از طریق افزایش تعداد حوادث داستان، افزایش کشمکش ها و.. از مهم ترین مولفه های یک اقتباس خلاق و آزاد از متون کهن از جمله کلیله و دمنه است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان آثار بررسی شده چهار گروه بازنویس، علیرغم آن که هر چهار گروه از معیارهای بازنویسی خلاق استفاده ی چندانی نکرده اند؛ اما داود لطف الله و مژگان شیخی، بر حسب میانگینی که به دست آمد، نسبت به دو بازنویس دیگر یعنی مهدی آذر یزدی و رضا شیرازی، بیشتر از شاخصه های اقتباس خلاق در داستان های خود استفاده نموده اند.
بررسی تطبیقی سطوح فکری غزلیات حافظ و سنایی با استفاده از تئوری ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
179 - 205
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله برّرسی تطبیقی سطح فکری غزلیات حافظ و سنایی با تأکید بر نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن است. گلدمن در شیوه خود می کوشد تا ارتباط ساخت درونی اثر را با ساخت فکری (جهان بینی) طبقه اجتماعی نویسنده آشکار کند و به عقیده او هرچه این رابطه محکم تر باشد، اعتبار هنری آن نیز بیشتر است. فرضیه نویسندگان بر این مسأله تأکید دارد که ساختار ذهنی جامعه سنایی موجب شد تا غزلیات وی از حیث سطح فکری در سه دسته عاشقانه، عارفانه و قلندرانه و عقلاءالمجانین و ساختار اجتماعی زمانه حافظ موجب شد تا سطح فکری غزلیاتش در حد یک متفکّر منتقد اصلاح طلب نمایان شود. نتایج پژوهش با استفاده از روش تطبیقی حکایت از آن دارد که سطح فکری غالب بر اشعار حافظ تغییر ساختار وضع موجود و تحقق عدالت بوده و سطح فکری اشعار سنائی به دلیل اشتمال بر دلالت های معرفتی، وضعیتی و به ویژه دلالت هنجاری، از ابعاد و قابلیّت های مهمّ مدنی و سیاسی برخوردار است.
موجودات و جانوران فراطبیعی در شاهنامه و مقایسه آن با حماسه گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروهای فراطبیعی، نیروهای ویژه ای را گویند که در انسان ها، جانوران و حتی در اشیاء به صورت بالقوه وجود دارد و در شرایطی خاص، اعمالی غیر قابل باور را به ظهور می رساند که ریشه باور به وجود این نیروها را در زمان های باستان باید جست. در اسطوره های کهن این موجودات ماوراءطبیعی ناتوانی ها و کاستی های شاهان و پهلوانان را در نیل به هدف جبران می کنند. اعتقاد به این نیروها را در آثار کهن و ارزشمند ادبی همچون گیلگمش، شاهنامه، رامایانا، ایلیاد و اودیسه می توان مشاهده نمود، از این رو جستار حاضر به بررسی موجودات فراطبیعی در دو حماسه کهن ارزشمند؛ یعنی شاهنامه و گیلگمش اختصاص یافته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و نگارندگان در پی آنند که تأثیر نیروهای فراطبیعی در کدام حماسه، مشهودتر است؟ نتایج بررسی نشان می دهد که موجودات و جانداران فراطبیعی در شاهنامه از نظر تنوع، نقش و کارکرد بر حماسه گیلگمش برتری دارد، به گونه ای که برخی بعضی از این موجودات و جانوران در روند حماسی و ملی اثر، نقشی اساسی و پراهمیتی ایفا نموده اند.
واکاوی سویه های «تعریض» و کارکردهای آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35 - 68
حوزههای تخصصی:
تعریض یا گواژه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز است که در آثار ادبی، به ویژه حماسه از گستردگی بالایی برخوردار است. این شیوه بیان هنری در شاهنامه، به عنوان عالی ترین اثر حماسی، بازتابی فراگیر دارد. فردوسی آگاهانه و با اشراف بر دقایق سخن پهلوانی از ظرفیّت های گوناگون تعریض در جهت غنی تر نمودن اثر خویش سود می جوید. این پژوهش می کوشد به بررسی و تحلیل کمّی و کیفی تعریض در شاهنامه از سه دیدگاه «ساختار سخن تعریضی»، «محتوای سخن تعریضی» و «سطوح شخصیتی در تعریض» بپردازد. بررسی ها آشکار می سازد ساختار سخن تعریضی را می توان به زبانی و ادبی تقسیم بندی کرد. در بخش زبانی شیوه های بیان تعریض متنوّع، گسترده و به زبان عامه نزدیک است. در بخش ادبی نیز، تعریض ها در ساختار صناعتی با خاستگاه مردمی، هم چون تمثیل، کنایه، استعاره تهکمیّه و... نمود می یابند. به دلیل ماهیّت روایی شاهنامه تعریض های زبانی بسامد بالاتری دارند. درون مایه تعریض های شاهنامه نیز در خور تأمل است که اهم آن عبارتند از تعریض های ساختاری وابسته به بافت روایت، تعریض به جنگ آوری و پهلوانی، تعریض به عدم خردمندی و... . در بحث طرفین گفت وگو نیز بیش ترین تعریض ها از زبان پهلوانان غیرهم نژاد و سپس پادشاهان بیان می شود و گاه فردوسی نیز در مرزشکنی های روایی به شخصیت ها تعریض می زند. هم چنین تعریض در شاهنامه دارای سه کارکرد و هدف اساسی ازجمله نقش اندرزی و تنبیهی، تحقق حوادث منطقی داستان، آگاهی فردوسی از اثربخشی تعریض در روایت حماسی است.
تحلیل گفتمان بوم گرایانه ادبیات کودک و نوجوان مطالعه موردی (توپیک له سه ر ئاو، سیمرغ پدربزرگ من بود)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
87 - 110
حوزههای تخصصی:
نیمه دوم قرن بیستم میلادی، مصادف بود با به وقوع پیوستن مشکلات و دغدغه های زیست محیطی در جهان که همگی ناشی از فعالیت های ویرانگر انسان در طبیعت بود. چنین دغدغه هایی به شکل گیری جنبش های زیست محیطی در سراسر دنیا انجامید که همه آن ها تلاش های خود را بر حفاظت از طبیعت، متمرکز کرده بودند. در این بین، رویکردهای جدیدی در ادبیات شکل گرفت که پژوهش های ادبی و بینارشته ای را تحت تأثیر قرار داد. نقد بوم گرا به عنوان یکی از این رویکردهای علمی وارد حوزه مطالعات بینارشته ای شد و در آثار ادبی به دغدغه های محیط زیست، عواقب و پیامدهای بی توجهی به آن، ارائه راهکارها برای برون رفت، حفظ محیط زیست و... پرداخته شد. ادبیات کودک و نوجوان به عنوان یکی از انواع مهم ادبیات، از این قاعده مستثنا نبوده و شاعران و نویسندگان زیادی دغدغه های زیست محیطی را وارد قلمرو ادبیات کودک کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت تطبیقی، به بررسی و تحلیل چگونگی بازنمایی طبیعت در ادبیات کودک و نوجوان با تکیه بر تۆپێک لە سەر ئاو و سیمرغ پدربزرگ من بود، پرداخته و از منظرهای نقد نحوه مصرف و بکارگیری منابع طبیعی، تأثیرات مخرّب انسان در محیط زیست، لزوم حفظ و ایجاد تعادل بین توسعه انسانی و حفاظت از طبیعت به عنوان ارزشی خدادادی، روابط تعاملی میان انسان و موجودات بر اساس دیدگاه های انسان محور، رمان های مذکور تحلیل شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در هر دو رمان نویسندگان سعی کرده اند مفاهیم زیست محیطی را در ساختاری کودکانه بازگو کنند که خود در تثبیت لزوم اهمیت به محیط زیست و آموزش آن در کودکی اثرگذار است.
بررسی آشنایی زدایی در ساخت و کاربرد واژگان در اشعار خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
165 - 179
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در فرمالیسم، آشنایی زدایی است. در این روش، شاعر با تکیه بر اصل غرابت و تازگی زبان، شگردها و فنونی را به کار می برد که در نهایت موجب بیگانه شدن متن در چشم مخاطبان می گردد. هنجارگریزی از روش های اصلی و مؤثر این شیوه است. لیچ انواع آشنایی زدایی را به هشت دسته آوایی، معنایی، نحوی، واژگانی، سبکی، گویشی، نوشتاری و باستانی تقسیم کرده است. در شعر فارسی، خاقانی شروانی از شاعران هنجارگریزی است که با تکیه بر ذوق سرشار و خلاقیت هنری در اشعار خود ویژگی هایی را به کار برده که سبک شعر ی اش را از دیگر شاعران متمایز ساخته است. بخش زیادی از آشنایی زدایی های موجود در اشعار او مربوط به ساخت و کاربرد واژگان است. این مقاله با هدف بررسی ساخت واژگان و کاربرد انواع آشنایی زدایی در واژگان شعر خاقانی تدوین شده است. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با محوریت قراردادن دیوان اشعار او به بررسی این پژوهش پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که بخش عظیمی از برجستگی ها و دشواری های شعر خاقانی، ناشی از کاربرد انواع آشنایی زدایی در حیطه واژگان است. خاقانی پیوسته با آفرینش واژگان و ترکیبات جدید و نیز با استفاده از کلمات نامأنوس زبان ترکی و دیگر زبان ها، واژگان مربوط به ادیان و علوم مختلف، تعابیر عامیانه و نیز استفاده از اشکال غیر رایج واژگان توانسته است، تازه ترین تصاویر شعری را ارائه دهد و بر تازگی زبان خود بیفزاید.
پیکرگردانی و دگردیسی سنگ شدگی در قصه ها و افسانه های کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بن مایه های اساطیری و نمادین در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی به صورت جماد است. در پیکرگردانی شکل و ماهیت موجودات با استفاده از نیروی ماورء الطبیعی شخص یا شیء از حالتی به حالت دیگر تغییر می یابد. در واقع این نوع پیکرگردانی نماد از دست دادن پویایی و حیات روانی است که فرد را برای مدتی از مسیر کمال باز می دارد. در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی و دگردیسی به اشکال مختلف دیده می شود، که یکی از موارد پیکرگردانی انسان به جماد است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و نیز تحقیقات میدانی انجام شده، به این صورت که با بررسی پنجاه قصه از قصه ها و افسانه های کُردی، پنج مورد دگردیسی و تبدیل پیکره انسان به سنگ یافت شد که با بهره گیری از نقد اسطوره ای به بررسی ریشه های سنگ شدگی در آن ها پرداخته، سپس نحوه مواجهه افراد و نیز علل و ابزارهای لازم جهت رهایی از این تغییر تبیین شده است. از آنجا که مطالعه این قصه ها ما را با بستر اسطوره ای آن ها آشنا می سازد، لذا تلاش بر آن است تا با شناخت ساختار قصه ها وجه مشترک این بن مایه را با اساطیر سایر ملل مقایسه کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که انعکاس باورهای اسطوره ای با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر در قصه ها و افسانه های کُردی گویای نامیرایی و پویایی این باورهاست که با رمزگشایی و واکاوی می توان ریشه مشترک این دیدگاه اساطیری را کشف و تفسیر کرد.
مقایسه دو تحریر از انیس الطالبین و عده السالکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
1 - 23
حوزههای تخصصی:
انیس الطالبین و عدهالسالکین از کتب عرفانی مهم قرن هشتم است که در شرح مقامات و اقوال خواجه بهاءالدین محمد نقشبند، بنیان گذار سلسله نقشبندیه، اندکی پس از درگذشت او به رشته تحریر درآمده است و با فاصله کمی پس از تألیف، تلخیصی از آن، صورت گرفته است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا از این اثر تحریری مختصر فراهم آمده است. ازآنجاکه متن مفصل انیس الطالبین به چاپ رسیده ولی متن مختصر آن هنوز منتشر نشده است، نگارندگان پیش از چاپ متن مختصر، بر اساس نسخ خطی موجود از آن و نیز متن چاپی تحریر مفصل، به مقایسه آن ها پرداخته و کوشیده اند تا تفاوت های دو تحریر انیس الطالبین و عده السالکین را نشان دهند. در پژوهش حاضر نخست به جایگاه مؤلف و اثر پرداخته شده و پس از آن با به دست دادن نمونه های متنی و جداول مقایسه ای، تفاوت این دو تحریر از جنبه های مختلف بررسی شده است. نتیجه بررسی دو تحریر این است که متن مختصر صرفاً، تلخیصی از متن اصلی نیست؛ بلکه مؤلف تحریر مختصر با کاستن و افزودن و تغییر در عبارات، جملات و حکایات کتاب، تألیف مستقلی از این اثر فراهم آورده است. ازاین رو تصحیح، انتشار و پژوهش درباره تحریر مختصر به مثابه اثری مستقل ضروری است.
تحلیل نقش های نشانه ای در دو شعر حافظ موسوی و ودیع سعاده: رویکرد امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
643 - 668
حوزههای تخصصی:
نقش های نشانه ای از دیدگاه اُمبرتو اکو (1932-2016م) نشانه شناس ایتالیایی رابطه همبسته دوسویه میان دو نقشگر بیان ومحتوا است که در بستری فرهنگی و براساس رمزگان برآمده از دانش دانشنامه ای پدید آمده است. شعر "مکالمه غیابی" از حافظ موسوی شاعر معاصر ایرانی و «إنّها الکلمات الأخیره... وها أنا أهجرها» (این آخرین کلمات است... و بدان که من آنها را رها می کنم) از ودیع سعاده شاعر لبنانی دارای لایه های فرهنگی و گفتمانی پربسامدی است که با زبانی تصویری به ترسیم اغراض این دو شاعر می پردازد. نظر به تعدد رابطه قراردادی میان بیان و محتوای این دو شعر، بر آن شدیم تا با روش توصیفی_ تحلیلی و از منظر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی شیوه های تولید نقش های نشانه ای در این دو شعر براساس نظریه نشانه شناسی اُمبرتو اکو بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است کهپیوستار مادی بیان و محتوای این دو شعر، شامل دگرماده های انگیخته و اختیاری با بسامدی مشترک است. فعالیت های فیزیکیِ دو شاعر برای تولید بیان، منحصر در بازشناسی، واگویه و ابداع است که محرک های برنامه ریزی شده بیشترین بسامد را دارند.
رسوم خانقاه ونمادهای آن از دیدگاه مولانا در غزلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارفان بزرگ هر یک دارای زبان و نظام تصویری و نمادین خاصی هستند. آن هایی که تجربه های ناب شخصی داشته اند، تصاویر و تعابیر شخصی مختص به خود دارند . مولانا از هر چیز و هر کسی، با توجه به تداعی معانی ای که در ذهن او صورت می گرفته است، به واژگان معنی رمزی داده است. وسعت دایره رمزپردازی مولانا شامل حیوانات، گیاهان، صور فلکی، اسطوره ها، پیامبران و ... است؛ از این روی، بررسی تمام جنبه های رمزپردازی و اصطلاحات عرفانی در غزلیات مولانا نیازمند تحقیقات بسیار گسترده ای است. در پژوهش حاضر نمادهای خانقاهی در غزلیات مولانا بررسی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که: آداب و رسوم خانقاهی و نمادهای آن در شعر مولوی چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج نشان می دهد که مولانا در ایجاد معانی جدید رمزی از انواع واژگان و اصطلاحات استفاده کرده است. مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر نیز در این نکته است که ، با توجه به خلاقیت مولانا در رمزپردازی، غزلیات مولانا را نمی توان با توجه به اصطلاحات عرفانی ای که در کتب صوفیه آمده است، تفسیر نمود؛ زیرا اصطلاحات عرفانی وضع شده، نشان دهنده ذهن آگاه نویسندگانی است که مشرب فکری خاص خود را دارند. برخی از آداب و رسومی که در دیوان شمس معنی نمادین یافته اند ،عبارتند از : پیر، طعام ، فراشی ،سماع و ... است . هدف این پژوهش بازتاب نمادهای خانقاهی در دیوان شمس مولوی است. روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای است و تحلیل متن از طریق شواهد به دست آمده است.
بررسی برگردان اسامی خاص در مستند «معالم من خوزستان» شبکه الکوثر بر اساس نظریه ون کویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامع پساکرونایی و بازگشت شوق و انگیزه مردم برای تبادل فرهنگ ها و سیروسفر، نیاز به ترجمه بیش ازپیش احساس می شود. در این میان، شاخه های متفاوت صنعت گردشگری با ترجمه شفاهی مرتبط شده است. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به مناسب ترین راهکارها در ترجمه اسامی خاص گردشگری و اطلاع از بیشترین راهبرد به کاررفته از راهبردهای نظریه ون کویلی[1] (2007) در این مستند و آشنایی با چالش های آن است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد که در آن 200 اسم خاص از مستند گردشگری-تاریخی «معالم من خوزستان» (به فارسی خوزستان در یک نگاه) که از شبکه بین المللی الکوثر پخش شده است، استخراج شده و پس از مقایسه نمونه های موجود در دو نسخه فارسی و عربی مستند، بر اساس نظریه ون کویلی موردنقد و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که راهبرد عدم ترجمه، بازتولید و نسخه برداری، بیشتر از موارد دیگر استفاده شده است. در حوزه گردشگری، راهبرد عدم ترجمه، بازتولید و نسخه برداری از مناسب ترین راهبردهای ترجمه به شمار می رود؛ زیرا معرفی جاذبه های منحصربه فرد یک منطقه، از اهداف مترجم در این نوع متون است که باید با ذکر نام اصلی خود، حفظ و متمایز شود. راهبردهای دیگر به ترتیب؛ بازتولید به همراه تطبیق با سیستم آوایی واجی زبان مقصد، حذف، عدم ترجمه به همراه توضیح اضافی، جایگزینی با یک معادل در زبان مقصد می باشند. [1]. Van Coillie, J.
انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری ، (با رویکردی به علم، عشق و مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
178 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعاتی که فلاسفه و عارفان شرقی بدان پرداخته اند مسئله انسان شناسی است و از مولفه های مهم مربوط به آن شناخت مرگ، عشق و علم انسان است که علم به این موضوعات در سرنوشت آدمی تأثیر به سزایی دارد، انسان معاصر با توجه به مکاتب و نظریه های مختلف در این مورد دچار سردرگمی شده است مطالعه در باب این موضوعات باعث برطرف شدن برخی ابهامات ذهنی و انتخاب مسیر درست زندگی خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری با رویکرد به علم، مرگ و عشق به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته های پژوهش: از تشابهات اندیشه دو شاعر: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در ارتقای مقام انسان را کسب علم می دانند، مولانا سه علم، علم تجربی، علم شغل و علم صوفیانه را باور دارد،عنایت او به علم صوفیانه است. اما اقبال به علم حصولی و حضوری معتقد است. در مورد مرگ هر دو شاعر مرگ و جاودانگی را برای تمامی انسان ها محتوم می دانند. مولانا نوع زندگی و مرگ شخص را بازت اب ض میر و دل آدم ی می داند اما اقبال می گوید: جاودانگی حقیقی زمانی مطلوب است آدمی گوهر وجودی مفهومِ خودی را بشناسد. عشق از نظر هر دو از سوی خدا آمده است مولانا غایت و نهایت عشق را وصول به حضرت حق می داند . اما از نظر اقبال عشق به خدا در نهاد آدمی موجود است و اگر لحظه ای عشق به خدا از آنها گرفته شود نابود می شوند.
رعایت اصول نگارش و ویرایش فارسی در نوشتار دانشجویان: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
99 - 130
حوزههای تخصصی:
دانشجویان در زمان نگارش با مشکلاتی مواجه می شوند که اغلب به خاطر نداشتن دانش کافی درباره اصول نگارش است؛ چنین نقص ها و کمبودهایی از عوامل پرشماری ریشه میگیرد که بی تردید نبود آموزش درست و کافی در دوره های پیش از دانشگاه از مهم ترین آن هاست. از طرفی ارزشیابی این مهارت تا حدّی سلیقه ای است و یافتن راهی برای سنجش دقیق آن، ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش، یافتن نقاط ضعف و قوت مهارت نگارش فارسی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاهی و همچنین طراحی ابزاری برای سنجش نگارش فارسی بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی است و به شیوه توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان رشته های آموزش زبان انگلیسی، ادبیات فارسی، برق، روانشناسی، ریاضی، شهرسازی و علوم مهندسی دانشگاه سلمان فارسی بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این مطالعه، تعداد 103 دانشجوی دوره کارشناسی بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت انجام این تحقیق، موضوعی با محتوای «دانشگاه خود را توصیف کنید» به دانشجویان داده و از آن ها خواسته شد، تا درباره آن یک متن با دست کم چهار پاراگراف بنویسند. سپس پژوهشگران، متن های دانشجویان را بر اساس شیوه نامه، ارزیابی نمودند و نمره های دانشجویان رشته های مختلف مقایسه گردید. در پایان، تحلیل داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 21 انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات توانایی نوشتن دانشجویان، میانگین نمرات دانشجویان از لحاظ هنجارهای نگارشی و نمرات مهارت نگارش آن ها تفاوت معنی داری وجود دارد ؛ رشته درسی در مقطع دبیرستان بر میزان مهارت نگارش دانشجویان تأثیر ندارد؛ بین میانگین نمرات مهارت های نگارشی ازلحاظ عناصر زبانی و ادبی و محتوای نگارش دانشجویان تفاوت معنی داری وجود ندارد و بین مهارت نگارش دانشجویان پسر و دختر، سن دانشجویان با میزان مهارت نگارش آن ها، میزان مهارت نگارش ورودی های قدیمی تر در دانشگاه در مقایسه با ورودی های جدیدتر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نگاهی به لغزش ها و خطاهای موجود در دیوان سیف اسفرنگی تصحیح فرزاد جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
457 - 483
حوزههای تخصصی:
سیف الدین اسفرنگی از شاعران اواخر سده ششم و اواسط سده هفتم ه.ق است. تنها اثری که از این شاعر برجای مانده دیوان اوست. دیوان اسفرنگی نخست بار در سال 1357ش در پاکستان تصحیح و چاپ سنگی شده است. این دیوان در سال 1396 توسط فرزاد جعفری تصحیح شد؛ نسخه های چندی از این اثر در دست است که می توان به نسخه های کتابخانه عمومی دولتی روسیه،نسخه کتابخانه گنج بخش پاکستان، دستنویس کتابخانه طوپقاپوسرای ترکیه، دستنویس کتابخانه سپهسالار و ... اشاره کرد. جعفری از میان نسخ، نسخه کتابخانه دولتی روسیه(A )را نسخه اساس برگزیده و از دیگر نسخه ها نیز در تصحیح بهره برده است. با این که تصحیحی که ارائه شده علمی و منتقدانه است ولی خطاها و لغزش هایی در آن دیده می شود و در پاره ای موارد بی دقتی در تصحیح آشکار است. مقاله حاضر تلاش دارد به روش علمی و انتقادی برخی از این خطاها و لغزش ها را آشکار کرده و تصحیح نماید.
بررسی ساختاری بازنویسی های مژگان شیخی از حکایات گلستان سعدی برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نویسندگان پرکار در زمینه بازنویسی متون کهن ادبی، خانم مژگان شیخی است که برخی از حکایات گلستان، بوستان، کلیله ودمنه، قابوسنامه، منطق الطیر و... را برای کودکان بازنویسی کرده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخآن های به بررسی ساختاری داستان های بازنوشته ی این نویسنده از شش حکایت گلستان سعدی برای کودکان و مقایسه ی آن ها با متن اصلی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در چارچوب کلی اثر تغییر محسوسی صورت نگرفته، اما پیرنگ بازنوشته ها گسترده تر از متن اصلی شده است. توصیف عملکرد و ظاهر شخصیت ها، افزایش گفت وگوها و در نمونه هایی واگویه های درونی، از شگردهای بازنویس برای جذاب ترکردن داستان است. لحن گفت وگوها، از صورت ادبی و شاعرانه به لحنی ساده و تا حدودی متناسب با شخصیت ها تغییر کرده است. زاویه دید در تمام متن های بازنوشته، راوی دانای کل است که بازنویس در بعضی حکایت ها زاویه دید را به زاویه دید نمایشی نزدیک کرده، ولی تغییری در محتوا و درون مایه ایجاد نکرده است. شیخی در نام گذاری اشخاص ابتکاری نداشته و از اسامی عام به کاررفته در متن اصلی استفاده کرده است. زبان در متن بازنوشته، ساده و رسمی است؛ اما گاهی واژه های دشوار، جملات طولانی، حذف های نادرست و استفاده زیاد از حرف ربط «و» بین جملات، به سادگی و روانی متن آسیب رسانده است. در تمام داستآن ها به طور چشمگیری از اصطلاحات و کنایه های عامیانه، استفاده شده است که برخی برای مخاطب نامفهوم و دشوار است. با آنکه بازنویس در پرداخت اثر گاهی به موفقیت هایی دست یافته است، اما نیاز است که بازنوشته های خود را به ظرافت ها و شگردهای هنری سعدی بیشتر نزدیک کند.
معرفی یوسف و زلیخای صاحب اصفهانی و مقایسه محتوایی روایت آن با روایت یوسف و زلیخای طغان شاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از داستان های عبری است که روایت آن در سوره ای با نام یوسف در قرآن کریم آمده است. این داستان بعد از ورود اسلام به ایران مدّنظر بسیاری از ادیبان قرار گرفت و در روایت ها و اوزان مختلفی به نظم درآمد. از مهم ترین یوسف و زلیخاهایی که اکنون در دسترس دانش دوستان است، می توان به یوسف و زلیخای طغان شاهی و یوسف و زلیخای جامی اشاره کرد که دو روایت متفاوت را بازگو می کنند. محمدکاظم صاحب اصفهانی ملقب به مسیح البیان از شاعران عهد عالم گیر، از ایران به هند سفر می کند و ضمن اشتغال به داروغگی دارالشفای پادشاهی، با طبع موزون خود، آثاری را به یادگار می نهد. ازجمله مثنوی های او صباحت یوسفی است که شاعر آن را در بحر خفیف به رشته نظم کشیده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن معرفی کامل اثر، روایت آن را با روایت یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی مقایسه نموده اند. نتیجه به دست آمده این است که ازنظر نوع روایت، زبان، وزن و مضمون سازی های ادبی، تفاوت آشکاری بین این دو اثر وجود دارد. نوع پژوهش بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی، متن یادشده بررسی شده است.