فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
75 - 109
حوزههای تخصصی:
شاعر در زمان سرایش با ضمیر ناخودآگاه ارتباط می یابد و محتویّات آن را به مخاطب عرضه می کند. بنابراین شناخت و بررسی آرکی تایپ ها از جمله آرکی تایپ سایه ابعاد پنهان شخصیت شاعر را به ما می شناساند. این آرکی تایپ یکی از مهمترین آرکی تایپ هاست که بخش پنهان و تاریک تر ضمیر ناخودآگاه را نشان می دهد. سایه در شکل منفی شامل تمامی امیال و فعّالیّت های غیراخلاقی و منع شده است و در شکل مثبت لازمه ادامه زندگی. این نوشتار بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که با نگاهی جهانی وجود شباهت بین آثار ادبی را برآمده از روح مشترک بشری می داند، با نگاهی روان شناسانه به اشعار فروخ فرخزاد و سیلویا پلات می پردازد. نگارنده در این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی آرکی تایپ سایه را در شعر این دو شاعر بررسی و مقایسه می کند. این بررسی تطبیقی علاوه بر کشف لایه های پنهان ضمیر ناخودآگاه شاعران مورد بحث، نقاط اشتراک و افتراق فرهنگی اجتماعی جامعه آنان را نیز نشان می دهد. به عنوان مثال فراوانی برخی نمودهای کهن الگوی سایه چون احساس حقارت، ترس و خشم و خشونت در شعر سیلویا نسبت به شعر فروغ، علاوه بر این که نشان دهنده شخصیت برون گرای شاعر نسبت به فروغ است، جامعه خشن و مردسالار او را نیز تداعی می کند. از سوی دیگر سیلویا پلات با به نمایش گذاشتن جلوه های بیشتری از سایه، به شناخت کامل تری از آن می رسد و بهتر با آن آشتی می کند.
بررسی تطبیقی زمان اسطوره ای در شعر سهراب سپهری و میخائیل لرمانتوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزههای تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
Le Pouvoir Rhétorique de L’Écriture Poétique Chez Aimé Césaire et Francis Ponge(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Résumé— Le présent article vise à examiner le pouvoir inhérent à l’écriture chez Aimé Césaire et Francis Ponge dans l’imbrication des discours poétique et rhétorique articulés autour de l’efficace de la parole, c’est-à-dire le fonctionnement du langage verbal appréhendé comme action. Celle-ci s’adosse à la dimension pragmatique de la parole en tant qu’elle porte à agir sur l’auditeur et le lecteur. En effet, à l’oral comme à l’écrit, estime Ponge, la parole procure à ceux qui l’utilisent, « le pouvoir temporel et intemporel » capable de modifier l’état d’esprit de ceux qui s’exposent à sa profération. Césaire, lui, a élaboré sa poétique dans l’optique d’une « écriture belle de rage », dont l’efficace émane du tracé des caractères sur un support. Les deux auteurs conçoivent donc le discours poétique comme une parole investie des pouvoirs rhétoriques du langage, capables d’agir sur le monde en modifiant les consciences et le réel.
مبارزه با نفس در نقل قول های مستقیم ابوسعید ابی الخیر در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
169 - 196
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که در تعالیم دینی و قرآنی و آیات و روایات ما همواره مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن به متون ادبی و عرفانی ما نیز راه یافته است، بحث مبارزه با نفس است. از سوی دیگر، بررسی نقل قول های مستقیم (DS) یکی از راه های بازنمایی گفتار و اندیشه است. کتاب اسرارالتوحید که موضوع آن احوال و اقوال ابوسعید ابوالخیر عارف نامی قرن چهارم و پنجم (357-440) است و به قلم یکی از نوادگان او به نام محمدبن منور، به رشته تحریر درآمده، دربردارنده احوالات و سخنانی است که یا از زبان خود ابوسعید نقل شده یا دیگران درباره وی گفته اند و شامل مباحث مهمی در تصوّف است. در این پژوهش بر آنیم تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی، بر مبنای نقل قول هایی که به صورت مستقیم از ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید از زبان محمدبن منوّر نقل شده است، به بررسی فضای دیالوگی (بافت فیزیکی) و ساخت نحوی و برنامه راهبردی این نقل قول ها بپردازیم تا بر اساس آن به تحلیل نظام فکری ابوسعید درباره مبارزه با نفس دست یابیم. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده این نکته است که برخلاف برخی هنجارگریزی های ایدئولوژیکی که ظاهراً در رفتار ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید درباره مباحثی چون حج، سماع، زهد و ساده زیستی وجود دارد، در باب مبارزه با نفس، نه تنها هنجارشکنی ندارد بلکه کاملاً همسو با تعالیم دینی و قرآنی و اعتقادات فقها و متشرّعین است.
تبیین ماهیت "فعل" درنوع غنایی (مطالعه موردی: منظومه های عاشقانه ازآغاز شعر فارسی تا پایان قرن هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
115 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تعیین انواع ادبی در ادب فارسی بسیار اهمیت دارد و بررسی مباحث دستوری کمک شایانی به شناخت بهتر و تفکیک انواع ادبی به ویژه نوع غنایی می کند. در این پژوهش تلاش می شود تا با بررسی مبحث "فعل" درنوع غنایی ماهیت فعل در منظومه های عاشقانه تبیین شود. براین اساس با داده های آماری وبررسی بنیادی به شیوه استقرای تام سعی دارد تا شاخصه های خاص فعل در نوع غنایی از سایر انواع ادبی را شناسایی کند و این ویژگی ها را در چهارده منظومه عاشقانه ازآغاز تاپایان قرن هشتم هجری بررسی نماید. این پژوهش درصدد است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا "فعل" در نوع غنایی ماهیت خاص و ویژه ای دارد؟ نتایج نشان می دهد که ساختمان فعل در نوع غنایی ساده و وصفی است. فعل ساده کاربرد بیشتری در نوع غنایی دارد. همچنین شعرا برای ایجاد تحرک درتصاویر از فعل وصفی درنوع غنایی سودبرده اند. البته هرچه بسامد وجود فعل درابیات کمتر باشد، آهنگ آرام بیت افزایش می یابد و درنتیجه تصاویر، یکپارچه تر و با جزئیات بیشتری تشریح می شوند. بررسی جایگاه فعل در بیت یا مصراع نشان داد که در نوع غنایی، غالبا فعل در اواسط یا انتهای جمله قرارمی گیرد و آهنگ بیت افتان می شود. این آهنگ افتان، قطب غنایی اثر را قوت می بخشد.
بررسی تطبیقی کارکرد نمادهای رنگ سرخ در شعر پایداری (با تکیه بر اشعار شهریار و جواهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
17 - 29
حوزههای تخصصی:
گاهی شاعر سخن گفتن را از طریق کلماتی که نماد، رمز و سمبول هستند، برای خود یک اصل قرار می دهد و از این طریق، بی نیاز از شرح موضوعات گوناگون و بسط سخن است. «رنگ»بعنوان برجسته ترین عنصر در حوزه محسوسات، از دیرباز تاکنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح وروان آدمی را مسحور قدرت خود کرده است. رنگ ها علاوه بر دلالت های وصفی، در بیان تجربه های افراد نیز نقش عمده ای ایفا می کنند. امروزه نیز رنگ مهمترین عنصر در بروز خلاقیت های هنری و بهره وری محسوب می شود و شاعران به عنوان زیباشناسان جهان آفرینش از واژگان رنگین در عینی تر شدن ایماژهای شاعرانه و گاه در راستای تبیین مفاهیم بیان ناشدنی فضای نمادین اشعار خویش بهره ها می برند. با شناخت ویژگی ها و تاثیرات رنگ ها در فضایی واقعی، کنایی، رمزی و اسطوره ای می توان به رازهای پنهان بسیاری دست یافت و یا پیام هایی را به مخاطب منتقل کرد. از همین روی در شعر پایداری نیز به کارگیری عنصر رنگ، بیانگر آرمان ها و خواسته های شاعران است. شهریار و جواهری نیز با به کارگیری رنگ ها به ویژه رنگ سرخ به عنوان یکی از اجزای مهم صور خیال در اشعار خود، تداعی های پر رمز و رازی را با زمینه های فرهنگی، آیینی و تاریخی خلق کرده اند. این جستار با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر مکتب امریکایی در ادبیات تطبیقی سعی در تبیین کارکرد رنگ سرخ در اشعار پایداری این دو شاعر دارد. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که در شعر هر دو شاعر، رنگ سرخ بیانگر شهادت، قیام، اعتراض،ایستادگی و پایداری است.
دلتنگی و خرده گیری فرهیختگان از سامانه کارگاه هستی در آینه ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نشانه های دلتنگی و آزردگی دانشوران و خردورزان از سامانه یا نظام هستی روزگار خود، خرده گیری هایی است که در آینه ادبیات به چشم می خورد. آزردگی از نداشتن جایگاه اجتماعی فراخور دانش و هنر خود، دلتنگی از تنگدستی، نبودن آزادی گفتار و کرداربرای بیان دیدگاه های علمی و فلسفی، ناآگاهی شهروندان و ... است که واگویه آن ها پیوسته با فرافکنی هایی چونان؛ نسبت دادن دشواری ها به چرخ و فلک که ریشه در فرهنگ زروانی دارد و یا قضا و قدر که به خواست و اراده خداوند تعالی برمی گردد؛ اظهار می شود. کمتر رخ می دهد که کسی ساحت زور و زر و تزویر را که بر جامعه آنان حکم می رانند، بیالاید. بنابراین خردورزان هنرور، سامانه اجتماعی و گاه نظام هستی را دارای نظم احسن ندیده اند. پاره ای از خردمندان از دریچه حکمت و فلسفه به موضوع نگریسته اند و برخی هم از دیدگاه دین و عرفان. دریغا که کمتر رخ داده است تا به ناآگاهی های توده ها و کژتابی کشورسالاران پرداخته گردد و به گونه ای استوار پای دولتمردان و دارندگان زور و زر و تزویر به میان آید. هنرمندی سامانه هستی را با آیین دریا می شمارد و دیگری بر این کژتابی، قانون گردباد نام می دهد. نگارنده این گفتار می کوشد تا به روش (توصیفی -تحلیلی) به بررسی برخی از دلخوری های فرهیختگان هنرور بپردازد و بر خاستگاه های آنان انگشت بنهد.
فرهنگ اصطلاحات پزشکی و داروشناسی در ادب فارسی: ارزیابی نقّادانه از منظر میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
143 - 173
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر که در حوزه مطالعات میان رشته ای قرار دارد؛ به نقد فرهنگ اصطلاحات پزشکی و داروشناسی در ادب فارسی (1394) نوشته مهدی محقّق و حمیده حجازی با رویکردی توصیفی انتقادی می پردازد. برای دستابی به این مهم، هم جنبه های صوری و ساختاری کتاب از نظر رعایت اصول نگارشِ علمی مورد توجّه قرار گرفته و هم محتوای کتاب از نظر اهمّیّت مطالب بررسی شده است. علّت انتخاب فرهنگ نام برده توسط نگارندگان این جستار آن است که با وجود تلاش و تدقیق فراوانِ مؤلفان درباره تبیین و شرح اصطلاحات پزشکی در ادب فارسی، اطّلاعات صریح و مکفی در این فرهنگ وجود ندارد. بر این اساس، مقاله حاضر به دور از هر نوع تعصبات و با رعایت انصاف، بر آن است تا با بررسی مؤلفّه های شکلی و محتوایی کتاب، ضمن کاوش در بنیادهای روش شناختی، نوعی بازخوانی انتقادی از فرهنگ یادشده به دست دهد.x x x x x x x x x x x x
گذار سوژه نوگرا به سمت سوژه پسانوگرا در نمایشنامه های نوگرا: مطالعه موردی آخرین نوار کرپ، کودک مدفون، و مسخره بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
563 - 588
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو، حضور سوژه پسانوگرا را در نمایشنامه های آخرین نوار کرپ (1958) اثر ساموئل بکت، کودک مدفون (1978) اثر سام شپارد، و مسخره بازی ها (1974) اثر تام استوپارد مورد بررسی قرار می دهد. مقاله درصدد است به این پرسش پاسخ دهد که چگونه خصوصیات پسانوگرا در شخصیت پردازی این نمایشنامه های نوگرا از دل فردیت نوگرا متبلور شده است. به باور مقاله پیش رو، این سه نمایشنامه به خوبی حس تعلق و دلتنگی، و در عین حال عدم تعلق و نگرش چالشی را به نوعی ذات گرایی نوگرا نشان می دهند و از این رو سوژه را به سمت سوژه ای پسانوگرا سوق می دهند. خاطرات جابه جا شده، ساختار متنی و سازه ای خاطرات شخصیت های نمایشنامه ها، روان گسیختگی آنها، و حس تعلق دربرگیرنده این شخصیت ها به موقعیت های متناظر گفتمانی خصوصیاتی هستند که مقاله به آنها به عنوان یافته هایش می پردازد، و آنها را گواهی برای پسانوگرایی شخصیت های نمایشنامه ها در نظر می گیرد. حین بحث پیرامون این خصوصیات، مطالعه از گفته های لیندا هاچن، نیک مانزفیلد و امیرعلی نجومیان پیرامون پسانوگرایی و مفهوم فردیت الهام گرفته، و از سویی دیگر از فرازهایی از درآمد امیرعلی نجومیان بر نوگرایی بهره می برد. عدم نائل شدن به تصویری یکدست – ولو انتزاعی – از گذشته، اجماع مشوش، هم نشین و تلفیق شده روایات متناقض از گذشته در هویتی روان گسیخته، و تعلق نداشتن به هیچ کدام از وجوه گزاره های متقابل عناوین یافته های مطالعه حاضر حین بررسی شرایط گذار فردیت شخصیت ها در نمایشنامه ها هستند.
تطبیق کارکرد اسطوره در آثار نمایشی ژان کوکتو و غلامحسین ساعدی بر مبنای آراء ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
589 - 613
حوزههای تخصصی:
هر دوی این نویسندگان نگاه ویژه ای به اساطیر فرهنگ خود داشته اند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطوره ها دست زده اند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطوره ای ضحاک بوده اند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود می یابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی می یابد می تواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهره گیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.
مطالعۀ تطبیقی جلوه های تعهد دینی و سیاسی در »سرود سپیده« حمید سبزواری و دیوان مصطفی جمال الدین
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
115 - 142
حوزههای تخصصی:
عهدمندی و اهتمام به رخدادهای اجتماعی، سیاسی و دینی؛ به ویژه د ر کشورهای ایران و
عراق که سرنوشت ملت ها و باورهایشان به سبب مسلمان و شیعه بودن، به هم گره خورده
است، از جلوه های بارز ادبیات و شعر شاعران میهنی و آئینی این دو کشور است. در
چنین شرایطی و بنا بر مقتضای وضعیت موجود که درهم تنیده با مفهوم دین و آزادی و
مبارزه با ظلم است، سرایندگان نمی توانند نسبت به آنچه در امور مذهبی و سیاسی و
تحوالت فرهنگی رخ می نماید بی تفاوت باشند ؛ ازاین روی، پرسش این پژوهش اینگونه
شکل می گیرد که »آیا در دیدگاههای حمید سبزواری و مصطفی جمال الدین، مفاهیم
مشترک دربارۀ باورهای دینی و سیاسی در تکریم امام خمینی )ره(، بزرگان دینی و
نظامی و رخدادهای تاریخی و دینی وجود دارد؟«. پس از مطالعه آثار شاعران یادشده با
روش کیفی ، پژوهش حاضر، بر پایه این فرضیه شکل گرفت که »بااینکه بین این دو
شاعر ارتباطی نبوده است، دین، کشور، انسانیت، سیاست و روح حاکم بر تفکر دو شاعر
و دلبستگی ها و تعهدمندی هردو را واداشته تا مثل همدیگر بیندیشند و بسرایند«؛ گویی
که هر دو از یک مکتب برخاسته و یک هدف را ترویج می نمایند «. این پژوهش با
استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، انجام شده و در پایان، یافته های مربوط به فرضیه
دسته بندی شدند. پس از تجزیه وتحلیل یافته ها با روش استدلال استقرایی، فرضیۀ یادشده
تأیید شده است.
دراسه الانزیاح في قصیده "آرش کمان گیر" لسیاوش کسرایي بناءً على نظریه جیفري لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
235 - 258
حوزههای تخصصی:
اللغه وسیله للتواصل ونقل الرسائل. کما هو الحال فی اللغه ولا مفر من القواعد ومن الضروری تعلم قوانین اللغه بمساعده القواعد؛ فی الأدب، لا مفر من الانزیاح والعدول عن القواعد. فی الآراء الشکلانیه، یتم الانتقال من تشابه التفکیر إلى التعاطف عن طریق انحراف اللغه عن المعاییر التقلیدیه والمشترکه، أو بعباره أخرى الانزیاح. یُعد الانزیاح من أکثر المصطلحات شیوعا فی نظریه الشکلانیین، والذی، على الرغم من التسامح، یعتبر مرادفا لکلمات مثل "الاغتراب" و"الترکیز"، ولکن من الجدیر بالذکر أنه على الرغم من المشارکه فی الهدف، إلا أن هناک توجد اختلافات أیضا. إحدى طرق الترکیز من وجهه نظر لیتش هی الانزیاح، والذی هو کسر القواعد العامه والعادیه للغه والخروج عن المعاییر العادیه للغه بطریقه تجعل اللغه أکثر هویه وتأثیرا ویمکن تمییزها بین هذا النوع من اللغه واللغه العادیه. یدرس البحث الحالی قصیده "آرش کمانگیر" التی کتبها سیاوش کسرایی بناءً على نظریه جیفری لیتشمتمسکا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ویستکشف أنواع الانزیاح بناءً على النظریه المذکوره. وتشیر نتائج البحث إلى أن: سیاوش کسرایی، من خلال تجاوز القواعد المعتاده للغه، وخاصه الانزیاح الدلالی والنحوی والمعجمی، لقد مزج بین الجمال والإثاره وتسبب هذا إلی "خلق الشعر".
سیر مباحث نظری تشبیه در کتب بلاغی فارسی به انضمام گونه ای تشبیه پنهان در دیوان حافظ
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
123 - 149
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن بوده است که سیر مباحث نظری تشبیه در کتب بلاغی پارسی بررسی شود. به همین منظور مبحث تشبیه از قدیم ترین کتب موجود تا کتب بلاغی معاصر پیگیری شد و مشخص گردید که هر یک از مؤلفان کتب مذکور چه دیدگاهی به تشبیه داشته اند، چه اصطلاحاتی بر این بحث افزوده اند ، و به چه مباحثی بی اعتنا بوده اند. اغلب این موارد در مباحث مطرح شده تبیین و نقد گردید. هم چنین تلاش شد تا اسامی و اصطلاحاتی که در کتب پیشینیان به کار رفته است، با کتب بلاغی معاصر مقایسه شود و با ارجاع به این کتب زمینه برای مقایسه بیشتر و بهتر فراهم گردد. بخش پایانی مقاله به گونه ای تشبیه پنهان و دیریاب در دیوان حافظ اختصاص دارد. این نوع تشبیه که از آن با عنوان «تشبیه تبادر» یاد شده در لایه های پنهان و هنری ابیات حافظ نهفته است. با ذکر چند نمونه این مبحث تشریح شد.
خوانشی نو از مخاطبان سعدی (با محوریت غزلیات) در عصر تجدد با رویکرد واکنش خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
115 - 145
حوزههای تخصصی:
دگرگونی ها و بازتاب آن ها در ابعاد مختلف یک جامعه، مانند چرخ دنده های یک سیستم هم زمان به موازات هم پیش می روند. از دیرباز تحولات سیاسی و اجتماعی در سطح اجتماع کمابیش در فرهنگ و ادب آن جامعه بازتاب داشته است. عصر تجدد که در ایران از دوران مشروطیت (عصر بیداری) آغاز شده بود، علاوه بر عرصه سیاسی و حاکمیت وقت، در ادبیات ایران آن روزگار هم نمود داشت. برخی شاعران که خود را متعهد می دانستند و نسبت به مشکلات، کاستی ها و مسائل روز بی اعتنا نبودند؛ خواهان نوآوری های نظام مند و تأثیرگذار در سیر تجدد ادبی ایران بودند. این شاعران افق های تازه ای را که برای مخاطبان این دوره گشوده شده بود، می شناختند و به دلیل ناهم خوانی های موجود در ادبیات قدیم با این دیدگاه های نو، معتقد به تحول و تجدد ادبی بودند. در دوران تجدد، سعدی (آثار سعدی) را نماینده تام و تمام ادبیات کهن فارسی می دانستند؛ ازاین رو حجم زیادی از حمله ها و جبهه گیری ها را در مقابله با آثار و افکار او مشاهده می کنیم. در این جستار با استفاده از مؤلفه افق انتظار هانس رابرت یاوس که یکی از مؤسسان مکتب نقد خواننده مدار است، به تحلیل دلیل این واکنش ها نسبت به آثار و افکار سعدی پرداخته ایم. حاصل آنکه در هر دوره ای افق انتظارات مخاطبان با توجه به شرایط موجود در جامعه تغییر می کند و مهم ترین دلیل انزوای ادبی آثار سعدی (غزلیات) در عصر تجدد، همین عدم انطباق افق انتظارات مخاطبان با آثار و افکار سعدی است.
بررسی روانکاوانه نشانه های روان-جنسانی در نقاشی های اقتباسی دالی از کمدی الهی دانته
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش رو هدف از بررسی روانکاوانه ی نشانه های روان-جنسانی در نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از متن کمدی الهی دانته، یافتن تفاوت ها، شباهت ها، بازتاب نظریه های روانکاوانه ی زیگموند فروید و تحلیل نمادها و نشانه ها در نقاشی های دالی است. دوزخ در کمدی الهی دانته شامل سی و چهار سرود است که پژوهش حاضر از میان آن ها متونی را برگزیده که نشان دهنده ی تفاوت ها، شباهت ها و نظریه های روانکاوانه ی فروید و نمادها در نقاشی های دالی است. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و تطبیقی است که در بررسی نمونه های اقتباسی از روش شناسی نقد روانکاوانه بهره گرفته است. در این پژوهش، محقق از نظریه های فروید به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است زیرا فروید هنر شامل ادبیات و نقاشی را شبیه خواب و رویا می دانست. نمونه های مورد استفاده در این تحقیق شامل جملات منتخب از بخش دوزخ در کمدی الهی دانته و نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از این جملات در متن دوزخ دانته است. پژوهش حاضر بخش دوزخ در کمدی الهی دانته را برگزیده زیرا این کمدی به شکل رویا و در خواب به دانته الهام شده و به عبارتی دیگر محصول ذهن ناخودآگاه است. از سویی دیگر، نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی مورد بررسی قرار گرفته اند زیرا او نقاش سبک سورئالیسم بوده که رویاها و ذهن ناخودآگاه را در آثارش بازنمایی کرده است. در بررسی تطبیقی نقاشی های اقتباسی دالی از متن دوزخ دانته، نتایج این تحقیق نشان داد که دالی بیشتر به ضمیر ناخودآگاه انسان و نمادهای روان-جنسانی پرداخته است.کلید واژه ها: اقتباس، دوزخ دانته، سالوادور دالی، زیگموند فروید، عقده اُدیپ
تحلیل و بررسی «قصه نخجیران» و «پادشاه جهودی که نصرانیان را می کشت» در مثنوی معنوی و پیوند آن با نبوّت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
25 - 52
حوزههای تخصصی:
نوشته ی حاضر در پی نشان دادن مؤلفه هایی است که درون مایه ی قصه ی پادشاه جهودِ نصرانی کش و نیز حکایت نخجیران را با مبانی نبوّت عامه پیوند می زند. قهرمان قصه در داستان پادشاه جهود، کودکی است که وی را در آتش افکنده اند و بی آنکه شعله ی آتش بر او کارگر افتد، دیگران را به تمکین نکردن در برابر بت و استقبال از آتش فرامی خواند. در داستان نخجیران نیز خرگوشی پیمان ظالمانه ی شیر و نخجیران را زیر پا می نهد و تن نمی دهد که طعمه ی شیر شود و سرانجام شیر را با ترفندی به چاه می افکند. با نگاهی به سرگذشت شماری از پیامبران که در قرآن کریم انعکاس یافته است، همانندی و همسویی اجزا و اهداف این دو حکایت با سوانح زندگی ایشان و چگونگی هدایت قوم و موانع پیش روی آنان فرادید می آید. توان درونی قهرمانان قصه در کنار ناتوانی بیرونی، پشتوانه ی الهی، از جان گذشتگی، شکست دشمن و تحقق وعده ی حق، شهد پیروزی، نقش قضاوقدر، سبب سازی و سبب سوزی خداوند و واکنش جبّاران و مردم عادت پرست ازجمله مواردی است که در دعوت انبیا و فرازوفرود این دو حکایت دیده می شود.
ترجمه متون سیاسی (عربی به فارسی) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به مترجمان این مجوز را داد که در ترجمه متن هایی که دربردارنده ایدئولوژی هستند، دست به بازآفرینی زده و انتخاب های زبانی خود را همسو با فرهنگ و ایدئولوژی متن مقصد انجام دهند. از سوی دیگر سرعت و شدت تأثیر گذاری گفتمان ای رسانه ای، رسانه ها را در مرکز توجه سیاستمداران و صاحبان قدرت و ابزاری برای رواج گفتمان های سیاسی مورد نظر آن ها قرار داده است. از این رو، این پژوهش در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل وندایک، نحوه کاربست راهبردهای ارائه شده در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی را در فرایند ترجمه متون سیاسی بررسی کند. داده های پژوهش از دو شبکه خبری العربیه و الشرق در بازه زمانی 2019 تا 2022 با محوریت موضوع جنگ یمن انتخاب شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که این دو شبکه خبری با استفاده از راهبردهای کوچک نمایی، آشکار سازی، مشروعیت زدایی، مشروعیت زایی، پیش انگاشت، همدلی، تعمیم و بزرگنمایی از محور معنا و راهبردهای مبتداسازی، به حاشیه رانی و ترتیب واژه از محور نحو، راهبرد بازی با ارقام از محور بلاغت، راهبرد واژه گزینی همسو از محور سبک، دو راهبرد صورت های ضد واقع گرا و صدق از محور استدلال و راهبرد تغییر کنش های رفتاری از محور کنش درصدد ارائه بازنمود منفی از اقدامات حوثی ها و بازنمود مثبت از اقدامات عربستان سعودی است. در فرایند ترجمه مترجم باید با استفاده از راهبردهای مشابه و گاهی متضاد با راهبردهای موجود در متن مبدأ، این بازنمایی ها را همسو با سیاست کشور خویش معکوس سازد.
پیشگامان داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی (با تأکید بر داستان نویسان زن در قرن نوزدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
127 - 152
حوزههای تخصصی:
نویسندگان زن در ایران و کشورهای عربی توانسته اند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. داستان نویسان زن تأکید داشته اند که زنان معنی ای خاص از تجربه زنانه را به خواننده نشان می دهند، که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست؛ از این رو کوشیدند آثاری بنویسند که مستقیماً مربوط به تجربه های زنان باشد. در پژوهش حاضر، بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، زمینه های شکل گیری و تحول جریان زنانه نویسی در ادبیات داستانی این دو سرزمین بررسی شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دوره اول داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی، بیانگر بی عدالتی ها و رنج و محرومیت زنان است. دوره دوم، دوره بازیابی هویت زنان است و مسأله حق انتخاب، آزادی زن و تمایز بخشیدن به هویت زنانه مطرح است. آزادی زن، خروج از انفعال، ارتقای نقش پذیری زن از محیط خانه به سطوح مختلف جامعه اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و انتخاب قهرمان داستان از بین زنان، از مهم ترین ویژگی های آثار داستانی زنان در دوره سوم زنانه نویسی در ادبیات فارسی و عربی است. تلاش نویسندگان زن برای نمایش روایتی زنانه و بازنمودِ هویت زنان به شیوه های گوناگون در سطوح مختلف متن؛ ازجمله کاربرد واژگان، شخصیت پردازی، انتخاب قهرمان و روایت گرِ زن ارائه شده است.
راهکارهای مقابله با نفس با تأکید بر دو مفهوم مرگ اختیاری و فناء (بررسی تطبیقی دیدگاه های مولوی و عطار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
176 - 212
حوزههای تخصصی:
مفهوم نفس و جدال آن با عقل و روح از مهم ترین موضوعات عرفان و نیل به حقیقت است. مسئله مهم آنکه، نفس دارای شاخص ها و کارکردهایی است که نیل به حقیقت را با چالش مواجه کرده و انسان را به قهقرا می برد، به همین سبب، عرفا در آثار خود ضمن تبیین تهدیدها و کارکردهای نفس، به ارائه راهکارهای عمل گرایانه برای موفّقیت در جدال عقل با نفس و نیل به معشوق حقیقی مبادرت نموده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از روش تطبیقی به بررسی کارکردهای نفس از منظر مولوی و عطار و راهکارهای مقاله با آن بپردازد. به همین دلیل سوال اصلی این مقاله عبارت است از: «مولوی و عطار چگونه کارکردهای نفس را تبیین نموده و در ادامه برای مبارزه با آن چه راهکارهایی ارائه کرده اند؟» فرضیه نویسندگان تأکیدی است بر این موضوع که مولوی و عطار، ضمن ترسیم نفس به جانورانی درنده، انسان را به ریاضت و پیرایش روح دعوت می کنند. یافته های مقاله نشان می دهد که کلیدی ترین مفهوم مولوی برای مبارزه با نفس و نیل به حقیقت «مرگ اختیاری» است که برای وقوع آن سه مرحله ضروری است. همین مفهوم در اشعار عطار «فنا» است که برای تحقّق آن سالک باید چهار مرحله را سپری کند.
الملامح الأدبیه لنیما یوشیج في شعر منوتشهر آتشي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
44 - 65
حوزههای تخصصی:
الملامح الأدبیه لنیما یوشیج فی شعر منوتشهر آتشیالملخصفی تاریخ الشعر والأدب الفارسیین، لطالما کان هناک شعراء مبرّزون لفتوا أنظار الشعراء الذین عاصروهم أو عاشوا فی العصور اللاحقه لهم. فقد ظهرت أشعار هؤلاء الناظمین بمظاهر مختلفه فی أعمال الآخرین. وفی الحقیقه، فإن قارضی الشعر اللاحقین، وباتباعهم للتقالید الشعریه والأدبیه، ومن خلال الاستفاده من أشعار الشعراء المعظّمین قبلهم، أقاموا صله بین نصوصهم والنصوص والممتلکات الثقافیه الماضیه، وانبروا إلى إغناء أشعارهم. فی الشعر الفارسی المعاصر، لا نجد من ینکر مکانه نیما. فإن الشعراء البارزین بعده، فی معظمهم، ناظمون استأنسوا بشعره ورأیه وتأثروا بهما. ومن هؤلاء الشعراء، منوتشهر آتشی. فإنه نحى منحى نیما فی الاهتمام بالقضایا الإقلیمیه والمحلیه وبأسماء الأصوات معًا. قام آتشی بتضمین بعض ما أنشده نیما، وکذلک، استفاد من عناوین أشعاره. تناولت المقاله الماثله الدلالات الواضحه لحضور نیما یوشیج فی شعر آتشی عبر مراجعه المصادر المکتبیه وبالمنهج الوصفی - التحلیلی.الکلمات الدلالیه: نیما یوشیج، منوتشهر آتشی، التناص، النزعه الإقلیمیه، التضمین.